eitaa logo
کانال رسمی دکتر مجید معارف
685 دنبال‌کننده
253 عکس
39 ویدیو
229 فایل
استاد تمام دانشکده الهیات دانشگاه تهران سردبیر فصلنامه علمی پژوهشی «پژوهش دینی» ارتباط با ادمین و ارسال سوالات @hafeze2
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 برنامه تلویزیونی عقیق 🔻 با حضور: دکتر مجید معارف 🔹 موضوع: واقعه غدیر خم ▫️ امشب، ساعت 22، از شبکه چهار سیما 🆔 @ostadmaaref
💠 گفتگوی خبر گزاری ایکنا با دکتر معارف در موضوع: «تبیین شرایط سیاسی و اجتماعی دوره امام کاظم(ع)» 🗒 ۳۱ مرداد ۱۳۹۸ 🔻متن گفتگو: 🔹 امام کاظم(ع) در فاصله سال ۱۴۸ تا ۱۸۵ هجری عهده‌دار امامت شیعیان بودند. اگر به فضای سیاسی و اجتماعی آن دوره توجه کنیم درخواهیم یافت چند صباحی، مثلاً حدود ۲۰ سال، از دوره خلافت بنی‌عباس گذشته است و امام کاظم(ع) در دوره دومین یا سومین خلیفه بنی‌عباس، عهده‌دار امامت می‌شوند. این دوره زمان استقرار و تثبیت حکومت عباسیان است. عباسیان بعد از سقوط بنی‌امیه نسبتاً جامعه اسلامی را در اختیار خود گرفتند و به فکر حذف رقبای احتمالی افتادند. شهادت امام صادق(ع) هم در همین راستا قابل توجیه است. بنابراین از نظر سیاسی دوره امام کاظم(ع) با دوره استقرار همه جانبه خلافت خلفای عباسی برابری می‌کند. 🔸 در دوران امامت امام کاظم(ع) ما هارون‌الرشید عباسی را داریم که مهم‌ترین خلیفه عصر امام کاظم(ع) است. در عصر هارون‌الرشید جامعه اسلامی در اثر فتوحات به بالاترین حد ممکن گسترش پیدا کرد. ضرب‌المثلی در این زمینه در تاریخ ثبت است که هارون‌الرشید می‌گفت: ای باران ببار که جز بر مملکت من نخواهی بارید. این نشان‌دهنده توسعه همه‌جانبه قدرت بنی‌عباس و بیانگر این امر است که یک امپراتوری بزرگ اسلامی بنا شده بود. خلیفه‌ای با چنین اقتداری نمی‌توانست کسی را در برابر خودش ببیند، مخصوصاً اگر قرار باشد از نظر اعتقادی با او هم‌سو نباشد. به همین دلیل خلیفه عباسی بارها مزاحم امام کاظم(ع) شد و ایشان را برای مدت طولانی به زندان انداخت و شهادت ایشان هم در زندانی در بغداد اتفاق افتاد. همین امر موجب تشکیک در وفات امام کاظم(ع) شد و جریان واقفیه که در شیعه پدید آمد از عوارض منفی کیفیت شهادت غریبانه امام کاظم(ع) بود. 🔹 غرض اینکه امام کاظم(ع) از نظر سیاسی و اجتماعی در جامعه‌ای امامت خود را آغاز کردند که با محدودیت‌های فراوانی مواجه بودند. این محدودیت‌ها در اواخر دوران امام صادق(ع) به تدریج برای شیعیان به وجود آمده بود. امام صادق(ع) در ۲۰ سال اول امامتشان آزادی نسبتاً خوبی داشتند و به نشر معارف شیعی اقدام کردند؛ ولی در سال‌های آخر امامت امام صادق(ع) که با خلافت منصور عباسی مصادف شد محدودیت‌ها شروع شد. امام کاظم(ع) وارث این محدودیت بودند و هرگز آزادی عمل امام صادق(ع) را نداشتند. در عین حال معنای این سخن این نیست که امام کاظم(ع) کاملاً دست‌بسته باشد و با شاگردان خود ارتباط نداشته و به تربیت و آموزش آنها نپرداخته باشد. هرچند از حیث کمیت روایات، اگر ما امام صادق(ع) را از حیث کارنامه حدیثی در بین ائمه(ع) در رتبه اول قرار دهیم و بعد از ایشان، امام باقر(ع) را به عنوان نفر دوم در نظر بگیریم، آنگاه باید امام کاظم(ع) را به عنوان نفر سوم در نظر بگیریم. 🔸 مرحوم عزیزالله عطاردی که از حدیث‌پژوهان معاصر به شمار می‌رود برای هر امامی مسندی تألیف کرده است؛ یعنی مجموعه روایت آن امام را گردآوری کرده است. برپایه تحقیقات ایشان، مسند امام صادق(ع) ۲۴ مجلد است. مسند امام باقر(ع) ۶ جلد و مسند امام کاظم(ع) ۳ جلد است. مسند امام رضا(ع) ۲ جلد است. بعد از امام رضا(ع)، مسند سایر ائمه(ع) هر کدام یک جلد است. این یک منحنی نزولی را در صدور روایت شیعه به ما نشان می‌دهد و ضمناً به ما می‌گوید هرچه دوره امامت به انتهای خودش نزدیک می‌شود، شدت خفقان افزایش پیدا می‌کند و میزان ارتباط شیعیان با ائمه(ع) کمتر می‌شود. با این توصیف امام کاظم(ع) نه مانند امام صادق(ع) مبسوط‌ الید بودند و نه آنچنان دست‌بسته بودند که مانند امام جواد(ع) درصد روایات کمی از ایشان به جا بماند. 🔹 هرگاه آزادی مختصری برای حضرت فراهم می‌شد حضرت به نشر حدیث و تربیت شاگردان خودشان می‌پرداختند. بسیاری از اعاظم شیعه از شاگردان امام کاظم(ع) هستند. سه گروه از اصحاب ائمه(ع) موسوم به اصحاب اجماع هستند. گروه‌های اول و دوم از شاگردان امام باقر(ع) و امام صادق(ع) هستند؛ ولی در گروه سوم، شش نفر از بزرگان شیعه از شاگردان مشترک امام کاظم(ع) و امام رضا(ع) هستند. این نشان می‌دهد امام کاظم(ع) به سهم خودشان در زمینه تربیت فقها تلاش کردند. اما در سال‌هایی که به زندان افتادند و محدودیت‌ها اعمال شد، طبعاً راهبرد آموزشی ایشان متفاوت شد.
🔸 یکی از مصادیق این راهبرد آموزشی پایه‌گذاری و توسعه نظام ارتباطی به نام نظام وکالت بود. زمانی که ائمه ما احساس کردند رابطه‌شان با مردم دارد کم می‌شود، در هر منطقه‌ای که جمعیتی از شیعیان زندگی می‌کردند یک شخص امین را به عنوان وکیل انتخاب کردند و آنها را واسطه بین خودشان و مردم قرار دادند. این وکلا دو ماموریت اصلی داشتند. یکی اینکه سؤالات مردم را جمع‌آوری کنند و به خدمت امام برسانند و پاسخ‌ها را دریافت کنند. وظیفه دوم آنها این بود که به عنوان نمایندگان مالی امام، وجوهات شرعیه را جمع کنند و امانتدار این وجوه باشند. حال یا باید این وجوه را تحویل امام می‌دادند یا اینکه به اذن امام در مصارفی که امام دستور می‌داد هزینه می‌کردند. 🔹 سازمان وکالت به عنوان یک سازمان ارتباطی بین ائمه و مردم در زمان امام کاظم(ع) از توسعه معناداری برخوردار شد و این سازمان بعد از امام کاظم(ع) به حیات خودش ادامه داد تا اینکه در زمان غیبت، سازمان وکالت به سازمان نیابت ارتقا پیدا کرد. این یکی از راهبردهای امام بود که در اثر آن هم به اداره امور شیعه پرداخته شد و هم از تماس مستقیم مردم با امام کاسته شد و نظام وکالت جایگزین ارتباط مستقیم امام و مردم شد. 🔻 لطفا برای دسترسی به متن این گزارش در سایت اصلی بر روی لینک زیر کلیک نمائید: 🌐 http://iqna.ir/fa/news/3836511 🆔 @ostadmaaref
وقایع قبل از غدیر.mp3
1.98M
#فایل_صوتی 💠 برنامه تلویزیونی عقیق 🔻 با حضور: دکتر مجید معارف #بخش_اول 🔹 موضوع: وقایع قبل از غدیر ▫️ 1398.5.28 🆔 @ostadmaaref
وقایع روز غدیر.mp3
2.49M
#فایل_صوتی 💠 برنامه تلویزیونی عقیق 🔻 با حضور: دکتر مجید معارف #بخش_دوم 🔹 موضوع: وقایع روز غدیر ▫️ 1398.5.28 🆔 @ostadmaaref
وقایع بعد از غدیر.mp3
1.52M
#فایل_صوتی 💠 برنامه تلویزیونی عقیق 🔻 با حضور: دکتر مجید معارف #بخش_سوم 🔹 موضوع: وقایع بعد غدیر ▫️ 1398.5.28 🆔 @ostadmaaref
💠 گفتگوی خبر گزاری ایکنا با دکتر معارف در موضوع: «تبیین شرایط سیاسی و اجتماعی دوره امام کاظم(ع)» 🗒 ۳۱ مرداد ۱۳۹۸ 🔻متن گفتگو: 🔹 امام کاظم(ع) در فاصله سال ۱۴۸ تا ۱۸۵ هجری عهده‌دار امامت شیعیان بودند. اگر به فضای سیاسی و اجتماعی آن دوره توجه کنیم درخواهیم یافت چند صباحی، مثلاً حدود ۲۰ سال، از دوره خلافت بنی‌عباس گذشته است و امام کاظم(ع) در دوره دومین یا سومین خلیفه بنی‌عباس، عهده‌دار امامت می‌شوند. این دوره زمان استقرار و تثبیت حکومت عباسیان است. عباسیان بعد از سقوط بنی‌امیه نسبتاً جامعه اسلامی را در اختیار خود گرفتند و به فکر حذف رقبای احتمالی افتادند. شهادت امام صادق(ع) هم در همین راستا قابل توجیه است. بنابراین از نظر سیاسی دوره امام کاظم(ع) با دوره استقرار همه جانبه خلافت خلفای عباسی برابری می‌کند. 🔸 در دوران امامت امام کاظم(ع) ما هارون‌الرشید عباسی را داریم که مهم‌ترین خلیفه عصر امام کاظم(ع) است. در عصر هارون‌الرشید جامعه اسلامی در اثر فتوحات به بالاترین حد ممکن گسترش پیدا کرد. ضرب‌المثلی در این زمینه در تاریخ ثبت است که هارون‌الرشید می‌گفت: ای باران ببار که جز بر مملکت من نخواهی بارید. این نشان‌دهنده توسعه همه‌جانبه قدرت بنی‌عباس و بیانگر این امر است که یک امپراتوری بزرگ اسلامی بنا شده بود. خلیفه‌ای با چنین اقتداری نمی‌توانست کسی را در برابر خودش ببیند، مخصوصاً اگر قرار باشد از نظر اعتقادی با او هم‌سو نباشد. به همین دلیل خلیفه عباسی بارها مزاحم امام کاظم(ع) شد و ایشان را برای مدت طولانی به زندان انداخت و شهادت ایشان هم در زندانی در بغداد اتفاق افتاد. همین امر موجب تشکیک در وفات امام کاظم(ع) شد و جریان واقفیه که در شیعه پدید آمد از عوارض منفی کیفیت شهادت غریبانه امام کاظم(ع) بود. 🔹 غرض اینکه امام کاظم(ع) از نظر سیاسی و اجتماعی در جامعه‌ای امامت خود را آغاز کردند که با محدودیت‌های فراوانی مواجه بودند. این محدودیت‌ها در اواخر دوران امام صادق(ع) به تدریج برای شیعیان به وجود آمده بود. امام صادق(ع) در ۲۰ سال اول امامتشان آزادی نسبتاً خوبی داشتند و به نشر معارف شیعی اقدام کردند؛ ولی در سال‌های آخر امامت امام صادق(ع) که با خلافت منصور عباسی مصادف شد محدودیت‌ها شروع شد. امام کاظم(ع) وارث این محدودیت بودند و هرگز آزادی عمل امام صادق(ع) را نداشتند. در عین حال معنای این سخن این نیست که امام کاظم(ع) کاملاً دست‌بسته باشد و با شاگردان خود ارتباط نداشته و به تربیت و آموزش آنها نپرداخته باشد. هرچند از حیث کمیت روایات، اگر ما امام صادق(ع) را از حیث کارنامه حدیثی در بین ائمه(ع) در رتبه اول قرار دهیم و بعد از ایشان، امام باقر(ع) را به عنوان نفر دوم در نظر بگیریم، آنگاه باید امام کاظم(ع) را به عنوان نفر سوم در نظر بگیریم. 🔸 مرحوم عزیزالله عطاردی که از حدیث‌پژوهان معاصر به شمار می‌رود برای هر امامی مسندی تألیف کرده است؛ یعنی مجموعه روایت آن امام را گردآوری کرده است. برپایه تحقیقات ایشان، مسند امام صادق(ع) ۲۴ مجلد است. مسند امام باقر(ع) ۶ جلد و مسند امام کاظم(ع) ۳ جلد است. مسند امام رضا(ع) ۲ جلد است. بعد از امام رضا(ع)، مسند سایر ائمه(ع) هر کدام یک جلد است. این یک منحنی نزولی را در صدور روایت شیعه به ما نشان می‌دهد و ضمناً به ما می‌گوید هرچه دوره امامت به انتهای خودش نزدیک می‌شود، شدت خفقان افزایش پیدا می‌کند و میزان ارتباط شیعیان با ائمه(ع) کمتر می‌شود. با این توصیف امام کاظم(ع) نه مانند امام صادق(ع) مبسوط‌ الید بودند و نه آنچنان دست‌بسته بودند که مانند امام جواد(ع) درصد روایات کمی از ایشان به جا بماند. 🔹 هرگاه آزادی مختصری برای حضرت فراهم می‌شد حضرت به نشر حدیث و تربیت شاگردان خودشان می‌پرداختند. بسیاری از اعاظم شیعه از شاگردان امام کاظم(ع) هستند. سه گروه از اصحاب ائمه(ع) موسوم به اصحاب اجماع هستند. گروه‌های اول و دوم از شاگردان امام باقر(ع) و امام صادق(ع) هستند؛ ولی در گروه سوم، شش نفر از بزرگان شیعه از شاگردان مشترک امام کاظم(ع) و امام رضا(ع) هستند. این نشان می‌دهد امام کاظم(ع) به سهم خودشان در زمینه تربیت فقها تلاش کردند. اما در سال‌هایی که به زندان افتادند و محدودیت‌ها اعمال شد، طبعاً راهبرد آموزشی ایشان متفاوت شد.
🔸 یکی از مصادیق این راهبرد آموزشی پایه‌گذاری و توسعه نظام ارتباطی به نام نظام وکالت بود. زمانی که ائمه ما احساس کردند رابطه‌شان با مردم دارد کم می‌شود، در هر منطقه‌ای که جمعیتی از شیعیان زندگی می‌کردند یک شخص امین را به عنوان وکیل انتخاب کردند و آنها را واسطه بین خودشان و مردم قرار دادند. این وکلا دو ماموریت اصلی داشتند. یکی اینکه سؤالات مردم را جمع‌آوری کنند و به خدمت امام برسانند و پاسخ‌ها را دریافت کنند. وظیفه دوم آنها این بود که به عنوان نمایندگان مالی امام، وجوهات شرعیه را جمع کنند و امانتدار این وجوه باشند. حال یا باید این وجوه را تحویل امام می‌دادند یا اینکه به اذن امام در مصارفی که امام دستور می‌داد هزینه می‌کردند. 🔹 سازمان وکالت به عنوان یک سازمان ارتباطی بین ائمه و مردم در زمان امام کاظم(ع) از توسعه معناداری برخوردار شد و این سازمان بعد از امام کاظم(ع) به حیات خودش ادامه داد تا اینکه در زمان غیبت، سازمان وکالت به سازمان نیابت ارتقا پیدا کرد. این یکی از راهبردهای امام بود که در اثر آن هم به اداره امور شیعه پرداخته شد و هم از تماس مستقیم مردم با امام کاسته شد و نظام وکالت جایگزین ارتباط مستقیم امام و مردم شد. 🔻 لطفا برای دسترسی به متن این گزارش در سایت اصلی بر روی لینک زیر کلیک نمائید: 🌐 http://iqna.ir/fa/news/3836511 🆔 @ostadmaaref
💠 مقاله: بررسی دیدگاه کلود ژیلیو درباره تعلیم دهندگان پیامبر اسلام 📖 چکیده: درباره‌ قرآن کریم از ابتدای نزول تا امروز شبهات گوناگونی مطرح شده است. یکی از این شبهات تردید در منشأ قرآن کریم و وحیانی بودن آن است. یکی از صورت‌های این شبهه، تعلیم یافتن پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) از افرادی نصرانی یا یهودی است که در زمان رسول خدا (صلی الله علیه وآله) شکل گرفت و قرآن کریم در سوره نحل در صدد پاسخگویی به آن بر آمده تا ساحت پیامبر (صلی الله علیه وآله) را از آن پاک نماید. این شبهه پس از گذر قرن‌ها تا امروز باقی است و یکی از مدخل‌های دائرة المعارف قرآن لیدن به آن اختصاص یافته است. کلود ژیلیو در این مدخل تلاش کرده است با نقل گزارش‌های متعدد تاریخی از منابع اسلامی این موضوع را تبیین نماید، اما در نهایت برداشتی که از این روایات تاریخی دارد این شبهه را به اثبات می‌رساند که محتوای سوره‌ای مکی تحت تعلیم و تأثیر تعلیم دهندگان ادعایی پیامبر شکل گرفته است، در حالی که مهم‌ترین دلیل در نفی ادعای او نص صریح آیه 103 سوره نحل و دیگر آیاتی است که بر وحیانی بودن قرآن کریم تأکید دارد. روایات تاریخی نیز تنها از ارتباط پیامبر (صلی الله علیه وآله) با این افراد سخن می‌گویند نه تعلیم یافتن پیامبر از ایشان و برخی از این از ارتباط‌ها جز ساعتی به طول نینجامیده است حتی برخی از آنها پس از بعثت بوده است. 📘 مجله: قرآن پژوهی خاورشناسان - دوره 10، شماره 19، پاییز و زمستان 1394، صفحه 31-45. 🆔 @ostadmaaref
بررسی دیدگاه کلود ژیلیو درباره تعلیم دهندگان پیامبر اسلام.pdf
275.8K
بررسی دیدگاه کلود ژیلیو درباره تعلیم دهندگان پیامبر اسلام #قرآن #دائرة_المعارف_قرآن_لیدن #کلود_ژیلیو #محمد_ص #تعلیم_دهندگان #مکه 🆔 @ostadmaaref
برنامه سراج - قسمت 27 - 12 خرداد.mp3
3.86M
💠 برنامه تلویزیونی 🔺موضوع: آموزش مقدماتی علوم قرآنی 🔻 تاریخ: 1398.3.12 🔹 قسمت بیست وهفتم 🆔 @ostadmaaref
برنامه سراج - قسمت 28 - 13 خرداد.mp3
4.31M
💠 برنامه تلویزیونی 🔺موضوع: آموزش مقدماتی علوم قرآنی 🔻 تاریخ: 1398.3.13 🔹 قسمت بیست وهشتم 🆔 @ostadmaaref
برنامه سراج - قسمت 29 - 14 خرداد.mp3
4.3M
💠 برنامه تلویزیونی 🔺موضوع: آموزش مقدماتی علوم قرآنی 🔻 تاریخ: 1398.3.14 🔹 قسمت بیست ونهم 🆔 @ostadmaaref
برنامه سراج - قسمت 30 - 18 خرداد.mp3
3.31M
💠 برنامه تلویزیونی 🔺موضوع: آموزش مقدماتی علوم قرآنی 🔻 تاریخ: 1398.3.18 🔹 قسمت سی ام 🆔 @ostadmaaref
برنامه سراج - قسمت 31 - 19 خرداد.mp3
3.78M
💠 برنامه تلویزیونی 🔺موضوع: آموزش مقدماتی علوم قرآنی 🔻 تاریخ: 1398.3.19 🔹 قسمت سی و یکم 🆔 @ostadmaaref
💠 مقاله: دیدگاه ینبل درباره‌‌ی تاریخ‌گذاری اصطلاح «سنت نبوی» در اواخر قرن اول و نقد آن 📖 چکیده: خوتیر ینبل از جمله حدیث‌پژوهان مهم غربی است که مطالعات حدیثی وی منبع ارجاع بسیاری از حدیث‌پژوهان غربی است. او مفهوم سنت نبوی را در اواخر قرن نخست هجری تاریخ‌گذاری می‌نماید، با این استدلال که نقطه‌ی آغازین یکسان انگاری مفهوم سنت با سنت نبوی اواخر قرن نخست هجری است. وی برای اثبات فرضیه خود به وصیت عمر حین مرگ، صدور فتوی توسط صحابه و تابعین بر اساس رأی شخصی و عدم استناد به سنت پیامبر(ص) و حصر مفهوم سنت نبوی در سنت توسط عمر بن عبدالعزیز استناد می‌کند. این در حالی است که با مراجعه به قرآن و منابع اصیل اسلامی نواقص روشی و محتوایی حدیث‌پژوهی ینبل در این زمینه روشن می‌گردد. با توجه به اعتبار سنت نبوی نزد قرآن و فرمان به لزوم تبعیت از سنت نبوی توسط خداوند متعال و همچنین کاربرد وسیع عبارت سنت نبوی از زمان حیات پیامبر(ص)، نظریه ینبل قابل نقد بوده و در نتیجه این عبارت را در ابتدای قرن نخست تاریخ‌گذاری می‌گردد. 📘 مجله: فصلنامه پژوهش دینی – شماره 35، پاییز و زمستان 1396. 🆔 @ostadmaaref
دیدگاه ینبل درباره‌‌ی تاریخ‌گذاری اصطلاح «سنت نبوی» در اواخر قرن اول و نقد آن.pdf
465.1K
دیدگاه ینبل درباره‌‌ی تاریخ‌گذاری اصطلاح «سنت نبوی» در اواخر قرن اول و نقد آن #ینبل #سنت #سنت_نبوی #تاریخ_گذاری #حدیث #عمر_بن_عبدالعزیز 🆔 @ostadmaaref
💠 پنجمین همایش ملی اعجاز قرآن کریم 🔺 زمان برگزاری: 10 مهر 1398 🔻 مکان: دانشگاه شهید بهشتی 🔸 دکتر معارف در این همایش یکی از اعضای کمیته علمی بودند. 🔹 نحوه ثبت نام: https://t.me/ejazconf3/514 🆔 @ostadmaaref
💠 نشست نقد و بررسی کتاب «استعاره های مفهومی و فضاهای قرآن» 🔸 با حضور دکتر معارف 🔺 زمان برگزاری: 14 مهر 1398 ساعت 16:30 🔻 مکان: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات 🆔 @ostadmaaref
🍃🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸🍃 💠 گزارشی از سخنرانی دکتر معارف در نشست هم‌اندیشی «اربعین تجلی‌گاه آموزه‌های قرآن» ♦️ چهارشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۷ ✅ دو زیارت اربعین داریم که یکی از آنها ماثور و دیگری غیر ماثور است، ضمن این‌که این دو زیارت منابع نسبتا تاریخی و قدیمی دارند و چیزی که در تحقیقات مد نظر بنده است، این‌که زیارات باید منابعی در عهد متقدم داشته باشند و حاوی سند نیز باشند که زیارت معروف اربعین این ویژگی‌ها را دارد. ✅ علامه مجلسی در جلد 98 بحار الانوار بابی را به نام «باب زیارة الاربعین» اختصاص داده است که با روایت معروف علامات پنج‌گانه مومن شروع می‌شود. اما در مورد زیارت غیر ماثور باید بگویم که این زیارت از جابربن عبدالله نقل شده و روی این روایت که در یکی از کتاب‌های سید بن طاووس گزارش شده مانور چندانی نخواهم داد و فقط در این مورد یک جمله از این زیارت نامه را تحلیل می‌کنم. ✅ در یکی از فرازها این عبارت را دارد که «اشهد انک تسمع الکلام و ترد الجواب»، در واقع جابر این معرفت را دارد که امام حسین(ع) را به عنوان امام حی می‌داند که سلام را می‌شنود و حتی جواب می‌دهد که البته ممکن است در ظاهر انسان این جواب را نشنود، اما در زیارت نامه امام رضا(ع) وارد شده است که وقتی لذت مناجات در دل مومن وارد می‌شود در واقع همان پاسخ ائمه(ع) به مومن است و پشتوانه قرآنی این نقل نیز دو آیه «وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ اَمواتًا بَل اَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ» و «وَلَا تَقُولُوا لِمَن یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ اَمْوَات بَلْ اَحْیَاءٌ وَلَکِن لَّا تَشْعُرُونَ» هستند. ✅ این زیارت را علامه مجلسی با نقل از تهذیب شیخ طوسی و در جلد 6 بحار الانوار آورده است و سند این نقل نیز به صفوان بن مهران می‌رسد که می‌گوید امام صادق(ع) به من گفت که وقتی ساعاتی از روز گذشت و هنگام ظهر شد این سلام را بگو که «اَلسَّلامُ عَلی وَلِیِّ اللهِ وَ حَبیبِهِ، اَلسَّلامُ عَلی خَلیلِ اللهِ وَ نَجیبِهِ اَلسَّلامُ عَلی صَفِیِّ اللهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ، اَلسَّلامُ عَلیَ الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ ....» و الی آخر. وی تصریح کرد: این زیارت حاوی چهار فراز مهم است، از این چهار فراز فرازهای اول و سوم مجموعه‌ای از سلام‌ها است و فرازهای دوم و چهارم نیز حاوی یک رشته از شهادت‌ها است، این سلام‌ها نیز دربردارنده بعضی از ویژگی‌های اخلاقی و اعتقادی امام هستند. ✅ در یکی از فقرات این زیارت نامه آمده است که «وَ اَشْهَدُ اَنَّ اللهَ مُنْجِزٌ ما وَعَدَکَ وَ مُهْلِکٌ مَنْ خَذَلَکَ» و در ادامه نیز دارد که «وَ اَشْهَدُ اَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِ اللهِ وَ جاهَدْتَ فی سَبیلِهِ حَتّی اَتیکَ الْیَقینُ» که در اینجا صحبت از دو عهد به میان آمده است، یکی عهدی که امام حسین(ع) در ارتباط با خدا وفا کرده است و یکی هم بحث وعده‌هایی است که خدا در مورد امام حسین(ع) دارد و خدا نیز به وعده‌های خودش عمل کرده است. ✅ گویا یک عهدی را خداوند نسبت به امام(ع) دارد و یک عهد نیز امام(ع) نسبت به خداوند، اما در ابتدا باید ببینیم که به طور کلی خداوند چه عهدهایی بر گردن انسان دارد، وقتی که در قرآن وارد می‌شوید، در موارد متعددی صحبت از یکسری قراردادهای دو جانبه است که بین انسان و خدا مطرح شده است. قراردادهایی که در مورادی از آنها خداوند می‌تواند روی آنها مطالبه داشته باشد، اخطار بدهد و یا مواخذه کند، این قراردادها در برخی از آیات نسبت به همه انسان‌ها عام است، مانند «اَلَمْ اَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ اَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ»، گاهی هم این قراردادها به صورت خاص هستند و طایفه‌ای از انسان‌ها را در بر‌می‌گیرند، مانند بنی اسرائیل که مظهر امت برگزیده‌ای بودند. ✅ صورت برخی از این قراردادها این طور هستند، مثلا خداوند می‌فرماید «فَاذْکُرُونِی اَذْکُرْکُمْ»، مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم، یا اینکه آیات دیگری از قبیل «وَ اَوْفُوا بِعَهْدِی اُوفِ بِعَهْدِکُمْ»؛ «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ اَقْدامَکُمْ» و «إِنَّ اللَّهَ اشتَرى مِنَ المُؤمِنینَ اَنفُسَهُم وَاَموالَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ» در قرآن داریم.
✅ اینها رشته قراردادهایی است که بین خدا و انسان برقرار شده است، همچنین در سوره مبارکه حج آمده است که «اُذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ بِاَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ» که حکایت از حمایت خداوند دارد، با این مرور مشخص می‌شود که خداوند یک رشته عهدهایی را با ما دارد، اما اگر بخواهیم به این سؤال که عهدهای خدا با انسان چیست به صورت کلان جواب دهیم باید به روایت امام صادق(ع) اشاره کنم که فرمود «القرآن عهد الله الی خلقه»، یعنی پیامبر(ص) قرآن را آورد و کل قرآن که دارای اوامر و نواهی است، عهد خداوند با ما است. ✅ اما اگر بخواهیم به صورت جزئی‌تر جواب دهیم باید بگوییم که برخی از عهدها در قرآن روشن است مانند «اَلَمْ اَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ اَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ»، یا در سوره بقره که خدای متعال در آیات 74 تا 83 میثاق خود با بنی اسرائیل را بیان کرده است. ✅ علاوه بر مباحث پیش گفته این بحث نیز از اهمیت برخوردار است که باید ببینیم که شکستن این عهدها چه پیامدهایی می‌تواند داشته باشد. امام حسین(ع) زمانی که از مدینه به سمت مکه می‌آیند در نامه به محمد بن حنفیه از فلسفه حرکت و قیام خود پرده‌بردای می‌کنند و می‌گویند که من به خاطر دنیا و قدرت حرکت نکردم، من می‌خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم، یعنی ایشان فلسفه حرکت خود را که شعارهای قرآنی است بیان می‌کند و به قرآن عمل می‌کند و می‌گوید می‌خواهم کتاب خدا را احیا کنم که «وَ اَشْهَدُ اَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِ اللهِ» و در ادامه نیز دارد که «وَ جاهَدْتَ فی سَبیلِهِ حَتّی اَتیکَ الْیَقینُ». ✅ عبارت «وَ جاهَدْتَ فی سَبیلِهِ حَتّی اَتیکَ الْیَقینُ» نیز از باب بدل جزء از کل است، یکی از معاهده‌ها این است که خدا از مومنان پیمان گرفته است و امام حسین(ع) مصداق کسی است که دین خدا را یاری کرده و خدا هم باید از او یاد کند، در ایام زندگی امام دو شخصیت داریم که علیه یزید خروج کردند، یکی امام حسین(ع) است و یکی هم عبدالله بن زبیر است که عبدالله چهره منفور است، هیچ دلی را نیز نلرزانده و اشکی هم جاری نکرده است، اما امام حسین(ع) به مثابه «وَ رَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ» هستند. ✅ تک تک این عهدها را اگر روی شخصیت امام حسین(ع) پیاده کنیم، معلوم می‌شود که امام حسین(ع) در آنها موفق شده و فواید قیام او در احیای سنت جدش جواب داده است و بعد از 1400 سال، سال به سال مراسم امام(ع) با شکوه‌تر برگزار می‌شود که برای مسلمانان و دیگران الهام بخش است. ✅ در زیارت عاشورا و یا در زیارات اربعین ما مواردی از لعن داریم، شنیده شده که شیعه گاهی به خاطر این مسئله نقد می‌شود، اما باید توجه داشت که لعن نیز خاستگاه قرآنی دارد. از جمله گروه‌هایی که مشمول لعن در قرآن کریم هستند تارکان امر به معروف و نهی از منکر و نقض کنندگان عهد و پیمان هستند و حسین بن علی(ع) نیز با کسانی جنگید که عهد و پیمان الهی را زیر پا گذاشته بودند، لذا این لعن‌ها درست بوده و دارای منطق قرآنی هستند. 🌺 لطفا برای دسترسی به مطلب فوق روی لینک زیر کلیک نمایید. ➡️ http://b2n.ir/37945 ➡️ mehrnews.com/news/4427244 ☘️ اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم ☘️ 🆔 @ostadmaaref 🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
💠 آئین ورودی نودانشجویان رشته علوم قرآن و حدیث 🔻 با حضور دکتر مجید معارف 🗒 زمان: سه شنبه 30 مهر 1398 - ساعت 16 🏢 مکان: دانشکده الهیات دانشگاه تهران - ساختمان 3 - طبقه چهارم - سالن شهید مدنی 🆔 @ostadmaaref
🍃🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸🍃 💠 گزارشی از سخنرانی دکتر معارف در نشست نقد و بررسی کتاب استعاره‌های مفهومی و فضاهای قرآن نوشته علیرضا قائمی‌نیا ♦️ ۱۵ مهر ۱۳۹۸ ✅ امتیازات کتاب 🔺 از جمله امتیازهای کتاب ابتکاری بودن موضوع برای فارسی زبانان است. نویسنده استعاره را از صنعتی بلاغی به استعاره به عنوان یک مبنای شناختی، خلاقیت ذهنی و ساختاری تفکر انسان متحول کرده است. 🔺 دومین نکته میان‌رشته‌ای بودن موضوع و جمع بین دانش زبانشناسی و قرآن‌شناسی است. 🔺 نکته سوم فارسی نویسی روانِ نظریه های جدید و دشوار زبان شناختی است که مولف هنرمندانه این مباحث پیچیده ذهنی و زبان شناختی را به روان‌ترین فارسیِ ممکن نوشته‌. 🔺 چهارمین نکته داشتن مقدمه خوب در کتاب است که با ذکر تاریخچه و تحولات دانش زبانشناسی شناختی در غرب همراه است. 🔺 پنجمین امتیاز کتاب این است که در پایان هر فصل به عنوان خلاصه و مرور چکیده مباحث سنگین آن فصل آمده است. این نکته جنبه آموزشی کتاب را تقویت کرده است. استفاده از منابع تخصصی در سه زبان فارسی عربی و انگلیسی و نقل مستقیم از منابع اصلی است. این کار یک کار ماهیتاً پژوهشی بوده است. طرح‌نامه اولیه و خروجی با داوری همراه بوده است. نکته‌ای که بر استحکام کار افزوده است. 🔺 اگر قرار بر اصطلاح تولید علم باشد، رویکرد کتاب حاضر را با تولید علم متناسب می‌دانم، زیرا کتاب در صدد تعریف و بومی‌سازی نظریه های معاصر غربی و کاربرد آن در فهم قرآن مجید است. 🔺 همچنین کاربردی بودن کتاب مهم است. به دلیل کاربردی بودن استعارهٔ مفهومی، استعاره در فهم افعال الهی، علیت و درک بهتر زمان و مکان و مواردی از این قبیل به کار رفته است. 🔺 تطبیقی بودن مباحث با دیدگاه‌های موجود در سنت تفسیری مسلمانان است. در این قسمت مولف بیشترین بهره را از علامه طباطبایی بردند و به عنوان مثال در تحلیل آیه «الرحمان علی العرش استوی» نظریه اشاعره، معتزله و مفسران معاصر را آوردند. در پایان هم بیان می‌کند استعارهْ مفهومی از این نظر چه چیزی به ما می‌گوید. ✅ نقد ها 🔻 مقدمه از استعاره به معنای سنتی و تلفیقِ مفهوم یاد کرده است. قرار است بعد از مقدمه استعاره مفهومی معنا شود و در فصل دوم از تلفیق فضاها و مفاهیم شود. گاهی مجبور شدم مقدمه را رها کنم و فصل اول را زودتر بخوانم. این ترتیب به نظر باید اصلاح شود. 🔻 دومین نکته، نکته‌ای صوری است. برخلاف درونمایه فصل ها که با تیتر ندی باعث تنوع مطالب شده، کل ۲۳ صفحه مقدمه با یک تیتر واحد پیوسته است. در حالی که این مطلب استعداد تقطیع و تقسیم بندی دارد. 🔻 سوم اینکه می‌شود در مقدمه به بیان رگه های نظریه در مطالعات پیشین پرداخت. مثلاً در علوم بلاغت در معنای سنتی ما صنعتی به نام تشخیص داریم که اتفاقاً یک فصل مجزای این کتاب هم صنعت شخصیت‌بخشی است. دومین رگه آرای مرحوم علامه طباطبایی در کتاب قرآن در اسلام و سومین رگه نظریه تصویرسازی هنری سید قطب در کتاب التصویر الفنی فی قرآن است. 🔻 در بلاغت قدیم تکلیف ما روشن است که مجاز در برابر حقیقت است. سوال من این است که استعاره مفهوی در مقابلش چیست؟ مخالفان این نظریه آیا آن را در برابر حقیقت گرفته‌اند یا چیز دیگر؟ 🔻 سومین مطلب این است: فصلی از کتاب به بررسی فضاهای ذهنی اختصاص یافته و از فضا به عنوان جای ورودی اطلاعات در ذهن سخن به میان آمده است. این فضا همان تصورات ذهنی یا قدرت تجسم و تصور است یا ماورای تصورات است؟ اگر این گونه است جایگاه تصورات در استعاره مفهومی در کجاست؟ 🔻 در فصل ششم ابهامی در زمینه معنای نظام مندی وجود دارد. در ادامه این فصل با اصطلاح دومی به نام انسجام‌بخشی مواجه می‌شویم. مقصود از نظام‌مندی را به درستی متوجه نشدم. به رغم اینکه تلاش کردم و چند بار آن را خواندم. 🔻 همچنین شخصا معتقدم جهت ساده‌سازی بیشتر مطالب باید تلاش دوباره‌ای صورت پذیرد و مثلاً کارگاه‌هایی توسط مؤلف برگزار شود. البته این نافی تلاش‌هایی که نویسنده محترم به هنرمندی برای ساده‌نویسی بحث‌ها انجام داده، نیست. 🌺 لطفا برای دسترسی به مطلب فوق روی لینک زیر کلیک نمایید. ➡️ www.irna.ir/news/83506327/ ☘️ اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم ☘️ 🆔 @ostadmaaref 🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
#قاب_تصویر 🆔 @ostadmaaref
💠 مقاله: بررسی کاربرد عقل در نقد روایات 📖 چکیده: عقل زیربنای تمام معیارهای نقد حدیث بوده و درنهایت این عقل است که با اعمال معیارهای دیگر بر سند و متن روایت، به صحت یا جعلی بودن آن حکم می کند. علاوه بر مبنا بودن عقل برای سایر معیار های نقد، یافته های خود عقل نیز به تنهایی می تواند در تشخیص صحت حدیث نقش داشته و حکم نهایی درباره صحت آن با بررسی و تطبیق محتوای روایت بر مبانی عقلی صادر شود. به عبارت دیگر، عقل از یک طرف، ابزاری برای فهم صحت حدیث به کار می رود و از طرف دیگر، خود عقل به تنهایی می تواند منبعی برای درک صحت محتوای حدیث و تطابق آن با بدیهیات و استدلال های عقلی باشد. باتوجه به کارایی نخست عقل، از آن به عنوان عقل آلی و براساس کارایی دوم، از آن به عنوان عقل مستقل یاد می شود. 📘 مجله: حدیث پژوهی، سال نهم، پاییز و زمستان 1396، شماره 18. 🆔 @ostadmaaref