eitaa logo
یـِـکـ مـاہ مـانـدِه..!🇵🇸
111 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
830 ویدیو
7 فایل
_هَرڪه‌پُرسید‌چہ‌دارَد‌مَگَر‌اَز‌دارِجهآن _هَمہ‌یِ‌دارو‌نَدارَم‌بِنِویسید‌"حُسِین"😌❤️ تولد کانالمون: ۱۴۰۱/۳/۱۸🙂♥ شرایط👇🏻😉 https://eitaa.com/joinchat/681050625C8a6d8f6ea0
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یـِـکـ مـاہ مـانـدِه..!🇵🇸
🔴 خبر فوری | #اختصاصی ⭕️ منابع مطلع در گفت‌و‌گو با شبکه خبری العالم: ‌ خبر ترور یحیی ستنوار رهبر حم
🔹توجه : تا به این لحظه این خبر بصورت رسمی از سوی هیچ از یک منابع معتبر خبری و رسانه های نزدیک به جنبش اسلامی حماس تایید نشده است و باید منتظر بیانیه رسمی حماس ماند. @One_month_left
پلیس اسرائیل : نمونه DNA گرفته شده از پیکر یحیی سنوار به موسسه پزشکی قانونی ابوکبیر رسیده است و بر این اساس اکنون باید بین 2 تا 4 ساعت منتظر بمانیم تا نتایج نهایی را دریافت کنیم. @One_month_left
بھ‌وقـت‌عـٰاشـقـے20:00
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهید صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ.
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ مجاهد و رزمنده اسلام،رهبر نیروهای حماس، یحیی سنوار به درجه رفیع شهادت رسید @One_month_left
یـِـکـ مـاہ مـانـدِه..!🇵🇸
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ مجاهد و رزمنده اسلام،رهبر نیروهای حماس، یحیی سنوار به د
پیکر برای هرکسی هست دقیقا وسط معرکه بوده، حمایل خشاب به کمر... ‏چفیه بر دوش... نارنجکش هم همان طور که می بینید همراهش بوده ... دمش گرم 💔💔💔 مرگی چنین میانه میدانم آرزوست! @One_month_left
🔴 با یحیی سنوار آشنا شوید @One_month_left
🛑 بایدن: من ترور یحیی سنوار را به اسرائیل تبریک می‌گویم. @One_month_left
🚨🚨پلیس رژیم صهیونیستی: اثر انگشت سنوار با مدارکی که از دوران اسارت وی داریم تطابق دارد.
همه جا هستی اما دیده نمیشوی ولی آن تصاویر ماندگار تواند که حضور تو را ثابت می کنندوتوراجاودانه …! 📸🪐 شما دعوتید به کانال : "خـآنـومـ ِ عــڪآس"📸🫂🫀 با حضورتان خوشحالمان کنید ...😍📸 @khanomakas128 📸🫂🫀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخ که چقدر دلم گرفت این کلیپ رو دیدم دیگه هیچ رمقی نداشت... تک و تنها... با چوب میخواست کوادکوپتر رو بزنه دستش هم قطع شده ولی تا آخرین لحظه جنگید... یه لحظه خودتون رو تصور کنید... خیلی خیلی سخته خیلی... @One_month_left
یـِـکـ مـاہ مـانـدِه..!🇵🇸
آخ که چقدر دلم گرفت این کلیپ رو دیدم دیگه هیچ رمقی نداشت... تک و تنها... با چوب میخواست کوادکوپتر رو
یحیی سنوار مردانه تا آخرین لحظات جنگید و تسلیم نشد بشدت دست و بدنش جراحت برداشته بود و در اینجا چوبی که دستش بود را به کوادکوپتری که وارد ساختمان شده بود پرتاب می‌کند بدنش جراحت زیادی برداشته و نمی‌تواند از ساختمان خارج شود. سربازان ترسوی رژیم صهیونیستی هم جرأت وارد شدن به ساختمان را ندارند. نارنجکی در دستانش است که اگر کسی وارد شد منفجر کند تا اسیر نشود. صورتش را پوشانده تا شناسایی نشود. سرانجام سربازان ناتوان رژیم، کل ساختمان را مورد هدف قرار می‌دهند و تخریب می‌کنند تا سنوار به شهادت برسد. چه شهادتی... چه عزتی... @One_month_left
دلم حال وهوای خنک دم صبح مشهدروکرد:)🫀
وحال وهوای طلوع زیبای خورشید وقتی توی بین الحرمین قدم میزنی ونورخورشیدباعث میشه نتونی سرت روبلندکنی وبه محبوبت بنگری:)🫀
فرمانده : "بزرگترین هدیه ای که دشمن می تواند به من بدهد این است که من را ترور کند و من ترجیح می دهم شهید شوم." @One_month_left
شلیک موشک های متعدد از لبنان ، از صبح امروز به سوی سرزمین های اشغالی @One_month_left
یـِـکـ مـاہ مـانـدِه..!🇵🇸
شلیک موشک های متعدد از لبنان ، از صبح امروز به سوی سرزمین های اشغالی @One_month_left
الله اکبر در درگیری زمینی بین ، حزب الله و نظامی های رژیم صهیونیستی ، ۵ اسرائیلی به هلاکت رسیدند و ۵ نفر زخمی شدند. @One_month_left
صاحب خانه ای که در آنجا به شهادت رسید : باعث افتخار ماست که در خانه ما شهید شدی، ای ابو ابراهیم، خانه و جان ما و هر چه داریم فدای توست. @One_month_left
منابع اسرائیلی : خالد مشعل ، رهبر جدید حماس شده است! @One_month_left
وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ! @One_month_left
عشق ما به تو صبح و ظهر و شب ندارند... در همه حال و احوال: صلی الله علیک یا ابا عبدالله❤️ @One_month_left
جمعه روز صلواتِ بفرست بر محمد و آل محمد "صلوات" اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم❤️
💞﷽💞                      🌿 به قلم 🌿 با همکاری 🌿 با صدای سجاد که به صورتم ضربه میزد ،  از حال خودم بیرون اومدم . سجاد : بابایی؟حالت خوبه؟ -جانم؟ آره عزیزم خوبم سجاد : پس چرا داری گریه میکنی؟ لبخند مصنوعی ای زدم و با صدای گرفته ام ، گفتم : گریه کجا بود ، مرد که گریه نمی کنه ، خاک رفته بود تو چشمم سجاد خیره نگاهم کرد . خندیدم و از جام بلند شدم . دستم رو به صورتم کشیدم و به سجاد گفتم : پاشو ، پاشو بریم یه چایی آتیشی مشتی درست کنیم دوتایی باهم بلند شدیم که دیدم زینب و سیما و دنیا اومدن . باهم سلام و علیک کردیم . نمیدونم صورتم چه طور شده بود که هر سه شون از دیدنم تعجب کردن . سعی کردم نسبت به نگاه متعجب و کنجاوشون بی تفاوت باشم . به سمت کتری رفتم و از آب داخل فلاسک ، کتری رو پر کردم . نگاهم سمت زینب اینا رفت ، که سجاد جلوی زینب نشسته بود و حتم داشتم که داره میگه چه اتفاقاتی در نبودشون افتاده . به این کار های سجاد ، خنده ام گرفت . به سمت منقل رفتم و آتیش رو درست کردم و کتری رو روی منقل گذاشتم. زینب : به به ! چی بشه این چایی به طرف زینب برگشتم و با لبخند گفتم : نوش جان ... ✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿 ▪️کپی از این رمان حرام است و پیگیری الهی دارد و نویسنده به هیچ وجه راضی نیست▪️
💞﷽💞                      🌿 به قلم 🌿 با همکاری 🌿 متقابلا لبخند زد . نگاهش توی صورتم چرخید و گفت : چیزی شده؟ دستی به موهام کشیدم و گفتم : چطور؟ زینب : آشفتگی از صورتت می باره! چی شده؟ آروم خندیدم و به سجاد اشاره کردم و گفتم : آقای انتن که همه چیز رو گذاشته کف دست مامان جونش دیگه زینب خندید و گفت : آره ، اما میخوام خودت بگی چی شده که عزیز دلم اینطور بهم ریخته لبخندی زدم و گفتم : چیز خاصی نیست ، کمی دلتنگ بودم کمی نگاهم کرد و بعد آروم ، با صدای بغض دارش گفت : توکه داری میری ، داری به آرزوت میرسی نفسم رو از سینه بیرون دادم : نه زینب ، نه ! هر خونی لایق شهادت نیست .. نخواستم حالاکه بعد چند وقت اومدیم تفریح ،  بیشتر از این ، این تفریح رو بهش تلخ کنم ؛ به همین خاطر گفتم : ولش کن عزیزم به چشم های غم زده اش خیره شدم و گفتم: نباشم چشم های غم زده ی خانومم رو ببینم سرش رو پایین انداخت و آروم گفت : خدانکنه -فراموش کن خب؟ اصلا من معذرت میخوام ، یک روز اومدیم بیرون ، تلخش نکنیم سرش رو بلند کرد و گفت: اهوم ، باشه لبخندی زدم . متقابلا لبخندی زد و بلند شد و رفت پیش بقیه نشست. ... ✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿 ▪️کپی از این رمان حرام است و پیگیری الهی دارد و نویسنده به هیچ وجه راضی نیست▪️