eitaa logo
خدایا 🕋 رهایم نکن🔗
3هزار دنبال‌کننده
32.6هزار عکس
28.2هزار ویدیو
54 فایل
حتما روزیت بوده بیای📩 اینجا خدایی شو،🕊️ دلت روشن میشه🔆 ❤️تازمانیکه سلطان دلت خداست 💛کسی نمیتوانددلخوشیهایت را ویران کند. 💙باخدا باش وپادشاهی کن. 💜بی خداباش،هرچه خواهی کن 🔮 تبلیغات ارزان 🆔 eitaa.com/joinchat/800784548C35b1345b7e
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ‌‌‌‌‌‌‌‌‌▫
🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀 ⚫️ ألسَّلاَم ُ‌عَلَيک ِ‌يَافَاطِمَة َ‌المَعصُومِة 🔹بی سبب نیست شما جلوه‌ی اسرار شدی 🔹اولین فاطمه هستی که حرم دار شدی 🔹می‌شود بی تو امور شدنی، ناشدنی 🔹می‌شود با تو همه ناشدنی‌ها، شدنی 🏴فرا رسیدن شهادت (سلام الله علیها) تسلیت باد🏴 🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀
💢بهترین شیعیان، در زیر سایه حضرت معصومه سلام الله علیها 🔻عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى بَيَّاعِ اَلسَّابِرِيِّ قَالَ: كُنْتُ يَوْماً عِنْدَ أَبِي اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَجَرَى ذِكْرُ قُمَّ وَ أَهْلِهِ وَ مَيْلِهِمْ إِلَى اَلْمَهْدِيِّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَتَرَحَّمَ عَلَيْهِمْ وَ قَالَ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُمْ ثُمَّ قَالَ إِنَّ لِلْجَنَّةِ ثَمَانِيَةَ أَبْوَابٍ وَ وَاحِدٌ مِنْهَا لِأَهْلِ قُمَّ وَ هُمْ خِيَارُ شِيعَتِنَا مِنْ بَيْنِ سَائِرِ اَلْبِلاَدِ خَمَّرَ اَللَّهُ تَعَالَى وَلاَيَتَنَا فِي طِينَتِهِمْ. صفوان بن یحیی میگوید: روزی در خدمت امام کاظم سلام الله علیه بودم و ذکر و اهل آن و میل آن ها به ارواحنا فداه به میان آمد، حضرت بر آن ها رحمت فرستاد و فرمود: خدا از آنان راضی باشد. سپس فرمود: همانا برای بهشت هشت درب وجود دارد و یکی از آن ها برای اهل قم است و آن ها بهترین شیعیان از بین سایر سرزمین ها هستند، خدای تعالی ولایت ما را در طینت آن ها سرشته است. 📚بحار الأنوار ج ۵۷، ص ۲۱
SibSorkhii-Vafate-Hazrate-Masoomeh-94-002_5956022159443756831.mp3
9.08M
حضرت سلام الله علیها ▪️آبرومه شدم گدای حضرت معصومه
9.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❓❓ آیا می‌شود در عصر غیبت هم امام زمان را ملاقات کرد؟ امام زمان چند کارگزار دارند؟ ‌‌‌
خدایا 🕋 رهایم نکن🔗
🔗🔗🔗 🔗🔗 🔗 💌هوالحق 🔗 #رمان_حورا 🖌به قلم: زهرابانو #قسمت_صد_سی_یکم مهرزاد تمام کار های ثبت نامش را ک
🔗🔗🔗 🔗🔗 🔗 💌هوالحق 🔗 🖌به قلم: زهرابانو چند روزی از تصمیم مهرزاد می گذشت. مادر وپسر باهم سرسنگین بودند و مریم خانم به هر دری میزد پسرش راضی به نرفتن نمیشد. یک روز در خانه حوصله اش سر رفته بود. بیشتر عصبی شده بود. تلوزیون را روشن کرد. در حال غرزدن بود ناگهان مستندی که از شبکه مستند پخش می شد توجه اش را جلب کرد. مستند در مورد 3 دختر سوریه ای بود که هر سه از یک داعشی باردار بودندو سنشان زیر 15 سال بود. ازروزهایی که اسیر این داعشی بودند، تعریف میکردندو مو به تن مریم خانم راست می شد. هی با خودش حرف میزد . _اسم اینا رو نمیشه انسان گذاشت از حیوان پست ترن. آخرای مستند بود که آقا رضا وارد خانه شد. مریم خانم اصلا متوجه آمدن همسرش نشد. _چیه چرا رنگت پریده؟ _بیا ببین این ظالما چی به سر زن و دخترا بی دفاع آوردن بی شرفا. _درمورد چی حرف میزنی؟ _داعشی های بیشرف. از آن روز مریم خانم اخلاقش تغییر کرده بود. دلش می خواست بیشتر پسرش را ببیند چون دیگر به او حق می داد به دفاع از مظلومان و حرم حضرت زینب به سوریه برود. &ادامه دارد...  ‌‌🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗 🔖 @khodayarahaymnakon
🔗🔗🔗 🔗🔗 🔗 💌هوالحق 🔗 🖌به قلم: زهرابانو مریم خانم یک شب برای شامی مفصل تدارک دید. همه ی اهل خانه را دور میز شام جمع کرد. مارال گفت: مامان جون چی کار کردی. خبریه مگه؟! مریم خانم لبخندی زد و گفت: بله عزیزم یه خبر خوب برای داداشت دارم. مهرزاد که تا کنون ساکت بود گفت: چه خبری؟ باز چه اتفاقی افتاده؟! مریم خانم گفت: اول غذاتون و بخورید بعد میگم. حال این مونا بود که اصرار میکرد بداند مادرش چه خبری را می خواهد بدهد. همه در سکوت شامشان را خوردند و به مادرشان نگاه می کردند. مریم خانم نگاهی به همسرش کرد و گفت:خب، من و رضا راضی شدیم که.. _که چی ؟! _مهرزاد بره سوریه. مهرزاد از خوشحالی نمی‌توانست حرفی بزند انگار در خواب بود. تعجب آور بود که مادرش چگونه رضایت داده؟! از مادرش تشکر کرد و خودش را با سرعت به طبقه بالا رساند. موبایلش را برداشت و شماره آقای یگانه را گرفت. _سلام داداش خوبی؟! _الحمدالله، مهرزاد جان شما خوبی؟! _ممنون من که عالیم. –خدارو شکر. چی شده این موقع شب یاده ما کردی مهرزاد جان سابقه نداشته؟! مهرزاد تک خنده ای کرد و گفت: ببخشید آقای یگانه می خواستم بگم که مادر و پدرم رضایت دادن من برم سوریه. _جدی میگی مهرزاد؟! _بله، همین الان مادرم گفت. _خب خداروشکر. دیدی گفتم حضرت زینب خودش این مهر و به دلت انداخته خودشم کارهات رو درست میکنه. _اره واقعا البته دعای خیر شما هم بی اثر نبود. _لطف داری داداش. _خوش به سعادتت. شفاعت ما رو هم بکن پیش بی بی. _ فردا میام پیشت داداش. مهرزاد بعد از تمام شدن حرف هایش خداحافظی کرد و با آرامش خوابید. &ادامه دارد...  ‌‌🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗 🔖 @khodayarahaymnakon
هدایت شده از ‌‌‌‌‌‌‌‌‌▫
هدایت شده از ‌‌‌‌‌‌‌‌‌▫
🥀🍂 دیگر امید بین نفسهاش مرده اسٺ 🥀🍂 سوے نگاش گریہ ے بسیار برده اسٺ 🥀🍂 باد صبا خبر بہ خراسان ببر بگو 🥀🍂 معصومہ در فراق رضا جان سپرده اسٺ 🍂 ( س)🥀🍂 🍂🕯
هدایت شده از ‌‌‌‌‌‌‌‌‌▫
🖤🏴 غربت به‌دوش و دوست‌نواز و کریم‌دست یک ذره با برادر خود، مو نمی زدی💔 اَلسَّلامُ عَلَیْك ِ یا بِنْتَ وَلِىِّ الله ِ اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا اُخْتَ وَلِىِّ الله اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا عَمَّةَ وَلِىِّ اللهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا بِنْتَ موُسَى بْنِ جَعْفَر 🏴 شهادت جانگداز (س) تسلیت‌باد🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بینهایت زیبا وبینظیر📚 ایه شفا سه ایه اخر سوره(حشر) برای شفای همه بیماران..🤲 🍂 ( س)🥀🍂 🍂🕯