کتابخانهی خیابان نوزدهمـ
I'm at an all time;}}}}}} #Tuneful
2_5330501589150995742.m4a
3.25M
I'm at an all time low.
......
G.N folks🌱✨
#Song
رنج فراق هست و امید وصال نیست
این هستونیست، کاش که زیر و زبر شود
#فاضل_نظری
#سبزینه_های_خیال
روح آهوی من از مهلکه آرام گریخت
با خودش گفت که صیاد ندیدهاست مرا(زهی خیال باطل!)
#کاظم_بهمنی
#سبزینه_های_خیال
کتابخانهی خیابان نوزدهمـ
ما با رفقا تو مشهد هرسری که حرم بودیم(یه چاییمون نشه؟):
و هر سری شخصا هفت تا لیوان چای خوردم🗿👍🏻
1651617337327181058Portrait-140_-_audio_only_medium.m4a.mp3
3.02M
میون اینهمه پست متوجه شدم ایتا جان عزیزم، پستی که از عمیقترین حسام براش کپشن زده بودم با این اهنگ رو دیل زده.
اومدم ریپ بزنم و متوجهش شدم.
مهم نیست ایتا جان، ذهن انسانها محدودیت نداره ولی:)، آره خلاصه.
#Song
کتابخانهی خیابان نوزدهمـ
میون اینهمه پست متوجه شدم ایتا جان عزیزم، پستی که از عمیقترین حسام براش کپشن زده بودم با این اهنگ
He was looking to get a scholarship in order to live in England, so he left the country to Syria.
He needed to rent a room in the dormitory, and he did. The two roommates he had were scarcely kind to him and didn't want him at that place.
Days passed, and one of them got a terrible flu. He felt sad , so he started to watch over him. That was the time they hit it off immediately and made good friends.
At that university, out of the blue, he realized he's fallen for an adorable girl whose classmate was. Due to being raised in a civilized family, he had set some limitations for himself as well. Thus, he was totally aware of how to keep distance and stay on his rules.
Days gone by, and he proposed her, but bcz the girl was Christian and he was Muslim, she refused. "My family doesn't allow me to marry a Muslim one, and after the marriage, where are we supposed to go for a living? Ur not our citizen, in spite of I would be overlooked in your country, " she said.
After giving him the last present, which she used to give, he was able to recall and remember everything evidently that she left him at the eight floor meanwhile crying and passing the stairs.
She never got married. He didn't as well.
It needs to be told that's a true story;))).
#ریوجی
#روشنترین_رنگ_لحظهها
وقتی این رو شنیدم حسهایی که حس کردم در اون لحظه، دقیقا باکسی از احساسات گوناگون بود. کم رخ میده این باکس پر باشه و اینبار از اون دفعاتی بود که حجم اندوهش تنم رو شل کرد یک لحظه و طوفانی از سوگ رو به سمت قلبم سرازیر کرد. همهٔ اینها درحالیکه به چشمانش خیره بودم و صورتم واکنشی نشون نمیداد، رخ داد. و پسر...
ما را به سخت جانی خود، این گمان نبود...
11 - The Way to love myself - CHEN (320).mp3
3.52M
از زیبایی های این او اس تی و لیریکش و ترکیبش با اون سریال محشر نگم براتون...
گودتون مورنینگ🤍🌿✨
#Song
چون در شکار بر سرِ آهو گذر کنی
چشمت بس است؛ دست به تیر و کمان مبر!! 🤌🏽
#امیرخسرو_دهلوی
#سبزینه_های_خیال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
Beauty side of life
#Eye_catching
گفتی که چرا غبار دارم
دور از تو سگان هار دارم
ایکاش تو هم، نه، بیخیالش...
از یار چه انتظار دارم؟!
در عشق تو خط شکن نبودم
شرمندهٔ سیم خاردارم
لب بستهای از حدیث با من
من با دو لب تو کار دارم
موسیقی بیت آخرم باش
حالا که هوای دار دارم((:
#سیدعلی_بنیفاطمی
#خاکستر_کوچه_های_ذهن
12. Forgiveness.mp3
8.76M
نمیدونم ولی حس میکنم خودش و ریتمش کپشنشو داره، شایدم مثل اون یکی یک روزی براش کپشن خودمو زدم.
مطمئن نیستم، فقط مطمئنم که خیلی مورد پسندم هست و میتوانم برای ساعتهای متمادی و ازمنه طولانی خودم رو درش غرق کنم.
#Song
دنبال فتح باب صحبت با تو هستم
این شعرها، این حرفها، اینها... بهانه است!!
#عمران_میری
#سبزینه_های_خیال
آخر به چه درد میخورد
آفتاب اسفند
این که جای پای تو را
آب کرده است...((:
1402/12/01
#محمد_شمس_لنگرودی
#قهوه_های_آرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
The sun?! What if we get too close?!
+At least we've lived!««:
#Tranquility
میایستم امروز خدا را به تماشا
ای محو شکوه تو خداوند سراپا
ای جان جوان مرد به دامان تو دستم
من نیز جوانم، ولی افتادهام از پا
آتش بزن آتش به دلم، کار دلم را
ای عشق مینداز از امروز به فردا
آتش بزن آتش به دلم ای پسر عشق
یعنی که مکن با دل من هیچ مدارا
با آمدنت قاعدهٔ عشق بههم خورد
لیلای تو مجنون شد و مجنون تو لیلا
تا چشم گشودی به جهان، ساقی ما گفت:
«المنته لله که در میکده شد وا...»
ابروی تو پیوسته به هم خوف و رجا را
چشمان تو کانون تولا و تبرا
ای منطق رفتار تو چون خلق محمد(ص)
معراج برای تو مهیاست، بفرما!
این پردهای از شور عراقی و حجازی است
پیراهن تو چنگ و جهان دست زلیخا
لب تشنهٔ لبهای تو لبهای شراب است
لب وا کن و انگور بخواه از لب بابا
دل مانده که لبهای تو انگور بهشتی است
یا شیرخدا روی لبت کاشته خرما؟!...
عالم همه مبهوت تماشای حسین است
هر چند حسین است تو را محو تماشا:")
چون چشم تو دل میبرد از گوشه نشینان
شد گوشهٔ شش گوشه برای تو مهیا✓
از گوشهٔ شش گوشه دلم با تو سفر کرد
ناگاه درآورد سر از گنبد خضرا
مجنون علی شد همهٔ شهر ولی من،
مجنون علی اکبر لیلام به مولا((؛
#سیدحمیدرضا_برقعی
#ای_آبیترین_آسمان_در_پیشگاه_تو
4_5859229994777056839.mp3
3.9M
تا ساعتها میتوانم immersed کنم خودم رو درش.
با نتها پرواز کنم و پرواز کنم و پرواز کنم و اوج بگیرم تا بالاترین نقاط متصور در ذهنم. تا دیگه به فضای R² و R³ هم حتی محدود نباشم و تو ابعاد مختلف تکرار بشم؛ مثل یک تشعشع عبور کنم از مرزهای خیالی.
Gn🌿
#Song