eitaa logo
پرسمان اعتقادی
44.5هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.5هزار ویدیو
59 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوال نقدى بر اسلام و قرآن: شپش تو بارگاه الهی چکار می‌کرد؟ یکی از شکنجه‌های(عذاب‌های) الله برای مردم مصر، بارش شپش بود، الله است دیگه! ممکنه همه جور عذاب نازل کنه، اما داستان بارش شپش خیلی جالبه، این شپش مستقیماً از بارگاه باریتعالی نازل شده است..... 1- آیا خود الله شپش داشت.؟؟؟؟ 2- آیا فرشتگان الله شپش داشتند.؟؟؟ 3- در بارگاه حق تعالی کارخانه‌ی تولید شپش وجود دارد.؟؟ البته نزول شپش تنها نبود، بارش قورباغه، ملخ و خون هم همراه نزول شپش بود:به آیه قرآنی آن هم توجه کنید : فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آيَاتٍ مُّفَصَّلاَتٍ فَاسْتَكْبَرُواْ وَكَانُواْ قَوْمًا مُّجْرِمِين )اعراف/133 ) ترجمه:پس بر آنان(مردم مصر) طوفان و ملخ و شپش و قورباغه‌ها و خون را به صورت نشانه هايى آشكار فرستاديم ، باز سركشى كردند و گروهى بدكار بودند ✅پاسخ جدا انسان از جهل و تعصب شما به شگفت می اید که چگونه سعی می کنید با تدلیس و دروغ به اسلام حمله اورید ❓مگر خداوند می گوید فارسلنا علیهم من السمائ... که ایه را ترجمه می کنید خداوند از اسمان این بلاها را بر انان نازل کرد ♦️ماده ارسل وقتی با « علی» بیاید به معنای مسلط کردن است نه از اسمان فرستادن 📚معجم الوسیط،ماده رسل 👌خداوند می گوید ما بلاها را پشت سر هم بر ان قوم لجوج مسلط ساختیم 1⃣نخست بر انان طوفان را مسلط ساختیم.طوفان در لغت عرب بیشتر به سیلابها و امواج گردنده و کوبنده ای گفته می شود که خانه ها را ویران کند و درختان را از ریشه می کند 2⃣سپس می گوید ملخ را بر زراعتها و درختان انها مسلط ساختیم 3⃣بار سوم« قمل» را بر انان مسلط ساختیم. ❗️در مورد قمل گفته شده است که نوعی افت نباتی بوده است که به غلات انها افتاد وهمه را فاسد کرد 4⃣در مرحله چهارم خداوند نسل قورباغه را چنان افزایش داد که به صورت یک بلا زندگی انها را فرا گرفت .همه جا قورباغه های کوچک و بزرگ حتی در خانه ها و اطاقها و ظروف غذا مزاحم انان بودند 5⃣در مرحله پنجم خداوند خون را بر انان مسلط ساخت چنان که بیشتر مفسران گفته اند رودخانه عظیم نیل به رنگ خون در آمد آن چنان که برای هیچ مصرفی قابل استفاده نبود 📚تفسیر نمونه،ج6 ص320 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال مبنای تاریخی قصص قرآن چیست؟ چرا قصص قرآنی در تواریخ نیست مثلا ماه،سال،روز و معادل اتفاقات تاریخی قرآن در تاریخ نیست؟ ✅پاسخ به یقین قران یک کتاب تاریخی نیست اما به دلایل مختلفی بحث های تاریخی فراوان دارد .قسمت مهمی از مباحث تربیتی و مواعظ و اندرزها،بشارتها و بیم ها و امیدهای قرانی در قالب مسائل تاریخی بیان شده است ❗️اصولا مباحث تاریخی قران دارای ویژگی های زیر است : 1⃣تکیه بر قسمت های حساس 2⃣خالی بودن از هر گونه حشو و زائد 3⃣خالی بودن از تناقض و تضاد و ناهماهنگی 4⃣جداسازی حقایق تاریخی از افسانه ها ❗️همیشه تاریخ با افسانه هایی دروغین امیخته بوده است از جمله عوامل ان سرگرمی و ارضای عواطف کودکانه و تحریک تخیلات و ایجاد جاذبه های دروغین بوده است بطوریکه افسانه ها و اسطورها بخش مهمی از تواریخ پیشینیان و رکن اصلی آن را تشکیل می دهد 📚پیام قران، ایت الله مکارم ،ج8 ص207 ❗️با این توضیح چگونه می توان توقع داشت که داستان های قرانی با تواریخ کاملا هماهنگ باشد 👌صحت داستان ها و قصص قرانی با اثبات اعجاز قران ثابت می شود .وقتی ثابت شد که قران از ناحیه خداوند است و خداوند راوی قصص موجود در قران است شکی در صحت ان قصص باقی نمی ماند هرچند ان داستان ها در تواریخ نیامده باشد ❗️از سوی دیگر چنان نیست که از قصص قرانی اساسا در تواریخ خبری نباشد 👌نویسندگان مسلمان با تالیف کتب متعدد اقدام به تطبیق داستان های قرانی با تواریخ کرده اند و ریشه قصص قرانی را در تواریخ اثبات کرده اند که از جمله می توان به کتاب « بررسی تاریخی قصص قران» اثر محمد بیومی مهران اشاره کرد که به فارسی در چهار جلد ترجمه شده است 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال لطفا به متن زیر پاسخ دهید کند و کاوی در قران ............................................ در این قسمت میپردازیم به ایاتی از قران که اشاره مستقیم به ساده و قابل فهم بودن قران دارد. در سوره الدخان آیه پنجاد و هشتم میخوانیم در حقيقت [قرآن] را بر زبان تو آسان گردانيديم اميد كه پند پذيرند (۵۸) در آیه 17 و 22و32و40 سوره القمر نیز به همین مورد اشاره شده است .پس دریافتیم که زبان قران زبان عربی فصیح و ساده میباشد که صد البته هم منطقی به نظر میرسد واین خودنشان از دو نکته است. نکته اول اینکه یک دست نوشته ساده چگونه میتواند معجزه باشد. نکته دوم اینکه با استناد به این ایات میتوان دریافت که فهمیدن ایات هیچ نیازی به تفسیر ندارد و تفسیر تنها راهی برای تغییر این نوشته ها و بهره برداری از انها در جهت منافع است.کما اینکه در بسیاری مواقع مسلمانان در هنگام رسیدن به بن بست در مباحثات و کنکاشها در مورد اشکالات قران به تفسیر متوصل میشوند. ✅پاسخ برای رسیدن به پاسخ توجه به چند نکته لازم است 1⃣قران دارای چند دسته از ایات است ،دسته ای از ایات محکم،دسته ای متشابه،دسته ای ناسخ،دسته ای منسوخ،دسته عام و دسته ای خاص،دسته ای مطلق و دسته ای مقید ،دسته ای ظاهر ودسته ای نص ،و همچنین قران دارای بطون گسترده و متعددی است بی شک کسی که خواهان فهم صحیح ایات است باید از کلیه این امور اطلاع داشته باشد و روشن است که درایات قران بیان نشده است کدام ایه محکم و کدام متشابه،کدام ناسخ و کدام منسوخ،کدام عام وکدام خاص و کدام مطلق و کدام مقید ،کدام ظاهر و کدام نص و ... است و این یعنی برای فهم این ایات نیازمند به بیان مفسران حقیقی قران داریم 2⃣با توجه به مطالب بالا قران خطاب به پیامبر گرامی اش می فرماید: « ما بر تو قرآن را نازل کردیم تا تو ایات انان را برای مردم تبیین کنی» 📓نحل 44 ❗️و می فرماید: « ما قرآن را بر ‌تو نازل نکردیم مگر برای اینکه انچه در ان اختلاف دارند برای انها تبیین کنی » 📓نحل 64 ❗️یا امام باقر فرمود: « از جمله علومی که خداوند به ما داده است تفسیر قران است» 📚الکافی ج1 ص229 3⃣این که خداوند در ایات متعددی می فرماید ما قرآن را اسان کردیم مطلبی ثابت و حق است یعنی قرآن از نظر محتوا ومعارف در عین عمیق و پر مغز بودن درک آن ساده و سهل و اسان است ❗️برخی از ایات بدون انکه نیاز به تبیین و تفسیر خاصی باشد فهم آن برای همگان اسان است و برخی آیات پس از تفسیر و تبیین فهم آن برای همگان اسان است و اساسا اسان بودن قرآنی منافاتی با تفسیر و تبیین قرآن ندارد بلکه هر دو در طول یکدیگر هستند 4⃣ این اشکال مطرح شد که چگونه قرانی که اسان است می تواند معجزه باشد پاسخ روشن است .خداوند آن همه معارف و حقایق بزرگ و برجسته را در قالب یک سری از الفاظ محدود با سهولت درک معنا ریخته است و همگان را به مقابله خوانده است که اگر شما هم می توانید چنین کاری را انجام دهید و روشن است که نمی توانید و همین نتوانستن شما دلیل بر معجزه بودن قران است ( دقت کنید) 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال وقتی که برخی از کفار رو میخواهیم بدلیل یک امر زشت و ناپسندی که در حکومت اسلامی انجام میدن از این کار نهی کنیم با این جواب مواجه میشیم که میگن: در کتاب خودتون اومده که «لا اكراه فی الدین»که هیچ اکراهی در دین نیست. جواب ما شیعیان برای پاسخ به این سوال چیست؟ ✅پاسخ جوابی که می توان داد این است که دلالت ایه در مورد اکراه در دین است نه در مورد احکام دینی 🔷اگر شخصی بدون اجبار به دین اسلام مشرف گردید یا قبول کرد که در یک جامعه اسلامی زندگی کند بایستی به لوازم این انتخاب اختیاری گردن نهد ❗️علامه طباطبائی در تفسیر ایه می گوید: « در این کلام نفی دین اجباری وجود دارد چرا که دین سلسله ای از معارف علمی است و به دنبال ان نیز اعمالی وجود دارد در مجموع اعتقادات است که اعتقاد و ایمان از امور قلبیه است و اجبار و اکراه در امور قلبیه راهی ندارد اکراه تنها در اعمال ظاهری و افعال و حرکات بدنی و مادی اثر می کند» 📚المیزان،ج1 ص341 👌حال که دلالت ایه روشن شد که مراد نفی پذیرش دین از روی اجبار است و لا غیر می گوییم : ❗️کفار با اختیار خودسان تصمیم گرفته اند که در جامعه اسلامی زندگی کنند وباید به لوازم زندگی اجتماعی پایبند باشند ⚫️در زندگی اجتماعی سرنوشت افراد بهم مربوط است وافراد در سرنوشت هم اثر دارند حق نظارت در اعمال دیگران حق طبیعی و خاصیت زندگی دسته جمعی است ❗️در اجتماع چیزی به عنوان " ضرر فردی " وجود تدارد و هر زیان فردی امکان این را دارد که به صورت یک " زیان اجتماعی" دراید وبه همین دلیل منطق وعقل به افراد اجازه می دهد که در پاک نگه داشتن محیط زیست خود از هرگونه تلاش و کوششی خود داری نکنند ❗️پیامبر گرامی فرمود: " یک فرد گنهکار در میان مردم همانند کسی است که با جمعی سوار کشتی شود و به هنگامی که در وسط دریا قرار گیرد تبری برداشته وبه سوراخ کردن موضعی که در ان نشسته بپردازد و هرگاه به او اعتراض کنند در جواب بگوید من در سهم خود تصرف می کنم اگر دیگران اورا از این عمل خطرناک باز ندارند طولی نمی کشد که اب دریا به داخل کشتی نفوذ کرده ویکباره همگی در دریا غرق می شوند" 📚 مسند احمد ج4 ص268 📚 نهج الفصاحه ص836 ❗️ پیامبر با این مثال جالب منطقی بودن وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را مجسم ساخته و حق نظارت فرد بر اجتماع را یک حق طبیعی که ناشی از پیوند سرنوشت ها است می داند 📚تفسیر نمونه ج3 ص38 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوال یه سری از کسایی که روزه نمیگیرن دلیلشون اینه که اگه روزه داری واسه درک شرایط فقراس پس چرا فقرا هم باید روزه بگیرن و اینکه چرا نباید آب خورد.فقرا آب که میتونن بخورن ✅پاسخ روزه دارای فلسفه ها ی متعددی می باشد که یک جنبه آن ناظر به سخن شما است ❗️از فواید مهم روزه این است که روح را تلطیف کرده و اراده انسان را قوی و غرایز او را تعدیل می کند روزه دار باید در حال روزه با وجود گرسنگی و تشنگی از غذا و اب و همچنین لذت جنسی چشم بپوشد و عملا ثابت کند که او همانند حیوان در بند اصطبل و علف نیست او می تواند زمام نفس سرکش را به دست گیرد و بر هوسها و شهوات خود مسلط گردد ❗️ایت الله مکارم چنین می اورد: « در حقیقت بزرگترین فلسفه روزه همین اثر روحانی و معنوی آن است .روزه نیز به روح و جان انسان مقاومت داده و قدرت اراده و توان مبارزه با حوادث سخت میبخشد و چون غرایز سرکش را کنترل می کند بر قلب انسان نور وصفا می بخشد خلاصه روزه انسان را از عالم حیوانات ترقی داده وبه جهان فرشتگان صعود می دهد» 📚تفسیر نمونه،ج 1 ص630 ❗️امام رضا فرمود: « اگر گفته شود چرا خلائق امر شده اند به روزه گرفتن در جواب گفته می شود بخاطر پنج جهت 1⃣آن که درد گرسنگی و تشنگی را بیابند و درک نمایند 2⃣آن که با درک درد مزبور استدلال کنند بر فقر و نیاز یعنی آن را دلیل قرار دهند بر احتیاجشان دراخرت 3⃣آن که بدین وسیله روزه دار خاشع و ذلیل و خاکسار و در ضمن صاحب اجر و عارف و صابر گرددبر انچه از ناحیه گرسنگی و تشنگی به وی متوجه می گردد در نتیجه مستحق ثواب می شود مضافا به اینکه روزه شخص را از شهوات و میل های نفسانی حفظ و نگه داری می کند 4⃣روزه در دنیا برای روزه داران واعظی بوده وراضی کننده ایشان است بر ادای تکالیف ودر اخرت دلیل و راهنما می باشد 5⃣ان که بدین وسیله روزه دار سختی گرسنگی و تشنگی بر اهل فقر و مسکنت را در دنیا لمس می کند که انچه حقوق مالی است و طلب فقرا از او است را بپردازد 📚علل الشرایع،صدوق،ج1 ص270 ❗️با توجه به انچه امد می بینید بیشتر جنبه ها و مصلحت هایی که از برای گرفتن روزه ذکر شده مشترک بین همگان از انسان ها اعم از فقیر و غنی است لذا نمی توان گفت چون روزه جهت درک فقر و گرسنگی فقیران است پس چرا خود فقیران روزه می گیرند چرا که تنها فلسفه و مصلحت روزه این یک چیز نیست تا فقرا از گرفتن روزه معاف شوند ❗️بسیاری از فقرا حتی از جهت تامین اب اشامیدنی نیز با مشکل مواجه هستند کافی است شما سری به مناطقی جنوبی کشور یا سایر نقاط گرم و خشک در جهان بزنید تا این مساله را بهتر درک کنید ❗️همچنین اثار بهداشتی و درمانی که از برای گرفتن روزه ذکر شده است نیز مشترک بین تمام انسان ها می باشد 👌 الکسی سوفورین دانشمند روسی در کتاب خود می نویسد: « درمان از طریق روزه فائده ویژه ای برای درمان کم خونی،ضعف روده ها التهاب بسیط و مزمن،دمل های خارجی و داخلی،سل،اسکلیروز،روماتیسم،نقرس،استسقائ، نوراستنی،عرق النسائ،خراز( ریختگی پوست)، بیماری های چشم،مرض قند،بیماری های جلدی،بیماری های کلیه،کبد،و بیماری های دیگر دارد معالجه از طریق امساک اختصاص به بیماری های فوق ندارد بلکه بیماری هایی که مربوط به اصول جسم انسان است و با سلول های جسم امیخته شده همانند سرطان سفلیس،سل و طاعون را نیز شفا می بخشد» 📚روزه روش نوین برای درمان بیماری ها ص 65 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال لطفا به متن زیر پاسخ دهید 1⃣لقب امام یازدهم است. لقبی که به معنای عقیم و نازاست. 2⃣"عسکری" در زبان عربی دو معنا دارد: 1- نظامی 2- عقیم 3⃣شیعیان کلمه عسکری را نظامی معنا میکنند و میگویند چون امامشان در زندان نظامی عباسیان بوده این لقب را گرفته. اما واقعیت امر این است که زندانی بودن در یک مکان نظامی نمیتواند به همراه آورنده لقب نظامی باشد چون اصولا آن امام جزو ارتش عباسیان نبوده! 4⃣حتما تا به حال عسکری خورده اید. انگور عسکری یعنی انگور بدون هسته. امام یازدهم به دلیل بی فرزندی لقب عسکری گفته بود. 5⃣همه داستان های غیبت و ارتباط با امام دوازدهم ساخته 4 شیخ است که به آنها نواب اربعه می گفتند. واقعیت این است که کسی تولد فرزند امام یازدهم را ندیده و ترویج این اعتقاد در قدیم نوعی مبارزه و تحریک عوام بر علیه حکومت عباسیان بوده است. ✅پاسخ واقعا انسان از شدت حماقت و جهالت این افراد تعجب می کند که حتی اشنایی از لغت عرب و منطق شیعه ندارند ❗️ما تحدی می کنیم که از یک فرهنگ لغت عرب بیاورید که ماده عسکر به معنای عقیم و نازا بودن بکار رفته باشد ❗️العسکر به معنای سپاه و لشگر ومحل اجتماع لشکر و سپاه به کار می رود 📚معجم الوسیط،ماده عسکر 👌شیخ صدوق روایت می کند: « منطقه ای که امام هادی و امام حسن بن علی در « سر من رای» مسکن و خانه قرار داده بودند به عسکر ( یعنی محل اجتماع سپاهیان) موسوم بود از این رو هر یک از این دو بزرگوار شدند عسکری( یعنی در مکانی زندگی می کردند که منتسب به سپاه و لشکریان بوده اند ) 📚علل الشرایع ج 1 ص241 ❗️اما این که این نویسنده نادان گفت که همه داستان های غیبت و ارتباط با امام دوازدهم ساخته نواب خاصه امام است 👌این سخن نیز سخنی بی اساس تر از سخن اول است ❗️ کلیه امامان و پیامبر گرامی بارها و بارها شیعیان را متذکر می شدند که امامشان قرار است از میانشان غایب شود ❗️پیامبر گرامی فرمود: « ( امام دوازدهم ) بعد از غیبتی طولانی و گمراه کننده ظهور خواهد کرد ان گاه امر خدا را اعلان کرده و دین او را ظاهر خواهد نمود» 📚کمال الدین ،ص256 ❗️امام علی فرمود: « برای قائم ما غیبتی است که زمان و مدت ان طولانی خواهد بود» 📚همان مدرک ص303 ❗️امام صادق فرمود: « پنجمین از اولاد هفتمین امام کسی است که شخصش از شما غایب می شود» 📚همان مدرک ص338 ❗️امام صادق فرمود: « برای قائم دو غیبت است یکی کوتاه و دیگری دراز مدت» 📚الکافی،ج1 ص340 ❗️امام باقر فرمود: « برای صاحب امر دو غیبت است» 📚غیبه النعمانی،ص171 ❗️در این باره روایت فراوان است که رجوع کنید به کتاب شریف منتخب الاثر ج2 ص236 به بعد فصل 27 و 28 و29 ❗️اما این که گفته شد کسی تولد امام زمان را ندیده این نیز دروغ دیگر این نویسنده احمق و کذاب است ❗️شیخ کلینی به سند صحیح روایت می کند که ابو عمرو عثمان بن سعید چنین می گفت : « به خدا سوگند جانشین امام عسکری را دیدم گردن او چنین بود وبا دست اشاره کرد» 📚الکافی ج1 ص329،330 ❗️و نیز به سند صحیح روایت می کند که ابی هاشم جعفری به امام عسکری عرضه داشت: « جلالت شما مرا مانع شده تا مساله ای را از شما سوال کنم ایا برای شما فرزندی است ؟ امام فرمود: اری راوی گفت : اگر حادثه ای برای شما اتفاق افتاد کجا از او سوال کنم فرمود: در مدینه 📚همان ،ص328 ❗️احمد بن محمد می گوید : « بعد از کشته شدن زبیری نامه ای از امام عسکری به دستم رسید که در ان نوشته شده بود این جزای کسی است که بر خدا و اولیایش افترا ببندد و گمان می کند که میتواند مرا بدون جانشین بکشد و قدرت خدا را چگونه دیده است ان گاه می گوید : فرزندی برای ان حضرت در سال 255 زاییده شد که اسم ایشان را محمد گذاشت » 📚کافی ج1 ص328 ❗️در این باره روایات متعددی وارد شده است که جهت پرهیز از اطناب از ذکر ان خودداری می شود 👌اما اینکه نواب امام عصر را عده ای دروغگو مخاطب قرار داد یکی دیگر از سخن بی پایه نویسنده است ❗️نواب امام عصر در اعلی درجه وثاقت بوده اند که چون پاسخ دراین پیام به درازا کشید تنها مخاطبان را ارجاع می دهیم به بحار الانوار ج51 ص343 به بعد ومنتخب الاثر ج2 ص506 فصل 3 تا ادله و روایات وثاقت انان را ببینند 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال لطفا در مورد اعتبار نهج البلاغه توضیح دهید. چون هیچ سندی وجود نداره. ✅پاسخ ایت الله العظمی مکارم شیرازی در شرح خود بر نهج البلاغه در مورد سند ان چنین می اورد: « در این جا ذکر دو نکته لازم است: 1ـ غالب خطبهها و نامه ها و کلمات قصار نهج البلاغه، بلکه اکثریّت قریب به اتفاق آن، مطالبى است مستدل و یا در خور استدلالهاى منطقى و در واقع از قبیل «قَضایا قِیاساتُها مَعَها»؛ (مسایلى که دلیلش در خودش نهفته است). ❗️بنابراین نیازى به سلسله اسنادبه عنوان مباحث تعبّدى ندارد زیرا بخش عظیمى از آن درباره معارف اعتقادى، مبدا و معاد، صفات خداوند، دلایل عظمت قرآنو پیامبر اسلام و مانند آن است. ❗️بخش دیگرى درباره مواعظ و نصایح و درس هاى عبرت در زندگى امّتهاى پیشین و آیین کشوردارى و زندگى اجتماعى و آداب جهادو امثال آن است که عموماً مطالبى منطقى و مستدل یا قابل استدلال است. 👌همان گونه که نوشته هاى فلاسفه بزرگ و علماى علوم مختلف و حتّى اشعار نغز شعراى نامى و مانند آن بدون نیاز به سلسله سند مقبول است، درباره محتواى نهج البلاغهنیز به همین دلیل و به طریق اولى مشکلى نداریم، در واقع دلایل آنها با خود آنهاست و به قول معروف «قضایا قیاساتها معها»! ❗️تنها بخش کوچکى از نهج البلاغهاست که از احکام فرعیّه تعبّدیّه سخن مى گوید. اگر مساله سند مطرح باشد تنها در این قسمت است که قطعاً یک دهم نهج البلاغهرا نیز تشکیل نمى دهد. بنابراین سر و صداهاى مربوط به اسنادنهج البلاغه بسیار کم رنگ و کم اثر است. 2ـ نکته دیگر این که اگر معیارهاى حجّیت سند را براى نهج البلاغهبخواهیم، از این نظر نیز مشکلى در کار نیست، زیرا براى پذیرش حدیثو روایت ـ آن گونه که در علم اصول تحقیق شده ـ معیار اصلى وثوق و اعتماد و اطمینان به روایت است که از طرق مختلف ممکن است به وجود آید;؛ گاه سلسله سند با راویان مورد اعتماد، سبب وثوق به روایت مى شود و گاه کثرت و تعدّد روایت ـ آن هم در کتب معتبر و مشهور ـ چنین اعتمادى را حاصل مى کند و گاه محتوا، آن قدر بلند و عمیق و والاست که گواهى مى دهد تنها از فکر پیامبر یا امام معصومى تراوش کرده است و همین سبب اعتماد ما به چنین روایتى مى شود. ❗️نظیر این مساله را درباره صحیفه سجّادیه - علاوه بر اسنادمعتبرى که براى آن ذکر کرده اند - یعنى دعاهاى بسیار بلند، با برترین محتوا و عالى ترین مضمون که از «امام سجاد على بن الحسین زین العابدین» نقل شده است، نیز گفته اند. 👌از این گذشته کتاب هاى زیادى قبل از «سیّد رضى» نوشته شده است که بسیارى از خطبهها و نامه ها و کلمات قصار نهج البلاغهیا غالب آنها در آن کتب آمده است و این به خوبى نشان مى دهد که این کلمات قبل از «سیّد رضى» نیز در میان دانشمندان و راویان حدیثو گاه در میان توده هاى مردم مشهور و معروف بوده است و این شهرت مى تواند ما را بى نیاز از اسنادمتّصل کند. حتّى بعضى از بزرگان مورّخان نوشته اند،خطبههاى نهج البلاغه که در میان مردم شهرت داشته بسیار بیش از آن مقدارى بوده است که «سیّد رضى» در نهج البلاغهآورده است و در واقع نهج البلاغهگلچینى از آن خطبههاست. از جمله مورّخ معروف «مسعودى» که حدود یک قرن قبل از «سیّد رضى» مى زیسته در «مروج الذهب» درباره خطبههاى امام(علیه السلام) مى گوید: آنچه مردم از خطبههاى امام در موارد مختلف حفظ کرده اند چهارصد و هشتاد و چند خطبهاست» در حالى که خطبههاى نهج البلاغهکه اکنون در دست ماست حدود دویست و چهل خطبهاست. ❗️هم اکنون کتابهایى در دست ماست که به عنوان مصادر و اسنادنهج البلاغه از سوى جمعى از فضلا و بزرگان معاصر نگاشته شده و اسناداینخطبهها را در کتاب هایى که قبل از «سیّد رضى» نگاشته شده به دست آورده و در مجموعه هاى جالبى منتشر ساخته اند که یکى از بهترین کتابها در این زمینه کتاب «مصادر نهج البلاغهو اسانیده» تالیف دانشمند محقّق «السیّد عبدالزهراء الحسینى الخطیب» مى باشد که مراجعه به آن هر جستجوگرى را بر این حقیقت واقف مى کند که «سیّد رضى» در نقل این خطبهها هرگز تنها نیست. قابل توجّه این که در این کتاب آنچه در نهج البلاغهآمده است از 114 (یکصد و چهارده) کتاب دیگر گردآورى شده که بیش از بیست کتاب از آنها مربوط به دانشمندانى است که قبل از «سیّد رضى» مى زیسته اند. ❗️این نکته نیز قابل ذکر است که شخص «سیّد رضى» در لابه لاى کلمات خود در نهج البلاغهـ که احیاناً در توضیح خطبهها گفته ـ از 15 (پانزده) کتاب نام مى برد که او در گردآورى نهج البلاغهاز آنها استفاده کرده است. 👌از مجموع آنچه در بالا گفته شد به خوبى روشن شد که جایى براى وسوسه کردن اسنادنهج البلاغه وجود ندارد.» 📚پیام امام امیر المومنین ، ایت الله مکارم ، ج1 ص55 به بعد 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال فلسفه وضو در نماز چیست آیا نمیشد فقط دس و صورت را شست و برای نماز حاضر شد؟ ✅پاسخ ‏ شک نیست که وضو داراى دو فایده روشن است: 1⃣فایده بهداشتى 2⃣ فایده اخلاقى و معنوى، ❗️ از نظر بهداشتى شستن صورت و دستها آن هم پنج بار و یا لااقل سه بار در شبانه روز، اثر قابل ملاحظه اى در نظافت بدن دارد، مسح کردن بر سرو پشت پاها که شرط آن رسیدن آب به موها یا پوست تن است، سبب مى شود که این اعضا را نیز پاکیزه بداریم، و همچنین تماس آب با پوست بدن اثر خاصى در تعادل اعصاب سمپاتیک و پا را سمپاتیک دارد. ❗️طبق تحقیقات دانشمندان در بدن انسان دو سلسله اعصاب نباتى وجود دارد که تمام فعالیتهاى بدن را کنترل مى کنند «اعصاب سمپاتیک» و «اعصاب پاراسمپاتیک» این دو رشته اعصاب در سراسر بدن انسان و در اطراف تمام دستگاه ها و جهازات داخلى و خارجى گسترده اند، وظیفه اعصاب سمپاتیک «تند کردن» و به فعالیت واداشتن دستگاه هاى مختلف بدن است، و وظیفه اعصاب «پارا سمپاتیک» «کند کردن» فعالیت آنهاست، در واقع یکى نقش «گاز» اتومبیل و دیگرى نقش «ترمز» را دارد، و از تعادل فعالیت این دو دسته اعصاب نباتى، دستگاههاى بدن بطور متعادل کار مى کند. 👌این موضوع نیز ثابت شده است که از جمله امورى که مى تواند اعصاب سمپاتیک را بکار وادارد و تعادل از دست رفته را تأمین کند تماس آب با بدن است ❗️و از نظر اخلاقى و معنوى چون با قصد قربت و براى خدا انجام مى شود اثر تربیتى دارد مخصوصاً چون مفهوم کنائى آن این است که از فرق تا قدم در راه اطاعت تو گام برمى دارم مؤید این فلسفه اخلاقى و معنوى است. ❗️در روایتى از امام على بن موسى الرضا (علیه السلام) مى خوانیم: «براى این دستور وضو داده شده و آغاز عبادت با آن است که بندگان هنگامى که در پیشگاه خدا مى ایستند و با او مناجات مى کنند پاک باشند، و دستورات او را بکار بندند، از آلودگیها و نجاستها برکنار شوند، علاوه بر این، وضو سبب مى شودکه آثار خواب و کسالت از انسان برچیده شود و قلب براى قیام در پیشگاه خدا نور و صفا یابد». 📚وسایل الشیعه ج1 ص257 👌جهت اگاهی بیشتر رجوع کنید به تفسیر نمونه ج4 ص291 ❗️روشن است که مطاع خداوند است و انسان باید مطیع فرامین خداوند باشد چنان که فرمود: « هرکس خدا و رسول را عصیان کند به تحقیق در گمراهی اشکاری بسر می برد» 📓احزاب 36 ❗️باید وضو را انگونه که خداوند فرموده است بگیریم 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال چرا اسلام در انتخای همسر به زن استقلال نداده و اذن پدر رو شرط دونسته پاسخ دهید ✅پاسخ مراجع تقلید اجازه پدر را برای ازدواج دختر شرط می دانند و این به جهت آن است که سرمایه دختران بکارت و عفاف آنان است ولی بسیاری از دختران با خلوص خود، به ابراز عشق مردان دل می بندند و هر مردی را وفادار می پندارند در حالی که از رفتار خاص مردان تا قبل از ازدواج اطلاعی ندارند و بعد از ازدواج متوجه بی وفایی ها و احیانا خیانت آنان می شوند. ❗️ به همین دلیل لازم است پدر یا ولی دختر که از طرفی خصوصیات مردان و حیله های آنها را به خوبی می داند و از طرفی خیر خواه دختر خود است با این شرط که سخت گیری بیهوده نکند در این مورد نظر بدهد. 👌به همین جهت مراجع تقلید بر این عقیده اند که اگر همسر مناسبى براى دختر پیدا شده که شرعاً و عرفاً کفو اوست و مصلحت دختر در ازدواج با اوست اما پدر یا جد پدرى، بدون جهت مانع ازدواج مى‏شوند،در این صورت لازم نیست از پدر و جد پدری اجازه بگیرد. ❗️شهید مطهری در بیان علت و فلسفه این حکم چنین می اورد: « مرد بتده شهوت است و زن اسیر محبت انچه مرد را می لغزاند و از پا در می اورد شهوت است اما انچیزی که زن را از پا در می اورد و اسیر می کند این است که نغمه محبت و صفا و وفا و عشق از دهان مردی بشنود 👌زن مادامی که دوشیزه است و هنوز صابون مردان به جامه اش نخورده است زمزمه های محبت مردان را به سهولت باور می کند ❗️اینجاست که لازم است دختر با پدرش که از احساسات مردان بهتر اگاه است و پدران جز در شرایط استثنائی برای دختران خیر و سعادت را می خواهند مشورت کنند و لزوما موافقت او را جلب کنند » 📚مجموعه اثار شهید مطهری،ج19 ص92 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❔آیا آنچه دگر اندیشان می گویند درست است که خرافات مسلمین است که می گویند در زمان تولد پیامبر اسلام ایوان فرو ریخت و دریاچه ساوه خشک شد و آتشکده خاموش شد .این ها منبع ندارند ❕❕ 💠💠 ❕حوادث خارق العاده ای که در زمان تولد پیامبر گرامی اتفاق افتاد از جمله مسلمات تاریخی و حدیثی است و جای انکار ندارد. 🔶شیخ روایت می کند که امام صادق علیه السلام فرمود: «ابلیس می توانست تا هفت آسمان بالا برود و استراق سمع بکند و چون عیسی به دنیا آمد از سه آسمان ممنوع شد و تا چهار آسمان بالا می رفت و چون رسول خدا به دنیا آمد از هفت آسمان ممنوع شد . 👌در صبح روز ولادت پیامبر همه بت ها سرنگون شدند و بر خاک افتادند .در آن شب طاق کسری شکست برداشت و چهارده کنگره از آن فرو ریخت و دریاچه ساوه خشک شد و وادی ساوه پر از آب شد و آتشکده که از هزار سال فروزان بود خاموش گردید . 🔷موبدان در خواب دیدند که شتران سختی اسباب عرب را یدک دارند و از دجله گذشتند و در بلاد عجم منتشر شدند و طاق کسری از وسط شکست . ❕در آن شب نوری از سمت حجاز بر آمد و تا مشرق کشیده شد و تخت همه سلاطین وارونه شد و خودشان لال شدند و در آن روز نتوانستند سخن بگویند . 🔶 دانش ربوده شد و سحر جادوگران باطل گردید و کاهنان عرب از همزاد شیطانی خود ممنوع شدند 📚امالی صدوق ص285 📚کمال الدین ج1 ص192 📚بحار الانوار ج15 ص257 👌مرحوم روایت می کند که امام علی علیه السلام فرمود: «چون پیامبر متولد شد دست چپ بر زمین نهاد و دست راستش را به سوی آسمان بلند کرد و لب های مبارک خود را به توحید خداوند تحرک داد و از دهان مبارکش نوری ساطع شد که همگی اهل مکه و قصور شام به آن نظر کردند و تمامی جهان از ایشان منور شد و ستارگان در آن شب به علامت تولد ایشان مضطرب شدند» 📚 الاحتجاج ج1 ص223 👌تاریخ اهل سنت نیز نقل می کنند: ❕«در شب میلاد پیامبر ایوان کسرى به لرزه درآمد و شکست برداشت و چهارده کنگره آن فرو ریخت، آتشکده فارس که هزار سال پیوسته روشن بود خاموش شد دریاچه ساوه خشکید و مؤبد بزرگ در خواب دید که شتران تنومند همراه اسب‌هاى عربى از دجله گذشتند و در سرزمین ایران پراکنده شدند. 👌انوشیروان سخت به وحشت افتاد و هر چند خواست شکیبایى کند نتوانست و مصلحت در این دید که موضوع را با وزیران و فرماندهان نظامى و مرزبانان در میان نهد، ایشان را فرا خواند و در حالی که تاج بر سر نهاده و بر تخت نشسته بود به ایشان گفت: می‌دانید براى چه شما را خواسته‌ام؟ گفتند: نه. 🔷 در همین هنگام از فارس خبر خاموشى آتشکده هم رسید و مایه افزونى غم و اندوه گشت‌...» 📚تاریخ طبری ج2 ص166 📚تاریخ الاسلام ج1 ص35 📚المنتظم ج2 ص250 📚اسد الغابه ج4 ص606 📚البدایه و النهایه ج2 ص268 📚دلائل النبوه ج1 ص126 📚سیره حلبی ج1 ص64 👌مولف کتاب فروغ درباره فلسفه وقوع این حوادث در زمان تولد پیامبر گرامی می نویسد: «این نوع حوادث حس کنجکاوی جباران و ستمگران را که ملت ها را به بند کشیده اند تحریک می کند که درباره این حوادث بیندیشند واز خود بپرسند که چه شد خانه گلی پیرزنی شکاف بر نداشت اما کنگره عظیم کسری فرو ریخت ؟چرا آتش آتشکده فارس با بودن همه نوع وسائل سوخت و خاموش گشت؟ چرا بت های دور کعبه سرنگون شدند؟ در حالی که همه چیز در جای خود باقی بود؟ اگر در علت این حوادث می اندیشیدند می فهمیدند که این رویدادها از سپری گشتن دوران بت پرستی بشارت می دهد... 👌همچنین مردم عصر رسالت و یا کسانی که پس از آن آمده اند وقتی ندای مردی را می شنوند که با تمام قدرت به ضدیت با بت پرستی و ظلم و بیدادگری برخاسته است آن گاه که سوابق زندگی او را بررسی می کنند ملاحظه می کنند که در شب میلاد این مرد حوادثی رخ داده است که با دعوت او کاملا هماهنگ است طبعا تقارن این دو حادثه را نشانه راست گویی او می گیرند و به تصدیق او بر می خیزند» 📚فروغ ابدیت،سبحانی،ص146 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔فلسفه میت چیست ❗️❗️آیا راست است که بعد از دفن میت و خاکسپاری هم تلقین کردن مستحب است ❕❕ 💠💠 👌استحباب تلقین میت به توحید و نبوت و امامت و ولایت ائمه علیهم السلام با ذکر نامشان در روایات معتبر وارد شده است و محل فقها می باشد . ❕کیفیت آن به این گونه است که پس از گذاشتن میت در قبر ، ولی میت یا نایب او داخل قبر شده و با دست راست چانه میت و با دست چپ بازوی چپ او را گرفته و به شدت تکان می دهد ، سپس دهان او را به گوش او نزدیک کرده و او را تلقین می دهد . 📚وسائل الشیعه ج3 ص173 باب 20 ❕فلسفه تلقین دادن میت روشن است ، از آنجایی که روح در بدو ورود به عالم با یک عالم ناشناخته و جدید رو به رو است ، در یک وحشت و ترس و ابهام عجیبی قرار دارد ، ممکن است روح او در این تحول بزرگ در تذکر و یاد آوری عقاید خود و در اثبات آن گرفتار لغزش و تزلزل شود به گونه ای که حتی نام خود را نیز فراموش کند ، برای برطرف شدن این فراموشی و اضطراب در مقام پاسخ دهی و آزمون برزخی مستحب است که برای میت تلقین خوانده شود تا عقاید و را به خاطر آورد ، زیرا بر اساس روایات ، روح برزخی با بدن مادی و دنیوی اش در ارتباط است و تلقین جسد میت موجب تنبه روح او می گردد. ❕پس از دفن میت و خاکسپاری نیز ، دو مرتبه میت مستحب است . 👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « چرا اهل میت پس از خاکسپاری ، میت خود را رها می کنند و اقدام به تلقین مجدد او برای رویارویی با منکر و نکیر نمی کنند ، زمانی که میت دفن شد و تنها ماند ، نزدیکترین مردم به او باید بر سر قبر او بنشیند و دهانش را به جایگاه سرش نزدیک کند و او را دهد که وقتی چنین می شود ، نکیر و منکر می گویند برویم که حجتش را به میت تلقین دادند » 📚التهذیب ج1 ص321 📚الکافی ج3 ص201 👌و فرمود ؛ « با تلقین دو مرتبه پس از دفن ، میت از پاسخگویی به سوالات نکیر و منکر بر می آید » 📚وسائل الشیعه ج3 ص202 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔چگونه می گویید علی در کعبه متولد شده است و دیوار کعبه شکاف خورده است و هم اکنون نیز این شکاف ها قابل مشاهده است در حالی که کعبه بارها تخریب شده است و دوباره بازسازی شده است و اثری نیز از شکاف مذکور نباید در آن باشد ❗️❗️ 💠💠 👌مساله ولادت علی علیه السلام در خانه کعبه و شکافته شدن دیوار خانه کعبه و ورود فاطمه بنت اسد مادر حضرت علی به خانه مورد اتفاق تمام مسلمین اعم از شیعه و سنی است و قابل انکار نمی باشد . 🔶شیخ می نویسد ؛ « علی در خانه کعبه متولد شد و نه پیش از امیر مومنان و نه پس از او کسی درون خانه خدا چشم به جهان نگشوده و این نیست جز کرامت و جلالتی که به پاس مقام و جایگاه بلند آن حضرت از سوی خداوند عطا گردیده است » 📚الارشاد ج1 ص5 👌یزید بن که به همراه عباس بن عبدالمطلب نظاره گر جریان بودند می گوید ؛ « دیدیم که پشت کعبه باز شد و دیوار کعبه شکافت و فاطمه بنت اسد داخل شد و از دید ما پنهان گشت و دیوار کعبه به هم بر آمد ، خواستیم قفل در را بگشاییم اما گشوده نشد پس دانستیم که این امر امری از امور خدای متعال است ، سپس فاطمه پس از چهار روز بیرون آمد در حالی که علی را در دست داشت ...» 📚علل الشرایع یک جلدی ص135 📚معانی الاخبار ص62 📚امالی صدوق ص194 📚امالی طوسی ص706 👌امام علیه السلام فرمود ؛ « فاطمه بنت اسد را درد زایمان گرفت ، در حالی که طواف خانه خدا را می کرد ، دیوار کعبه شکافته شد و او وارد کعبه شد و امیر مومنان را در آنجا به دنیا آورد » 📚بحار الانوار ج35 ص23 ❕این مساله مورد تصریح علمای اهل سنت هم قرار گرفته است . 🔶مسعودی می نویسد: «محل تولد علی خانه کعبه است» 📚 مروج الذهب ج1 ص313 👌 حاکم نیشابوری می نویسد ؛ «روایات متواتری در باب ولادت علی بن ابی طالب توسط فاطمه بنت اسد در داخل کعبه وارد شده است» 📚 المستدرک علی الصحیحین ج3 ص550 👌 سبط بن می نویسد ؛ « روایت شده است فاطمه بنت اسد در حالی که باردار بود خانه خدا را طواف می کرد درد زایمان او را گرفت درب خانه کعبه به روی او باز شد او داخل خانه کعبه شد و فرزندش را به دنیا اورد» 📚 تذکره الخواص ص20 👌 گنجی شافعی می نویسد ؛ « امیر مومنان علی شب جمعه سال 30 رجب پس از عام الفیل داخل خانه خدا به دنیا امد کسی پیش تر و پس از ان حضرت داخل خانه کعبه به دنیا نیامده واین از فضایل اختصاصی او است که خداوند به جهت بزرگداشت مقام او عطا کرده است» 📚 کفایه الطالب ص407 👌 می آورد: "«این که امیر مومنان علی در درون کعبه به دنیا امده شهرت جهانی داشته و در کتاب های شیعه وسنی امده واین افتخار نصیب هیچ شخص دیگری نشده است» 📚 شرح الخریده الغیبیه ص15 ❕در نقل دیگری آمده است که در لحظات آخر عمر شریف حضرت علی هر یک از صحابه ایشان به بالین ایشان حاضر می شدند و سوالات خود را مطرح می کردند ، یکی از این افراد صعصعه بن صوحان بود . 👌صعصعه سوال از برتر بودن حضرت امیر بر انبیا می کرد تا انجا که رسید و گفت : ❔ تو برتر هستی یا عیسی؟ علی علیه السلام فرمود: من افضل از عیسی هستم چرا که پس از انکه مریم بواسطه دمیدن جبرییل در گریبان او به قدرت خدا حامله شد همین که زمان وضع حملش شد وحی شد ای مریم از بیت المقدس خارج شو زیرا که این خانه محل عبادت است نه زایشگاه و محل ولادت لذا از بیت المقدس بیرون رفت ودر میان صحرا پای نخله خشکیده عیسی بدنیا امد 👌اما من وقتی مادرم فاطمه بنت اسد را درد زاییدن گرفت به کعبه پناه برد وگفت خدایا بحق این خانه و بحق کسی که این خانه را بنا کرده این درد زاییدن را بر من آسان گردان همان ساعت دیوار خانه شکافته شد ندای غیبی برخاست که ای فاطمه داخل خانه شو،فاطمه مادرم وارد شد و من در همان خانه کعبه به دنیا امدم 📚 شب های پیشاور ص476 ❕بنابراین تولد علی علیه السلام در خانه کعبه و شکاف خوردن دیوار کعبه قابل انکار و نمی باشد . 👌 بعد از ولادت حضرت علی کعبه چندین بار بازسازی و یا بنا شده است ، بنابراین به طور طبیعی باید آثار شکافی که برای تولد حضرت علی در کعبه ایجاد شده بود از بین رفته باشد و این مطلبی است که هیچ یک از شیعیان منکر آن نیستند، و اهمیتی هم ندارد که اثر آن شکاف به دلیل تجدید بنا از بین رفته باشد، چون آنچه که دارد خود اعجاز شکاف کعبه هست که به طور حتم به وقوع پیوست و منابع معتبر شیعه و اهل سنت آن را به وفور بیان کرده اند. 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔تمام ياران حضرت مهدي(عج) اند» آيا اين حديث واقعيت دارد؟ چرا ❗️❗️ 💠💠 👌یاران امام زمان علیه السلام تمام انسان های حقیقت جو و آزاده ای هستند که از اقصی نقاط جهان برای یاری دین الهی گرد هم جمع می شوند و اختصاص به یک خاصی ندارند ، اگر چه سهم عجم ها و غیر عرب و ایرانیان از یاران امام عصر ، سهم است . 👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « هیچ می دانی که قم را چرا قم نام نهادند ؟ برای آن که اهل آن با قائم خاندان محمد جمع شوند ، و با او قائم و مستقیم باشند و او را دهند » 📚تاریخ قم ص278 📚بحار الانوار ج60 ص216 👌و فرمود ؛ « اهل قم انصار و قائم هستند » 📚بحار الانوار ج57 ص219 👌امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « گویی گروهی را می بینم که در شرق ( منطقه ) در پی حق قیام می کنند ، اما آن را به ایشان نمی دهند ، دوباره آن را می طلبند اما به آنها داده نمی شود ، پس چون این وضعیت را می بینند ، شمشیرهایشان را بر گردن خود می نهند و آنچه را خواسته بودند به ایشان می دهند اما دیگر آن را نمی پذیرند تا این که قیام می کنند و آن را جز به صاحبتان نمی سپرند ، کشتگان آنها شهیدند ، من اگر آن زمان را درک کنم ، خود را برای صاحب این امر نگاه می دارم » 📚الغیبه نعمانی ص273 📚بحار الانوار ج52 ص243 👌امام علیه السلام فرمود ؛ « خراسانیان ( ایرانیان ) یاوران قائم اند » 📚الاختصاص ص325 📚دلائل الامامه ص459 👌در نقل دیگری از علی علیه السلام آمده است که فرمود ؛ « گروه هایی از و قبیله هایی از با مهدی الفت می گیرند » 📚کنزالعمال ج14 ص591 👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « از قوم عرب تعداد اندکی از آنها همراه اند » 📚الکافی ج1 ص370 ❕از این روایات استفاده می شود که همه مناطق زمین سهمی در یاوری امام عصر علیه السلام دارند ، اگر چه سهم عجمیان و ایرانیان بیشتر است . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔با توجه به روایات در دین اسلام شما باید در دنیا بلا و مصیبت و گرفتاری تحمل کنید تا عزیز خدا باشید مگر خدا ارحم نیست پس بلا برای چه چرا اسلام دینی دنیا گریز است که قصد دارد دنیای انسان را تباه کند چرا دینی غم انگیز است چرا برای مومنین وعده پاداش یا حداقل آسایش در دنیا را نداده است و با مومنین اینگونه خشن برخورد می کند ❗️❗️ 💠💠 👌چگونه می توان گفت که اسلام به دنیای مومنین توجهی ندارد و دنیایی پر از بلا و مصیبت را برای آنها ترسیم می کند در حالی که نعمت های دنیوی را از بزرگترین نعمت های معرفی می کند . 👌پیامبر گرامی فرمود ؛ « دو نعمت دینوی است که مردم به آن توجه ندارند و شکر آن را به جا نمی آورند و آن دو امنیت و سلامتی است » 📚الخصال ج1 ص19 👌و فرمود ؛ « دو خصلت است که بسیاری از مردم آن دو شده اند و توجه به بزرگی آن ندارند که آن دو صحت و سلامتی و فراغ و آسایش دنیوی است » 📚همان مدرک 👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « پنج نعمت است که هر کس یکی از آنها را از دست دهد ،دارای زندگی ناقص و قلبی مشغول می شود ، اول آن ها صحت بدن است و دوم امنیت است و سوم وسعت رزق است و چهارم انیسی همدل که همسر و فرزند صالح است و پنج فراغ و آسایش است » 📚بحار الانوار ج78 ص171 👌و فرمود ؛ « صحت و سلامتی است که شکر آن را نمی توان به جا آورد » 📚امالی صدوق ص138 👌 پیامبر گرامی فرمود ؛ « به جای بلا از خداوند عافیت و سلامتی را بخواهید » 📚معانی الاخبار ص230 👌و فرمود ؛ « حسنه دنیا صحت و است و حسنه آخرت مغفرت و رحمت » 📚بحار الانوار ج78 ص174 👌علی علیه السلام فرمود ؛ « از خزائن رحمت الهی چیزهایی را بطلب که کسی جز خدا قادر به اعطای آن نیست مانند فزونی عمر و سلامتی تن و وسعت رزق » 📚نهج البلاغه نامه 31 👌بنابراین می بینیم که اسلام دنیای پر نعمت و خالی از مصیبت و گرفتاری را از جمله نعمت های بزرگ الهی می داند که بندگان توانایی شکر آن را ندارند . ❕البته توجه به این نکته لازم است که در مواردی ، آسایش و رفاه دنیوی سبب و سرکشی بعضی از بندگان بی ظرفیت می شود ، اگر بلاها و مصیبت ها در زندگی این دسته از بندگان نباشد ، به تدریج ممکن است حق و حقیقت و آخرت و پرودگار را فراموش کنند و غرق در لذات و نعمات دنیوی شوند ، خداوند به واسطه رحمتش آنها را در دنیا گرفتار می کند و در برابر صبر بر آن گرفتاری به آن ها پاداش می دهد ، تا از مسیر صلاح منحرف نشوند چنان که می فرماید ؛ « ما شما را با بدیها و نیکی ها آزمایش می کنیم » 🔶انبیاء 35 👌علی علیه السلام فرمود ؛ « منظور از نیکی ها تندرستی و عافیت است و منظور از بدی ها بیماری و است » 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج3 ص819 👌در حدیث قدسی آمده است که خداوند می فر ماید ؛ « بعضی از بندگان من افرادی هستند که اصلاح امر آنها جز به غنا و گستردگی زندگی و صحت بدن نمی شود ، از این رو امر دین آنها را به وسیله آن اصلاح می کنم ، و بعضی از بندگانم هستند که امر دین آنها جز با نیاز و مسکنت و بیماری اصلاح نمی شود ، لذا امر دین آنها را با آن اصلاح می کنم و آنان را به وسیله آن می آزمایم » 📚الکافی ج2 ص60 ❕البته خداوند پیامبران و امامان و مومنین را نیز در دنیا گرفتار می کند بدون آن که از آنان کم ظرفیتی یا گناهی مشاهده کند ، و در برابر آن مصائب به آنها پاداش می دهد ، بدان جهت آنان را گرفتار می کند تا آنان در صبر و و شکر بر مصائب الگو برای سایر مصیبت زدگان باشند و مصیبت زدگان با مشاهده مصائب آنها ، مصیبت خود را بزرگ قلمداد نکنند و بر آن پیشه سازند . 👌امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « اگر گرفتار مصیبتی در جانت یا مالت یا فرزندت شدی ، مصائب پیامبر خدا را متذکر شو زیرا هیچ یک از خلائق به مانند پیامبر اسلام گرفتار مصیبت نشدند » 📚وسائل الشیعه ج3 ص267 ❕برخی از مصائب و گرفتاری های افراد نیز در دنیا ناشی از است که سبب می شود نعمت های الهی از آنها دور شود و آنان گرفتار و مصیبت زده شوند چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « بنده زمانی که گناه کند و کاری نکند که گناهاش بخشیده شود ، خداوند او را به حزن و بیماری و گرفتاری مبتلا می کند تا کفاره گناهانش باشد » 📚امالی صدوق ص294 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❓اشکالی از ناحیه ضد دینان دیدم که خیلی ناراحتم کرد .میگن پیامبر مسلمین می گه از دنیا شما چندین چیز محبوب من است ؛ بوی خوش و نماز و زنان و این یعنی پیامبر مسلمین نعوذ بالله بوده است 💠💠 ❕شکی در این نیست که پیامبر گرامی ما اسوه اخلاق بوده است چنان که قرآن در وصف ایشان می فرماید: « تو اخلاق و برجسته ای داری» 🔷قلم4 ❗️ومی فرماید: « برای شما در زندگی و اخلاق رسول خدا اسوه نیکویی است» 🔷احزاب 21 🗯 خود پیامبر گرامی می فرماید: «من شده پرودگارم است» 📚بحار الانوار ج16 ص231 🔶حال برای پاسخ باید توجه داشت ؛ ♻️پیامبر گرامی فرمود: «از دنیای شما سه چیز محبوب من است؛ زنان و بوی خوش و نماز که روشنی چشم من در آن است» 📚وسائل الشیعه ج2 ص144 ❗️در جاهلیت شخصیت زن به قدری نزد انان بی ارزش بود که خداوند می فرماید: «هرگاه به یکی از آنها بشارت دهند دختری نصیب تو شده صورتش سیاه می شود و مملو از خشم می شود و از قوم و قبیله خود بخاطر بشارت بدی که به او داده شده متواری می گردد» 🔷نحل 57-58 🗯 می نویسند: «زن در نزد اعراب مانند کالایی خرید و فروش می شد و از هرگونه حقوق اجتماعی و فردی حتی ارث محروم بود روشن فکران عرب زن را در شمار حیوانات قرار می دادند از همین رو انان را جزئ لوازم و اثاث زندگی می شمردند» 📚فروغ ابدیت ص46 👌 اسلام بر این نگاه نسبت به زن خط بطلان کشید . 🔷در روایتی امده است که در نزد پیامبر به فردی خبر دادند که دارای دختر شده ای .او ناراحت شد .پیامبر خطاب به او فرمود: «چرا ناراحت می شوی دختر همانند در منزل تو است » 📚الکافی ج6 ص5 👌از سوی دیگر در اسلام برنامه ویژه ای بر روی محبت به همسر و زن ترتیب داده شد تا مرد گمان نکند که زن تنها ابزاری برای اطفاء شهوتش میباشد و ارزش دیگری ندارد . ❗️آنجایی که خداوند می فرماید: «از نشانه های وجود او همسرانی است از جنس خودتان که برایتان افرید تا در کنار انان آرامش گیرید و در میانتان مودت و رحمت قرار داد» 🔷روم22 💠امام علیه السلام فرمود: «هر چقدر ایمان انسان بالا رود به همان مقداز محبتش نسبت به همسر و زنش افزایش می یابد» 📚الکافی ج5 ص320 🗯و : «این که مرد به همسرش بگوید تو را دوست دارم این جمله هیچگاه از قلبش بیرون نمی رود» 📚الکافی ج5 ص568 👌این که پیامبر گرامی می فرماید از دنیای شما زنان محبوب من هستند یعنی من نسبت به همسران مومنه و شایسته ام محبت دارم و نگاه ابزاری به آنان ندارم .شما نیز به من اقتدا کنید و محبت انان را در سینه داشته باشید و با همسرانتان بد رفتار نکنید و با انان همانند حیوان برخورد نکنید .چنان که در جاهلیت چنین می کردید . 💠 لذا امام صادق علیه السلام فرمود: «از اخلاق انبیا محبت به زنان و همسرانشان بوده است» 📚وسائل الشیعه ج20 ص22 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔چرا به پیامبر ابو القاسم می گویند ❗️کانال های ضد دین می گویند چون بعد از هجرت پیامبر به کاروان های مشرکین حمله می کردید و غنائم آنان را تقسیم می کند به پدر کننده و ابو القاسم نامگذاری شد ❕❕ 💠💠 👌از جمله القاب پیامبر گرامی ، ابو القاسم است زیرا دارای فرزندی به نام بودند که در کودکی از دنیا رفتند . ❕امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « فرزندانی که برای رسول خدا از خدیجه متولد شدند ، عبارتند از و طاهر و ام کلثوم و رقیه و زینب و فاطمه و از ماریه قبطیه نیز ، ابراهیم متولد شد » 📚الخصال ج2 ص405 📚قرب الاسناد ص9 👌در نقل دیگری پیامبر گرامی فرمود ؛ « خدیجه که رحمت خدا بر او باد ، برای من طاهر و و فاطمه و رقیه و ام کلثوم و زینب را به دنیا آورد» 📚الخصال ج2 ص404 ❕ابن شهر آشوب می نویسد ؛ « قاسم در از دنیا رفت » 📚المناقب ج1 ص161 👌شیخ عباس قمی می نویسد ؛ « مشهور آن است که برای پیامبر سه پسر به دنیا آمد ، اول بود و به این سبب به پیامبر کنیه را دادند و دوم عبدالله که او را ملقب به طیب و طاهر گردانیده اند و سوم ابراهیم » 📚منتهی الامال ج1 ص266 ❕ در روایتی نیز آمده است که حسن بن فضال از پدرش نقل می کند که از امام رضاعلیه السلام پرسیدم چرا به پیامبر ابوالقاسم می گویند ❔ 👌 حضرت فرمود چون دارای بود اسمش قاسم بود . ❕گفتم یابن رسول الله آیا مرا لایق می دانی که بیشتر توضیح دهی حضرت فرمود بله آیا می دانی پیامبر فرمود من و علی پدران این امت هستیم؟ 👌گفتم بله. فرمود آیا می دانی پیامبر نسبت به همه امت از جمله علی علیه السلام بمنزله است؟ گفتم بله. فرمود: آیا میدانی علی تقسیم کننده بهشت و دوزخ است؟ گفتم بله . ❕امام فرمود به پیامبر ابو القاسم می گویند زیرا او پدر (معنوی ) علی است ، علی نیز تقسیم کنیده بهشت و جهنم است » 📚معانی الاخبار ص52 📚بحار الانوار ج16 ص95 👌مانعی ندارد که هر دو وجه در علت نامگذاری پیامبر گرامی به ابو القاسم دخیل باشد ، یکی معنای ظاهری آن را می رساند و دیگری معنای باطنی را . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔کلیپی از یک آخوند در کانال های ضد دین منتشر می شود که می گوید وقتی ابراهیم را درون آتش انداختند گفت یاعلی و سپس آتش تبدیل به شد ❗️آیا چنین چیزی واقعیت دارد ❕❕ 💠💠 👌 امامان گرامی ما دارای خلقت نورانی بوده اند ، و خداوند سال های سال قبل از خلقت آدم ، نوری وجودی آنان را خلق کرده و آنان تسبیح گوی خداوند بودند ، و تمام انبیاء با نوری وجودی آنها آشنایی داشته اند . ❕طبق روایات متعددی ، خداوند نور اهل بیت را سال ها قبل از آنکه خلقت عالم را صورت دهد خلق کرده بود . 🔷پیامبر فرمود ؛ « من و علی و فاطمه و حسن و حسین در سراپرده الهی بودیم و او را تسبیح می کردیم و فرشتگان با تسبیح کردن ما ، خداوند را فرا گرفتند » 📚 الشیعه ص7 📚 الانوار ج25 ص2 👌امام علیه السلام فرمود ؛ « ما اشباح بودیم اطراف عرش که خدا را تسبیح می کردیم ، و این حدود پانزده هزار سال قبل از خلقت آدم بود و وقتی آدم آفریده شد در او قرار گرفتیم». 📚 الانوار ج25 ص2 🔷امام علیه السلام فرمود ؛ « خداوند نور از نور عظمت خود را قبل از آفرینش آدم آفرید که آنان محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین و نه نفر از فرزندان حسین بودند » 📚 الانوار ج25 ص4 👌پیامبر فرمود ؛ « خداوند ما را آفرید زمانی که نه آسمانی افراشته و نه زمینی گسترده و نه عرش و نه بهشت و جهنم بود ،ما او را و می کردیم ، هنگامی که تسبیح و تقدیسی وجود نداشت ...خداوند نور دخترم فاطمه را شکافت و آسمانها و زمین را آفرید ، نور آسمانها و زمین از نور فاطمه است ...» 📚 الانوار ج25 ص16 ❕بر این اساس طبیعی است که انبیاء گذشته به آن انوار مطهر کنند . 💠 در روایتی امام علیه السلام فرمود ؛ « یک یهودی به نزد رسول خدا آمد و خطاب به او گفت: شما برتر هستید یا حضرت موسی بن عمران که خداوند با او صحبت کرد، بر او تورات را نازل کرد، معجزه عصا را به او داد، دریا را بر او گشود و ... پیامبر در حالی که از بیان مستقیم برتری خود، اکراه داشت، فرمود: همانا حضرت آدم زمانی که آن اشتباه را انجام داد این‌گونه توبه کرد: خداوندا، همانا از تو مسئلت می‌جویم به حق محمد و آل محمد مرا ببخشی» سپس خداوند او را بخشید. همانا نوح زمانی که سوار بر کشتی بود و ترسید که غرق شود، چنین دعا کرد: خداوندا، همانا از تو مسئلت می‌جویم به حق محمد و آل محمد برای اینکه مرا از غرق نجات دهی» پس خداوند آنها را نجات داد و همانا ابراهیم زمانی که در افتاد چنین دعا کرد: « خداوندا، همانا از تو مسئلت می جویم به حق محمد و آل محمد مرا از این آتش نجات بخشی» پس خداوند آتش را بر او کرده و او به سلامت از آن‌جا رهایی یافت. و زمانی که موسی عصا را انداخت دعا کرد: « خداوندا، همانا از تو مسئلت می‌جویم به حق محمد و آل محمد مرا حفظ کنی، خداوند فرمود: نترس ... » 📚امالی ص218 📚احتجاج ج1 ص48 👌در نقل دیگری امام علیه السلام فرمود ؛ « زمانی که کشتی نوح در حال غرق شدن بود ، خداوند را به حق ما خواند و خداوند او را نجات داد و زمانی که ابراهیم در افتاد ، خداوند را به حق ما خواند و خداوند نیز او را نجات داد و آتش برایش سرد و سلامت گشت و موسی با توسل به ما از دریا نجات یافت و عیسی زمانی که یهود قصد قتلش را داشتند با توسل به ما نجات یافت و به آسمان رفت » 📚وسائل الشیعه ج7 ص103 ❕بنابراین توسل انبیاء سابق و من جمله ابراهیم نبی به اهل بیت علیهم السلام ثابت است ، بیان روحانی مذکور در توسل کردن ابراهیم با تعبیر یا علی ، اگر چه مستند نیست ،ولی ممکن است تعبیری مجازی برای بیان اصل توسل باشد . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔این که قرآن می گوید همه چیز در کتاب مبین یا لوح محفوظ ثبت و است یعنی چه ❗️چگونه الواح و کتب بزرگی هستند که همه چیز در آنها ثبت است ❕آیا این شبیه افسانه و نیست ❕❕ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « خداوند هر چه را بخواهد محو یا اثبات می کند و ام در نزد او است » 🔶رعد 39 👌و می فرماید ؛ « نزد ما کتابی است که همه چیز در آن است » 🔶ق 4 👌و می فرماید ؛ « کوچکترین چیزی در زمین و آسمان حتی به اندازه سنگینی بی مقداری از دیدگاه علم پرودگار تو مخفی و پنهان نمی ماند و نه کوچکتر از این و نه بزرگتر از این مگر اینکه همه اینها در ( لوح ) و کتاب آشکار ثبت و ضبط است » 🔶یونس 61 👌و می فرماید ؛ « هیچ جنبده ای در زمین نیست مگر اینکه روزی او بر خدا است ، او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را می داند ، همه اینها در کتاب ( لوح محفوظ ) ثبت است » 🔶هود 6 ❕در تفسیر چنین آمده است ؛ 👌 تحقق موجودات و حوادث مختلف جهان دو مرحله دارد: 1⃣یکی مرحله قطعیت که هیچگونه دگرگونی در آن راه ندارد (و در آیات فوق از آن اشاره به ام الکتاب کتاب مادر یا کتاب مبین شده است ) . 2⃣دیگری مرحله قطعی به تعبیر دیگر مشروط است که در این مرحله دگرگونی در آن راه دارد، و از آن تعبیر به مرحله محو و اثبات می شود. 👌گاهی نیز از این قسم اول تعبیر به لوح و قسم دوم تعبیر به محو و اثبات می شود. ❕ گوئی در یکی از این دو لوح آنچه نوشته شده است به هیچوجه دگرگونی در آن راه ندارد و کاملا محفوظ است و اما دیگری ممکن است، چیزی در آن نوشته شود و سپس محو گردد و بجای آن چیز دیگری نوشته شود. ❕ اما حقیقت امر این است که گاهی یک حادثه را با اسباب و ناقصه آن در نظر می گیریم مثلا سم کشنده ای را که مقتضای طبیعتش نابود کردن یک انسان است مورد توجه قرار می دهیم و میگوئیم هر کس آن را بخورد می میرد، بیخبر از اینکه این سم یک ضد سم هم دارد که اگر پشت سر آن بخورند اثرش را خنثی می کند (البته ممکن است بیخبر هم نباشیم اما نخواهیم یا موقعیت اقتضا نکند که سخنی از ضد سم بگوئیم ). 👌ملاحظه می کنید در اینجا این حادثه یعنی مرگ به خاطر خوردن سم جنبه ندارد و به اصطلاح جای آن لوح محو و اثبات است که تغییر و دگرگونی با توجه به حوادث دیگر در آن راه دارد. 💠ولی اگر حادثه را با علت تامه اش، یعنی وجود مقتضی، و اجتماع همه شرائط و از میان رفتن همه موانع، در نظر بگیریم (در مثال بالا، سم را با نخوردن ضد سم توأم در نظر بگیریم ) در اینجا دیگر حادثه قطعی است و به اصطلاح جایش در لوح محفوظ و ام الکتاب است، و هیچگونه دگرگونی در آن راه ندارد. 🔰این سخن را به نوع دیگر می توان بیان کرد و آن اینکه خداوند دارای دو مرحله است ؛ 1⃣علم به مقتضیات و علل ناقصه . 2⃣علم به علل تامه 👌 آنچه مربوط به مرحله دوم است، تعبیر از آن ام الکتاب و لوح می شود و آنچه مربوط به مرحله اول است تعبیر به لوح محو و اثبات می گردد و گر نه در گوشهای از آسمان گذارده نشده است که چیزی روی آن بنویسند یا محو کنند و چیز دیگری در آن ثبت نمایند ، همه این تعابیر اشاره به علم خداوند است . ❕و از اینجا به سؤالات بسیاری که از مطالعه در منابع اسلامی به وجود می آید پاسخ گفته می شود زیرا گاهی در روایات و یا در بعضی از آیات می خوانیم فلان کار موجب فلان اثر و نتیجه می شود، اما ما گاهی چنان نتیجه ای را در آن نمی بینیم . 👌این به خاطر آن است که تحقق آن نتیجه، دارای شرائط و یا بوده است که بر اثر فقدان شرط یا وجود مانع، تحقق نیافته است . 📚تفسیر نمونه ج10 ص241 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔ویدیوی اجرای حکم اسلامی تخریب اماکن مقدس مسیحیان توسط داعش امام خمینی: اهل كتاب (=مسیحیان و یهودیان و زرتشتیان) كسى كه در حكم آن‌ها است، جايز نيست كه معابدى مانند بيعه‌ها و كنيسه‌ها و صومعه‌ها و آتشكده‌ها و غير آن‌ها را در بلاد اسلام، احداث نمايند؛ و اگر آن‌ها را احداث نمودند بر والى مسلمين واجب است كه آن‌ها را از بين ببرد. : تحرير الوسيلة ٫ جلد۲ ٫ صفحه۵۳۷ ❗️❗️ 💠💠 👌رابطه اسلام و مسلمين را با غير مسلمانان مى ‏توان در چهار صورت خلاصه كرد ؛ 1⃣ اهل ذمه ؛ ❕آنها صاحبان كتب آسمانى هستند كه در داخل كشورهاى اسلامى به صورت اقليتى مذهبى زندگى مى ‏كنند هر گاه آنها تظاهر بر خلاف قوانين اسلام نكنند و به مسلمين احترام بگذارند مسلمانان نيز موظّفند آنها را محترم بشمارند. 👌حكومت اسلامى نيز موظف است جان و مال و ناموس آنها را حفظ كند. ذمه به معناى پيمان است در واقع آنها پيمان هم‏زيستى مسالمت آميز با مسلمين دارند كه يكى از شرايطش پرداختن ماليات كوچك و مختصرى است به نام «جزيه» كه در برابر اين وجه مختصر؛ حكومت اسلامى خدمات مهمى را در مورد آنها متعهد است .احكام اهل ذمه در كتب فقهى در ذيل كتاب جهاد به صورت گسترده آمده است. 2⃣ كفار حربى ؛ 👌آنها همان گونه كه از نامشان پيداست كسانى هستند كه در حال جنگ با مسلمانانند و به همين دليل نه تنها احترامى ندارند بلكه مسلمانان مأمور به جهاد در مقابل آنان هستند. احكام كفار حربى نيز در فقه اسلام در كتاب الجهاد به طور مشروح آمده است. 3⃣كفار معاهد ؛ 👌 آنهايى هستند كه در داخل كشورهاى اسلامى زندگى نمى‏ كنند ولى روابطى با مسلمانان از نظر تجارى، سياسى و امثال آن دارند و حقوق يكديگر را محترم مى ‏شمارند. مصداق بارز آن زمان ماست؛ تمام كشورهايى كه‏ رابطه سياسى با مسلمانان دارند و مبادله سفير، كاردار و امثال آن در كشور يكديگر انجام مى‏دهند. آنها نيز در هر كجا باشند چه به داخل كشورهاى اسلامى سفر كنند چه در خارج تماس داشته باشند، همه چيزشان محترم است.احكام اين گروه نيز در همان كتاب جهاد و در كتب تفسير، در تفسير سوره برائت آمده است. 4⃣ كفار مهادن ؛ ❕ آنهايى هستند كه در بيرون كشورهاى اسلامى زندگى مى‏ كنند و معاهده و رابطه خاص سياسى با مسلمانان ندارند ولى در حال جنگ و پيكار و مبارزه و مخالفت نيز نيستند. اسلام درباره آنها نيز دستور به خوش‏رفتارى و مسالمت داده از جمله در آيه 8 سوره ممتحنه درباره آنها فرموده است كه نهى نمى‏ كند خداوند از نيكى كردن و رفتار عادلانه با كسانى كه با شما در حال جنگ نيستند و شما را از خانه و كاشانه خود بيرون نراندند. 📚پیام امام امیر المومنین ج 9 ص 243 ❕اهل ذمه که در مملکت اسلامی زندگی می کنند ، می توانند آزادانه به آیین خودشان باشند و در معابد و کلیساهای خود ، عبادات خود را به جای آورند ، اما موظفند که تظاهر به فسق و فجور نکنند . 👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « رسول خدا از اهل ذمّه ماليات را پذيرفتند مشروط به اين كه ربا نخورده و گوشت خوك تناول نكرده و با خواهران و دختران برادر و خواهر ازدواج نكنند و اگر كسى مبادرت به اين افعال نمود از امان خدا و رسولش خارج مى‏ باشد و سپس فرمودندو امروز براى ايشان هيچ امانى نيست » 📚التهذیب ج 6 ص 158 👌شیخ حر عالمی در وسائل الشیعه بابی را گشوده است پیرامون شرائط ذمه و در آن باب هیچ روایتی مبنی بر ممنوعیت اهل کتاب از احداث معابد و تخریب آن توسط والی وجود ندارد و در هیچ جای وسائل الشیعه که دائره المعارف فقه شیعه است ، اثری از مضمون فوق وجود ندارد ؛ 📚وسائل الشیعه ج 15 ص 124 باب 48 ❕اما در برخی از نقل های اهل سنت آمده است که اهل جزیه حق احداث معابد در ممالک اسلامی را ندارند واگر احداث کنند ، باید تخریب شود ، مگر معابدی که قبل از فتح مسلمین ساخته باشند که در این صورت به حال خود رها می شود و تخریب نمی شود . 📚سنن الکبری ج 9 ص 202 _ الشرح الکبیر ، ابن قدامه ج 10 ص 618 👌شرط مذکور از شرائط ذمه ، از روایات اهل سنت استفاده شده است که متاسفانه برخی از فقهای شیعه نیز مطابق آن فتوا داده اند ، در حالی که چنین شرطی در روایات شیعه نمی باشد . ❕البته در نقلی که در کتاب جعفریات آمده است ، علی علیه السلام فرموده است ؛ « در اسلام کلیسای ساخته شده و احداث شده وجود ندارد ( و نباید در مملکت اسلامی کلیسا ساخته شود )» 📚الجعفریات ص 80 🔸ادامه👇
🔸ادامه👇 👌این روایت به نقل از کتاب جعفریات در کتاب مستدرک الوسائل ج 11 ص 101 و نوادر راوندی ص 32 آمده است ، اما متاسفانه کتاب جعفریات به مرور زمان از گزند تحریف دور نبوده و برخی از روایات اهل سنت به آن اضافه شده است که نقل فوق از همین قسم است که از فرد مجهولی به نام « عبد الله » روایت شده است و صاحب جواهر تصریح می کند که آنچه هم اینک از کتاب جعفریات در دست ما است ، اکثرش مطابق روایات اهل سنت است « انما تطابق روایته فی الاکثریه روایه العامه » 📚جواهر الکلام ج 21 ص 398 ❕در نقل دیگری در کتاب دعائم الاسلام از علی علیه السلام آمده است که فرمود ؛ « پیامبر نهی کرد از ایجاد کنیسه و کلیسا در دار اسلام » 📚دعائم الاسلام ج 1 ص 381 👌این روایت هم بدون سند بوده است و از آنجایی که نویسنده کتاب دعائم الاسلام در ابتدا مالکی مذهب بوده که پس از آن مستبصر شده است ، استفاده می شود که نقل مذکور را از اهل سنت گرفته است ، شاهد آن این است که شیخ حر عاملی از این دو نقل در بیان شرایط اهل ذمه استفاده نمی کند و علامه مجلسی هم آنجایی که مباحث جزیه و ذمه و احکام آن را مطرح می کند ، این دو نقل را نمی آورد که این روشن ترین گواه بر آن است که این دو نقل قابل استناد نمی باشد . 📚بحار الانوار ج 97 ص 63 باب 12 👌مرحوم امام ره هم نظر فقهی خود را به این نحو بیان می کند ؛ « اهل كتاب و كسى كه در حكم آن‏ها است، جايز نيست كه معابدى مانند بيعه‏ ها و كنيسه‏ ها و صومعه ‏ها و آتشكده‏ ها و غير آن‏ها را در بلاد اسلام، احداث نمايند؛ و اگر آن‏ها را احداث نمودند بر والى مسلمين واجب است كه آن‏ها را از بين ببرد . معابدى كه آن‏ها قبل از فتح مسلمين داشتند و مسلمان‏ها آن‏ها را خراب نكرده بودند برقرار گذاردن ايشان بر آن معابد- با تأمل و اشكالى كه دارد- جايز است.» 📚ترجمه تحریر الوسیله ج 2 ص 537 👌این نظر فقهی ایشان است که ظاهرا مرحوم امام ره از این نظریه عدول کرده اند ، زیرا ایشان در مدت 10 سالی که رهبری انقلاب را در دست داشتند ، معابد اهل کتاب در ایران را از بین نبردند ، معابدی که در دوره اسلامی بودن ایران ساخته شده بود یعنی دوره صفویه ، قاجاریه ، پهلوی ، در حالی که مطابق فتوای فوق ایشان باید معابد اهل کتاب را از تخریب می کردند ، در ذیل می توانید لیست کلیساهای اهل کتاب در ایران و تاریخ تاسیس آن را مشاهده کنید ؛ 💠https://b2n.ir/946695 ❕در قانون اساسی نیز در اصل سیزدهم ، برای اقلیت های مذهبی ، حق آزادی انجام مراسم دینی لحاظ شده است که از جمله آن می تواند تاسیس معابد در صورت نیازشان با اجازه حکومت اسلامی باشد . ❕اقليت را چنين تعريف كرده‏ اند ؛ « گروهى از اتباع يك كشور كه از لحاظ نژادى، زبانى و يا مذهبى از ديگر قشارها متمايز بوده و از نظر تعداد نيز كمترند و قدرت حكومت را در دست ندارند. در اصل 13 قانون اساسى حقوق اقليت‏ها به‏ رسميت شناخته شده است؛ بدين بيان كه ايرانيان زرتشتى، كليمى و مسيحى مى ‏توانند طبق آيين خود در احوال شخصيه، آزادانه به انجام مراسم و اعمال دينى بپردازند. ديگر افراد جامعه به لحاظ دينى مشمول اصل 14 هستند. اين اصل، دولت و ملت مسلمان ايران را موظف نموده است كه اخلاق اسلامى، رفتار عادلانه و حقوق انسانى را رعايت كنند. » 📚آشنایی با قانون اساسی ص 95 👌به هر حال ما ماموریم که در برداشت های فقهی ، روایات اهل بیت علیهم السلام را مبنا قرار دهیم و از رجوع به روایات اهل سنت نهی شده ایم ، جز در مواردی که شاهدی در روایات خودمان مبنی بر صحت روایت اهل سنت داشته باشم . علامه مجلسی در بحار الانوار شریف بابی را گشوده است تحت عنوان ؛ « باب در نهی از رجوع به اخبار مخالفین ( اهل سنت )» 📚بحار الانوار ج 2 ص 214 👌و در این باب روایات متعددی نقل می کند ، از جمله از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود ؛ « به نزد آنان ( اهل سنت ) نرو و از آنان روایت مشنو » 📚همان ، ص 216 👌این مضمون روایت را شیخ حر عاملی نیز در بابی اختصاصی در وسائل الشیعه نقل می کند ؛ 📚وسائل الشیعه ج 27 ص 77 باب 8 ❕چنان که گفتیم در آیات قرآن و روایات متعددی دستور به حسن معاشرت با اهل کتاب و اهل ذمه داده شده است که می توانید نمایه های ذیل را مطالعه کنید ؛ 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔دانش بی مرز امام جعفر صادق در مورد رگهای بدن انسان ❗️ امام صادق(ع) فرمود: رسول خدا(ص) هر روز سیصد و شصت بار، به تعداد رگهای بدن، حمد خدا می کردو می گفت «الحمدلله رب العالمین کثیراً علی کل حال» «در تمام حالات و به طور فراوان حمد و ستایش مخصوص پروردگار جهانیان باد» 📚(الکافی 2/503) _ امام صادق(ع) 🔴از قول رسول خدا(ص) فرمود: در بدن آدمی سیصد و شصت رگ وجود دارد، که یکصد و هشتاد رگ آن متحرک و یکصد و هشتاد رگ دیگر ساکن است، اگر رگ های متحرک ساکن شوند یا بالعکس رگ های ساکن متحرک گردند آدمی خوابش نمی برد. از این رو رسول خدا(ص) چون صبح می کرد سیصد و شصت مرتبه می گفت «الحمدلله رب العالمین کثیراً علی کل حال» «در تمام حالات و به طور فراوان حمد و ستایش مخصوص پروردگار جهانیان باد» و چون شب فرا می رسید ذکر گذشته را نیز به همان شماره تکرار می فرمود. 📚(الکافی 2/503) سنن النبی صفحه 325 💠💠 👌یکی از دستگاه های اساسی بدن که با ظرافت خاصی آفریده شده است و حیات انسان وابسته به آن است قلب می باشد که تامل در شگفتی های خلقت آن ، انسان را به سوی خالق و آفریینده ، راهنمایی می کند . ❕پيامبر گرامی فرمود ؛ « در انسان، پاره ْ‏گوشتى است كه اگر سالم باشد، همه بدن به سلامت آن، سالم است و اگر گرفتار بيمارى باشد، همه بدن به بيمارى آن، بيمار است: قلب انسان » 📚میزان الحکمه ج 9 ص 503 ❕ امام رضا عليه السلام فرمود ؛ « خداوند، بدن را به هيچ دردى گرفتار نساخته، مگر اين كه براى آن، دارويى هم قرار داده است كه بدان، درمان شود. هر نوع درد نيز نوعى درمان و چاره دارد؛ چرا كه اين بدن‏ها بر سياق يك مملكت، ساخته شده ‏اند. پادشاه اين سرزمين، قلب است. رگ‏هايى كه در بدن و مغز وجود دارد، كارگران ‏اند. خانه آن پادشاه، قلب انسان است. سرزمين آن پادشاه، بدن انسان است، و دستان، پاها، چشمان، لب‏ها، زبان و گوش‏ها نيز ياران اويند. » 📚بحار الانوار ج 62 ص 309 ❕كارهاى اساسى قلب را مى‏ توان در دو قسمت زير خلاصه كرد ؛ 1⃣ پس از آنكه خون، پاكيزه و تصفيه شد، در اثر حركت‏هاى مخصوص حفره ‏هاى فوقانى، به وسيله سياه رگ‏هاى شش، وارد دهليز چپ (تحويل دار قلب) مى‏ شود؛ ❕ حفره مزبور (دهليز چپ) به وسيله انقباض و جمع شدن با باز شدن دريچه، خون محتوى خود را به حفره پايين (بطن چپ) خالى مى‏ كند و بطن چپ نيز (وكيل خرج قلب) در اثر انقباض شديد، خون را به وسيله لوله بزرگى به نام سرخرگ آئورت، با فشار تمام به داخل شريان‏ها و مويرگ‏هاى بدن مى ‏فرستد و به اين وسيله، خون در لوله ‏هاى پرپيچ و خم و باريك بدن به راه افتاده و عادلانه در تمام قسمت‏هاى بدن تقسيم مى ‏گردد. 👌اينجاست كه رازِ بزرگى و استحكام بطن چپ نيز روشن مى‏شود، زيرا بطن چپ، بايد در يك انقباض، با فشار زياد، سيل خون را به تمام نقاط بدن برساند. به همين خاطر بايد ساختمان آن نيز از جهت استحكام و ظرفيّت متناسب با اين وضع باشد، يعنى ديواره ‏هايش محكم باشد تا هنگام انقباض، بتواند فشار بيشترى را تحمّل كند و حجمش هم بيشتر باشد تا در هر مرتبه مقدار زيادى خون در رگ‏ها به جريان افتد . 2⃣ خون كه حامل موادّ غذايى و حياتى است، بعد از آنكه به اين ترتيب با سرعت و نشاط، سيل ‏آسا در تمام بدن منتشر شد و با يك بخشش بى‏ دريغ موادّ حياتى لازم سلّول‏ها را به آنها داد، بار ديگر به سوى وطن اصلى (قلب) حركت مى ‏كند و به وسيله دو مجراى مخصوص به نام «سياهرگ زيرين» و «زبرين»، وارد دهليز راست مى‏ گردد. ❕خون در اين بازگشت ديگر آن سرعت، نشاط و شفّافيّت گذشته را ندارد و علاوه بر اينكه موادّ حياتى را از دست داده، حامل موادّ سمّى است كه از سلّول‏ها جمع ‏آورى كرده و به همين خاطر رنگ آن تيره و كبود است. 👌دهليز راست هم كه خون كثيف و افسرده را دريافت داشته، به نوبه خود با يك ضربه (انقباض)، آن را به بطن راست مى‏ ريزد و سپس خون مزبور در اثر انقباض ديواره‏ هاى بطن راست به طرف ريه‏ ها رانده مى‏ شود و همان طور كه در ادامه خواهيم ديد خون كثيف، پس از عبور از سرخرگ شش، در مويرگ‏هاى بيشمار ريه‏ ها پخش شده، در آنجا تصفيه مى‏ شود و دوباره با نشاط و رنگ روشن به دهليز چپ قلب باز مى‏ گردد و فعّاليّت حياتى خود را از نو شروع مى ‏كند. بنابراين خون در بدن، دو گردش دارد ؛ 🔸الف) گردش بزرگ و طولانى، كه در تمام بدن انجام گرفته و از بطن چپ آغاز و در بطن راست پايان مى ‏يابد. 🔸ب) گردش كوچك و كوتاه، كه از بطن راست شروع شده، پس از تصفيه در پالايشگاه شش‏ها، در دهليز چپ خاتمه پيدا مى‏ كند و قلب با قدرت و پشت‏كار عجيبى مانند دو دستگاه تلمبه قوى خودكار به وسيله ضربات متوالى، اين دو گردش خون را اداره مى ‏كند. 🔸ادامه👇
🔸ادامه👇 ❕رگها به منزله لوله ‏هاى بزرگ و كوچك براى تقسيم عادلانه خون هستند و شكل ساختمان و موقعيّت آنها در گردش خون، اهميّت بسزايى دارد و سه نوع رگ خونی در بدن ديده مى ‏شود، سرخرگ ‏ها،سياه رگ‏ ها و مويرگ ها . 👌سرخرگ‏ها، لوله ‏هاى قابل ارتجاعى هستند كه خون را از قلب گرفته و از خود عبور مى‏ دهند و به جهت ارتجاعى بودن مى‏ توانند باز و بسته شده و عمل قلب را تكميل كنند و خون را با فشار به جلو برانند. ❕اين نوع از رگ‏ها كه «شريان» ناميده مى ‏شوند اغلب در اعماق بدن جا دارند و پس از مرگ به علّت انتقال خون آنها به سياه رگ‏ها، خالى مانده و به صورت لوله‏ هاى زردرنگى در مى ‏آيند. 👌 قسمت ديگر از رگ‏ها كه به نام سياه رگ‏ها و وريدها ناميده مى‏ شوند، خون تيره رنگ در آنها به سوى قلب جريان دارد. رنگ اين لوله‏ ها قرمز و قابليت ارتجاعى آنها كمتر است و مهم‏ترين سياه رگ‏هاى بدن، چهار سياهرگ گردن و دو سياهرگ زيرين و زبرين قلب مى‏ باشد. ❕نوع سوم كه به علّت ظريفى و نازكى، آنها را «مويرگ» مى ‏نامند به تعداد فوق العاده زيادى در تمام قسمت‏هاى بدن پخش شده و عدّه ‏اى از آنها به قدرى نازك و باريكند كه با چشم ديده نمى ‏شوند. قطر مويرگ‏ها اغلب از 6 تا 12 ميكرون است. جالب آنكه موادّ غذايى و حياتى از ديواره اين مويرگ‏ها به خارج نفوذ كرده و موادّ دفعى و سمّى نيز به داخل آنها نفوذ مى‏ كند و به اين وسيله عمل جذب و دفع سلّول‏ها انجام مى‏ گيرد. 📚آفریدگار جهان ص 133 👌تعداد این رگ های خونی به قدری زیاد است که علم نتوانسته است که آنها را به شماره در آورد اما می گویند طول مجموع رگ‌های بدن انسان برابر با ۱۰۰٬۰۰۰ کیلومتر‏(۶۰٬۰۰۰ مایل) می‌شود که دو و نیم برابر دور زمین است. 🌐https://b2n.ir/725678 👌چنان که گذشت از این رگ های خونین سرخرگ ها ارتجاعی بوده و حرکت و نبض دارند و از این طریق وظیفه خود را اجرایی می کنند ؛ 🌐https://b2n.ir/111163 ❕با توجه به این توضیح روایات مورد استناد معاند را مرور کنیم . 👌پيامبر گرامی فرمود ؛ « در آدمى ‏زاده، سيصد و شصت رگ است و از اين شمار، صد و هشتاد تا متحرّك، و صد و هشتاد تا ساكن ‏اند. اگر آن رگ‏هاى متحرّك، ساكن مى‏ بود، انسان باقى نبود و اگر هم آن رگ‏هاى ساكن، تحرّك مى‏ يافت، انسان از ميان مى ‏رفت » 📚امالی طوسی ص 597 ❕ امام صادق عليه السلام فرمود ؛ « پيامبر خدا، در هر روز، سيصد و شصت بار، به شمارِ رگ‏هاى بدن، خداوند را سپاس مى‏ گفت و مى ‏فرمود: «پروردگار جهانيان را به فراوانى و در هر حال، سپاس!». 📚الکافی ج 2 ص 503 👌و فرمود ؛ «در بدن آدمي زاد، سيصد و شصت رگ است: صد و هشتاد تاى آن متحرّك، و صد و هشتاد تاى ديگر، ساكن ‏اند. اگر آن رگ‏هاى متحرّك، ساكن بودند، انسان نمى ‏خفت؛ و اگر آن رگ‏هاى ساكن، متحرّك بودند نيز انسان نمى‏ خفت». پيامبر خدا، هر روز صبح، سيصد و شصت بار مى‏ گفت: «خداوندِ جهانيان را به فراوانى و در هر حال، سپاس!» و شامگاهان نيز چنين مى ‏گفت. » 📚الکافی ج 2 ص 503 👌چنان که گفتیم تعداد رگ های بدن انسان فراوان است و هنوز علم نتوانسته است شماره دقیقی از آن ارائه کند ، و از این رگ ها ، سرخرگ ها خاصیت حرکتی و ارتجاعی دارند . ❕چه مانعی دارد که روایات فوق ، اشاره به 360 رگ حیاتی باشد که نقش اصلی را در جریان گردش خون و حیات متداول انسان ، ایفاء می کنند که از این 360 رگ ، برخی سرخرگ هستند که حرکتی و ارتجاعی اند و برخی غیر سرخرگ اند که غیر حرکتی اند ، اما هنوز علم نسبت به این رگ های اصلی و حیاتی ، و کارکرد آن ، آگاهی تفصیلی پیدا نکرده است چرا که معلومات فعلى انسان نسبت به مجهولات او بسيار كم و بى ارزش است و در پيرامون هر مسأله حل شده علمى، هزاران مسأله مجهول وجود دارد كه به تدريج با مجاهدات فراوان دانشمندان پرده از روى آنها برداشته مى‏ شود. به راستى اگر بخواهيم نسبت‏ معلومات و مجهولات كنونى را با هم مقايسه كنيم، نتيجه آن يك كسر فوق العاده كوچكى مى ‏شود كه با صفر فاصله زيادى ندارد. ❕از همه چيز نزديك‏تر به خود ما، حيات و زندگى ماست و بايد با كمال تأسّف اعتراف كرد كه هنوز از حقيقت آن كمترين اطّلاعى نداريم. يكى از دانشمندان مى ‏گويد زندگى و كيفيّات حياتى جانداران، مانند درياى وسيع و پهناورى است كه ما فقط از دور، پرتوى از امواج آن را مشاهده مى ‏كنيم. 👌الكسيس كارل- دانشمند بزرگ فرانسوى- در كتاب انسان موجود ناشناخته مى‏ گويد ؛ «انسان در واقع يك مجموعه سرا پا راز و ابهام است كه نمى‏ توان او را به سادگى درك كرد.» و در جاى ديگر مى‏ گويد: «در واقع جهل ما از خود، زياد و هنوز نواحى وسيعى از دنياى درونى ما ناشناخته مانده است و بيشتر پرسش هايى كه محقّقين و مطالعه كنندگان زندگى انسان، طرح مى‏ كنند بدون پاسخ مى‏ ماند». 📚خدا را چگونه بشناسیم ، ص 218
❓پرسش ❔اگه در کشتی نوح از هر حیوان فقط یه جفت آورده شده بود بقیه حیوانات چه گناهی کردن که در طوفان غرق شدند❓ 💠پاسخ💠 👌نخست باید توجه کرد که حضرت نوح تنها تعداد محدودی از حیوانات را آن هم جهت تغذیه ساکنان کشتی با خود حمل کرد چنان که امام صادق علیه السلام فرمود: « نوح در کشتی با خود ازواج هشت گانه را حمل کرد.دو میش و دو بز و دو شتر و دو گاو...» 📚الکافی ج8 ص283 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج3 ص104 ❓حال اشکال شما این است که سایر حیوانات چه گناهی داشتند که سوار بر کشتی نشده و غرق و نابود شدند ❕ 🔶در تفسیر المیزان چنین آمده است: « بعضی گفته اند که قوم نوح به خاطر گناهانی که مرتکب شدند غرق گشتند در این میان گناه حیوانات روی زمین چه بوده است که همه گرفتار طغیان آب شدند❗️ 👌این از بی پایه ترین اعتراضات است .چون هر هلاکتی هر چند عمومی باشد عقوبت و انتقام نیست زیرا بسیار است حوادث عمومی که در یک لحظه و یا زمانی کوتاه هزاران هزار انسان و حیوان را در کام مرگ می برد و این حوادث که یا زلزله است و یا طوفان و یا وبا و یا طاعون حوادثی نادر نیست بلکه بسیار اتفاق افتاده و می افتد و این خدای سبحان است که در مخلوقات خود هر حکمی بخواهد می راند. 📚ترجمه المیزان ج10 ص403 ❗️توضیح بیشتر: 👌یکی از شاخه های توحید خداوند توحید در مالکیت است .خداوند مالک حقیقی همه موجودات است زیرا وقتی خالق همه اشیائ او است طبعا مالک همه اشیائ نیز ذات مقدس او است. 📚تفسیر نمونه ج27 ص449 🔶خداوند در آیات متعددی به این حقیقت اشاره کرده است و می فرماید: « هر چه در آسمانها و زمین است از اوست» 🔷بقره116-255-284- ال عمران 109- 129- نسائ126- ❗️« مالکیت آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است از آن خداست» 🔶مائده 17- انعام 12- توبه116 ❗️حال چه مانعی دارد همان خداوندی که مالک موجودات است و حیات را به موجودات و حیوانات داده است حیات را هر زمان خودش صلاح بداند از آنان بگیرد ❓ 👌اگر در داستان طوفان نوح حیواناتی هلاک شدند از این جهت نیست که آنان عاصی و معصیت کار بودند زیرا انان اساسا تکلیفی ندارند . ❗️انان مملوک الهی هستند و هر زمان خداوند بخواهد از طرق مختلف جان آنها و بسیاری دیگر از موجودات را می گیرد و هیچ اشکالی نیز بر خداوند وارد نمی شود زیرا خداوند در مملوکات خود تصرف می کند. 🔶گذشته از آنکه این هلاک شدن ها لازمه جهان مادی است . جهانی که انواع تزاحم ها و تضاد ها در آن می باشد و طبیعتا برخی موجودات به وسیله برخی دیگر از بین می روند یا به وسیله برخی حوادث آسمانی و زمینی نابود می شوند و اگر قرار باشد این تزاحم ها در جهان مادی نباشد دیگر چنین جهانی مادی فرض نمی شود. یا باید این ویژگی ها همراه عالم ماده باشد و یا اصلا چنین عالمی موجود نباشد .حکمت و لطف خداوند ایجاب می کند که عالم مادی خلق شود زیرا خیر آن بیشتر از شر آن است و ترک خیر به سبب شر قلیل خلاف حکمت و لطف الهی است. 📚اندیشه اسلامی ، سبحانی ، ج1 ص123 📝پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁