eitaa logo
🕊💜ࢪٻحـــاݩھ‌اݪݩݕــۍ💜🕊
1هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
6هزار ویدیو
97 فایل
مآدرساداٺ!🙃 فڪرڪن‌مآ‌بچہ‌هاٺیم🙏 دسٺ‌محبٺ‌بڪش‌به‌سرمون؛🙃🙂🌹 اینجاهمہ‌مهماڹ‌حضرت زهرا س هستی زیرنظر مدافع حرم عمه سادات 😷 💚εαɖᵃT سادات الحسینی💚: @bs_hoseini
مشاهده در ایتا
دانلود
آخرین نماز جماعتم با رئوف رو تو حرم امام رضا(ع) خوندم...... . . فردا ی اون روز به سمت تهران حرکت کردیم!!!!😙😙 تمام فکر و ذکرم شده بود:رئوف!!!!😍😍 . یه هفته از سفرمون به مشهد میگذره!!!!🙂🙂🙂 مامان صدام کرد:طهورااااا !!!!!🗣🗣 با بی حوصلگی رفتم تو هال😒😒:بله مامان جون !!!!😒 مامان گفت:اخماتو وا کن دختر!!!فردا شب قراره واست خواستگار بیاد!!!😌😌 دهانم اندازه ی تونل وا شد!!!!😮😮 فقط تونستم بگم:کی،کِی،کجا؟؟؟؟؟🤨🤨🤨 مامان گفت:وااا😌😌فردا شب،آقای هاشمی،خونه ی خودمون!!!🙄🙄🙄 آقای هاشمی؟؟؟؟🤨🤨 رئوف؟؟؟😟😟😟 نههههههه😳😳😳😳😳 اینم بگم که افسانه خانم (مامان رئوف)،با پسر عموش ازدواج کرده و فامیلی رئوف هم هاشمیه!!🤓🤓 آروم خزیدم تو اتاقم!!!!😥😥 یه خرده بعد که حالم بهتر شد،رفتم تو هال: مامان؟؟؟؟من چی بپوشم!!!!🧐🧐🧐 مامان گفت:فقط برو جلوی چشم نباش!!!👀😡 آخه هر جا بریم،مشکل من انتخاب لباسه‼‼‼😔😔 . صبح ساعت ۶ پاشدم!!!!🤤🤤 من تازه ساعت ۵ خوابیده بودم!!!😕😕😕 مامان از تو هال گفت:پاشو دیگه!!!!باید هال رو تو جارو کنی!!!!!😌😌😌 نههههه☹☹☹ خواستگار داشتن،از این جهتا اصلا خوب نیس!!!!😞😞😞 کل خونه رو جارو کردم!!!😒😒😒 فقط تونستم خودم رو برسونم به اتاقمو بخوابم!!😴😴😴 . ساعت ۸ مامان بیدارم کرد:دختری که شب خواستگاریش تا شب بخوابه،واقعا نوبره!!😤😤 به سختی از جام پاشدم و دست و صورتم رو شستم!!!🚰 قشنگ ترین لباسمو پوشیدم:یه مانتوی یاسی رنگ، با شلوار و روسری همرنگش!!😉😉 چادر سفیدم رو هم سر کردم!!!!🤗🤗🤗 نشستم تو آشپزخونه و منتظر شدم!!!!😬😬😬 یه ربع بعد،صدای زنگ در اومد!!!🔔🔔 چایی ها رو ریختم و منتظر شدم تا مامان صدام بزنه!!🗣🗣 چند دقیقه گذشت!!!😐😐 میخواستم چایی ها رو برگردونم تو قوری که سرد نشه!!!🥶🥶 مامان گفت:طهورا جان!!!🥰🥰 چادرم رو مرتب کردم و سینی چایی ها رو برداشتم!!!🤩🤩 وارد هال شدم و بلند سلام کردم!!!😅😅 با چشم،دنبال رئوف گشتم!!!👀 چشمم👁👁روی یک نفر ثابت موند!!!😌😌 این....این که......این که آرتینه!!!😳😳😳😳😳 ◦•●◉✿کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده ✿◉●•◦