چون برزخ ما سوای عالم مادی است و این منظومهی کیهانی در آن جا معنی ندارد، پس نور آن هم از سنخ مادیات نخواهد بود و اگر شب و روزی هم داشته باشد از حرکت وضعی و انتقالی اجرام آسمانی ایجاد نشده است. روشنی و تاریکی برزخ منسوب به انسانهای برزخی است. به این صورتکه افراد به اندازهی ایمانشان نورانی هستند و هر چه این ایمان ضعیفتر باشد، تاریکی بیشتری بر آنها غلبه دارد. همچنانکه مدت اقامت انسانها هم در برزخ به وضعیت آنها بستگی دارد. وقتی در قیامت از انسانهای مؤمن از زمان این اقامت پرسیده میشود، پاسخ میگویند: «قَالوُا یَوماً اَو بَعضَ یَومٍ» و برای انسانهایی که تبهکارند خیلی طولانی است.
مرحوم براعتی در ادامه مباحث به موضوعاتی چون؛ اطلاع از زمان مرگ، تأخیر در زمان مرگ، راز رجعت، جایگاه شهادت، اشراط الساعه در قرآن و روایات، نفخهی صور، نامهای قیامت، ویژگیهای معاد، شاهدان قیامت، تفاوتهای قیامت و دنیا، ثبت اعمال و ویژگیهای جهنم و بهشت توجه دارد.
گردآوری: دکترحسین شهبازی (پژوهشگر ادیان و عرفان)
شماره تلفن جهت سفارش کتاب: خانم نامدار 09141004966
http://www.alwahy.ir
#معرفی_آثار_استاد_منصور_براعتی_(ره)
#لطایف_تفسیری_قرآن - انسان در قرآن
#معرفی_آثار_استاد_منصور_براعتی_(ره)
#لطایف_تفسیری_قرآن - انسان در قرآن
لطایف تفسیری قرآن (انسان در قرآن)
حجت الاسلام و المسلمین استاد منصور براعتی
نوبت چاپ: اول پاییز 1391
تیراژ: 5000 نسخه
انتشارات: سلوی تبریز
تعداد صفحات: 136
شابک: 978600925560
کتابشناسی ملی: 2890781
انسانهایی که در معرض هدایت قرآن قرار میگیرند، نورانی میشوند. « اَوَ مَن کانَ مَیتاً فَاَحیَیناهُ وجَعَلنا لَهُ نوُراً یَمشِی بِهِ فِی النّاسِ…» (انعام، 122) میفرماید: مؤمنان نورانی هستند، چون که از هدایت قرآنبرخوردار میشوند. برای اینکه قرآن کتاب نور است و هر کس از این کتاب هدایت یابد نورانی می شود. می فرماید: ما برای تعدادی نور قرار دادیم که با آن زندگی میکنند برخلاف اکثریت مردم که از این نور برخوردار نیستند. از این نور در سوره انفال به فرقان تعبیرکردهاند که در پرتو تقوی به دست میآید. « اِن تَتَّقوا اللهَ یَجعَل لَکُم فُرقاناً» فرقان همان نوری است که انسان در سایه آن حق و باطل و یا عاملی را که سبب محرومیّت از کمال میشود، درک و شناسایی میکند. قرآن چگونه باعث نورانیّت انسان میشود؟ قرآن همانند مصادیق وجودی عالم که جلوهی پروردگار عالم است که از آن تعبیر به آیات الهی میکنند. یعنی تمام هستی برای انسان تابلوی رسیدن به مقصد است. اگر انسان تابلوبین باشد، همه چیز انسان را برای رسیدن به مقصد که خداوند است هدایت میکند. بنابراین قرآن خود از مخلوقات الهی است که مانند سایر اشیاء و موجودات خلق شده است. این قرآن ما را به سوی مقصدمان که خداوند تعالی و قرار گرفتن تحت ولایت او هست، سوق می دهد.
تعلیم الهی، دارا کردن فرد است که به دنبال آن دانایی هم می آید. در مسیر تعلیم و تعلّم انسان هم می تواند دارا باشد و هم دانا باشد اما فرقی که هست این که هر فرد دارایی، دانا هم هست ولی این طور نیست که که هر دانایی، دارا هم بشود. تعلیم ذات اقدس الهی، دارا کردن انسان است که دامنهی آن دانا بودن انسان است. اگر انسان به آن جایگاه مطلوب نرسد، یعنی آن نصاب لازم را به دست نیاورده باشد، هیچ وقت تعلیم به معنای دارا کردن در رابطه با او اتفاق نمی افتد. یعنی تعلیم الهی در رابطه با او به کار نمی افتد و آنچه را به دست می آورد، تعلیم به معنای دانایی خواهد بود. مثلاً در سوره مبارک بقره جریان ملائکه را بیان می کند، می فرماید: « اِذقَالَ لِلمَلائِکَه إنّی جاعِلٌ فِی الاَرضِ خَلیفَةً قَالوُا اَتَجعَلُ فِیها مَن یُفسِدُ فِیها و یَسفِکُ الدِماء وَ نَحنُ نُسَبِّحُ بِحَمدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ» (بقره، 30) یعنی آیا ما سزاوار نیستیم نسبت به این مقامی که میخواهی به حضرت آدم عنایت کنی؟ فرمود: «اِنّی اَعلَمُ ما لا تَعلَموُنَ» آنچه من میدانم، شما نمی دانید. این همان است که من ظرفیت شما را میدانم چون شما مخلوق من هستید. ظرفیّت انسان را هم میدانم. « وعَلَّمَ آدَمَ الاَسماءَکُلَّها » اتفاق افتاد. «ثُمَّ عَرَضَهُم عَلَی المَلائِکَهِ فَقالَ اَنبِئونی بِاَسماءِ هؤُلاءِ اِن کُنتُم صادِقینَ» (بقره، 31) به ملائک فرمود از این اسماءکه به آدم تعلیم دادم، شما می توانید خبر بدهید؟ « قَالوُا سُبحانَکَ لاعِلمَ لَنا إلّا ما عَلَّمتَنا إِنَّکَ اَنتَ العَلیمُ الحَکیمُ» (بقره، 32) به حضرت آدم میفرماید: « قَالَ یاآدَمُ اَنبِئهُم بِاَسمائِهِم » یا آدم این ها را به این اسماء خبردار کن. نه اینکه تعلیم بده. علتش این است که فرشتگان ظرفیت خبردار شدن یا دانا شدن را داشتند ولی ظرفیت دارا شدن را نداشتند.
مقام انسان در نظرگاه استاد براعتی با داستان حضرت نوح علیه السلام، به زیبایی تبیین میشود اینکه خداوند، انسانها را دوست دارد. به این قرار که مرحوم استاد در این اثر میآورد؛ حضرت نوح نهصد و پنجاه سال پیامبری کرد. در عرض این نهصد و پنجاه سال فقط ده یا دوازده نفر ایمان آوردند و ایشان نفرین کردند در سوره هود می فرماید: نبیّ الهی هر وقتی نفرین نمیکند. حضرت نوح زمانی نفرین کرد که نهصد و پنجاه سال از پیامبریش می گذشت و صبرکرد تا اگر در صلب این ها مؤمنی هست، همه بیایند. بعد عرض کرد: خدایا من میبینم که تا قیامت در صلب امت من مؤمنی نیست. «لا یَلِدُ اِلّا فاجراً کَفّاراً» هیچ بچهای غیر از فاجر و کافر از این ها متولد نخواهد شد. آنجا نفرین کرد وآن قضایا افتاد و همه مردند و چند نفر نجات پیدا کردند. حضرت نوح با پول فروش سفال که خودش درست میکرد، امرار معاش میکرد. یک روز جبرئیل به شکل انسان آمد از این ها قیمت کرد و پول یکی از آنها را داد و برداشت و آورد چند قدم بعد زد و شکست. دوباره رفت یک ظرف دیگر را خرید بعد باز آن را شکست. چند تا این طوری شکست. باز آمد که یکی دیگر را بخرد، حضرت نوح گفت: دیگر به تو نمیفروشم. گفت: چرا؟ شما که پولش را میگیری. گفت: درست هست كه پولش را میدهی ولی من برای این ها زحمت کشیدم. در مقابل من که میشکنی به دلم بر میخورد. من به کسی که میشکند، نمی خواهم بفروشم. به کسی میفروشم که ببرد و استفاده کند. عرض کرد: یا نوح من جبرئیل هستم. خداوند مرا فرستاد که به شما بگویم که آنهایی را که تو نفرین کردی و ما نابود کردیم، آن ها را هم ما ساخته بودیم. انسانهایی که کافر و فاجر بودند. خداوند انسان را دوست دارد. میفرماید: انسان را با دو دستم ساختم. یعنی یک حرمت خاصی به خلقت انسان هست. همه چیز را خداوند خودش ساخته است.
مرحوم استاد براعتی عقیده دارند در قرآن، انسان از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار گرفته است یا به تعبیری همهی قرآن تبیین انسان در ابعاد فراوان هست. چنان چه عرض شد، قرآن آئینهی تمامنمای انسان است. قرآن یکی جایگاه خود انسان را تبیین میکند. اینكه انسان از چه جایگاه وجودی برخوردار هست. که وقتی آن را تبیین می کند، می فرماید: جایگاه وجودی انسان، خلافت الهی در اسمای حسنای الهی در مظهریت تام اوصاف کمالی ذات اقدس الهی در مرتبهی فعل است. بعد همین را در قالب مقام محمود تبیین میکند که «اَکرَمِ عِندَ اللهِ» به این معناست که انسان به مقام محمود میرسد که محمود مطلق «ما سوی الله» می شود. این جایگاه وجودی انسان است. یکی نوع ارتباط انسان با عالم را تبیین می کند که در نهایت به این نتیجه میرسد که عالم، انسان محور است یعنی کل عالم به دور کرهی وجودی انسان میگردد و شئونش را تنظیم میکند.
در بحث نوع ارتباط انسان با ملائک به این نتیجه میرسند که همهی ملائك خادمان انسان هستند و همهی عالم به خاطرانسان خلق شده است. «هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکُم ما فِی الاَرضِ جَمیعاً …» (بقره،29) آسمان و زمین برای انسان تحت اختیار انسان هستند. حال اینكه آیا ما استفاده میکنیم یا نه، یک امر دیگراست ولی آنچه واقعیّت دارد، این که آسمان و زمین طفیلی وجود انسان و در خدمت انسانند. در مسیر کمالی همه این حقایق آشکار میشود که ملائک همه خادمان حوزهی وجود انسانند. چنان كه الآن در بدن ما سلولها خدمتگزار ما هستند، در حوزهی جان و بدن ما ملائک که فعالیّت می کنند، همه خادمان وجود ما هستند. ما بسیاری از دریافت های ذهنی را از طریق ملائک مییابیم.
از جمله مباحثی که مرحوم استاد براعتی در مورد معرفت نفس و انسان شناسی از منظر قرآن مطرح میکنند این که در دیدگاه قرآن هدایت انسان به صورت زیاد شدن است. انسان که هدایت پیدا میکند، زیاد می شود و این دقت لازم را میطلبد که بفهمد که در حوزهی وجود او در سایه هدایت الهی چه اتفاقی میافتد؟ انسان خواسته یا ناخواسته دائم در حال بزرگ شدن است و باز دائم در تحت ربوبیّت ذات اقدس الهی است. هیچ کس، هیچ گاه از ربوبیّت ذات اقدس الهی خارج نمیشود چون نمیتواند خارج شود چون او رب العالمین است. «اَلحَمدُ رَبِّ العالَمینَ » مطلبی که هست اینکه انسان ها دو دسته اند: انسانهایی که در تحت ربوبیّت الهی زیاد شدن بیمارگونه را انتخاب می كنند و انسانهایی که زیاد شدن انسانیّت و سلامتی هستیشان را انتخاب میکنند. اینکه خدای سبحان ربّ العالمین هست، یعنی پرورش دهنده و زیاد کنندهی تمام موجودات یا به تعبیری آشکار کنندهی وجودی همه موجودات. شکافتن ذره وجودی تمام مصادیق وجودی كه در نهانشان نهفته هست، به دست ذات اقدس الهی كه فاطر هست، انجام می شود. چنان كه گفته اند:
درون حبه ای صد خرمن آمد جهانی در دل یك ارزن آمد
تمام تلاش دشمنان این بود كه انسانها نتوانند از وجود امام استفاده كنند و مردم را از این وجودهای نورانی و هدایت آن ها محروم كنند غافل از اینكه این كار از دست این ها برنمیآید. محال است كسی بتواند مانع هدایت الهی بشود چون جهت هدایت ائمه علیهم السلام، هدایت در عالم جان انسانهاست و هدایت تكوینی است و حضور هم حضور ملكوتی است نه فیزیكی و ظاهری. به همین خاطر انسان های تبهكار هیچ گاه نمی توانند حائل بین ولی الهی و سالكان كوی كمال باشند نه اینكه با یك تحلیل بتوانیم ثابت كنیم كه دشمنان به نتیجه نرسیدند هر چند از آن جهت هم كه تحلیل میشود، به نتیجه نرسیدند ولی از یك نگاه عمیقتر نگاه كنیم نمیتوانند به نتیجه برسند چون امامان موجودات ملكوتی هستند و با جان انسانها در ارتباط اند و هیچ كس نمیتواند سد راه این ارتباط شود. بنابراین اگر كسی استفاده نكرد، خودش نخواست كه استفاده بكند. همین الآن اگر ما از وجود مبارك امام عصر (عج) استفاده نكنیم، خودمان نخواستیم نه اینكه مانعی بود. مانعی بین ما و وجود مبارك حضرت حجت غیراز خود ما نیست. (تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز) فقط گناهانمان مانع بین ما و ولی الهی اند. اگر بخواهیم استفاده كنیم، باید این مانع اساسی و مهم را از سر راه خودمان برداریم و البته باید هم استفاده كنیم چون اگر استفاده نكنیم، كمال ما به دست نمیآید یعنی هیچ راهی غیر از استفاده از هدایت تكوینی ولی الهی نیست.
گردآوری:
دکترحسین شهبازی (پژوهشگر ادیان و عرفان)
شماره تلفن جهت سفارش کتاب:
خانم نامدار 09141004966
http://www.alwahy.ir
♦️رویداد ویژه
«طنین مقاومت از غزه تا تبریز»
با سخنرانی دبیر کل کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین ، دکتر سید مجتبی ابطحی
- حضور خواهران و برادران
🕙 زمان : چهارشنبه ۲۷ اردیبهشت بعد از نمازمغرب و عشا
🕌 مکان : پایین تر از چهارراه مارالان ، مسجد المهدی (عج)
🆔 @almahdi_bakeri
ان شاالله روز سه شنبه 21 و چهار شنبه22 شهریور از ساعت 3 تا 7 عصر کتابهای استاد براعتی رحمت الله علیه در دفتر انتشارات سلوی با تخفیف 15 درصدی عرضه خواهد شد.
عناوین کتابهای استاد
۱- لطائف تفسیری قرآن جلد ۱ ۲-جلد دوم (بحث حمد الهی) ۳-فرازهایی از بیانات سیدالشهدا ۴- تفسیر سوره فرقان . ۵-معاد در آیات و روایات. ۶- امام شناسی ۷- اخلاق در منظر قرآن.۸- قیامت در قرآن. ۹-تفسیر آیت الکرسی. ۱۰- تعلیم و تربیت. ۱۱- اولوالالباب چه کسانی هستند؟ ۱۲- اصول مدیریت دینی.
آدرس:هفده شهریور قدیم. هفده شهریور غربی. مابین قطران و ابوریحان. انتشارات سلوی
09141004966
آدرس انتشارات سلوی 👇
https://nshn.ir/rbAyQupC-EP2
کانال مفسر قرآن، استاد براعتی
معرفی و نشر آثار و بیانات استاد منصور براعتی
https://eitaa.com/ostadbaraati