◼️"درگذشت محمدرضا آقاسی، شاعر انقلاب (۱۳۸۴ش)
✍ محمدرضا آقاسی، ۲۴ فروردین ماه سال ۱۳۳۸ در تهران در خانوادهای مذهبی متولد شد. آقاسی قبل از انقلاب، در سالهای ۵۵ و ۵۶ به عضویت انجمن های ادبی آن زمان درآمد و بعد از انقلاب نیز از محضر اساتیدی چون مهرداد اوستا و یوسف میرشکاک استفاده نمود. وی از سال ۵۱ شروع به سرودن شعر نمود اما عمده اشعار وی متعلق به سالهای ۶۸ به بعد است.
🔹از او که با مثنوی بلند شیعه در جامعه شناخته شده است، اشعار زیادی در خصوص جبهه و جنگ، فرهنگ ایثار و شهادت و اهل بیت علیهم السلام بر جای مانده است.
🔸 سرانجام این شاعر و مثنوی سرای اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام، بامداد سوم خرداد ۱۳۸۴، در سن۴۶ سالگی، در تهران دار فانی را وداع گفت و پیکرش پس از تشییع از مقابل معراج الشهدای تهران، در قطعه ۲۵ شهیدان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
اِمشَب دلَم هـِے میرَوَد دَر ڪویِ زَهـرا
اَز بَس ڪہ دارَد داغِ صادِق بویِ زَهـرا...
.
#محسن_کاویانی
بال و پَرَش میسوزَد اَز جورِ زَمانه
پایِ عَلے هـَرڪَس بِمانَد صادِقانه
#محسن_کاویانی
#امام_صادق
6.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#احمد_علوی
#امام_جعفر_صادق(ع)
....
شیخ الائمه هستی و دریای بی کران
ای باقرالعلوم ترین صادق جهان
7.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نسیم صبح صادق می وزد از گیسوی صادق
از آن مضمون پیچیده جناس تام بردارید
#برقعی
به تعلیم بشر مولای مکتب هرزمان برخاست
به تاییدش خدا فرمود برپا پس جهان برخاست
شگفت انگیز توحید مفضل شعله ور می شد
که وقت خواندنش دود از سر افلاکیان برخاست
میان شیعیان با او حکومت فتنه می انداخت
تقیه نشر پیدا کرد و فتنه از میان برخااست
و مفتاح الحقیقه قفل های بسته را وا کرد
و مصباح الشریعه نور شد تا آسمان برخاست
چنان مور و ملخ عرفان کاذب رخنه در دین کرد
که صادق با لوای حق به جنگ غالیان برخاست
کسی که کربلا را در قیام علم او آموخت
در این مکتب همیشه سربلند از امتحان برخاست
زراره حمیری جابر امینی مجلسی طوسی
تبار دوستان در اصل از این دودمان برخاست
غبار قبر حیدر را نخستین بار او بوسید
پس از آن بوسه، در شهر نجف آن آستان برخاست
چو هارون در تنور امتحانش می توان افتاد
ولی از سفره مهرش چگونه می توان برخاست
پسر یک بار دیگر ارث غربت برد از مادر
دوباره در مدینه آتشی از آشیان برخاست
میان کوچه می افتاد و هی مگفت وااُماه
بمیرم من که از جانش نوای الامان برخاست
دل اولاد او خون شد که او در کاخ حمرا رفت
همینجا بود که آه از نهاد روضه خوان برخاست
گمانم روضه ی شیخ الائمه این سخن باشد
کجا در مجلس منصور چوب خیزران برخاست
امان از مجلس شام و امان از خاطرات تلخ
که طفلی بر زمین افتاد هرجا ساربان برخاست
.
.
رقیه گوشه ای زانو بغل کردو به خود می گفت
چرا بابا سرت آمد ولیکن بوی نان برخاست
#مجید_تال
دلم، دریا به دریا، از تماشای تو میگیرد
دلم دریاست، اما از تماشای تو میگیرد
#فاضل_نظری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب آمد شب ماتم دیگری
سراغ من آمد غم دیگری
تلنبار شد در دل تنگ من
غم دیگری ماتم دیگری
میندازم ای موج چون صخره ها
به دامان نامحرم دیگری
بزن سیلی آبداری به من
بزن سیلی محکم دیگری
مرا زیرو رو کردی و ساختی
از آوار هایم بم دیگری
لگد کوب غم کن مرا و بساز
ز من چشمه زمزم دیگری
من از عالم دیگری آمدم
بنا می کنم عالم دیگری....
سعید #بیابانکی
◾️◾️◾️◾️◾️
#آبادان #متروپل
@ostadmojahedi
از باغ میبرند چراغانیات کنند
تا کاج جشنهای زمستانیات کنند
پوشاندهاند «صبح» تو را «ابرهای تار»
تنها به این بهانه که بارانیات کنند
یوسف! به این رها شدن از چاه، دل مبند
این بار میبرند که زندانیات کنند
ای گل گمان مکن به شب جشن میروی
شاید به خاک مردهای ارزانیات کنند
یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست
از نقطهای بترس که شیطانیات کنند
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانهای است که قربانیات کنند...
#فاضل_نظری