کتابشناسی
❇️توحید مفضل
در کتابخانه های دنیا رساله های بسیاری هست که به افراد نسبت داده شده و ثابت هم نیست. الان رسائل زیادی، حدود هشت رساله به مفضل بن عمر نسبت داده اند که چاپ شده، یکی هم رساله توحید مفضل است که اگر اضافه کنیم نه تا می شود.
توحید مفضل در فهرست نجاشی هم نیامده است؛ ایشان نوشته کتاب فکِر چون یک قسمت از کتاب توحید اینگونه است که فَكِّرْ يَا مُفَضَّل ...، آقای خوئی و دیگران گفتند: این فَکر همان توحید مفضل است و إلا به اسم توحید در کتاب نجاشی نیامده است.
احتمال می دهم این کتاب در قرن 4 در ایام خلافت فاطمیین مصر نوشته شده باشند. لسان این کتاب لسان علوم تجربی است. از سالهای 200 علوم غربی ترجمه شد به جهان اسلام و اخذ و رد. در میان فرق اسلامی فرقه ای که خیلی به علوم طبیعی اعتناء داشت اسماعیلی ها بودند. جابر بن حیان که می گویند پدر علم شیمی است، نیز گفته شده اسماعیلی بوده است.
قبل از 298 تا 150 سال تاریخ اسماعیلی ها ابهام دارد چون ائمة آنها در این بازه زمانی ائمة ستر هستند و باعث شد که شیعه و عامة در نسب اساعیلی ها طعن بزنند که این ها از سادات نبودند و اثار روایی آنها موجود نیست. از زمان محمد بن اسماعیل آغاز میشود و تا دوران عبیدالله مهدی نیز ادامه دارد. رساله ای هست به اسم رسائل «اِخوان الصّفا و خُلّان الوَفا» در قرن 3 که هنوز ریاضی و فیزیک و .. در دنیای اسلام جا نیفتاده بود، هرچند ترجمه شده بود ولی جا نمی افتاد. اسم های مؤلفین این رسائل را مخفی نگه می¬داشتند و یا اسم رمزی می گذاشتند؛ رساله اخوان الصفا نیز از همین گروه بود و این رسائل را به آنها نسبت دادند. اسم پنج نفر از مولفین رسائل اخوان الصفا در کتب اسماعیلیه آمده است و در کتب تاریخ نیست. اسماعیلیه معتقدند که اخوان الصفا را ائمه ستر نوشته اند. بعد از گرفتن مصر خلافتشان قوی بود و خلافت بغداد را کاملا می لرزاند، یکی از نقاط قوتشان اهتمامشان به فیزیک و امثال آنها بود و لذا احتمال می دهم که توحید مفضل را همین ها جعل کرده باشند. یکی از آقایان بزرگوار هم به نظرم دل خوش بودند که گفتند: ما باید افتخار کنیم که اسم ارسطو را معصوم برده است!
اگر کتاب را علان کلینی نقل کرده باشد احتمال دارد متعلق به بعد از تأسیس دولت فاطمی هم باشد. اسماعیلی ها شیعه هایی بودند که تحرک سیاسی داشتند، از علان کلینی به عنوان یک چهره سیاسی و فعال سیاسی نام برده می شود. اگر در دولت فاطمی ها باشد به مراتب کارش مشکل تر می شود و اگر متعلق به ائمه ستر باشد علت جهالت روشن می شود اجمالا.
اندلسی ها هم اموی بودند (در آن زمان سه حکومت رسمی مهم بود: فاطمیون مصر، بغداد و اموی ها در اندلس.) در سال 378 هجری به نام حضرت زهرا سلام الله علیها مسجد جامع الازهر را ساختند و مدت های در آن جلسات درس تشکیل می شد و بعدا عنوان حوزوی گرفت و بعدها جامع الازهر یک بخش علوم درست کرد و اسمش جامعة الازهر گذاشتند و حدود 70 سال قدمت دارد. چیزی که فاطمی ها درست کردند جامع الازهر است که مسجد جامع بود نه جامعة و دانشگاه.
مرحوم مفضل بن عمر در خط غلو به عنوان یک رمز حساب می شدند و از حالت شخص خارج شده بودند؛ اگر مطلب غلو آمیزی می خواستند بگویند به مفضل نسبت می دادند. کتاب «الهفت و الأظلة يا الهفت الشريف» این کتاب را مرحوم شیخ مفید هم داشته اند. اسم کتاب را « الأشباح و الاظلة » نیز گفته اند. در این کتاب نیز مطالب بی اساسی را به مفضل نسبت داده اند از جمله اینکه مفضل قائل به تناسخ بوده است! در همین کتاب نسبت داده اند که روز عاشوراء جبرئیل رفت پیش عمر سعد و گفت: اترید تقتل رب السماوات و الارض...! خود مفضل فی نفسه خیلی در نقل کلام دقیق نیست، بعد از او دروغ هم به او نسبت داده اند.
#توحید_مفضل
🏠@ostadmadadi