دبیرِ امسال و موضوعاتش واقعا و واقعا قابل مقایسه با سال قبل نیست. تازه یکم شد انشا، یکم.
اویمن;
متأسفانه باید بگم من دربارهی ریاضی هیچ حدِ وسطی ندارم.
یا اونقد استرس دارم که پدرم استخراج میشه، یا اونقد حسِ بلد بودن و فاقداهمیت بودن دارم که نمیتونم بخونم. و الان رو مودِ دومم :)))
یکی دو ساعتی را توی بهخوان ولگشتهام، چیزی عایدم نشد جز "وای پسر، چقدر هیچچیز نیستام".
در من تا یکی میخواهد امید ببخشد، واژه میشود را بیان کند و یا حداقل بگوید که شدنیست، چیزی توی دهانش میزند. خیلی راه دارم هنوز، خیلی راهی که حتی، نمیدانم نمیدانم..
اویمن;
در من تا یکی میخواهد امید ببخشد، واژه میشود را بیان کند و یا حداقل بگوید که شدنیست، چیزی توی دهان
فقط حدود دویستوخوردهای کتاب به لیستم اضافه شد، سیاههی صد و دوصدتایی رمان و آثارِ ادبی که شاید بعد خواندنش - به قول آقا امیرخانی، رسیدن به قریبالاجتهادی - کمی این اوضاع بهتر شود.