ما امتحانها رو به گند نمیکشیم. ما گند رو در امتحان، بقچه میپیچیم!!!
Est-ce que tu m aimes (Sped up) Maître Gims.mp3
3.45M
J'étais censé t'aimer mais j'ai vu l'averse
J'ai cligné des yeux, tu n'étais plus la même
Est-ce que je t'aime? J'sais pas si je t'aime
Est-ce que tu m'aimes? J'sais pas si je t'aime
-------------
I was supposed to love u ,but I saw the rain
I blinked my eyes and u weren't the same
Do I love u? I don't know if I love u
Do u love me? I don't know if I love u
#Song
when that days come.mp3
10.75M
سه شنبهها از سختترین روزهای هفتهست برام. وقتی بعد از ده ساعت حضور سر کلاسها و حتی برگزاری کلاس خودم، آخرین دقایق سه شنبه میشه، وقتی هفتهی آموزشی تقریبا برام تموم میشه و حالا وقت نفس کشیدن و ذخیره انرژیه، توی اتوبوس که میشینم، فقط دلم میخواد تموم سروصداهای مردم بخوابه و چشمام رو بندم و از موسیقیام لذت ببرم. بادزم رو نویزکنسل کنم و تا مطهری فقط به این نوا گوش بدم و بخشی از خستگیام رو در کنم. امروز بعد از این هفتهی پرتنش، نشستم و کل مسیر برگشت متلذذ شدم از زیباییهای غروب سه شنبه و نتهای آمیخته به شادیهای کوچک و بزرگ نهفته توی این نوا. به لبخند و جادوی این نوا اجازه دادم تموم روحم رو در بگیره و من رو پر کنه و خستگیام رو از تنم بیرون کنه. توی موجهای ناگهان و یواش ترکیب انواع نتها، خودم رو غرق میکردم و نیازی به نجات داده شدن نبود؛ چون این غرق شدگی، عین حیات مجدد بود؛ عین اکسیری که برای ادامهی حیاتت بهش محتاجی. همهی نقطههای کور هفتهات رو پر میکنه و به سمت یه امیدغیرواقعی هدایتت میکنه تا صدای بشارتی که در درونت فریاد میکشه رو بهتر بشنوی و قدر لحظههایی که داری روی زمین خدا، این نفس رو زندگی میکنی، بدونی. شما هم بشنویدش و توی مسیرش غرق بشید.
1403/09/20
#Song
#عبور_از_روز
کتابخانهی خیابان نوزدهمـ
~^/.
میدونید از دید شمای مخاطب، یحتمل اینجور به نظر برسه که چقدر آخه، چقدر و تا کی قراره هی بیایی بگی تک به تک خطوط و نتهای این نوا/آواز، تو رو در خودش غرق کرده؟... Well، حق باشماست؛ ولی خب انگار نه من و نه شما تونستیم هیچوقت خودمون رو از حقیقت قایم کنیم.
زندگی همهمون، روزانه پر از لحظههای رنگارنگه، یکیمون بهش توجه میکنه، یکیمون ازش رد میشه. ما مریضها، ما میشینیم برای هرلحظهش رویا میبافیم. بعد عزیزم، بعدش دردناکه که این نخها رو باید با دستهای خودت باز کنی. اینکه چرا به اینکار ادامه میدی، بهخاطر اینه که خودت رو بتونی به روزهای بعد بکشونی. امید داری، امید داری. انتظار کشیدن برات مفهوم زندگی شده. ولی متوجه نبودیم که این انتظار ما رو از پا درآورد. هرسری نخها رو دوباره دور دوک پیچیدیم، و دیگه اینقدر این رشتهها باز و بسته شدن که وسط پیچیدن دور دوک، پاره میشن توی دستت. برای اون لحظههایی که نخهای رویاهای بیشمارت توی دستهات پاره شدن، برای اون لحظهها، این آواز رو سر میدم.
متاسفم که نمیتونم، متاسفم که فقط تونستم ابراز تاسف کنم. میخوام بفهمی که deep down in my heart واقعا میخواستم که به سرانجام برسه، ولی مثل تمام اون آرزوهای برآورده نشدهی کودکی، بازهم شکست خوردم. دقیقا چون همیشه ask for too much و درس عبرت نمیگیرم.
کاش... کاش میشد پای این ساختمون سست، نشست و گریه سر داد عزیزم. کاش میشد گریههامون این foundation رو خرابتر نمیکرد و اون رو استحکام میبخشید. من تلاش کردم، میدونی، حرف تلاش رو نزدم، واقعا تلاش کردم جلوی ریزش رو بگیرم ولی هردومون طاقت از دست داده بودیم که الان روی آوارهها نشستیم و به این آواز گوش میدیم.
I can't save us, my Atlantis, we fall;
We built this town on shaky ground.
#روشنترین_رنگ_لحظهها
#ریوجی
#Song
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
God, I wonder where ur.
#Tuneful
کتابخانهی خیابان نوزدهمـ
God, I wonder where ur. #Tuneful
Twinkle Twinkle Peder Elias.mp3
2.8M
I'm impassioned by this song. That was great when I heard so is in the same bout with me:))).
#Song
کتابخانهی خیابان نوزدهمـ
از روی پل هوایی دانشگاه داشتم رد میشدم تا بیام سوار اتوبوس بشم، دم غروب بود و دوباره مثل تموم روزهای قشنگ پاییز و زمستونی اون صورتی مخصوص لای ابرها معلوم بود، من نمیخوام توصیف کنم محیط پیرامونم رو میخوام بگم اون لحظه مثل هر روز دیگهای که از دانشگاه دارم برمیگردم و روی پل هوایی راه میرم به تو فکر میکنم. به اینکه چقدر دلم برات تنگ شده، چقدر دلم میخواست میتونستم گوشیم رو از جیبم بیرون بکشم و شمارهات رو بیدغدغه و بدون هیچ فکر و خیالی بگیرم و باهات از روزی که گذروندی حرف بزنم. صدات رو بشنوم و بدونم امروز چیکارها کردی. بعد تو بگی تو چه خبر؟ بعد من بگم دلم برات تنگ شده، بگم دلم برای حرف زدن باهات پر میزد، بگم هنوز لحظههام پر از توئه.
ولی خب چندثانیهای به ابرها خیره میشم و بعد میام پایین توی ایستگاه میشینم و کتابم رو درمیارم شروع به خوندن میکنم. تموم حرفهای رد و بدل شدهی تو سرم توی متن کتاب دفن میکنم، توی اون نتی که توی سرم پخش میشه، خاک میکنم و رد میشم. مثل همهی لحظاتی که نیستی.
ما عادت کردیم من و تو عزیزم که داری این پیام رو میخونی، ما عادت کردیم به از دست دادنهای لحظهها، به این نگاههای خیره، به همهی احساساتی که توی سرمون باید قایم میکردیم و همچنان به اون حیات ادامه میدادیم بدون ذرهای برون ریزی.
اینجا جاش نیست ولی با شنیدن خبر فوت مادربزرگش، قلبم لرزید. اینکه نتونسته حتی تا سوم مرحومه، بمونه و باید میاومده اینجا؛ با اون حالت دیدنت، با اون رنج و سوگ توی چشمهات... سید، من یکی از نابترین لحظات زندگیم رو با تو گذروندم و الان دلم میخواد بدونی که عمیقا توی این سوگ کنارت هستم و باهات همدردی میکنم.
لطفا مرحمت بفرمایید فاتحهای قرائت کنید.
1403/10/03
#عبور_از_روز
#روشنترین_رنگ_لحظهها
#ریوجی
#Song
park.mp3
11.76M
فکر میکنم برای یه همچین لحظاتی از یه همچین شبی، بهترین نوایی که نیاز داشته باشی توش غرق بشی و سفر کنی توی تموم لحظههای عبوری از 2024، همین باشه. همون نوایی که بهش نیاز داری وقتی گوله گوله اشکهات روی گونهات بریزه از ته دلت، لبخند روی لبات جاگیر شده باشه. همون نوایی که بهت بشارت بهار رو بده و مینوایل تو رو به مبارزه دعوت کنه.
همونی که یادآور آموختههای شکستت باشه و امید بده برای برآورده شدن آرزوهای توی دلت، مشروط به تلاش و پشتکار. همونی که دلت بخواد فرداهات رو قشنگ بچینی، همونی که دوست داشته باشی حین شنیدنش زمانت رو از دست بدی و متحیر بشی چجوری تو رو توی خودش ایمرس کرده.
عزیزم، سال نوی میلادیت مبارک؛ دلم از هرلحظهای توی این زندگی بیشتر برات تنگ شده و بند به بند این رشتههای پاره شده رو به امید واهی ترمیم، گره میزنم چون من آدم دست کشیدن نیستم.
برای تموم فرداهایی که باهم میسازیم، امشب به این نوا گوش بدین، سال نوی میلادیتون مبارک🔥🎄.
12/25/2024
-------------
باید دیشب میفرستادم ولی شرایطم مهیا نبود، با چشمپوشی از دیرکرد، به این پست نگاه کنین.
#عبور_از_روز
#روشنترین_رنگ_لحظهها
#ریوجی
#Song
برید چهارراه دیالمه و مضیف دله سفارش بدید. یک تصمیم شاهکار برای تجربهی مزهی تکرار نشدنی.
(هم پیالهشدن با تو)
1403/10/6
#عبور_از_روز
Use that brain, propel yourself toward the future where ur dreams have taken place.
#Fact_time
#Small_hint
But ur the artist of your life, make that paint real.
#Eye_catching
هرکس که گرفتار نگردد به کمندی
در قیدِ غمت حالِ گرفتار ندارند...
#خواجوی_کرمانی
#سبزینه_های_خیال
حالا اینجا فقط داره جنبهی ریاضیاتیش رو بیان میکنه، ولی حتی داخل سیالات و سایر علوم مهندسی هم عددی به نام عدد اویلر، فرمول و معادلاتی به نام اویلر(ایضا اولر خطاب میشه) هم داریم. یعنی دقیقا جایی نبوده که این بشر دست نذاشته باشه و یه کشف جدید رخ نده.
#Jfyi
#University
#Fact_time