اویمن;
هرچی گشتم دیدم اینجا نگفتم، بچها من واقعاً حس میکنم تو قیافم بچهربا ریختن.
بچههه از میون جمعیت اومده جلوم نشسته داره از شیشهش آب میخوره، یهو سرفهش گرفت همهشو با فشار تف کرد تو صورتم :))))))))))))
اویمن;
چیزی شبیهِ یکهو قیدِ همهچیز رو زدن.
دور شدن از روزمرگی هم دقیقا همینشکلیه.