📡📖 ابیات ۷۸۸ تا ۷۹۸ گنجینهی مالوردنامه
🔴بعد از مدتها
#غیبت
#شاعرارجمندروستا
#کربلائیمحمدحاجمیرزاحسین
👇در
#گنجینهمالوردنامه
👈اواخر هفته گذشته اشعار ذیل را با آغاز نام خدا ارسال کردند که تقدیم حضورتان مینمائیم
💠بسماللهالرحمنالرحیم
❤️مالواجرد یعنی همان عشق بشر
🍀درد پایان نامهای از خیر و شر
❤️مالواجرد یعنی همان زیباترین
🍀با همه درد و بلا هست بهترین
❤️مالواجرد در این فصولش چون نگین
🍀میدرخشد هر انارش تو ببین
❤️مالواجرد هر چند قدیمی و کهن
🍀بینظیر است روستائی در وطن
❤️مالواجرد با هر بلائی صادق است
🍀با هزاران حادثه باز ناطق است
❤️مالواجرد با خاک زیر پیر آشناست
🍀با همان چل دخترش درد آشناست
❤️مالواجرد معدن نمکها دیده است
🍀مالواجرد هر خیر و شر بخشیده است
❤️مالواجرد را جام شاهی دادهاند
🍀حیف که از این جام دور افتادهاند
❤️مالواجرد بوده شکارگاهی عظیم
🍀با قناتها چشمههائی در قدیم
❤️مالواجرد کلی حوادث دیده بود
🍀دست افغانها بسی رنجیده بود
❤️مالواجرد بود ساختمانها بهترین
🍀بوده است ابیانه پیشش کمترین
🙏ضمن تشکر از شاعر ارجمند روستا :
#آقایکربلائیمحمدعلیصادقی
🔰منتظر جانمائی سرودههای ایشان در گنجینهی مالوردنامه هستیم
✅ #باماهمراهباشید
📡 #مجموعهفرهنگیهنریپابرج
پیج ما در اینستاگرام
https://instagram.com/shabakepaborj
لینڪ کانال ما در تلگرام
https://t.me/paborjemalvajerd
لینڪ ما در ایتا
eitaa.com/paborjemalvajerd
لینڪ ما در بله
https://ble.ir/paborjemalvajerd
📡📖 ابیات ۸۱۴ تا ۹۳۵ گنجینهی مالوردنامه👇
💫خوشا آنوخ که چشمه پر ز آب بود
🔷سر هر راه آب یک آسیاب بود
💫همه از آب میکردن استفاده
🔷نبودش این همه فیس و اِفاده
💫به پشت قلعه بود چندتا جاخرمن
🔷همه چُن میکشیدن بی تو و من
💫کَم و قلبیل و هم بود اَچُّنامون
🔷یکی هم آب میداد بر تشنههامون
💫چقد خوب بود زمان چُن سواری
🔷دو تا خر بود و زنجیرواز و گاری
💫محمد قلعهای با اینکه پیر بود
🔷جلو قلعه که بود، مانند شیر بود
💫میون این دو چشمه خرمنش بود
🔷و یک یار وفادار هَمدمُش بود
💫دو تائی کار میکردن با اراده
🔷یکی سنگکن بودِش اون يکی ساده
💫کار این مرد و زن مانند هم بود
🔷اگر هم کار نمیکردن چه غم بود
💫چنان در کارشان عشق و صفا بود
🔷که انگار بعضی وختا کدخدا بود
💫چرا چونکه تو کار اندیشه داشتن
🔷یا در خوردن قناعت پیشه داشتن
❄️زمستونها جوانها سختشان بود
✨کار و بار بیابان، بختشان بود
❄️نه با ما ماشین، نه با شاسی باری
✨فقط باید میکردن خر سواری
❄️به پشت جعفرآباد جم می گشتن
✨در انبارقم همه همسنگ میگشتن
❄️از انبارقم تا راچی خر دوونی
✨می روندن این خرا با پای خونی
❄️تُله گچ دروازه، دور رای لاهوری
✨باید خیلی بِرَن تا راه دوری
❄️از رودخانه پيوندی باید که رَد شَن
✨تو رودخانه شُلی باید فلج شن
❄️به راه پیکمومی تا می رسیدن
✨لاچی ماری گِلووِ را میدیدن
❄️رودخانه پرچمی در پیش رو بود
✨ولی را نصرِبادی روبرو بود
❄️میرسیدن بوکَن پوزه دماغه
✨پاها زخمشده بود از رو الاغه
❄️بوکن اونجا آتیش را رُو میکردن
✨میخوابیدن یهکمهم خُو میکردن
❄️دیگه هر موقع از خواب بر میخاستن
✨آتیش و کتری چای برپا میذاشتن
🙏ضمن تشکر از شاعر ارجمند روستا :
#آقایکربلائیمحمدعلیصادقی
🔰منتظر جانمائی سرودههای ایشان در گنجینهی مالوردنامه هستیم
🔶آنوخ anvakh : آنوقت، آنزمان
🔶کموقلبیل kamoghelbil : الک یا سرندهای امروزی که در دو سایز بوده که به جای تور آهنی،
روده استفاده میشد
🔶اچّن achchon : ابرازی است که برای جداکردن دانه از کاه
خرمن خورد شده را بر باد میدادند
✅ #باماهمراهباشید
📡 #مجموعهفرهنگیهنریپابرج
پیج ما در اینستاگرام
https://instagram.com/shabakepaborj
لینڪ کانال ما در تلگرام
https://t.me/paborjemalvajerd
لینڪ ما در ایتا
eitaa.com/paborjemalvajerd
لینڪ ما در بله
https://ble.ir/paborjemalvajerd
📡📖 ابیات ۹۳۶ تا ۹۵۸ گنجینهی مالوردنامه 👇
🔷بیابان رفتَنَم مثل جهاد بود
✨برای آن زمانها یک نهاد بود
🔷مییُفتادن همونجا تو بیابون
✨میچیدن هیزما را مثل بارون
🔷کوچیکترها هیزم دسته میکردن
✨علی جونیُّ قیج بسته میکردن
🔷هر شیشتا بسته خیزم یک بغل بود
✨هر شیشتای بغل یکبار یَل بود
🔷بارِ همّه که یکجا بسته میشد
✨به روی اون الاغا هَشتِه میشد
🔷همه حرکت میکردن با اراده
✨نه با ماشین، فقط پای پیاده
🐴خر همسایمون با اینکه شََل بود
👇جلو دارِ همه خر هایِ محل بود
🐴خرِ ما پالونش بسیار شیک بود
👇با افسار فرمونش هم هیدرولیک بود
🐴آخه پالوندوزی شغل بابام بود
👇مِثِ کت لاکچری های ترامپ بود
⚜بابای من سه شغل داشت در زمانه
💢یکی لحافدوزی، پالوندوزی با کارِ خانه
⚜هولولو گفتنم شغل علی بود
🐄صداکردن به گاوهای هَلی بود
🐂همه گاوا صدا را میشناختن
🐄برای رفتن بیشه میتاختن
🐄چنان در بیشه بود آب فراوان
🐂که نیزار و علف بود تا بیابان
✨هوا در آن زمانها خیلی پاک بود
🌳درخت سرو و سنجد مثِ تاک بود
🌪نه دودی بود، نه گیجیُ نه سر درد
🔥نه بوی سمّ، نه استفراق نه دل درد
⚜علی در بعضی وقتا شادِ شاد بود
🔻تو شالدستش آخه هیمه زیاد بود
⚜علی کندنِ جارو پیش رو داشت
🔻بغل جارو به روی دوش میزاشت
⚜علی در توی بیشه چند مرید داشت
🔸رضابرجی را انگار پیش خرید داشت
⚜علی عمه حسین را خیلی دوست داشت
🔸به يخچال میفرستاد چون که توت داشت
⚜که هم خود بُخورد توت فراوان
🔹و هم توت بیارد از بهر یاران
⚜خلاصه که علی بیچاره گشته
😢درون خانه اش آواره گشته
❌نه زن دارد، نه فرزند و نه یاری
😢نه دیگر از برایش مانده حالی
💠خدا رحمت کند آن روح شادش
😢بخوانید سوره حمد از برایش
🙏ضمن تشکر از شاعر ارجمند روستا :
#آقایکربلائیمحمدعلیصادقی
🔰منتظر جانمائی سرودههای ایشان در گنجینهی مالوردنامه هستیم
♻️رفننَم raftanam : رفتن هم
♻️میُفتادن myoftan : میافتادند،
♻️علیجونی alijooni : نام بوتهای در بیابانهای روستا هست که موقع سوختن از هم ماندگاری خوبی دارد و هم از حرارت بالائی برخوردار هست.
♻️قیج ghij : بوتهی دیگری هست که موقع سوختن همانند بوتهی علیجونی میباشد
♻️شیشتا shishta : شش تا، شش عدد
♻️هشته hashte : گذاشته، هشتن یعنی گذاشتن
♻️مث mese : مثل، مانند
♻️هولولو hololow : صدا و ندائی بود که مرحوم علیعباسزهراحسن برای آنکه گاوهای گله متوجه حضور او بشوند از خود در میآورد
♻️هیمه hime : فضولات گاو را میگفتند
♻️عمهحسین amehosein : نام مستعار مالوردی جناب آقای حسین عباس زهرا حسن برادر مرحوم علیهولولو میباشد
✅ #باماهمراهباشید
📡 #مجموعهفرهنگیهنریپابرج
پیج ما در اینستاگرام
https://instagram.com/shabakepaborj
لینڪ کانال ما در تلگرام
https://t.me/paborjemalvajerd
لینڪ ما در ایتا
eitaa.com/paborjemalvajerd
لینڪ ما در بله
https://ble.ir/paborjemalvajerd