makaseb-84-1to50.pdf
740.7K
💢تقریر درس 💠ابتدای مکاسب 📚درس خارج فقه ؛ سال 84-85 🏠@ostadmadadi
9.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠بررسی سند قاعده «علی الید» 📚 ۱۴۰۰/۱۰/۱۳ 🏠@ostadmadadi
ابوعبدالرحمن سلمی .mp3
5.14M
💢پرسش و پاسخ : تراجم و کتاب شناسی 💠 ابوعبدالرحمن سلمی و کتاب تفسیر او از امام صادق (ع) 🏠@ostadmadadi
16.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢اصول فقه / حدیث شناسی 💠معانی «ثقه» در روایات 📚درس خارج؛ ۱۴۰۰٫۹٫۲۲ 🏠@ostadmadadi
20.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢اصول فقه 💠 برخی نکات حدیث شناسی 📚درس خارج ۱۴۰۱٫۷٫۲۳ 🏠@ostadmadadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢اصول فقه 💠 رساله سعیدبن هبه الله راوندی 📚درس خارج ۱۴۰۱٫۷٫۲۳ 🏠@ostadmadadi
9.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢اصول فقه 💠 خط غلو 📚درس خارج ۱۴۰۱٫۷٫۲۳ 🏠@ostadmadadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢رجال 💠 هارون بن موسی تلعکبری 📚درس خارج اصول فقه ۱۴۰۱٫۷٫۲۴ 🏠@ostadmadadi
26.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 حدیث شناسی 💠 مبنای مختار در اعتبار سنجی روایات 📚 پرسش و پاسخ بعد از درس ۱۴۰۱٫۷٫۲۴ 🏠@ostadmadadi
💢نظام قانونی فقه و اصول [6]
💠 فضای پنجم: فضای کلامی
فضای پنجم حاکم بر اصول، فضای کلامی است که از اواخر قرن سوم تا قرن پنجم هجری روی اصول تأثیر گذاشت، مثلاً پارهای از کتب اصولی اهل سنت در ضمن کتب کلامی آمد و مخصوصاً با آمدن دو مکتب معارض اشعری و معتزله فضای کلامی بسیار جا افتاد. بحثهای کلامی از قرنهای سوم به بعد بهشدت در اصول مطرح شد و هنوز هم آثارش هست.
در مسائل کلامی بیشتر روی «عقوبت» و «استحقاق عقاب و ثواب» بحث میشود، برای مثال آقای خویی (ره) در این مسئله که وجوب علم طریقی است یا موضوعی، به مسألة عقوبت پرداخته است که مسألهای کلامی است. همچنین مباحثی همچون «تکلیف»، «عدل الهی» و «حسن و قبح عقلی» کلامی است ازاینرو اشاعره که ملتزم به مثل حسن و قبح عقلی نبودند خواهناخواه در اصول یکنوع نتیجه میگرفتند و معتزله نوع دیگر. بهعنوانمثال اینکه در بحث «وجوب تعلّم» بگوییم: «اگر وجوب تعلّم، مولوی نفسی باشد، معنایش این است که باید یک عقاب به خاطر ترک تعلّم باشد و یک عقاب به خاطر مخالفت واقع، پس تعدد عقاب لازم میآید.» این روش بحث از تعدد عقاب، کلامی است که در بحث اصولی نباید اینگونه مطرح شود. طرح «عقاب» و «قبح عقاب بلابیان» و «حق الطاعة» با بحث کلامی مناسب است. در مقابل، بحث «تنجز»، بحث اصولی است؛ اگر تنجز بود عقاب هست اگر نبود عقاب نیست.
نمونه دیگر از حضور فضای کلامی تفسیر حدیث رفع با امتنان است؛ مشهور بین فقهای ما بیع مضطر را درست میدانند برخلاف بیع مکره، درحالی-که دلیل لفظی هردو یکی است، چون حدیث «رفع عن امتی» در مقام امتنان است و اگر بگوییم بیع مضطر باطل است خلاف امتنان است. مثلاً من مضطرم برای شفای بچه خودم این خانهام را بفروشم، اگر شارع بگوید: این بیع باطل است، پس من چه کار کنم؟! این استدلال همان حضور فضای کلام است.
با فضایی که مخصوصاً بعد از ظهور متکلمین شروع شد، در یک فترهای از زمان، مباحث کلامی همراه با اصول مطرح شد. حتی امثال کتاب غنیه مرحوم ابن زهره، اولش اصول عقائد، بعدش اصول فقه و بعدش مباحث فقه است. نامش هم «غنیة النزوع فی عِلمَیِ الأصول و الفروع» است، یعنی دو اصول: «اصول عقائد و اصول فقه» و «فقه». همچنین کتابهای متکلمین دیگری مثل ابو الحسین بصری قابل ذکر است.
🏠@ostadmadadi
💢 رجال
💠 ابوعلی حسن بن راشد بغدادی
در تهذیب آمده: «ابی علی ابن راشد». ایشان فوق العاده جلیل القدر است، از وکلای موفق حضرت هادی (ع) بوده است. در زمانیکه امام هادی و امام حسن عسکری علیهماالسلام در سامراء بوده اند، پایتخت را به سامراء بردند و بعدش دوباره به بغداد بازگرداندند. در این مدت که ایندو امام تحت حبس خانگی بودند، رابط مهم شیعه عده ای وکلا بودند که در بغداد بودند، هم سوال ها را دریافت می کردند و هم خمس و نذورات و.. یکی از بزرگترین شخصیت ها در این فترت زمانی همین ابوعلی راشد است که به او ابوعلی بغدادی هم می گویند. نامش هم حسن است. بعد که خلیفه فهمید ایشان را با دو تن از بزرگان شیعه در دجله غرق کرد. در نسخه تهذیب آمده ابوعلی ابن راشد که همین بغدادی معروف است لکن واضح نیست که این باشد.
علی ای حال مرحوم آقای خویی این حدیث را آورده اند - به نظرم تحت عنوان ابراهیم بن سندی، در جلد اول- گفته اند چند غلط دارد صحیحش ابوعلی ابن راشد است و به عنوان علی بن ابی راشد در روایات نداریم. ولی در کتاب نجاشی که آمده است! ظاهراً توجه نداشته است.
نجاشی طریق خود را به کتاب او از فهرست ابوغالب زراری گرفته است، البته در رساله ای که ما از ابوغالب زراری داریم این نیست. ظاهراً ابوغالب اجازه ای که به نوه خودش می دهد کتبی بوده که در خزائن خودش موجود بوده است، اما آنچه در نجاشی آمده هرچند از اجازات ابوغالب است اما خود کتاب پیش او نبوده است. مثل این مورد زیاد داریم که نجاشی اسم ابوغالب را می برد. پسر ابوغالب دوساله بوده است که به او اجازه داده، هر کتابی را اسم برده طریقش را هم نوشته است. پس ابوغالب دو اجازه داشته: یکی به مصادر اصحاب که در آن اسم این هست و یکی اجازه به کتاب هایی که موجود بوده نزدش، که اسم این نیست.
📚 درس خارج فقه؛ 23/1/94
#ابوعلی_راشد
🔸فهرست اسامی
🏠@ostadmadadi