eitaa logo
اسوه های اخلاق
4.6هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.6هزار ویدیو
27 فایل
﷽ کانال اسوه های اخلاق کانالی با رویکرد مطالب متنوع علمی و اخلاقی پیامبران الهی و ائمه اطهار علیهم السلام و رهروان راستینشان علمای ربانی و مراجع بزرگوار تقلید به همراه اطلاع رسانی جلسات مواعظ اخلاقی ادمین: @talabeh1375 ادمین تبادلات:
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تصویری ✅ 🔞اتفاق وحشتناک برای یک خانم در 🔞 📌پیشنهاد دانلود 📢استاد داستانپور 👇👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1284636685C31015d22df
❣❣ ✅سه چیززیباست بی خبر دعایت ڪنند نبینی نگاهت ڪنند ندانی یادت ڪنند🍃🌸 🌸🌸امام زمان(عج) دعایمان می ڪند به خیر نگاهمان می ڪندبه مهربانی یادمان می ڪندبه خوبی🍃🌸 👇👇👇🌹 @attash
🌸🌸 ♥️استاد فروغی ✅وقتی با #توجه دائمی به امـام زمـان در تمـام امــور رضــایتش را بـدست آوردیم آنگاه به فتــح رسیـده و بـاب توفیقات الهےبرویمان گشوده مےشود. عطش💚 ➯ @attash
هدایت شده از یا مهدی ادرکنی
Daneshmand.ezdevaj hormat dare.mp3
1.4M
🍁🍁🍁🍁 📢فایل صوتی با موضوع ازدواج حرمت داره 🎙حاج آقا دانشمند ✅حجم فایل: 1/3 مگابایت ❣عطش❣ @attash
🌸🌸انسان نادان 💥مراقب باشید فریب نیرنگ ها را نخورید 💚عطش💚 @attash
📘 داستان شب ❣❣خداوند به یكى از پیامبران وحى كرد:  كه فردا صبح اول چیزى كه جلویت آمد بخور! و دومى را بپوشان ! و سومى را بپذیر! و چهارمى را ناامید مكن ! و از پنجمى بگریز!  ⚡️پیامبر خدا صبح از خانه بیرون آمد. در اولین وهله با كوه سیاه بزرگى روبرو شد، كمى ایستاده و با خود گفت :  ⚡️خداوند دستور داده این كوه را  بخورم . در حیرت ماند چگونه بخورد! آنگاه به فكرش رسید خداوند به چیز محال دستور نمى دهد، حتما این كوه خوردنى است . به سوى كوه حركت كرد هر چه پیش مى رفت كوه كوچكتر مى شد سرانجام كوه به صورت لقمه اى درآمد، وقتى كه خورد دید بهترین و لذیذترین چیز است .  ⚡️از آن محل كه گذشت طشت طلایى نمایان شد. با خود گفت : خداوند دستور داده این را پنهان كنم . گودالى كند و طشت را در آن نهاد و خاك روى آن ریخت و رفت . اندكى گذشته بود برگشت پشت سرش را نگاه كرد دید طشت بیرون آمده و نمایان است . با خود گفت من به فرمان خداوند عمل كردم و طشت را پنهان نمودم .  ⚡️سپس با یك پرنده برخورد نمود كه باز شكارى آن را دنبال مى كرد. پرنده آمد دور او چرخید. پیامبر خدا با خود گفت :  پروردگار فرمان داده كه این را بپذیرم . آستینش را گشود، پرنده وارد آستین حضرت شد. باز شكارى گفت :  اى پیامبر خدا! شكارم را از من گرفتى من چند روز است آنرا تعقیب مى كردم .  پیامبر با خود گفت :  پروردگارم دستور داده این را ناامید نكنم . مقدارى گوشت از رانش برید و به او داد و از آن محل نیز گذشت ناگاه قطعه گوشت گندیده را دید، با خود گفت :  مطابق دستور خداوند از آن باید گریخت .  ⚡️پس از طى مراحل به خانه برگشت شب در خواب به او گفتند: ماءموریت خود را خوب انجام دادى . آیا حكمت آن ماءموریت را دانستى و چرا چنین ماءموریتى به شما داده شد؟  پاسخ داد: نه ! ندانستم .  ⚡️گفتند: اما منظور از كوه غضب بود. انسان در هنگام غضب خویشتن را در برابر عظمت خشم گم مى كند. ولى اگر شخصیت خود را حفظ كند و آتش ‍ غضب را خاموش سازد عاقبت به صورت لقمه اى شیرین و لذیذ در خواهد آمد.  ⚡️و منظور از طشت طلا عمل صالح و كار نیك است ، وقتى انسان آن را پنهان كند خداوند آن را آشكار مى سازد تا بنده اش را با آن زینت و آرایش دهد، گذشته از این كه اجر و پاداشى براى او در آخرت مقدر كرده است . و منظور از پرنده ، آدم پندگویى است كه شما را پند و اندرز مى دهد، باید او را پذیرفت و به سخنانش عمل كرد. ⚡️ و منظور از باز شكارى شخص نیازمندى است كه نباید او را ناامید كرد.  و منظور از گوشت گندیده غیبت و بدگویى پشت سر مردم است ، باید از آن گریخت و نباید غیبت كسى را كرد. 🍁🍁عطش🍁🍁 👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3024879616Ce095b35cfa
💓💓 🌹🌹توکل چه کلمه زیباییست؛ اجازه دادن به خداوند که خودش تصمیم بگيرد. تنها خداوندست که بهترینها را برای بندگانش رقم میزند. ✅فقط بخواهیم و آرزو کنیم، اما پیشاپیش شاد باشيم وایمان داشته باشيم که رویاهايمان همچون بارانی در حال فرو ریختن اند. پیشا پیش شاد باشیم و شکر گزار ! چرا که خداوند نه به قدر رویاهایمان بلکه به اندازه ایمان واطمینان ما انسانهاست، که می بخشد. 💙عطش💙 @attash
➣ 🌺آیت الله بهـجت(ره): ✅اگر کسی مقید باشد #نـماز را اول وقتش بخواند تکویناً روز به روز بالاتـر رفتـه و به نمـاز عالـے رسد. 🍁🍁عطش🍁🍁 ⇩⇩⇩ @attash
🔔 ✅تݪنگــرامـروز ⚡️⚡️چه ‌حقیر و ڪوچڪ ‌است کسی‌ڪه به خـود است!! چرا که نمیداند بعد از بازۍشطرنج شاه‌و سرباز همه در جعبـه قرار مـےگیــرنـد. 🌹🌹عطش🌹🌹 @attash
🌷 ✨پیامبر اکرم(ص): 💟⇦•پنج چیز دل راصفا میدهد و سختی قلب را بر طرف مے کند: 🔸همنشینےعلما 🔸دست به سر یتیم کشیدن 🔸نیمه شب استغفار کردن 🔸کم خوابیدن شب 🔸روزه 📚نصایح صفحه۲۱۸ @attash
هدایت شده از یا مهدی ادرکنی
Daneshmand.mehmani khoda.mp3
4.77M
🌸🌸 ✅فایل صوتی بسیار زیبا درباره مرد گناهکار ومهمانی خدا 🎙استاد دانشمند 🌸حجم:4/5 مگابایت ❤️@attash❤️
📘داستان کوتاه ❣❣در میان بنی اسرائیل عابدی بود. وی را گفتند:« فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند» عابد خشمگین شد، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را برکند. ابلیس به صورت پیری ظاهر الصلاح، بر مسیر او مجسم شد، و گفت:« ای عابد، برگرد و به عبادت خود مشغول باش!» عابد گفت:« نه، بریدن درخت اولویت دارد» مشاجره بالا گرفت و درگیر شدند. ⚡️عابد بر ابلیس غالب آمد و وی را بر زمین کوفت و بر سینه اش نشست. ابلیس در این میان گفت: ⚡️«دست بدار تا سخنی بگویم، تو که پیامبر نیستی و خدا بر این کار تو را مامور ننموده است، به خانه برگرد، تا هر روز دو دینار زیر بالش تو نهم؛ با یکی معاش کن و دیگری را انفاق نما و این بهتر و صوابتر از کندن آن درخت است»؛ عابد با خود گفت :« راست می گوید، یکی از آن به صدقه دهم و آن دیگر هم به معاش صرف کنم» و برگشت. ⚡️بامداد دیگر روز، دو دینار دید و بر گرفت. روز دوم دو دینار دید و برگرفت. روز سوم هیچ نبود. خشمگین شد و تبر برگرفت. باز در همان نقطه، ابلیس پیش آمد و گفت:«کجا؟» عابد گفت:«تا آن درخت برکنم»؛ گفت«دروغ است، به خدا هرگز نتوانی کند» در جنگ آمدند. ابلیس عابد را بیفکند چون گنجشکی در دست! عابد گفت: « دست بدار تا برگردم. اما بگو چرا بار اول بر تو پیروز آمدم و اینک، در چنگ تو حقیر شدم؟» ⚡️ابلیس گفت:« آن وقت تو برای خدا خشمگین بودی و خدا مرا مسخر تو کرد، که هرکس کار برای خدا کند، مرا بر او غلبه نباشد؛ ولی این بار برای دنیا و دینار خشمگین شدی، پس مغلوب من گشتی» 🔥عطش🔥 http://eitaa.com/joinchat/3024879616Ce095b35cfa
خیلی مهم 🔴🔴🔴 💠انقلابی ها توجه کنید این متن رو با درج اسمتون زیرش برا نماینده هاتون بفرستید شماره نمایندتون رو تو گروهای واتساپی و ایتایی و ... برا همشهریاتون بفرستید👇 اطلاعیه ✅جلوگیری از کاپیتلاسیون و امنیت ملی سلام علیکم جناب .... خدارحمت کند مجتهدشهید،آیت الله سیدحسن مدرس که فرمود: "از ترسِ مرگ خودکشی نمیکنیم" نماینده گرامی خواهشمندم باحفظ عزت، مصلحت و براساس حکمت اجازه تصویب لوایح۴گانه درارتباط باFATFراندهید(ورود به فتف با رای شماست اما خروج از آن فقط با رای اعضای آن است) لذا شما به عنوان وکیل ما مامور به انقلابی عمل کردن هستید باشد که شرمنده امام و شهدا و آیندگان نباشیم برادرکوچکترتان .... کانال عطش @attash
🌹🌹 ✅ هر کسی در زندگی خود یک کوه اورست دارد که سرانجام یک روز باید به آن صعود کند...!! زمین خوردی!؟ عیبی ندارد...، برخیز...!!! نگذار زمین به جاذبه اش ببالد... سر به دو زانوی غم فرو مبر، سرت را بالا بگیر ... قدرت دستانی که به سویت دراز شده از یاد برده ای!!؟؟ کوله بارت ریخت!؟ عیبی ندارد... سبک باشی راحتتر اوج میگیری... ♥️عطش♥️ 👇👇👇🌹 @attash
🌸🌸🌸 🌹عـلامه حسن زاده: ✅نیــت بد هر چند به مرحله عمل نرسد و از جنبه فقهی کیفر نـداشته باشد و تعزیر و حـد بر آن متـرتب نشود در روح و جان اثـر می گذارد نیت بد انسان را تیره مےڪند. 🌸عطش🌸 ↬ @attash
🔔🔔🔔 ⚠️ ❣همیشه یادمان باشد نگفته ها را میتوان گفت ولـ⇩⇩ـے 💥گفــته ها را نمـیتوان پس گرفت چـه را به ڪـوزه بزنۍ چه ڪـوزه را به سنگ شڪست با است!! دلـ💓ـها خـیلی زود از حـرفـها میشکنند مراقب گفتارمان‌باشیم. ↬ http://eitaa.com/joinchat/3024879616Ce095b35cfa
هدایت شده از یا مهدی ادرکنی
1528642832787.mp3
2.37M
❣ 🔊فایل صوتی ✅موضوع:مسلمان شدن جوان آمریکایی در مهدیه تهران 🎙سخنران:شیخ احمد کافی 🗃حجم:2/3 مگابایت عطش✅ @attash
📘📘داستان کوتاه شب ✅اوج_بخشندگی ⚡️حاتم را پرسیدند که :« هرگز از خود کریمتر دیدی؟» ⚡️گفت : بلی، روزی در خانه غلامی یتیم فرودآمدم و وی ده گوسفند داشت. فی الحال یک گوسفند بکشت و بپخت وپیش من آورد. مرا قطعه ای از آن خوش آمد ، بخوردم . ⚡️گفتم : « والله این بسی خوش بود.» غلام بیرون رفت ویک یک گوسفند را می کشت وآن موضع را (آن قسمت ) را می پخت وپیش ... من می آورد. و من ازاین موضوع آگاهی نداشتم. چون بیرون آمدم که سوار شوم دیدم که بیرون خانه خون بسیار ریخته است. پرسیدم که این چیست؟ ⚡️گفتند : وی (غلام) همه گوسفندان خود را بکشت (سربرید) . وی را ملامت کردم که : چرا چنین کردی؟ گفت : سبحان الله ترا چیزی خوش آید که من مالک آن باشم و در آن بخیلی کنم؟ پس حاتم را پرسیدندکه :« تو در مقابله آن چه دادی؟» گفت : « سیصد شتر سرخ موی و پانصد گوسفند.» گفتند : « پس تو کریمتر از او باشی! » گفت : « هیهات ! وی هرچه داشت داده است و من آز آن چه داشتم و از بسیاری ؛ اندکی بیش ندادم.»🌹🌹🌹🌹 ::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: عطش🌹 http://eitaa.com/joinchat/3024879616Ce095b35cfa
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌼 ✅ پنج صفت براےبهترین بندگان 🔹️حضرت امام رضا علیه السلام در پاسخ سائلے که گفت: بهترین بندگان چه کسانے هستند؟ فرمود: بهترین بندگان خدا داراے پنج صفت مےباشند: 🔹۱- وقتےکارخیرےرا انجام داد،خوشحال شود؛ 🔹۲- زمانے که کار بدےانجام داد، استغفار کند؛ 🔹۳- موقعےکه نعمتے به دست آورد، شاکر باشد؛ 🔹۴- هنگامےکه مبتلا(به مصیبت) شد،صبر کند؛ 🔹۵- اگر از کسے بدےببیند ببخشد
🔔🔔 📖 سفر حج : ⚡️گویند شیخ ابو سعید ابوالخیر چند درهم اندوخته بود تا به زیارت کعبه رود. با کاروانی همراه شد و چون توانائی پرداخت برای مرکبی نداشت پیاده سفر کرده و خدمت دیگران می کرد. ⚡️تا در منزلی فرود آمدند و شیخ برای جمع آوری هیزم به اطراف رفت... ⚡️در زیر درختی مرد ژنده پوشی با حالی پریشان دید از احوال وی جویا شد و دریافت که از خجالت اهل و عیال در عدم کسب روزی به اینجا پناه آورده است و هفته ای است که خود و خانواده اش در گرسنگی به سر برده اند... چند درهم اندوخته خود را به وی داد و گفت برو . ⚡️مرد بینوا گفت : مرا رضایت نیست تو در سفر حج در حرج باشی تا من برای فرزندانم توشه ای ببرم. ⚡️شیخ گفت حج من ، تو بودی و اگر هفت بار گرد تو طواف کنم به زانکه هفتاد بار زیارت آن بنا کنم... ✅عطش✅ @attash
📕📘حکایت ✅موسی_و_بهشت 💠روزی حضرت موسی در خلوت خویش از خدایش سئوال می کند : آیا کسی هست که با من وارد بهشت گردد ⁉️ ♨️خطاب میرسد : آری ! موسی با حیرت می پرسد : آن شخص کیست ؟ خطاب میرسد : او مرد قصابی است در فلان محله ، موسی می پرسد : میتوانم به دیدن او بروم ؟ خطاب میرسد : مانعی ندارد ! 💠فردای آن روز موسی به محل مربوطه رفته و مرد قصاب را ملاقات می کند و می گید : من مسافری گم کرده راه هستم ، آیا می توانم شبی را مهمان تو باشم ؟ 💠قصاب در جواب می گوید : مهمان حبیب خداست ، لختی بنشین تا کارم را انجام دهم ، آن گاه با هم به خانه می رویم ، موسی با کنجکاوی وافری به حرکات مرد قصاب می نگرد و می بیند که او قسمتی از گوشت ران گوسفند را برید و قسمتی از جگر آنرا جدا کرد در پارچه ای پیچید و کنار گذاشت . 💠ساعاتی بعد قصاب می گوید : کار من تمام است برویم ، سپس با موسی به خانه قصاب می روند و به محض ورود به خانه ، رو به موسی کرده و می گوید : لحظه ای تامل کن ! موسی مشاهده می کند که طنابی را به درختی در حیاط بسته ، آنرا باز کرده و آرام آرام طناب را شل کرد . شیئی در وسط توری که مانند تورهای ماهیگیری بود نظر موسی را به خودجلب کرد ، وقتی تور به کف حیاط رسید ، پیرزنی را در میان آن دید با مهربانی دستی بر صورت پیرزن کشید ، سپس با آرامش و صبر و حوصله مقداری غذا به او داد ، دست و صورت او را تمیز کرد و خطاب به پیرزن گفت : مادرجان دیگر کاری نداری ، و پیرزن می گوید : پسرم ان شاءالله که در بهشت همنشین موسی شوی . سپس قصاب پیرزن را مجدداً در داخل تور نهاده بر بالای درخت قرارداده و پیش موسی آمده و با تبسمی می گوید : او مادر من است و آن قدر پیر شده که مجبورم او را این گونه نگهداری کنم و از همه جالب تر آن که همیشه این دعا را برای من می خواند که " انشاء الله در بهشت با موسی همنشین شوی ! " 💠چه دعایی !! آخر من کجا و بهشت کجا ؟ آن هم با موسی ! موسی لبخندی می زند و به قصاب می گوید : من موسی هستم و تویقیناً به خاطر دعای مادر در بهشت همنشین من خواهی شد ! 👇👇👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3024879616Ce095b35cfa
هدایت شده از یا مهدی ادرکنی
Mahdi-Daneshmand--Hekayate-Shenidanie-Mostafa-Divoneh.mp3
15.25M
🌸🍂🌾🍃💐🌷 🍂🍁🌸🌼 🌷🍂🌸 🌼💐 🌷 🔊فایل صوتی ✅حکایت بسیار جالب وشنیدنی مصطفی دیوانه 🎙سخنران:مهدی دانشمند ♻️حجم فایل:14/5 مگابایت 🔵عطش🔵 @attash
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣❣ 🎥کلیپ تصویری مذهبی زیبا ❤️نمیدونم که این چندمین جمعه بود،حساب زمان رو ندارم بیا عطش @attash 🌸🌸
🍁 پــاداش و آثــار روزه 🍁 از محضر رسول خدا صلي الله عليه و آله سوال شد پاداش كسي كه روزه بگيرد چيست؟حضرت فرمودند: «هر مؤمني كه ماه رمضان را روزه بگيرد و آن را تقديم به خدا كند ، خداوند هفت خصلت را در او قرار مي دهد: ❶◆ مال حرام را از جسمش مي زدايد. ❷◆ به رحمت الهي تقرب مي يابد. ❸◆ كفاره اشتباه پدرش آدم عليه السلام را داده است. ❹◆ خداوند، شدت و سختي هاي مرگ را بر او آسان سازد. ❺◆ از گرسنگي و تشنگي در روز قيامت، در امان مي ماند. ❻◆ وارد بهشت مي شود و از وارد شدن به آتش جهنم مصون مي ماند. ❼◆ خداوند او را از ميوه هاي بهشتي بهره مند مي سازد.» منبع: تفسیر شریف البرهان، مرحوم علامه بحرانی ❤️کانال عطش❤️ ♦️ eitaa.com/joinchat/3024879616Ce095b35cfa
🌺◎﷽◎🌺 🚶مردی داخل بقالی محله شد ، و از بقال پرسید که قیمت موزها چقدر است؟ بقال گفت : شش هزار تومان و سیب هشت هزار تومان ... در این لحظه زنی وارد مغازه شد که بقال او را می شناخت ، و اونیز در همان منطقه سکونت داشت . زن نیز قیمت موز و سیبها را پرسید . . . و مرد جواب داد : موز کیلویی دو هزار تومان و سیب سه هزار تومان . . . زن گفت : الحمدلله و میوه ها را خواست . . . مرد که هنوز آنجا بود از کار بقال تعجب کرد و خشمگینانه نگاهی به بقال انداخت و خواست با او درگیر شود که جریان چیست . . . که مرد بقال چشمکی به او زد تا دست نگه دارد و صبر کند تا زن از آنجا برود ؛ بقال میوه ها را به زن داد و زن با خوشحالی گفت الحمدلله بچه هایم میوه خواهند خورد و از آنجا رفت ، هردو مرد شنیدند که چگونه آن زن خدا را شکر می کرد . . . مرد بقال روبه مرد مشتری کرد و گفت : به خدا قسم من تو را گول نمی زنم بلکه این زن چهار تا یتیم دارد ، و از هیچ کس کمکی دریافت نمی کند ؛ و هرگاه می گویم میوه یا هرچه می خواهد مجانی ببرد ناراحت می شود ، اما من دوست دارم به او کمکی کرده باشم و اجری ببرم ؛ برای همین قیمت میوه ها را ارزان می گویم . . . | من با خداوند معامله می کنم و باید رضایت او را جلب کنم . | این زن هر هفته یک بار به اینجا می آید به الله قسم و باز به الله قسم هربار که این زن از من خرید می کند من آن روز چندین برابر روزهای دیگر سود می برم در حالیکه نمی دانم چگونه چنین می شود و این پولها چگونه به من می رسد . . . وقتی بقال چنین گفت ، اشک از چشمان مرد مشتری سرازیر شد و پیشانی بقال را به خاطر کار زیبایش بوسید . . . نه اینکه فقط برای پس گرفتن آن بلکه بخاطر ♡ . . .چرا که روزی خواهد آمد که همه فقیر و درمانده دربرابر الله می ایستند و صدقه دهنده پاداش خود را خواهد گرفت . . .(👌) 🌹@attash🌹