📡🔴 #یادبادآنروزگاران یادباد.
آداب و رسوم ماه مبارک رمضان روستای
#مالواجرد
دهههای پنجاه و شصت.
🔅روز آخر ماه شعبان،
صبح زود مادرم بعد از خواندن نماز به
#پستو pastoo
(اتاقک کوچکی که ورودی آن از اتاق دیگر بود و معمولا در تابستان، خنک
و در زمستان گرم بود)
میرفت و قدح بزرگی که داشتیم،
بیشتر از همیشه داخل آن آب میریخت.
🔻 سپس به اندازه کافی آرد داخل #قدح ریخته و آنقدر با آب داخل قدح، زیر و رو میکرد که تقریبا خمیر آماده میشد.
🔸روی قدح را با پارچهای میپوشاند تا خمیر #ور var بیاد.
✅ آری دوستان، در دههی پنجاه اکثر مادر بزرگهای کنونی،
یک روز مانده به ماه رمضان #پخت_نان داشتند و در هر خانواده معمولا نان نیمی از ماه #مبارک را تهیه میکردند و میپختند،
بهخاطر گرمای تنور و تشنگی آن دیرتر سراغ تووخونه بروند.
🔅چند ساعتی که از خمیر کردن گذشته بود، مادرم داخل #تووخونه (tookhone) رفت و چند بوته خیزم داخل تنور گذاشت.
پارچهای که درب دُمادون گذاشته بود را برداشت
و کمی از هیزم ها را کبریت زد و به داخل تنور انداخت.
🔥آتش از درون #تنور زبانه میکشید و روی آتش دودی سفید رنگ، که به سمت دریچهی سقف #تووخونه خارج میشد.
🔥وقتی هیزم ها داخل تنور کامل سوخت، به تنور که نگاه میکردی تقریبا #آتش_روی_هیزم ها تمام شده بود و باقی مانده به رنگ قرمز #لورچ میانداخت.
🔸مادرم با کمک مادر بزرگم قدح خمیر را از پستو به داخل تووخونه آوردند.
سپس پارچهای ضخیم که به آن #سفره_آرتی میگفتند، کنار تنور پهن کرده و مقداری آرد هم در گوشه آن ریخت.
👈 آنگاه پارچهای که به آن #کلپینی میگفتند (kelpeini) را خیس کرد سپس به داخل تنور برده، شروع کرد پارچه خیس را به داخل تنور مالیدن.
🔅 از مادرم سوال کردم چرا اینکار را میکنی؟
🔅🔅 در جواب گفت :
میخواهم دیواره تنور را از وجود سیاهی ناشی از #دودخیزم پاک و تمیز کنم.
🔸مادرم چند بار کلپینی را خیس کرد و آن را داخل تنور
از پایین تا بالا چرخاند.
🔸مادر بزرگم شروع کرد #چانه گرفتن و مادرم نیز چانهها را در گوشه دیگر سفره آرتی با دست پهن...
👈ادامه مطلب را فردا دنبال فرمائید.
📡 #مجموعهفرهنگیهنریپابرج
@paborjemalvajerd