استاد یزدان پناه
🔰 دهه نودیهای درس
▫️از ششمین جلسه درس اخلاق و معنویت تصویری از دو برادر منتشر شد.
مادر این دو، سرکار خانم زهراسادات شیخالاسلام، کارشناس ارشد حقوق انرژی از دانشگاه Calgary کاناداست که در کانال خود در پیامرسان ایتا متنی پیرامون حضور این دو برادر ۷ و ۹ ساله در جلسه اخلاق را منتشر کردهاند. قسمتی از آن به شرح ذیل است:
✍️ دیشب که رفتیم درس اخلاق، علیاکبر و مهدی رو فرستادم قسمت آقایان مسجد. اولین تجربهشون بود که تنهایی توی مجلس سخنرانی بشینند. خودشون که میگفتند آروم بودیم و سخنرانی رو گوش میکردیم؛ خدا کنه همینطوری بوده باشه!
گفتند فقط یه کم داشتیم آروم بازی میکردیم که یه آقای روحانی بهمون گفت: "بچهها اینجا باید سخنرانی گوش بدیم."
اونجوری که بچهها تعریف کردند آقای روحانی با احترام و آرامش گفته بوده.
عکسالعمل من چی بود؟ من گفتم: «بله ایشون درست گفتند، اونجا مجلس سخنرانیه و مثل کلاس درسه، همه باید با دقت گوش بدهند.» و اَزش رد شدم.
(توی پرانتز بگم، به جای تایید حرف اون آقای روحانی، میتونستم بگم: «ای بابا! حالا بچه داشته آروم بازی میکرده، بعضیها یه خرده صبر و تحمل هم ندارند!»
اگر اینو میگفتم، چه پیامی به بچههام منتقل میکردم؟
این پیام به بچههای من منتقل میشد که به حرفِ درست و حق دیگران گوش نده! اونا باید به تو گوش بدن! تو محور عالمی، کسی حق نداره بگه بالای چشمت ابروئه. حتی اگر اشتباه کنی، این تو نیستی که باید خودت رو با شرایط تطبیق بدی؛ بلکه بقیه باید خودشون رو به میل و خواست تو تغییر بدن.
اما من نمیخوام به بچههام به دروغ بگم که شما محور عالمید. نمیخوام فکر کنند که حق و باطل رو میل و خواست اونها تعیین میکنه! بلکه این ما هستیم که باید مطیع حق باشیم.)
پرسیدم: بچهها از سخنرانی چیزی فهمیدید؟
مهدی که صریح گفت: «من هیچی نفهمیدم!»
علیاکبر گفت: «مامان منم هیچی نفهمیدم ولی با دقت به اون آقا نگاه میکردم که اگر بعداً روحانی شدم بدونم چطوری برای مردم حرف بزنم!»
البته تا همینجا هم به نظرم خیلی خوب بود و توقعی بیش از این نداشتم. مهدی امسال تازه کلاس اوله و علی اکبر هم کلاس سوم.
یه دفعه به ذهنم رسید و گفتم: «بچهها اگرچه چیزی متوجه نشدید، اما همین که به آیتالله یزدانپناه که یه آقای خیلی خوب و عالم و دانشمنده نگاه کردید، همین نگاهکردنتون ثواب داره. همین که پیش آقایی به این خوبی بودید، خیلی خوبه.»
هر وقت از این فرصتها که به ظاهر فرصتهای سوخته هستند، استفاده میکنم و یه چیزی به بچهها یاد میدم، طوری که نیمه پر لیوان رو ببینند، خیلی ذوق میکنند.
همینطوری باهاشون ادامه دادم و بهشون گفتم: «گاهی همین نگاه ما میتونه عبادت باشه!»
بعد با حدس بچهها چند تاشو گفتیم: نگاه به قرآن، نگاه به عالم، نگاه با محبت به پدر و مادر!
دفعه بعد یه دفتر نقاشی و مداد رنگی هم همراهشون میکنم که اگر حوصلهشون سر رفت، یه راه حل مناسب داشته باشند.
🏷 برگرفته از کانال ریحان و قلم:
https://eitaa.com/joinchat/579404027Ceec5575434
#سلوک_اجتماعی
#استاد_یزدان_پناه
#دهه_نودی_ها
💠 کانال استاد یزدانپناه
https://eitaa.com/ostad_yazdanpanah