📡✍🏾مطالبی پیرامون آشنائی با مرحوم شادروان
حاجمحمد سکینه خاتون معلم
4⃣ #قسمتچهارم
🔰مرحوم حاجمحمد صادقی در سن ۸ یا ۹ سالگى از مالورد به تهران میآید و تا زمان #سربازی مشغول کار میشود
♻️با رسیدن به سن قانونی سربازی
او به اجباری رفته و پس از اتمام دوره #سربازی اش به استخدام ارتش در میآید
🌐 با #وقوع جریانات #سیاسی و علنی شدن اختلافات ما بین شاه و مصدق و فروپاشى دولت مصدق در سال ۱۳۳۲ خورشیدی
آقای محمد صادقی بخاطر حمایت و طرفداری از مصدق مجبور به ترڪ خدمت شده و از پایتخت فرار میکند
👈او از #تهران به خوزستان میرود و مدتی در آنجا علاوه بر #کار روزمره
💫 زبان #عربی را به خوبی فرا میگيرد
بعد از دو سال دولت همچنان #پیگیر جریان مصدق بوده
❌ ناچار مرحوم حاجمحمد سکینه خاتون معلم در آن روزگار از #مرزآبی " #خلیجفارس " بهصورت #قاچاق با #لنج به کویت میرود
حاجمحمد صادقی تعریف کردهاند :
لنج فقط تا نزدیکی #مرز آبی #کویت اجازه تردد داشت
و تا #ساحل نمیتوانست برود
چون #مرز کویت توسط #شرطهها مراقبت میشد
(سرباز را به زبان عربی #شرطه میگویند)
👈بنابر این به پیشنهاد دوستان #همسفرش دل را که نه خودشان را به #دریا میزنند
و بقیهی مسیر را با #شناکردن بهسمت ساحل کویت
میروند آن مرحوم #شناگر ماهری بود
👈وقتے به #ساحل میرسند با زبان عربی #تکلم میکند
و چون موقع نماز صبح بوده حاجمحمد از شرطهها
#اذن خواندن نماز میگیرد و شرطهها متوجه میشوند که او و دوستانش مسلمانند و با آنها به دوستی رفتار میکنند
🔰حاجمحمد مدت ۵ سال ساکن #کویت بود
و آنجا به حرفه #مکانیکی ماشین مشغول میشود
🔆 در یکی از روزها مشغول کار بود و در زیر خودرو میل لنگ آن روی صورتش میافتد و بیهوش میشود
او را به #بیمارستان میبرند یکیدو روز بعد #بههوش میآید و در آن حال جسمی و روحی که داشت به فکر برادر کوچکش مرحوم حاجعلی سکینه خاتون معلم میافتد؛
که او هم در ایران تنهاست و اگر #اتفاقی برایش بیفتد او تنهاست و کسی را به جز من (حاجمحمد) ندارد و این انگیزهای برای #بازگشت وی به ایران میشود
👈 ادامه مطلب را فرداشب تقدیم حضورتان خواهیم کرد
✅ #باماهمراهباشید
📡 #مجموعهفرهنگیهنریپابرج
شبکهپابرج در اینستاگرام
https://instagram.com/shabakepaborj
پابرجمالواجرد در تلگرام
https://t.me/paborjemalvajerd
پابرجمالواجرد در ایتا
eitaa.com/paborjemalvajerd
پابرجمالواجرد در بله
https://ble.ir/paborjemalvajerd