حسیـن ایرلو بچه تهران بود از آن داش مشتی هــا
شده بود فرمانده تحریب لشکر المهدی(عج)
می گفت دوست دارم جوری شهید بشم که یک وجـبم از من هم نمـونه. گلوله مستقیم تانک خورد به سینه اش، تکه تکه شد.
بعد از حسیــن، کاکا علی شـد فرمانده تخریـب. دیدم همیشــه یک لباس منـدرس و کهنه به تن دارد.
گفتـم کاکا علی این چـیه پوشیدی زشتـه!
گفـت: لباس شهیـد ایرلوِ!
گفتم: حسین هیکلش دو برابر تو بود؟
گفت:دادم خیاط بـرام اندازش کـرده.
روی آسـتین جای یک پارگی بود.
گفـتم: این چـیه، چرا این را ندوختـی؟
گفت: جای ترکـشیه که به بازوی ایرلو رفته.
هر وقت خسـته میشـم. دلم میگـیره سرم رو می گذارم رو این پارگی آروم میشم
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
#شهید_علی_ناظمپور
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e