eitaa logo
اتاقک داستان های نورانی 🌟🌠
360 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
183 ویدیو
1 فایل
🌺کانالی با رمان ها و داستان های جذاب و مذهبی داستانهایی از جنس نور…. همراه با مسابقه و اهدای جوایز نظرات و پیشنهادات به ادمین ها👇🏻 @Yazeinab_1400 @Molamahdy آدرس پیج رمان در اینستگرام https://www.instagram.com/p/CLmyk9qs73B/?igshid=2irw7k5hjsz4
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🍃🍃🌺 «عبدالرحمن چه شد که شیعه شدی؟!» نگاهی به من کرد: «سال ها قبل چیزی دیدم که باعث شد شیعه شوم.» سرش را پایین انداخت و به فکر فرورفت، گویی به گذشته سفر کرده باشد: «جوان که بودم فقیر بودم، اما زباندار و پر جرات! یکبار با جمعی برای شکایت به دربار رفتیم، در آن زمان متوکل دستور داد، علی بن محمد بن الرضا (علیه‌السّلام) احضار شود. از یکی پرسیدم: «این مرد کیست ؟» پاسخ داد: «او، مردی علوی است که رافضیان، معتقد به امامتش هستند ، به گمانم متوکل قصد کشتنش را دارد.» با خود گفتم تا نفهمیده ام که او کیست از اینجا نمی‌روم. او سوار بر اسب آمد، چه شکوهی، و مردم از سمت راست و چپ راه، در دو صف ایستاده به او نگاه می‌کردند. هنگامی‌ که او را دیدم، محبتش در دلم افتاد. زیبا بود... ناخودآگاه در دل گفتم که خدایا شر متوکل را از او دور کن. در بین مردم پیش می‌آمد و به کاکل اسبش نگاه می‌کرد، و به چپ و راست نظر نمی‌افکند و من در دل پیوسته برایش دعا می‌کردم. هنگامی‌ که کنارم رسید صورتش را به طرف من کرد ، آن گاه فرمود: «خداوند، دعایت را مستجاب کند، و عمرت را طولانی، و مال و فرزندت را زیاد.» از هیبت او، بر خود لرزیدم و در میان رفقایم افتادم. پرسیدند: «چه شد؟» گفتم: «خیر است» و به هیچ کس نگفتم... وقتی به اصفهان برگشتم، به برکت دعای او، آن قدر ثروتمند شدم که امروز، من، تنها، هزار هزار درهم ثروت در خانه دارم، غیر از مالی که خارج از خانه، ملک من است. و خداوند به من ده فرزند داد، و عمرم هم از هفتاد سال گذشته... من، به امامت این شخص معتقدم که آن چه در دلم بود، می دانست و خداوند، دعایش را مستجاب کرد.»¹ ❗️راستی چه شد که امام‌ هادی (علیه‌السّلام) به خاطر دعای این مرد بی ایمان چنان به او احسان کرد، اما ما فراموش کردیم که اگر برای امام زمانمان دعا کنیم‌، او هم به قلب ما نظر خواهد کرد... در حالیکه او، ولیّ احسان است... مگر نه اینکه نقل شده در رویای صادقهای خودش فرمود: «من، برای هر مؤمنی که پس از ذکر مصائب جد شهیدم در مجالس عزاداری، برای تعجیل فرج و تایید من دعا کند، دعا می‌کنم.»² خدا به حق کتابت که فرمودی «ادعونی استجب لکم» به ما توفیق بده که برای مولایمان دعا کنیم...اللهم عجل لولیک الفرج✨ منبع: ۱.برگرفته از نگاهی بر زندگی چهارده معصوم, شیخ عباس قمی , ص۴۳۳. ۲.مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم(عج)،ج۲،ص۴۶. ✔️کپی آزاد با نام کانال یا بدون نام کانال @otaqkedastanhayenoorani
هدایت شده از سمات | Samaat
📣 مسابقه امام حاضر 💐 سلام و تبریک و شادباش عید بزرگ نیمه شعبان ⏰ یعنی نشستیم منتظر قسمت چهارم ✅ خدا خیر بده عوامل این مسابقه رو تو این شبای عید یه سرگرمی به درد بخور برامون جور کردن. ✅ از دیشب که قسمت سوم رو شرکت کردم حال و هوام عوض شده، چقدر امام زمانم به من نزدیکه و من از ایشون دور ✅ همش دارم تو تلویزیون پخش مستقیم پیاده روی جمکران رو میبینم، خوش به حالشون که اونجان. 🎁 راستی امشب همه خونواده ما برنده میشن و نیازی به قرعه کشی نیست چون بابا میخواد به مناسبت این شب قشنگ خودش به هممون عیدی بده. 📻 گفتنی ها رو گفتیم دیگه وقتشه که بریم سراغ قسمت چهارم بین خودمون باشه من از پشتیبانی موضوع این قسمت رو پرسیدم؟ قراره اعمال مخصوص امشب رو یادمون بدن 💡 رفقا امشب با همه وجود برای سلامتی و فرج آقا و مولای غریبمون دعا کنید - حاجت روا باشید ▶ شرکت در قسمت چهارم از طریق لینک زیر 🔗 https://survey.porsline.ir/s/wH3xYx4S @Samaat_group
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️چطور باورت می شه.. ❗️باید یه خانه تکانی کرد... 🔹این کلیپ فوق العاده رو از دست ندین ✔️نشر حداکثری ☘کپی آزاد با نام کانال یا بدون نام کانال @otaqkedastanhayenoorani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میراث دار آثار (۴) شباهت امام زمان عج الله تعالی فرجه به پیامبران... @otaqkedastanhayenoorani
🍀🌸﷽🌸🍀 نسیم ملایم و سایه ی عصرگاهی دلچسب بود اما سخنان نامربوط اهل مجلس حالم را ناخوش می‌کرد، انگار این جماعت حرف دیگری غیر بدگویی از شیعه علی نداشتند مخصوصا عالم مصری . قاضی القضات با پوزخندی گفت:" یکی از خرافات این جماعت آن است که معتقدند ، حضرت مهدی پسر حضرت حسن عسکری در سال ۲۵۵ متولد شده و ۲۶۰ از دیده ها غائب و نظام عالم بسته به وجود اوست ..." سر و صدای حاضران به ناسزاگویی دوباره بلند شد الا آن عالم مصری که اینبار ساکت بود! سخن قاضی القضات تمام شد و داستان جالب ... اینبار عالم مصری شروع کرد به گفتن: چند سال پیش در مسجد جامع طولون درس حدیث می خواندم تا سخن استاد به شمایل حضرت مهدی رسید ..." منتظر ماندم هرچند که این ها هرچه بگوید برایم ناخوشایند است. ادامه داد:" قیل وقال و آشوب به پا شد که ناگاه همه ساکت شدند و مبهوت ، جوانی به همان شمایل ایستاده بود، و کسی قدرت نگاه کردن به او را نداشت." سخن عالم مصری به اینجا که رسید ، در همان لحظه همه سرها به زمین افتاد و عرق از پیشانی ها سرازیر شد ، جوانی رو به قبله نشسته بود که تا او را دیدم، حالم دگرگون شد مثل بقیه دیگر نتوانستم به او نگاه کنم. یک ربعی طول کشید تا همه به هوش آمدند و یکی یکی بدون خداحافظی مجلس را ترک کردند. فردای آن روز و در دیدار با ملا رحیم و بعد از آن با قاضی القضات به رسم تقیه آن چه را دیدم انکار کردم و آن ها تعجب کردند که چرا مسئله به این واضحی را همه دیدند و من ندیدم . برداشت قاضی القضات این بود که لابد حضرت به منکرینش ظاهر شده... و در همان زمان من بودم و یک دنیا شادی و غم که چه شد آن چهره ی زیبا را دیدم اما کم ... ⚜نقل از ملا ابوالقاسم قندهاری معروف به جناب کتاب رویای نور،ص۶۹_۷۲. @otaqkedastanhayenoorani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از سمات | Samaat
📣 مسابقه امام حاضر 💐 سلام و خداقوت به همه خادمان امام زمان علیه السلام. ⏰ با این که خیلی خستم اما قسمت پنجم رو نمیخوام از دست بدم ✅ دیشب بعد قسمت چهارم تا اذان صبح بیدار بودیم و یه احیاء خونوادگی گرفتیم ، خیلی لذت بخش بود. ✅ فردا هم که ظاهرا تعطیل نیست و دیگه باید بریم مدرسه اما من تا قسمت پنجم رو شرکت نکنم نمیخوابم. ✅ میخوام پیام بدم به پشتیبانی که حتما شرکت در مسابقه رو تمدید کنند تا برم تو مدرسه به همه دوستام و معلم هامونم بگم این مسابقه رو از دست ندند. 🎁 حالا جوایز سمات که ان شالله قسمت ما هم بشه اما دیشب من تو کانون محلمون بودم دیدم همین مسابقه رو دارن برگزار میکنند و خودشون به همه بچه ها جایزه میدادند خیلی ایده خوبی بود البته ما هم که دیشب همه از بابا عیدی و جایزه گرفتیم . 📻 گفتنی ها رو گفتیم دیگه وقتشه که بی مقدمه بریم سراغ قسمت پنجم (آخر) ▶ شرکت در قسمت پنجم (آخر) از طریق لینک زیر 🔗 https://survey.porsline.ir/s/OrKUWsXz @Samaat_group
🍀﷽🍀 یکی از شاگردان و یاران عالم جلیل القدر سید بحرالعلوم نقل میکند: سید بحرالعلوم در مدتی که در مکه معظمه سکونت داشت، با آنکه در شهر غربت بود و از اهل و خویشان خود جدا بود، با این حال در بذل و عطاء و بخشش خیلی دست و دل باز بود و به کثرت مصارف و زیاده شدن مخارج اعتنائی نداشت. از قضا روزی رسید که چیزی نداشتیم، پس چگونگی حال را خدمت سیّد عرض کردم که مخارج زیاد است و چیزی هم در دست نیست، امّا ایشان چیزی نفرمود! و عادت سیّد بر این بود که صبح طوافی دور کعبه می‌کرد و سپس به خانه می‌آمد و در اتاقی که مختص به خودش بود می‌رفت، سپس بیرون می‌آمد و در اتاق دیگر می‌نشست و شاگردان از هر مذهبی جمع می‌شدند، و برای هر گروه به طریق مذهبشان درس می‌گفت. در آن روز که شکایت از تنگدستی در روز گذشته کرده بودم، چون از طواف برگشتیم و وارد منزل شدیم، ناگهان کسی درب را کوبید، سیّد بحرالعلوم (رحمه‌اللّه) به شدت مضطرب شد و به من گفت: خودم در را باز می‌کنم و خود به شتاب برخاست و رفت نزدیک در و در را باز کرد. دیدم شخص جلیلی به هیئت اعراب داخل شد و نشست در اتاق سیّد و سیّد در نهایت ذلت و مسکنت و ادب نزدیک درب نشست. پس ساعتی نشستند و با هم سخن می‌گفتند، آنگاه شخص جلیل برخاست، و سیّد نیز با شتاب برخاست و در خانه را باز کرد و دو دستش را بوسید و او را بر شتری که آن را در خانه خوابانیده بود سوار کرد و او رفت، و سیّد در حالی که رنگ چهره‌اش تغییر کرده بود، بازگشت و حواله‌ای بدست من داد و گفت: این حواله‌ای است برای مرد صرّافی که در کوه صفا می‌باشد، ببر و از او آنچه در این حواله نوشته شده است را دریافت کن. پس آن حواله را گرفتم و آن را نزد همان مرد بردم، چون آن حواله را گرفت و نگاه کرد، بوسید و روی چشمانش گذاشت و گفت: برو چند حمّال بیاور. پس رفتم و چهار حمّال آوردم. آن مرد صرّاف به قدری که آن چهار حمّال قوت داشتند ریال فرانسه که رایج آن زمان بود، آورد و ایشان برداشتند. پس حمّال‌ها آن ریال‌ها را به منزل آوردند. یکی از روزها تصمیم گرفتم نزد آن صرّاف بروم تا از احوال او جویا گردم و اینکه آن حواله از کی بوده!؟ اما چون به صفا رسیدم نه صرّافی دیدم و نه دکانی! پس از کسی که در آنجا حاضر بود پرسیدم از حال صراف، گفت: ما در اینجا هرگز صرّافی ندیده‌ایم و در اینجا فلانی می‌نشیند. پس فهمیدم که این از امدادهای حضرت ولی عصر علیه‌السّلام به محبوب خویش سیّد بحرالعلوم (رحمه‌اللّه) بوده است. 📚نقل از عالم ربانی زین العابدین سلماسی برگرفته از کتاب ارواح مهربان، ص ۸۷ الی ۸۹. @otaqkedastanhayenoorani