eitaa logo
استاد مجاهدی 🌹🍃 و شاگردان
175 دنبال‌کننده
744 عکس
568 ویدیو
21 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
27.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نشسته بودم و دلشوره رو برویم بود و بیت‌های نگفته که در گلویم بود قرار بود که مهمان خانه‌ای باشم شریک محفل اشک شبانه‌ای باشم نوشتم اینکه زمانش؟ نوشت فردا شب!نوشتم از که بخوانیم گفت: از 🌹 نوشتم اینکه کجا ؟ گفت کوچه زمزم دقیق‌تر لطفاً! گفت علامت پرچم دخیل قافله گشتم دخیل گریه و آه چکید چشمم و دستم نوشت: بسم‌الله کدام آینه را از غبار «ها» کردم که سرخ شد قلمم، سوختم.... رها کردم کدام شهر؟ کجای زمانه پرت شدم؟ کجای غربت خاورمیانه پرت شدم شبیه شهر خودم بود بلکه ویران‌تر و خانه‌ها همه از ارگ بم پریشان‌تر ستاره بود که در بغض نم می‌سوخت و نام سرخ زنی روی پرچمی می‌سوخت قرار بود بخوانیم و بشنویم از عشق و عشق را نبود قافیه به‌غیر دمشق دمشق را که شنیدم غم و غبار آمد صدای غرش وحشی انفجار آمد پرنده بود که در گردباد کم می‌شد مناره بود که با تازیانه خم می‌شد شکوفه‌ها همه پژمرده شب و باروت و مرگ‌ها همه بی‌سوگوار و بی‌تابوت و رعدی آمد و کفتارها هراسیدند دهان خویش که خونابه بود لیسیدند به زوزه قصد به ویرانی حرم کردند صدای گله شیران وزید رم کردند قرار نیست دلی غرق التهاب شود مگر که شیعه بمیرد حرم خراب شود قرار نیست اسارت، قرار نیست تعب قرار نیست خرابه‌نشینی زینب برای گریه و هر بغض بی‌امان کافیست غمش برای دل هفت پشتمان کافی است ... گذشتم از خم یک کوچه گنبدی پیداست حماسه چون به غزل ختم می‌شود زیباست نشسته‌ام وسط صحن امن در دل شب و دست بر سینه السلام یا زینب... نسیم می‌افتد بین گیسویش کم‌کم وزید روی لبم باز... علامت پرچم ... 🌱🌹 "علامت پرچم" ┏━━━