eitaa logo
🕊💜ࢪٻحـــاݩھ‌اݪݩݕــۍ💜🕊
1هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
5.7هزار ویدیو
97 فایل
مآدرساداٺ!🙃 فڪرڪن‌مآ‌بچہ‌هاٺیم🙏 دسٺ‌محبٺ‌بڪش‌به‌سرمون؛🙃🙂🌹 اینجاهمہ‌مهماڹ‌حضرت زهرا س هستی زیرنظر مدافع حرم عمه سادات 😷 💚εαɖᵃT سادات الحسینی💚: @bs_hoseini
مشاهده در ایتا
دانلود
❣﷽❣ 📚 •← ... 5⃣ 🔰با بے حوصلگے وارد حیاط شدم😕 سہ هفتہ بود خونہ عاطفہ اینا نمیرفتم،از امین خجالت میڪشیدم🙈 اوایل آذر 🍁بود. و هواے بدترم میڪرد! بہ پنجرہ اتاق عاطفہ 👀 نگاہ ڪردم، سنگ ریزہ اے برداشتم و پرت ڪردم سمت پنجرہ، خواب آلود اومد جلوے پنجرہ با عصبانیت گفت:😠 _صد دفعہ نگفتم با سنگ نزن بہ شیشہ؟!همسایہ ها چے فڪر میڪنن؟! عاشق دلخستہ م ڪہ نیستے فردا بیاے منو بگیرے!بذار دوتا همسایہ برام بمونہ! ✳️با خندہ نگاهش ڪردم😄 _ڪلا اهداف تو شوهر ڪردن خلاصہ میشہ؟ نشست لب پنجرہ با نیش باز 😃 گفت: _اوهوم،زندگے یعنے شوهر! با خندہ گفتم: _بلہ بلہ لحاظشم گرفتم! 😄 خواست چیزے بگہ ڪہ دیدم چشماے خواب آلودش گشاد شد و لبشو گاز گرفت. با تعجب گفتم:😳 _چے شد عاطفہ؟ 🔰پریدم رو تخت، و حیاطشون رو نگاہ ڪردم، امین داشت با اخم نگاهش میڪرد، خواستم از رو تخت برم پایین ڪہ با صداے بلند و عصبے گفت: _هانیہ خانم! خیلے جلوش خوب بودم خوبتر شدم! ✳️برگشتم سمتش و آروم سلام ڪردم! بدون اینڪہ جواب سلامم رو بدہ با عصبانیت گفت:😠 _وسط حیاط نمایش راہ انداختید؟تماشگرم ڪہ دارہ! با تعجب نگاهش ڪردم، برگشت سمت چپ! _میرے خونہ تون یا بیام؟! 😡 یڪے از پسرهاے👤 همسایہ از تو تراس نگاہ میڪرد👀 خون تو رگ هام یخ بست! جلوے امین یہ دختر دست و پا چلفتے با ڪلے خراب ڪارے بودم! زیر لب چیزے گفت ڪہ نشنیدم، با عصبانیت رو بہ عاطفہ گفت: _برو تو! 😡 🔰عاطفہ سرش رو تڪون داد و گفت: _الان ترڪش هاش همہ رو میگیرہ! برگشت سمت من. _شما هم بفرمایید منزلتون! نمایش هاے بچگانہ تونم بذارید براے اڪران خصوصے! هم خجالت ڪشیدم هم عصبے شدم، خواستم جوابش رو بدم ڪہ دیدم خودنویسم تو دستشہ! با تعجب گفتم: _خودنویسم! فڪر ڪردم خونہ تون گم ڪردم 😳 ✳️با تعجب بہ دستش نگاہ ڪرد، رنگ صورتش عوض شد! خواست چیزے بگہ اما ساڪت شد، خودنویس رو گذاشت روے دیوار. همونطور ڪہ پشتش بهم بود گفت: _دروغ گفتن گناہ دارہ! نمیتونست دروغ بگہ!... ✍نویسنده: 🌹🍃🌹🍃