📡⌛️ #کهن‌دیار مالواجرد در #گذرزمان ✍ نوشته : حجت‌اله‌حاج‌مختار 1⃣3⃣ #قسمت‌سی‌‌ویکم ✍قبل از ادامه‌ مطلب لازم به توضیح است که در آن روزگار، ⚜مرحوم یوسف ملااسماعیل ملاعلی‌اکبر مالواجردی (پدر مرحوم محمدیوسف) 👈از طرفی #داغدار و داغدیده از غم فراق و #مصیبت از دست دادن عمویش ⚜مرحوم ملاحسن بود و همچنین از طرفی #ترس از #شکنجه‌ توسط عمّال کدخدای حسن‌آباد بواسطه حضور جاسوسان او در روستا 👈تمام #اقداماتی که انجام داده‌است و ما آن‌ها را در این قسمت برای شما خواهیم گفت 👇به‌صورت #مخفیانه و پنهانی و اغلب در تاریکی و ظلمت شبانه انجام داده‌است 👈نقل کرده‌اند : آن مرحوم ابتدا کنده‌ی درخت سَعَنجی(سِنجِد) به‌قطر حدود نیم‌متر و بطول یک متر را فراهم می‌کند 👈سپس حدود نیمی از ضخامت (قطر) کنده درخت را بوسیله قلم و چکش خالی می‌کند تا آن کنده مانند لوله‌ای ۱ متری با ضخامت حدود ۱۵ سانت ساخته می‌شود 👈سپس چوب محکم دیگری به اندازه قطر حفره‌ای که در آن کنده ایجاد کرده‌ بود مهیا می‌نماید طی این مدت تعدادی از کشاورزان مصالح احداث سدّ شامل : سنگ، خاک رس، آهک و الياف مربوطه برای ساختن #ساروج را در محل #چاه‌مادر رشته‌ قنات یخ‌چال آماده کرده بودند بعداز فراهم شدن تمامی مصالح و تدارکات ساخت سدّ، ⚜مرحوم یوسف ملااسماعیل ملاعلی‌اکبر به بزرگان و دست‌اندرکاران آن مهم چنین توصیه می‌کند : فردا صبح که قرار است سردملا برویم کتف های مرا با طناب ببندید و با خود ببرید طوری که همه خیال کنند من باختیار خود با شما همکاری نمی‌کنم بلکه به زور باید کاری که خواسته اید را انجام دهم و با این روش خود و خانواده‌اش را از غضب و خشم کدخدای حسن‌آباد مصون و ایمن می‌کند 👈ادامه‌ مطلب فرداشب تقدیم حضورتان خواهد شد 📡 #مجموعه‌فرهنگی‌هنری‌پابرج‌ لینڪ ما در ایتا eitaa.com/paborjemalvajerd لینڪ ما در بله https://ble.ir/paborjemalvajerd