eitaa logo
پرسمان اعتقادی
42.3هزار دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
66 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 👇 👌گاهی هم پیش می آید که بشر از تمام قدرت خود در جهت مقابله با سیل استفاده می کند ، اما گاهی قدرت سیل چنان قوی است که قابل کنترل نیست ، بی شک گرفتار چنین حادثه و شدن ، بدون آنکه کوتاهی در کار باشد ، یکی از آزمایش های خداوند می شود که صبر بر آن پاداش فراوان در پی دارد . 👌خداوند می فرماید؛ «شما را با بدیها و خوبیها آزمایش می کنیم » 💎انبیاء 35 👌و می فرماید: «آیا مردم گمان کرده اند که به حال خود رها می شوند و نمی شوند» 💎عنکبوت 2 👌و می فرماید ؛ « قطعا همه شما را با چیزی از ترس و گرسنگی ، زیان مالی و جانی و کمبود میوه ها آزمایش می کنیم و بشارت ده به استقامت کنندگان » 💠بقره 155 🔶امام علی علیه السلام فرمود: «خداوند بندگانش را با انواع شداید و گرفتاری ها آزمایش می کند» 💎نهج البلاغه خطبه192 🔶لذا امام صادق علیه السلام فرمود: «شدید ترین بلاها برای انبیا است سپس کسانی که به انبیا نزدیکترند و از پی آنان می آیند سپس سایر مومنان به تناسب » 📚الکافی ج2 ص252 🔶و : «بلاهای بزرگ پاداش های بزرگ را در پی دارد وخداوند هیچ گروهی را دوست نمی‌دارد مگر آنکه آنان را گرفتار میکند» 📚الکافی،ج2 ص 252 ❕گاهی نیز نسبت به برخی جوامع بی ایمان و طغیان گر ، این حوادث و سیل ها ، جنبه تنبیه و و بیداری آنان را از خواب غفلت دارد ، چنان که درباره قوم لوط می فرماید ؛ « هنگامى كه فرمان ما (دائر بر عذاب) فرا رسيد، شهرهاى آنها را زير و رو كرديم و بارانى از سنگ‏هاى متراكم بر آنان فرو فرستاديم». ( هود 82) ❕درباره مردم ناسپاس و طغيانگر «سبا» مى‏ فرمايد ؛ « آنها (از اطاعت خدا) روى گرداندند و ما سيل ويرانگر را بر آنها فرستاديم» ( سبا 16) 👌چنان که گفته شد ، بخش ديگرى از اين حوادث، براى بيدار كردن انسان‏هاست تا به راه باز گردند ؛ ❕«فساد و تباهى در خشكى و درياها به خاطر كارهايى كه مردم انجام داده‏اند آشكار گشت؛ خدا مى ‏خواهد نتيجه پاره‏ اى از اعمال آنها را به آنها بچشاند شايد بازگردند!» ( روم 41) ❕و می فرماید ؛ «ما فرعونیان را به خشکسالی و کمبود میوه ها گرفتار کردیم شاید متذکر شوند» ( اعراف130 ) 👌علی علیه السلام فرمود ؛ «خداوند بندگان خویش را به هنگامی که اعمال بد انجام می دهند با کمبود میوه ها و جلوگیری از نزول برکات و بستن درهای گنج خیرات به روی آنان مبتلا می سازد تا توبه کاران توبه کنند و آنها که باید دست از گناه بکشند خود داری نمایند و پند پذیران پند گیرند و آنها که آماده اند از گناه باز ایستند» 📚نهج البلاغه خطبه 143 👌خلاصه آنکه اکثرا ، خسارات سیلاب ناشی از کوتاهی های خود بشر است و در جایی که کوتاهی نباشد ، نسبت به جوامع مومن و انقلابی برای امتحان و آزمایش است تا به درجه افراد افزوده شود ، اما نسبت به جوامع کافر و بی ایمان از باب تنبیه و مجازات و بیدار ساختن آنان است . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آخوندی می گفت در قرآن آمده است که از خدا سوال نکنید بلکه این خدا است که از شما می کند برام سوال شد که بر این اساس ما اصلا نباید در رابطه با فلسفه احکام و دستورات سوال کنیم و الا هستیم ❗️این مطلب برام قابل قبول نیست ❕❕ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ " لا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْئَلُون" " هیچ کس بر کار خدا نمی تواند سوال کند ولی در کار آنها جای است " 🔰انبیاء 23 👌معنای آیه این است ‏ که خداوند آن چنان جهان را نظم بخشيده كه جاى هيچ ايراد و گفتگو در آن نيست لذا هيچكس بر كار او نمى‏تواند خرده بگيرد و از آن سؤال كند، در حالى كه ديگران چنين نيستند و در افعالشان جاى ايراد و سؤال بسيار است. ❕گرچه در تفسير اين آيه مفسران، سخن بسيار گفته‏اند، ولى آنچه در بالا گفته شد از همه به نظر مى‏رسد. 👌توضيح اينكه ما دو گونه سؤال داريم؛ 1⃣ يك نوع سؤال، سؤال است كه انسان از مسائلى بيخبر است و مايل است حقيقت آن را درك كند، حتى با علم و ايمان به اينكه كار انجام شده كار صحيحى بوده باز مى‏خواهد نكته اصلى و هدف واقعى آن را بداند، اينگونه سؤال در افعال خدا نيز جائز است، بلكه اين همان سؤالى است كه سرچشمه كاوشگرى و پژوهش در جهان خلقت و مسائل علمى مى‏شود، و از اين گونه سؤالات چه در رابطه با عالم تكوين، و چه تشريع ياران پيامبر و امامان بسيار داشتند که نمونه آن را می توانیم در کتاب علل الشرایع شیخ ببینیم . 2⃣اما نوع ديگر سؤال، سؤال است، كه مفهومش اين است عمل انجام شده نادرست و غلط بوده، مثل اينكه به كسى كه عهد خود را بى‏دليل شكسته مى‏گوئيم تو چرا عهدشكنى مى‏كنى؟ هدف اين نيست كه توضيح بخواهيم بلكه آنست كه ايراد كنيم. ❕مسلما اين نوع سؤال در افعال خداوند حكيم معنى ندارد، و اگر گاهى از كسى سر بزند حتما به خاطر ناآگاهى است ولى جاى اين گونه سؤال در افعال ديگران بسيار است. 👌در حديثى از امام باقر علیه السلام مى‏خوانيم كه در جواب سؤال جابر جعفى از اين آيه چنين فرمود : " براى اينكه او كارى را جز از روى حكمت و صواب انجام نمى‏دهد مورد بازخواست قرار نمی گیرد " 📚توحید صدوق ص397 👌 ضمنا از اين سخن به خوبى مى‏توان نتيجه گرفت كه اگر كسى سؤالى از نوع دوم داشته باشد بر آنست كه هنوز خدا را به خوبى نشناخته و از حكيم بودن او آگاه نيست. 📚تفسیر نمونه ج 13 ص 385 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔در تاریخ نقل است که خزیمه بن ثابت به نفع پیامبر شهادت داد با این که جریان را مشاهده نکرده بود اما پیامبر شهادتش را قبول کرد و به او لقب ذو الشهادتین را داد ❗️آیا از لحاظ بر فعل پیامبر که شهادت الکی و نادیده به نفع او داده بود ،نقص در دین اسلام و پیامبر آن نیست ❕❕ 💠💠 👌نام او خزيمة بن ثابت انصارى و كنيه‏ اش ابو عمار و از كسانى است كه در به پيامبر اكرم پيوست. در مورد اين كه چرا به نام ذو الشهادتين لقب داده شده، ابن اثير در اسد الغابه مى‏ نويسد ؛ « پيامبر اكرم اسبى از سواء بن قيس محاربى خريدارى كرده بود. سواء معامله را انكار كرد. خزيمة بن ثابت به نفع پيامبر گواهى داد. پيامبر اکرم فرمود با اين كه در جريان معامله حضور نداشتى چگونه شهادت دادى؟ عرض كرد: ما در (مسائل بسيار مهم‏ترى مانند) وحى الهى تو را تصديق كرديم و مى‏ دانيم جز حق نمى‏ گويى (چگونه در موضوع كوچكى گواهى به صدق تو ندهيم؟) رسول خدا فرمود ؛ هركس خزيمه به نفع يا زيان او گواهى دهد همان يك او كافى است.» 📚اسد الغابه ج 2 ص 114 ❕مورد نقل مورخین آن است که پیامبر گرامی حکم کردند که از این پس شهادت خزیمه به عنوان دو شهادت شود و البتّه اين يك استثناست به دليل ايمان محكم خزيمه و شايد به اين دليل كه گواهى او سبب علم قاضى مى‏ شد . 🔸نقل مورخین تصریح ندارد که پیامبر گرامی به خاطر شهادت نادیده خزیمه ، اختلافی که بین ایشان و دیگری ایجاد شده بود را به نفع خود کردند . اشتباه از اینجا ناشی شده است که گمان شده پیامبر بر اساس شهادت خزیمه ، جریان مذکور را به نفع خود دادند ، در حالی که چنین چیزی در نقل های مذکور تصریح نشده است . ❕اگر هم بپذیریم که پیامبر گرامی بر اساس شهادت خزیمه جریان مذکور را به نفع خود خاتمه دادند باز هم اشکالی مطرح نمی شود زیرا این خاتمه دادن از این جهت بوده است که خزیمه به عنوان و بر اساس علم خودش حکم به حقدار بودن پیامبر گرامی کرده است و بر این مطلب شهادت داده است و روشن است که قاضی می تواند بر اساس علم خود بدون آنکه بینه ای ارائه شود ، نسبت به مطلبی حکم کند . 📚وسائل الشیعه ج 27 ص 274 باب 18 ❕او در بسيارى از جنگهاى اسلامى حضور داشت و ابن عبد البرّ در استيعاب مى ‏نويسد او در صفين در علی علیه السلام نبرد کرد ، هنگامى كه عمار شهيد شد سخت برآشفت، شمشير كشيد و آن قدر پيكار كرد تا به شهادت رسيد . 📚استیعاب ج 1 ص 268 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔استادی داریم در دانشگاه که علوم قرآنی تدریس می کند ، شبهه می کند که مگر خدوند نگفته است که قرآن به زبان روشن است ، پس چرا در قرآن الفاظی استفاده شده است که عربی نیست ❗️چرا خداوند گرفتار این شده است ❕❕ 💠💠 👌حقیقت این است که هیچ زبان معتبر و مهمی را نمی توان یافت که کلماتی از زبان های دیگر در آن وارد نشده باشد ، منتهی لغات خارجی در چهار چوب زبان اصلی و تحت قواعد و آن تغییر می کند و رفته رفته جزء زبان اصلی بحساب می آید . زبان عربی هم از این قاعده مستثنی نمی باشد و در طی قرون قبل از اسلام به تدریج کلماتی از زبان های اقوام همسایه و همجوار مانند حبشی و مصری و ایرانی و رومی و ... در آن راه یافته و به شکل کلمات و تحت آن در آمده بود . ❕این الفاظ را به اصطلاح می گفتند و جزء کلمات زبان عربی محسوب می شدند و قرآن هم از آن کلمات به این عنوان که جزء کلمات زبان عربی روشن می شده است ، استفاده کرده است . ❕کلمات غیر به دو قسم است ؛ 1⃣اعلام که منظور نام های خاص اشخاص یا امکنه یا اشیاء می باشد ، مانند نام پیامبران گذشته ؛ ایوب ، ابراهیم ، یونس ، هود و یا اسماء امکنه مانند روم ، مصر ، مدین ، بابل ، و یا نام فرشتگان مانند جبرئیل ، میکاییل،و یا نام بت ها مانند یغوث ، یعوق و .. 2⃣غیر اعلام یعنی الفاظ غیر عربی غیر از نام های خاص که در قرآن وجود دارد ، مانند اسفار ، استبرق ، حواریون ، دری، سجیل و... 📚آشنایی با قرآن ، ص30 ❕به دیگر ؛ 👌وارد شدن واژه های دیگر در هر لغت و در هر زبانی یک امر طبیعی است و هرگز به عنوان عیب یا نقص شمرده نمی شود ، وجود این گونه لغات به خالص بودن آن زبان یا آن لغت صدمه ای وارد نمی سازد ، زبان عربی ،زبانی عربی است گرچه برخی لغات غیر عربی که رنگ و بوی عربی به خود گرفته در آن یافت شود ، زیرا لغت تازه وارد تا خلق و خوی آن زبان را به خود نگیرد امکان کاربرد نمی یابد . ❕لذا استعمال چنین الفاظ و کلمات غیر عربی ، به عربی بودن کلام خللی وارد نمی آورد و این شیوه یعنی استفاده از کلمات اجنبی در اشعار عرب و گفته های اصیل پیش از اسلام متعارف بوده و عیب و نقصی شمرده نمی شود بلکه در هیچ لغتی به کار نگرفتن لغات غیر شرط نیست ، حتی در اثری مانند شاهنامه فردوسی که سعی بر آن بوده تا صرفا واژه های فارسی به کار رود ، بسیاری از واژه های آن ریشه فارسی ندارد بلکه ریشه عربی و ترکی و غیره داشته و در عین حال فارسی کامل به شمار می روند . 👌قرآن نیز یک سخن کامل است ، وقتی در زبان عربی استعمال الفاظ غیر عربی در لباس عربی رواج دارد ، طبیعتا قرآن هم از این شیوه استفاده کرده است . 📚علوم قرآنی ، معرفت ، ص321 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔در تاریخ نقل است که خزیمه بن ثابت به نفع پیامبر شهادت داد با این که جریان را مشاهده نکرده بود اما پیامبر شهادتش را قبول کرد و به او لقب ذو الشهادتین را داد ❗️آیا از لحاظ بر فعل پیامبر که شهادت الکی و نادیده به نفع او داده بود ،نقص در دین اسلام و پیامبر آن نیست ❕❕ 💠💠 👌نام او خزيمة بن ثابت انصارى و كنيه‏ اش ابو عمار و از كسانى است كه در به پيامبر اكرم پيوست. در مورد اين كه چرا به نام ذو الشهادتين لقب داده شده، ابن اثير در اسد الغابه مى‏ نويسد ؛ « پيامبر اكرم اسبى از سواء بن قيس محاربى خريدارى كرده بود. سواء معامله را انكار كرد. خزيمة بن ثابت به نفع پيامبر گواهى داد. پيامبر اکرم فرمود با اين كه در جريان معامله حضور نداشتى چگونه شهادت دادى؟ عرض كرد: ما در (مسائل بسيار مهم‏ترى مانند) وحى الهى تو را تصديق كرديم و مى‏ دانيم جز حق نمى‏ گويى (چگونه در موضوع كوچكى گواهى به صدق تو ندهيم؟) رسول خدا فرمود ؛ هركس خزيمه به نفع يا زيان او گواهى دهد همان يك او كافى است.» 📚اسد الغابه ج 2 ص 114 ❕مورد نقل مورخین آن است که پیامبر گرامی حکم کردند که از این پس شهادت خزیمه به عنوان دو شهادت شود و البتّه اين يك استثناست به دليل ايمان محكم خزيمه و شايد به اين دليل كه گواهى او سبب علم قاضى مى‏ شد . 🔸نقل مورخین تصریح ندارد که پیامبر گرامی به خاطر شهادت نادیده خزیمه ، اختلافی که بین ایشان و دیگری ایجاد شده بود را به نفع خود کردند . اشتباه از اینجا ناشی شده است که گمان شده پیامبر بر اساس شهادت خزیمه ، جریان مذکور را به نفع خود دادند ، در حالی که چنین چیزی در نقل های مذکور تصریح نشده است . ❕اگر هم بپذیریم که پیامبر گرامی بر اساس شهادت خزیمه جریان مذکور را به نفع خود خاتمه دادند باز هم اشکالی مطرح نمی شود زیرا این خاتمه دادن از این جهت بوده است که خزیمه به عنوان و بر اساس علم خودش حکم به حقدار بودن پیامبر گرامی کرده است و بر این مطلب شهادت داده است و روشن است که قاضی می تواند بر اساس علم خود بدون آنکه بینه ای ارائه شود ، نسبت به مطلبی حکم کند . 📚وسائل الشیعه ج 27 ص 274 باب 18 ❕او در بسيارى از جنگهاى اسلامى حضور داشت و ابن عبد البرّ در استيعاب مى ‏نويسد او در صفين در علی علیه السلام نبرد کرد ، هنگامى كه عمار شهيد شد سخت برآشفت، شمشير كشيد و آن قدر پيكار كرد تا به شهادت رسيد . 📚استیعاب ج 1 ص 268 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁