eitaa logo
پرسمان اعتقادی
42.7هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
4هزار ویدیو
65 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔عده ای میگن حضرت زینب کبری سلام الله علیها وفات کردن و عده ای دیگه میگن به رسیدند، میشه اگه امکانش هست در این باب توضیحی بدید ❗️❗️ 💠💠 👌مهم ترین محقّقان و مورّخان شیعه از جمله میرزا حسین نوری، علامه بحرالعلوم، شیخ عبّاس قمی، حسون بن زینی حسینی، علامه حسنین سابقی و... و نیز برخی از تاریخ نگاران اهل سنت، از آن میان ابن جبیر، عزالدین محمد صیادی شافعی، ابن حورانی، ابن بطوطه و... بر این و باورند که حضرت زینب دختر امیرالمؤمنین علیهما السلام در سرزمین شام در قریه «راویه دمشق» (زینبیه فعلی) به خاک سپرده شده است و مرقد و حرم فعلی متعلق به آن بانوی با عظمت اسلام می‌باشد. 📚برگرفته از: نفس المهموم 297 ؛ الرحله، زیارات الشام: 133و اماکن زیارتی و سیاحتی سوریه: 53 🔸حال باید دید ، علّت حضرت به شام چه بوده است. در این باره نیز نظریاتی از مورّخین جلب توجه می‌کند ؛ 1⃣تعدادی بر این باورند که در اثر تهاجم وحشیانه سپاه خون آشام یزید به مدینه منوره و هتک حرمت حرم نبوی و کشتار مردم مدینه و فجایع شرم آوری که مرتکب شدند؛ حضرت زینب طاقت تحمّل دیدن این شهر را نداشت لذا با همسرش عبدالله به شام هجرت کرد و در آن جا شد و به سوی حق پرواز کرد و در همان جا دفن شد. 2⃣ عدّه ای گفته اند که حضرت زینب علیها السلام با تمام توان در مدینه منوره علیه بنی امیه، بویژه یزید و ابن زیاد تبلیغ می‌کرد و فجایع آنان را با منطق رسایی که داشت به مردم مدینه می گفت، حکم تبعید ایشان صادر شده بود لذا ایشان با همسرش به شام کرد . 3⃣امّا بیشتر محقّقان فرموده اند که عبدالله بن جعفر شوهر حضرت زینب علیها السلام در شامات بویژه دمشق مزارع و باغ‌های فراوانی داشت و در مدینه قحطی شده بود، عبدالله که آدم بخشنده ای بود، تصمیم گرفت به شامات همراه خانواده اش هجرت کرده از باغ‌های خود استفاده کند و به نیازمندان هم مثل همیشه کمک‌هایی داشته باشد، وقتی که به دمشق آمدند حضرت زینب علیها السلام از نظر مریض شد و از نظر روحی هم که مصائب جانسوز عاشورا، و رنج‌های اسارت را تداعی می‌کرد، بیماری حضرت را شدیدتر ساخت تا آن که مرغ روحش به سوی رحمت حق پرواز کرد و آن سرزمین، افتخار میزبانی پیکر پاک او را به دست آورد و امروزه میلیون‌ها زائر باورمند و بامعرفت از فیض زیارت آن پرچمدار انقلاب عاشورای حسینی بهره مند می‌شوند. مرحوم علامه بزرگ شیخ بهایی رحمة الله همین نظریه را پسندیده اند. 📚ریاحین الشریفة: ج 3 ص 37 👌بعید نیست که همه این عوامل و علل و حتی عوامل دیگری هم سبب هجرت حضرت زینب علیها السلام به شده باشند . 📚خوشه‌های خورشید در سوریه/ سیدمحمدطاهر مدرسی ص 95 🔸 منابعی چون بحار الانوار ، مستدرک سفینه البحار ، مستدرک رجال الحدیث ، عوالم العلوم ، منتهی الامال و ... که از حضرت زینب سلام الله علیها بحث کرده اند ، سخنی از آن بانوی بزرگوار به میان نیاورده اند ، و اکثرا نوشته اند ؛ «آن حضرت مریض شد و به طور وفات کرد » 📚منتخب التواریخ ص 67 🔸البته برخی می نویسند ؛ « آن حضرت توسط عوامل یزید مسموم شد و به رسید » 📚زینب الکبری من المهد الی اللحد ، ص 592 👌این احتمال اگر چه می تواند مورد قبول واقع شود ، چرا که آن بانوی گرامی همه وقائع کربلا را دیده بود و وجود او یاد آور فجائع حکومت یزید بود و روشنگری های او برای یزید قابل تحمل نبود ، بعید نیست که یزید ایشان را مسموم کرده باشد ، اما این سخن هیچ گونه مستند قابل اعتمادی در منابع متقدم ندارد . 🔸برخی نیز احتمال داده اند که گرفتاری ها و سختی هایی که در طول جریانات به آن بانو وارد شد ، سبب بیماری ایشان گردید و به خاطر همان از دنیا رفتند ، بنابراین می توان ایشان را شهیده خواند . ❕اما با توجه به آنکه منابع مورد اعتماد این مطلب را که بیماری ایشان ناشی از اسارت کربلا بوده است را نقل نکرده اند ، این قول نیز نمی تواند و یقینی باشد . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔این که در روایاتی آمده است که اگر کسی تا قبل ظهور ایمان نیاورد ایمان بعد از ظهور برایش ای ندارد چه معنایی دارد ❗️بیشتر مردم جهان ممکن است بعد ظهور به امام زمان ایمان آورد یعنی ایمان اینان بی فائده است و همه اهل دوزخند ❗️ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « آن روز كه آيات و نشانه ‏ها(ی قیامت ) تحقق پذيرد ايمان آوردن افرادى كه قبلا ايمان نياورده‏ اند و يا عمل انجام نداده‏ اند سودى به حالشان نخواهد داشت‏ » ( انعام 158) ❕خداوند در این آیه از بی فائده بودن ایمانی سخن می گوید که نزدیک قیامت و با دیدن نشانه های قیامت چون زلزله های وحشتناک و بی فروغ شدن خورشید و ماه و ستارگان و ... می گیرد زیرا چنین ایمانی از روی ترس و جبر بوده و فائده و ارزش ایمان اختیاری را ندارد . 📚تفسیر نمونه ج 6 ص 46 🔸در تفسير عياشى از امام باقر و صادق علیهما السلام روايت شده كه در ذيل آیه " يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ لا يَنْفَعُ نَفْساً إِيمانُها" فرمودند ؛ « مقصود از اين آيات طلوع آفتاب از مغرب و خروج جنبنده زمين و پديد آمدن دود است كه انسان اگر به گناه ورزد و عمل ايمانى بجا نياورد و اين آيه ‏ها ظاهر شود ايمانش سودى نخواهد داشت‏ » 📚تفسیر عیاشی ج 1 ص 384 🔷البته در برخی روایات تفسیر معنوی و باطنی برای آیه مذکور صورت گرفته است و آیه فوق به زمان امام زمان علیه السلام تطبیق داده شده است . 🔹از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود ؛ « مراد از نشانه‏ ها امامان هستند و آن نشانه‏ اى كه انتظار كشيده مى ‏شود، قائم عليه السّلام است. در آن زمان ايمان كسى كه پيش از قيام آن حضرت با شمشير، ايمان نياورده براى او نخواهد داشت، اگرچه به پدران آن حضرت كه پيش از او بودند، ايمان آورده باشد.» 📚کمال الدین ج 1 ص 18 🔸 و در نقل دیگری در تفسیر آیه مذکور فرمود ؛ «[مراد از آن روز] زمان خروج قائم ماست كه انتظارش كشيده مى‏ شود، آنگاه فرمود: اى ابا بصير! خوشا به حال قائم ما كه در زمان غيبت او چشم به راه ظهور اويند و در زمان ظهورش او را پيروى مى ‏كنند. آنها دوستان خدا هستند كه نه بيمناك مى ‏شوند و نه اندوهگين مى‏ گردند. » 📚کمال الدین ج 2 ص 357 ❕این روایات اشاره به آن دارد که کسانی که قبل از ظهور امام عصر علیه السلام علی رغم وجود شواهد و ادله ، از روی عناد و لجاجت به آن حضرت ایمان نیاورده اند ، ایمان پس از ظهورش هم برایشان فائده ای ندارد ، زیرا قطعا این ایمان ، ایمانی حقیقی و خالص نیست بلکه ایمانی صوری و غیر حقیقی است . 🔰البته همین افراد یا از مردم اگر از روی خلوص و صداقت به حضرت حتی پس از ظهور و قبل از بروز نشانه های قیامت ایمان بیاورند ، بی شک ایمانشان خداوند واقع می شود چرا که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « همواره در روزى زمين از ناحيه پروردگار حجتى كه حلال و حرام خدا را بشناسد و به راه خدا دعوت كند بوده و خواهد بود، و اين رابطه بين خدا و خلق هيچگاه در زمين قطع نمى ‏شود مگر روز مانده به قيامت كه در آن چهل روز خداوند حجت خود را از زمين برمى ‏دارد، در آن روزها است كه در توبه به روى گنهكاران بسته مى‏ شود، و ايمان آوردن در آن ايام بى فايده است، گنهكاران و كفارى كه تا آن روز توبه نكرده و ايمان نياورده‏ اند از بدترين و كسانى هستند كه قيامت بر آنان قيام مى‏ كند » 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج 2 ص 501_ المحاسن ص 236_ دلائل الامامه ص 229 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔در تاریخ نقل است که خزیمه بن ثابت به نفع پیامبر شهادت داد با این که جریان را مشاهده نکرده بود اما پیامبر شهادتش را قبول کرد و به او لقب ذو الشهادتین را داد ❗️آیا از لحاظ بر فعل پیامبر که شهادت الکی و نادیده به نفع او داده بود ،نقص در دین اسلام و پیامبر آن نیست ❕❕ 💠💠 👌نام او خزيمة بن ثابت انصارى و كنيه‏ اش ابو عمار و از كسانى است كه در به پيامبر اكرم پيوست. در مورد اين كه چرا به نام ذو الشهادتين لقب داده شده، ابن اثير در اسد الغابه مى‏ نويسد ؛ « پيامبر اكرم اسبى از سواء بن قيس محاربى خريدارى كرده بود. سواء معامله را انكار كرد. خزيمة بن ثابت به نفع پيامبر گواهى داد. پيامبر اکرم فرمود با اين كه در جريان معامله حضور نداشتى چگونه شهادت دادى؟ عرض كرد: ما در (مسائل بسيار مهم‏ترى مانند) وحى الهى تو را تصديق كرديم و مى‏ دانيم جز حق نمى‏ گويى (چگونه در موضوع كوچكى گواهى به صدق تو ندهيم؟) رسول خدا فرمود ؛ هركس خزيمه به نفع يا زيان او گواهى دهد همان يك او كافى است.» 📚اسد الغابه ج 2 ص 114 ❕مورد نقل مورخین آن است که پیامبر گرامی حکم کردند که از این پس شهادت خزیمه به عنوان دو شهادت شود و البتّه اين يك استثناست به دليل ايمان محكم خزيمه و شايد به اين دليل كه گواهى او سبب علم قاضى مى‏ شد . 🔸نقل مورخین تصریح ندارد که پیامبر گرامی به خاطر شهادت نادیده خزیمه ، اختلافی که بین ایشان و دیگری ایجاد شده بود را به نفع خود کردند . اشتباه از اینجا ناشی شده است که گمان شده پیامبر بر اساس شهادت خزیمه ، جریان مذکور را به نفع خود دادند ، در حالی که چنین چیزی در نقل های مذکور تصریح نشده است . ❕اگر هم بپذیریم که پیامبر گرامی بر اساس شهادت خزیمه جریان مذکور را به نفع خود خاتمه دادند باز هم اشکالی مطرح نمی شود زیرا این خاتمه دادن از این جهت بوده است که خزیمه به عنوان و بر اساس علم خودش حکم به حقدار بودن پیامبر گرامی کرده است و بر این مطلب شهادت داده است و روشن است که قاضی می تواند بر اساس علم خود بدون آنکه بینه ای ارائه شود ، نسبت به مطلبی حکم کند . 📚وسائل الشیعه ج 27 ص 274 باب 18 ❕او در بسيارى از جنگهاى اسلامى حضور داشت و ابن عبد البرّ در استيعاب مى ‏نويسد او در صفين در علی علیه السلام نبرد کرد ، هنگامى كه عمار شهيد شد سخت برآشفت، شمشير كشيد و آن قدر پيكار كرد تا به شهادت رسيد . 📚استیعاب ج 1 ص 268 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🔸 👇 👌امام عليه السلام همچنان به سوى پيش مى‏ رفت تا فرزدق، شاعر معروف را ديد، فرزدق سلام كرد و گفت: «اى فرزند رسول خدا! چگونه به مردم كوفه اعتماد كردى با آن‏كه آنان پسر عمويت- مسلم بن عقيل- و پيروانش را كشتند؟» 🔸 اشك از ديدگان امام شد و فرمود ؛ «خداوند مسلم را رحمت كند، او به سوى رَوْح و ريحان و بهشت و رضوان خداوند رهسپار شد، بدانيد او به تكليف خويش عمل كرد و هنوز تكليف ما باقى مانده است». 👌سپس اين اشعار را ايراد فرمود: «اگر (لذّات) دنيوى با ارزش به شمار آيد، سراى پاداشِ الهى (بهشت) از آن برتر و ارزشمندتر است و اگر بدن‏ها براى آفريده شده، شهادت در زير ضربات شمشير در راه خدا بهتر است و اگر روزى‏ ها به تقدير الهى تقسيم شده، حريص نبودن در طلب روزى زيباتر است و اگر اموال و دارايى براى واگذاشتن جمع‏آورى مى‏ شود، چرا آزادمردان (در بذل و بخشش آن) بخل بورزند؟ » 📚تاريخ ابن عساكر (شرح حال امام حسين عليه السلام)، ص 163 و بحارالانوار، ج 44، ص 374 _ الملهوف: ص 134، كشف الغمّة: ج 2 ص 239 ؛ مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي: ج 1 ص 223، مطالب السؤول: ص 73 وفيها من «فلقيه الفرزدق» وراجع: مثير الأحزان: ص 45. 🔸ابن شهر آشوب در كتاب مناقب اين را نيز در ذيل اين سخن نقل كرده است؛ « سلام خداوند بر شما اى آل احمد! من مى‏ بينم به زودى از ميان شما كوچ خواهم كرد.» 📚مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص 103 👌اوج عظمت امام عليه السلام و اهداف او در اين اشعار كاملًا جلوه‏ گر است او مى‏ داند براى رهايى خود از ننگ تسليم در برابر خودكامگان فرومايه و براى نجات اسلام از چنگال مشركان مسلمان نما از بنى اميّه راهى جز پذيرش شهادت و آمادگى براى استقبال از شمشيرها وجود ندارد. امام عليه السلام از اين طريق ياران خود را نيز براى اين هدف بزرگ مى ‏سازد و آماده مى‏ كند. ❕اما این که امام علیه السلام هنگام مواجهه با حر قصد بازگشت داشت نیز ادعایی غیر قابل قبول است . 👌امام علیه السلام در برابر حر و سپاهیانش که ایشان را محاصره کرده بودند عرضه داشتند ؛ «اى مردم! اين اتمام حجتى است در پيشگاه خداوند و مسلمانان حاضر، من خود به سوى ديار شما نيامدم مگر آن‏كه نامه‏ هاى شما به دستم رسيد و فرستادگانتان به سويم آمدند و گفتند: به سوى ما بيا چرا كه ما پيشوايى نداريم بدان اميد كه خداوند به وسيله تو ما را در مسير هدايت گرد آورد. 🔸اگر همچنان بر دعوت خود باقى هستيد كه اكنون آمدم. بنابراين، اگر با من پيمان و ميثاق‏هاى محكم مى‏ بنديد به گونه‏ اى كه مايه اطمينان خاطرم گردد، با شما وارد شهرتان مى‏ شوم و اگر چنين نكنيد و از آمدنم به اين ديار ناخشنوديد به كه از آنجا آمده ‏ام باز مى‏ گردم». 🔹حر و سپاهيانش در برابر سخنان امام عليه السلام ساكت مانده و جوابى ندادند. 📚فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 134- 135 و ارشاد مفيد، ص 427 (با مختصر تفاوت). 👌با اين كه «حرّ بن يزيد رياحى» بيشترين احترام را در ظاهر به امام عليه السلام گذارد و خود و يارانش پشت سر امام نماز خواندند، ولى مأمور بود به هر قيمتى شده اجازه ندهد امام عليه السلام به كوفه نزديك شود، و اجازه بازگشت به مدينه را هم ندهد، بلكه امام عليه السلام را در يك دور از آبادى‏ ها فرود آورد تا لشكرها فرا رسند و امام عليه السلام را در محاصره كامل قرار دهند. ❕اگر مى‏ بينيم امام عليه السلام مى‏ فرمايد شما مرا دعوت كرديد، اگر حاضر به همكارى نيستيد به جايگاه اصلى ‏ام باز مى ‏گردم، در واقع براى اتمام حجّت بر آن گروه پيمان شكن است ، که شما مرا در قرار داده اید با این که خود مرا دعوت کردید ، و نمی گذارید تحرکی کنم و این نهایت ظلم شما به خاندان رسول خدا است و روز قیامت چه پاسخی به نزد خدا دارید ، اگر چه امام قصد بازگشت نداشت و نیز می دانست که آنها درخواست امام را مبنی بر بازگشت اجابت نمی کنند ، اما باز جهت اتمام حجت تعبیر مذکور را به کار بردند . ❕زيرا اگر امام عليه السلام مى‏ خواست بازگردد، بعد از خبرهاى كه از شهادت مسلم و هانى و پيمان شكنى اهل كوفه به او رسيده بود و هيچ مانعى در ظاهر وجود نداشت، باز مى‏ گشت. او به خوبى مى‏ داند مسير او به سوى كربلا، ميدان جانبازى و شهادت او است، و اين خبر از جدّش خدا به او رسيده بود. 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔برخی امروز را زاد روز زرتشت معرفی کرده و تبریک گفتند ❗️سوالم این است که آیا واقعا زرتشت از نظر اسلام یک پیامبر الهی برای مجوسیان بوده است ❕❕ 💠💠 ❕واژه مجوس که بر زرتشتیان اطلاق می شود فقط یک بار در قرآن مجید ( آیه 17 حج ) مطرح شده و با توجه به اینکه در برابر مشرکان و در صف ادیان آسمانی قرار گرفته اند چنین بر می آید که آنها دارای دین و کتاب و پیامبری بوده اند. 🌐تردیدی نیست که امروز به پیروان زرتشت گفته می شود، و یا لااقل پیروان زرتشت بخش مهمی از آنان را تشکیل می دهند، ولی تاریخ خود زرتشت نیز به هیچ وجه روشن نمی باشد، تا آنجا که بعضی ظهور او را در قرن یازدهم قبل از میلاد دانسته اند و بعضی در قرن ششم یا هفتم 📚اعلام قرآن صفحه 550. 👌این تفاوت و اختلاف عجیب یعنی پنج قرن ! نشان می دهد که تا چه اندازه تاریخ زردشت تاریک و مبهم است . ❗️معروف این است او کتابی به نام اوستا داشته که در سلطه اسکندر بر ایران از بین رفته است، و بعدا در زمان بعضی از پادشاهان ساسانی بازنویسی شده است . 📚تفسیر المیزان جلد 14 صفحه 392 👌از عقائد آنها مطالب زیادی در دست نداریم، ولی چیزی که امروز بیش از همه شهرت دارد مساله اعتقاد به دو مبداء خیر و شر یا نور و ظلمت است، به این ترتیب که خدای نیکیها و نور را اهورامزدا و شر و ظلمت را اهریمن می دانند، و به عناصر چهار گانه مخصوصا آتش احترام بسیار می گذارند تا آنجا که آنها را آتش پرست می خوانند و هر جا آنها هستند آتشکده ای کوچک یا بزرگ نیز وجود دارد. ❕در روایات اسلامی آنها از پیروان یکی از انبیای بر حق شمرده شده اند (که بعدا از اصل توحید منحرف گشته و به افکار و عقائد شرک آلود روی آورده اند). 👌در بعضی از روایات می خوانیم مشرکان مکه از پیامبر تقاضا کردند از آنها جزیه بگیرد، و اجازه بت پرستی به آنها بدهد! پیامبر فرمود: من جز از اهل کتاب جزیه نمی گیرم، آنها در پاسخ نوشتند تو چگونه چنین میگوئی در حالی که از مجوس منطقه ((هجر)) جزیه گرفته ای ؟! ❕پیامبر فرمود ؛ « مجوس داشتند و کتاب آسمانی، پیامبرشان را به قتل رساندند، و کتاب او را آتش زدند» 📚وسائل الشیعه جلد 11 _ ابواب جهاد العدو _ باب 49 صفحه 96. 👌در حدیث دیگری از اصبغ بن نباته می خوانیم که علی (علیه السلام ) بر فراز منبر فرمود ؛ از من سؤال کنید پیش از آنکه مرا نیابید »اشعث بن قیس (منافق معروف ) برخاست و گفت : ای امیر مؤمنان چگونه از مجوس جزیه گرفته می شود در حالی که کتاب آسمانی بر آنها نازل نشده و پیامبری نداشته اند؟ علی (علیه السلام ) فرمود: آری ای اشعث قد انزل الله الیهم کتابا و بعث الیهم نبیا ؛ « خداوند کتابی بر آنها نازل کرده و پیامبری مبعوث نموده است » 📚وسائل الشیعه جلد 11 _ ابواب جهاد العدو _ باب 49 صفحه 96. ❗️و در حدیثی از امام سجاد علی بن الحسین (علیه السلام ) می خوانیم که پیامبر فرمود ؛ « سنوا بهم سنة اهل الکتاب، یعنی المجوس » « با آنها طبق سنت اهل کتاب رفتار کنید، منظور پیامبر اسلام مجوس بود» 📚همان _ تفسیر نمونه ج 14 ص 44 ❕چنان که گذشت ، اصل این که مجوسیان که به نام زرتشتیان شناخته می شوند پیامبری داشته اند که او را کشته و کتابش را آتش زده اند ، قابل انکار نیست ، اما این که پیامبرشان همان زرتشت بوده این نیست چرا که اساسا برخی معتقدند که زرتشت یک شخصیت خیالی و وهمی است و اصلا وجود خارجی نداشته و خیال بافان چنین وجودی را ساخته اند و دلیل آن این است که محل و تاریخ تولدش معلوم نیست و در مکان تولد او هم اختلاف شده است پس اصل وجود چنین کسی از نظر تاریخی محل بحث است . 📚کتاب النکاح ، مکارم شیرازی ج 4 ص 125 ❕در روایات اسلامی نیز زرتشت پیامبری الهی محسوب نشده است ، بلکه کسی بود که به دروغ ادعای نبوت کرد که نهایتا قومش او را از شهر بیرون کردند و توسط درندگان به هلاکت رسید . 👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « هیچ امتی وجود ندارد مگر اینکه پیامبری میان آنها وجود داشته و رسولی با کتاب از جانب خدا بر انگیخته شده اما انکارش کردند . مردی سوال کرد که پیامبر مجوسیان کیست ؟ بعضی از مردم خالد بن سنان را معرفی می کنند ؟ فرمود ؛ خالد بن سنان مرد عربی بیابانی بود نه پیامبر این حرفی است که بعضی از مردم می زنند . مرد سوال کرد پس زرتشت بوده است ؟ فرمود ؛ ( زرتشت ) برای آنها با زمزمه ( کلام نا مفهوم و مباین با حق ) آمد و ادعای ( دروغ ) پیامبری کرد ، برخی ایمان آوردند و گروهی نیز منکر شدند او را در بیابان انداختند درندگان بدنش را خوردند ...» 📚الاحتجاج ج 2 ص 346_بحار الانوار ج 10 ص 193 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔در شب اول قبر ، نکیر و منکر با چه از انسان سوال قبر را انجام می دهند ❗️❗️ 💠💠 👌از روایات بسیاری استفاده می شود که هنگامی که انسان را در گذاشتند ، دو فرشته از فرشتگان الهی به سراغ او می آیند و از اصول عقائد او و توحید و نبوت و ولایت و طبق برخی روایات ، از چگونگی مصرف کردن عمر در طرق مختلف و طریق کسب اموال و مصرف آنها سوال می کنند ، چنانچه از راستین باشد ، به خوبی از عهده جواب بر می آید و مشمول رحمت و عنایت حق می شود ، و اگر نباشد در پاسخ این سوالات در می ماند و مشمول عذاب برزخی می شود ‌. 🗯از این دو در برخی روایات به عنوان ناکر و نکیر و در بعضی منکر و نکیر یاد شده است ‌. 📚 ج2 ص633 📚 ج6 ص222 👌اینکه این سوال و پرسش به چه زبانی صورت می گیرد ، مطلبی در روایات بازگو نشده است و برخی احتمال داده اند که از آنجایی که تلقین اموات به زبان صورت می گیرد ؛ 📚 ج3 ص173 باب 20 ❕احتمال دارد که سوال قبر هم به زبان باشد به گونه ای که همگان متوجه آن می باشند . 👌این احتمال هم است که سوال قبر به زبان میت باشد ، یعنی متوفی از هر قوم و زبانی که باشد ، سوال و پرسش هم به همان صورت می گیرد . 🔶با توجه به این که در این مورد صراحتا ، مطلبی در روایات نیامده است ، نمی توان اظهار نظر کرد . ❕البته توجه به این نکته نیز لازم است که از موجود در روایات بر می آید که سوال و جواب قبر یک سوال و جواب ساده نیست که انسان هر چه مایل باشد در پاسخ آن بگوید ، بلکه سوالاتی است که پاسخ آن از درون جان انسان ، از باطن هر کس می جوشد و تلقین اموات کمکی به جوشش آن است نه اینکه بتواند مستقلا اثر بگذارد ، گویی جوابی است از عمق تکوین و حقیقت ؛ 📚 ج5 ص373 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔اخیرا یکی از مراجع تقلید اعلام کردند که اگر حکومت گمراه ایران روز شهادت امام کاظم را تعطیل نکند ما دیگر نمی دهیم ❗️آیا ما حق نقد کردن سخن مرجع تقلید را داریم ❕برخی می گویند نقد کردن مرجع تقلید گناه است ❕ 💠💠 👌نقد واقعی و منطقی و دلسوزانه نسبت به زعمای مسلمین و راهنمایان و پیشوایان آنها ، نه تنها نیست ، بلکه در روایات به آن تحت عنوان « خیر خواهی نسبت به راهنمایان مسلمین » ( النصیحه لائمه المسلمین ) سفارش شده است . ❕پیامبر فرمود ؛ « خداوند به هیچ دوستی از دوستان خود که در فرمان برداری از و خیر خواهی نسبت به او جدیت نماید ، نظر نمی کند ، مگر اینکه در رفیق اعلی با ما باشد» 📚الکافی ج1 ص404 👌در دیگری فرمود ؛ « دین خیر خواهی است ، نسبت به خدا و کتاب او و پیامبرش و مسلمین و توده آنها » 📚امالی طوسی ص84 📚بحار الانوار ج27 ص67 👌و فرمود ؛ « سه چيز است كه با وجود آنها دلِ هيچ مسلمانى به خيانت (كينه و بدخواهى) نگرايد ؛ گردانيدن عمل براى خدا، خيرخواهى نسبت به پيشوايان مسلمانان، و پيوستگى با جماعت آنان؛ زيرا كه دعاى آنان از هر سو ايشان را در ميان دارد » 📚الکافی ج 1 ص 403 👌بی شک یکی از مصادیق خیر خواهی کردن نسبت به راهنمایان و پیشوایان مسلمین و مراجع عظام تقلید ( حفظهم الله ) نقد به جا و سازنده است در صورتی که خطا و اشتباه مرجع تقلید در قول و عمل باشد . ❕امام خمینی ( ره ) عرضه می دارد ؛ « همه بايد نسبت به همه رعايت بكنند. همه بايد به ديگران. مسئوليت من هم گردن شماست؛ شما هم گردن من است. اگر من پايم را كج گذاشتم، شما مسئوليد اگر نگوييد چرا پايت را كج گذاشتى؟ بايد هجوم كنيد، نهى كنيد كه چرا؟ اگر خداى نخواسته يك معمّم در يك جا پايش را كج گذاشت، همه بايد به او هجوم كنند كه چرا بر خلاف موازين؟ ساير مردم هم بايد بكنند » 📚صحیفه امام ج 8 ص 488 💠ادامه 👇👇👇
🤔 ❔برخی امروز را زاد روز زرتشت معرفی کرده و تبریک گفتند ❗️سوالم این است که آیا واقعا زرتشت از نظر اسلام یک پیامبر الهی برای مجوسیان بوده است ❕❕ 💠💠 ❕واژه مجوس که بر زرتشتیان اطلاق می شود فقط یک بار در قرآن مجید ( آیه 17 حج ) مطرح شده و با توجه به اینکه در برابر مشرکان و در صف ادیان آسمانی قرار گرفته اند چنین بر می آید که آنها دارای دین و کتاب و پیامبری بوده اند. 🌐تردیدی نیست که امروز به پیروان زرتشت گفته می شود، و یا لااقل پیروان زرتشت بخش مهمی از آنان را تشکیل می دهند، ولی تاریخ خود زرتشت نیز به هیچ وجه روشن نمی باشد، تا آنجا که بعضی ظهور او را در قرن یازدهم قبل از میلاد دانسته اند و بعضی در قرن ششم یا هفتم 📚اعلام قرآن صفحه 550. 👌این تفاوت و اختلاف عجیب یعنی پنج قرن ! نشان می دهد که تا چه اندازه تاریخ زردشت تاریک و مبهم است . ❗️معروف این است او کتابی به نام اوستا داشته که در سلطه اسکندر بر ایران از بین رفته است، و بعدا در زمان بعضی از پادشاهان ساسانی بازنویسی شده است . 📚تفسیر المیزان جلد 14 صفحه 392 👌از عقائد آنها مطالب زیادی در دست نداریم، ولی چیزی که امروز بیش از همه شهرت دارد مساله اعتقاد به دو مبداء خیر و شر یا نور و ظلمت است، به این ترتیب که خدای نیکیها و نور را اهورامزدا و شر و ظلمت را اهریمن می دانند، و به عناصر چهار گانه مخصوصا آتش احترام بسیار می گذارند تا آنجا که آنها را آتش پرست می خوانند و هر جا آنها هستند آتشکده ای کوچک یا بزرگ نیز وجود دارد. ❕در روایات اسلامی آنها از پیروان یکی از انبیای بر حق شمرده شده اند (که بعدا از اصل توحید منحرف گشته و به افکار و عقائد شرک آلود روی آورده اند). 👌در بعضی از روایات می خوانیم مشرکان مکه از پیامبر تقاضا کردند از آنها جزیه بگیرد، و اجازه بت پرستی به آنها بدهد! پیامبر فرمود: من جز از اهل کتاب جزیه نمی گیرم، آنها در پاسخ نوشتند تو چگونه چنین میگوئی در حالی که از مجوس منطقه ((هجر)) جزیه گرفته ای ؟! ❕پیامبر فرمود ؛ « مجوس داشتند و کتاب آسمانی، پیامبرشان را به قتل رساندند، و کتاب او را آتش زدند» 📚وسائل الشیعه جلد 11 _ ابواب جهاد العدو _ باب 49 صفحه 96. 👌در حدیث دیگری از اصبغ بن نباته می خوانیم که علی (علیه السلام ) بر فراز منبر فرمود ؛ از من سؤال کنید پیش از آنکه مرا نیابید »اشعث بن قیس (منافق معروف ) برخاست و گفت : ای امیر مؤمنان چگونه از مجوس جزیه گرفته می شود در حالی که کتاب آسمانی بر آنها نازل نشده و پیامبری نداشته اند؟ علی (علیه السلام ) فرمود: آری ای اشعث قد انزل الله الیهم کتابا و بعث الیهم نبیا ؛ « خداوند کتابی بر آنها نازل کرده و پیامبری مبعوث نموده است » 📚وسائل الشیعه جلد 11 _ ابواب جهاد العدو _ باب 49 صفحه 96. ❗️و در حدیثی از امام سجاد علی بن الحسین (علیه السلام ) می خوانیم که پیامبر فرمود ؛ « سنوا بهم سنة اهل الکتاب، یعنی المجوس » « با آنها طبق سنت اهل کتاب رفتار کنید، منظور پیامبر اسلام مجوس بود» 📚همان _ تفسیر نمونه ج 14 ص 44 ❕چنان که گذشت ، اصل این که مجوسیان که به نام زرتشتیان شناخته می شوند پیامبری داشته اند که او را کشته و کتابش را آتش زده اند ، قابل انکار نیست ، اما این که پیامبرشان همان زرتشت بوده این نیست چرا که اساسا برخی معتقدند که زرتشت یک شخصیت خیالی و وهمی است و اصلا وجود خارجی نداشته و خیال بافان چنین وجودی را ساخته اند و دلیل آن این است که محل و تاریخ تولدش معلوم نیست و در مکان تولد او هم اختلاف شده است پس اصل وجود چنین کسی از نظر تاریخی محل بحث است . 📚کتاب النکاح ، مکارم شیرازی ج 4 ص 125 ❕در روایات اسلامی نیز زرتشت پیامبری الهی محسوب نشده است ، بلکه کسی بود که به دروغ ادعای نبوت کرد که نهایتا قومش او را از شهر بیرون کردند و توسط درندگان به هلاکت رسید . 👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « هیچ امتی وجود ندارد مگر اینکه پیامبری میان آنها وجود داشته و رسولی با کتاب از جانب خدا بر انگیخته شده اما انکارش کردند . مردی سوال کرد که پیامبر مجوسیان کیست ؟ بعضی از مردم خالد بن سنان را معرفی می کنند ؟ فرمود ؛ خالد بن سنان مرد عربی بیابانی بود نه پیامبر این حرفی است که بعضی از مردم می زنند . مرد سوال کرد پس زرتشت بوده است ؟ فرمود ؛ ( زرتشت ) برای آنها با زمزمه ( کلام نا مفهوم و مباین با حق ) آمد و ادعای ( دروغ ) پیامبری کرد ، برخی ایمان آوردند و گروهی نیز منکر شدند او را در بیابان انداختند درندگان بدنش را خوردند ...» 📚الاحتجاج ج 2 ص 346_بحار الانوار ج 10 ص 193 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔به تمامى روحانيون و مراجع شيعه در كل فضاى مجازى ميكنيم كه: فقط و فقط يكى از كتابهاى را براى اثبات دانشمند بودن ايشان، معرفى كنند ❗️ 💠💠 👌علم و دانش وافر و بی نظیر امام صادق علیه السلام مطلبی است که مورد تاکید و تصریح همگان قرار گرفته است تا جایی که خود امام صادق علیه السلام همواره می فرمود ؛ « از من سؤال كنيد پيش از آنكه مرا از دست بدهيد. بدرستى‏ كه پس از من، كسى مانند حديث مرا به شما نخواهد گفت » 📚تاریخ الاسلام ذهبی ج 6 ص 45_ تذکره الحفاظ ، ج 1 ص 157_ تهذیب الکمال ج 5 ص 79 👌و می فرمود ؛ « به خدا سوگند كه من آنچنان به خدا از اوّل تا آخرش آگاهى دارم كه گويا كتاب خدا در ميان مشت من است كه در آن اخبار آسمان، اخبار زمين، اخبار هر آنچه واقع شده، و اخبار آنچه تا قيامت واقع خواهد شد، آمده است كه خداوند متعال خود فرموده است در آن روشنگرى براى هر چيز است‏ » 📚الکافی ج 1 ص 229 👌و می فرمود ؛ « خداوند بزرگتر از آن است که امامی را برای بندگان خودش قرار دهد ، اما چیزی از اسرار آسمانها و زمین را از او بدارد » 📚بحار الانوار ج 26 ص 110 👌و می فرمود ؛ « به خداوند سوگند من عالم به اسرار آسمانها و زمین و بهشت و دوزخ هستم و عالم به هر آنچه در گذشته بوده و تا روز خواهد بود هستم » 📚همان مدرک ص 111 👌شیخ می نویسد ؛ «آن قدر مردمان از علوم امام صادق علیه السلام نقل كرده‏ اند كه به تمام بلاد و شهرها منتشر گشته و اصقاع عالم را فرا گرفته، و نقل نشده از احدى از علماى اهل بيت آنچه از آن حضرت نقل شده است ، همانا اصحاب حديث جمع كرده ‏اند اصحاب راويان از آن جناب را از ثقات با اختلاف‏شان در آراء و مقالات، عددشان به چهار هزار رسيده، و آن قدر دلائل واضحه بر امامت آن حضرت ظاهر شده كه دل‏ها را روشن نموده و زبان مخالف را گنگ كرده از طعن زدن در آن دلائل به ايراد شبهات » 📚الارشاد ج 2 ص 179 👌مالک بن انس امام مالکی ها درمورد امام علیه السلام می گوید: «برتر و بالاتر از جعفر بن محمد را در علم وعبادت و پرهیزگاری، نه چشمی دیده ونه گوشی شنیده ونه به ذهن بشری خطور کرده است» 📚تهذیب التهذیب،ج2 ص104 🗯محمد بن طلحه شافعی درمورد امام علیه السلام می گوید ؛ «او دارای دانشی سرشار، عبادتی بسیار، پارسایی آشکار وهمیشه درحال ذکر بود... گروه بسیاری از بزرگان دین از او نقل روایت کرده واز دانش او بهره برده اند وبر شاگردی او افتخار کرده اند...مناقب او چنان زیاد است که کسی را یارای شمارش آن نبوده... » 📚مطالب السوول،ج 2 ص 56 ❔حال پرسش اینجاست که آیا امام علیه السلام از خود کتابی به یادگار نهادند یا خیر ❕ 👌پاسخ آن است که با توجه به وجود اصحاب و شاگردانی که علوم و سخنان امام علیه السلام را مینوشتند و سینه به سینه و نسل به نسل منتقل می کردند ، ضرورتی نبود که خود امام علیه السلام دست به شود . ❕گذشته از آنکه جو تقیه و فشاری که از ناحیه دستگاه خلافت و مخالفان بر امام علیه السلام وارد شده بود ، آزادی را از ایشان جهت نوشتن کتب مختلف گرفته بود . 👌و از سوی سوم بسیاری از علومی که امام علیه السلام در مورد اسرار و قوانین عالم و آسمانها و زمین از آن آگاه بود ، برای مردمان آن زمان قابل فهم و درک نبود، و کتاب نوشتن از سوی امام را از آنها حل نمی کرد ، و بیشتر آنها را حیران می کرد . ❕ لذا تمام تمرکز و توجه امام معطوف به هدایت معنوی انسان ها و آشنا ساختن آنها با مسیر سعادت بوده است ، که این علوم امام از طریق شاگردان و اصحاب ایشان به ما است . 🔸با این وجود ابن قتیبه از علمای اهل سنت كتابی به نام کتاب جفر را به امام صادق عليه السّلام اسناد می داد و می گفت در آن است آنچه مردم به دانستن آن احتياج دارند تا روز ؛ 📚اخبار الدول ج 1 ص 334 🔸در پایان نقل این کلام شیخ عباس قمی خالی از نیست که می نویسد ؛ «بالجمله نقل نشده از احدى آنچه نقل شده از آن امام صادق از علوم، و با آن كه چهار هزار نفر از آن جناب روايت كرده ‏اند و بطون كتب و اسفار دينيّه از احاديث و علوم آن حضرت مملوّ است، هنوز عشرى از اعشار علم آن حضرت نمايان نشده، بلكه قطره‏ اى ماند كه از دريا برداشته شده، و گفته شده كه بعضى از علماى عامّه از تلامذه و از خدّام و اتباع آن جناب بوده‏ اند و از آن اخذ كرده ‏اند. مانند ابو حنيفه، و محمّد بن حسن، و ابو يزيد طيفور سقّاء آن حضرت را خدمت كرده و سقايت نموده، و ابراهيم بن ادهم و مالك بن دينار از غلامان آن حضرت بوده ‏اند.» 📚منتهی الامال ج 2 ص 1341 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔این که قرآن می گوید همه چیز در کتاب مبین یا لوح محفوظ ثبت و است یعنی چه ❗️چگونه الواح و کتب بزرگی هستند که همه چیز در آنها ثبت است ❕آیا این شبیه افسانه و نیست ❕❕ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « خداوند هر چه را بخواهد محو یا اثبات می کند و ام در نزد او است » 🔶رعد 39 👌و می فرماید ؛ « نزد ما کتابی است که همه چیز در آن است » 🔶ق 4 👌و می فرماید ؛ « کوچکترین چیزی در زمین و آسمان حتی به اندازه سنگینی بی مقداری از دیدگاه علم پرودگار تو مخفی و پنهان نمی ماند و نه کوچکتر از این و نه بزرگتر از این مگر اینکه همه اینها در ( لوح ) و کتاب آشکار ثبت و ضبط است » 🔶یونس 61 👌و می فرماید ؛ « هیچ جنبده ای در زمین نیست مگر اینکه روزی او بر خدا است ، او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را می داند ، همه اینها در کتاب ( لوح محفوظ ) ثبت است » 🔶هود 6 ❕در تفسیر چنین آمده است ؛ 👌 تحقق موجودات و حوادث مختلف جهان دو مرحله دارد: 1⃣یکی مرحله قطعیت که هیچگونه دگرگونی در آن راه ندارد (و در آیات فوق از آن اشاره به ام الکتاب کتاب مادر یا کتاب مبین شده است ) . 2⃣دیگری مرحله قطعی به تعبیر دیگر مشروط است که در این مرحله دگرگونی در آن راه دارد، و از آن تعبیر به مرحله محو و اثبات می شود. 👌گاهی نیز از این قسم اول تعبیر به لوح و قسم دوم تعبیر به محو و اثبات می شود. ❕ گوئی در یکی از این دو لوح آنچه نوشته شده است به هیچوجه دگرگونی در آن راه ندارد و کاملا محفوظ است و اما دیگری ممکن است، چیزی در آن نوشته شود و سپس محو گردد و بجای آن چیز دیگری نوشته شود. ❕ اما حقیقت امر این است که گاهی یک حادثه را با اسباب و ناقصه آن در نظر می گیریم مثلا سم کشنده ای را که مقتضای طبیعتش نابود کردن یک انسان است مورد توجه قرار می دهیم و میگوئیم هر کس آن را بخورد می میرد، بیخبر از اینکه این سم یک ضد سم هم دارد که اگر پشت سر آن بخورند اثرش را خنثی می کند (البته ممکن است بیخبر هم نباشیم اما نخواهیم یا موقعیت اقتضا نکند که سخنی از ضد سم بگوئیم ). 👌ملاحظه می کنید در اینجا این حادثه یعنی مرگ به خاطر خوردن سم جنبه ندارد و به اصطلاح جای آن لوح محو و اثبات است که تغییر و دگرگونی با توجه به حوادث دیگر در آن راه دارد. 💠ولی اگر حادثه را با علت تامه اش، یعنی وجود مقتضی، و اجتماع همه شرائط و از میان رفتن همه موانع، در نظر بگیریم (در مثال بالا، سم را با نخوردن ضد سم توأم در نظر بگیریم ) در اینجا دیگر حادثه قطعی است و به اصطلاح جایش در لوح محفوظ و ام الکتاب است، و هیچگونه دگرگونی در آن راه ندارد. 🔰این سخن را به نوع دیگر می توان بیان کرد و آن اینکه خداوند دارای دو مرحله است ؛ 1⃣علم به مقتضیات و علل ناقصه . 2⃣علم به علل تامه 👌 آنچه مربوط به مرحله دوم است، تعبیر از آن ام الکتاب و لوح می شود و آنچه مربوط به مرحله اول است تعبیر به لوح محو و اثبات می گردد و گر نه در گوشهای از آسمان گذارده نشده است که چیزی روی آن بنویسند یا محو کنند و چیز دیگری در آن ثبت نمایند ، همه این تعابیر اشاره به علم خداوند است . ❕و از اینجا به سؤالات بسیاری که از مطالعه در منابع اسلامی به وجود می آید پاسخ گفته می شود زیرا گاهی در روایات و یا در بعضی از آیات می خوانیم فلان کار موجب فلان اثر و نتیجه می شود، اما ما گاهی چنان نتیجه ای را در آن نمی بینیم . 👌این به خاطر آن است که تحقق آن نتیجه، دارای شرائط و یا بوده است که بر اثر فقدان شرط یا وجود مانع، تحقق نیافته است . 📚تفسیر نمونه ج10 ص241 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔اخیرا از یکی از علما دیدم که قضیه امام جواد را منکر شده بودند و از جعلیات می دانستند ❗️خواستم از صحت این قضیه مطلع شوم ❕❕ 💠💠 👌مساله شهادت مظلومانه امام جواد علیه السلام مساله ای و غیر قابل خدشه است . 🔹شیخ می نویسد ؛ « اعتقاد ما شیعیان در مورد امام جواد علیه السلام آن است که او توسط سم معتصم مسموم شد و به شهادت رسید » 📚اعتقادات الامامیه ، صدوق ، ص 98 🔸شیخ عباس می نویسد ؛ «از كتاب عيون المعجزات نقل شده كه چون حضرت جواد عليه السّلام وارد بغداد شد و معتصم انحراف امّ الفضل را از آن حضرت دانست او را طلبيد و به قتل آن حضرت راضى كرده زهرى براى او فرستاد كه در طعام آن جناب داخل كند، امّ الفضل انگور رازقى را زهرآلود كرده به نزد آن امام آورد و چون حضرت از آن تناول نمود اثر زهر در بدن مباركش ظاهر شد و امّ الفضل از كرده خود پشيمان شد و چاره‏اى نمى ‏توانست كرد، گريه و زارى مى‏ كرد، حضرت فرمود ، الحال كه مرا كشتى گريه مى‏ كنى؟ به خدا سوگند كه به بلايى مبتلا خواهى شد كه مرهم‏ پذير نباشد. ❕چون آن نونهال جويبار امامت در اوّل سن جوانى از آتش زهر دشمنان از پا در آمد، معتصم، امّ الفضل را به حرم خود طلبيد و در همان زودى ناسورى در فرج او به هم رسيد و هر چند اطبّا معالجه كردند مفيد نيفتاد تا آن كه از حرم معتصم‏ بيرون آمد و آنچه داشت از مال دنيا صرف مداواى آن مرض كرد و چنان پريشان شد كه از مردم سؤال مى‏ كرد و با بدترين احوال شد و زيانكار دنيا و آخرت گرديد. 📚منتهی الامال ج 3 ص 1805 _ عیون المعجزات ص 132 _ دلائل الامامه ص 209 ❕مسعودى در اثبات الوصيّة نيز قريب به همين نقل كرده الّا آن كه گفته ؛ « معتصم و جعفر بن مأمون هر دو امّ الفضل را واداشتند بر كشتن آن حضرت، و جعفر بن مأمون به سزاى اين امر در حال به چاه افتاد، او را مرده از چاه بيرون آوردند » 📚اثباه الوصیه ص 192 👌این در کتب دیگری نیز نقل شده است ؛ 📚مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص 384_ بحار الانوار ج 50 ص 8_ المجالس السنیه ج 2 ص 634_ تفسیر العیاشی ج 1 ص 319_ جلاء العیون ص 968_ تفسیر البرهان ج 1 ص 471 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔این که در روایاتی آمده است که اگر کسی تا قبل ظهور ایمان نیاورد ایمان بعد از ظهور برایش ای ندارد چه معنایی دارد ❗️بیشتر مردم جهان ممکن است بعد ظهور به امام زمان ایمان آورد یعنی ایمان اینان بی فائده است و همه اهل دوزخند ❗️ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « آن روز كه آيات و نشانه ‏ها(ی قیامت ) تحقق پذيرد ايمان آوردن افرادى كه قبلا ايمان نياورده‏ اند و يا عمل انجام نداده‏ اند سودى به حالشان نخواهد داشت‏ » ( انعام 158) ❕خداوند در این آیه از بی فائده بودن ایمانی سخن می گوید که نزدیک قیامت و با دیدن نشانه های قیامت چون زلزله های وحشتناک و بی فروغ شدن خورشید و ماه و ستارگان و ... می گیرد زیرا چنین ایمانی از روی ترس و جبر بوده و فائده و ارزش ایمان اختیاری را ندارد . 📚تفسیر نمونه ج 6 ص 46 🔸در تفسير عياشى از امام باقر و صادق علیهما السلام روايت شده كه در ذيل آیه " يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ لا يَنْفَعُ نَفْساً إِيمانُها" فرمودند ؛ « مقصود از اين آيات طلوع آفتاب از مغرب و خروج جنبنده زمين و پديد آمدن دود است كه انسان اگر به گناه ورزد و عمل ايمانى بجا نياورد و اين آيه ‏ها ظاهر شود ايمانش سودى نخواهد داشت‏ » 📚تفسیر عیاشی ج 1 ص 384 🔷البته در برخی روایات تفسیر معنوی و باطنی برای آیه مذکور صورت گرفته است و آیه فوق به زمان امام زمان علیه السلام تطبیق داده شده است . 🔹از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود ؛ « مراد از نشانه‏ ها امامان هستند و آن نشانه‏ اى كه انتظار كشيده مى ‏شود، قائم عليه السّلام است. در آن زمان ايمان كسى كه پيش از قيام آن حضرت با شمشير، ايمان نياورده براى او نخواهد داشت، اگرچه به پدران آن حضرت كه پيش از او بودند، ايمان آورده باشد.» 📚کمال الدین ج 1 ص 18 🔸 و در نقل دیگری در تفسیر آیه مذکور فرمود ؛ «[مراد از آن روز] زمان خروج قائم ماست كه انتظارش كشيده مى‏ شود، آنگاه فرمود: اى ابا بصير! خوشا به حال قائم ما كه در زمان غيبت او چشم به راه ظهور اويند و در زمان ظهورش او را پيروى مى ‏كنند. آنها دوستان خدا هستند كه نه بيمناك مى ‏شوند و نه اندوهگين مى‏ گردند. » 📚کمال الدین ج 2 ص 357 ❕این روایات اشاره به آن دارد که کسانی که قبل از ظهور امام عصر علیه السلام علی رغم وجود شواهد و ادله ، از روی عناد و لجاجت به آن حضرت ایمان نیاورده اند ، ایمان پس از ظهورش هم برایشان فائده ای ندارد ، زیرا قطعا این ایمان ، ایمانی حقیقی و خالص نیست بلکه ایمانی صوری و غیر حقیقی است . 🔰البته همین افراد یا از مردم اگر از روی خلوص و صداقت به حضرت حتی پس از ظهور و قبل از بروز نشانه های قیامت ایمان بیاورند ، بی شک ایمانشان خداوند واقع می شود چرا که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « همواره در روزى زمين از ناحيه پروردگار حجتى كه حلال و حرام خدا را بشناسد و به راه خدا دعوت كند بوده و خواهد بود، و اين رابطه بين خدا و خلق هيچگاه در زمين قطع نمى ‏شود مگر روز مانده به قيامت كه در آن چهل روز خداوند حجت خود را از زمين برمى ‏دارد، در آن روزها است كه در توبه به روى گنهكاران بسته مى‏ شود، و ايمان آوردن در آن ايام بى فايده است، گنهكاران و كفارى كه تا آن روز توبه نكرده و ايمان نياورده‏ اند از بدترين و كسانى هستند كه قيامت بر آنان قيام مى‏ كند » 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج 2 ص 501_ المحاسن ص 236_ دلائل الامامه ص 229 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🔸 👇 👌امام عليه السلام همچنان به سوى پيش مى‏ رفت تا فرزدق، شاعر معروف را ديد، فرزدق سلام كرد و گفت: «اى فرزند رسول خدا! چگونه به مردم كوفه اعتماد كردى با آن‏كه آنان پسر عمويت- مسلم بن عقيل- و پيروانش را كشتند؟» 🔸 اشك از ديدگان امام شد و فرمود ؛ «خداوند مسلم را رحمت كند، او به سوى رَوْح و ريحان و بهشت و رضوان خداوند رهسپار شد، بدانيد او به تكليف خويش عمل كرد و هنوز تكليف ما باقى مانده است». 👌سپس اين اشعار را ايراد فرمود: «اگر (لذّات) دنيوى با ارزش به شمار آيد، سراى پاداشِ الهى (بهشت) از آن برتر و ارزشمندتر است و اگر بدن‏ها براى آفريده شده، شهادت در زير ضربات شمشير در راه خدا بهتر است و اگر روزى‏ ها به تقدير الهى تقسيم شده، حريص نبودن در طلب روزى زيباتر است و اگر اموال و دارايى براى واگذاشتن جمع‏آورى مى‏ شود، چرا آزادمردان (در بذل و بخشش آن) بخل بورزند؟ » 📚تاريخ ابن عساكر (شرح حال امام حسين عليه السلام)، ص 163 و بحارالانوار، ج 44، ص 374 _ الملهوف: ص 134، كشف الغمّة: ج 2 ص 239 ؛ مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي: ج 1 ص 223، مطالب السؤول: ص 73 وفيها من «فلقيه الفرزدق» وراجع: مثير الأحزان: ص 45. 🔸ابن شهر آشوب در كتاب مناقب اين را نيز در ذيل اين سخن نقل كرده است؛ « سلام خداوند بر شما اى آل احمد! من مى‏ بينم به زودى از ميان شما كوچ خواهم كرد.» 📚مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص 103 👌اوج عظمت امام عليه السلام و اهداف او در اين اشعار كاملًا جلوه‏ گر است او مى‏ داند براى رهايى خود از ننگ تسليم در برابر خودكامگان فرومايه و براى نجات اسلام از چنگال مشركان مسلمان نما از بنى اميّه راهى جز پذيرش شهادت و آمادگى براى استقبال از شمشيرها وجود ندارد. امام عليه السلام از اين طريق ياران خود را نيز براى اين هدف بزرگ مى ‏سازد و آماده مى‏ كند. ❕اما این که امام علیه السلام هنگام مواجهه با حر قصد بازگشت داشت نیز ادعایی غیر قابل قبول است . 👌امام علیه السلام در برابر حر و سپاهیانش که ایشان را محاصره کرده بودند عرضه داشتند ؛ «اى مردم! اين اتمام حجتى است در پيشگاه خداوند و مسلمانان حاضر، من خود به سوى ديار شما نيامدم مگر آن‏كه نامه‏ هاى شما به دستم رسيد و فرستادگانتان به سويم آمدند و گفتند: به سوى ما بيا چرا كه ما پيشوايى نداريم بدان اميد كه خداوند به وسيله تو ما را در مسير هدايت گرد آورد. 🔸اگر همچنان بر دعوت خود باقى هستيد كه اكنون آمدم. بنابراين، اگر با من پيمان و ميثاق‏هاى محكم مى‏ بنديد به گونه‏ اى كه مايه اطمينان خاطرم گردد، با شما وارد شهرتان مى‏ شوم و اگر چنين نكنيد و از آمدنم به اين ديار ناخشنوديد به كه از آنجا آمده ‏ام باز مى‏ گردم». 🔹حر و سپاهيانش در برابر سخنان امام عليه السلام ساكت مانده و جوابى ندادند. 📚فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 134- 135 و ارشاد مفيد، ص 427 (با مختصر تفاوت). 👌با اين كه «حرّ بن يزيد رياحى» بيشترين احترام را در ظاهر به امام عليه السلام گذارد و خود و يارانش پشت سر امام نماز خواندند، ولى مأمور بود به هر قيمتى شده اجازه ندهد امام عليه السلام به كوفه نزديك شود، و اجازه بازگشت به مدينه را هم ندهد، بلكه امام عليه السلام را در يك دور از آبادى‏ ها فرود آورد تا لشكرها فرا رسند و امام عليه السلام را در محاصره كامل قرار دهند. ❕اگر مى‏ بينيم امام عليه السلام مى‏ فرمايد شما مرا دعوت كرديد، اگر حاضر به همكارى نيستيد به جايگاه اصلى ‏ام باز مى ‏گردم، در واقع براى اتمام حجّت بر آن گروه پيمان شكن است ، که شما مرا در قرار داده اید با این که خود مرا دعوت کردید ، و نمی گذارید تحرکی کنم و این نهایت ظلم شما به خاندان رسول خدا است و روز قیامت چه پاسخی به نزد خدا دارید ، اگر چه امام قصد بازگشت نداشت و نیز می دانست که آنها درخواست امام را مبنی بر بازگشت اجابت نمی کنند ، اما باز جهت اتمام حجت تعبیر مذکور را به کار بردند . ❕زيرا اگر امام عليه السلام مى‏ خواست بازگردد، بعد از خبرهاى كه از شهادت مسلم و هانى و پيمان شكنى اهل كوفه به او رسيده بود و هيچ مانعى در ظاهر وجود نداشت، باز مى‏ گشت. او به خوبى مى‏ داند مسير او به سوى كربلا، ميدان جانبازى و شهادت او است، و اين خبر از جدّش خدا به او رسيده بود. ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🔸 👇 👌امام عليه السلام همچنان به سوى پيش مى‏ رفت تا فرزدق، شاعر معروف را ديد، فرزدق سلام كرد و گفت: «اى فرزند رسول خدا! چگونه به مردم كوفه اعتماد كردى با آن‏كه آنان پسر عمويت- مسلم بن عقيل- و پيروانش را كشتند؟» 🔸 اشك از ديدگان امام شد و فرمود ؛ «خداوند مسلم را رحمت كند، او به سوى رَوْح و ريحان و بهشت و رضوان خداوند رهسپار شد، بدانيد او به تكليف خويش عمل كرد و هنوز تكليف ما باقى مانده است». 👌سپس اين اشعار را ايراد فرمود: «اگر (لذّات) دنيوى با ارزش به شمار آيد، سراى پاداشِ الهى (بهشت) از آن برتر و ارزشمندتر است و اگر بدن‏ها براى آفريده شده، شهادت در زير ضربات شمشير در راه خدا بهتر است و اگر روزى‏ ها به تقدير الهى تقسيم شده، حريص نبودن در طلب روزى زيباتر است و اگر اموال و دارايى براى واگذاشتن جمع‏آورى مى‏ شود، چرا آزادمردان (در بذل و بخشش آن) بخل بورزند؟ » 📚تاريخ ابن عساكر (شرح حال امام حسين عليه السلام)، ص 163 و بحارالانوار، ج 44، ص 374 _ الملهوف: ص 134، كشف الغمّة: ج 2 ص 239 ؛ مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي: ج 1 ص 223، مطالب السؤول: ص 73 وفيها من «فلقيه الفرزدق» وراجع: مثير الأحزان: ص 45. 🔸ابن شهر آشوب در كتاب مناقب اين را نيز در ذيل اين سخن نقل كرده است؛ « سلام خداوند بر شما اى آل احمد! من مى‏ بينم به زودى از ميان شما كوچ خواهم كرد.» 📚مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص 103 👌اوج عظمت امام عليه السلام و اهداف او در اين اشعار كاملًا جلوه‏ گر است او مى‏ داند براى رهايى خود از ننگ تسليم در برابر خودكامگان فرومايه و براى نجات اسلام از چنگال مشركان مسلمان نما از بنى اميّه راهى جز پذيرش شهادت و آمادگى براى استقبال از شمشيرها وجود ندارد. امام عليه السلام از اين طريق ياران خود را نيز براى اين هدف بزرگ مى ‏سازد و آماده مى‏ كند. ❕اما این که امام علیه السلام هنگام مواجهه با حر قصد بازگشت داشت نیز ادعایی غیر قابل قبول است . 👌امام علیه السلام در برابر حر و سپاهیانش که ایشان را محاصره کرده بودند عرضه داشتند ؛ «اى مردم! اين اتمام حجتى است در پيشگاه خداوند و مسلمانان حاضر، من خود به سوى ديار شما نيامدم مگر آن‏كه نامه‏ هاى شما به دستم رسيد و فرستادگانتان به سويم آمدند و گفتند: به سوى ما بيا چرا كه ما پيشوايى نداريم بدان اميد كه خداوند به وسيله تو ما را در مسير هدايت گرد آورد. 🔸اگر همچنان بر دعوت خود باقى هستيد كه اكنون آمدم. بنابراين، اگر با من پيمان و ميثاق‏هاى محكم مى‏ بنديد به گونه‏ اى كه مايه اطمينان خاطرم گردد، با شما وارد شهرتان مى‏ شوم و اگر چنين نكنيد و از آمدنم به اين ديار ناخشنوديد به كه از آنجا آمده ‏ام باز مى‏ گردم». 🔹حر و سپاهيانش در برابر سخنان امام عليه السلام ساكت مانده و جوابى ندادند. 📚فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 134- 135 و ارشاد مفيد، ص 427 (با مختصر تفاوت). 👌با اين كه «حرّ بن يزيد رياحى» بيشترين احترام را در ظاهر به امام عليه السلام گذارد و خود و يارانش پشت سر امام نماز خواندند، ولى مأمور بود به هر قيمتى شده اجازه ندهد امام عليه السلام به كوفه نزديك شود، و اجازه بازگشت به مدينه را هم ندهد، بلكه امام عليه السلام را در يك دور از آبادى‏ ها فرود آورد تا لشكرها فرا رسند و امام عليه السلام را در محاصره كامل قرار دهند. ❕اگر مى‏ بينيم امام عليه السلام مى‏ فرمايد شما مرا دعوت كرديد، اگر حاضر به همكارى نيستيد به جايگاه اصلى ‏ام باز مى ‏گردم، در واقع براى اتمام حجّت بر آن گروه پيمان شكن است ، که شما مرا در قرار داده اید با این که خود مرا دعوت کردید ، و نمی گذارید تحرکی کنم و این نهایت ظلم شما به خاندان رسول خدا است و روز قیامت چه پاسخی به نزد خدا دارید ، اگر چه امام قصد بازگشت نداشت و نیز می دانست که آنها درخواست امام را مبنی بر بازگشت اجابت نمی کنند ، اما باز جهت اتمام حجت تعبیر مذکور را به کار بردند . ❕زيرا اگر امام عليه السلام مى‏ خواست بازگردد، بعد از خبرهاى كه از شهادت مسلم و هانى و پيمان شكنى اهل كوفه به او رسيده بود و هيچ مانعى در ظاهر وجود نداشت، باز مى‏ گشت. او به خوبى مى‏ داند مسير او به سوى كربلا، ميدان جانبازى و شهادت او است، و اين خبر از جدّش خدا به او رسيده بود. ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔در تاریخ نقل است که خزیمه بن ثابت به نفع پیامبر شهادت داد با این که جریان را مشاهده نکرده بود اما پیامبر شهادتش را قبول کرد و به او لقب ذو الشهادتین را داد ❗️آیا از لحاظ بر فعل پیامبر که شهادت الکی و نادیده به نفع او داده بود ،نقص در دین اسلام و پیامبر آن نیست ❕❕ 💠💠 👌نام او خزيمة بن ثابت انصارى و كنيه‏ اش ابو عمار و از كسانى است كه در به پيامبر اكرم پيوست. در مورد اين كه چرا به نام ذو الشهادتين لقب داده شده، ابن اثير در اسد الغابه مى‏ نويسد ؛ « پيامبر اكرم اسبى از سواء بن قيس محاربى خريدارى كرده بود. سواء معامله را انكار كرد. خزيمة بن ثابت به نفع پيامبر گواهى داد. پيامبر اکرم فرمود با اين كه در جريان معامله حضور نداشتى چگونه شهادت دادى؟ عرض كرد: ما در (مسائل بسيار مهم‏ترى مانند) وحى الهى تو را تصديق كرديم و مى‏ دانيم جز حق نمى‏ گويى (چگونه در موضوع كوچكى گواهى به صدق تو ندهيم؟) رسول خدا فرمود ؛ هركس خزيمه به نفع يا زيان او گواهى دهد همان يك او كافى است.» 📚اسد الغابه ج 2 ص 114 ❕مورد نقل مورخین آن است که پیامبر گرامی حکم کردند که از این پس شهادت خزیمه به عنوان دو شهادت شود و البتّه اين يك استثناست به دليل ايمان محكم خزيمه و شايد به اين دليل كه گواهى او سبب علم قاضى مى‏ شد . 🔸نقل مورخین تصریح ندارد که پیامبر گرامی به خاطر شهادت نادیده خزیمه ، اختلافی که بین ایشان و دیگری ایجاد شده بود را به نفع خود کردند . اشتباه از اینجا ناشی شده است که گمان شده پیامبر بر اساس شهادت خزیمه ، جریان مذکور را به نفع خود دادند ، در حالی که چنین چیزی در نقل های مذکور تصریح نشده است . ❕اگر هم بپذیریم که پیامبر گرامی بر اساس شهادت خزیمه جریان مذکور را به نفع خود خاتمه دادند باز هم اشکالی مطرح نمی شود زیرا این خاتمه دادن از این جهت بوده است که خزیمه به عنوان و بر اساس علم خودش حکم به حقدار بودن پیامبر گرامی کرده است و بر این مطلب شهادت داده است و روشن است که قاضی می تواند بر اساس علم خود بدون آنکه بینه ای ارائه شود ، نسبت به مطلبی حکم کند . 📚وسائل الشیعه ج 27 ص 274 باب 18 ❕او در بسيارى از جنگهاى اسلامى حضور داشت و ابن عبد البرّ در استيعاب مى ‏نويسد او در صفين در علی علیه السلام نبرد کرد ، هنگامى كه عمار شهيد شد سخت برآشفت، شمشير كشيد و آن قدر پيكار كرد تا به شهادت رسيد . 📚استیعاب ج 1 ص 268 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔این که در روایاتی آمده است که اگر کسی تا قبل ظهور ایمان نیاورد ایمان بعد از ظهور برایش ای ندارد چه معنایی دارد ❗️بیشتر مردم جهان ممکن است بعد ظهور به امام زمان ایمان آورد یعنی ایمان اینان بی فائده است و همه اهل دوزخند ❗️ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « آن روز كه آيات و نشانه ‏ها(ی قیامت ) تحقق پذيرد ايمان آوردن افرادى كه قبلا ايمان نياورده‏ اند و يا عمل انجام نداده‏ اند سودى به حالشان نخواهد داشت‏ » ( انعام 158) ❕خداوند در این آیه از بی فائده بودن ایمانی سخن می گوید که نزدیک قیامت و با دیدن نشانه های قیامت چون زلزله های وحشتناک و بی فروغ شدن خورشید و ماه و ستارگان و ... می گیرد زیرا چنین ایمانی از روی ترس و جبر بوده و فائده و ارزش ایمان اختیاری را ندارد . 📚تفسیر نمونه ج 6 ص 46 🔸در تفسير عياشى از امام باقر و صادق علیهما السلام روايت شده كه در ذيل آیه " يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ لا يَنْفَعُ نَفْساً إِيمانُها" فرمودند ؛ « مقصود از اين آيات طلوع آفتاب از مغرب و خروج جنبنده زمين و پديد آمدن دود است كه انسان اگر به گناه ورزد و عمل ايمانى بجا نياورد و اين آيه ‏ها ظاهر شود ايمانش سودى نخواهد داشت‏ » 📚تفسیر عیاشی ج 1 ص 384 🔷البته در برخی روایات تفسیر معنوی و باطنی برای آیه مذکور صورت گرفته است و آیه فوق به زمان امام زمان علیه السلام تطبیق داده شده است . 🔹از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود ؛ « مراد از نشانه‏ ها امامان هستند و آن نشانه‏ اى كه انتظار كشيده مى ‏شود، قائم عليه السّلام است. در آن زمان ايمان كسى كه پيش از قيام آن حضرت با شمشير، ايمان نياورده براى او نخواهد داشت، اگرچه به پدران آن حضرت كه پيش از او بودند، ايمان آورده باشد.» 📚کمال الدین ج 1 ص 18 🔸 و در نقل دیگری در تفسیر آیه مذکور فرمود ؛ «[مراد از آن روز] زمان خروج قائم ماست كه انتظارش كشيده مى‏ شود، آنگاه فرمود: اى ابا بصير! خوشا به حال قائم ما كه در زمان غيبت او چشم به راه ظهور اويند و در زمان ظهورش او را پيروى مى ‏كنند. آنها دوستان خدا هستند كه نه بيمناك مى ‏شوند و نه اندوهگين مى‏ گردند. » 📚کمال الدین ج 2 ص 357 ❕این روایات اشاره به آن دارد که کسانی که قبل از ظهور امام عصر علیه السلام علی رغم وجود شواهد و ادله ، از روی عناد و لجاجت به آن حضرت ایمان نیاورده اند ، ایمان پس از ظهورش هم برایشان فائده ای ندارد ، زیرا قطعا این ایمان ، ایمانی حقیقی و خالص نیست بلکه ایمانی صوری و غیر حقیقی است . 🔰البته همین افراد یا از مردم اگر از روی خلوص و صداقت به حضرت حتی پس از ظهور و قبل از بروز نشانه های قیامت ایمان بیاورند ، بی شک ایمانشان خداوند واقع می شود چرا که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « همواره در روزى زمين از ناحيه پروردگار حجتى كه حلال و حرام خدا را بشناسد و به راه خدا دعوت كند بوده و خواهد بود، و اين رابطه بين خدا و خلق هيچگاه در زمين قطع نمى ‏شود مگر روز مانده به قيامت كه در آن چهل روز خداوند حجت خود را از زمين برمى ‏دارد، در آن روزها است كه در توبه به روى گنهكاران بسته مى‏ شود، و ايمان آوردن در آن ايام بى فايده است، گنهكاران و كفارى كه تا آن روز توبه نكرده و ايمان نياورده‏ اند از بدترين و كسانى هستند كه قيامت بر آنان قيام مى‏ كند » 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج 2 ص 501_ المحاسن ص 236_ دلائل الامامه ص 229 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔در روایتی آمده که امام علی به نماز شب خواند که دیگر نتوانست نماز صبح را در مسجد به جماعت بخواند و در همان منزل خواند و خوابید ، پیامبر هم شد و با علی برخورد کرد ( دعائم الاسلام)❕ آیا چنین عملی شایسته امام علی بود ❗️ 💠💠 👌در روایتی از امام باقر علیه السلام آمده است که فرمود ؛ « علی شبی تمام آن شب را به و راز و نیاز گذراند ، زمانی که صبح شد نماز را در منزل خواند و مشغول چرت زدن ( و خوابیدن شد ) ، پیامبر نماز صبح را به جماعت خواند و علی را ندید ، به منزل او آمد و خطاب به فاطمه فرمود چرا علی در نماز جماعت حاضر نشده است ، فاطمه پیامبر را مطلع کرد ، پیامبر فرمود خواندن نماز صبح به جماعت افضل از قیام تمام شب است ، علی با کلام پیامبر بیدار شد ...پیامبر به او فرمود آیا نمی دانی که زمین از خوابیدن عالم بعد از نماز و قبل از طلوع خورشید به نزد خدا شکوه می کند » 📚دعائم الاسلام ج 1 ص 153 ❕این روایت نمی تواند و باشد زیرا چگونه ممکن است علی علیه السلام نماز جماعت را ترک کند در حالی که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ 👌«به امیرالمؤمنین علی خبر رسید که گروهی برای نماز در مسجد حاضر نمی شوند. آن حضرت برای مردم سخنرانی کرده و در ضمن آن فرمودند گروهی برای نماز خواندن با ما در مساجد حاضر نمی شوند، اینان حق ندارند با ما بخورند و بیاشامند و کنند و با ما ازدواج نمایند و نیز حق ندارند از بیت المال مسلمین استفاده کنند مگر این که در نماز جماعت حاضر شوند. ... ❕ آن گاه امام صادق فرمود مسلمانان از خوردن و ازدواج با آنان خودداری نمودند تا این که آنان در نماز جماعت حاضر شدند.» 📚امالی شیخ طوسی ج2 ص308 📚وسائل الشیعه ج5ص196 👌و چگونه ممکن است علی علیه السلام در هنگام بین الطلوعین خواب باشد در حالی که در آمده است ؛ « علی علیه السلام نماز صبح را می خواند آنگاه تا هنگام طلوع خورشید در همان موضع خود مشغول ذکر می شد » 📚الکافی ج2 ص 236 ❕روایت مذکور در کتاب دعائم الاسلام به صورت و بدون نقل شده است ، بنابراین از حیث سندی ضعیف تلقی می شود ، خصوصا آنکه مولف آن النعمان بوده است که در ابتدا مالکی مذهب بوده و پس از آن شیعه شده است ، که برخی علما می گویند او شیعه اسماعیلی شده بود . 📚معالم العلماء ، ابن شهر آشوب ، ص 126 ❕اگر چه علامه مجلسی می گوید او شیعه دوازده امامی شده بود اما از خوف اسماعیلی اظهار دوزاده امامی بودن را نمی کرد . 📚بحار الانوار ج1 ص 39 ❕در هر صورت با توجه به آن که مولف مذکور ابتدا مذهب بوده است ، طبیعتا ممکن است برخی روایات را از راویان سنی مذهب نقل کرده باشد که روایت مذکور می تواند از آن جمله باشد که برای مقام علی علیه السلام جعل شده باشد . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
💢شیر فضه💢 ✅پاسخ 👌شیخ بزرگوار کلینی در شریف نقل می کند ؛ « چون حسين علیه السلام شهيد شد و آن لشكر خواستند اسب بر بدنش بتازند، فضه به زينب گفت اى بانوى من خادم پیامبر كشتي اش در دريا شكست و به جزيره ای افتاد و به شيرى برخورد، به آن شير گفت من آزاد كرده رسول خدايم، آن شير در برابرش اي كرد تا او را به راه آورد و نجات داد . 👌در اين گوشه از کربلا نیز خوابيده است بگذار من بروم و به او آگاهى دهم كه اين مردم فردا چه خواهند كرد. 👌فضه نزد آن رفت و او را صدا زد . آن شير سر بلند كرد و فضه به او گفت: مى دانى فردا مى خواهند با امام حسين چه كار كنند، مى خواهند اسب بر بتازند. 👌گويد آن شير آمد تا دو دست خود را روى جسد حسين نهاد، لشكر پيش آمدند و چون آن شير را ديدند عمر بن سعد به آنها گفت: اين ای است مبادا آن را برانگيزيد، برگرديد، آنها هم برگشتند . 📚الکافی ج1 ص465 ❕برخی این روایت را از حیث ضعیف می دانند و رد می کنند اما به نظر ما چون این روایت در کافی شریف آمده است و محتوای آن هم با مسلمات منافاتی ندارد بلکه موافق است ، روایتی صحیح تلقی می شود و موثوق الصدور می باشد . ؛ 👌این روایت موافق با روایات متعدد دیگری است که ولایت داشتن امامان را بر را نیز اثبات می کند؛ 💠از جمله اشکالات که بر این داستان وارد می شود این است که بر اساس این روایت ، آن شیر مانع شده است که دشمن بر بدن امام اسب بتازد در حالی که اسب بر بدن امام از مسلمات است . 👌 برای پاسخ باید توجه داشت که به نظر ما نیز اسب تاختن بر بدن مبارک امام حسین علیه السلام است. 🔶سید بن طاووس نقل می کند ؛ « عمر سعد میان یارانش ندا داد که چه کسی حاضر است بر حسین اسب بدواند ؟ از یارانش ده تن حاضر شدند ، که با سم اسب هایشان حسین را چنان لگد کوب کردند که پشت و سینه اش را خرد کردند » 📚لهوف ص182 📚مثیر الاحزان ص78 📚الارشاد ج2 ص113 🔶فضه گمان می کرد که آنان یک روز پس از عاشورا بر امام حسین اسب می دوانند اما آنان لحظاتی پس از شهادت امام چنین کردند ، در مرحله اول با شیر رو به رو شدند و باز گشتند ، اما چون روایات می گوید آنان بر بدن امام تاختند ، پس از مرحله اول ، ناچارا به نحوی شیر مذکور را از بین برده بودند و احتمالا او را در معرض های خود قرار داده بودند و کشته بودند . 💠با این کردن ، اشکال مذکور مرتفع می شود و نیازی به رد روایت نیست ، بلکه جریان مذکور اثبات نوعی معجزه برای حسین علیه السلام را نیز می کند . ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰