eitaa logo
استاد مجاهدی 🌹🍃 و شاگردان
175 دنبال‌کننده
744 عکس
569 ویدیو
21 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
18.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸️میلاد عقیله بنی هاشم، حضرت زینب کبری سلام الله علیها مبارک باد . 🔹️ویدئویی زیبا از شعرخوانی جمعی از شاعران جوان در حرم حضرت زینب سلام الله علیها 💠 @samtekhoda3
34.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعر خوانی استاد عزیز بر مزار سردار دلها ┏━🍃🌺🍃━━━┓ @ostadmojahedi ┗━━━🍂━
8.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یاقوت .... شعرخوانی برای سردار سلیمانی ┏━🍃🌺🍃━━━┓ @ostadmojahedi ┗━━━🍂━
┏━🍃🌺🍃━━━┓ @ostadmojahedi ┗━━━🍂━
دستی از غیب ، انتخابم کرد اشک بودم گرفت و نابم کرد صدوده مرتبه ""گفتم مستی"یاعلی"شرابم کرد تا نگاهش به جان من افتاد نور او گرم التهابم کرد عرق شرم ریخت از رویم نظر مهر او گلابم کرد اگر از مهر او جدا باشم بی گمان می توان عذابم کرد از خدا رفعتی طلب کردم خاک پای کرد # خواب دیدم شبی ، که از کرم خطابم کرد من سلامی به محضرش دادم پاسخ لطف او "مجابم" کرد گفت: شاعر! بگو که می دانی آه زهرا کجا کبابم کرد؟ چه بگویم؟ ز کوچه؟...در؟...دیوار؟... پاسخش غرق اضطرابم کرد یاد "پروانه" آتشم زد و بعد بیت او قطره قطره آبم کرد "آن شراری که سوخت زهرا را "* ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ "پروانه" ┏━🍃🌺🍃━━━┓ @ostadmojahedi ┗━━━🍂━
39.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعرخوانی حماسی در مدح حضرت فاطمه 1397 در حسینیه بیت رهبری ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @ostadmojahedi ┗━━━🍂━
با خطبه های فاطمه نهضت شروع شد زهرا قیام کرد وقیامت شروع شد آن غربتی که تا ابد الدهر جاری است از لحظه های اول خلقت شروع شد آدم به درک منزلت پنج تن رسید آیین روضه خوانی وهیئت شروع شد بر بادبان کشتی خود یا علی نوشت نوح آنزمان که بارش رحمت شروع شد موسی به نام فاطمه در طور خیمه زد باران نور آمد وصحبت شروع شد مریم مسیح را به طواف حسین برد وام از حسن گرفت وکرامت شروع شد جان خلیل ذوب شد از عشق اهل بیت از نسل او سلاله ی عترت شروع شد عطر گل محمدی آرام تا وزید غار حرا جوان شد وبعثت شروع شد دنیا چهارده نفس از عمق جان کشید آن وقت تازه قصه ی غیبت شروع شد این شعر نذر فاطمه بود و به یاد او قلب غزل شکست ومسمط شروع شد زهرا همان که بی خبریم از فضائلش صف میکشند جن وملک در مقابلش انسیه ای که نیست به جز صدق در دلش آن زهره ای که هست علی ماه کاملش تنها خداست مرجع حل المسائلش حق را به لطف فاطمه بی شک شناختم نامش که شد به سینه ی من حک شناختم ده ها کتاب خواندم واینک شناختم گر با همین بضاعت اندک شناختم مدیون حر عاملی ام با وسایلش. ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @ostadmojahedi ┗━━━🍂━
در جهان گذران با همه ادوارش خوش خماری است که بر داد رسد خمّارش غیر پینه به جبین هیچ نجوید به جهان زاهدی را که بود از می گلگون عارش چه غمم هست ز تکفیر در آن شهری که شیخ از خانه برون آمده با زُنّارش قصه قسمت و رخصت به خرابات مگوی ساقی آن را که طلب کرد کند دیدارش آتش شمع شود روزی پروانه او تا که گیرد ز غمش نور، شب اغیارش الغرض سوخت دل ما ز نگاه ساقی تا بنوشند همه جرعه ای از رخسارش ...بیم افتادن در آتش دوزخ، کفر است ساقی ام گر شکند توبه ام از اصرارش روزه ات باز کن ای دل به شرابی که دهد به یتیم و به اسیر و به گدا افطارش ای که از میکده شهر نجف می آیی بر حذر باش که سر می شکند دیوارش چشم دل بسته به رویای نجف شد دیشب ای خروس سحری باز مکن بیدارش کی مکدر ز مس دل شود ایوان طلا حرمت آینه را کی شکند زنگارش با همه کوتهی اش پای نهد دل بر عرش بر سر سرو اگر دوست کشد بر دارش چون که آید به دم مرگ،علی، حق دارد بر سر دار کند رقص اگر تمّارش روبها! دست بکش از سر مکر و حیله مرد این بیشه بود شیر، مجو آزارش چاره ای کن که سر نحس تو بر تن ماند تا نبسته است به سر زردترین دستارش شیر چون نعره کشد در وسط بیشه دهر زهره ای نیست کسی را که کند انکارش دست آن را نتوان بست که می بخشد بال بعد قطع ید جعفر که کند طیارش از شکافی که خورد خانه حق فهمیدم یک بهانه است دو دم در وسط پیکارش گوش تا گوش زند تیغ علی گردن را قبل از آن که شنود گوش کسی اخطارش پای بگذاشتْ به دوش نبی و گفت مَلَک خم به دوش آمده در کعبه چرا مختارش؟ دوش، تاریخ ورق خورده چه محکم می گفت کس به جز زینب کبری نکند تکرارش....
ایستاده باید مرد! چرا چو خاک چنین صاف و ساده باید مرد؟ و مثل سایه به خاک اوفتاده باید مرد؟ به گلشنی که شقایق اسیر دلتنگی‌ست به روی دست، سر خود نهاده، باید مرد قسم به خون شهیدان که در سراچۀ رنگ به رنگِ لالۀ با داغ زاده، باید مرد چو عاشقانِ ز جان دست شسته، باید رفت چو بیدلانِ دل از دست داده، باید مرد اگر که راه به پایان جاده خواهی برد هلا ز خویش در آغاز جاده باید مرد در این قبیله کسی عاشق شهادت بود که گفت: بیشتر از این، زیاده، باید مرد به پایمردی سقّای کربلا سوگند که: با دو دست پر و بال داده، باید مرد... پیام سرخ شهیدان کربلا این است که: در مصاف ستم ایستاده باید مرد! . ┏━🍃🌺🍃━━━┓ @ostadmojahedi ┗━━━🍂━
9.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 نماهنگ زیبای خانه پدری شعرخوانی حمیدرضا برقعی در حرم امیرالمؤمنین علی علیه السلام و کوچه‌های نجف زخمی‌ام، التیام می‌خواهم التیام از امام می‌خواهم السلام علیک یا ساقی من علیک السلام می‌خواهم 🌸🌸 @Bisimchimedia ┏━🍃🌺🍃━━━┓ @ostadmojahedi ┗━━━🍂━
8.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مولای ما نمونه ی دیگر نداشته است اعجاز خلقت است و برابر نداشته است وقت طواف دور حرم فکر می کنم این خانه بی دلیل ترک برنداشته است دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی آیینه ای برای پیمبر نداشته است سوگند می خورم که نبی، شهر علم بود شهری که جز علی در دیگر نداشته است طوری ز چارچوب در قلعه کنده است انگار قلعه هیچ زمان در نداشته است یا غیر لافتی صفتی در خورش نبود یا جبرِِییل واژهء بهتر نداشته است چون روز روشن است که در جهل گمشده است هر کس که ختم نادعلی بر نداشته است این شعر استعاره ندارد برای او تقصیر من که نیست برابر نداشته است 🍃🌹🍃 ✍ سید حمیدرضا ┏━🍃🌺🍃━━━┓ @ostadmojahedi ┗━━━🍂━
27.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نشسته بودم و دلشوره رو برویم بود و بیت‌های نگفته که در گلویم بود قرار بود که مهمان خانه‌ای باشم شریک محفل اشک شبانه‌ای باشم نوشتم اینکه زمانش؟ نوشت فردا شب!نوشتم از که بخوانیم گفت: از 🌹 نوشتم اینکه کجا ؟ گفت کوچه زمزم دقیق‌تر لطفاً! گفت علامت پرچم دخیل قافله گشتم دخیل گریه و آه چکید چشمم و دستم نوشت: بسم‌الله کدام آینه را از غبار «ها» کردم که سرخ شد قلمم، سوختم.... رها کردم کدام شهر؟ کجای زمانه پرت شدم؟ کجای غربت خاورمیانه پرت شدم شبیه شهر خودم بود بلکه ویران‌تر و خانه‌ها همه از ارگ بم پریشان‌تر ستاره بود که در بغض نم می‌سوخت و نام سرخ زنی روی پرچمی می‌سوخت قرار بود بخوانیم و بشنویم از عشق و عشق را نبود قافیه به‌غیر دمشق دمشق را که شنیدم غم و غبار آمد صدای غرش وحشی انفجار آمد پرنده بود که در گردباد کم می‌شد مناره بود که با تازیانه خم می‌شد شکوفه‌ها همه پژمرده شب و باروت و مرگ‌ها همه بی‌سوگوار و بی‌تابوت و رعدی آمد و کفتارها هراسیدند دهان خویش که خونابه بود لیسیدند به زوزه قصد به ویرانی حرم کردند صدای گله شیران وزید رم کردند قرار نیست دلی غرق التهاب شود مگر که شیعه بمیرد حرم خراب شود قرار نیست اسارت، قرار نیست تعب قرار نیست خرابه‌نشینی زینب برای گریه و هر بغض بی‌امان کافیست غمش برای دل هفت پشتمان کافی است ... گذشتم از خم یک کوچه گنبدی پیداست حماسه چون به غزل ختم می‌شود زیباست نشسته‌ام وسط صحن امن در دل شب و دست بر سینه السلام یا زینب... نسیم می‌افتد بین گیسویش کم‌کم وزید روی لبم باز... علامت پرچم ... 🌱🌹 "علامت پرچم" ┏━━━