eitaa logo
🇵🇸دختࢪےچادࢪےام🇵🇸
791 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
57 فایل
•﷽• •ٺوآدم نیستے🧕 •این ࢪاخدادࢪگوش مݩ گفتہ🌻🌱 •ببیݩ بیرون زدھ از زیرچادربال پروازت💕 شـــــ🌿ـڔۉطـ https://eitaa.com/shorotdokhtarychadoryam ناشناس نظرت بگو جانا😍 https://harfeto.timefriend.net/17114397532647
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️🍃 سری تکون داد_علیک سالم دختر دایی... بابا بده بشوره خودش این لباسهاش رو این وضع هرروزشه ها! دیدم مشت شدن دست امیرعلی رو ...لحن شوخ امیرمحمد میگفت قصد کنایه زدن نداشته ولی امیرعلی حسابی نیش خورده بود! لبخندی زدم_خودم خواستم ...مگه میداد لباسش رو اگه هرروزم باشه روی چشمهام وظیفمه حالت امیرعلی تغییر نکردو امیرمحمد لبخند معنی داری زد... دوست نداشتم ادامه این صحبت رو_نفیسه جون و امیرسام کجان؟ امیرمحمد_زودتر رفتن تو خونه امیرسام بی تابی می کرد شیر می خواست سرم رو به نشونه فهمیدن تکون دادم و با گفتن ببخشیدی رفتم سمت شیر آب با رفتن امیرمحمدو بسته شدن در چوبی هال امیر علی تکیه از دیوار گرفت و اومد نزدیک من _ بده من خودم آب میکشم برو تو خونه لحنش تلخ بودو صورتش پر اخم توجهی نکردم و لباس رو به دوطرف زیر شیر آب پیچوندم دستش جلو اومدو نشست روی دستهام_می گم بده به من دیگه خیلی تلخ شده بود و تند... نگاهی به چشمهاش انداختم و با لجبازی گفتم : نمیدم دستش مشت شد روی دستم آروم گفتم: خودت خوب میدونی آقا امیرمحمد فقط می خواست شوخی کنه! نفس عمیقی کشیدو من بادستم آب ریختم روی سرشیر آب که کفی شده بود و آب رو بستم _خسته شدم... حتی از خودم که فکر می کنم همه چیز کنایه است ...قبال برام مهم نبود ولی حاال دوست ندارم تو اذیت بشی و خجالت بکشی از کنار من بودن آب لباس رو محکم چلوندم و بعد توی هوا تکوندم تا آب اضافیش کامل بره و خیلی چروک نشه https://eitaa.com/ourgod