﷽
#غزل_مرثیه
#شهادت_امام_رضا_علیه_السلام
درون حجره ی غربت، خدا خدا می کرد
کسی که عقده ی دل را به مرگ وا می کرد
شراره را نتوان با شراره کرد خموش
به غیر زهر که او را ز غم رها می کرد
رضا که هر نفسی داشت درد تازه تری
به زهر شعله برانگیز، مرحبا می کرد
نماز عید چه آورد بر سرش؟ که مدام
مثال فاطمه بر مرگ خود دعا می کرد
نیافت ساحل امنی به غیر موج خطر
میان لجّه ی غم هرچه دست و پا می کرد
چه جای زهر هلال؟ که بر شهادت او
غم مصاحبت قاتل، اکتفا می کرد
غریب و تشنه و تنها، بدن کبود از زهر
فتاده بود و به اجدادش اقتدا می کرد
چو شخص مار گزیده به خویش می پیچید
چه زهر بوده و با جان او چها می کرد!
به هر نگاه که می بست و می گشود از درد
جواد، نور دل خویش را صدا میکرد
حدیث غربتش این بس که پای تابوتش
دویده قاتل و گریان، رضا رضا می کرد
خوشا شبی که "مويد" به یاد غربت او
به اشک و زمزمه ی خود عزا به پا می کرد
مرحوم #استاد_سید_رضا_موید
@ostad_moayed
#وداع
#شهادت_امام_رضا_علیه_السلام
وقت مرگ است؛ کجایی؟ پسرم! منتظرم
تا در این لحظه بیایی به سرم، منتظرم
زهر، بار سفر آخرتم را بسته است
تا نگاه تو شود همسفرم، منتظرم
جگرم سوخته از زهر، بریزی تا آب
ای جگر گوشه! به سوز جگرم، منتظرم
مادرم آمده و منتظر رفتن من
تا جوادم تو بیایی به برم، منتظرم
آتش هجر تو از زهر، جگر سوز تر است
تا بیایی بنشانی شررم، منتظرم
ماه من! حجره ی تاریک مرا روشن کن
در رهت خونْ جگرم، دیده ترم، منتظرم
گل من! تا که تو را بوسم و بسپارم جان
بر لبم آمده جان؛ محتضرم، منتظرم
خویشتن را برسان تا نرسیده اجلم
تا کنی جلوه ای اندر نظرم، منتظرم
تا بیایی و گذاری سر من در دامن
که من آسوده ز جان در گذرم، منتظرم
زودتر هرچه بیایی، کنی آسوده ترم
پا سوی قبله، نظر سوی درم، منتظرم
مرحوم #استاد_سید_رضا_موید
@ostad_moayed