📡😱حکایت شنیدنی، عجیب و باورنکردنی
📛اما #نقلقولهای بسیاری طی سالها تا دهه شصت
👈توسط اهالی روستا دهان به دهان گفته میشد
✍یادم آمد که این حکایت عجیب را در نوجوانی بارها شنیده بودم
❌اما #فراموش کرده و هفته گذشته بهخاطر آوردم
🔆شنبه ۲۴ دیماه ۱۴۰۱ برای گفتگو درباره چند موضوع در شهرری به منزل استادم جناب آقای
❤️ #حاجرضاعلیبرج
رفته بودم فرزند ارشد استاد
🌺 #آقایدکتراحمدصادقی معروفبه
"شیخاحمدحاجرضاعلیبرج"
📓حکایت قدیمی را مطرح کرده و
👈پرسوجو در باره آنرا به اینجانب(نویسنده) پیشنهاد کردند
😱آن حکایت شنیدنی مربوط است به :
👈حضور یکیاز اهالی روستا در مراسم جشن عروسی "جِنّیان"
🔆سهشنبه ۲۷ دیماه باتوفیق الهی
ضمن حضور در روستا
💠 لطف و #عنایت حضرت باری تعالی شامل حالم شد و
🌨بارش #کمسابقه برف را در #زادگاهم
💐 با شور و شعف مشاهده و از تماشای آن #لذت بردم، لذا از آن فضاهای #رویائی و #خاطرهانگیز
👈عکسها و تصاویر زیبائی ثبت وضبط کردم
✍همچنین پیرو فرمایش آقای دکترصادقی
👈باتنی چنداز بزرگان و ریشسفیدان آبادی پیرامون حکایت گفتگو کردم که ...
👈ادامه پست تا دقائقی دیگر👇
✅باماهمراهباشید
📡 #مجموعهفرهنگیهنریپابرج
@paborjemalvajerd