eitaa logo
اسطوره های واقعی
3.5هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
61 فایل
سلام علیکم. لطفا پیشنهادات، انتقادات،پیام ها، کلیپ ها و مطالب خود را به ایدی زیر ارسال نمایید.خیلی متشکرم. معصومی مهر @Masoumi81 ایدی ثبت نام دوره ها و تبلیغات در ۷ کانال اصلی و بیش از 60 گروه @z_m1392
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از باقیات الصالحات
📖مسابقه بزرگ📖 ترجمه و مفاهیم نیمی از جزء۳۰ از بصورت مجازی 🌺🌺🌺🌺🌺🌺 💰🎁جوایز مسابقه💰🎁 =====>> ۷میلیون تومان =====>> ۵میلیون تومان ====>> ۳میلیون تومان ====>> ۱میلیون تومان نفری ۵۰۰ هزار تومان : ۱۵ بهمن ۱۴۰۲ جهت کسب اطلاعات بیشتر و نحوه ثبت نام به لینک زیر مراجعه فرمائید. https://eitaa.com/khanevadehdini/3978
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اکبر به خواندن دعا بسیار علاقه‌مند بود، از جمله زیارت عاشورا و دعاهای روزانه. همیشه در کنار وسایل شخصی‌اش کتاب دعا وجود داشت. نامه‌هایش را با دعا و نیایش شروع می‌کرد. در دفترچه خاطراتش و یادداشت‌هایی که نوشته همواره به دعا و نیایش اشاره کرده است. در قنوت‌های نماز دعایی می‌خواند که من آن را در قنوت نماز می‌خوانم: اللهم طهّر قلبی من النفاق و عملی من الرّیاء و لسانی من الکذب و عینی من الخیانه به خواندن دعای فرج امام زمان در تمام ایام اصرار داشت و اعتقاد قلبی قوی به حضرت ولی‌عصر (عج) داشت. به خاطر همین این دعا را همیشه و در همه حال زمزمه می‌کرد. نامه‌هایش را با سلام و صلوات به ائمه‌ی معصومین علیهما السلام شروع و با آرزوی تعجیل در فرج آقا امام زمان (عج) تمام می‌کرد. 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
ما را از فضیلت ماه رجب محروم کردی مرحوم آیت‌الله کوهستانی به طور اشتراکی یک دستگاه آسیاب آبی سنتی مورثی داشتند که از درآمد آن، زندگی خود و طلاب اداره می‌شد. ایشان به آسیابان سفارش می‌کردند سهم من همیشه از مزد آرد گندم افراد معمولی و مستضعف باشد. در ماه رجبی ایشان می‌بینند از عبادت لذت نمی‌برد، پس به فکر فرو می‌رود تا علت را بیابد. ابتدا از اهل خانواده می‌پرسد، شما آرد قرضی یا وقفی یا از سهم امام استفاده کرده‌اید. می‌گویند: نه. پس به سراغ آسیابان می‌رود و می‌گوید: چند روز قبل آرد چه کسی را (به‌عنوان دستمزد آسیاب) برای ما فرستادی؟ می‌گوید: شخصی پولدار و ظاهراً بهایی بود و گندمش خوب بود آردش را برای شما فرستادم. تا این جمله را گفت: چهره‌اش تغییر کرد و با عصبانیت فرمود: مؤمن! ما را از فضیلت ماه رجب محروم کردی! 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
عملیات کربلای ۴ بود. آتش دشمن سنگین بود. زیر یک پل جمع شده بودیم. جای پنج نفر بود، اما ده نفر به زحمت خود را جا داده بودیم و پاها از زیر پل بیرون زده بود. دیدم رضا چراغ قوه‌اش را بیرون آورد و نورش را انداخت روی کتاب کوچک دعایش و شروع کرد به خواندن زیارت عاشورا. گفتم: رضا تو این شرایط چه وقت زیارت خوندنه؟! خندید و گفت: من از اول انقلاب تا حالا یه روز هم زیارت عاشورام ترک نشده، حتی زمانی که در سینما کار می‌کردم! 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
. آیت الله شیخ حسنعلی نخودکی (ره): فايده ذكر آن است كه شيطان را از انسان دور مى گرداند. چنانكه در حديث طويلى آمده است : حضرت رسول صلى الله عليه و آله كه حقيقت مطالب بر او منكشف بود، مى فرمايد: شخصى از امت خود را ديدم كه شياطين ، او را احاطه كرده بودند و همينكه به ذكر خدا مشغول گرديد، شياطين متفرق شدند. ((إن الذين اتقوا إذا مسهم طائف من الشيطان تذكروا فإذا هم مبصرون،)) يعنى : وقتى گروهى از شياطين به مردم پرهيزگار، نزديك شده و با آنها تماس مى گيرند، آنان خدا را ياد مى كنند و به بركت ذكر پروردگار، آگاهى و بينش خواهند يافت. شيطان همانند صيادى كه مترقب صيد است ، هميشه مراقب انسان است كه او را غافل از ذكر خدا ببيند و او را به دام اندازد. ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✘ زحمت میکشی مهمونی میدی، اما فقط خستگی میمونه برات! √ چرا مهمونی رفتن یا مهمونی دادن ما نمی‌تونن رشدمون بدن؟ ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
🌺 اعـمـال قـبـل از خـواب 😇 ۵ توصیه بسیار مهم از پیامبر (ص) که ثواب خیلی زیادی دارد🌱 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️سَیِّئَةٌ تَسُوءُکَ، خَیْرٌ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ حَسَنَةٍ تُعْجِبُکَ‏. 🟤گناهی که تو را پشیمان کند بهتر از کار نیکی است که تو را به خود پسندی وا دارد. 📘نهج البلاغه حکمت_46 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
☘️عنايت استاد☘️ روزى يكى از ياران درس ، مصرانه و عاجزانه از حضرت استاد حسن زاده آملى تقاضا كردند كه : حضرت آقا عنايتى بفرماييد ذكرى ، دعايى ، چيزى بفرماييد، بلكه از اين گرفتارى روحى نجات پيدا كنم ، خيلى گرفته و در قبض هستم . حضر ت استاد فرمود : سوره غنى (واقعه ) را بخوانيد تا غنى در علم و بعدا هم چيزهاى ديگرى شويد چون روايت شده كه : ابن مسعود از پيامبر (صلى الله عليه و آله ) نقل كرده كه ، از پيامبر (صلى الله عليه و آله ) شنيدم كه فرمود: هر كس سوره واقعه را هر شب بخواند هيچ گاه محتاج نمى شود. ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟠 تطبیق ویژگی شهید سلیمانی با اصحاب امام علی علیه السلام ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نهج البلاغه 💠در گذشته برادرى دينى داشتم كه در چشم من بزرگ مقدار بود چون دنياى حرام در چشم او بى ارزش مى نمود، و از شكم بارگى دور بود، پس آنچه را نمى يافت آرزو نمى كرد، و آنچه را مى يافت زياده روى نداشت.در بيشتر عمرش ساكت بود..... 📘 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفت‌وگو با خانواده دو شهید حمله رژیم صهیونیستی به دمشق 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
ماجرای توسل جالب شهیدجوادمحمدی یک روز رفتیم گلزار شهدای محله مان رفتیم سر قبر شهید رضا سلیمانی آقا جواد گفت من روزهای قبل از عقدمان می آمدم سرمزار شهید و ازش میخواستم کمک کند تا با خواهرش ازدواج کنم خنده ام گرفت. گفتم حالا خوب است این شهید خواهر ندارد؛ وگرنه یک نفر دیگر کنار دستت ایستاده بود. هاج و واج زل زده بود بهم. گفتم اینکه برادر من نیست! مزار برادرم امامزاده رشیده خاتون است بلند خندید و گفت خدا را شکر شهدا حواسشان هست! برای هزارمین بار قد و بالایش را برانداز کردم و توی دلم قربان صدقه اش رفتم چقدر خوشبخت بودم کسی خوشبخت تر از من هم توی این دنیا هست. حالا بگذار بقیه فکر کنند ماها غرق غم و غصه ایم و همه اش توی بدبختی هایمان دست و پا میزنیم خدایا ممنونتم برای این همه خوشبختی 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برخورد شهید مدافع حرم محمود رضا بیضایی با "اسیر داعشی" 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
همسر شهید نواب صفوی: بعد از افطار به آقا گفتم: دیگر هیچ چیزی برای سحر و افطار نداریم حتی نان خشک فقط لبخندی زد این مطلب را چند بار تا وقت استراحت شبانه آقا تکرار کردم سحر برخاست آبی نوشید گفتم: دیدید سحری چیزی نبود افطار هم چیزی نداریم باز آقا لبخندی زد بعد از نماز صبح هم گفتم بعد از نماز ظهر هم گفتم تا غروب مرتب سر و صدا کردم که هیچی نداریم اذان مغرب را گفتند آقا نماز مغرب را خواند و بعد فرمود: امشب افطارى نداریم؟ گفتم: پس از دیشب تا حالا چه عرض می‌کنم نداریم، نیست! آقا لبخند تلخی زد و فرمود: یعنی آب هم در لوله‌های آشپزخانه نیست؟! خندیدم و گفتم: صد البته که هست رفتم و با عصبانیت سفره‌ای انداختم بشقاب و قاشق آوردم و پارچ آب را هم گذاشتم جلوی آقا هنوز لیوان پر نکرده بود كه در زدند طبقه پائین پسرعموی آقا که مراقب ایشان بود رفت سمت در آمد گفت: حدود ده نفری از قم هستند آقا فرمود: تعارف کن بیایند بالا همه آمدند سلام و تحیت و نشستند آقا فرمود: خانم چیزی بیاورید آقایان روزه خود را باز کنند من هم گفتم: بله آب در لوله‌ها به اندازه کافی هست، رفتم و آوردم آقا لبخند تلخی زد و به مهمانان تعارف کرد تا روزه خود را باز کنند در همین هنگام باز صدای در آمد به آقا یوسف همان پسرعموی آقا گفتم برو در را باز کن این دفعه حتماً از مشهدند الحمدلله آب در لوله‌ها هست فراوان مرحوم نواب چیزی نگفت یوسف رفت در را باز کرد وقتی كه برگشت دیدم با چند قابلمه پر از غذا آمده است گفتم: اینها چیه؟! گفت: همسایه بغلی بود ظاهراً امشب افطاری داشته‌اند و به علتی مهمانی آنان به هم خورده است آقا نگاهى به من کرد خندید و رفت من شرمنده و شرمسار غذاها را کشیدم و به مهمانان دادم ميل کردند و رفتند آقا به من فرمود: یک شب سحر و افطار بنا بر حکمتی تأخیر شد چقدر سر و صدا کردی؟! وقتی هم نعمت رسید چقدر سکوت کردی؟! از آن سر و صدا خبری نیست بعد فرمود: مشکل خیلی‌ها همین است نه سکوتشان منصفانه است و نه سر و صدایشان وقت نداشتن، داد می‌زنند وقت داشتن، بخل و غفلت دارند 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعد از شھادت علی خوابش‌رو رو دیدم بهم گفت: « اگه مےدونستم این دنیا بہ‌خاطر صلوات این‌ همه ثواب‌ و‌ پاداش میدن حالا حالاها آرزوی شھادت نمےکردم! مےموندم تو دنیا و صلوات می فرستادم 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مداحی شهیدسعیدکریمی در رأس الحسین حلب سوریه شهید کریمی ۳۰ دی ماه مستقیماً در حمله رژیم صهیونسیتی به سوریه به شهادت رسید 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
🔴 خاطره جالب آیت الله نوری همدانی از آخرین دیدار با 💠 حضرت آیت الله نقل می‌کنند: 🔻حاج قاسم سلیمانی مکرر در دفتر ما رفت و آمد داشت، در آخرین دیدار بعد از ملاقات رسمی گفتند که همه بیرون بروند من با شما کاری خصوصی دارم، بنده و ایشان در اتاق ماندیم. 🔻حاج قاسم از کیف کفنش را آورد و به بنده گفت که من را امضا کنید و نام خود را بنویسید و ما هم امضا کردیم، بعد هم گفت می خواهم به عنوان خداحافظی چند رکعت پشت سر شما بخوانم. 🔺بعد از دیدار بنده از ایمان و بصیرت ایشان منقلب شدم و عشق و علاقه به جهاد و داشت، در زمان خداحافظی سردار سلیمانی را در گرفتم و آیه" مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا" ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
🔴 💠 سه روز بعد از فرزندم مهدی، ساعت سه صبح از منطقه برگشت، عوض اینکه برود سراغ بچّه، آمد پیش من و گفت: تو حالت خوبست ژیلا، چیزی کم و کسری نداری بروم برات بخرم؟ گفتم: الان؟ (ساعت ۳ صبح بود) گفت: خوب آره هر چیزی بخواهی بدو می‌روم، می‌گیرم، می آورم. گفتم: احوال را نمی پرسی؟ گفت: تا از تو خیالم راحت نشود نه. بعد مادرش آمد و رختخوابی مرتّب برایش انداخت که بخوابد، گفت: «لازم نیست، من دوست دارم بعد از چند وقت دوری امشب را پیش زن و بچّه‌ام باشم.» آمد همان جا روی زمین پیش من و مهدی نشست. البته نیم ساعت بعدش از شدّت خوابش برد. 🔴 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
زیر ذره‌بین ماموران ساواک بود. در اولین دستگیری، وی را در بند نوجوانان زندانی کردند؛ پس از مدتی که خانواده حسین موفق به دیدنش می‌شوند، وی در پاسخ به این‌که چه چیزی لازم داری که برایت بیاوریم، گفت: «فقط یک جلد قرآن برایم بیاورید.» دانشجوی سال دوم دانشگاه مشهد در رشته تاریخ بود، با شروع جنگ تحمیلی همراه با گروهی از دانشجویان و نیروهای بسیجی، به سوی جبهه‌های دفاع حق علیه باطل شتافت. قبل از شهادت حسین چند شب قبل از شهادتش در جواب سوال دوستش که پرسید: «تو فکری سید؟» گفت: «وقتی وارد هویزه شدم تصمیم گرفتم هر چه از قرآن و نهج‌البلاغه فراگرفته‌ام، در عمل پیاده کنم. حالا احساس می‌کنم که روز پرداخت نزدیک است و به‌زودی پاداش خود را دریافت خواهم کرد. 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e