eitaa logo
اسطوره های واقعی
3.6هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
61 فایل
سلام علیکم. لطفا پیشنهادات، انتقادات،پیام ها، کلیپ ها و مطالب خود را به ایدی زیر ارسال نمایید.خیلی متشکرم. معصومی مهر @Masoumi81 ایدی ثبت نام دوره ها و تبلیغات در ۷ کانال اصلی و بیش از 60 گروه @z_m1392
مشاهده در ایتا
دانلود
درود بر شما همراهان گرامی🌹 ادامه کرامت ها و توصیه های شیخ رجبعلی خیاط👇👇 و قسمت های هفتم و هشتم داستان امام حسین علیه السلام برای کودکان👇👇
اسطوره شماره ۲۳ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 کربلایی احمد میرزا حسینعلی تهرانی: یک صفت عجیبی که در شیخ (رجبعلی خیاط) ظاهر بود و در کمتر کسی دیده می شد این بود که اگر کسی را در حال معصیت می دید در گوشه ای می نشست و ساعت ها به حال وی گریه می کرد و پیش خدا ریش گرو می گذاشت تا شاید خداوند از سر تقصیرات آن شخص بگذرد. زمانی عملکرد خلق الله را می دید دلش می سوخت و گریه کنان می گفت: رفقا! این میوه های توحید را ببینید که چگونه در دام دنیا می پوسند؟ صفت او در خدمت به فقرا عجیب بود. همین مقدار بگویم که شب ها از فکر فقرا بی خوابی می کشید. بارها و بارها می دیدم که به خاطر مردم گریه می کند و برای رفع حاجاتشان چلّه می نشیند. ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
مداحی_آنلاین_رجبعلی_خیاط_استاد_عالی.mp3
2.14M
اسطوره شماره ۲۳ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 رجبعلی خیاط سخنرانی بسیار شنیدنی حجت الاسلام عالی ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسطوره شماره ۲۳ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 یکی از نزدیکان رجبعلی خیاط می‌گفت: ما با ایشان به قبرستان ابن‌بابویه رفته بودیم و قبر مادر من هم آنجا دفن بود. من سر قبر مادرم نرفتم. سر چند تا قبر فاتحه خواندیم. وقتی می‌خواستیم از قبرستان بیرون بیاییم، ایشان گفتند: که مادر شما اینجا دفن است؟ گفتم: بله. گفت: مادر شما در عالم برزخ داشت از شما گله می‌کرد. برگشتیم و سر قبر مادرم رفتیم. اگر کار خیری که می‌کنیم، به تعدادی از اموات هدیه کنیم آیا از ثواب آن کم می‌شود؟وخیر.اگر شما یک صلوات به کل اموات مؤمنین و مؤمنات هدیه کنید به خاطر کار ارزشمندی که شما کردید و همه را در نظر گرفتید و بخل نورزیدید، خدا ثوابش را به همه می‌دهد و از هیچ کس هم ثوابی کم نمی‌شود. ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسطوره شماره ۲۳ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 کرامت هایی که یکی از رفقای شیخ رجبعلی خیاط از او دیده بود ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
اسطوره شماره ۲۳ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 همه چيز خوب است،اما برای خدا گاه به چرخ خياطي خود اشاره مي‌كرد و مي‌فرمود: اين چرخ خياطي را ببينيد، همه قطعات ريز ودرشتش مارک مخصوص كارخانه را دارد... می‌خواهند بگويند كوچكترين پيچ اين چرخ هم بايد نشان كارخانه ما را داشته باشد. انسان مؤمن هم همه كارهاي او بايد نشان خدا را داشته باشد. همه كارها باید برای خدا باشد، حتی خوردن و خوابیدن. هرگاه این استكان چای را به قصد خدا بخوری، دل تو به نور الهی منور می‌شود، ولی اگر برای حظ نفس خوردی، همان می‌شود كه خواسته بودی. ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
«بستن آب روی کاروان».mp3
12.02M
ماجرای ورود امام حسین(ع) به کربلا و بستن آب بر کاروان امام علی اکبر(ع) به پدرش گفت: ای پدر جان اگر ما در راه حق هستیم پس من از مرگ نمیترسم ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
«گفتگو با عمر سعد».mp3
12.38M
ماجرای آمدن لشکر امام حسین به سرزمین کربلا برای دفاع از امام امام حسین(ع) به عمر بن سعد فرمودند: ای پسر سعد! تو به گندم ری نمی‌رسی. اینها حکومت ری را به تو نمی‌دهند و به تو دروغ گفته‌اند... ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
🌹🌹🌹🌹🌹 سلام و ارادت جهت تهیه به آیدی مندرج در اگهی فوق👆👆 پیام دهید. عسل ها چون از کندوهای خودمان برداشت می شود با بصورت و نسبت به جاهای دیگر عرضه می گردد.متشکرم
هدایت شده از باقیات الصالحات
⭐️برای اولین بار در ایتا⭐️ آموزش ۵ علم مختلف و کاربردی در یک دوره😍 سرفصل های دوره ۵در۱ : ۱.علم الاسماء (علم اسامی بر پایه حروف ابجد)✅ ۲.علم الحجار کریمه✅ ۳.علم الحروف✅ ۴.آروماتراپی✅ ۵.تاجر موفق✅ عضو کانال شهر خوبان بشو توضیحات کامل رو قرار دادیم امروز آخرین ثبت نام😊❤️👇 https://eitaa.com/joinchat/1311572329Cae28453527
سلام علیکم اسطوره های شماره ۲۳: شیخ رجبعلی خیاط👇👇
اسطوره شماره ۲۳ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 همسر شیخ رجبعلي خياط نقل کرده است : یکی از سحرهای شب قدر ، همسرم به من گفت : « تو بارداری میل به چه داری؟» نه چندان جدی گفتم توت ، شیخ آقا به آرامی گفت : « خوب برو و از درخت داخل حیاط توت بچین» با تعجب پرسیدم در این برف و سرمای زمستان ، چیدن توت از درخت ! شیخ آقا به نرمی گفت : « اگر توت میل دارید از درخت داخل حیاط توت تازه بچینید.» با ناباوری اطاعت امر کردم ادامه...👇 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
حیاط پوشیده از برف بود و تنها سبزی درخت توت و توت های آویزان به آن در میان سپیدی برف جلوه می کرد. توت های شیرین و آبداری چیدم و به داخل اتاق برگشتم ، وقتی شیخ آقا تعجب مرا دید ، گفت: « دوباره به داخل حیاط نگاه کن.» در را باز کردم صدای زوزه باد به گوش می رسید. این بار درخت توت داخل حیاطمان پوشیده از برف بود. به شیخ آقا نگاه کردم ، و تمام وجودم سوال بود . همسرم گفت:« در شب قدر دعا کردم و خدا هم مستجاب کرد ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
اسطوره شماره ۲۳ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 لباس جناب شيخ بسيار ساده و تميز بود، نوع لباسی كه او می‌پوشيد نيمه روحانی بود، چيزی شبيه لباده روحانيون بر تن می‌كرد و عرقچين بر سر می‌گذاشت و عبا بردوش می‌گرفت. نكته قابل توجه اين بود كه او حتی در لباس پوشيدن هم قصد قربت داشت، تنها يك بار كه برای خوشايند ديگران عبا بر دوش گرفت، در عالم معنا او را مورد عتاب قرار دادند. جناب شيخ خود اين داستان را چنين تعريف می‌كند: « نفس اعجوبه است، شبی ديدم حجاب ( منظور حجاب نفس و تاریکی باطنی است ) دارم و طبق معمول نمی‌توانم حضور پيدا كنم، ریشه یابی کردم با تقاضای عاجزانه متوجه شدم كه عصر روز گذشته كه يكی از اشراف تهران به ديدنم آمده بود، گفت: دوست دارم نماز مغرب و عشا را با شما به جماعت بخوانم، من برای خوشايند او هنگام نماز عبای خود را به دوش انداختم ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
اسطوره شماره ۲۳ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 جناب شيخ دنبال غذاهای لذيذ نبود، بيشتر وقت ها از غذاهای ساده، مثل سيب زمينی و فرنی استفاده می‌كرد. سر سفره، رو به قبله و دو زانو می‌نشست و به طور خميده غذا میخورد، و گاهی هم بشقاب را به دست می‌گرفت هميشه غذا را با اشتهای كامل میخورد، و گاهی مقداری از غذای خود را در بشقاب يكی از دوستان كه دستش می‌رسيد میگذاشت. هنگام خوردن غذا حرف نمی‌زد و ديگران هم به احترام ايشان سكوت می‌كردند. اگر كسی او را به مهمانی دعوت می كرد با توجه، قبول يا رد می‌كرد، با اين حال بيشتر وقت ها دعوت دوستان را رد نمی‌كرد. از غذای بازار پرهيز نداشت، با اين حال از تأثير خوراك در روح انسان غافل نبود و برخی دگرگونی های روحی را ناشی از غذا می دانست. يك بار كه با قطار در راه مشهد می‌رفت، احساس كوری باطن كرد، متوسل شد، پس از مدتی به او فهماندند كه: اين تاريكی در نتيجه استفاده از چای قطار است ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
اسطوره شماره ۲۳ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 سياست شيخ در عالم سياست نبود، اما با رژيم منفور پهلوی و سياستمداران حاكم آن به شدت مخالف بود. او نه تنها با شاه و دار و دسته‌اش مخالف بود، بلكه مصدق را هم قبول نداشت، ولی از آيت الله كاشانی تعريف میكرد و می‌فرمود: « باطن او به منزله سقاخانه است. » ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
اسطوره شماره ۲۳ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 نقل است که : مرحوم آقا شیخ رجبعلی خیاط رضوان الله علیه با عده ای به کربلا مشرف شده بودند. در میان آنان زن و شوهری بودند.  یک روز که از حرم پس از انجام زیارت بیرون آمده و بر می گشتند، این زن و شوهر با فاصله قابل ملاحظه ای از شیخ و در پشت سر ایشان راه می رفتند. در میان راه در ضمن صحبتی که بین آنها می شود، خانم نیشی به شوهرش زده و سخنی آزار دهنده به وی می گوید. هنگامی که همه وارد منزل و محل استراحت می شوند و آقا شیخ رجبعلی به افراد (به اصطلاح) زیارت قبولی می گوید؛ به آن خانم که می رسد، می فرماید : تو که هیچ، همه را ریختی زمین! آن خانم می گوید : ای آقا ! چطور!؟ من این همه راه آمده ام کربلا؛ مگر من چکار کرده ام!؟ فرمود : از حرم آمدیم بیرون، نیشی که زدی، همه اش رفت! یعنی همه نور معنوی و فیوضاتی که از زیارت کسب کرده بودی، با این عملت از بین بردی! ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
📦بسته های پُستی بصورت روزانه آماده ارسال میشوند و کامیون شرکت ملی پُست🚚 با حضور در مزرعه🌾 بارگیری میکند تا عسل کندوها به اقصی نقاط کشور ارسال شود. این روزها، تلاش ما اینست که ان شاءالله کسانی که قصد بردن عسل به 🏴 را دارند به موقع🍯دریافت کنند. و را از ما بگیرید. آیدی سفارش @z_m1392 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 لینک کانال فروشگاه مجازی باقیات الصالحات https://eitaa.com/froshgahebaghyatosalehat
❇️❇️❇️❇️❇️ این عسل‌ها از هست و رضایت مشتری از محصول نشان‌دهنده و آن هست. محصولی بسیار مناسب و مقوی برای
👆👆👆👆
شهادت مظلومانه جگر گوشه سیدالشهدا حضرت رقیه( س) تسلیت باد.
سلام و عرض تسلیت شهادت حضرت رقیه🏴 اسطوره شماره ۲۳: شیخ رجبعلی خیاط 👇👇
اسطوره شماره ۲۳ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 شیخ رجبعلی می گفت: یکی از اسباب توفیق من در سیر و سلوک این بود که روزی عملی مستحبی را انجام دادم و ثواب آن را به یکی از اموات هدیه کردم و در اثر آن، آن مؤمن در گذشته، برایم دعا کرد و خدا هم دعایش را اجابت نمود و با عنایت ویژه ای هدایتم کرد و راه را نشانم داد.»
اسطوره شماره ۲۳ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 جناب شیخ رجبعلی شبی در خواب، فرهاد را دید و به او گفت: شما که این همه استعداد در عشق داشتی چرا عاشق خدا نشدی؟ اگر در آن وادی می افتادی شیرین کجا و شیرین آفرین کجا؟ فرهاد آه سردی کشید و گفت: افسوس که در زمان ما حتی یک نفر نبود که به ما بگوید می توان عاشق خدا شد . اگر من این را می دانستم به جای شیرین عاشق خدا می شدم. اما شیخ رجبعلی! این را بدان که من بعد از مرگ، به شیرین خودم رسیدم
اسطوره شماره ۲۳ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 شخصی در مجالس سیدالشهدا (ع) خدمت می کرد و زیر لب این شعر را می خواند:« حسین دارم چه غم دارم؟!» شیخ رجبعلی با دیدن این شخص در دل گفت : سید الشهدا - ع - به این شخص تفضل خواهد کرد و او را از هم ها و غم های قیامت نجات خواهد داد. پس از مدتی جناب شیخ رجبعلی شبی در خواب دید که محشر به پا شده و امام حسین (ع) به حساب مردم رسیدگی می کند و آن شخص هم در ابتدای صف، نزدیک حضرت قرار دارد. شیخ رجبعلی می گفت: با خود گفتم: امروز روز توست؛ گوارایت باد! ناگهان دیدم که امام حسین(ع) به فرشته ای امر می کند که آن مرد را به انتهای صف بیندازد؛ در آن هنگام حضرت نگاهی به من کرد و با ناراحتی فرمود: شیخ رجبعلی! ما رئیس دزدها نیستیم! از سخن حضرت تعجب کردم و پس از بیداری جستجو کردم که شغل آن مرد چیست و فهمیدم که عامل توزیع شکر است و شکر را به جای این که با قیمت دولتی به مردم بدهد، آزاد می فروشد.»