eitaa logo
اسطوره های واقعی
3.5هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
61 فایل
سلام علیکم. لطفا پیشنهادات، انتقادات،پیام ها، کلیپ ها و مطالب خود را به ایدی زیر ارسال نمایید.خیلی متشکرم. معصومی مهر @Masoumi81 ایدی ثبت نام دوره ها و تبلیغات در ۷ کانال اصلی و بیش از 60 گروه @z_m1392
مشاهده در ایتا
دانلود
حاج قاسم،‌ توی میدان نبرد به حدود شرعی و حق‌الناس توجه داشت. اگر در مناطق آزاد شده سوریه یا عراق مجبور بود وارد خانه‌ای شود، مقید بود دِینی به گردنش نماند. مثلاً وقتی بوکمال سوریه آزاد شد و می‌خواستند از خانه‌ای برای مقر فرماندهی استفاده کنند، حاج قاسم دستور داد وسایل خانه را توی یکی از اتاق‌ها بگذارند و درِ اتاق را قفل کنند. در جایی دیگر در نامه‌ای به صاحب خانه‌ای در سوریه نوشته بود: من برادر کوچک شما، قاسم سلیمانی هستم. حتماً مرامی‌شناسید. ما به اهل سنت در همه‌جا خدمات زیادی انجام داده‌ایم. من شیعه هستم و شما سنی هستید از قرآن کریم و صحیح بخاری و دیگر کتب موجود در خانه شما متوجه شدم که شما انسان‌های با ایمانی هستید. اولاً از شما عذر می‌خواهم و امیدوارم عذر مرا بپذیرید که خانه شما را بدون اجازه استفاده کردیم. ثانیاً هر خسارتی که به منزل شما وارد شده باشد، ما آماده پرداخت آن هستیم. 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
جلسه که تمام شد، صِدام کرد، گفت: جلسه‌ی امروز همه‌اش اداری نبود. حرف و کار شخصی هم بود. هر چقدر بابت پذیرایی هزینه کردین، بنویسید به حساب من. 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
✳️در فتنه سال 88 آجر به صورتش زدند تا مدت‌ها جای زخم روی گونه‌اش گود بود. یک بار که در این تشنج‌ها و شلوغی‌های سال 88 رفته بود بیرون، آجر به صورتش زده بودند، بعد از مدت‌ها با اینکه زمان نسبتا زیادی گذشته بود باز هم وقتی هادی می‌خندید جای زخم ایام اغتشاشات روی صورتش گود می‌شد. هادی در آن ایام برای دفاع از مواضع انقلابی نظام، با یکی از دوستانش به میان اغتشاش‌گران رفته بود و گفته بود باید برویم و جلوی این‌ها را بگیریم. اما یک آجر سنگین به صورتش زده بودند و سه ساعت بیهوش بوده است. ما نمی‌دانستیم این اتفاق برایش افتاده است. تا یک مدت یک طرف صورت هادی کج شده بود به مرور و با گذشت زمان وضعیتش بهتر شد. بعد از پنج سال فهمیدیم در اغتشاشات سال 88 سه ساعت بیهوش شد. وقتی هادی نجف بود من برگه‌ای از بیمارستان در وسایل‌ هادی پیدا کردم که در آن، وضعیت هادی قید شده بود که به مدت سه ساعت در بیمارستان بستری و بیهوش بوده است. وقتی آن ورقه را خواندیم تازه فهمیدیم دقیقاً چه بر سر هادی آمده بود که صورتش گود شده بود. او به قدری تودار بود که به هیچ‌کدام‌مان حرفی نزده بود. هادي مثل ما نبود که تا يک اتفاقي مي افتد بيايد براي همه تعريف کند.هيچ وقت از اتفاقات نگران کننده حرف نميزد. آرامش در کلامش جاري بود... مثل شهداازابتدا تاآخرین قطره خون پای کارباشیم. ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
آن موقع که صدام خیلی شهرها را موشک باران می کرد، حسن نامه ای به او نوشت: اگر جناب صدام حسین ژنرال است و فنون نظامی را خوب می داند و نظریه پرداز جنگی است، پس براحتی می تواند در دشت عباس با من و دوستان جنگ آورم ملاقات کند و با هر شیوه ای که می پسندد بجنگد، نه اینکه با بمب افکن های اهدایی شوروی محله های مسکونی و بی دفاع را بمب باران کند و مردم را به خاک و خون بکشد. در جواب نامه حسن، صدام ژنرال قادر عبدالحمید را با گروه ویژه اش به دشت عباس فرستاد تا عبدالحمید به حسن یک جنگ تخصصی را نشان بدهد. سال ها قبل در اسکاتلند حسن، عبدالحمید و گروهش را در مسابقه کوهنوردی ارتش های منتخب جهان دیده بود، آنجا گروه او اول شد و عراقی ها هفتم شدند. حالا در میدان جنگ حقیقی، حسن دوباره مقابل ژنرال قادر عبدالحمید قرار گرفت و بعد از یک درگیری سنگین و نفسگیر لشکردشمن را در هم کوبید وعبدالحمیدرا اسیر کرد. مهرماه سال 64 خبر شهادت حسن از رادیو عراق با شادی و مارش پیروزی پخش شد. 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
✳️ وقتی شناختمش شرمنده شدم! رفتم دستشویی، دیدم آفتابه ها خالیه. تا رودخونه هور هم فاصله زیادی بود. زورم میومد این همه راه برم برا پر کردن آفتابه. به اطرافم نگاه کردم، یه بسیجی رو دیدم. بهش گفتم: دستت درد نکنه، میری این آفتابه رو آب کنی؟ بدون هیچ حرفی قبول کرد و رفت. وقتی برگشت، دیدم آب کثیف آورده. گفتم: برادر جون! اگه صد متر بالاتر آب می کردی، تمیزتر بودا! دوباره آفتابه رو برداشت و رفت آب تمیز آورد. بعدها اون بسیجی رو دیدم؛ وقتی شناختمش شرمنده شدم، آخه اون بسیجی مهدی زین الدین بود؛ فرمانده لشکرمون 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
✳️شهیدی که دوست داشت چیزی ازپیکرش نماند. هـر وقـت بحـث شـهادت را پـیش می کشـید می گفـت: «خوش به حـال آنـانکه وقتی شهید می شوند چیزی از آنها باقی نمیماند. من هم دوسـت دارم ناشناخته باشم و اثری از من باقی نمـاند.» قـبل از عـیدنوروز به مرخصی آمـده بـود و مرا دلداری می داد. گفتم: «انشـاءالله کی بر می گردی؟» -« هفـت روز بعد از عید.» دقیقاً هفـت روز بعـد از عید تشیـع جنازه اش بود. بالای تابوتـش نشستــم. گفتـم: «میخواهـم صورت پسرم را ببوسـم.» گفـتند:« شهیـدشماسرندارد!» گفتــم: «میخواهم دستش را، بدنش را ببوســم.» گفتــند: «شــهید شما دست هم ندارد، فقـط کمی از پایــش باقی مانده!»😭 نشسـتم بالای تابــوت و گفـتم: «پسرم شیــرم حلالـت این پســر را که در راه خدا دادم با سـر و گردن و دست و پا قربانے در راه خــدا دادم. امیدوارم خــداوند این قربانی را از من قــبول کــند. 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️درس‌اخلاق آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) آرزوی انسان بودن جبرئیل برای انجام هفت کار! کوتاه و شنیدنی👌 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
✳️این شهید مشکل سفر کربلای بسیاری را حل کرده است. علیرضا کریمی سال ۱۳۴۵ در محله سیچان اصفهان بدنیا آمد. به دلیل بیماری شدیدی که داشت پزشکان معتقد بودند که زیاد زنده نمی‌ماند. به طوری که در ۴ سالگی کبد وی از بین رفته و دیگر امیدی به زنده ماندنش نبود. پدرش او را نذر آقا ابوالفضل کرد. پس از مدت کوتاهی علیرضا به طرز معجزه آسایی شفا می‌یابد به طوری که سالها بعد قهرمان ورزش‌های رزمی می‌شود. علیرضا به جبهه‌ رفت. او عضو گردان ابوالفضل گروهان ابوالفضل شد. در عملیات محرم در اثر اصابت گلوله خمپاره سر و دست و پای او مجروح می‌شود. بعد از پایان دوران مجروحیت به جبهه باز می‌گردد. در آخرین دیدارش با خانواده به مادر می‌گوید: ما مسافر کربلاییم و راه کربلا که باز شد بر می‌گردیم و در آخرین نامه‌ای که فرستاد نوشته بود: به امید دیدار در کربلا 💐💐💐💐💐💐💐💐💐 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌
✳️مادر شهید هادی ذوالفقاری کمک خداوند لحظه به لحظه زندگی همراهم بود که توانستم دین را در تربیت بچه‌ها جاری کنم. اهل‌بیت (علیهم السلام) کنارمان بودند. من بچه‌ها را از کودکی با قرآن و اهل‌بیت (علیهم السلام) آشنا کردم. از سرگذشت امامان (علیهم السلام) و معانی آیه‌ها و سوره‌های مختلف قرآن برایشان حرف می‌زدم، دعا و زیارت عاشورا را مرتب در خانه برایشان می‌خواندم. برای تربیت بچه‌ها همه چیز را رعایت می‌کردم. این رعایت از همان دوران بارداری‌ام مورد توجه بود. مادرم از بچگی به من یاد داده بود که دوران بارداری هر چیزی بخوریم روی بچه‌مان تأثیر می‌گذارد و باید احتیاط کنیم؛ مثلاً هر حرفی نزنیم، هر لقمه‌ای نخوریم و این مراقبت‌ها را در دوران شیردهی هم رعایت می‌کردیم. با وضو باشیم و به مسائل مختلفی در کنار آن توجه کنیم. هیچ وقت از چیز بدی در خانه حرف نمی‌شد. سرگرمی موجود در خانه درس و کتاب بود. 💐💐💐💐💐💐💐💐💐 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
✳️بالاترین مقامی که برای انسان در قرآن ذکر شده است مقام لقاء الله است و خداوند شرط وصول به این مقام را در دو چیز میدانند: ۱- عمل صالح ۲- پاک گرداندن قلب از شرک 💐💐💐💐💐💐💐💐💐 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
با چند تا از خانواده های سپاه، تو یه خونه ساڪن شده بودیم. یه روز که حمید از منطقه اومد به شوخی گفتم: دلم می خواد یه بار بیای و ببینی اینجا رو زدن و من هم کشته شدم اونوقت برام بخونی فاطمه جان شهادتت مبارک بعد شروع کردم به راه رفتن و این جمله رو تڪرار ڪردم دیدم از حمید صدایی در نمیاد نگاه کردم، دیدم داره گریه میکنه جا خوردم گفتم: "تو خیلی بی انصافی هر روز میری توی آتش و منم چشم به راه تو، اونوقت طاقت اشک ریختن من رو نداری و نمیزاری من گریه کنم حالا خودت نشستی و جلوی من گریه میکنی. سرش رو بالا آورد و گفت: "فاطمه جان به خداقسم اگه تو نباشی من اصلا از جبهه بر نمی گردم 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
✳️رفته بودیم کلار آباد دیدار مادر یک شهید شهیدی از لشکر ویژه ۲۵ کربلا شهید نوربخش مرادکلاری مادر تو دستش قرآن کوچیکی بود که توجه ما را به خودش جلب کرد حاج خانم میگفت : پسرم این قرآن همیشه تو جیبش بود و دائما تو جبهه میخوند. حین شهادت ترکش ریزی به قرآن تو جیبش و بعد به قلبش اصابت کرد و بشهادت رسید.پسرم رفت ولی قرآن ترکش خورده ش هنوز همراهمه دنیا و فریب خوردگان دنیا و سلبریتی ها و براندازها بدانند ، ما و نسل های قبل از ما برای این کتاب و تک تک کلماتش خون دادیم ، با جان و دل ما عجین است و خط قرمز شهدای ما بود.‌‌.. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
از در پادگان تا سمت زرهی پیاده می رفت، ولی من با ماشین داخل پادگان تردد می‌کردم. یک روز صبح زیر باران جلویش ترمز زدم که سوار شود. گفت: می‌خوام ورزش کنم. دفعه‌ی بعد سرش را آورد داخل پنجره و گفت: ممد ناصحی! این ماشین بیت‌الماله، تو داری باهاش میری وظیفته. اگه می خواستن، برای منم ماشین میذاشتن. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️سیدالشهدا دنیا را زنده کرده است پیشکار قمر بنی هاشم کیست؟؟ سخنان زیبا آیت الله فاطمی نیا از علامه طباطبایی به نقل از آیت الله قاضی درباره اباعبدالله الحسین (ع) 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا در کربلا، بعضیا تونستن بمونن پای امام، و خیلی‌ها نتونستن؟ چرا همین الآن، بعضی‌ها رسیدن به همراهی با امام زمان علیه‌السلام و ما هنوز نرسیدیم؟ 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
سلام و عرض ادب و ارادت🌺🌹 ان شاءالله دوره «کارگاه مهارتهای گفتگو»👆👆 با تدریس ویژه مهندس لطفی از شنبه 31 تیرماه شروع می شود. (آگهی در ضمیمه متن) لطفا از فرصت باقیمانده جهت ثبت نام استفاده بفرمایید. متشکرم
اصالتا ایرانی و مشهدی بود و در یک نانوایی کار میکرد، با شنیدن خبر تهدیدات تکفیریها علیه حرم اهلبیت(س) تصمیم گرفت سوریه برود اما هر کاری کرد با هویت ایرانی خودش نتوانست برود، سرانجام خود را افغانستانی معرفی کرد و به فاطمیون پیوست. او عاشق حضرت ‏زهرا(س) و نیروهای فاطمیون بود و همیشه میگفت حس خیلی خوبی به فاطمیون دارم این همکاسه شدن با افغانستانیها به اینجا ختم نشد و همراه برادران افغانستانی خود در عملیات خانطومان بشهادت رسید و پیکرش مانند سایر شهیدان جاویدالاثر شد. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
تصویر فوق، از دی ماه ۱۳۶۵ شلمچه، سه راه شهادت همواره برایم جای سؤال است که : این شهید، در آخرین لحظهٔ حیات دنیوی خود کاغذ و قلم به دست گرفته بود، تا چه چیزی را بنویسد؟ برای چه کسی می‌نویسد؟ قصد نوشتن چه چیزی را داشت؟ فهرست اموال و دارایی‌ها؟! حساب‌های بانکی؟! نشانی خانه‌های شخصی؟! حقوق‌های نجومی؟! وای بر کسانی‌که در طول این سال‌ها با اعمال و رفتارهای دنیا طلبانهٔ خود، خون شهیدان این سرزمین را پایمال و باعث رنجش دل خانواده‌های معزّز شهیدان و جانبازان و ایثارگران و رزمندگان شدند. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️اهمیت نجات ما برای سید الشهداء حجت الاسلام والمسلمین حامد کاشانی 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
✳️خرمافروشی که حافظ میراث علمی و روایی امیرالمؤمنین(ع) شد. میثم تمار همواره از حق امیرالمؤمنین و اهل‌بیت(ع) او دفاع کرد و از نخستین افرادی بود که ولایت امیرالمؤمنین(ع) و امام حسن(ع) و حسین(ع) را پذیرفت. او به ولایت اهل‌بیت(ع) اقرار داشت و در مکتب و محضر اهل‌بیت(ع) مورد تکریم و احترام آنان به‌ویژه امیرالمؤمنین(ع) بود. در بیان شخصیت و سیره میثم تمار به‌طور معمول به ابعاد معنوی، عبادت‌ها و زهد و اخلاق و نوع رابطه‌ای که با مولای خود داشت پرداخته می‌شود اما شخصیت علمی میثم تمار هم بسیار جالب توجه است. او فردی عالم و فرهیخته بود که در دو حوزه حدیث و تفسیر هم صاحب اثر و کتاب و متخصص و دانا به این دو موضوع بود. نکته برجسته زندگی میثم تمار این است که تمام فرزندان او بی‌استثنا مهر و محبت به امام علی(ع) و خاندانش و دشمنی با مخالفان و معاندان آن حضرت داشته و با تمام وجود، مکتب تشیع را پاس داشتند. علاوه بر آن، در گسترش فرهنگ ناب شیعه از نمونه‌های موفق تاریخ به شمار می‌روند. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
سلام علیکم. در این دوره تاکنون 264 نفر شرکت کردند که با توجه به بسیار کاربردی بودن دوره، انتظار می رود از این جمع باصفای بیش از 45/000 نفری(4 کانال) بیشتر از اینها از دوره استقبال شود. رفقایی که تاکنون ثبت نام نکردند یک یاعلی بگویند و ثبت نام خودشان را نهایی کنند. یا علی مدد
هم قد گلوله توپ بود گفتم: چه جوری اومدی اینجا؟ گفت: با التماس! گفتم: چه جوری گلوله رو بلند میکنی میاری؟ گفت: با التماس! به شوخی گفتم: می دونی آدم چه جوری شهید می شه؟ لبخندی زد و گفت: با التماس! تکه های بدنش رو که جمع میکردم فهمیدم چقدر التماس کرده... 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
یکی از پرستاران دوران دفاع مقدس به نام سرکار خانم موسوی تعریف می کردند که : یک روز که در بیمارستان بودیم حمله شدیدی صورت گرفته بود... مجروحین زیادی را به بیمارستان ما منتقل می کردند.اوضاع مجروحین به شدت وخیم بود. در بین همه آنها وضع یکی از آنها خیلی بدتر از بقیه بود. رگ هایش پاره پاره شده بود... وقتی جراح این مجروح را دید به من گفت که بیارمش داخل اتاق عمل و برای جراحی آماده اش کنم. من آن زمان چادر به سر داشتم.دکتر اشاره کرد که چادرم را در بیاورم تا راحت تر بتوانم مجروح را جابه جا کنم . همان موقع که داشتم از کنار او رد می شدم تا بروم توی اتاق و چادرم را در بیاورم، مجروح که چند دقیقه ای بود به هوش آمده بود به سختی گوشه چادرم را گرفت و بریده بریده و سخت گفت: من دارم می روم که تو چادرت را در نیاوری. ما برای این چادر داریم می رویم. چادرم در مشتش بود که شهید شد. از آن به بعد در بدترین و سخت ترین شرایط هم چادرم را کنار نگذاشتم. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
حضرت آیت الله شاه آبادی فرموند: بنده سال ۱۳۴۰ بدستان مبارک حضرت امام خمینی(رضوان الله علیه ) معمم شده ام و در جلسه ای که معمم شدم ،رهبر معظم انقلاب هم حضور داشتند. ایشان افاضه فرمودند : در سال ۹۴ بنده در جلسه ی خصوصی محضر رهبر معظم انقلاب بودم حضرت آقا فرمود : آقای شاه آبادی مراسم عمامه گزاری تان را بیاد دارید؟ عرض کردم بله فرمود شما که از محضر امام(ره) بعد از معمم شدن خارج شدید امام به من فرمود: آقای خامنه ای یک شب (دهه ی بیست شمسی )در محضر استادم آیت الله العظمی میرزا محمد علی شاه آبادی بودم ایشان فرمود : آقا روح الله امشب به مدد جدتان حضرت امام موسی کاظم دریچه ای از غیب بروی شما باز خواهم کرد بعد تصرفی فرمودند: و من دیدم که قیام کردم، تبعید شدم ،برگشتم ،انقلاب پیروز شد،جنگ شد ،حتی نخل هایی که بر اثر اصابت گلوله های توپ و تانک سرشان قطع شده بود را دیدم و بعد فوت خودم را بعد استادم فرمود : انقلاب تو فراز و فرود زیاد خواهد داشت تا برسد بدست صاحب اصلی خودش(صلوات الله علیه) و فرمود آقا روح الله این ها امانت پیش خودت باشد تا بعد از مرگ من 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
✳️شرط مرخصی امام خمینی ره به شهید بابائی شهید بابایی در زمان دفاع مقدس خدمت امام خمینی(ره) رسیدند و از ایشان برای انجام کاری در اوقاتی که آسیبی به کار جنگ نمی خورد، مرخصی خواستند. وقتی امام راجع به دلیل مرخصی گرفتن در آن بحبوحه ی جنگ پرسیدند. شهید بابایی گفتند: من در دهه اول محرم برای شستن استکان های چای عزاداران به هیئت های جنوب شهر که من را نمی شناسند می روم. مرخصی را برای آن می خواهم. امام خمینی (ره) به ایشان فرمودند: به یک شرط اجازه مرخصی می دهم که هر موقع رفتی به نیت من هم چند استکان بشویی. یادتون‌باشه امام حسین ع شمارو برای خادمی انتخاب کرد چندتاشو به نیت امام وشهدا انجام بدین. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e