eitaa logo
🕊💜ࢪٻحـــاݩھ‌اݪݩݕــۍ💜🕊
1هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
6هزار ویدیو
97 فایل
مآدرساداٺ!🙃 فڪرڪن‌مآ‌بچہ‌هاٺیم🙏 دسٺ‌محبٺ‌بڪش‌به‌سرمون؛🙃🙂🌹 اینجاهمہ‌مهماڹ‌حضرت زهرا س هستی زیرنظر مدافع حرم عمه سادات 😷 💚εαɖᵃT سادات الحسینی💚: @bs_hoseini
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊💜ࢪٻحـــاݩھ‌اݪݩݕــۍ💜🕊
#هفت_نکته_کلیدی_در_انتخاب_همسر #قسمت_چهارم ۲. گزینش #معیارها، متناسب با انتخاب خویش 🔹ما در #انتخ
۲. گزینش معیارها، متناسب با انتخاب خویش ) ب. کردن معیار ها معیارها را نباید ایده‌آل فرض کرد. معیارها را واقعی انتخاب کنیم؛ نه چندان ایده آل معنوی و نه چندان ایده آل مادی. مثلاً 👨‍ که درباره همسر آینده اش می گوید: پدرش مالی خوبی داشته باشه تا بچه باشند، یکی پسر یا یکی دختر، هم پدر و مادر هر استاد دانشگاه باشند، دانشجوی پزشکی👩‍⚕ باشد یک سر و گردن از من کوتاه تر باشد، سال از من کوچکتر باشد، اصالتاً همشهری ما باشند😳 [داداش خدا وکیلی باید بری سفارش بدی😂] یا می گوید همسر آینده من باید حتماً ماشین🚗 داشته باشد، 🏚 مستقل از خودش داشته باشه،نهایت ۲۵ساله باشه و.... [ خانم محترم اینجوری شما هم باید بری سفارش بدید😁 ] 💢خانم و آقا، باید همسر از بین افراد موجود انتخاب کنید، که نیست. وضعیت خودتون و جامعه رو هم در نظر بگیرید.🙃 ادامه دارد.... @oshahid
🕊💜ࢪٻحـــاݩھ‌اݪݩݕــۍ💜🕊
💞💞💍💍💞💞 #انچه_مجردان_باید_بدانند #قسمت_چهارم 💠10 توصیه به پسران و دختران مجرد قبل از ازدواجک ☘ازد
💞💞💍💍💞💞 💠10 توصیه به پسران و دختران مجرد قبل از ازدواج ☘ازدواج مهمترین قسمت زندگی هر فرد است که اگر با فکر صورت نگیرد بعدها مایه پشیمانی هر دو نفر خواهد بود. اگر شما دختر یا پسر هستید و تمایل به ازدواج با فرد مورد علاقه تان را دارید قبل از انجام این امر مهم به توصیه های زیر دقت کنید. 👌9. اشکالی ندارد اگر در اول زندگی ناخواسته، اشتباهاتی از شما سربزند. اما سعی کنید هرچه زودتر از این شرایط بیرون بیایید و از درس بگیرید و هرگز آنها را تکرار نکنید. عملکرد شما در سال پنجم و دهم ازدواج، باید متفاوت از سال اول باشد. 👌10. قرار نیست زندگی بعد از ازدواج، مدینه فاضله‌ای باشد که تمام را برآورده کند و شما را صددرصد خرسند و خوشحال کند. نه، این‌طور نیست. داشتن یک زندگی متاهلی خوب و موفق، مستلزم از خودگذشتگی، ، صبر، درک متقابل و بخشندگی است. عده‌ای می‌گویند: آن جوانی که نمی‌خواهد از غرور و خودخواهی و بد خود عقب‌نشینی کند، همان بهتر که برای مجرد بماند @oshahid
❣﷽❣ 📚 •← ... 5⃣ 🔰با بے حوصلگے وارد حیاط شدم😕 سہ هفتہ بود خونہ عاطفہ اینا نمیرفتم،از امین خجالت میڪشیدم🙈 اوایل آذر 🍁بود. و هواے بدترم میڪرد! بہ پنجرہ اتاق عاطفہ 👀 نگاہ ڪردم، سنگ ریزہ اے برداشتم و پرت ڪردم سمت پنجرہ، خواب آلود اومد جلوے پنجرہ با عصبانیت گفت:😠 _صد دفعہ نگفتم با سنگ نزن بہ شیشہ؟!همسایہ ها چے فڪر میڪنن؟! عاشق دلخستہ م ڪہ نیستے فردا بیاے منو بگیرے!بذار دوتا همسایہ برام بمونہ! ✳️با خندہ نگاهش ڪردم😄 _ڪلا اهداف تو شوهر ڪردن خلاصہ میشہ؟ نشست لب پنجرہ با نیش باز 😃 گفت: _اوهوم،زندگے یعنے شوهر! با خندہ گفتم: _بلہ بلہ لحاظشم گرفتم! 😄 خواست چیزے بگہ ڪہ دیدم چشماے خواب آلودش گشاد شد و لبشو گاز گرفت. با تعجب گفتم:😳 _چے شد عاطفہ؟ 🔰پریدم رو تخت، و حیاطشون رو نگاہ ڪردم، امین داشت با اخم نگاهش میڪرد، خواستم از رو تخت برم پایین ڪہ با صداے بلند و عصبے گفت: _هانیہ خانم! خیلے جلوش خوب بودم خوبتر شدم! ✳️برگشتم سمتش و آروم سلام ڪردم! بدون اینڪہ جواب سلامم رو بدہ با عصبانیت گفت:😠 _وسط حیاط نمایش راہ انداختید؟تماشگرم ڪہ دارہ! با تعجب نگاهش ڪردم، برگشت سمت چپ! _میرے خونہ تون یا بیام؟! 😡 یڪے از پسرهاے👤 همسایہ از تو تراس نگاہ میڪرد👀 خون تو رگ هام یخ بست! جلوے امین یہ دختر دست و پا چلفتے با ڪلے خراب ڪارے بودم! زیر لب چیزے گفت ڪہ نشنیدم، با عصبانیت رو بہ عاطفہ گفت: _برو تو! 😡 🔰عاطفہ سرش رو تڪون داد و گفت: _الان ترڪش هاش همہ رو میگیرہ! برگشت سمت من. _شما هم بفرمایید منزلتون! نمایش هاے بچگانہ تونم بذارید براے اڪران خصوصے! هم خجالت ڪشیدم هم عصبے شدم، خواستم جوابش رو بدم ڪہ دیدم خودنویسم تو دستشہ! با تعجب گفتم: _خودنویسم! فڪر ڪردم خونہ تون گم ڪردم 😳 ✳️با تعجب بہ دستش نگاہ ڪرد، رنگ صورتش عوض شد! خواست چیزے بگہ اما ساڪت شد، خودنویس رو گذاشت روے دیوار. همونطور ڪہ پشتش بهم بود گفت: _دروغ گفتن گناہ دارہ! نمیتونست دروغ بگہ!... ✍نویسنده: 🌹🍃🌹🍃
بسم رب الصابرین اس ام اس های بچه ها شروع شد رسیدیم دانشگاه به سمت دفتر خواهرا رفتم -سلامممممم 😂😂😂 مریم (مسئول آموزش):سلام خاله جیغ جیغو -جیغ جیغو خودتی چرا سالن و بقیه جاها سیاه پوش نشده 😡😡😡😡 مریم:والا ما از پس این آقایون برنمیایم منتظر بودیم تو بیای جیغ بزنی بعد -ههه ماندانا:والا مریم راست میگه سعید همش تو خونه میگه حتی صادق از تو میترسه ؟ -صادق 😳😳😳😳 ماندانا:عظیمی -مرگ حالا برم جیغ بزنم ؟ مریم 👍لایک به سمت دفتر آقایون راه افتادم برادر عظیمی برادر عظیمی:بله بفرمایید خواهر احمدی -باید سالن و بقیه جاهارو سیاه پوش کنیم برادر عظیمی:چشم بچه ها بیاید کمک خواهراحمدی قسمت پایین با شما خواهران و قسمت بالا با ما یاعلی ادامه دارد🚶 🚫کپی فقط با حفظ نام و آیدی نویسنده مجاز است 🚫 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 بامــــاهمـــراه باشــید🌹 @oshahid💍 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
•| 💕☁️ •| •| . مرگ آقام برخلاف یتیمے وبے پناه شدن من براے مهرے خالے از لطف نبود. میتونست  با حقوق بازنشستگی و سود ڪرایه بدست اومده از حجره ے پدرے آقاے خدابیامرزم هرچقدر دلش خواست خرج خودش ودوتا پسراش کنہ و با من عین یڪ کلفتے ڪه همیشہ منت نگهداریمو تو سر فامیل میڪوبوند رفتار کنہ! 🌹🍃🌹 بہ اندازه ی تمام این سی سال عمرم از مهری متتفرم. اون منو تبدیل به یڪ دختر تو اون روزگار و یڪ موجود تو امروزڪرد. اون ڪارے ڪرد تو خونہ ی خودم احساس خفگے ڪنم و مجبورم ڪرد در زمان دانشجوییم از اون خونہ برم و در خوابگاه زندگے ڪنم. 🍃🌹🍃 اما من ڪم ڪم یاد گرفتم چطورے حقمو ازش بگیرم. بہ محض بیست  ودو سالہ شدنم ادعاے میراثم رو ڪردم و سهم خودم رو از اموال و املاڪ پدرم گرفتم وبا سهمم یڪ خونه نقلے خریدم تا دیگہ مجبور نباشم جایے زندگے ڪنم ڪه بهترین خاطراتم رو به بدترین شرایط بدل ڪرد. اما در دوران نوجوانے خوشبختیهاے من زمانے تڪمیل شد ڪہ عاطفہ هم بہ اجبار شغل پدرش بہ اروپا مهاجرت🛫 ڪرد و من رو با یڪ دنیا درد و رنج وتنهایے تنها گذاشت. 🍃🌹🍃 بے اختیار با بیاد آوردن روزهاے با او بودنم اشڪم سرازیر شد و آرزو ڪردم ڪاش بازهم عاطفہ را ببینم. 🌹🍃🌹 غرق در افڪارم بودم ڪه متوجہ شدم جلوے محوطہ ےمسجد دیگر ڪسے نیست. نمیدونم پیش نماز جوون وجدید مسجد و جوونهاے دوروبرش ڪے رفتہ بودند. دلم به یکباره گرفت.باز احساس ڪردم. 🌹🍃🌹 از رو نیمڪت بلند شدم و مانتوے ڪوتاهمو ڪه غبار نیمڪت بروش نشسته بود رو پاک ڪردم. هنوز رطوبت اشڪ😢 رو گونہ هام بود. با گوشہ ے دستم صورتم رو پاڪ ڪردم و بے اعتنا بہ یڪ مردڪ بے سروپا و بدترڪیب راهمو ڪج ڪردم و بسمت خیابون راه افتادم. . ادامہ دارد… . نویسنده: 🔭🌸 .