eitaa logo
اسطوره های واقعی
3.5هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
61 فایل
سلام علیکم. لطفا پیشنهادات، انتقادات،پیام ها، کلیپ ها و مطالب خود را به ایدی زیر ارسال نمایید.خیلی متشکرم. معصومی مهر @Masoumi81 ایدی ثبت نام دوره ها و تبلیغات در ۷ کانال اصلی و بیش از 60 گروه @z_m1392
مشاهده در ایتا
دانلود
در نجف نزد عالم بزرگوار به طور خصوصی درس می خواندم که بسیار مورد احترام همگان بود، و از کثرت علاقه به امام زمان در نظر مردم از منتظران بود. روزی برای فراگیری درس به محضرشان رفتم، دیدم بسیار پریشان است، علت را پرسیدم، فرمود: شب گذشته در عالم رؤيا امتحان شدم، ولی مردود شدم در خواب به من گفته شد که آقا ظهور کرده و در وادی السلام مردم با او بیعت مینمایند با شنیدن این موضوع از جا حرکت کردم و به عجله وارد خیابان شدم دیدم غوغائی از جمعیت است و هرکس به فکر این است که زودتر خود را به امام برساند و بیعت کند. دیدم عشق دیدار امام، چنان همه را خودباخته ساخته که کسی را با کسی کاری نیست آنها دیروز به من عشق می ورزیدند دیگر به من اعتنا نمی کنند. از همانجا نقشه کشیدم که در ملاقات با امام ایشان را محترمانه از ظهورش منصرف سازم. بعد از آنکه به خدمتش رسیدم، عرض کردم: فدایت شوم، خودتان را به زحمت انداختید، ماکارها را ساماندهی می کردیم و ... با این قبیل سخن ها می خواستم امام را از ظهورش منصرف کنم. بعد از چند جمله از این نوع گفتارها، یک مرتبه از خواب بیدار شدم و فهمیدم که هنوز لیاقت ندارم. 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
زیر ذره‌بین ماموران ساواک بود. در اولین دستگیری، وی را در بند نوجوانان زندانی کردند؛ پس از مدتی که خانواده حسین موفق به دیدنش می‌شوند، وی در پاسخ به این‌که چه چیزی لازم داری که برایت بیاوریم، گفت: «فقط یک جلد قرآن برایم بیاورید.» دانشجوی سال دوم دانشگاه مشهد در رشته تاریخ بود، با شروع جنگ تحمیلی همراه با گروهی از دانشجویان و نیروهای بسیجی، به سوی جبهه‌های دفاع حق علیه باطل شتافت. قبل از شهادت حسین چند شب قبل از شهادتش در جواب سوال دوستش که پرسید: «تو فکری سید؟» گفت: «وقتی وارد هویزه شدم تصمیم گرفتم هر چه از قرآن و نهج‌البلاغه فراگرفته‌ام، در عمل پیاده کنم. حالا احساس می‌کنم که روز پرداخت نزدیک است و به‌زودی پاداش خود را دریافت خواهم کرد. 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
شروع انحراف اسلام.mp3
11.98M
ماجرای جمع شدن برخی یاران پیامبر(ص) برای انتخاب جانشین ایشون در سقیفه برخی از آنها گفتند: اولاً علی سنش کم است. دوماً نمیشه که هم پیامبر هم جانشین پیامبر از بنی هاشم باشه پس قبیله های دیگه چی 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 (ع) ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
بیعت شیطانی.mp3
11.39M
ماجرای انتخاب ابوبکر به عنوان جانشین پیامبر و بیعت مردم با او امام علی رو به سلمان فرمودند: اولین نفری که با ابوبکر بیعت کرد شخص ابلیس بود. شیطان فهمید اگر من رهبر بعدی بشم کارش تمومه. 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 (ع) ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
سلام و عرض ارادت. برخی از بزرگواران درخصوص استاد زیاد سوال می پرسند. لطفا فایل زیر را که مربوط به بخشی از جلسه اول هست را گوش کنید تا خوب با مباحث دوره آشنا شوید.👇👇👇
1ـ مقدمه آشنایی با مباحث دوره.mp3
9.87M
فایل صوتی درس اول : آشنایی با مباحث دوره و نکات مهم در این درس به نکات کلیدی و پیش نیاز برای بحث های آینده دوره تربیت نوجوان و جوان پرداخته شده است. به یاری حق شنبه ۱۶دی دوره بسیار مفید و کاربردی با بیان شیوای استاد شروع شد. اگر هنوز ثبت نام نکردید لطفا سریعتر🏃🏃🏃‍♂🏃‍♂اقدام بفرمایید تا این فرصت طلائی را از دست ندهید. آیدی ثبت نام @tablighvaforosh
شهادت گمشده زندگی حاجی بود. او عاشق شهادت بود. اگر جایی می‌نشست و با کسی صحبت می‌کرد، با خاطری آزرده می‌گفت: نمی‌دانم چرا هنوز افتخار شهادت نصیبم نشده! اگر به جبهه آمدم، امید داشتم دلم می‌خواهد با شهادت، پیش بسیجی‌ها روسفید باشم و در برابر امام شرمنده نباشم. چنان از صمیم دل سخن می‌گفت که گاه بغض آزارش می‌داد و نمی‌توانست ادامه دهد. یک‌بار حاج احمد به رفیقش گفت: دعا کن من بروم. رفیقش گفت: خسته شدی؟ گفت: وقتی خانه شهدا می‌رویم شرمنده‌ام. چه بگوییم. مگر خانه رضی نبودی. رفیقش می‌گوید:یادم افتاد وقتی به خانه شهیدان رضی رفتیم. از در خانه رفتیم داخل، پدرشان گفت: چرا یکی‌شان را نگذاشتی برای ما کپسول گاز بگیرد؟ هم حاج اکبر نوری بود و احمد. فردایش یا دو روز بعد خبر شهادت احمد را دادند. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندگی نامه شهید علی خلیلی به روایت تصویر 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبت های شهیدحاج قاسم در مورد شهید نورعلی شوشتری 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
راز رسیدن به عرفان و معنویت شهید احمد علی نیری من در آن دوران نزدیکترین دوست احمد بودم. ما رازدار هم بودیم. یک بار از احمد پرسیدم که احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم اما سوالی از تو دارم نمی‌دانم چرا در این چند سال اخیرشما این قدر رشد معنوی کردید اما من... لبخندی زد و می‌خواست بحث را عوض کند اما دوباره سوالم را پرسیم بعد از کلی اصرار سرش را بالا آورد و گفت: طاقتش را داری؟! با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟! گفت بنشین تا بهت بگم. نفس عمیقی کشید و گفت یک روز با رفقای محل و بچه‌های مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد گفت اون جا رودخانه است برو اون جا آب بیار من هم را افتادم. راه زیادی نبود از لا به لای بوته‌ها ودرخت‌ها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم وهمان جا نشستم! بدنم شروع به لرزیدن کرد نمی‌دانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوته‌ها مخفی شدم. من می‌توانستم به راحتی یک گناه بزرگ انجام دهم. در پشت آن بوته‌ها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند. من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم :«خدایا کمکم کن الآن شیطان من را وسوسه می‌کند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی‌شود اما به خاطر تو از این از این گناه می‌گذرم.» بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچه‌ها مشغول بازی بودند. من هم شروع به آتش درست کردن بودم خیلی دود توی چشمانم رفت. اشک همین طور از چشمانم جاری بود. یادم افتاد که حاج آقا گفته بود:«هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.» من همینطور که اشک می‌ریختم گفتم از این به بعد برای خدا گریه می‌کنم. حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم. همین طور که داشتم اشک می‌ریختم و با خدا مناجات می‌کردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله...» به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزه‌ها و تمام کوه‌ها و درخت‌ها صدا می‌آمد. همه می‌گفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچه‌ها متوجه نشدند. من در آن غروب با بدنی که از وحشت می‌لرزید به اطراف می‌رفتم از همه ذرات عالم این صدا را می‌شنیدم! احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد! احمد بلند شد و گفت این را برای تعریف از خودم نگفتم.گفتم تا بدانی انسانی که گناه را ترک کند چه مقامی پیش خدا دارد. بعد گفت: «تا زنده‌ام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن.» 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادرشهید علی قوچانی ازعالم برزخ چه میگوید شهدا چه جایگاهی دارند 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رزمندگانی که کمتر دیده شدند همسران صبور شهدا همسر شهید مسعود تقی زاده با پیکر تفحص شده همسرش پس از ۱۲ سال فراق 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
دیدم پاهاش زخمی و خونی شده بهش گفتم کفشهات کو؟؟؟؟ گفت دادم به اون بسیجی که کفشش پاره بود و نمی توانست تو ورزش صبحگاهی همپای دیگران بدود گفتم پس خودت چی؟ پاهات رو ببین خونی و زخمی شده گفت اشکال نداره گفتم یعنی چی؟ گفت اگه از یک کفش نتونم بگذرم چطور از جونم بگذرم ... 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
📖مسابقه بزرگ📖 ترجمه و مفاهیم نیمی از جزء۳۰ از 🌺🌺🌺🌺🌺🌺 💰🎁جوایز مسابقه💰🎁 نفر اول ۷میلیون تومان نفر دوم ۵میلیون تومان نفر سوم ۳میلیون تومان نفر چهارم ۱میلیون تومان نفرات پنجم تا دوازدهم نفری ۵۰۰ هزار تومان و احتمال افزایش جوایز نفیس دیگری هم هست. جهت کسب اطلاعات بیشتر و نحوه ثبت نام به لینک زیر مراجعه فرمائید. https://eitaa.com/khanevadehdini/3978
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان‌ زندگی‌ سید قاضی‌ نورالله شوشتری سیدی‌که‌برکت‌او 100 ملیون نفر در هند شعیه‌ هستن 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
🔸دستور العملی برای برطرف شدن ناراحتی ها و گرفتاری ها روایت عجیبی است كه در آن، امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: اگر از امری می ترسی و ناراحتی، صد آیة از هر جای قرآن را دنبال هم بخوان. بعد از اینکه صد آيه را خواندی، بعد سه بار این ذکر را بگو: «اللهمَّ اكْشِفْ عَنَّي البَلاء»؛ گرفتاری از تو بر طرف می شود 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گرفتن سخت ترین حاجت با دعای هفتم صحیفه سجادیه اگر به مفاهیم دعا توجه کنید، حاجت خواهید گرفت! غافلیم....غافل 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 الله_فاطمی_نیا ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺑﺎﺭﻱ محمداسلامی نسب ديدم, از چهره‌اش پيدا بود كه حرفهاي زيادي دارد. بعد از نماز در گوشه‌اي نشستم و او شروع به صحبت كرد: «حاج حميد! به زودي عملياتي در پيش داريم. مي‌دانم كه ديگر بر نمي‌گردم. گفتم: «محمد جان! خاك خونين جبهه و بچه‌هاي بسيج به تو عادت كرده‌اند. انشاء الله به سلامت بر مي‌گردي.» اين جمله را در حالي گفتم كه خود نيز مي‌دانستم اين كبوتر هم پريدني است. ● ادامه داد: «حاج آقا من هيچ وقت دلم نمي‌خواست خانه‌اي داشته باشم، اما به خاطر خانواده، مجبور شدم ساختماني بسازم. حال شما دعا كن تا من وارد اين خانه نشوم.» از اين حر ف دلم گرفت اما هيچ نگفتم چند روز بعد استاد كار منزل «محمد» نزد من آمد و گفت: « به آقاي اسلامي نسب بگوئيد ساختمانشان آماده است. هنوز بنا، پيچ كوچه را طي نكرده بود كه زنگ منزل دوباره به صدا در آمد و پيكي سفر جاودانه محمد را خبر داد. آن روز دعايي را كه درخواست نكرده بودم، مستجاب مي‌ديدم و محمد را بر بال ملائك 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
اشک‌های حاج قاسم در فراق حاج احمد روایت سردار شهید سلیمانی از برادرانه‌هایش با شهید احمد کاظمی 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
یک عراقی در خاطراتش گفته است: یک هفته بعد از سقوط هویزه به آن جا رفتیم. شهر بزرگ و خوبی بود. همه چیز داشت. مغازه ها و خانه ها را سربازهای ما غارت کردند. در محله ای که ما مستقر بودیم یک زن و شوهر پیر و تنها ماندگار شده بودند. به آن ها غذا می دادیم. آن ها می گفتند: «این جا خاکِ ایران است و شما عراقی هستید. شما این جا چه می کنید؟» پیرزن یک دختر داشت که شهید شده بود. در یکی از روزها آن ها به مقرّ ما آمدند تا غذا بگیرند. یکی از افسرهای ضد اطلاعات ما آن دو را دید. او ستوان کریم بود. ستوان کریم با عصبانیت پرسید: «چرا به این ها غذا می دهید؟» چند ساعت بعد دستور داد پیرزن و پیرمرد را پیش او ببرند. آن دو از ترس می لرزیدند. ستوان کریم یک گالن نفت آورد و روی پیرزن خالی کرد. بعد کبریت زد. پیرزن در آتش می سوخت، جیغ می زد و به این سو و آن سو می دوید. پیرمرد هم ضجّه می زد. ستوان کریم پیرمرد را کشان کشان به طرف رودخانه شهر برد. دست و پایش را با سیم تلفن بست و او را در رودخانه انداخت. او چندبار در رودخانه بالا و پایین رفت و سپس ناپدید شد. خداوند به زودی انتقام آن دو را از ستوان کریم گرفت. در همان روزها خمپاره ای از راه رسید و در میان جمع ما افتاد. بعد منفجر شد. گرد و خاکی همه جا را پر کرد. غبارها که خوابید ناباورانه دیدیم هیچ کس هیچ زخمی برنداشته بود؛ اما ستوان کریم تکه تکه شده بود. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سیم خاردار نفس تمجید مقام معظم رهبری از شهید چیت سازیان 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
🔴🔷پيامبر اکرم(ص): ✍ هر که در مجلسی بشنود که از برادرش غیبت می شود و آن غیبت را از او دفع کند خداوند هزار باب بدی را در دنیا و آخرت از او دفع می کند. 📚من لایحضره الفقیه،ج4، ص15 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
بعضی وقتها آدم فکر می‌کنه کسی رو خوب می‌شناسه. اما در واقع فقط نقابش رو می‌شناسه! 🌱و چقدر امروز زیاد هستند انسان های نقاب به صورت😔 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e