eitaa logo
دروس اصول فلسفه و روش رئالیسم
909 دنبال‌کننده
183 عکس
9 ویدیو
15 فایل
🖊️ مدیر کانال: Rezaemami1371@ 📚 صوت‌ دروس استاد احسان کرمانشاهانی (زید عزه)، استاد سطوح عالی حوزه: 🔗 http://ostadkermanshahani.blogfa.com
مشاهده در ایتا
دانلود
☘ بسم الله الرحمن الرحیم 🔺این نامه ای که نوشته شده است و این حرفی که زده شده است من نمی خواستم به آن توجه کنم. نباید هم توجه بکنم ولی حالا سوال شده است مختصری درموردش توضیح میدهم. 💡ببینید یک عده ای - حالا این شخص کیست و چه کارهایی کرده است ما کاری نداریم - اما یک عده ای هستند که خودشان موسسات فراوانی در دست دارند، در نهادهایی زیادی بوده اند از اول انقلاب تا الان؛ تشکیلاتی بوده اند؛ شاگردانی دارند جریان فکری دارند؛ هرموقع اتفاقی رخ میدهد سر فلسفه اسلامی خالی میکنند که اِی وای! شما کاری نمیکنید، مشکلات اسلام بی پاسخ مانده است، شبهات فراوانی روی آورده است و... . یک اسم های قلمبه وسلمبه ای به کار میبرند که معانی آن مشخص نیست. اسم باید معنایش در علمی تبیین شود، یا (این «یا» یای انحصار حقیقی است) این اسم در عرف عام باید معنی شود؛ خب از «اسماء» یا «الفاظی» است که مردم دارند به کار می برند، که در این صورت این را مردم باید معنی بکنند برای ما؛ فقه هم برای ما همین کار را میکند. برای شناخت الفاظ روایات فقهیه مراجعه به عرف کرده و معنایش را میفهمد و درستش هم همین است. و یا لفظ از الفاظی نیست که عرف باید معنی آن را مشخص بکند؛ خیلی خب! بما بگویید که این لفظ را کدام عرف استعمال میکند؟! عرف عام که استفاده نمیکند، پس عرف خاص کدام علم این لفظ را استعمال میکند؟ اول الکلام؛ وقتی از الفاظ قلمبه و سلمبه استفاده می کنید که عرف عام از این الفاظ استفاده نمی کند؛ این الفاظ معنایش را ما از کجا باید بدانیم؟ و بگیریم؟ میدانید مشکل چیست؟؟ مشکل این است که یک لفظ بر اساس نگاه پراگماتیکی طرح میشود و یک لفظ دیگر بر اساس نگاه مثلا کمونیستی معنی میشود و لفظ دیگر بر اساس نگاه مکتب معارف مشهد معنی میشود، خب شما این همه لفظ را با یک بیل ریختی کنار همدیگر! ، الان در نگاه شما این الفاظ دارد به چه معانی استعمال می شود. پس اول اشکالی که به این آقایان وجود دارد این است که شما موقعی که در مقابل فلسفه اسلامی از یک الفاظ بزرگ و قلمبه و سلمبه و ایسم و فلان و بهمان استفاده می کنید، اینها را چه کسی معنی کرده است؟ چه معنی از این ها اراده می کنید ؟ در خود جامعه علمی دانشگاهی علم ناظر به قرون متعدد فلسفه این الفاظ معانی اش تغییر میکند؛ مکاتب مختلف علمی این الفاظ معانی اش تغییر میکند. اگر شما یک لفظی گفتی، آن لفظ را معنی نکردی ؛ در تهاجم به دیگران استفاده کردی از این الفاظ، معلوم است که انگییزه شما انگیزه علمی نیست؛ حالا ما با انگیزه های افراد کاری نداریم؛ نتیجه علمی به کار شما مترتب نمی شود، چون معلوم نیست که داریم روی چه چیزی دعوا میکنیم؟ مردم که این الفاظ را ندارند و هرکس از این الفاظ در مکاتب مختلف معانی خودش را میفهمد؛ حالا ما بنشینیم سر چه چیزی با شما بحث کنیم؟ شما اشکال کردی میخواهند جواب بدهند؛ [چه کنند؟] این نگاه «مرحوم (ره)» است. در این کتاب دیدید که علّامه هر لفظی را به کار می برد از بیخ معنی کرده است. یا رسانده به جایی که فهم همه گانی آن را می فهمد یا خودش معنی آن را گفته است؛ یک لفظی که ما حسابش را نفهمیم بخواهید به عنوان یک عنصر بیگانه وارد فضای تفکر بشود و نقش ایفا بکند، اگر مفردات یک کل مبهم باشد نتیجه ی کل مبهم است. نمی تواند در کل نظام معرفتی شما نقش مثبت ایفا بکند این اولین اشکال. @osul_e_falsafeh
🔺چرا شما کار نمی کنید؟! 🔹بسیار خوب! شما این همه اشکال[به فلسفه] دارید و این همه انقلاب و اسلام و حوزه و جهان معاصر توقع دارند و شما هم توقع دارید، مگر ما جلو کسی را گرفته ایم؟ مگر ما دهان کسی را بسته ایم؟ مگرپول دست ماست که به کسی بدهیم یا ندهیم؟ همه اش پیش شماست؛ موسسه دارید، نهاد دارید، دانشگاه دارید، چهل سال است که در مناصب مختلف حضور دارید. اگر انتقادی هست شما آستین بالا بزنید و کار کنید. اگر این وظیفه زمین مانده ای است که فلسفه اسلامی باید انجام می داده و انجام نداده است، شما انجام بدهید. الحمدلله اطلاعاتتان خوب است، امکاناتتان هم زیاد است و علمای زیادی را هم مصادره کرده اید. پول امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) و از سهم امام هم از بعضی از آقایان خدمت تان میرسد. از این امکانات استفاده کنید؛ چرا شما کار نمیکنید؟ چرا همیشه شما طلبکار هستید و فلسفه بدهکار؟ [ای کاش]کسی بیاید از شما طلب بکند بگوید شما چه کردید؟ شما که خودتان را وارث مکتب معارف اهل بیت و روایات می دانید یک کار نشان بدهید که سرش به تنش بیارزد.! آن هم در همین حوزه ای که خودتان را وارث میدانید. نمیگوییم در آن جایی که مربوط به فلسفه است کاری انجام بدهید؛ به انتقاداتتان به فلسفه هم کاری ندرایم. بعد از 40 سال تازه مجموعه آثار آقا میرزا مهدی اصفهانی[موسس مکتب معارف مشهد] را چاپ کردند. کار شما کجاست؟ کار قابل ارائه کجاست؟ کاری که حوزه به رسمیت بشناسد. کار علمی هم ویژگی هایی دارد؛ مرحوم آیت الله خویی(ره) کار علمی کردند و درتمام مدارس خوانده میشود و نقد میشود؛ مرحوم امام(رضوان الله تعالی علیه) حرف علمی زدند که در حوزه علمیه طرح و بحث میشود. شما اگر کار علمی کردید ارائه بدهید تا بررسی شود ؟ اینکه کارها یک گوشه ای در زیرزمین باشد سودی ندارد. متاسفانه این یک عادت شده است که همه یا مطالبه میکنند یا سخنگوی مطالبات مردم شده اند. اگر کسی کار نمی کند شما آستین بالا بزنید و مطالبات را برآورده بکنید! @osul_e_falsafeh
🔺فلسفه یک علم است و از کسی سفارش نمی گیرد. 💡نکته بعدی که باید به آن توجه کرد این است که «فلسفه» یک «علم» است. فلسفه اسلامی یک واقعیت دارد؛ مگر میشود با واقعیتی که «تاریخ» دارد، دعوا کرد؟ شما میتوانید با ریاضیات دعوا بکنید که: «آهای ریاضیات! من گرسنه ام چرا برای من نان درست نمیکنی؟» ریاضیات به شما میگوید این کار من نیست؛ من موضوع دارم و محمول دارم؛ ارتباط بین این موضوع و محمولات را بررسی میکنم. فلسفه هم همین است؛ فلسفه یک موضوعی دارد که در حوزه موضوعش گفتگو میکند؛ علم که انسان نیست که برای او وظیفه مشخص کنید؛ تازه اگر انسان هم بود شما چه کاره اید که بخواهید برایش وظیفه تعیین کنید؟ علم میگوید که این موضوع من است، من در مورد این موضوع حرف میزنم. هرچه که شما برای موضوع تعیین کنید؛ فلسفه اسلامی میگوید: « من نمیفهمم شما چه میگویید! این موضوع من است، من در مورد این موضوع صحبت می کنم. اگر چیز دیگری میخواهید اشتباه آمده اید! ؛ باید بروید جای دیگری دنبال این موضوع بگردید». این مطالبی که شما به عنوان انتقادات به فلسفه اسلامی به عنوان: مطالبات انقلاب اسلامی، دفاع از منطق اجتهاد، دانشهای فرازی و فرودی و... مطرح می کنید، تا پیوندشان با موضوع فلسفه اسلامی معلوم نشود، فلسفه اسلامی در مورد آنها ساکت است. زیرا مفرداتتان مبهم است و ربطشان هم به فلسفه مبهم است. فلسفه چرا باید در مورد آنها صحبت بکند؟ فلسفه کار خودش را میکند. پس کسی برای فلسفه نباید تعیین تکلیف کند. فلسفه کار خودش را مثل هر علم دیگری دارد انجام می دهد و جلو میرود. در هیچ جای دنیا هم تحول فلسفه از بیرون با دستور العمل و بخشنامه و امثال آن انجام نگرفته است. هر تحول علمی در یک علم بر اساس مقتضیات علمی آن علم اتفاق افتاده است؛ دانشمندان آن علم به مشکلی بر خورده اند و با زبان علمی خودشان مشکل را فهمیده اند. بعد از این باید مشکل را حل کرد ؛ به این نحو تحول اتفاق افتاده است. هیچ تحولی با سفارش صورت نمی گیرد که شما سفارش بدهید این مسئله را برایتان بپزند.! @osul_e_falsafeh
🔺دوستانی که علاقه‌مند هستند با بحث «» -که از ابداعات فلسفی مرحوم بوده و به طور مفصل در مقاله ششم کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم به آن پرداخته‌شده- آشنا شوند از این جلسه(87) صوت‌های درس را پیگیری کنند.
💡بیانات مهم استاد در شروع مقاله ششم کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم: 🔺«...مقاله ششم مقاله بسیار مهمی است و مباحث بسیار مهمی دارد: 🗝از حیث ارزش کاری که مرحوم علامه کرده اند در این مقاله قابل توجه است؛ 🗝از این جهت که این مقاله در و درک روابط اجتماعی تاثیر دارد؛ 🗝ازجهت نسبت به خود و نسبت به تصمیم گیری های خودش؛ چگونگی تاثیرگزاری قوای مختلف در سیر حیات او، در فرایند عمر او و... . 🗝از جهات و 🗝از جهت [و بنیان های مباحث اخلاقی] 🗝از جهت ، تصمیم گیری های کلی، فهم اینکه سیاست گذاری در یک جامعه چگونه باید باشد و... . 🗝این مقاله در فهم هم نقش بسیار عمده ای دارد؛ مرحوم علامه طباطبایی در حقیقت با این کاری که کرده اند؛ یک دروازه ای به اندیشه خودشان بازکرده اند که ما بتوانیم فهم ایشان از دین را از این افق ببینیم ،لذا این مقاله شش در فهم کتاب شریف هم خیلی دخالت دارد. 🗝 بماهوانسان باید کتاب اصول فلسفه را بخواند، نه بماهو طلبه، نه بما هو دانشجو، نه بما هو اینکه میخواهد علوم انسانی را پیگیری بکند. 🗝مقاله ششم از همین جهت که با انسان بما هو انسان کار دارد؛و این انسان روابط گسترده ای که در سه محور «ارتباط با خدا»، «ارتباط با دیگران» و «ارتباط با خود» دارد، این روابط گسترده سه گانه در مقاله شش خیلی خوب بررسی مییشود.» @osul_e_falsafeh
🔺من کلاغ نمی شوم 💡ببینید این را میگویم و تا آخر کتاب هم روی حرفم می ایستم.باید عرض کنم ما یک بلایی داریم به نام بلای . عمل زدگی یعنی چه؟ یک عمل گرایی داریم و یک عمل زدگی. عمل گرایی چیز بدی است، عمل زدگی دیگر منفور است؛ هر چیزی «زدگی» اش از اصلش بدتر است؛ غربی شدن بد است و غرب زدگی به مراتب بدتر است. عمل زدگی از عمل گرایی بدتر است. عمل زدگی یعنی چه؟یعنی یک مشکل عملی داریم قبل از مراجعه به و اندیشه مشکل را طرح میکنیم، جواب متوقَع خودمان در مقام عمل هم مثلا روشن است حال به تفکر میدهیم که چه جوابی و راهکاری فکری برای پیروزی این نتیجه و طرح ارائه دهد. این یعنی عمل زدگی یعنی قبل از اینکه فکر بکنید میگویید مشکل من این است، بعد از فکر کردن هم میگویید که مشکل را باید این گونه برطرف کرد، حالا شما بروید فکر کنید و راهکار من را توجیه بکنید، بروید فکر کنید و راهکار من را در بیاورید.! فکر که سفارش نمیگیرد.! این آن موردی است که در اصطلاحات روز به ان میگویند «». این خیلی فرق میکند با ایدئولوژی که در اثار خودشان به کار برده اند. شما یک حزب دارید؛ و این حزب هم یک رئیس دارد که این رئیسش معلوم کرده است که باید چه شود. حالا بروید فکر بکنید که چطور میتوانید این فکر رئیس را در بیاورید. این یعنی ایدئولوژی که مکتب علمی نیست و فکر، این کار را نمیکند. عالم در برابر متواضع است و از هیچ چیز غیر از حقیقت سفارش نمیپذیرد؛ ایستاده است ببیند حقیقت چیست. در مقابل حقیقت یک ناموسی مثل قوانین حزبی و سیاسی و تعصبات دینی و مذهبی جایی ندارد. باید برویم ببین حقیقت چه میگوید؛وکسی غیر از حقیقت به او چیزی نمیگوید. آقایان از توقع ایدئولوژی دارند ؛ آن عده ای از آنها که رفته اند از فلسفه اسلامی ایدئولوژی بیرون بیاوردند چیز مزخرفی هم در آورده اند.! این کار را کردند و هیچ کس هم به آنها محل نداده است. آنها این کار را اصیل می کنند و عمری هم به این حرفها عمل نمی کنند. ما نیامدیم از کسی سفارش بگیریم اگر میخواستیم از کسی سفارش بگیریم که حوزه نمی آمدیم و میرفتیم در فلان حزب. این نکته معلوم باشد که کسی نمی تواند برای دانش و فکر از بیرون وظیفه مشخص کند این محال است، زیرا این یک پدیده واقعی است. شما هر چه که به درخت بگویید: «آقای درخت کلاغ شوید!»، میگوید: «من واقعی هستم. شما فکر کرده ای که من در ذهن شما هستم که به من سفارش میدهید؟ من خارج هستم، من درختم، کلاغ نمیشوم.» هرچه که شما به فلسفه اسلامی بگویید من میخواهم این را بدهی، سودی ندارد. فلسفه اسلامی راه خود را میرود و از کسی نمیتواند سفارش بگیرد. نه اینکه متکبر است و نمی خواهد سفارش بگیرد، بلکه هیچ علمی نمیتواند سفارش بگیرد. به این مسئله دقت کنید. علم راه خودش را می پیماید و جلو میرود، شما اگر این نظام موضوع و محمول و عرضی و ذاتی را قبول ندارید - همان طور که برخی نظام ها قبول ندارند - خب یک نظام جدید ارائه بدهید؛ بگویید این اشتباه است که علم، موضوع و محمول و عرضی و ذاتی دارد. بگویید علم چیست تا ما روی آن با شما بحث بکنیم. @osul_e_falsafeh
🔺علم و عالم دست ما بیسوادها اسیر میشود 💡هر چه تلاش شود که از فلسفه اسلامی- بلکه هر علم دیگری- با اصرار خروجی‌های دستوری گرفته شود، سودی ندارد. فلسفه اسلامی راه خود را می‌رود و از کسی نمی‌تواند سفارش بگیرد. نه اینکه متکبر است و نمی‌خواهد بگیرد بلکه مهم است که بدانیم علم راه خودش را می‌پیماید و جلو می‌رود. شما اگر این نظام موضوع-محمول و عرضی-ذاتی را قبول ندارید -همان طور که برخی نظام‌ها قبول ندارند- یک نظام جدیدی ارائه بدهید؛ اگر این اشتباه است که علم موضوع، محمول، عرضی و ذاتی دارد، پس بگویید علم چیست؟ تا دربارهٔ آن با شما بحث کنیم. لذا می‌بینید این نامه‌ها چنین مسائلی را مطرح می‌کنند. الحمدلله از دستاوردهای این چندساله تولید شخصیت‌هایی است که می‌بینید. هر روز یکی از آنها می‌گوید: «من می‌خواهم با آقای جوادی مناظره کنم! این حرف‌ها چیست که آقای جوادی می‌زند؟»؛ دیگری خواستار این است که آن پیرمرد بعد از یک عمر زحمت علمی با یک کسی که نمی‌فهمد ایشان چه می‌گوید، بحث بکند. مرحوم آقای رفیعی می‌گفتند که علم و عالم دست ما بی‌سوادها اسیر می‌شود. مرحوم آیت‌الله‌العظمی رفیعی [استاد امام (رحمت الله علیه)] مدتی به قزوین تبعید قهری شده بودند، یعنی به دلیل شرایط زندگی و ... مجبور شده بودند که در آن شهر زندگی کنند. زمان شاه یک شیخی در قزوین روضه‌خوان بود. برادرش در آن زمان دیپلم گرفته بود و دیپلم گرفتن در آن دوره خیلی مهم بود؛ برادر این شخص می‌گفت که من می‌خواهم با آقای رفیعی مناظره بکنم. آن شیخ برادرش را برده بود سر درس آقا؛ هرچه آقا می‌گفت این شخص نمی‌فهمید و حرف‌هایی از این دست می‌زد که «امروزه علم سلول را ثابت کرده است و...». مرحوم آقای رفیعی می‌گفتند: «آخر این کیست که آورده‌ای سر درس؟، مرا گرفتار کردی، من به این چه بگویم؟». مرحوم آقای مجتهدی می‌فرمودند: «شما یک نفر را یا یک چهارپا را کراوات بزن و کت و شلوار بپوشان، اینکه تبدیل به روشنفکر نمی‌شود». انسان باید درس بخواند. علم و عالم اسیر شده است. الان آقای جوادی اسیر شده است، فلانی اسیر شده است، باید جواب بدهد. روی سخن من به نقدی است که دربارهٔ فلسفه راه انداخته‌اند نه دفاع از مجمعی که ایشان نامه را خطاب به آنجا نوشته است. @osul_e_falsafeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💡اضطرار لازمه 🌺قطعه ای کوتاه از سخنرانی 📆شب نهم محرم 1397 - هیأت دانشجویی خادمان مهدی (عج) قزوین @osul_e_falsafeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺توصیه سلوکی استاد کرمانشاهانی برای ماه مبارک رمضان در ابتدای جلسه ۱۱۵ درس اصول فلسفه و روش رئالیسم - آشنایی با آثار میرزاجواد آقا ملکی تبریزی(ره) و نحوه مطالعه این آثار @osul_e_falsafeh
۲ 🔺رد پای نظریه اعتباریات در آثار علمی علامه طباطبایی(ره) ☘علامه طباطبایی(ره) یک رساله دارند به نام «» که به عربی نوشته شده است و رساله دشواری است و در آن مقاله بحث از اعتباریات می کنند از آن جهت که حقیقت اعتباریات را بیان کنند. ☘ مرحوم علامه رساله ای دیگر دارند به نام «الانسان فی الدنیا» (در ذیل رساله «» که شامل سه مقاله الانسان قبل الدنیا و الانسان فی الدنیا و الانسان بعد الدنیا می باشد)که از اعتباریات بحث کرده اند از جهت دنیا بودن دنیا و خصوصیت حیات دنیوی در اعتباریات. برای اینکه دنیا را معرفی بکند باید اعتباریات را بررسی بکند. می خواهند در این رساله ارتباط انسان قبل از دنیا و بعد از دنیا را بیان کنند که پل ارتباطی قبل و بعد از دنیا همین اعتباریات هستند که حقیقت این دنیا را می سازند. پس در رساله اعتباریات از اعتباریات به خودی خود بدون جهت خاص؛ در رساله الانسان فی الدنیا: از ان جهت که نقش اساسی در دنیا دارد و از ان جهت که پلی برای قبل و بعد این دنیا است از ان بحث میکند. ❓چرا بحث ادراکات عملی و اعتباریات در ۶ کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم پیش آمده است؟ 🌸در پایان مقاله 5 گفتند ادراکات حقایق امور ثابتی هستند و حقیقت امور نسبی نیست. بعد اشکال شد که در نسبت با جغرافیاهای مختلف و فرهنگ های گوناگون و دین های مختلف و... گزاره های مختلفی به عنوان آداب و سنن و حقایق پذیرفته می شوند پس حقیقت ثابت معنا ندارد. 🌸ایشان در پاسخ می فرمایند معارف و فرهنگهای انسان دو دسته است: یک دسته آن جهت که مربوط به واقع و حقایق اشیاء است که تغییر پیدا نمیکند؛ یا خطا هستند و یا صحیح. خطا صحیح نمیشود و صحیح هم خطا نمیشود. یک قسمت هم مربوط به عمل بشر است که مستشکل در این حوزه اشکال کرده. مستشکل بین این دو حوزه تفاوت قائل نشده و این دو مفهوم را با هم خلط کرده است. پس تغییر در حوزه اعتباریات به تغییر به پارادایم ها و زیربناها و ساختارهای علوم هم می انجامد و باید این دو عرصه را ازهمدیگر کاملا جدا کرد. علامه طباطبایی(ره) در مقاله 6 کتاب اصول فلسفه - به خلاف رساله الانسان فی الدنیا- بیشتر مباحث مقاله اعتباریات را آورده اند و بعضا با تفصیل بیشتری به آنها پرداخته اند. 🌺همچنین ایشان در و در (حاشیه شان بر کتاب کفایۀ الاصول)(از آن جهت که ایشان کل اصول فقه را اعتباری می دانند) مباحث مفصل تری را از جنبه های دیگر مطرح می کنند. 🌺در آغاز «» که درباره آغاز سیر حرکت انسان به سمت ولایت الهی و مشمول هدایت الهی شدن است، چون در آغاز قرار بود از حیات دنیا و سرشت آن بحث شود تا انسان از آن دل بِکَند باز این مسئله مطرح گردیده است. حضرت آیت الله جوادی آملی(حفظه الله) در شرح شان بر رساله الولایۀ در بخش اول که مربوط به اعتباریات است توضیحاتی در مورد این مسئله بیان فرموده اند. @osul_e_falsafeh
🔺به لطف خدا با پایان مقاله ششم، مباحث کتاب به پایان رسید. ☘انشاالله از یکشنبه هفته آینده(۲۱ اردیبهشت) با شروع مقاله هفتم، مباحث آغاز خواهد شد. @osul_e_falsafeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺توصیه سلوکی استاد کرمانشاهانی برای ماه مبارک رمضان در ابتدای جلسه ۱۱۵ درس اصول فلسفه و روش رئالیسم - آشنایی با آثار میرزاجواد آقا ملکی تبریزی(ره) و نحوه مطالعه این آثار @osul_e_falsafeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
به درخواست مخاطبین 🔺توصیه سلوکی استاد کرمانشاهانی برای ماه مبارک رمضان در ابتدای جلسه ۱۱۵ درس اصول فلسفه و روش رئالیسم - آشنایی با آثار میرزاجواد آقا ملکی تبریزی(ره) و نحوه مطالعه این آثار @osul_e_falsafeh