eitaa logo
الوافي 🇵🇸
492 دنبال‌کننده
734 عکس
71 ویدیو
49 فایل
(33202) 52 - ونقل من كتاب أحمد بن محمد بن أبي نصر، عن الرضا (عليه السلام) قال: علينا إلقاء الأصول وعليكم التفريع. وسائل الشيعة (آل البيت) - الحر العاملي - ج ٢٧ - الصفحة۶۲. ✔️نبذ من الفقه أی أصول الفقه عند الفقهاء. ✔️ التفریع . ادمین @Mohiuddin76
مشاهده در ایتا
دانلود
الوافي 🇵🇸
📍 فروعات فقه . علم الاحجار الکریمة از جمله فروع فقه عملی در رابطه با طبیعت خارجی است . در این ویدیو
📍فروع فقه . در تقسیم بندی مرسوم علوم بر سبک فلسفه ارسطویی علوم را به دو بخش نظری و عملی تقسیم می کنند در بخش نظری از ریاضیات طبیعیات و الهیات صحبت می کنند و در بخش عملی از اخلاق و تدبیر منزل و سیاست مدن صحبت به عمل می آید . باقدرت سیاسی که اسکندر داشت و فلسفه و تعقل ورزی ارسطویی که بیشترین اشتغالش به صورت های ذهنی خالی از حب و بغض ها و احساسات انسانی بود . اسکندر این فلسفه ذهنی را پذیرفت و این دو عامل باعث شد که جهان ذهن در صور ذهنی قفل شود و عملا ذهن و عمل با هم ارتباطی نداشته باشند . آیا نشنیدید که فلاسفه و تعقل ورزان امروزی مابین اعتباری و عقلی فرق می گذارند و می گویند حیطه عمل اعتباری است ! نه صورتهای مجرد از اعراض نفسانی انسانها ! . اما قضیه در مابقی تعقل ورزی ها (فلسفه ها) کاملا برعکس است و ذهن و عمل دائما با هم همراه اند . در سنت فلسفی رواق بزرگ و دیگری فلسفه های شرقی و غربی، عقل و عمل ارتباط توأمان دارند، حتی در منطق رواق بزرگ شکل چیدن قیاس ها بنابر روایت دکتر عثمان امین برعکس است و ابتداء تصدیق ابتدائی میکند بعد تصور و بعد تصدیق کامل ! و تصدیق در نظر آنان یک نوع عمل است چنانچه علامه اعرجی نیز در ابتداء المحصول خود به این مطلب که تعریف بوعلی از تصدیق غلط است اشاره کرده است . شما این مطلب را در تمام فلسفه های شرق نیز می بینید که معرفت فقط از طریق عملی خاص و تکرار آن حاصل می شود نه نشستن در گوشه اتاقی و خلق صور بدون اغراض انسانی بی فایده . @osol_fegh .
الوافي 🇵🇸
📍فروع فقه . در تقسیم بندی مرسوم علوم بر سبک فلسفه ارسطویی علوم را به دو بخش نظری و عملی تقسیم می کن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍فروعات فقه . ادیان ابراهیمی و ادریسی یا بعبارتی دیگر تعقل ورزی های عملی و قلبی، انسان را از طریق عمل و تکرار آن عمل به معرفت می رسانند . هیچ صورتی در ذهن بدون عمل ساخته نمی شود، و آن صوری که در ذهن بدون عمل ساخته می شود صرفا صوری بی ارزش است از لحاظ معرفتی . معرفت لخت از اغراض انسانی با واقعیت عالم هیچ تطبیقی ندارد . این را خروسیپوس سولی و دیگر فلاسفه رواق بارها به ارسطو گوش زد کردند . با این مقدمه طولانی می روم سراغ اصل مطلب : علوم خفیه مرتبط و بنا شده بر طبیعیات قدیم که فرع فلسفه باشد نیست . بلکه طبیعت خود همانند قول و گفتار و کردار و تقریر هرمسی منبع معرفتی است و ما صرفا از آن صوری را میفهمیم . حضرات علمای ما همچون سید ابن طاووس دستورات ادعیه ای جالبی را از منبع هرمسی جمع کردند که عمل بر طبق آنان انسان را بشهودی می رساند . ایشان احراز مختلفی را ازائمه هدی علیهم السلام جمع آوری کردند و ایشان را میتوان از روات علم الاحراز نامید . علوم دیگری نیز بر این منبع معرفتی یعنی اقوال هرمسی تشکیل شده من جمله استخراج وقف ها و اشکال و تکسیرات گوناگون قرآنی و روایی (همانند خمس هائات امام علی علیه السلام). یعنی سلسله علوم اینگونه است که شما در تعقل ورزی هرمسی زمانی عالم و مجتهدی که بتوانی افعال و اقوالی را استخراج کنی که با عمل یا گفتن مداوم آنان (اذکار) معرفت بیشتری کسب کنی . در خبر ها شنیدم که صهیون ها گفتند با آمدن ترامپ ما معبد سوم سلیمان را خواهیم ساخت آنان می خواهند با این اعمال خاص معرفت الهی را و ادیان را از بین ببرند .
الوافي 🇵🇸
📍ادراک عقل و ادراک قلب . 🎙امام خمینی رحمه‌الله. 👌کتاب اجاره به چه درد می خورد. @osol_fegh .
📍 راه معرفت قلبی عمل است بعد از این دو صورتهای در ذهن شکل می گیرد . پس ابتداء عمل بعنوان عنصر و ماده تصدیق قلبی ساذج بعد تصور بعد تصدیق کامل با قلب . حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ اَلْقُرَشِيُّ اَلْحَاكِمُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ خَالِدِ بْنِ اَلْحَسَنِ اَلمُطَّوِّعِيُّ اَلْبُخَارِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ أَبِي دَاوُدَ بِبَغْدَادَ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ حَرْبٍ اَلْمُلاَئِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو اَلصَّلْتِ اَلْهَرَوِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُوسَى اَلرِّضَا عَنْ أَبِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : اَلْإِيمَانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكَانِ. @osol_fegh .
۲۰۲۴۱۱۱۵-۱۵۲۲۳۷.mp3
28.83M
تاثیر مکاتب حدیثی برالگو یابی آثار حدیثی جلسه۱۲
الوافي 🇵🇸
📍فروع فقه . در تقسیم بندی مرسوم علوم بر سبک فلسفه ارسطویی علوم را به دو بخش نظری و عملی تقسیم می کن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍معرفت قلبی از طریق فقه . ما گفتیم مقصود از تعقل ورزی در آیات آفاقی و انفسی و شریعت مقدس حصول به معرفت قلبی کامل است . مدعی کاملان طریق معرفت آن است که شریعت (دستورات تحصیل ایمان قلبی همان فقه) تمام و کمال آمده و باب علم به دستورات هم مفتوح است به انفتاح حقیقی . من جمله از عارفان بر منهج فقهاء سید بن طاووس و آیت الله بهجت اند، در این کلیپ آیت الله بهجت از یکی از قله های این نوع عرفان تمجید می کنند . @osol_fegh .
📍قاعده فقهی و نظریه فقهی . قاعده فقهى در برگيرنده حکم کلى فقهى است، بر خلاف نظريه فقهى که مشتمل بر ارکان، شروط و احکام است و بين آنها ارتباط ايجاد مى‌کند. @osol_fegh .
📍قاعده اصولی قاعده فقهی . ۱_قاعده اصولی راجع به احکام مکلفان جنبه توسیطی دارد و قاعده فقهی جنبه تطبیقی. مثلا حجیت خبر واحد و حجیت ظواهر واسطه رسیدن به حکم شرعی اند، ولی قاعده اتلاف یا قاعده طهارت برحکم شرعی منطبق می شوند. لذا قاعده فقهی خود حکم شرعی کلی است و قاعده اصولی واسطه در اثبات حکم شرعی است. ۲_حکم منتج از قاعده اصولی، کلی و از قاعده فقهی، جزئی است. ۳_مسأله اصولی متضمن حکم شرعی نیست برخلاف قاعده فقهی. ۴_مسأله اصولی حتماً فراگیر است برخلاف قاعده فقهی. ۵_مسأله اصولی خاص مجتهد است. ۶_نتیجه مسأله اصولی در کبرای استنباط قرار می‌گیرد بر خلاف قاعده فقهی. ۷_قواعد فقهی جایگاه استقلالی در استنباط دارند برخلاف مسائل اصولی. ۸_استنتاج در مسأله اصولی متوقف بر قاعده فقهی نیست؛ برخلاف عکس آن. ۹_قاعده اصولی نفی است یعنی چیزی از دستور و حکم شارع را در بر ندارد بلکه فقط برای تفسیر کلام و استنباط قاعده فقهی بکار می رود، اما قاعده فقهی وجودی است و در بردارنده قانون و حکم است، لذا در فقها اصل را بمعنی عدم می گیرند چنانچه در الوافیة تحقیق شده . @osol_fegh .
الوافي 🇵🇸
📍 راه معرفت قلبی عمل است بعد از این دو صورتهای در ذهن شکل می گیرد . پس ابتداء عمل بعنوان عنصر و ماده
📍ذکر ۱ . از جمله کتب مورد اعتماد عرفان محدثین و فقها رساله شریفه ادعیه امام سجاد علیه السلام است که ملج عارفان فقیه است . این رساله دارای چندین نوع صلوات است که درطور معنا کاربردهای متفاوتی دارند . @osol_fegh .
کمینه_گرایی_و_بیشینه_گرایی_در_فقه_و_اثر_آن_در_علم_رجال_مستخرج_از.mp3
4.84M
🌀 عنوان: کمینه گرایی و بیشینه گرایی در فقه و اثر آن در علم رجال 🔹 مستخرج از جلسه دوم کارگاه روش‌های نوین پژوهش در حوزه تحقیقات رجالی 📚 کانال استاد پاکتچی در تلگرام . @osol_fegh .
📍سید مرتضی سید فقهاء . در حال مطالعه کتاب بسیار ارزشمند استاد دکتر احمد پاکتچی بودم . ایشان بخوبی طرح ابتدایی که در ذهن داشتم را برای مکاتب فقهی امامیه تا ابتدای مدرسه حله را ترسیم کردند . اما در تعجب ام که حضرت استاد چرا در این کتاب سید مرتضی را از گروه فقهای متکلم حساب کردند !!! حاشا و کلا . چنانچه میدانید قضیه بحث از دلالت و صدور یک بحث فقه الحدیثی است و جناب دکتر به درستی این مطلب را در کتاب ارزشمند فقه الحدیث خود اشاره کردند . در قضیه حجیت خبر واحد هم بر همین منوال است سید مرتضی دلالت خبر واحد را حجت نمی داند نه صدور آن را و آنانی که خبر واحد را از طایفه فقها حجت میدانند صدور آن را قطعی میدانند نه دلالت آن را . پس دو مقام است و باید ببینیم درک ام مقام بحث خبر واحد مطرح شده درمقام دلالت که بتنهایی قطع آور نیست یا در مقام صدور که قطع آور هست . فاضل در الوافیه دیدگاه فقه الحدیثی مکتب فقهاء را این گونه تقریر می کند : اخبار اصل ها قطعی الصدوراند اما قطعی الحدیث نیستند، زیرا ممکن است امام بسبب ضیق وقت کل احادیث یک اصل را نخوانده باشد . احساس می کنم خلط جناب دکتر پاکتچی بجهت جو غالب افکار مرحوم آیت الله کمپانی بر اصول فقه این عصر باعث شده که کلمه «حجت» این مورد را پدید آورده باشد، و چنانچه اشاره شد در ماقبل تقسیم علم اصول مرحوم کمپانی از نظر طایفه فقها امامیه خطا می باشد و ما بابی تحت عنوان حجج در علم اصول بنابر مکتب فقها نداریم . @osol_fegh .
الوافي 🇵🇸
📍سید مرتضی سید فقهاء . در حال مطالعه کتاب بسیار ارزشمند استاد دکتر احمد پاکتچی بودم . ایشان بخوبی ط
تمام کتب و تراک های صوتی استاد پاکتچی بهترین ها در زمینه خود هستند حفظه الله و توصیه می‌شود به استفاده . محي الدین .
4_5915512646383176222.mp3
42.04M
🔹هفتمین دوره‌ی علمی_پژوهشی مشکات 🔹با سخنرانی دکتر پاکتچی 🔹موضوع: «روش مطلوب مطالعه‌ی علوم حدیث در قالب رشته‌ی علوم قرآن و حدیث»
📍 گزارشی از فقه فقهاء قبل از دوره فقه متکلمین [متأخرین مدرسه حله] . در قبل از مدرسه حله که بنیانگذار فقه با گرایش کلام بود، مدرسه فقها دارای چند گرایش اجتهادی فقهی بود : ۱_ گرایش ابن جنید اسکافی که استاد شیخ مفید بود و عملا با او در بحث رای مخالف بود، گرایش ایشان یک گرایش رأی محور بود که البته بخاطر زبان تند منتقدانه ایشان آثار ایشان حذف شد و از بین رفت و در واقع از بین بردند. ۲_ دومین گرایش شیخ مفید بود که همراه شاگرد خود سید مرتضی نظریه ضرورت مذهب را پرورش دادند. ۳_ سومین گرایش شیخ الطائفه طوسی است که قائل به عدم وجود روایات معارض است و جمع عرفی از ابداعات ایشان است من جمله از ابتکارات ایشان می توان به تهذیب الاحکام اشاره کرد که سهم کبیری در بخش اختلاف الحدیث از علم فقه الحدیث دارد. ۴_ چهار مین گرایش گرایش ابن ادریس حلی صاحب کتاب فوق ارزشمند سرائر است، ایشان در بحث و نقد جمع عرفی شیخ طوسی ابداعات فراوانی دارد که خود به تکامل باب تعارض روایات علم اصول کمک شایانی می کند. البته باز خاطر نشان می کنم این گرایشات مکتب نیستند بلکه مباحثات درون مکتبی فقهای امامیه است. ما می‌بینیم که از متأخرین مدرسه حله به بعد تا فی الحال که مدرسه کمپانی بر حوزه مستولی است، علاقه ای به مباحث و جستجوی انظار قدماء اصحاب را ندارند زیرا با آنان در یک مکتب نیستند. از این سو نیز فقهای معاصر نیز تمایلی به انظار دوره زمانی فقه متکلمین ندارند و خود را مشغول به فعالیت قدماء اصحاب میکنند و اگر از مباحث دوره متکلمین در فقهشان باشد صرف نقد این دوره است. اشکال نشود که شیخ مفید و سید مرتضی و حتی خود شیخ طوسی در زمینه کلام کتاب دارند، چرا اینان را جزو فقها می دانید، زیرا مبانی کلامی در مبادی علم اصول و فقه ایشان هیچ استفاده ای نمی شود و بقولی بین دو علم کلام و فقه خلط نکردند، و یکی را بر دیگری استوار نساختند. @osol_fegh .
📍اصل برائت . اصل برائت در سده پنجم هجری، در قالبی اصولی شکل گرفته و به خصوص در آثار شافعیان در باره آن نظریه پردازی شده است. ابواسحاق شیرازی، «استصحاب برائت ذمه» را بر پایه دلالت عقل واجب شمرده و در موضعی دیگر اصل برائت را با تعبیر «استصحاب حال العقل»، ابزاری برای مجتهد به هنگام نبود دلیل شرعی دانسته است. این در حالی است که نفس استصحاب در سده پنجم هجری، به شدت در معرض نقد اصولیانی با مذاهبی گوناگون بوده است. 📚مکاتب فقه امامیه، پاکتچی، ص۳۸. @osol_fegh .
📍عدم حجیة مرسلات صدوق . ... و ما قیل من أن مرسلات الصدوق إذا کانت بنحو نسبة القول إلی الإمام فهي في قوة الحدیث المسند اعتماداً علی الصدوق مما لایساعده المبنی المعروف والمرضيّ في باب حجیة خبر الواحد، ولیس هناك ما ینجبره ضعف سند الروایة. 📚کتاب الجهاد، ص ۲۶۵ . @osol_fegh .
📍نظریه «قطعیة الصدور و ظني الروایة بودن روایات» . چنانچه بخواهیم از نوآوری های فاضل تونی در مورد فقه و اصول پرده بگشاییم نیاز به تألیف حداقل دوجلد کتاب است. بعد از آشکارشدن ضعف تحلیلات متأخرین مدرسه حله در تأسیس دستگاهی اجتهادی منضبط . و بعد از ایجاد نظریه «ظني الصدور و ظني الدلالة بودن روایات» توسط حلقه شاگردان مقدس اردبیلی . و بعد از ایجاد نظریه «قطعي الصدور و قطعي الدلالة بودن روایات» توسط ملا محمد امین استرآبادی از تأثیر پذیرفتگان حلقه درسی مقدس اردبیلی (اخباریه تقریری از معالم هستند چنانچه در الوافیه ۱۳ شک ملا امین بیان شده که تمام آنها بر داشت او از معالم بوده است_ اخباریه خود به دو مقطع زمانی قبل و بعد از متأخرین مدرسه حله تقسیم می شوند، اخباریه بعد از مدرسه حله گرایشی بنیادگرایانه از معالم الاصول اند ). بعد از این فراز و فرود ها شیخ جلیل ملا عبدالله بن محمد بشروي المشتهر بالفاضل توني نظریه «قطعي الصدور و ظني الروایة بودن روایات» را مطرح ساخت . در این نظریه که بتشریح رابطه دال و مدلول در علم فقه الحدیث می پردازد می خوانیم که : اصول اربعماه بتوسط نویسندگان کتب اربعه جمع آوری شده است و امام معصوم این اصول را دیده است ولی اینکه تک تک روایات این اصل ها را خوانده باشند چنین چیزی بر اثر احتمالاتی همانند ضیق وقت ثابت نشده است لذا تک تک روایات در مقام تعارض نیاز به پویش سندی دارد. البته خود او در زمینه این نظریه اش می گوید که من فحص کردم و تتبع کردم و به این نظریه رسیدم که تمام کتب اربعه صادر شده اند . @osol_fegh .
الوافي 🇵🇸
📍نظریه «قطعیة الصدور و ظني الروایة بودن روایات» . چنانچه بخواهیم از نوآوری های فاضل تونی در مورد فق
نظریه او از دو رکن تشکیل شده است : ۱_ قطعي الصدور بودن روایات : 1او معتقد است که کسی که به حدیث اشتغال داشته باشد و از علوم الحدیث سر رشته ای داشته باشد به ادنی تأملی این مطلب را درک می‌کند(رک: بحث اجماع؛ عدم حصول اجماع بین الاصحاب) . ²او همچنین می گوید که خودش گشته و دیده کتب اربعه احادیثش همه صادر شده . ۲_ ظني الروایة بودن تک تک روایات : او می گوید مگر ندیدید که اصحاب در کتب خودشان چون ابن زهره ، سید مرتضی و شیخ طوسی به روایات ضعیف هم عمل می کردند این مطلب بیانگر آن است که تک تک روایات درصورت تعارض نیاز به پویش رجالی دارند . فارق از قبول یا رد این نظریه چنانچه خود نیز بیانگر آن است نسبت به نظریات هم ردیف خود همانند «ظني الصدور و قطعي الروایه بودن شهید ثانی»یا«ظني الصدور و ظني الدلالة بودن مقدس اردبیلی»یا«قطعي الصدور و قطعي الدلالة بودن ملا امین استر آبادی»، یک سرو گردن با ملاک علوم الحدیث بالاتر است . قضیه آنجایی جالب می شود که مدارک اربعه در پیشگاه فاضل تونی قطعی و علمی هستند نه از باب تجمیع ظنون بلکه بنابر همین نظریه او در باب صدور و دلالت روایات و او خود با این نظریه مبدع مدرسه ای است که فقط در اصفهان چند صباحی در اندیشه او غور کردند . اما قضیه انفتاحیانی چون علامه اعرجی و علامه بحرالعلوم کاملا بر خلاف او با تجمیع ظنون است یعنی آنان و معاصرینش در مکتب قم همان نظریه قدیمه شهید ثانی را دارند «نظریه ظني الصدور و قطعي الدلالة بودن روایات» و مشکل بحث انفتاح حقیقی خود را با تجمیع ظنون صدوری حل می کنند، درصورتی که در نظریه فاضل تونی «قطعي الصدور و ظني الروایة» بدون قائل شدن به تجمیع ظنون می توان قائل به انفتاح حقیقی شد. باید در نظر گرفت که نظریه فاضل تونی در عمل به عمل اصحاب از نظریه شهید ثانی نزدیکتر است بالاخص با در نظر گرفتن نظریه ضرورت مذهب که سید مرتضی بدان قائل بود . با نظریه فاضل علم رجال منتقل می شود به بخش اختلاف الحدیث علم فقه الحدیث که این انتقال دقیقا با عمل اصحاب و متقدمین همراه است چنانچه سرائر را تورق کنید این مطلب یقینی می شود . ایشان با این نظریه همانند قدماء دلالت را جابر ضعف سند نمی داند. @osol_fegh .
1683440585-9546-109-10.pdf
468.3K
📍تحلیل الگوی مواجهه فاضل تونی با سنت . ✍نویسندگان: حامد مصطفوی فرد حسن زرنوشه فراهانی . 📚منبع: علوم قرآن و حدیث سال پنجاه و چهارم پاییز و زمستان 1401 شماره 109 . @osol_fegh
📍فرق علم فقه و علم حقوق . برخی معتقد به نظریه این همانی هستند همانند دکتر لنگرودی. بنظر ما هم حق همین مطلب است. اما من ذکر چند نکته را قابل تذکر می دانم: ۱_ در فقه اسلامی ما بین حقوق و قضا فرق گذاشتند، حق در فضای فقه اسلامی یکی از علامات یا همان احکام وضعیه تکالیف است . اما قضا یا همان باب احکام مفتاح الکرامة یکی از سه فن تفقه است . ۲_ چون حقوق یکی از اقسام حکم وضعی است پس دایره فقه وضع تر است زیرا هم از احکام تکلیفیه و هم از احکام وضعیه سخن میگوید آنهم از کل احکام وضعیه نه فقط حقوق و ارتباط احکام وضعیه با هم و ارتباط آنها با احکام تکلیفیه را بیان می کند. ۳_ از آن جهت که هیچ حکم تکلیفی بدون سیاستی خاص را نمی توان اجرا کرد باب احکام فقه دارای قواعد سیاسی خاصی نیز می باشد. پس فقه علمی است متشکل از 1حکم تکلیفی 2 علامات آن تکلیفی 3 سیاست خاص برای اجرای آن حکم تکلیفی . درواقع فقه دارای سه رکن است : ۱_ استنباط حکم تکلیفی از لابلای علامات وضعیه آن در عصر تشریع و تفسیر و ایجاد نظریه فقهی. ۲_ شناخت علامات وضعیه جریانات و موضوعات معاصر برای تطبیق با نظریه فقهی تحت عنوان نظریه قضایی . ۳_ شناخت وضعیت موجود حول علامات وضعیة زمان معاصر برای تطبیق نظریه قضایی بر زمان حاضر تحت عنوان نظریه سیاسی . علم حقوق معاصر یک بخش کوچکی را از علم گستره فقه در بر دارد: ۱_ و آن شناخت علامت حق در عصر نبی اکرم از بخش استنباط فقه ۲_ و شناخت ممیزات امروزی این کلمه در جامعه امروزی. اما شما دیدید که علامات حکم تکلیفی منحصر در حق بتنهایی نیست و علامت حق با علامات دیگر رابطه گسترده تری دارد. ثانیا ممیزات امروزی هم فقط علامت حق نیست که بخواهیم آنها را جستجو کنیم بلکه نظریه قضایی باید از علامت حق و ارتباط آن با سایر علامات وضعی معاصر گزارشی تهیه کند تا بتواند بهتر حق را بشناسد .
📍تضافر الروایات جابر لوهن اسناد بعضها . و قریب من الروایتین مضموناً روایات أخری، مذکورة في الأبواب المتفرقة من أبواب مقدمة العبادات و الحدود و الحجر و غیرها، مما یعتبر تضافرها جابراً لوهن أسناد بعضها . 📚کتاب الجهاد، ص ۷۱ . @osol_fegh .
فلأن تعاضد البعض بالبعض، لایوجب حصول القطع بالحدیث . مع : أن الاخبار المتعاضدة، المتحدة المعاني _ التي لا تکون مشترکة في شيءٍ من رجال السند _ قلیلة الوجود، فلاتوجب الاستغناء المذکور . 📚 الوافیة في الاصول، ص ۲۶۶ . @osol_fegh .
📍أن ابن بابویه کثیرا ما یطرح الروایات المذکورة في الکافي : قال _ في باب (الرجل یوصي إلی رجلین) بعد ما ذکر توقیعا من التوقیعات، الواردة من الناحیة المقدسة_ : «هذا التوقیع عندي بخط أبي محمد الحسن بن علي علیهما السلام، وفي کتاب محمد بن یعقوب الکلیني رحمه الله روایة خلاف ذلك التوقیع، عن الصادق علیه السلام»، ثم قال : «لست اُفتي بهذا الحدیث _ مشیرا إلی روایة محمد بن یعقوب _ بل اُفتي بما عندي بخط الحسن ابن علي علیهما السلام، ولو صح الخبران جمیعا لکان الواجب الأخذ بقول الأخیر، کما أمر به الصادق علیه السلام ؛ وذلك أن الأخبار لها وجوه و معانٍ، وکل إمام أعلم بزمانه و أحکامه، من غیره من الناس» . 📚الوافیة في اصول الفقه، ص ۲۷۱ . @osol_fegh .
الوافي 🇵🇸
📍 گزارشی از فقه فقهاء قبل از دوره فقه متکلمین [متأخرین مدرسه حله] . در قبل از مدرسه حله که بنیانگذا
📍(الفرق بين كتابي المبسوط والنهاية وما يترتب على ذلك) . السيد حسين البروجردي قدس سره: (في الفرق بين وضع المبسوط والنهاية للشيخ قدس سره على ما صرح  هو به وما يتفرع على الوضعين. وهو أنه وضع المبسوط للتعرض لفروع لم يقم نص عليها بخصوصها، وإنما يستفاد حكمها من قواعد اجتهادية  متخذة من الروايات أو من غيرها، وإنما وضع كتابه هذا دفعاً لشتنيع العامة  على أصحابنا الإمامية بأنه ليس بأيديهم من الفروع الفقهية إلا ما ورد فيه  نص خاص وهي قليلة جداً، بخلاف العامة فإن لهم فروعاً كثيرة يستنبطونها من القياس وغيره من القواعد الاجتهادية، فالشيخ تعرض في  المبسوط لفروع كثيرة لم يرد نص في خصوصها مع عدم قوله بالقياس. وأما كتابه النهاية فإنما وضعه على طريقة الأصحاب حيث تعرض  فيها لفروع ورد في كل منها نص خاص كما هو دأبهم، ويظهر من ذلك أن  ماذكره فى المبسوط من إجراء حكم اللقطة في بعض صور الكنز  لا يكشف عن ورود نص خاص فيه، نعم الفروع التي يذكرها في النهاية  يكشف عن ورود نص خاص في كل منها). 📌انظر زبدة المقال في خمس الرسول والآل 📚برگرفته از کانال أحمد الحلي .
الوافي 🇵🇸
📍(الفرق بين كتابي المبسوط والنهاية وما يترتب على ذلك) . السيد حسين البروجردي قدس سره: (في الفرق بي
در واقع المبسوط شیخ همان ضرورت مذهب شیخ مفید و شاگردش سید مرتضی است البته با نگاه خاص شیخ طوسی در زمینه روایات که همانند شافعی قائل بود تعارضی بین روایات وجود ندارد !
فائدة رجالية من الشيخ البهائي قدس سره. 📚از کانال متفرقات من التراث ابوحمزه جابر .
📍 تشکیک در انتساب رساله وجوب عینی نماز جمعه به فاضل تونی . با تطبیق دو کتاب الوافیه و رساله نفی وجوب عینی نماز جمعه باهم، متوجه اختلافات فاحشی می شویم که در صحت انتساب رساله به فاضل شک قوت می گیرد به تعدادی اشاره می کنم : ۱_ فاضل اجتهاد را در الوافیه «صرف العالم بالمدارک» می داند و رسما تعریف «استفراغ الوسع» را باطل می داند [الوافیة ۲۴۳] و در رساله نماز جمعه بدنبال استفراغ الوسع است! . ۲_ فاضل منکر ظن است و در جدالی با صاحب معالم اتخاذ کلمه ظن در اجتهاد را باطل می داند چگونه در رساله نفی عینی نماز جمعه بدنبال ظن بحکم شرعی است [دوازده رساله، رسول جعفریان ص ۴۳۵] ۳_ فاضل خودش صراحتا می گوید که دعوای او صدوری نیست بلکه مبنای او قطعی العمل بودن است «قطعية العمل لا یدل علی قطعیة الصدور» [الوافیة] همچنین می گوید که خودش اسناد کتب اربعه را تحقیق هم کرده از حیث صدور و برای او قطع آور شده [الوافیة] چگونه در رساله نماز جمعه کسی را که قائل به صدور کتب اربعه باشد را حامق می داند ! و..... رساله نفی وجوب عینی نماز جمعه قطعا از فاضل تونی نیست با توجه به اینکه فراغت از تألیف الوافیه در ۱۰۵۹ بوده و فراغت از تألیف رساله در ۱۰۵۸ . طبیعتاً محال است به یک بار شخصی در یک سال دستگاهی اجتهادی کاملا متفاوتی که سابقه نداشته اختراع کند ! @osol_fegh .
📍مفتاح الکرامة. خود مکتب انفتاح دارای مدارس گوناگونی است از «ظني الصدور و قطعي الدلالة بدون تجمیع ظنون در صدور»، «ظني الصدور و قطعي الدلالة با تجمیع ظنون در صدور»، «قطعي الصدور بظن الخاص و قطعي الدلالة»، و بالاخره مدرسه ملا عبدالله بن محمد بشروي خراساني (فاضل تونی) که شعار آن «قطعي العمل لا یدل علی قطعیة الصدور و قطعي الدلالة لا یدل علی قطعیة النص» می باشد . می توان گفت دو مجموعه فقهی بنابر مدرسه فاضل تونی نوشته شده؛ یکی شرح الارشاد خود او که یک نسخه در استان قدس یک نسخه در مجلس شورای اسلامی و دو نسخه در عراق موجود است و هنوز تحقیق و تصحیح نشده . دومی مفتاح الکرامة سید اجل السید محمد جواد العاملی که شرح قواعد علامه است. @osol_fegh .