eitaa logo
پرسمان اعتقادی
42.8هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
4هزار ویدیو
64 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
سوال خواهشمندم بفرمایید چرا زن باید قضای روزه های ماه رمضان که عذر شرعی دارد را بپردازد.آیا دستور خداوند است.زن که هیچ دخالتی در این کار ندارد.خیلیها هستن که قضای ان را نمی دهند.نظر شما چیست؟ ✅پاسخ زن باید قضای روزه های زمان عادت را بجا اورد و پرداخت کفاره آن روزه ها لازم نیست. اما در نماز نیازی نیست که قضای نمازهای گذشته را بجا اورد ❗️درباره فلسفه این حکم در برخی روایات چنین امده است : 👌با توجه به این‌که ایام عادت در هر ماه تکرار می‌شود؛ از این جهت نماز در هر ماه ترک می‌شود و پس از آن علاوه بر نمازهای یومیه هر روز، باید قضای آن چند روز را نیز بر آن بیفزاید و این موجب مشقت و زحمت است؛ از این جهت قضای نماز برداشته شده است، امّا روزه در طول سال فقط در یک ماه ترک می‌شود و قضای آن مشقت مضاعفی ندارد، پس باید قضا کند. 🔴مرحوم صدوق در عیون الاخبار وعلل الشرایع از امام رضا می اورد: « اگر سؤال شود: پس چرا وقتى زن از حیض پاک شد روزه‏اش را باید قضا کند، ولى نمازش قضا ندارد؟ در جواب گفته مى‏‌شود: این حکم علّت‏هاى بسیار دارد، از جمله آن: 1⃣روزه مانع نمى‏‌شود از این‌که زن خدمت خود و شوهر نموده، خانه‌‏اش را اصلاح کرده، به امور خود پرداخته و مشغول فراهم کردن معیشت باشد، ولى نماز از تمام این امور ممانعت مى‌‏کند؛ زیرا نماز در روز و شب چند مرتبه تکرار مى‌‏شود؛ لذا به ملاحظه اشتغالاتى که براى زن هست قضای نمازها بر او بسیار مشکل است، در حالى‌که روزه این‌طور نیست. 2⃣. در نماز رنج و مشقّت و پرداختن به ارکان نماز مى‏‌باشد و حال آن‌که روزه این‌گونه نیست، بلکه مجرد ترک طعام و شراب بوده و اصلاً پرداختن به ارکان در آن وجود ندارد. 3⃣ هیچ وقتى فرا نمى‏‌رسد، مگر آن‌که در آن نمازى جدید واجب مى‌‏گردد، چه در روز و چه در شب و حال آن‌که روزه چنین نیست؛ زیرا هر روزى که فرا مى‌‏رسد این‌طور نیست که روزه‌‏اش واجب باشد، ولى در نماز هر وقتى که حادث گردد نماز در آن وقت واجب مى‌‏باشد. 📚علل الشرایع ج1 ص294 📚عیون الاخبار ج2 ص119 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔الله در برابر ويروس كرونا زانو زد الله كه يك موجود موهوم بيش نيست و تاكنون هيچ كسى او را در دنياى حقيقى نديده و با او ملاقات نكرده است، خانه اى دارد كه بعنوان بت مسلمانان مورد پرستش قرار ميگيرد. مسلمانان مدعى هستند كه اين الله خالق جهان هستى است و قادر به انجام هر كار خارق العاده اى است. داستانها و افسانه هاى زيادى منجمله افسانه سپاه فيل را نيز براى او ساخته اند. اما همين الله موهوم در مقابل يك ويروس ناچيز به ستوه آمده و به الكل(كشف زكريا رازى) پناه آورده است ❗️❗️ 💠💠 1⃣خدایی که ما به او معتقدیم ، جسم نیست تا زمان و مکانی داشته باشد و به رویت حسی و تجربی ما در آید ، چرا که قلمرو علوم طبيعى، همان‏ موجودات محدود مادّى و طبيعى است و بس. بنابراين چگونه مى‏ شود چيزى را كه غير محدود است، با ابزار طبيعى درك نمود؟ خدا و موجودات ماوراى طبيعت از قلمرو علوم طبيعى خارج هستند و چيزى كه از طبيعت خارج باشد، هرگز نبايد انتظار داشت كه با اسباب طبيعى درك شود. همان طور كه عاقلانه نيست به يك منجّم و ستاره شناس گفته شود كه فلان ميكروب را با وسايل و محاسبات نجومى براى ما ثابت كن، همچنين نبايد از متخصّص رشته ميكروب‏ شناسى هم انتظار كشف قمرهاى مشترى را با وسايل ميكروب‏ شناسى داشت، زيرا هر كدام در قلمرو علمى خود مى ‏توانند تصرف كنند و نمى ‏توانند نسبت به خارج از محدوده خود به نفى و اثبات بپردازند. بنابراين ما چگونه به علوم طبيعى و حسی حق مى‏ دهيم كه در خارج از طبيعت بحث كند، با آنكه منطقه نفوذ آن، محدود به طبيعت و آثار و خواصّ آن است؟! نهايت حقى را كه مى‏ توان براى يك علم طبيعى قائل شد اين است كه او مى ‏تواند بگويد: من نسبت به ماوراى طبيعت، سكوت اختيار مى‏ كنم، چون از حدود مطالعه و ابزار كارم خارج است، نه اينكه انكار كند. 2⃣ما خانه کعبه را پرستش نمی کنیم ، بلکه به امر خداوند در آن محل الله را پرستش می کنیم و برای خانه کعبه هیچ گونه تاثیر استقلالی قائل نیستیم . ❕شیخ صدوق از ابى حمزه ثمالى نقل می کند که گويد ؛ به امام چهارم گفتم چرا طواف هفت دور است؟ فرمود ؛ « چون خدا تبارك و تعالى به فرشته‏ ها فرمود «من در زمين جانشين گذارم» و آنها در برابر خدا تبارك و تعالى گفتند: «آيا در آن كسى گذارى كه تباهى انگيزد و خونريزد» خدا فرمود «براستى من ميدانم آنچه را شما ندانيد» و پيش از آن آنان را از نور خود محجوب نميكرد و پس از آن 7 هزار سال آنها را از نورش محجوب ساخت، پس به آنها مهر ورزيد و توبه ‏شان را پذيرفت و بيت المعمور را در آسمان چهارم بر ايشان ساخت تا پايگاه و امن آنها باشد و خانه كعبه را زير بيت المعمور نهاد و و امن نمودش و هفت دور طواف بر بنده‏ ها واجب شد در برابر هر هزار سال يك دور » 📚علل الشرایع ج 2 ص 92_ بحار الانوار ج 55 ص 58 ❕ابن ابى العوجاء نزد امام صادق عليه السّلام آمد و نشست ... و گفت ؛ « تا كِى اين خرمن را با پاها مى‏ كوبيد و به اين سنگ، پناه مى‏ آوريد و اين خانه افراشته از آجر و كلوخ را مى‏ پرستيد و همچون شتران فرارى، دور اين خانه، هروله مى ‏كنيد؟ هركس در اين‏باره بينديشد، مى ‏داند كه اين كار را كسى غير فرزانه و بى‏ انديشه بنيان نهاده است. پس بگو، كه تو، رئيس اين آيين و قلّه آنى و پدرت پايه و نظام آن است. 👌امام صادق عليه السّلام فرمود ؛ «خداوند، هركس را گم‏راه و كوردل سازد، حق را برايش ناخوش مى‏ دارد و [حق‏] به كامش گوارا نمى‏ آيد و شيطان، سررشته ‏دار و همنشين او مى ‏شود و او را به وادىِ هلاكت مى‏ كشاند و از آن بيرونش نمى‏ آورد. اين، خانه‏ اى است كه خداوند به وسيله آن، بندگانش را به پرستش خود، فرا خوانده است تا در انجام آن، ميزان طاعتشان را بيازمايد. ازاين ‏رو بندگان را به بزرگداشت و زيارت آن تشويق كرده و آن را جايگاه پيامبران و قبله ‏گاه نمازگزاران قرار داده است. پس آن، شعبه ‏اى از رضاى خدا و راهى به سوى آمرزش اوست كه بر راستاى كمال و كانون عظمت و جلال، استوار شده است». 📚الكافي ج 4 ص 197 _ الفقيه ج 2 ص 249 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕در نقل دیگری امام رضا علیه السلام فرمود ؛ «خداوند دوست داشت كه بندگانش نيز او را همچون فرشتگان عبادت كرده و به چنين عبادتى (طواف) مبادرت ورزند لذا در آسمان چهارم بيتى محاذى عرش بناء نمود به نام ضراح بعد در آسمان دنيا بيتى به نام بيت المعمور را محاذى ضراح قرار داد، پس از آن اين بيت يعنى كعبه را محاذى بيت المعمور قرار داده و به آدم عليه السّلام امر فرمود آن را طواف كند، آدم به طواف آن پرداخت و بدين وسيله خداوند منّان توبه ‏اش را پذيرفت و بعد اين عمل را در فرزندان آدم تا روز قيامت سنّت قرار داد. » 📚علل الشرایع ج 2 ص 406 _ وسائل الشیعه ج 13 ص 296 3⃣این که خانه کعبه برای گندزایی از ویروس کرونا ضدعفونی می شود ، منافاتی با تقدس کعبه یا قدرت خداوند در دفاع از خانه اش ندارد چرا که اراده خداوند بر این تعلق گرفته است که در عالم همه چیز به طور طبیعی خود پیش برود و وقتی علت های مادی یک پدیده حاصل شد معلول آن نیز محقق شود . 🔷امام صادق علیه السلام فرمود: « خدا خواسته است که همه کارها از اسباب آن جاری باشد» 📚الکافی ج1ص357 👌بر این اساس طبیعی است که ویروس کرونا از طریق اسباب عادی به خانه خدا هم برسد و ما هم از طریق عادی به مقابله با آن برخیزیم ،چنان که از پيدايش اسلام تا كنون، نزديك به صد سيل به مسجد الحرام و كعبه، آسيب رسانده است كه برخى از آنها به نام‏هاى خاصّى مشهور شده ‏اند، همچون: سيل «امّ نَهشَل» در خلافت عمر و «حجاف» و «المخبل» در خلافت عبد الملك بن مروان و سيل «ابن حنظله» در روزگار مأمون. 📚فتوح البلدان ص 61 ❕بناى خدا اين است كه در اين عالم همه چيز بطور طبيعى پيش برود و اگر خداوند كار خارق العاده اى هم انجام دهد بسيار است و در واقع كارهاى خارق العاده از استثنائات اين عالم است كه خداوند به خاطر مصالحى به انجام انها مبادرت مى كند. ❕جریان اصحاب فیل و ابرهه از جمله همین بوده است چرا که در زمان ابرهه اصل موجوديت كعبه مطرح بود ، يعنى ابرهه مى خواست با ويرانى كعبه مردم را به جنوب عربستان بكشاند و آنجا بساط شرك وخانه جديد را پهن كند و تصميم گرفت خانه «كعبه» را به كلى ويران سازد وعرب را متوجه معبد جديد كند، او مستقيما به جنگ خدا امده بود و خدا هم هم چنانكه عبدالمطلب به ابرهه گفت از خانه اش كرد ، چرا که اراده خداوند بر این تعلق گرفته بود که آن خانه شریف محور موحدان تا روز قیامت باشد و با نابودی کلی کعبه این هدف محقق نمی شد ، لذا خداوند در مورد محافظت از کعبه و جریان اصحاب فیل فرمود ؛ « آيا نديدى پروردگارت با اصحاب فيل (لشگر ابرهه كه به قصد نابودى كعبه آمده بودند) چه كرد؟! آيا نقشه آنها را در ضلالت و تباهى قرار نداد؟ و بر سر آنها پرندگانى را گروه گروه فرستاد. كه با سنگهاى كوچكى آنها را هدف قرار مى‏دادند. در نتيجه آنها را همچون كاه خورده شده قرار داد. » ( فیل 1 تا 5) ❕در شان این آیات از امام سجاد علیه السلام آمده است ؛ « ابو طالب همواره با شمشيرش از پيغمبر اكرم دفاع مى ‏كرد تا آنجا كه مى ‏فرمايد: (روزى) ابو طالب عرض كرد فرزند برادر! آيا تو مبعوث به همه مردم شده‏ اى، يا تنها به قوم خودت؟پيغمبر ص فرمود: نه، مبعوث به جميع انسانها شده‏ام، از سفيد و سياه عربى و عجمى، سوگند به كسى كه جانم در دست او است كه من همه انسانهاى سفيد پوست و سياه پوست را به اين آئين دعوت مى‏ كنم، و تمام كسانى كه بر قله كوه ‏ها و درياها هستند به اين آئين فرا مى‏خوانم، و من تمام زبانهاى فارس و روم را دعوت مى‏ كنم. ❕هنگامى كه اين سخن به گوش قريش رسيد تعجب كردند و گفتند آيا گوش به سخنان فرزند برادرت نمى‏ دهى كه چه مى‏ گويد؟ به خدا سوگند اگر مردم فارس و روم اين سخنان را بشنوند ما را از سرزمينمان مى‏ ربايند! و سنگهاى خانه كعبه را قطعه قطعه جدا مى‏ كنند در باره اين سخن آنها كه خانه كعبه را متلاشى مى‏ كنند سوره" فيل" را نازل كرد" ( و به آنها نمود كه هيچكس قادر بر چنين كارى نيست .) 📚تفسیر نور الثقلین ج 5 ص 669 ❕بنابراین آنجایی که اصل موجودیت کعبه مطرح باشد ، خداوند با قدرت غیبی از خانه اش دفاع کرده و مطابق شان نزول فوق دفاع می کند ، اما آسیب رسیدن به کعبه ( نه نابودی کلی آن ) توسط عوامل انسانی یا غیر انسانی بر اساس اصل کلی آزادی اسباب و مسببات در است و اراده خداوند بر این تعلق نگرفته است که در مقابل این اسباب ایستادگی کند ، مگر در مواردی که خودش لازم بداند ، لذا طبیعی است که کرونا به کعبه هم برسد و ما هم از طریق اسباب طبیعی با آن مقابله کنیم ، و نباید این مساله دلیلی بر ناتوانی خداوند یا عدم قداست کعبه تلقی شود . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔یک دلیل واضح بر رد نبوت محمد ؛ ⚡️طبق ایه۷رعد کسانی که اسلام را قبول ندارند می گویند چرا محمد بر اثبات ادعاش معجزه نمیاورد؟محمد هم میگه من فقط میدم(معجزه ای هم ندارم) ❔بدون اثبات، ادعایی قبول نیست ❗️❗️ 💠💠 👌آیاتی از قرآن بیان کننده این حقیقت است که پیامبر گرامی در مواردی از آوردن معجزه و اجابت درخواست امتناع می ورزید چنان که می فرماید ؛ « و گفتند ما هرگز به تو ايمان نمى‏ آوريم مگر اين‏كه چشمه ‏اى از اين سرزمين (خشك و سوزان) براى ما خارج سازد- يا باغى از نخل و انگور در اختيار تو باشد و نهرها در لابه ‏لاى آن جارى سازى- يا قطعات (سنگ‏هاى) آسمان را- آن چنان كه مى‏ پندارى- بر سر ما فرود آرى، يا خداوند و فرشتگان را در برابر ما بياورى- یا خانه‏ اى پر نقش و نگار از طلا داشته باشى، يا به آسمان بالا روى، حتى به آسمان رفتنت ايمان نمى‏ آوريم مگر آن‏كه نامه‏اى بر ما نازل كنى كه آن را بخوانيم! بگو منزه است پروردگارم (از اين سخنان بى ‏اساس) مگر من جز بشرى فرستاده خدا مى ‏باشم؟ 🔹اسراء 90_93_یونس77 ❕این سخن در آیات دیگری نیز مورد اشاره قرار گرفته است مانند هود 12_ رعد 7_ انعام 37 1⃣حال برای پاسخ باید توجه داشت که لحن اين آيات نشان مى ‏دهد كه هدف نفى معجزات حقيقى نبوده بلكه هدف، نفى بوده است. ❕توضيح اين‏كه آنچه وظيفه پيامبران است، اثبات صدق دعوى خود، از طريق معجزات يا طرق ديگر مى‏ باشد، بنابراين هرگاه به قدر كافى معجزه نشان دهند ديگر هيچ‏گونه وظيفه ‏اى در اين رابطه ندارند، پيامبر يك العاده‏ گر نيست كه در جايى بنشيند و هركس از در وارد شود مطابق ميل و سليقه خود پيشنهاد معجزه ‏اى كند، و پيش از مشاهده آن اگر مايل بود باز پيشنهاد ديگرى مطرح كند، و قوانين و سنن آفرينش را به بازى بگيرد، و بعد از اين همه نيز دعوت پيامبر را بپذيرد يا اگر ميلش اقتضا نكرد به بهانه‏ اى شانه خالى كند. 💠به تعبير ديگر، او مأمور است كه معجزات را براى حق جويان و حق‏ طلبان به مقدار اتمام حجت ارائه دهد، ولى هرگز ندارد به معجزات اقتراحى يعنى‏ معجزاتى را كه بهانه جويان، مطابق هوس‏هاى خود نه براى تحقيق حق، بلكه به خاطر بدست آوردن دستاويزى براى فرار از حقيقت پيشنهاد مى‏ كنند پاسخ گويد. 👌نوع پيشنهادهايى كه در نخستين آيه، مطرح شده دليل بسيار روشنى براى اين موضوع است، از يكسو مى ‏بينيم تقاضاى معجزه كردند! در حالى كه براى افراد حقجو يك معجزه كافى است. 🔹از سوى ديگر معجزاتى طلبيدند كه بعضاً مايه نابودى آنها بود، مثلًا گفتند: «ما ايمان نمى‏ آوريم تا سنگ‏هاى آسمانى را آن‏چنان كه مى‏ پندارى بر سر ما فرود آرى»! 🔸واضح است هيچ انسان ‏جويى معجزه ‏اى را كه مايه نابودى او شود نمى ‏طلبد، زيرا هدف از معجزه ايمان است نه مرگ و نابودى. 🔹از سوى سوّم امورى را كه مى‏ طلبيدند كه اصلًا محال بوده، مثل اين‏كه پيشنهاد كردند بايد خدا و فرشتگان را در برابر ما بياورى! 👌واضح است كه خداوند ندارد كه از آن‏جا برخيزد و نزد اين بهانه جويان آيد. 🔷از سوى چهارم بعد از تقاضاى معجزه‏ اى كه خودشان مطرح كرده بودند با صراحت مى ‏گويند اگر اين كار را هم انجام دهى از تو نمى ‏پذيريم تا فلان كار ديگر را انجام دهى! «گفتند ما به تو نمى ‏آوريم تا به آسمان بالا روى، و اگر به آسمان بالا روى باز ايمان نمى ‏آوريم مگر اين‏كه نامه‏اى (از سوى خدا) بر ما نازل كنى كه آن را بخوانيم» 👌با توجه به آنچه گفته شد به وضوح مى ‏فهميم كه هدف آنها چيزى جز معجزات اقتراحى نبوده است، و هيچ پيامبرى نيست كه در مقابل اين گونه درخواست‏ها تسليم گردد. 💠ادامه پاسخ 👇👇👇
💠ادامه 👇👇👇 👌جالب اين‏كه در بسيارى از حوادث تاريخى مربوط به عصر ظهور انبيا مخصوصاً پيغمبر اسلام مى ‏خوانيم كه كفار بعد از مشاهده معجزات براى فرار از زير بار مسئوليت و عدم تسليم در مقابل آنها به بهانه «» متوسل مى‏ شدند، همان كارى كه فرعون و فرعونيان در برابر موسى داشتند كه حتى بعد از مشاهده غلبه موسى به‏ تنهايى بر آن همه ساحران ورزيده و ماهر و ايمان ساحران كه نشانه روشنى بود بر اعجاز موسى و اتكاى آن به نيروى الهى، باز دست از سخن خود برنداشتند و گفتند «او رييس شما ساحران است» و اينها همه يك توطئه است! انَّهُ لَكَبِيرُكُمْ الَّذِى عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ (طه 71) 👌و در آيه 25 انعام مى‏ فرمايد ؛ «آنها چنان لجوجند كه اگر هر نشانه و معجزه‏ اى را ببينند ايمان نمى‏ آورند» و نيز در آيه 51 عنكبوت در پاسخ تقاضاى آنها كه معجزات مختلفى را طلب مى‏ كردند با مى‏ گويد ؛ «آيا براى آنها كافى نيست كه اين كتاب آسمانى را بر تو نازل كرديم كه پيوسته بر آنها تلاوت مى‏ شود». ❕مفهوم اين سخن آن است كه معجزه بايد براى اثبات حقانيّت دعوت پيامبر باشد و اين كتاب آسمانى قرآن بهترين سند و آيت است، بنابراين چرا آنها اصرار براى معجزات پى در پى دارند. 2⃣مسلّماً معجزات در واقع كار خداست و پيامبران هر معجزه‏ اى داشته باشند به اذن و فرمان اوست، ولى گاه اين تصور براى گروهى از مردم پيدا مى ‏شده كه پيامبران در زمينه معجزات فعّال ما يشاء هستند و هرچه بخواهند انجام مى‏ دهند، اين امر زمينه غلوّ را درباره انبيا فراهم مى ‏ساخته، و اى بسا سبب مى‏ شده كه مردم آنها را همچون خدا بدانند، به همين دليل گاه و پيامبران الهى تسليم پيشنهاد معجزات نمى‏ شدند و مى‏ گفتند اين كار از ناحيه ما نيست، بلكه منوط به اذن و فرمان خداست و بايد ببينيم او چه اراده كرده است. 👌شاهد اين سخن آن‏كه در آيه 38 رعد مى ‏خوانيم ؛ «هيچ پيامبرى نمى ‏تواند آيت و معجزه ‏اى بياورد مگر به فرمان خدا». 🔸همين معنا به وضوح در سوره انعام آيه 109 نيز آمده است، مى‏ فرمايد: «آنها با نهايت اصرار سوگند به خدا ياد كردند كه اگر نشانه يا معجزه ‏اى براى آنها بيايد حتماً به آن ايمان مى ‏آورند، بگو معجزات از ناحيه خدا است (و در اختيار من نيست به علاوه) شما نمى ‏دانيد كه آنها پس از آمدن معجزات (باز) ايمان نمى‏ آورند». ❕اين آيه از يك سو آنها را در امر تقاضاى معجزات روشن مى‏ سازد، و از سوى ديگر وابستگى معجزات را به اراده مطلقه پروردگار. 📚پیام قرآن ج 7 ص 284 👌آخرين سخن در اين زمينه اين‏كه قرآن مجيد خارق عادات و معجزات فراوانى براى انبياى سلف بيان كرده است مسلماً پيامبر اسلام نمى‏ توانسته است اين معجزات را در كتاب آسمانيش ذكر كند و از طريق وحى الهى از آنها پرده بردارد بى ‏آن‏كه خودش چيزى از آنها را ارائه دهد، در حالى كه خود را به عنوان خاتم انبيا و بزرگترين آن‏ها به مردم معرفى مى‏ كند، و آيين خويش را آيين جاودانى و برترين آيين‏ها. ❔چگونه مردم قانع مى ‏شوند كه انبياى ديگر آن همه معجزات داشتند و پيامبر اسلام با آن همه مقام و معجزه ‏اى همچون آنها نداشته است. 🔹اين تحليل نشان مى ‏دهد كه پيامبر اسلام غير از قرآن مجيد معجزات چشمگير ديگرى كه بى ‏شباهت به معجزات انبياى سلف نبوده داشته است، آياتى از قرآن نيز گواه بر اين موضوع است . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔شبهه ای مطرح شده است که حضرت خدیجه در چهل سالگی با پیامبر ازدواج کرد و حدود 60 سالگی حضرت فاطمه را به دنیا آورده است در حالی که زن در آن سن یائسه است و نمی تواند فرزند آورد ❗️ 💠💠 👌ازدواج حضرت خدیجه سلام الله علیها با پیامبر گرامی پانزده سال قبل از بعثت بوده است ؛ 📚دلائل النبوه ج 2 ص 72_ البدایه و النهایه ج 2 ص 295 👌و تولد فاطمه صدیقه سلام الله علیها ، سال پنجم بعثت بوده است چنان که امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « فاطمه در سال بعد از بعثت پیامبر متولد شد» 📚الکافی ج1 ص457 🔶امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « فاطمه در بیستم جمادی الاخر سال پنجم بعثت گردید » 📚دلائل الامامه ص9 _ بحار الانوار ج43 ص 9 ❕مورخین متعددی ، سن حضرت خدیجه سلام الله علیها را هنگام ازدواج با پیامبر گرامی ، بیست و پنج سالگی دانسته اند ؛ 📚دلائل النبوة بيهقي _ ج 2 ص 71 _ البداية و النهاية ج 2 ص 294 و 295 _ محمد رسول اللّه، سيرته و أثره في الحضارة ص 45 _ السيرة النبوية ابن كثير ج 1 ص 265 و السيرة الحلبية ج 1 ص 140. 👌بر این اساس سن حضرت خدیجه درهنگام تولد فاطمه سلام الله علیهما چهل سال بوده است . ❕مورخین متعدد دیگری معتقدند سن ایشان در هنگام ازدواج بیست و هشت سال بوده است . 📚شذرات الذهب ج 1 ص 14 _ بهجة المحافل ج 1 ص 48 _ أنساب الأشراف (قسم حياة النبي ) ص 98 _ تهذيب تاريخ دمشق ج 1 ص 303 _ سير اعلام النبلاء ج 2 ص 111 _ مختصر تاريخ دمشق ج 2 ص 275 _ البحار ج 16 ص 12 مستدرك الحاكم ج 3 ص 82 ❕بر این اساس سن ایشان هنگام تولد فاطمه صدیقه چهل و سه سال بوده است . 👌به فرض هم که بگوییم سن ایشان هنگام ازدواج با پیامبر گرامی چهل سال بوده است ، هنگام تولد فاطمه سلام الله علیها شصت ساله بوده است و هیچ مانعی ندارد که ایشان در هنگام پیری با عنایت الهی حامله شده باشند ، چنان که ساره همسر ابراهیم نبی در سن پیری حامله شد ، آنگاه که خداوند نقل می کند ؛ « همسر ( ابراهیم )ايستاده بود خنديد ، او را بشارت به اسحاق و پس از او يعقوب داديم_ گفت: اى واى بر من! آيا من فرزند مى‏ آورم در حالى كه پير زنم و اين شوهرم پير مردى است اين راستى چيز عجيبى است- گفتند از فرمان خدا تعجب مى ‏كنى اين رحمت خدا و بركاتش بر شما خانواده است چرا كه او حميد و مجيد است » ( هود 71 _ 73) ❕طبق گفته مفسران و سفر تكوين تورات ، ساره نود سال يا بيشتر داشت و همسرش ابراهيم حدود يكصد سال يا بيشتر. 📚تفسیر نمونه ج 9 ص 172 👌از سوی دیگر سن یائسگی در زنان قریشی که حضرت خدیجه سلام الله علیها هم از آن دسته است ، بر اساس روایات متعدد شصت سالگی است ؛ 📚وسائل الشیعه ج 2 ص 335 باب 31 ❕هیچ مانعی ندارد که حضرت خدیجه ، فاطمه را به دنیا آورده باشد ، آنگاه وارد سن یائسگی شده باشند . 👌گذشته از آنکه ما امروزه می بینیم که زنانی در سنین بیشتر از شصت سالگی ، یعنی هفتاد و چند سالگی فرزند به دنیا آورده اند . ❕بی بی سی فارسی از زنی هندی خبر می دهد که در هفتاد و چند سالگی دارای فرزند شد ؛ 🌐https://www.bbc.com/persian/science/2016/05/160511_l03_inidan_woman_birth ❕و یا پیر زن هندی در هفتاد و سه سالگی ، دو قلو زایید ؛ 🌐http://www.pana.ir/news/952405 👌بنابراین تولد فاطمه از خدیجه سلام الله علیهما در شصت سالگی خدیجه ، مطلبی غیر قابل قبول نمی باشد . ❕در مورد تاریخ تولد فاطمه صدیقه سلام الله علیها هم عده ای چون شیخ مفید ، بیان کرده اند که سال دوم بعثت به دنیا آمده است ؛ 📚مسار الشیعه ص 31_ منتهی الامال ج 1 ص 317 ❕بر اساس ملاک قرار دادن سن چهل سالگی ازدواج حضرت خدیجه ، ایشان در پنجاه و هفت سالگی ، فاطمه را به دنیا آورده اند که هنوز به سن یائسگی نرسیده بوده اند . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔به تمامى روحانيون و مراجع شيعه در كل فضاى مجازى ميكنيم كه: فقط و فقط يكى از كتابهاى را براى اثبات دانشمند بودن ايشان، معرفى كنند ❗️ 💠💠 👌علم و دانش وافر و بی نظیر امام صادق علیه السلام مطلبی است که مورد تاکید و تصریح همگان قرار گرفته است تا جایی که خود امام صادق علیه السلام همواره می فرمود ؛ « از من سؤال كنيد پيش از آنكه مرا از دست بدهيد. بدرستى‏ كه پس از من، كسى مانند حديث مرا به شما نخواهد گفت » 📚تاریخ الاسلام ذهبی ج 6 ص 45_ تذکره الحفاظ ، ج 1 ص 157_ تهذیب الکمال ج 5 ص 79 👌و می فرمود ؛ « به خدا سوگند كه من آنچنان به خدا از اوّل تا آخرش آگاهى دارم كه گويا كتاب خدا در ميان مشت من است كه در آن اخبار آسمان، اخبار زمين، اخبار هر آنچه واقع شده، و اخبار آنچه تا قيامت واقع خواهد شد، آمده است كه خداوند متعال خود فرموده است در آن روشنگرى براى هر چيز است‏ » 📚الکافی ج 1 ص 229 👌و می فرمود ؛ « خداوند بزرگتر از آن است که امامی را برای بندگان خودش قرار دهد ، اما چیزی از اسرار آسمانها و زمین را از او بدارد » 📚بحار الانوار ج 26 ص 110 👌و می فرمود ؛ « به خداوند سوگند من عالم به اسرار آسمانها و زمین و بهشت و دوزخ هستم و عالم به هر آنچه در گذشته بوده و تا روز خواهد بود هستم » 📚همان مدرک ص 111 👌شیخ می نویسد ؛ «آن قدر مردمان از علوم امام صادق علیه السلام نقل كرده‏ اند كه به تمام بلاد و شهرها منتشر گشته و اصقاع عالم را فرا گرفته، و نقل نشده از احدى از علماى اهل بيت آنچه از آن حضرت نقل شده است ، همانا اصحاب حديث جمع كرده ‏اند اصحاب راويان از آن جناب را از ثقات با اختلاف‏شان در آراء و مقالات، عددشان به چهار هزار رسيده، و آن قدر دلائل واضحه بر امامت آن حضرت ظاهر شده كه دل‏ها را روشن نموده و زبان مخالف را گنگ كرده از طعن زدن در آن دلائل به ايراد شبهات » 📚الارشاد ج 2 ص 179 👌مالک بن انس امام مالکی ها درمورد امام علیه السلام می گوید: «برتر و بالاتر از جعفر بن محمد را در علم وعبادت و پرهیزگاری، نه چشمی دیده ونه گوشی شنیده ونه به ذهن بشری خطور کرده است» 📚تهذیب التهذیب،ج2 ص104 🗯محمد بن طلحه شافعی درمورد امام علیه السلام می گوید ؛ «او دارای دانشی سرشار، عبادتی بسیار، پارسایی آشکار وهمیشه درحال ذکر بود... گروه بسیاری از بزرگان دین از او نقل روایت کرده واز دانش او بهره برده اند وبر شاگردی او افتخار کرده اند...مناقب او چنان زیاد است که کسی را یارای شمارش آن نبوده... » 📚مطالب السوول،ج 2 ص 56 ❔حال پرسش اینجاست که آیا امام علیه السلام از خود کتابی به یادگار نهادند یا خیر ❕ 👌پاسخ آن است که با توجه به وجود اصحاب و شاگردانی که علوم و سخنان امام علیه السلام را مینوشتند و سینه به سینه و نسل به نسل منتقل می کردند ، ضرورتی نبود که خود امام علیه السلام دست به شود . ❕گذشته از آنکه جو تقیه و فشاری که از ناحیه دستگاه خلافت و مخالفان بر امام علیه السلام وارد شده بود ، آزادی را از ایشان جهت نوشتن کتب مختلف گرفته بود . 👌و از سوی سوم بسیاری از علومی که امام علیه السلام در مورد اسرار و قوانین عالم و آسمانها و زمین از آن آگاه بود ، برای مردمان آن زمان قابل فهم و درک نبود، و کتاب نوشتن از سوی امام را از آنها حل نمی کرد ، و بیشتر آنها را حیران می کرد . ❕ لذا تمام تمرکز و توجه امام معطوف به هدایت معنوی انسان ها و آشنا ساختن آنها با مسیر سعادت بوده است ، که این علوم امام از طریق شاگردان و اصحاب ایشان به ما است . 🔸با این وجود ابن قتیبه از علمای اهل سنت كتابی به نام کتاب جفر را به امام صادق عليه السّلام اسناد می داد و می گفت در آن است آنچه مردم به دانستن آن احتياج دارند تا روز ؛ 📚اخبار الدول ج 1 ص 334 🔸در پایان نقل این کلام شیخ عباس قمی خالی از نیست که می نویسد ؛ «بالجمله نقل نشده از احدى آنچه نقل شده از آن امام صادق از علوم، و با آن كه چهار هزار نفر از آن جناب روايت كرده ‏اند و بطون كتب و اسفار دينيّه از احاديث و علوم آن حضرت مملوّ است، هنوز عشرى از اعشار علم آن حضرت نمايان نشده، بلكه قطره‏ اى ماند كه از دريا برداشته شده، و گفته شده كه بعضى از علماى عامّه از تلامذه و از خدّام و اتباع آن جناب بوده‏ اند و از آن اخذ كرده ‏اند. مانند ابو حنيفه، و محمّد بن حسن، و ابو يزيد طيفور سقّاء آن حضرت را خدمت كرده و سقايت نموده، و ابراهيم بن ادهم و مالك بن دينار از غلامان آن حضرت بوده ‏اند.» 📚منتهی الامال ج 2 ص 1341 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤔 ❔چرا ما شیعیان را شیعه جعفری می گویند ❗️آیا امام صادق مذهب شیعه را به وجود آورده اند ❕یعنی تا قبل از امام شیعه نبوده است ❕❕ 💠💠 👌شیعه به معنای کسانی که معتقد به امامت و ولایت علی علیه السلام و یازده فرزند معصومش هستند در زمان پیامبر گرامی وجود داشتند و خود پیامبر گرامی واژه « » را بر این گروه اطلاق کردند . ❕در تفسير «الدر المنثور» كه از منابع معروف اهل سنت است در ذيل آيه شريفه « اوْلئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَريَّة » ( بینه 7) از جابربن عبداللَّه انصارى چنين نقل شده است كه مى‏ گويد ؛ «ما نزد پيامبر بوديم كه على عليه السلام به سوى ما آمد، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اين و شيعيانش در روز قيامت رستگارانند، و در اين هنگام آيه شريفه إِنَّ الَّذينَ آَمَنُوا وَ عَمِلُو الصّالِحاتِ أولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ كسانى كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند بهترين خلق خدا هستند ، نازل گرديد». 📚الدر المنثور ج 6 ص 379 👌حاكم كه او نيز از دانشمندان معروف اهل سنت در قرن پنجم هجرى است اين مضمون را در كتاب معروفش «شواهد التنزيل» از طرق مختلف از پيغمبر اكرم نقل مى ‏كند و تعداد رواياتش از بيست روايت تجاوز مى‏ كند. 🔹از جمله از ابن عباس نقل مى‏ كند هنگامى كه آيه إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ أولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ نازل شد، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به على عليه السلام فرمود: «هُو انْتَ وَ شِيْعَتُكَ ...»: «منظور از اين آيه تو و شيعيانت هستيد» 📚شواهد التنزیل ج 2 ص 357 ❕بسيارى ديگر از علماى اسلام و دانشمندان اهل سنت مانند ابن حجر در كتاب صواعق و محمد شبلنجى در نور الابصار، اين را ذكر كرده‏ اند. 📚الصواعق ص 96_ نور الابصار ص 70 👌بنابراين به شهادت اين روايات نام و عنوان شيعه را پيامبر اسلام براى پيروان راه على عليه السلام و طرفداران او برگزيده است، و تاريخچه پيدايش شيعه نه بعد از رحلت و شهادت پيامبر اسلام بلكه به يك معنى در حيات خود آن حضرت بوده است، و اين واژه را به ياران و پيروان على عليه السلام اطلاق فرموده، و تمام كسانى كه پيامبر اسلام را به عنوان رسول خدا مى‏ شناسند، مى دانند كه او سخنى از روى هوى و نمى ‏گفت ؛ «و هرگز از روى هواى نفس سخن نمى گويد.- آنچه مى گويد چيزى جز وحى (الهى) كه بر او القا شده نيست.» ( نجم 3_4) و اگر فرموده است تو و پيروانت فائزان و رستگاران در قيامت هستيد. يك واقعيت است‏. 📚پیام قرآن ج 9 ص 24 ❕اما اين‏كه مذهب شيعه را مذهب جعفرى مى‏ گويند براى اين است كه تا زمان حضرت امام صادق عليه‏ السلام به واسطه تسلط سياستمداران و زمامداران ستمگر، فرصت نشر علوم و معارف اسلام و تربيت ، آن‏طور كه براى ايشان فراهم شد، براى‏ امامان قبل از ايشان فراهم نگرديد 👌شیخ می نویسد ؛ «آن قدر مردمان از علوم امام صادق علیه السلام نقل كرده‏ اند كه به تمام بلاد و شهرها منتشر گشته و اصقاع عالم را فرا گرفته، و نقل نشده از احدى از علماى اهل بيت آنچه از آن حضرت نقل شده است ، همانا اصحاب حديث جمع كرده ‏اند اصحاب راويان از آن جناب را از ثقات با اختلاف‏شان در آراء و مقالات، عددشان به چهار هزار رسيده، و آن قدر دلائل واضحه بر امامت آن حضرت ظاهر شده كه دل‏ها را روشن نموده و زبان مخالف را گنگ كرده از طعن زدن در آن دلائل به ايراد شبهات » 📚الارشاد ج 2 ص 179 👌بنابر اين ايشان از موقعيت و فرصت، حداكثر استفاده را فرموده، علوم و معارف اسلام را تعليم و تدريس فرمودند و شاگردان بزرگى تربيت كردند كه هر كدام از علماى بزرگ اسلام به شمار مى ‏روند؛ از آن ، شيعه و پيروان آن حضرت را جعفرى گفتند و بعد هم اين لقب بر شيعه باقى ماند و امامان بعد هم آن را منع نفرمودند چرا كه غرض همه، ترويج دين و هدايت مردم بود؛ همه راستگو بودند و همه مردم را به يك راه كه يگانه راه راست است هدايت فرمودند. 📚معارف دین ج 3 ص 144 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔چرا به امام صادق ، می گویند ❗️مگر بقیه امامان معاذ الله کاذب بوده اند که ایشان صادق شده اند ❕❕ 💠💠 👌از آنجایی که تمام امامان ما نور واحدی هستند ، ویژگی ها و صفاتی که لازمه امامت است ، از یکدیگر ارث می برند و همه آنان حائر یکدیگر هستند . ❕پیامبر گرامی فرمود: ٌ« تمام امامان در فضل و نزد خداوند یکسان هستند » 📚اثباه الهداه ج 2 ص237 🔹و فرمود ؛ « اولین ما مانند اخرین ما و اخرین ما مانند اولین ما هستند » 📚بحار الانوار ج 25 ص360 ❕اگر هر یک از امامان به لقبی خاص خوانده می شوند ، به این معنا نیست که سایر امامان ، از آن صفت و لقب بی بهره بوده اند ، بلکه این نامگذاری ها از آن جهت است که صفتی خاص از میان صفات یکی از امامان در جامعه ظهور و بروز خاصی داشته است و جامعه را تحت تاثیر قرار داده است لذا آن امام به همان صفت خوانده می شده است ، اگر چه بقیه امامان نیز آن صفت را به نحو کامل دارا بوده اند . ❕در رابطه با لقب امام ششم به صادق علیه السلام نیز همین بوده است . 🔹ابن خلكان از علمای مطرح اهل سنت می نویسد ؛ « جعفر بن محمد صادق يكى از امامان دوازده ‏گانه مذهب شيعه است، او از بزرگان اهل بيت عليهم السّلام بوده و از جهت راستى در ملقب به صادق گرديده است » 📚وفیات الاعیان ج 1 ص 327 ❕گفته شده است كه منصور دوانيقى كه خود از كينه ‏توزترين دشمنان امام صادق عليه السّلام است، اين لقب را به او نسبت داده است. در بيان سبب اين مطلب آورده ‏اند كه ابو خراسانى از امام صادق عليه السّلام خواست كه او را به قبر جدّش امير المؤمنين عليه السّلام كه در آن زمان مخفى بود، راهنمايى كند. امّا امام صادق عليه السّلام از اين كار خوددارى كرده و به او خبر داد كه قبر امام امير المؤمنين عليه السّلام در ايّام حكومت مردى كه او را ابو جعفر منصور مى‏ نامند ظاهر خواهد شد. 👌ابو مسلم به منصور اين خبر را در ايّام حكومتش داد. در آن زمان منصور در رصّافه بغداد ساكن بود. او از شنيدن اين خبر شد و گفت ، اين همان شخص راستگوست‏ . 📚موسوعه الامام الصادق ج 1 ص 22 ❕بلکه اساسا این لقب توسط پیامبر گرامی به امام ششم علیه السلام اطلاق گردیده است . 🔹از حضرت امام زين العابدين عليه السّلام پرسيدند كه امام بعد از تو كيست؟ فرمود: محمّد باقر كه علم را مى ‏شكافد شكافتنى. پرسيدند كه: بعد از او امام كه خواهد بود؟ فرمود: جعفر كه نام او نزد اهل آسمان‏ها صادق است. ❔گفتند: چرا به خصوص او را مى ‏نامند و حال آن كه همه شماها صادق و راستگوييد؟ 🔹فرمود ؛ « خبر داد مرا پدرم از پدرش رسول خدا كه آن حضرت فرمود ؛ « چون متولّد شود فرزند من جعفر بن محمّد بن علىّ بن الحسين عليهم السّلام او را صادق ناميد، زيرا كه پنجم از فرزندان او جعفر نام خواهد داشت و دعوى امامت خواهد كرد به دروغ از روى افتراء، و او نزد خدا كذّاب افتراكننده بر خدا است، پس حضرت امام زين العابدين عليه السّلام گريست و فرمود كه: گويا مى ‏بينم جعفر كذّاب را كه برانگيخته است خليفه جور زمان خود را بر تفتيش و تفحّص امام پنهان » 📚دلائل الامامه ص 112_ بحار الانوار ج 46 ص 230 ❕شیخ صدوق نیز در معانی الاخبار چنین می آورد ؛ « او به صادق نامیده شد تا از جعفر کذاب که به دروغ ادعای امامت می کند شود» 📚معانی الاخبار ص65 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔روحانی امروز می گفت که امام صادق نسبت به تمام زبان ها و حتی زبان حیوانات هم آگاه بوده است ❗️آیا در این مستندی هم است ❕ 💠💠 👌امام صادق عليه السّلام ، دانا به تمام زبان‏هاى دنيا بوده است و با اهل هر زبانى با زبان خود او سخن مى ‏گفته است. اينك به رواياتى در اين زمينه توجّه كنيد ؛ 1⃣ ابو بصير روايت مى‏ كند كه نزد ابو عبد اللّه امام جعفر صادق عليه السّلام بودم و ديدم كه مردى نزد آن حضرت است و آن حضرت با او به زبانى كه من نمى‏ فهمم صحبت مى ‏كند آن زبان فارسى بود. 📚الاختصاص ص 183 2⃣همچنين روايت مى‏ كند كه گروهى از اهل به ديدار امام صادق عليه السّلام آمدند. امام صادق به آن‏ها فرمودند: «من جمع مالا يحرسه عذّبه اللّه على‏ مقداره». آن‏ها به زبان فارسى به امام صادق عرض كردند: ما عربى نمى‏ دانيم. و امام عليه السّلام به زبان به آنان فرمودند: «هركه درم اندوزد، جزايش دوزخ باشد» 📚الخرائج و الجرائح ج 2 ص 753 3⃣ ابان بن تغلب روايت مى ‏كند كه از منزل خود در مدينه خارج شدم و مى‏ خواستم به ديدار امام صادق عليه السّلام بروم. هنگامى كه به در خانه آن حضرت رسيدم، ديدم گروهى نزد آن هستند و من آن‏ها را نمى ‏شناختم و تاكنون كسانى را خوش‏ چهره ‏تر و خوش‏رفتارتر از آن‏ها نديده بودم كه در نهايت آرامش و طمأنينه بودند؛ امام صادق عليه السّلام حديث مى‏ فرمود و در آن مجلس پانزده نفر از زبان‏هاى مختلف را به حديث خود تفهيم كرد كه در ميان آن‏ها عرب، فارس، نبطى، حبشى و صقلبى بودند. عرب مى ‏گفت حديث عربى بگو. فارسى مى ‏گفت به فارسى بگو. حبشى مى‏ گفت به حبشى بگو و صقلبى آن حضرت را به سخن گفتن به زبان خود مى‏ خواند. امام صادق عليه السّلام به يكى از اصحاب خود فرمودند: يك حديث است كه من براى هر آن را به زبان آن گروه بيان كردم. 📚بحار الانوار ج 47 ص 99 4⃣ بين امام عليه السّلام و عمّار ساباطى، گفت‏ وگويى به زبان نبطى درگرفت. عمّار ساباطى مبهوت شد و همچنان كه مى‏ رفت، مى‏ گفت نديدم كسى فصيحتر از شما به زبان نبطى سخن بگويد. امام صادق عليه السّلام به او فرمودند: «اى عمّار، و به زبان‏ها» 📚همان مدرک ص 81 5⃣روايت دیگر است از صفوان بن يحيى، از جابر كه گفت ، نزد حضرت صادق عليه السّلام بودم، پس بيرون شديم با آن جناب كه ناگاه ديديم مردى بزغاله ‏اى را خوابانيده كه ذبح كند، آن بزغاله چون حضرت را ديد كشيد، حضرت فرمود به آن مرد كه قيمت اين بزغاله چيست؟ گفت: چهار درهم. 👌حضرت از كيسه خود چهار درهم در آورد و به او داد و فرمود بزغاله را رها كن براى خودش، پس گذشتيم. ناگاه برخورديم به شاهينى كه عقب درّاجى را گرفته صيد كند، آن درّاج صيحه كشيد، حضرت صادق عليه السّلام اشاره كرد به آن شاهين با آستين خود، آن شاهين از درّاج گذشت و برگشت. ❕من گفتم: ما امرى عجيب ديديم از شما. فرمود: بلى همانا آن بزغاله كه آن شخص او را خوابانيده بود ذبح كند چون نظرش بر من افتاد گفت: استجير باللّه و بكم اهل البيت، ممّا يراد منّى طلب مى ‏كنم از خدا و شما اهل بيت كه مرا رهايى دهيد از كشتن، و درّاج نيز همين را گفت، و اگر شيعيان استقامت داشتند هرآينه مى‏ شنوانيدم به شما منطق طير را » 📚الخرائج ج 2 ص 216_ منتهی الامال ج 2 ص 1383 6⃣ابو يزيد فرقد گوید خدمت حضرت صادق علیه السلام بودم غلامى اعجمى را فرستاد از پى كارى غلام برگشت و شروع به تغيير كرد ،نميتوانست خوب‏ توضيح دهد بطورى كه من خيال كردم امام عصبانى خواهد شد فرمود ،« با هر زبانى كه مايلى صحبت كن من ميفهمم چه ميگوئى » 📚بصائر الدرجات ج 1 ص 338 ❕این مضمون در روایات دیگری نیز وارد شده است که جهت آگاهی رجوع شود ؛ 📚بحار الانوار ج 47 ص 63 باب 5 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیا این که افرادی که با کرونا از دنیا رفتند غسل میت داده نشوند در سرنوشت اخروی آنان موثر است ❗️برخی به این دلیل مرگ با کرونا را ناپسند می دانند چون مثلا غسل و کفن نمی شوند ❕❕ 💠💠 👌غسل میت از غسل های واجب و لازمی است که باید در قبال اموات صورت گیرد ، چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « غسل میت واجب است » 📚الکافی ج 3 ص 40 ❕اسلام برای انسان ارزشی قوق العاده قائل است و ارزش او را با وسائل و بیانات گوناگون بالا برده است حتی این موضوع شامل حال پس از مرگ هم می شود و از نظر قوانین اسلام هیچ کس مجاز نیست به مرده مسلمان اهانت کند حتی نمی تواند به قبر او نیز اهانت نماید .موضوع غسل و کفن و دفن نیز یک نوع احترام به مقام انسان است . احترامی که جنبه خرافی ندارد. ❗️علاوه بر این چون از نظر اسلام مرگ پایان زندگی نیست بلکه دروازه ای نسبت به جهان و زندگی دیگر و نزول در جوار رحمت الهی است از این جهت دستور می دهد که بایستی مردگان را نظیف و پاکیزه کنند و با لباسی ساده و پاک به خاک بسپارند تا این عمل رمز بقای حقیقی و امتداد زندگی باشد .این است فلسفه غسل میت 📚پاسخ به پرسشهای مذهبی ، مکارم شیرازی و سبحانی تبریزی ، ص315 👌امام رضا علیه السلام فرمود ؛ « علت غسل دادن میت این است که به این وسیله طاهر و نظیف شده و از آلودگی های امراض و آنچه در هنگام بیماری به او رسیده پاکیزه می گردد چه آنکه انسان بعد از مرگ با فرشتگان و اهل آخرت ملاقات می کند لذا مستحب است وقتی بر خداوند و اهل طهارت وارد می شود و نظیف بوده و به واسطه طهارت به خداوند توجه کند و از او خواسته خود را خواسته و بخواهد که شفاعت شفعاء را در حق او بپذیرد.» 📚علل الشرائع ج1 ص 300 ❕حال اگر امکان غسل میت کرونایی به خاطر ترس سرایت کرونا نبود ، تیمم جایگزین آن می شود و اگر امکان تیمم هم به خاطر ترس از سرایت کرونا نبود ، تکلیفی نیست ، و لزومی ندارد که در هر صورتی میت کرونایی غسل و کفن یا تیمم بشود ، شریعت آسان اسلام در همچنین مواقعی تکلیف غسل و تیمم را برداشته است چنان که خداوند می فرماید ؛ « در دین برای شما حرج و سختی قرار داده نشده است» 📓حج 78 ❗️پیامبر گرامی فرمود ؛ « من برای شریعت سهل و اسان مبعوث شده ام» 📚وسائل الشیعه ج8 ص116 ❕ امام صادق عليه السلام فرمود ؛ « هيچ حرامى الهى نيست مگر اين كه خداوند آن را براى كسى كه مضطر شده است حلال فرموده‏ است » 📚بحار الانوار ج 72 ص 411 👌ترک غسل و کفن و تیمم میت در حالت عادی حرام است ، اما در حالت اضطرار و ترس از سرایت کرونا بی اشکال است . ❕مومنینی که با کرونا می میرند و احیانا غسل و تیمم و کفن نمی شوند ، نباید نگرانی از این بابت داشته باشند از چند جهت ؛ 1⃣آنان قصد و نیت این را داشته اند که در صورت مرگ ، غسل و کفن شوند تا با حالتی پاکیزه وارد سرای برزخی شوند ، اما به علت کرونا این امر در مورد آنان محقق نشده است ، مطابق روایات متعددی ، خداوند آنچه را که در نیت و قصدشان بوده برایشان اجرایی می کند و آنان را پاک و پاکیزه وارد سرای برزخ می کند . ❕امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « بنده مؤمن فقير مى ‏گويد ، اى پروردگار من! به من [مال و ثروت‏] روزى كن تا فلان احسان و بهمان كار خير را انجام دهم. پس، اگر خداوند عزّوجلّ بداند كه اين سخن را از صدق نيّت مى‏ گويد، همان اجرى را براى او مى ‏نويسد كه اگر آن كارهاى خير را انجام مى‏ داد برايش مى‏ نوشت. خداوند گشاينده بخشنده است.» 📚الکافی ج 2 ص 85 ❕پیامبر گرامی در مورد برخی افراد که توفیق نیافتند در جنگ ها در رکاب ایشان باشند می فرمود ؛ « افرادى را در مدينه باقى گذاشتيم كه هيچ وادى‏ اى را نپيموديم و بر هيچ تپه‏ اى بالا نرفتيم و در هيچ سراشيبى قدم نگذاشتيم، مگر اينكه آنان نيز با ما بودند. عرض كردند: چگونه با ما هستند، در حالى كه حضور پيدا نكردند؟ فرمود: نيّت ‏هايشان [با ماست‏].» 📚میزان الحکمه ج 12 ص 519 👌و فرمود ؛ « هر كس به بستر خود رود و نيّتش اين باشد كه نماز شب بخواند، امّا خوابش ببرد تا صبح شود، آنچه در نيّتش بوده براى او نوشته شود و خوابش صدقه‏ اى از جانب پروردگارش براى او باشد. » 📚الترغیب و الترهیب ج 1 ص 60 ❕امام على عليه السلام به مردى كه دوست داشت برادرش نيز مى ‏بود تا پيروزى خدا بر دشمنانش را در جنگ جمل ببيند فرمود ؛ « آيا دل برادرت با ماست؟ عرض كرد: آرى. حضرت فرمود ، پس، او با ما بوده است. هر آينه در اين سپاه ما افرادى حضور داشته ‏اند كه هنوز در پشت پدران و زهدان مادرانند. به زودى روزگار آنان را به جهان هستى آورد و با وجود آنها [جبهه‏] ايمان نيرو گيرد » 📚نهج البلاغه ، خطبه 12 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 2⃣در روایاتی مرگ افرادی که با بیماری مسری از دنیا می روند ، مرگ شهادت گونه دانسته اند ، چنان که پیامبر گرامی فرمود ؛ « مرگ با طاعون برای هر مسلمانی شهادت است » 📚میزان الحکمه ج 6 ص 70 👌 در لغت عربی به هر گونه بیماری مسری ، طاعون می گویند چنان که در کتاب قاموس المحیط آمده است ؛ « وبا یا طاعون هر بيمارىِ واگيردارِ ديگرى است » 📚القاموس المحيط ج 1 ص 31 ❕بنابراین چنین افرادی که گرفتار بیماری مسری می شوند و افراد احیانا آنان را ترک می کنند، به خاطر سختی و حقارتی که تحمل می کنند و می میرند ، شهید گونه مرده اند و به عنوان شهید و پاکیزه ، پا به عرصه برزخ می گذارند ، اگر چه غسل و کفن مثلا نشده باشند . 3⃣گرفتار بیماری شدن موجب پاکسازی روح و جان و قرب بیشتر به خداوند می گردد ، و افرادی که با بیماری می میرند ، به پاداش های والایی دست پیدا می کنند ، چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ «بلاهای بزرگ پاداش های بزرگ را در پی دارد وخداوند هیچ گروهی را دوست نمی‌دارد مگر آنکه آنان را گرفتار می کند» 📚الکافی،ج 2 ص 252 ❕و فرمود ؛ «همانا در بهشت، مقامى است كه هيچ بنده‏ اى به آن نمى‏ رسد، مگر به وسيله مبتلا شدن در بدنش » 📚الکافی ج 2 ص 255 _ بحار الانوار ج 67 ص 212 4⃣چنین افرادی در قیامت نیز با کفن و پوشیده و پاکیزه محشور می شوند ، اگر چه در دنیا کفن نشده باشند ، چنان که امام صادق علیه السلام درباره کیفیت حشر مومنان فرمود ؛ « آنان در کفن هایشان محشور می شوند و کسی که بدون کفن از دنیا رفته باشد به وسیله الهی محشور می شود» 📚الاحتجاج ج2 ص350 🔶در روایت دیگر پیامبر گرامی فرمود ؛ « مومن به حالت پوشیده محشور می شود و کافر به حالت عریان محشور می شود» 📚بحار الانوار ج7 ص111 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❓خداوند در سوره زمر می گوید که تمام گناهان را می بخشد اما در سوره دیگری می گوید گناه شرک را نمی ورزد ❕آیا این تناقض نیست ❗️❗️ 💠پاسخ💠 🔶خداوند می فرماید: « بگو ای بندگان من که بر خود ستم و اسراف کرده اید از رحمت خدا نومید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد» 🔷زمر 53 ❕این آیه از گسترده ترین آیات قرآن است که شمول آن هر گونه گناه را در بر می گیرد و به همین دلیل از امید بخش ترین آیات قرآن محسوب می شود . 🔶مورد اشکال آیه 48 نساء می باشد که می فرماید: « خداوند شرک را نمی بخشد اما کمتر از آن را برای هر کس که بخواهد می بخشد» 🗯اما باید توجه داشت که این دو آیه با یکدیگر در تعارض نیستند . 🔷آیه اول به صورت عمومی اعلام می کند که خداوند هر گناهی را خواهد بخشید حتی گناه شرک را در صورتی که صاحب آن توبه کند . ❗️آیه دوم که گناه شرک را استثناء می کند در مورد کسانی است که از شرک توبه نکنند و با حالت شرک بمیرند . 🔶اینان دیگر مشمول عفو پروردگار نمی شوند زیرا خداوند در روز قیامت بسیاری از افراد را بدون توبه کردن مورد بخشش قرار می دهد چنان که امام صادق علیه السلام فرمود: « زمانی که قیامت شود رحمت خداوند چنان همه جا را فرا می گیرد که حتی شیطان نیز طمع در بخشیده شدن می کند» 📚بحار الانوار ج7 ص287 ❕در این حالت و زمان مشرکینی که بدون توبه از دنیا رفته اند دیگر مشمول عفو و رحمت الهی واقع نمی شوند و به غیر از این گروه خداوند هر کسی را که بخواهد در روز قیامت مورد عفو و رحمت خودش قرار می دهد . 📝پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❓چرا خداوند فرعون را که در آخرین لحظات ایمان آورد نبخشید ولی قوم حضرت یونس رو در آخرین لحظات که عذاب خیلی نزدیک شده بود واگر دستشان را دراز میکردن به ابرهای تیره حامل عذاب میخورد،بخشید وفرصت دوباره داد؟ 💠پاسخ💠 👌توبه مخصوص به گناه یا گناهان خاصی نیست و شخص و اشخاص معینی را شامل نمی شود و زمان محدودی ندارد . ❗️تنها استثنایی که در قبول توبه وجود دارد و در قرآن به آن اشاره شده است این است که اگر انسان زمانی به سراغ توبه رود که در آستانه برزخ قرار گرفته و مقدمات انتقال او از دنیا فراهم شده است و یا عذاب الهی فرا رسیده باشد پذیرفته نمی شود و در آن زمان درهای توبه بسته خواهد شد زیرا اگر کسی در آن حال توبه کند توبه او اضطراری است نه اختیاری و توام با میل و رغبت . 👌قرآن می گوید: « توبه کسانی که کارهای بد انجام می دهند و هنگامی که مرگ یکی از آنها فرا رسد بگوید الان توبه کردم پذیرفته نیست » 🔶نساء 18 👌در داستان فرعون می خوانیم که هنگامی که فرعون و لشگریانش وارد مسیر خشکی داخل دریا شدند و ناگهان آبها فرو ریختند و فرعون در حال غرق شدن بود و گفت : « من ایمان آوردم که هیچ معبودی جز آن کسی که بنی اسرائیل به او ایمان آورده اند نیست و من از مسلمین هستم» 🔷یونس 90 👌ولی بلافاصله جواب شنید: « الان ایمان می آوری در حالی که قبلا عصیان کردی و از مفسدان بودی » 🔶یونس 91 👌و در مورد امت هایی که در هنگام نزول عذاب توبه می کردند می فرماید: « هنگامی که عذاب ما را مشاهده کردند ایمانشان برای آنها سودی نداشت » 🔶غافر84 👌بنابراین توبه در یک مورد پذیرفته نیست و آن جائی است که مساله از شکل اختیاری بودن بیرون رود و شکل اضطراری و اجباری به خود بگیرد. 📚اخلاق در قرآن ج1 ص224 ❕ایمان قوم حضرت یونس قبل از نزول عذاب بود لذا مورد پذیرش خداوند واقع شد . 🔷خداوند می فرماید: « چرا هیچیک از شهرها و آبادی ها ایمان نیاوردند که ( ایمانشان به موقع باشد و ) مفید به حالشان افتد مگر قوم یونس ، به هنگامی که ایمان آوردند عذاب رسوا کننده را در زندگی دنیا از آنان برطرف ساختیم و تا مدت معینی ( پایان زندگی و اجلشان ) آنها را بهره مند ساختیم» 🔶یونس 98 👌در تفسیر نمونه چنین آمده است ؛ ❕ ماجرای آنها به این قرار بود که در تواریخ آمده است هنگامی که یونس از ایمان آوردن قوم خود که در سرزمین نینوا در عراق زندگی می کردند مایوس شد، به پیشنهاد عابدی که در میان آنها می زیست نفرین کرد در حالی که عالم و دانشمندی نیز در میان آن گروه بود که به یونس پیشنهاد می کرد باز هم درباره آنان دعا کند و باز هم به ارشاد بیشتر بپردازد و مایوس نگردد. 🔶ولی یونس پس از این ماجرا از میان قوم خود بیرون رفت قوم او که صدق گفتارش را بارها آزموده بودند گرد مرد دانشمند اجتماع کردند، هنوز فرمان قطعی عذاب فرا نرسیده بود، ولی نشانه های آن کم و بیش به چشم می خورد، آنها موقع را غنیمت شمرده و به رهبری عالم از شهر بیرون ریختند، در حالی که دست به دعا و تضرع برداشته و اظهار ایمان و توبه کردند و برای اینکه انقلاب و توجه بیشتری در روح و جان آنها پیدا شود، مادران را از فرزندان جدا ساختند و لباسهای درشت و خشن و کم اهمیت در تن کردند، و به جستجوی پیامبر خویش برخاستند اما اثری از او ندیدند. ❗️ولی این توبه و ایمان و بازگشت به سوی پروردگار که به موقع انجام یافته بود، و با آگاهی و اخلاص توام بود کار خود را کرد، نشانه های عذاب بر طرف شد و آرامش به سوی آنها بازگشت، و هنگامی که یونس پس از ماجرای طولانیش به میان قوم خود بازگشت، او را از جان و دل پذیرا گشتند. 👌یادآوری این نکته نیز لازم است که قوم یونس هرگز در برابر مجازات قطعی قرار نگرفته بودند و گرنه توبه آنان نیز پذیرفته نمی شد، بلکه اخطارها و هشدارهائی که معمولا قبل از مجازات نهائی می آید برای آنها به قدر کافی بیدار کننده بود، در حالی که مثلا فرعونیان بارها این اخطارها را دیده بودند، (همانند ماجرای طوفان و ملخ خوراکی و دگرگونی شدید آب نیل و امثال آن) ولی هیچگاه این اخطارها را جدی نگرفتند، و تنها از موسی خواستند که ناراحتی را خداوند از آنان بر طرف سازند تا ایمان بیاورند، اما هرگز ایمان نیاوردند. 📚تفسیر نمونه ج8 ص387 📝پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❓در قرآن و اسلام موارد متعددی است که خداوند در ابتدا یک حکمی میدهد و پس از گذشت مدتی حکم دیگری جایگزین آن میشود و حکم اول نسخ می شود❕آیا این تغییر احکام نشان دهنده ناگاهی خداوند نمیباشد❔ 💠پاسخ💠 👌نسخ از نظر لغت به معنی از بین بردن و زائل نمودن است و در منطق شرع، تغییر دادن حکمی و جانشین ساختن حکمی دیگر بجای آن است ؛ ❗️ به عنوان مثال ؛ 1⃣مسلمانان بعد از هجرت به مدینه مدت شانزده ماه به سوی بیت المقدس نماز می خواندند، پس از آن دستور تغییر قبله صادر شد، و موظف شدند هنگام نماز رو به سوی کعبه کنند 2⃣در سوره نساء آیه 15 درباره مجازات زنان زناکار دستور داده شده که در صورت شهادت چهار شاهد، آنها را در خانه حبس کنند تا زمانی که مرگشان فرا رسد، یا خداوند راه دیگری برای آنان مقرر دارد. 👌این آیه بوسیله آیه 2 سوره نور نسخ شد و در آن آیه مجازاتشان تبدیل به یکصد تازیانه شده است . 🤔در اینجا ایراد معروفی است که به این صورت مطرح می شود: ❓ اگر حکم اول دارای مصلحتی بوده پس چرا نسخ شده ؟ و اگر نبوده چرا از آغاز تشریع گردیده ؟ و به تعبیر دیگر: چه می شد از آغاز حکم چنان تشریع می گشت که احتیاجی به نسخ و تغییر نداشت ؟ 🗯پاسخ این سؤال را دانشمندان اسلام از قدیم در کتب خود آورده اند و حاصل آن با توضیحی از ما چنین است؛ ❕می دانیم نیازهای انسان گاه با تغییر زمان و شرائط محیط دگرگون می شود و گاه ثابت و بر قرار است . 🔷 یک روز برنامهای ضامن سعادت او است ولی روز دیگر ممکن است بر اثر دگرگونی شرائط همان برنامه سنگ راه او باشد. 🔶یک روز داروئی برای بیمار فوق العاده مفید است و طبیب به آن دستور می دهد اما روز دیگر به خاطر بهبودی نسبی بیمار ممکن است این دارو حتی زیانبار باشد لذا دستور قطع آن و جانشین ساختن داروی دیگر را می دهد. ❗️ممکن است درسی امسال برای دانش آموزی سازنده باشد اما همین درس برای سال آینده بی فایده باشد، معلم آگاه باید برنامه را آنچنان تنظیم کند که سال به سال دروس مورد نیاز شاگردان تدریس شود. 👌این مساله مخصوصا با توجه به قانون تکامل انسان و جامعه ها روشنتر می گردد که در روند تکاملی انسانها گاه برنامهای مفید و سازنده است و گاه زیانبار و لازم التغییر به خصوص ‍ در هنگام شروع انقلابهای اجتماعی و عقیدتی، لزوم دگرگونی برنامه ها در مقطعهای مختلف زمانی روشنتر به نظر می رسد. ❕البته نباید فراموش کرد که اصول احکام الهی که پایه های اساسی را تشکیل می دهد در همه جا یکسان است هرگز اصل توحید یا عدالت اجتماعی و صدها حکم مانند آن دگرگون نمی شود، تغییر در مسائل کوچکتر و دست دوم است . ❕با توجه به این نکات روشن می شود که نسخ به هیچ عنوان مستلزم ناگاهی واضع از قوانین نمی باشد بلکه بر اساس تغییر شرایط و مصالح احکامی تغییر می کند. 📚تفسیر نمونه ج1 ص390 📝پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔ببخشید خالدون در آیات قرآن معنی ابدی هست یا زماندار هست ❗️❗️ 💠💠 👌خلود در اصل لغت به معنى بقاى طولانى و هم به معنى ابديت آمده است، ولى در بسيارى از آيات قرآن با قيودى ذكر شده است كه از آن به وضوح مفهوم فهميده مى ‏شود، مثلا در آيات 100 توبه 11 طلاق و 9 تغابن در مورد بهشتيان تعبير به خالِدِينَ فِيها أَبَداً مى ‏كند، كه اين تعبير مفهومش ابديت بهشت براى اين گروه‏ ها است، و در آيات ديگرى مانند 169 نساء و 23 جن در باره گروهى از دوزخيان همين تعبير خالِدِينَ فِيها أَبَداً ديده مى‏ شود كه دليل بر جاودانگى عذاب آنها است. 🔸تعبيرات ديگرى مانند ماكثين فيها ابدا در آيه 3 كهف لا يَبْغُونَ عَنْها حِوَلًا (كهف- 108) و مانند اينها نشان مى ‏دهد كه بطور قطع از بهشتيان و دوزخيان جاودانه در نعمت يا در عذاب خواهند ماند. 🔹بعضى كه نتوانسته ‏اند اشكالات خلود و جاودانگى مجازات را به نظر خود حل كنند ناچار دست به دامن معنى لغوى آن زده و آن را به معنى مدت طولانى گرفته‏ اند، در حالى كه تعبيراتى نظير آيات فوق چنين تفسيرى را ندارد. 📚تفسیر نمونه ج 9 ص 238 ❕شيخ مفيد در «اوائل المقالات» مى ‏فرمايد ؛ «تمام علماى اماميّه اتفاق نظر دارند كه تهديد به خلود در آتش مخصوص كفّار است، و كسانى را كه داراى ايمان به خدا و اقرار به فرائض او دارند از اهل نماز، هرگاه مرتكب گناهى بشوند شامل نمى ‏شود و تمام «مرجئه» و محدّثان بر اين امر متفقند، در حالى معتزله اتفاق برخلاف اين قول كرده‏ اند، و چنين مى‏ پندارند كه تهديد به خلود در آتش همه كفّار و همه فاسقان را شامل مى‏ شود» 📚اوائل المقالات ص 53 👌بنا براین آنچه مسلم است خلود کفار و افراد بی ایمان در دوزخ می باشد اما درباره معصیت کاران این معنا مسلم نیست مگر انکه و گناه انچنان عظیم و گسترده باشد که انسان را به کفر و ترک ایمان بکشاند یا بی ایمان از دنیا برود 📚پیام قران ج 6 ص 371‌ 🔸امام کاظم علیه السلام فرمود ؛ «تنها اهل کفر وجحود واهل ضلالت و شرک در تا ابد باقی خواهند ماند» 📚التوحید صدوق ص407 ❔مهمترين اشكالى كه در مسأله خلود مطرح مى‏ شود و در حقيقت اشكال اصلى است مسأله عدم‏ تناسب «گناه» و «» است، گفته مى‏ شود چگونه مى‏ توان پذيرفت كه انسانى تمام عمر خود را كه حدّاكثر صد سال بوده است، كار بد كرده، و در كفر و گناه غوطه ‏ور بوده، ولى در برابر يكصد سال گناه هزاران ميليون سال كيفر ببيند؟!. 👌البته اين مسأله در مورد نعمت‏هاى جاودان بهشتى مشكلى ايجاد نمى‏ كند، چرا كه تفضّل و پاداش بيشتر از بخشنده مهربانى كه رحمتش عالم هستى را فرا گرفته جاى تعجّب نيست، ولى در مجازات و كيفر، جرم و جنايت حتماً لازم است، و اگر اين تعادل به هم خورد، با عدل الهى سازگار نخواهد بود، خلاصه يكصد سال كفر و گناه در خورد يك صد سال مجازات است، نه بيشتر. 🔸پيچيدگى اين اشكال سبب شده كه گروه‏هايى به فكر توجيه آيات خلود بيفتند و آن را به معناى مدت طولانى يا خلود نوعى و نه شخصى، يا پيدا شدن نوعى سازش با محيط، و امثال آن كه توجيه كنند، ولى اين بسيار ضعيف و غير قابل قبول است، و هرگز با آيات خلود سازگار نيست. 👌آنها كه اين ايراد را مطرح مى ‏كنند از يك نكته اساسى غافلند و آن فرق ميان مجازات‏هاى قراردادى و ‏هاى تكوينى است كه نتيجه طبيعى اعمال و يا زندگى كردن در كنار خود اعمال است. 🔸توضيح اينكه ؛ گاهى قانونگذار قانونى وضع مى‏ كند كه هركس مرتكب فلان خلاف شود بايد فلان مقدار جريمه مالى بدهد، تا فلان مدت در زندان بماند، مسلماً در چنين جايى بايد تناسب «جرم» و «جريمه» در نظر گرفته شود، هرگز براى يك كار كوچك مجازات اعدام يا حبس ابد نمى‏ توان قرار داد، و به عكس براى كار مهمى همچون قتل نفس يك روز زندان بى‏ معناست، حكمت و عدالت ايجاب مى‏ کند كه اين دو با هم كاملًا باشد. 👌ولى كيفرهايى كه در حقيقت اثر طبيعى عمل است و خاصيت تكوينى آن محسوب مى ‏شود، و يا نتيجه حضور خود عمل در برابر انسان است اين گفتگوها را نمى‏ پذيرد، خواه در مورد آثار در اين جهان باشد يا در جهان ديگر. 🔸ادامه 👇 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🔸 👇 👌مثلًا اگر گفته شود كسى كه از مقررات رانندگى تخلف كند و با سرعت غير مجاز و سبقت بى‏ دليل و عبور از مناطق ممنوع كند ممكن است به خاطر همين چند لحظه تخلف چنان تصادفى كند كه دست و پاى او بشكند و يك عمر زمين گير شود، در اينجا كسى نمى‏ گويد، اين نتيجه تلخ براى آن تخلف كوچك عادلانه نيست، زيرا مسلم است كه اين از قبيل جريمه‏ هاى قراردادى اداره راهنمايى نيست كه در آن مسأله تناسب و هماهنگى جرم و جريمه در نظر گرفته شود، اين اثر طبيعى عمل است كه انسان به سراغ آن رفته، و خود را گرفتار آن كرده است. 🔸همچنين اگر گفته شود سراغ مشروبات الكلى يا مواد مخدر نرويد، چرا كه در مدت كوتاهى قلب و معده و مغز و اعصاب شما را تباه مى ‏كند، حال اگر كسى رفت و گرفتار ضعف شديد اعصاب، و بيمارى قلب و عروق و زخم معده شده، در برابر چند روز هوسبازى تا پايان در عذاب اليم و رنج شديد بود، هيچكس ايراد عدم تناسب جرم و جريمه را در اينجا مطرح نمى‏ كند. ❕حال فرض كنيد چنين انسانى به جاى يكصد سال، هزار سال عمر كند و يا يك ميليون سال در دنيا بماند، مسلماً بايد تحمل آن و عذاب را در اين مدت طولانى به خاطر مثلًا چند روزى هوسبازى بنمايد. 👌در مورد عذاب‏ها و كيفرهاى اخروى مسأله از اين فراتر است، آثار تكوينى اعمال و نتائج مرگبار آن ممكن است براى هميشه دامان انسان را بگيرد، بلكه خود اعمال، در برابر انسان مجسم مى‏ شود، و چون آن جهان جاويدان است اعمال نيك و بد جاودانه با انسان خواهند بود، و او را نوازش يا مى‏ دهد. 🔸مجازات‏ها و كيفرهاى رستاخيز بيشتر جنبه اثر تكوينى و خاصيت عمل دارد، همان‏گونه كه قرآن مجيد مى ‏گويد «اعمال بدشان در برابر آنان آشكار مى ‏شود و آنچه را به باد مسخره مى‏ گرفتند بر آنها وارد مى ‏گردد»! (جاثيه 33). 🔸و در آيه 54 سوره يس مى‏ خوانيم ؛ «جز اعمال خود شما براى شما نيست». ❕با اين حال، جايى براى اين سؤال باقى نمى‏ ماند كه چرا تناسب ميان «جريمه» و «جرم» در نظر گرفته نشده است؟. 👌انسان بايد با دو بال «ايمان» و «عمل صالح»، بر فراز آسمان سعادت پرواز كند و از نعمت‏هاى ابدى بهشت و لذّت قرب خدا بهره ‏مند شود، حال اگر بر اثر هوسبازى در يك لحظه با يك عمر صد ساله دو بال خود را درهم بشكند بايد براى هميشه در ذلّت و بدبختى بماند، اينجا مسأله زمان و مكان و مقدار جرم مطرح نيست، بلكه مسأله علّت و معلول و آثار كوتاه مدت و دراز آن مطرح است، يك كبريت كوچك ممكن است شهرى را به آتش بكشد، و يك گرم بذر خار مغيلان ممكن است بعد از مدّتى يك صحراى وسيع خار به وجود آورد كه دائماً مزاحم انسان باشد، همان‏گونه كه چند گرم بذر گل ممكن است با گذشتن چند سال، صحرايى از زيباترين و معطّرترين گلها به وجود آورد كه عطر آن مشام جان را معطّر و ديده و دل را نوازش دهد. 👌حال اگر كسى بگويد يك كبريت چه با آتش گرفتن يك شهر دارد و چند بذر كوچك چه تناسبى با يك صحراى خار يا گل مى‏تواند داشته باشد؟ آيا اين سؤال منطقى است؟ مسلّماً نه. ❕اعمال نيك و بد ما نيز همين‏گونه هستند و ممكن است آثار جاودانى بسيار گسترده‏ اى از خود به يادگار بگذارند (دقت كنيد). 👌مسأله مهم اينجاست كه رهبران الهى و پيامبران بزرگ و اوصياى آنها اين هشدار را پى در پى به ما دادند كه نتيجه چنان گناهانى، عذاب جاودان است، و نتيجه چنين اعمال صالحى، نعمت مخلّد و ابدى است، درست مثل اينكه باغبان آگاه و بيدارى اثر وسيع آن بذر خار و گل را براى ما قبلًا بيان كرده باشد، و ما آگاهانه راه خودمان را در اين مسير انتخاب كنيم. در اينجا به چه مى ‏توانيم ايراد كنيم، و بر چه چيز خرده بگيريم و به كدام قانون اعتراض نماييم، جز به خودمان . 📚پیام قرآن ج 6 ص 379 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⃣ 🤔 ❔آقامیری ؛ ❕ما یک وعده داریم و یک وعید، خلف وعده به هیچ وجه ممکن نیست، اما خلف وعید ممکن است، حال بزرگانی مانند آیت‌الله بهجت می‌گویند: عذاب‌هایی که در قرآن آمده وعید است و قطعی نیست، قرآن برای پیشگویی نیامده بلکه برای پیشگیری آمده، به عنوان مثال ما گاهی می‌خوانیم که خوراک جهنمیان چرک و خون است در حالی که خداوند به همه بندگان در هر حالتی رزق می‌دهد. چگونه می‌شود که در جهنم رزق بنده از چرک و خون باشد ( فارس )❗️ 💠💠 👌یکی از نامهای قیامت « یوم الوعید » است . این نام نيز يك بار در سراسر قرآن مجيد، در سوره ق آيه 20 آمده است ؛ « وَ نُفِخَ فى الصُّورِ ذلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ » «و در صور دميده مى‏ شود آن روز، روز تحقق و عده ‏هاى وحشتناك است». ❕ واژه«وعيد» تنها در موارد وعده‏ هاى شرّ گفته مى‏ شود ؛ 📚مفردات الفاظ قرآن ج 1 ص 875 👌اين نام اشاره پرمعنايى به تمام مجازات‏هاى روز قيامت است، اعم از مشكلات صحنه محشر و دادگاه عدل الهى، و مجازات‏هاى دوزخ، و اعم از كيفرهاى مادى و معنوى، مانند رسوايى در ميان خلائق، و دور ماندن از فيض قرب پروردگار ... ❕آقامیری می گوید خلف وعید جایز است ، یعنی جایز است روز قیامت اصلا جهنمی در کار نباشد و همه بروند بهشت و خداوند به وعیدش به جهنم و عذابهایش عمل نکند . شمر برود بهشت و همنشین امام حسین علیه السلام شود . هیلترها ، صدام ها ، شارون ها ، و هزاران جانی و قاتل که دستانشان به خون میلیون ها تن آلوده شده است ، همه بروند بهشت چون خداوند به همه بندگانش رزق می دهد و باید همه را ببرد بهشت ❕ 👌ما می گوییم این چه استدلال مضحکی است که خلاف قرآن است و موجب زیر سوال بردن عدالت الهی می شود ❕ به خاطر همین می بینیم که خداوند در آیاتی با چنین تفکری برخورد کرده و در آیات محکمی می فرماید ؛ « آيا مؤمنان را همچون مجرمان قرار دهيم؟ شما را چه مى‏ شود؟ چگونه داورى مى‏ كنيد » ( قلم 35 _ 36) ❕« آيا كسانى را كه ايمان آورده‏ اند و عمل صالح را انجام داده‏ اند همچون مفسدان در زمين قرار دهيم، يا پرهيزگاران را همچون فاجران » ( ص 28) ❕« آيا كسانى كه مرتكب سيئات شدند گمان كردند كه ما آنها را همچون كسانى كه ايمان آورده ‏اند و عمل صالح انجام داده‏ اند قرار مى‏ دهيم كه حيات و مرگشان يكسان باشد؟ چه بد داورى مى‏ كنند- و خداوند آسمان‏ها و زمين را به حق آفريده است؟ تا هركس در برابر اعمالى كه انجام داده است جزا داده شود، و به آنها ستمى نخواهد شد. » ( جاثیه 21 _ 22) ❕تقریر دلیل مذکور هم چنین است که تاريخ گذشته انسان و حوادث امروز به خوبى نشان مى‏ دهد كه احقاق حقّ مظلومان، و كيفر ظالمان، هرگز در اين جهان به طور كامل انجام نشده، ممكن است به صورت «قضيّه جزئيه» اين مسأله ديده شود، ولى نه به صورت يك «قضيّه كليه» و فراگير. ❕پس عدالت حاكم بر اين عالم كه پرتوى از عدالت خداست ايجاب مى‏ كند روزى فرا رسيد كه پرونده اعمال همه انسان‏ها بدون استثناء با دقيق‏ترين حساب، مورد بررسى قرار گيرد، و اين همان روزى است كه رستاخيزش مى ‏ناميم. 👌علماى علم عقائد از قديم الايام بر اين استدلال در مسأله اثبات معاد تكيه مى‏ كردند، و صحنه ‏هايى از مظالم بشر را ارائه مى‏ نمودند كه در اين دنيا بدون اجراى عدالت پايان گرفته، ظالمانى كه تا آخر عمر، مرفّه زندگى كرده‏ اند، و مظلومانى كه تا واپسين لحظه زندگى در شكنجه و عذاب بوده ‏اند. آيا ممكن است خداوند عادل به اين امر راضى گردد؟ آيا اين صحنه ‏ها با عدالت او در تضاد نيست؟! 👌سپس به آسانى نتيجه مى‏ گرفتند كه بايد جهان ديگرى در كار باشد تا عدل الهى در مورد انسان‏ها تجلّى كند، و هركس مثقال ذرّه‏ اى كار خير كرده ببيند، و هركس مثقال ذره ‏اى كار شرّ انجام داده، او هم نيز به نتيجه كار خود برسد. بنابراين قيامت مظهر عدل خداست، و پاسخ به همه اين چراها . 📚الالهیات ، سبحانی ، ج 4 ص 171 ❕لذا خداوند در آیاتی عذاب دوزخیان را مقتضای قسط و عدالت خود می داند و می فرماید ؛ « بازگشت همه شما به سوى او است خداوند وعده حقى فرموده، او خلق را آغاز كرد سپس آن را باز مى ‏گرداند، تا كسانى را كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند به عدالت جزا دهد و براى كسانى كه كافر شدند نوشيدنى از مايع سوزان است و عذاب دردناكى بخاطر آنكه كفر مى ‏ورزيدند. » ( یونس 4) ❕و می فرماید ؛ « در آن روز كه اين زمين به زمين ديگر و آسمانها (به آسمانهاى ديگر) تبديل مى‏ شوند، و آنها در پيشگاه خداوند واحد قهار ظاهر مى‏ گردند- و در آن روز مجرمان را با هم در غل و زنجير مى‏ بينى (غل و زنجيرى كه دستها و گردنهايشان را بهم بسته) _ لباسشان از قطران (ماده چسبنده بد بوى قابل اشتعال) است، و صورتهايشان را آتش مى‏ پوشاند- تا خداوند هر كس را هر آنچه انجام داده جزا دهد چرا كه خدا سريع الحساب است » ( ابراهیم 48 _ 51) 👌ادامه👇
🔸ادامه👇 👌بنابراین امکان الغای کلی جهنم و عذاب های دوزخ نیست ، چرا که با عدالت الهی در تضاد است و دوزخیان با پشت کردن به دستورات الهی شایستگی بهره مندی از الطاف او را از دست داده اند ، چنان که در آیه ای می فرماید ؛ « و آنها كه در آتشند به خازنان جهنم مى ‏گويند: از پروردگارتان بخواهيد يك روز عذاب ما را تخفيف دهد، آنها مى ‏گويند آيا پيامبران شما با دلائل روشن به سراغتان نيامدند؟ مى‏ گويند: آرى، آنها مى ‏گويند: پس هرچه مى‏ خواهيد دعا كنيد، ولى دعاى كافران به جايى نمى ‏رسد. » ( مومن 49 _ 50) ❕بله وعیدهای الهی در مورد مومنین قطعی نیست و خداوند می تواند آنها را به خاطر ایمانشان ببخشد یا به خاطر اعمالشان عقاب کند چنان که پیامبر گرامی در مورد مومنین فرمود ؛ « کسی که خداوند به او وعده ثواب داده باشد ، به آن عمل می کند و کسی را که به او وعید عقاب داده باشد ، خداوند دارای اختیار است ( که یا عذابش کند یا ببخشد )» 📚تحف العقول ص 48 👌بر این اساس خداوند بسیاری از مومنین را به خاطر ایمانشان مورد آمرزش قرار می دهد ، چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « چون روز قيامت به پا شود، خداوند تبارك و تعالى رحمتش را مى‏ گستراند، تا آن جا كه ابليس هم به رحمت او طمع مى‏ بندد. » 📚امالی صدوق ص 274 👌و فرمود ؛ « روز قيامت، بنده‏ اى را كه به خويشتن ستم كرده است، مى‏ آورند و خداى بلند مرتبه به او مى ‏فرمايد: «آيا فرمانت ندادم كه از من اطاعت كنى؟ آيا تو را از نافرمانى‏ ام نهى نكردم؟». او مى ‏گويد: چرا، اى پروردگار من؛ امّا شهوتم بر من چيره آمد. پس اگر مرا عذاب كنى، به سبب گناه خود من است و تو به من ستم نكرده ‏اى. خداوند، دستور دهد كه او را به دوزخ برند. بنده مى‏ گويد: گمان من به تو، اين نبود! خداوند مى ‏فرمايد: «گمان تو به من، چه بود؟» بنده مى‏ گويد: نيكوترين گمان را به تو داشتم. پس خداوند، دستور مى دهد كه او را به بهشت ببرند و مى ‏فرمايد: «گمان نيك تو به من، اكنون به دادت رسيد». 📚المحاسن ج 1 ص 94 ❕این مومنین اگر حق الناسی هم به ذمه داشته باشند ، اهل بیت علیهم السلام واسطه می شوند و از صاحبان حق برایشان رضایت می گیرند چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « زمانی که روز قیامت شود خداوند حساب شیعیان ما را بر عهده ما میگذارد انچه از حقوق پرودگار بر ذمه انان است محمد شفیع می شود و خداوند آنان را می بخشد و انچه از حقوق مردم بر ذمه آنان است محمد شفیع می شود و بجای انان ادا می کند و انچه از حقوق ما اهل بیت بر ذمه انان است ما نیز به انان می بخشیم تا انان بدون حساب وارد بهشت شوند» 📚بحار الانوار ج7 ص274 _ الکافی ج8 ص162 👌اما مشرکین و کافرین به خاطر کفر و شرک و عنادشان ، دیگر در آن سرا مورد لطف قرار نمی گیرند و تا ابد در دوزخ می مانند. ❕مومنین هم باید توجه کنند که اگر در دنیا غرق در فساد و گناه شوند ، احتمال است که گناهان نهایتا از آنان سلب ایمان کند و کافر بمیرند که در این صورت دیگر مورد لطف و آمرزش قرار نمی گیرند ، چنان که فرمود ؛ «آرى كسانى كه تحصيل گناه كنند، و آثار گناه سراسر وجودشان را احاطه نمايد، آنها اهل آتشند و جاودانه در آن خواهند ماند». (بقره 81) ❕و فرمود ؛ «كسانى كه مرتكب گناهان شدند كيفر را به مقدار آن دارند، و ذلت و خوارى آنها را فرا مى‏ گيرد، و هيچ چيز نمى ‏تواند آنها را از (مجازات) الهى نگه دارد، گويى صورتهايشان را پاره‏ هايى از شب ظلمانى پوشانيده، آنها اصحاب آتشند و جاودانه در آن خواهند ماند». ( یونس 27) ❕چنین کسانی که به خاطر گناهان جاودانه در آتش می مانند ، گناهکارانی اند که گناهان از آنان سلب ایمان کرده است و به خاطر بی ایمانی در آتش دوزخ جاودانه اند ، چرا که اگر ایمانی برایشان باقی مانده بود ، در آتش جاوادانه نمی مانند ، چنان که در گذشته و نمایه فوق الذکر مفصلا پیرامون آن بحث کردیم. 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⁉️سوال چرا نام دوازده امام در قرآن نیامده است 🗯پاسخ: ❗️ما در این باره در پاسخ های گذشته کانال مفصلا پاسخ داده ایم .هم اکنون پاسخی را که علامه سبحانی در این زمینه داده اند را برایتان نقل می کنیم: ❗️«روش آموزشی قرآن بیان کلیات و اصول عمومی است. تشریح مصادیق و جزئیات غالباً برعهده پیامبر گرامی می‌باشد. رسول خدا نه تنها مأمور به تلاوت قرآن بود، بلکه در تبیین آن نیز مأموریت داشت، چنان که می‌فرماید: «قرآن را بر تو فرستادیم تا آنچه برای مردم نازل شده است، برای آنها بیان کنی و آشکارسازی، شاید آنان بیندیشند» 📓نحل44 🗯در آیه یاد شده دقت کنید، می‌فرماید:«لتُبَیّن» و نمی‌گوید: «لتقرأ» یا «لیتلو» و این نشانه آن است که پیامبر علاوه بر تلاوت، باید حقایق قرآنی را روشن کند. 🗯 بنابراین، انتظار این که مصادیق و جزئیات در قرآن بیاید، همانند این است که انتظار داشته باشم همه جزئیات در قانون اساسی کشور ذکر شود. اکنون برخی از روش‌های قرآنی را در مقام معرفی افراد بیان می‌کنیم: 1⃣معرفی به نام: 🗯گاهی وضعیت ایجاب می‌کند که فردی را به نام معرفی کند، چنان‌که می‌فرماید: «(عیسی می‌گوید:) به شما مژدة پیامبری را می‌دهم که پس از من می‌آید و نامش احمد است». 📓صف6 ❗️در این آیه، حضرت مسیح، پیامبر پس از خویش را به نام معرفی می‌کند و قرآن نیز آن را از حضرتش نقل می‌نماید. 2⃣معرفی با عدد: ❗️گاهی موقعیت ایجاب می‌کند که افرادی را با عدد معرفی کند، چنان که می‌فرماید: «و خدا از فرزندان اسرائیل پیمان گرفت و از آنان دوازده سرگروه برانگیختیم». 📓مائده 11 3⃣معرفی با صفت: 🗯بعضی اوقات وضعیت به‌گونه‌ای است که فرد مورد نظر را با اوصاف معرفی کند؛ چنان که پیامبر خاتم را در تورات و انجیل، با صفاتی معرفی کرده است: «کسانی که از رسول و نبی درس ناخوانده‌ای پیروی می‌کنند که نام و خصوصیات او را در تورات و انجیل نوشته می‌یابند، که آنان را به نیکی دعوت کرده و از بدی‌ها بازشان می‌دارد، پاکی‌ها را برای آنان حلال کرده و ناپاکی‌ها را تحریم می‌نماید و آنان را امر به معروف و نهی از منکر می‌کند و بارهای گران و زنجیرهایی که بر آنان بود، از ایشان برمی‌دارد...». 📓اعراف157 ❗️با توجه به این روش، انتظار این که اسامی دوازده امام با ذکر نام و اسامی پدر و مادر در قرآن بیاید، انتظاری بی جا است؛ زیرا گاهی مصلحت در معرفی به نام است و گاهی معرفی به عدد و احیاناً معرفی با وصف. 🗯اگر این اصل را بپذیریم و بگوییم خداوند باید کلیه مسائل اختلاف آفرین را در قرآن ذکر کند، تا مسلمانان دچار تفرقه نشود در این صورت باید صدها مسألة کلامی و عقیدتی و فقهی و تشریعی در قرآن ذکر شده باشد، مسائلی که قرن‌ها مایه جنگ و جدل و خونریزی در میان مسلمانان شده است، ولی قرآن درباره آنها به طور صریح و قاطع ـکه ریشه‌کن کننده نزاع باشد سخن نگفته است، مانند: 1. صفات خدا عین ذات اوست یا زاید بر ذات؟ 2. حقیقت صفات خبری مانند استوای بر عرش چیست؟ 3. قدیم یا حادث بودن کلام خدا. 4. جبر و اختیار. ❗️این مسایل و امثال آنها هر چند از قرآن قابل استفاده است، ولی آن‌چنان شفاف و قاطع که نزاع را یک سره از میان بردارد، در قرآن وارد نشده است و حکمت آن در این است که قرآن مردم را به تفکر و دقت در مفاد آیات دعوت می‌کند، بیان قاطع همه مسائل، به گونه‌ای که همه مردم را راضی سازد، بر خلاف این اصل است. ❗️پرسشگر تصور می‌کند که اگر نام امام و یا امامان در قرآن می‌آمد، اختلاف از بین می‌رفت، در حالی که این اصل کلیت ندارد؛ زیرا در موردی تصریح به نام شده ولی اختلاف نیز حاکم گشته است. 🗯بنی اسرائیل، از پیامبر خود خواستند فرمانروایی برای آنان از جانب خدا تعیین کند تا تحت امر او به جهاد بپردازند و زمین‌های غصب شده خود را بازستانند و اسیران خود را آزاد سازند. آنجا که گفتند: «آنان به یکی از پیامبران خود گفتند: برای ما فرمانروای معین کن تا به جنگ در راه خدا بپردازیم...». 📓بقره246 🗯پیامبر آنان، به امر الهی فرمانروا را به نام معرفی کرد و گفت: «به راستی که خدا طالوت را به فرمانروایی شما برگزیده است». 📓بقره247 🗯با این‌که نام فرمانروا با صراحت گفته شد، آنان زیر بار نرفتند و به اشکال تراشی پرداختند و گفتند: «از کجا می‌تواند فرمانروای ما باشد، حال آن که ما به فرمانروایی از او شایسته‌‌تریم، و او توانمندی مالی ندارد؟...». 📓بقره 247 🗯این امر، دلالت بر آن دارد که ذکر نام برای رفع اختلاف کافی نیست، بلکه باید موقعیت جامعه، آماده پذیرایی باشد. ❗️چه بسا ذکر اسامی پیشوایان دوازده‌گانه، سبب می‌شد که آزمندان حکومت و ریاست به نسل کشی بپردازند تا از تولد آن امامان جلوگیری کنند، چنان که این مسأله درباره حضرت موسی رخ داد 📚راهنمای حقیقت،علامه سبحانی،ص293 به بعد 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال زمانی که جبرئیل با محمد (ص) گفت بخوان و ایشان در پاسخ گفت خواندن و نوشتن نمیدانم،هزار و اندی سال پیش از آن کوروش منشور حقوق بشر را نوشته بود. 🗯پاسخ: ❗️توجه به چند نکته لازم است: 1⃣در اینکه پیامبر به مکتب نرفت و هیچ خطی ننوشت در میان مورخان بحثی نیست وقران نیز صریحا می گوید: «پیش از این نه کتابی می خواندی ونه با دست خود چیزی می نوشتی تا موجب تردید دشمنانی که می خواهند سخنان تورا ابطال کنند گردد» 📓 48 عنکبوت ❗️اصولا در محیط حجاز به اندازه ای با سواد کم بود که افراد با سواد کاملا معروف وشناخته شده بودند. در مکه که مرکز حجاز محسوب می شد تعداد کسانی که از مردان می توانستند بخوانند وبنویسند از 17 نفر تجاوز نمی کرد واز زنان تنها یک زن بود که سواد خواندن ونوشتن داشت 📚فتوح البلدان،ص459 ❗️این درمورد دوران قبل از نبوت واما پس از بعثت در هیچیک از تواریخ نقل نشده است که او خواندن ونوشتن را از کسی فرا گرفته باشد بنابراین به همان حال امی بودن تا پایان عمر باقی ماند ❗️ولی اشتباه بزرگ که باید از آن اجتناب کرد این است که درس نخواندن غیر از بی سواد بودن است. هیچ مانعی ندارد که پیامبر به تعلیم الهی خواندن یا خواندن ونوشتن را بداند بی آنکه نزد انسانی فرا گرفته باشد زیرا چنین اطلاعی بدون تردید از کمالات انسانی است ومکمل مقام نبوت است. ❗️شاهد این سخن آن است که در روایاتی که از امامان اهل بیت نقل شده می خوانیم پیامبر می توانست بخواند ویا هم توانایی خواندن داشت وهم توانایی نوشتن 📚تفسیر برهان،ج4 ص332 📚بحار الانوار ج16 ص82 باب6 ❗️اما برای این که جایی برای کوچکترین تردید برای دعوت او نماند از این توانایی استفاده نمی کرد.زیرا اگر او بسان مردم دیگر درس می خواند و نامه می نوشت مخالفان نبوت او آن را دستاویز قرار داده و چنین وانمود می کردند که آیین توحید او و شرایع و احکام وی زاییده افکار و نتیجه مطالعات و بررسی کتابهای پیشین است و ارتباطی با جهان وحی و خداوند ندارد. 📚تفسیر نمونه،ج6 ص400 2⃣این که گفته شد کوروش با دست خودش منشوری که معروف است به « منشور کوروش» را نوشته مطلبی ناصحیح می باشد .گفته شده است که کاتب فردی دیگری بوده است اما نامش در تاریخ نیامده است https://fa.m.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%87_%DA%A9%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%B4 3⃣این افراد که هم اکنون سنگ کوروش را به سینه می زنند توجه ندارند که به فرض اگر بگوییم کوروش همان ذو القرنین که در قرآن به آن اشاره شده است بوده ،بنده ای مطیع وصالح قلمداد می شده است چنان که حضرت علی فرمود: « ذو القرنین فرشته و یا پیامبر نبود بلکه بنده ای بود که خدا را دوست داشت و خدا نیز او را دوست می داشت» 📚بحار الانوار،ج12 ص178 ❗️و خداوند بارها و بارها از او و امثال او پیمان به ایمان نسبت به نبوت پیامبر گرامی و امامت ائمه را گرفته بوده و او نیز با جان و دل پذیرا بوده بود به گونه ای که اگر در زمان کنونی زنده بود مطیع پیامبر گرامی و اهل بیت ایشان می بود 📚بحار الانوار،ج5 ص225 باب10 🗯اما این « کوروش پرستان » از روی جهل و نا اگاهی کوروش را در برابر ایین اسلام و مکتب حقه تشیع قرار داده اند تا از پس آن به مقاصد شوم خود برسند. 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال لطفا در خصوص حقوق حیوانات در اسلام توضیح بدید افرادی اشکال می کنند که در تعالیم اسلامی مطلبی در مورد حقوق حیوانات وجود ندارد 🗯پاسخ: ِ 🗯در کتاب شرح نهج البلاغه چنین امده است: ❗️«مردم جهان از قدیم الایام به طور سنتى براى حیواناتى که از آنها استفاده مى کردند، احترام قائل بودند و اصولى را درباره آنها رعایت مى کردند و در بعضى از موارد به صورت افراطى در مى آمد و شکل پرستش به خود مى گرفت همان گونه که امروز در میان جمعى از هندوها نیز دیده مى شود تا اینکه در این اواخر به مدافعان از حیوانات، شکل جمعیّت دادند و اصول و مقرراتى قائل شدند و اگر کسانى از آن تخلف کنند مورد اعتراض قرار مى گیرند، هرچند این موضوع مانند سایر موضوعاتى که مربوط به حقوق بشر یا حمایت زندانیان و کودکان و امثال آنهاست در بسیارى از موارد رنگ سیاسى به خود گرفته و تبدیل به چماقى براى کوبیدن بر سر مخالفان شده است گاه هزاران انسان بى گناه را مى کشند و در سال میلیادرها دلار سلاحهاى کشتار جمعى صادر مى کنند و صداى کسى بلند نمى شود اما یک یا چند حیوان اگر مورد آزار قرار گیرند فریادشان بلند مى شود. 🗯ولى اسلام حد اعتدال را از آغاز در این مسأله رعایت کرده و سفارش های اکید و دقیق و ❗️ظریفى درباره حیوانات نموده که هر انسان منصفى را به تحسین وا مى دارد. 🗯در کتب روایى ما، احادیث فراوانى در این باره وارد شده است از جمله در ابواب مربوط به حج به تناسب استفاده از حیوانات به عنوان مرکب در مسیر حج، ابوابى تحت عنوان ❗️ «اَبْوابُ اَحْکامِ الدَّوابِّ فِى السَّفَرِ وَغَیْرِهِ» دیده مى شود. 🗯مرحوم شیخ حر عاملى در کتاب وسائل الشیعه در جلد هشتم تحت همین عنوان روایات فراوانى در بیش از پنجاه باب ذکر کرده است که ذیلا بعضى از روایات آن را که در باب اوّل ذکر کرده از نظر مى گذرانیم. 🗯پیامبر گرامی فرمود: ❗️« براى چهارپایان بر صاحبان آنها حقوق (شش گانه) است: 🔶نخست اینکه هنگامى که به منزل رسید و پیاده شد اوّل آذوقه آنها را آماده کند (چرا که این حیوان از صاحبش خسته تر است به علاوه زبان تقاضا ندارد) و هر زمان که از کنار آب بگذرد، آب را بر او عرضه کند (تا اگر تشنه باشد بنوشد) و هرگز به صورتش تازیانه نزند، چرا که او تسبیح و حمد خدا مى گوید و هرگز بر پشت آن هنگام توقف ننشیند مگر در هنگام جنگ (اشاره به اینکه هنگامى که سواران به هم مى رسند، یا از کنار فرد پیاده اى عبور مى کنند و براى احوال پرسى و مطالب دیگر توقف مى نمایند باید از مرکب پیاده شوند، حرفهایشان که تمام شد سوار شوند و به راه خود ادامه دهند،زیرا این زحمت را به حیوان دادن که در حال توقف سوار آن باشند و پیاده نشوند، زحمتى است بدون دلیل ولى در میدان جنگ چنین نیست (زیرا پیاده شدن از مرکب به هر حال خطرناک است) و بیش از طاقتش چیزى بر آن بار نکند و بیش از تواناییش آن را راه نبرد». 📚وسائل الشیعه ج8 ص350 ❗️در حدیث دیگرى از امام صادق شبیه همین معنا تحت عنوان « براى چهارپایان بر صاحبان آنها شش حق است» نقل شده و در روایت دیگرى هفت حق ذکر شده است. 🗯تعبیرات ظریفى در این روایت آمده که اسلام کوچک ترین مسائل را درباره این موضوع از نظر دور نداشته و انسانى ترین دستورات را در این باره داده است. بسیارند کسانى که هنگامى که مرکب آنها کم و زیادى مى کند با شلاق به جان آن مى افتند و گاه عصبانیّت خود را در موضوعات دیگر، بر سر حیوان خالى مى کنند; ولى اسلام تأکید مى کند که بى دلیل مرکب را آزار ندهند. 🗯در حدیث مى خوانیم که امام سجاد زین العابدین چهل بار از مدینه به مکّه براى زیارت خانه خدا از شترى استفاده کرد و در تمام این مدت حتى یک تازیانه به آن شتر نزد» 📚همان مدرک ص353 ❗️در حدیث معروفى که در منابع شیعه و اهل سنّت آمده است مى خوانیم: 🗯«خداوند زنى را به سبب گربه اى وارد دوزخ ساخت چرا که آن را بسته بود نه رهایش مى کرد که خودش غذا پیدا کند و نه غذایى به او مى داد». 📚همان مدرک ص397 📚کنزالعمال،ح43695 ❗️حتى از بعضى روایات استفاده مى شود که نباید فحش و ناسزا به حیوانات داد 📚تهذیب ج4 ص164 ❗️ این تعبیر نشان مى دهد که حیوانات هم براى خود فهم و شعورى دارند و از فحش و ناسزا متأثر مى شوند. به علاوه هنگامى که زبان انسان آلوده شد، تدریجاً براى او عادت مى شود و در مورد انسانها نیز آن را به کار مى برد. 📚شرح نهج البلاغه،ایت الله العظمی مکارم،ج9 ص324 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال در زمان کنونی فساد اخلاقی وغيراخلاقی وکشت وکشتارانسانھای بيگناہ عادی شدہ پس امام زمان اگر وجود دارد چرا بہ داد انسانھا نمی رسد؟ 🗯پاسخ: ❗️برای ظهور حضرت باید یارانی پرورش پیدا کنند و زمینه های ظهور فراهم شود، اگر یاران کارآمد تربیت نشوند و جهان آماده پذیرش امام نشود، امام عصر ظهور نمی کنند، همان طور که در طول تاریخ بروز جنگ جهانی اول و دوم باعث ظهور نشده، پس ما باید با تلاش یاران کارآمد تربیت کنیم و زمینه ها را هم فراهم کنیم تا امام زمان ظهور کنند. 🗯در کتاب راهنمای حقیقت چنین امده است: «❗️برنامه حضرت مهدي با برنامه پيامبران و ساير پيشوايان يك تفاوت كلي دارد و آن اين كه برنامه وي قانونگذاري نيست، بلكه يك برنامه به تمام معني اجرايي در تمام جهان است. به اين معني كه او مأموريت دارد تمام اصول تعاليم اسلام را در جهان پياده كند و اصول عدالت و دادگري و حق و حقيقت را در ميان جامعه بشري بگستراند. 🔷روشن است كه پياده شدن چنين برنامة انقلابي جهاني، كه به وسيله آن اصول عدالت و دادگري و حقّ و حقيقت در ميان همه مردم جهان گسترش يابد، به شرايط و مقدّماتي نياز دارد كه تحقق آنها جز با مرور و تكامل همه جانبه اجتماع ممكن نيست برخي از آن مقدمات عبارتند از: 1⃣آمادگي روحي: ❗️در درجه نخست بايد مردم جهان براي اجراي اين اصول، تشنه و آماده گردند و تا زماني كه در مردم جهان تقاضايي نباشد، «عرضه» هر نوع برنامه مادّي و معنوي مؤثر نخواهد بود. قانون عرضه و تقاضا نه تنها در نظام زندگي اقتصادي حكم‌فرماست، بلكه مشابه اين نظام در عرضه برنامه‌هاي معنوي و اصول اخلاقي و مكتب‌هاي سياسي و انقلابي نيز حاكم مي‌باشد و تا در اعماق دل مردم براي اين نوع امور تقاضا و درخواستي نباشد، عرضه آن با شكست رو به رو شده و كاري از پيش نخواهد رفت. 🗯امام باقر(ع) مي‌فرمايد: «روزي كه قائم آل محمّد قيام كند، خدا دست خود را بر سر بندگان مي‌گذارد، در پرتو آن خردها را جمع مي‌گرداند و شعور آنان به حد كمال مي‌رسد» 📚کافی ج1 ص25 🗯البتّه گذشت زمان و شكست قوانين مادّي و پديد آمدن بن‌بست‌هاي جهاني و كشيده شدن بشريّت بر لب پرتگاه جنگ، مردم جهان را به تنگ آورده و آنان را به اين حقيقت واقف خواهد ساخت كه اصول و قوانين مادّي و سازمان‌هاي به اصطلاح بين المللي، نه تنها نمي‌توانند مشكلات زندگي را حل كنند و عدالت را در جهان حكم‌فرما سازند، بلكه همين خستگي و يأس، مردم دنيا را براي پذيرش يك انقلاب بنيادي مهيّا و آماده مي‌سازد و مي‌دانيم كه اين موضوع نياز به گذشت زمان دارد تا تجربه‌هاي تلخ زندگي ثابت كند كه تمام نظامات مادّي و سازمان‌هاي بشري در اجراي اصول عدالت و احقاق حق و برقراري امنيّت و آرامش، عاجز و ناتوان مي‌باشند و سرانجام بايد بر اثر يأس و نوميدي، اين تقاضا در مردم گيتي براي تحقّق چنان آرمان الهي پديد آيد و زمينه براي عرضه يك انقلاب جهاني به وسيله يك مرد الهي و آسماني، از هر نظر مساعد گردد. 2⃣ تكامل علوم و فرهنگ‌هاي انساني: 🗯از سوي ديگر براي برقرار ساختن يك حكومت جهاني بر اساس عدل و داد، نياز فراوان به پيشرفت علوم و دانش‌ها و فرهنگ‌هاي اجتماعي و مردمي است كه آن نيز بدون پيشرفت فكري و گذشت زمان، ممكن و ميسّر نمي‌گردد. ❗️برقراري حكومت جهاني كه در پرتو آن، در سراسر جهان عدل و داد و قانون حكومت كند و همه مردم جهان از كليه مزاياي فردي و اجتماعي اسلامي بهره‌مند گردند بدون وجود يك فرهنگ پيشرفته در كليّه شؤون بشري امكان پذير نيست و هرگز بدون يك فرهنگ كامل، جامه عمل به خود نمي‌پوشد. اين نيز احتياج به گذشت زمان دارد. 3⃣تكامل وسايل ارتباط جمعي: ❗️ از طرفی چنين حكومتي به وجود وسايل كامل ارتباط جمعي نياز دارد تا در پرتو آن بتواند مقرّرات و احكام و اصول انساني را از طرق مختلف در مدّت كوتاهي به مردم جهان اعلام كند. اين امر نيز بدون تكامل صنايع انساني و گذشت زمان محقق نمي‌شود. 4⃣پرورش نيروي انساني: ❗️از همه اينها گذشته ، پيشبرد چنين هدفي و پي‌ريزي چنان انقلابي، به يك نيروي فعّال و سازنده انساني نياز دارد كه در واقع ارتش انقلاب جهاني را تشكيل مي‌دهد. تشكيل چنين ارتشي و به وجود آمدن چنين افراد پاكباخته و فداكاري، كه در راه هدف و حقيقت از همه چيز بگذرند، به گذشت زمان نياز دارد. 🗯اگر در برخي از روايات مي‌خوانيم كه فلسفة طولاني شدن غيبت امام زمان، همان امتحان و آزمايش مردم است، ممكن است ناظر به همين نكته باشد زيرا امتحان و آزمايش در منطق اسـلام به معني آزمـون‌هاي معمولي و كشف امور پنهاني نيست; بلكه مقصود از آن پرورش روحيّات پاك و پديد آوردن حداكثر ورزيدگي در افراد مي‌باشد. 🗯مجموع اين جهات چهارگانه نياز به اين دارد كه زمان قابل ملاحظه‌اي بگذرد و جهان از بسياري جهات پيش برود; و آمادگي روحي و فكري براي پذيرش حكومت جهاني بر اساس حقّ و عدالت در مردم پديد آيد; آنگاه اين برنامه با وسايل