eitaa logo
اسطوره های واقعی
3.6هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
61 فایل
سلام علیکم. لطفا پیشنهادات، انتقادات،پیام ها، کلیپ ها و مطالب خود را به ایدی زیر ارسال نمایید.خیلی متشکرم. معصومی مهر @Masoumi81 ایدی ثبت نام دوره ها و تبلیغات در ۷ کانال اصلی و بیش از 60 گروه @z_m1392
مشاهده در ایتا
دانلود
این خواب خیلی مرا خوشحال کرد خواب دیدم ڪه امـام سجـاد ع نوید و خبر شهــادت من را به مـادرم می‌گوید و من چهره‌ی آن حضرت را دیده و فرمود : « تو به مقام شهـادت می‌رسی » و من در تمام طول عمرم به این خــواب دل بسته‌ام و به امید شهـادت در این دنیا مانده‌ام و هم‌اکنون ڪه این خواب را می‌نویسم یقین دارم ڪه شهـادت نصیبم می‌شود و منتظـر آن هم خواهـم ماند ... تا کی خداوند صلاح بداند ڪه من هم همچون شهیدان به مقام شهادت برسم و به جمـع آن‌هـا بپیوندم... هم اڪنون و همیشه دعاے قنوت نمازم " اللهم الرزقنے توفیـق الشهادت فے سبیل‌الله " است ڪه خداوند شهادت را نصیبم ڪند و از خدا هیچ مرگـی جز شهــادت نمی‌خواهم » وصیت کرده بود تا زنده است کسی دفتر خاطراتش را نخواند ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
آخرین جمله شهید مدافع حرم به مادرش شهید «محمد حمیدی»، یکی از شهدای مدافع حرم بود که در مقابله با نیروهای تکفیری به شهادت رسید. او که به «ابوزینب» معروف بود، در مسیر دمشق درعا در جنوب سوریه بر اثر انفجار مین به کاروان شهدای مدافع حرم پیوست. شهید حمیدی به شجاعت و دلیریِ خاصی شهرت داشت. یکی از اطرافیان او نقل کرده است که جایی در حین مبارزه نیروها در حال عقب کشیدن بودند اما شهید حمیدی برعکس همه نیروها، اسلحه خود را برداشت و به دل دشمن زد و دو نفر از این نیروهای تکفیری را نیز به اسارت گرفت و بسیاری را نیز به هلاکت رسانید. یکی از دوستان شهید «محمد حمیدی» از قول مادر این شهید مدافع حرم روایتی نقل کرده و می‌گوید: بار آخر که محمد زخمی شد و برگشت، به مادرش گفته بود لیاقت شهادت نداشتم چون تو از ته قلبت راضی به رفتن من نیستی! دلت را با خدا صاف کن تا خدا مرا ببرد. همین اتفاق هم افتاد. گویی مادرش خواسته محمد را اجابت کرد. وقتی رفت دیگر برنگشت و در مسیر دمشق درعا، در جنوب سوریه به شهادت رسید. ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️ بمناسبت (رازهای جذاب و دلبر شدن خانم ها برای همسرانشان)👆👆👆 لطفا در ثبت نام تسریع بفرمائید .🏃🏃🏃🏃 آیدی ثبت نام @z_m1392
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقتى در تابوت را باز کردیم و چشمم افتاد به جنازه، يك لحظه فكر کردم جواد خوابيده است و الان است که بيدار شود و دست بيندازيم دور گردن هم. کاش عراقی‌ها نبودند. دلم می خواست هیچ کس در آن اتاق بزرگ بيمارستان نبود. من و جواد ساعتى تنها مى شديم. جنازه را موميايى کرده‌اند. همه چيزش عوض شده. حالت قيافه و رنگ پوست و حالت بدن، همه چيز تغيير کرده است. ولى براى من، جواد همان جواد است. سر تا پاى بدنش را وارسى کرديم. به جنازه اى نمى ماند که ده سال پيش از دنيا رفته باشد. نه! عراقى ها مثل روز روشن دروغ مى گويند. در مچ پاها و دست ها آشكارا آثار کبودى ديده مى شود. لابد در ساعت هاى آخر زندگى او را به جايى بسته اند تا شكنجه اش کنند. دکتر توفيقى به عراقى ها گفت: مى خواهيم جنازه را راديوگرافى کنيم. قبول کردند. جنازه را برديم به اتاق راديولوژى. از سر تا پاى بدنش عكسِ راديولوژى گرفتيم. جمجمه جواد شكسته است. محتويات سر را هم قبل از موميايى کردن خالى کرده اند. دندان ها همان دندان هايى است که روزگارى خودِ من برايش تعمير کردم. دکتر توفيقى قسمتى از ران را شكافت. بافت هاى رويى حالت خود را از دست داده اند و رنگ شان تغيير کرده است. اما بافت هاى زيرين تقريباً سالمند. بعيد است که بعد از ده سال بافت هاى زيرين سالم بمانند. جواد را نهايت يك يا دو سال پيش به شهادت رسانده اند. ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید مدافع حرم چگونه از دلبستگی های دنیا دل میکند... شهید محمد هادی ذوالفقاری ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان عجیب شهیدی که دشمن گــوشت بدن او را خورد!! ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
مادر شهید لنگرودی: هادی را از کلاهی که بر سر داشت در نمایشگاه عکس شهدا شناختم بعداز کـربلای پنج، همه دوستانش برگشتند؛ الا هـادی من. بهم گفتند: «ماشینمون جا نداشت هـادی نیـامد!» امـا چهـره ها، چیـز دیگری نشـان می‌داد. هفتـه هـا گذشت واز پسـرم خبـری نشد. مضطرب بودم. اتفاقی یکی از هم کـاروانی های پسرم را دیدم. گفتم: «اگـر شهـید شـده، بگـویید طـاقت شنیدنش را دارم.» ناچـاراً گفت: «هـادی شهید شد و جنازه‌اش به همراه تعدادی از شـهدا به کنار جـاده منتقل شد. آنروز هـادی یک بارانی آبی به تن داشت. آمبولانس ها تعدادی از شهـدا را به عقب آوردند؛ ولی خبـری از هـادی نبـود!» مادرادامه میدهد: «تابه امروز کسی نفهمیده جنـازه هـادی چـه شده. عده‌ای می گویند احتمـالا خمپـاره‌ای به کنـار جنـازه خورده و خـاک، پیکـر مطهـرش را پوشـانده باشد و همین باعث شـده آمبولانس‌ها او را پیدا نکنند. سال‌ها گذشته و از او تنهـا یک مـزار خالی باقی مانده. در یکی از روزهـا برای زیارت فـرزندم به گلـزار شهدای لنگـرود رفتم. نمایشگاه عکسی از شهـدا برپـا بود، به تصـاویر شهدا نگـاه میکردم. جـذبه عکسی مـرا به خـود جلـب کرد و با کمی دقت، با هیجـان فریـاد زدم: «این هـادی منـه! این هـادی منـه! با دستـان خـودم این کـلاه را برایش بافتم؛ ایـن هـــادی منــه» ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بدون تعارف با پدر و مادرِ شهید یاسر شجاعیان یاسر شجاعیان ۲۵ شهریور امسال در نورآباد ممسنی به شهادت رسید. شهید شجاعیان کارگر ساختمانی بود. در این فیلم می‌توانید وضعیت خانۀ سادۀ این قهرمان را ببینید. مادر شهید می‌گوید: وقتی شنیدم بچه‌ام شهیدشده گفتم امام حسین، بچه‌ام را در راه تو دادم. سونیا، فرزند ۹ سالۀ شهید هم می‌گوید: بابام به دوستاش گفته بود سال دیگه دخترم و مامانم رو می‌برم کربلا. ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهر مادری فدای اسلام سه تا دیگه پسر دارم اونا هم فدای اسلام ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غسل شهادت… توی جزیره کنار سنگر نشسته بودیم . به مهدی گفتم : برویم کنار آب و چای درست کنیم. من مشغول دم کردن چای شدم ، مهدی هم رفت توی آب و مشغول آب تنی شد. از آب که بیرون آمد ، نشستم روی یکی از پل های شناور و مشغول چای خوردن شدیم . مهدی شروع کرد به خواندن شعری که مضمون آن این بود : مادر دیگر پنجه به در نمی سایم. دیگر حلقه به در نمی کوبم. مادر منتظر من مباش که دیگر نمی آیم. در حال صحبت بودیم که صدای شلیک خمپاره ای به گوش رسید. بلند شدیم تا کنار سنگر پناه بگیریم . به کنار سنگر رسیدیم ، ناگهان مهدی از پشت بر زمین افتاد. بلندش کردم . خون از کنار گوشش جاری بود و این آخرین لحظه ی زندگی مهدی بود. این جا بود که متوجه شدم مهدی هدفش آب تنی نبود ، بلکه غسل شهادت می کرد و شعری که خواند ، شعر خداحافظی بود. ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
شهادتت.mp3
12.35M
ماجرای غم انگیز شهادت و تدفین امیرالمومنین(ع) امام علی فرمودند: بعد از مرگ هیچ رنجی به سراغم نمیاد. رنج و سختی برای دنیا بود (ع) ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
📖مسابقه بزرگ📖 ترجمه و مفاهیم نیمی از جزء۳۰ از بصورت مجازی 🌺🌺🌺🌺🌺🌺 💰🎁جوایز مسابقه💰🎁 =====>> ۷میلیون تومان =====>> ۵میلیون تومان ====>> ۳میلیون تومان ====>> ۱میلیون تومان نفری ۵۰۰ هزار تومان و : ۲ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۲۰:۳۰ در کانال خانواده دینی جهت کسب اطلاعات بیشتر و نحوه ثبت نام به لینک زیر مراجعه فرمائید. https://eitaa.com/khanevadehdini/3978
❇️❇️❇️❇️❇️ لطفا فقط زمان مسابقه فوق . زمان ثبت نام هم فقط تا می باشد.
سیره عملی سردار شهیدحاج محمد ابراهیم همت طلائيه بوديم. دم ‌دماي صبح، بچه‌هايي كه رفته بودند جلو، مجبور شده بودند عقب‌نشيني كنند. زمين و زمان مي‌لرزيد. اصلاً حس مي‌كردي توي اين دنيا نيستي،‌ اين‌قدر كه شدت آتش زياد بود. بي‌سيم به دست،‌ بالاي خاك‌ريز ايستاده بود. داشت با فرمان‌دهِ گردان صحبت مي‌كرد. مي‌خواست برگشتِ بچه‌ها با كم‌ترين تلفات باشد. ما اون‌طرف خاك‌ريز پناه گرفته بوديم. با هر صدا دلم هري مي‌ريخت پايين. مي‌گفتم الآن موج حاجي را مي‌گيرد. خودم را انداختم روي حاجي و با هم غلت خورديم تا پايين خاك‌ريز. نفسش بند آمده بود،‌ ولي چيزي نگفت. آرام بلند شد و دوباره رفت سر كارش. ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت زندگی شهید محمدابراهیم همت از زبان حاج حسین یکتا... ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
یک ملت زمانی به بلوغ می رسد که انتخاب کند ، حتی اگر غلط هم انتخاب کند باز هم بهتر از انتخاب نکردن است. در غیر این صورت آن ملت هیچگاه به بلوغ نمیرسد و همیشه در معرض سقوط است. ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلمی ماندگار از اولین حضور خانواده های شهدای مظلوم کربلای هویزه پس از آزادسازی منطقه در سال ۶۱ ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
شهیدی که پس از شهادت کارنامه دخترش را امضا کرد. آخرین روزهای سال ۶۲ بود که خبر شهادت پدرم به ما رسید.بعد از یک هفته عزاداری، مادرم با بستگانش برای برگزاری مراسم یاد بود به زادگاه پدرم ، شهرستان خوانسار رفتند. من هم بعد از هفت روز به مدرسه رفتم. همان روز برنامه امتحانی ثلث دوم را به ما دادند و گفتند: والدین باید امضاء کنند. آن شب با خاطری غمگین و چشمانی اشک آلود و با این فکر که چه کسی باید کارنامه مرا امضاء کند به خواب رفتم. پدرم را در خواب دیدم که مثل همیشه خندان و پر نشاط بود. بعد از کمی صحبت به من گفت زهرا آن را بیاور تا امضاء کنم. گفتم کدام کارنامه؟ گفت: همان کارنامه ای که امروز در مدرسه به تو دادند. کارنامه را به او دادم و پدر شروع کرد به نوشتن فردا صبح که برای رفتن به مدرسه آماده می شدم از خواب دیشب چیزی یادم نبود. اما وقتی داشتم وسایلم را مرتب می کردم، ناگهان چشمم به آن کارنامه افتاد. باورم نمی شد. اما حقیقت داشت. در ستون ملاحظات کارنامه دست خط پدرم بود که با رنگ قرمز نوشته بود:  "این جانب نظارت دارم سید مجتبی صالحی و امضاء کرده بود. ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
شهیدی که طبق خواسته‌اش مثل حضرت ابوالفضل(ع) شهید شد پدر عزیزم به دلم افتاده که این آخرین سفر من به سوریه می‌باشد و می‌دانم که شهید خواهم شد لذا از صمیم قلب مرا حلال کنید.‌ ای عاشقان اهل بیت رسول الله! من خیلی آرزو داشتم که ۱۴۰۰ سال پیش بودم و در رکاب مولایم امام حسین (ع) می‌جنگیدم تا شهید شوم و حال، وقت آن رسیده که به فرمان مولایم امام خامنه‌ای لبیک گفته و از اهل بیت پیامبر دفاع بکنم؛ لذا به همین منظور عازم دفاع از حرمین به سوریه می‌شوم و آرزو دارم همچون حضرت عباس (ع) در دفاع از خواهر بزرگوارشان شهید بشوم. ایشان دو دست و دو چشمش را فدای حضرتـــ زینب (س) کرد در سال ۱۳۹۴ هدف اصابت حملات گروه تروریستی داعش قرار گرفت و ابوالفضل گونه آسمانی شد ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
وصیت‌نامه عجیب یک شهید بعد از جنگ، در حال تفحص در منطقه کردستان بودیم که به طرز غیرعادی جنازه شهیدی را پیدا کردیم، از جیب شهید، یک کیف پلاستیکی درآوردم، داخل کیف، وصیت‌نامه قرار داشت که کاملاً سالم بود و این چیز عجیبی بود، در وصیت‌نامه نوشته بود: من سیدحسن بچه تهران و از لشکر حضرت رسول (ص) هستم. پدر و مادر عزیزم! شهدا با اهل بیت ارتباط دارند، اهل بیت، شهدا را دعوت می‌کنند، من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت می‌رسم و جنازه‌ام هشت سال و پنج ماه و ۲۵ روز در منطقه می‌ماند، بعد از این مدت، جنازه من پیدا می‌شود و زمانی که جنازه من پیدا می‌شود، امام خمینی در بین شما نیست، این اسراری است که ائمه به من گفتند و من به شما می‌گویم، به مردم بگویید ما فردا شما را شفاعت می‌کنیم، بگویید که ما را فراموش نکنند و ... بعد از خواندن وصیت‌نامه درباره عملیاتی که لشکر حضرت رسول(ص) آن شب انجام داده بود، تحقیق کردیم، دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و ۲۵ روز از آن گذشته است. ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راز مقام عرفانی شهید احمد علی نیری ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: آقایی می‎گفت: محضر حضرت عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف مشرّف شدم، ولی نمی‎دانستم اصلاً محضر چه کسی هستم! کمی صحبت کردیم و با هم حرف زدیم. بعد از این‎که دیدارمان تمام شد، یک‎دفعه به خود آمدم که ای وای کجا بودم؟! محضر چه کسی بودم؟! این آقا چه کسی بودند؟! اما دیدم دیگر گذشته است. این آقا می‎گفت که من ضمن صحبت‎هایم به ایشان عرض کردم: خیلی میل دارم یک کاری انجام دهم؛ یک عملی را انجام دهم که بدانم مورد توجه حضرت عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف است و بدانم اگر من آن کار را انجام دهم، مورد توجه حضرت می‎شوم. کار خوبی باشد و مورد پسند حضرت باشد. مدام این‎ها را تکرار کردم. حضرت فرمود: یکی از آن کارهایی که خیلی مورد توجه واقع می‎شود، این است که به محض این‎که صدای اذان بلند شد، دعای «اللَّهُمَّ کُن لِوَلِیَّكَ...» را بخوانی! ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ذکری برای رفع اضطراب استاد آیت‌الله احمد عابدی ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 به اطلاع عزیزان شرکت کننده در 👆👆 می رسانیم ان شاءالله ۴شنبه ۲ اسفند ساعت ۲۰:۳۰ در کانال خانواده دینی برگزار می شود. افرادی که هنوز موفق به ثبت نام نشده اند لطفا سریعتر اقدام کنند.