🔻 برای موفقیت در تبلیغ، ۹۰% نیاز به محتوا داریم و ۱۰% به فنّ خطابه
🔻 مسئله اصلی در تبلیغ مؤثر، محتوای خوب است نه قدرت بیان و سخنوری
📌 ضرورت تحول در تبلیغ و تعلیم دین- قسمت سوم
🔘 هر موفقیتی در جذب مخاطب، شاخص و نشانۀ صحت تبلیغ نیست
🔘 فقیه لزوماً نباید اسلامشناس باشد، اما مبلغ اگر اسلامشناس نباشد، آنچنان که باید، موفق نمیشود
🔘 یک مبلغ بیشتر از فقیه به قدرت استنباط بالا، جامعیت و اشراف کامل به قرآن، تاریخ اسلام، روایات و زمانشناسی نیاز دارد
🔘 تبلیغ باید جزئی از فرآیند طلبگی باشد؛ یعنی برنامۀ درسی حوزه طوری تنظیم شود که در مسیر تحصیل، مبلغ موفق بهدست بیاید
____
کار تولید علم مانند تولید دارو برای بیماریها یا شبیه تولید مصالح برای ساختمان است. کار تبلیغ هم، شبیه کار معاینه و نسخهنوشتن است یا مثل کار معماری است که میداند هرکدام از مصالح را در کجای ساختمان باید بهکار بگیرد. بنابراین هر استاد مسلم تاریخ، یا کلام یا تفسیر، لزوماً نمیتواند برنامهریزی کند و بگوید که برای کدام مخاطب و در چه سنی، کدام مطلب تاریخی یا کدام آیۀ قرآن، به چه میزان باید باهم ترکیب شوند و ارائه شوند. کدام را اول بگوییم یا کدام را بیشتر تاکید و تکرار کنیم.
مسئلۀ اصلی برای تبلیغ موفق «محتوا» است. نیاز ما به محتوای خوب، نود درصد است و نیاز به فنّ خطابه و قدرت بیان و اموری که جنبۀ صوری و ذوقی دارند(مثل صدای خوب و...) ده درصد است. باید محتوای خوبی تهیه و تولید بشود، آنوقت اگر این محتوا با زبان الکن هم منتقل بشود مؤثر واقع میشود.
هر موفقیتی در اثر قدرت بیان و خطابه و جذب مخاطب، نشانه و شاخص صحت تبلیغ نیست. یک مبلغ خوشبیان چهبسا به زیبایی آن قسمتی از دین را که اولویت ندارد، در جان مخاطب قرار دهد و موجب یک سکولاریزم پنهان در جامعه بشود.
ما در ارزیابی موفقیت تبلیغ دچار ضعفهای اساسی هستیم. چه تبلیغی واقعا موفق است؟ آیا صرف اینکه جمعیت بیشتری دور کسی جمع شدند یا صرف وجود برخی آثار موقت و گذرای معنوی، نشانۀ موفقیت در تبلیغ است؟
ما نیاز داریم برنامۀ درسی حوزه را به گونهای تنظیم بکنیم که خودبهخود در مسیر تحصیل، مبلغان موفق بهدست بیایند و تبلیغ، جزئی از فرآیند تحصیل و طلبگی قرار بگیرد.
مبلغ نیازمند قدرت استنباط بالایی است. قدرت استباطی که یک مبلغ برای تبلیغ موفق نیاز دارد، بیش از قدرت استنباطی است که معمولا برای استخراج یک حکم شرعی مورد نیاز است.
یک فقیه وقتی میخواهد یک فتوا بدهد، معمولاً زیاد نیازی به اسلامشناس شدن ندارد. حضرت امام میفرمود یک فقیه که لزوماً اسلامشناس نیست، ولی یک مبلغ قطعاً باید اسلامشناس باشد وگرنه آن چیزی که باید از آب در نمیآورد.
امام به آیتالله حقشناس فرمودند طلبهای که تبلیغ میکند زودتر مجتهد میشود... توجه کنید که مراجع تقلید معاصر هر کدام قبل از مرجعیت ید طولایی در تبلیغ داشتند. لذا بیتردید تبلیغ موفق، در رسیدن به اجتهاد بسیار مؤثر است.
یک مبلغ نیازمند جامعیت و اشراف بالایی نسبت به کل قرآن و تاریخ اسلام و بسیاری از احادیث است. و در کنار اینها باید از اصول تبلیغ و تعلیم دین خبر داشته باشد. و همچنین زمانشناسی قویای داشته باشد و بتواند نبض زمانۀ خودش را بشناسد.
👤علیرضا پناهیان
🚩 همایش تبلیغ نو در حوزه علمیه قم – ۱۴۰۱/۴/۲
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻متن کامل:
Panahian.ir/post/7361
@Panahian_text
🔴 چرا تبیین لازم است؟ چون شیطان و دشمنان ما دائماً مشغول عملیات روانی علیه ما هستند
🔴 اثر وسوسۀ شیطان و تبلیغات منفی دشمن این است که آدمها ناامید و ناسپاس میشوند
📌 #جهاد_تبیین –حرم حضرت معصومه(س) –ج۵
🔻 مهمترین کار ابلیس علیه انسان «عملیات روانی» است و انسان در مقابل، نیاز به تبیین و روشنگری دارد
🔻 محور عملیات روانی دشمنان علیه ما «تمسخر، سرزنش و ترساندن» است
____
چرا لازم میشود ما به تبیین، تبلیغات و دفاع از دین در جامعه بپردازیم؟ چرا لازم است مدام روشنگری کنیم؟ اینهمه ابهام از کجا ایجاد میشود؟
در جلسات قبل دو دلیل از قرآن برای لزوم جهاد تبیین عرض کردیم. دلیل سومی که مکرراً در قرآن بیان شده، این است که خداوند قبل از اینکه ما را بیافریند دشمن ما» یعنی شیطان را آفرید و انسان در متن یک درگیری و دشمنی آفریده شد.
ما دشمنی مثل ابلیس داریم که مهمترین کارش «عملیات روانی» است. شیطان عملیاتهای روانی گوناگونی علیه انسان انجام میدهد لذا انسان دائماً به تبیین و روشنگری نیاز دارد.
شیطان چهکار میکند؟ مثلاً آنچه در زمین هست برای ما زینت میدهد تا از خدا غافل بشویم «لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ» یا هر موقع کار خلافی کردیم، کارمان را برای ما زیبا جلوه میدهد «فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُم» ما را میترساند، یا ما را وسوسه میکند تا وعدههای خدا را پیش ما دروغ جلوه بدهد.
در مقابل این کارهای شیطان، انسان دائماً نیاز دارد که یک نفر به او حرفهای خوب و مثبت بزند و دروغهای شیطان را برایش برطرف کند.
یکی از اصول دین، همین است که «ای انسان، تو دشمنی داری به نام ابلیس!» و یکی از وجوه ایمان به غیب، ایمان به وجود همین دشمن قطعیِ انسان یعنی ابلیس است.
قرآن میخواهد دربارۀ شیطان این حس را به ما بدهد که همیشه مراقبِ این دشمن باشیم و ما هم باید به بچهها بگوییم که انسان در متن درگیری و مبارزه آفریده شده و دشمن او قبل از خودش آفریده شده... ولی ما بعضاً اشتباه میکنیم و میگوییم «به بچه نگو دشمن دارد، اضطراب میگیرد!»
ما غیر از ابلیس، دشمنان دیگری هم از کفار تا منافقین داریم. کار اینها هم عملیات روانی علیه ما است. مهمترین عملیاتهای روانیشان «تمسخر، سرزنش و ترساندن» است.
سرزنش هم یک نوع عملیات روانی است که روحیۀ آدم را خراب و تضعیف میکند. دشمنان ما سعی میکنند احساس ضعف را به ما القاء کنند و به ما بگویند که وعدههای خدا و پیغمبر دروغ است.
هر کسی دیندار شد باید بداند که او را مسخره میکنند، سرزنش میکنند، میترسانند و انواع عملیات روانی را علیه او به کار میگیرند.
فرزندت را متقاعد کن که باید در مقابل مسخرهکننده بایستد و الّا صدمه میخورد و زندگی خوبی نخواهد داشت.
خدا خواسته است که مسلمانیکردن و ایمان داشتن، در متن درگیری و عملیات روانی باشد. فکر نکنید تصادفاً چون آمریکا با ما دشمن است علیه ما مشغول عملیات روانی است و اگر با او رفیق بشویم یا کوتاه بیاییم یا انقلابی نباشیم از ما دست برمیدارند.
چرا ما به جهاد تبیین نیاز داریم؟ چون بیستوچهارساعته توسط دشمنانمان در حال بمباران هستیم. هم ابلیس و هم سایر دشمنان ما میخواهند ما را به اشتباه بیاندازد، پس مدام نیاز به روشنگری داریم.
لازمۀ قرار نگرفتن تحت تأثیر دشمن این است که آدم دائماً حقایق را برای خودش تبیین کند، مدام آیههای قرآن را بخواند، مدام زندگی اولیاء خدا را مرور کند! وعدههای خدا را یادآوری کند و دلِ خودش را به وعدههای الهی محکم کند تا تحت تأثیر تبلیغات دشمن قرار نگیرد.
قوم سبأ که باغها و نعمات فراوانی داشتند، بهخاطر اینکه کفران نعمت کردند، خداوند نعمتهایشان را از آنها گرفت و دربارۀ آنها فرمود: «هَلْ نُجازِي إِلَّا الْكَفُورَ»، آیا ما جز آدم ناسپاس را مجازات میکنیم؟ خدا خیلی از ناسپاسی بدش میآید.
نباید فرهنگ زبانیِ ما ناسپاسی باشد. اگر شما اخبار و صفحات بیگانگان و دشمنانتان را و حرفهای شیطان را که در دلتان وسوسه میکند گوش بدهید، قطعاً آدم ناسپاسی میشوید.
قرآن میفرماید: ابلیس از چهار طرف انسان را محاصره میکند تا شکر نکند و به یک موجود منفی تبدیل بشود «وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرينَ» هر موقع منفی شدی بگو لعنت بر شیطان.
اگر رسانههایی مثل بیبیسی و صدای آمریکا را ببینید متوجه میشوید که اینها میخواهند تو را ناسپاس بار بیاورند. بعضی از سیاسیون هم کارشان این است که ملت را ناامید کنند، دائم حرف منفی میزنند و میگویند «نمیشود، نمیتوانیم، شدنی نیست و...»
👤علیرضا پناهیان- ۱۴۰۱/۳/۱۷
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7364
@Panahian_text
🔴 ضرورت آخرالزمانی برای جهاد تبیین چیست؟
🔴 اختلاف شدید بین شیعیان در آستانه ظهور، ناشی از برداشتهای متفاوت از دین است
📌 #جهاد_تبیین –حرم حضرت معصومه(س) – ج۶
🔻 در آخرالزمان اطلاعات دینی بین مردم گسترش مییابد، لذا برداشتهای غلط و تحریف مفاهیم دینی هم رخ میدهد
🔻 برای اینکه برداشت دینی صحیحی داشته باشیم نیاز به تببین داریم
🔻 یکی از علتهای اختلاف بین شیعیان، دعوا بر سرِ اولویتهاست
___
در جلسات قبل، سه ضرورت را برای جهاد تبیین عرض کردیم؛ یکی اینکه دین عمیق است و نیاز به تبیین دارد، دوم اینکه انسان موجود پیچیدهای است و برای فرار از فرمان خدا بهانه و توجیه میآورد، لذا باید مدام تبیین کرد تا راه فرار نفس، بسته شود، سوم اینکه شیطان و دشمنان هم مدام مشغول عملیات روانی، اغواگری و شبههافکنی هستند.
ضرورت چهارم برای جهاد تبیین، یک ضرورت آخرالزمانی است و بیشتر مربوط به زمان خودمان است. اگر به این ضرورت که در روایات هم اشاره شده، حواسمان نباشد، خودمان و جامعهمان صدمه خواهیم خورد.
در روایت هست که در آخرالزمان، شیعیان با هم اختلاف پیدا میکنند، به هم میگویند تو دروغگو هستی، همدیگر را تکذیب میکنند، آب دهان به صورت هم میاندازند، بین مساجدشان اختلاف میافتد. (کافی/ج۱/ص۳۴۰)
در روایات دیگری هم از اختلاف شدید بین شیعیان در آستانه ظهور سخن گفته شده. اما این اختلافات به چه دلیلی است؟ در قسمتی از روایت فوق آمده: «فَيَأْرِزُ اَلْعِلْمُ كَمَا تَأْرِزُ اَلْحَيَّةُ فِي جُحْرِهَا» همانطور که مار در لانۀ خود میخزد و پنهان میشود در آخرالزمان هم، علم پنهان میشود و شیعیان به جان هم میافتند. این جمله یعنی ریشۀ اختلافات شیعیان آخرالزمان، در نادانی است.
چطور چنین اتفاقی میافتد؟ درحالیکه در روایات دیگری فرمودهاند که در آخرالزمان، علم از قم به عالم منتقل میشود. درحالیکه حوزۀ علمیه قم، قوی شده و علم را به همۀ دنیا منتشر میکند، چگونه شیعیان جاهلانه به جان هم میافتند؟
این روایات چگونه باهم قابل جمع هستند؟ تنها تحلیلی که میشود کرد این است که اطلاعات دینی افزایش پیدا میکند اما برداشتها از دین متفاوت میشود و همین محلّ اختلاف میشود.
شما میبینید خیلی از کسانی که آیات قرآن و روایات را هم شنیدهاند، با هم اختلاف پیدا میکنند. حتی اختلاف بین اهل علم هم وجود دارد به حدی که در روایت هست: ریشۀ فتنههای آخرالزمان، خانۀ علماست (کافی/ج8/ص308)
آیا این نقص از دین است؟ نه، دین عمیق و گسترده است و برای اینکه برداشت دینی صحیح داشته باشیم نیاز به تببین داریم. چون در آخرالزمان هستیم اطلاعات دینی بین مردم گسترش پیدا کرده، لذا باید منتظر داوریهای غلط، تحریفِ مفاهیم دینی و درست منتقل نشدن مفاهیم دینی باشیم.
پس بخشی از اختلافها بهخاطر تحریف است و این تحریفها گاهی خودساخته یا ناخواسته است و گاهی از طرف دشمن انجام میگیرد. عامل دیگر اختلافات این است که دین را جدی گرفتهایم اما اطلاعات ما از دین جامع نیست، لذا با دین بر سرِ همدیگر میزنیم.
یکی دیگر از اختلافات، دعوا بر سر اولویتهاست. همه میدانیم که حجاب، نماز، روزه، مال حلال، محبت اهلبیت(ع) و عقاید مهم هستند، اما کدام اولویت دارد؟ اینجا اختلاف به وجود میآید. مثلاً اگر شما بگویید نماز از حجاب مهمتر است، یا حفظ نظام از حجاب مهمتر است، اختلافهای شدیدی رخ خواهد داد.
چه دعواهایی سرِ اولویت و تقدم مفاهیم میشود! مثلاً عدالت خیلی مهم است اما کافیست بگویید که تقوا مهمتر است. «اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى» تقوا اصل است و عدالت، راه رسیدن به تقواست. این به معنای قبول نداشتن عدالت نیست بلکه به معنای اولیت داشتنِ تقواست.
👤علیرضا پناهیان- ۱۴۰۱/۳/۲۴
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7366
@Panahian_text
🔴 فرصتها برای ابلاغ دین و تحول در جامعه بیشتر از تهدیدهاست
📌 #جهاد_تبیین - حرم حضرت معصومه(س) - ج۷
🔘 امروز ضروت جهاد تبیین بهخاطر فرصتهای فراوانی است که وجود دارد
🔘 یکی از فرصتها این است که امروز اقبال مردم به معنویت بیش از گذشته است
__
چه ضرورتهایی امروز موجب میشود که ما به صورت مضاعت به تبیین نگاه کنیم؟ جهاد تبیین بر ما واجب شده است لذا باید دلایل و ضرورتهای آن فهمیده شود. خود فهمیده شدن این دلایل میتواند راه ما را برای جهاد تبیین باز کند.
یکی از دلایل این است که امروز اقبال مردم به معنویت در ایران، منطقه و جهان بیش از هر زمان دیگری است. در طول تاریخ هیچوقت اینقدر عطش و گرایش به معنویت وجود نداشته است.
وقتی به زمان رسول خدا(ص) و امیرالمومین(ع) نگاه میکنیم، میبینیم زمان ما مثل هیچ کدام از آن زمانها نیست. زمان ما چند ویژگی مهم پیدا کرده که موجب شده اقبال به دین و اقبال به معنویت فراوانتر از گذشته باشد.
کسانی که خیلی نگران وضع معنوی جامعه هستند و در اثر دلسوزی منفینگری میکنند، سخت در اشتباه هستند ما هیچ وقت شرایط امروز را نداشتهایم. در این ۴۰سال بعد از انقلاب و ۱۰سال اخیر، اگر ما باعث تغییر و تحول در عالم نشدیم مطمئنا مقصر هستیم.
یکی از ویژگیهای امروز جامعه ما رشد عقلی است. رشد عقلانی در اثر تجربۀ تاریخی. هیچوقت مثل امروز امکانات ثبت تاریخ وجود نداشته است. هیچوقت مثل امروز امکان انتقال تجربه وجود نداشته است. شما تجربۀ کشورهای غربی را میتوانید ببینید، دیگر هیچ شخص عاقلی غربیها را خوشبخت نمیداند.
هیچ روانشناسی نیست که دین و معنویت را مفید نداند و هیچ جامعهشناسی نیست که از نظر اجتماعی دین راقدرتمند نداند. در گذشته جامعهشناسان دین را افیون میدانستند. درحالیکه الان بحث بر سر این است که کدام دین را بپذیرند.
شرایط زمان ما نیز کاملا با زمان پیامبر(ص) متفاوت است. رسولخدا(ص) با قوم متعصبِ منفعتطلبِ مذهبی مواجه بود. مردم ما هیچ کدام از این ویژگیها را ندارند.
ما اگر یک فیلم بسیار ساده از خوشبختیهای مردم مؤمن میساختیم و به مردم جهان ارائه میدادیم تحولات گستردهای در دنیا به وجود میآورد. اگرچه اینها در هرزگی هستند اما اگر حرف تازهای بشنوند، تاثیرات خوبی در جهان میگذارد. چرا که مردم جهان به دنبال حرف تازه هستند. دیگر دنبال شهوت و هرزگی نیستند و هرزگی دیگر برایشان تازگی ندارد.
در شرایط امروز حرف باطل زیاد خریدار ندارد. و حتی آمار شبهات نیز کاهش پیدا کرده است. اگر شما در جایی بپرسید: میخواهید شبهه جواب بدهم یا تاریخ امیرالمومینن(ع) را بگویم؟ بیشتر افراد میگویند از حقایق زندگی امیرالمومنین(ع) با ما صحبت کنید.
بعضیها متاسفانه در تبلیغ یا در تلقیشان از فضای فرهنگی جامعه وضعیت انفعالی دارند. الآن رفتارهای منفعلانه در تبلیغ، مثل پاسخدادن به شبهه، نسبت به بیان حقایق دین، فایدۀ کمتری دارد.
ادارهکنندگان جهان با فکر منحط و فرهنگ غلط مبتنی بر اندیشه ناروای الحادی، در صدد این بودند که جهان را طبق هوای نفس اداره کنند. تمدن غرب تحلیلش در این آیه قرآن است «أَ رَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواه» (فرقان43) تمدن غرب در یک جمله تئوریزهکنندۀ هواپرستی است. مردم از هواپرستی خسته شدهاند و اندیشمندان جهان بدون دین با هوای نفس مقابله میکنند. جهان روز به روز به سمت معنویت پیش میرود.
چرا جهاد تبیین واجب است و چرا این وجوب برای همه است؟ چرا میفرمایند ما کماً و کیفاً در تبلیغیات ضعیفیم؟ رهبر انقلاب بیش از آنچه نگران تهدیدها باشند که البته باید نگران این تهدیدها بود، اما بیشتر نگران از دستدادن فرصتها هستند. امروز فرصتهای ما برای ابلاغ دین، برای تحول در جامعه، بسیار بیشتر از تهدیدهاست.
بعضیها با دیدن چند بیحجاب در خیابان میگویند «ایران اندلس شده است» اما اندلس کجا و ایران کجا؟ چرا اینهمه واقعیتهای مثبتی که وجود دارد را جمعبندی نمیکنند؟
ضروت جهاد تبیین امروز به خاطر فرصتهای فراوانی است که وجود دارد. اما بعضیها فقط نسبت به تهدیدها موضع میگیرند؛ این باعث میشود فضای ذهنی و روحی جبهۀ حق برای کار در جهت تببین، ناکارآمد شود. ما باید فعالانه به سمت مردۀ در حال احتضار تفکر الحادی در جهان یورش ببریم.
چرا جهاد تبیین ضرورت دارد؟ چون امروزه با کمترین تبیین، بیشترین سود و نتیجه حاصل میشود. نه فقط در ایران، بلکه در منطقه و جهان. ما اگر کار رسانهای تولید کنیم دشمن از ما عاجز خواهد شد. به عنوان نمونه سلام فرمانده را ببینید چه کار انجام داد؟ یک کار دقیق اما ساده و مردمی انجام شد و نتایج خوبی داشت. ما نباید فرصتهایمان را از دست بدهیم.
👤علیرضا پناهیان- ۱۴۰۱/۳/۳۱
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7371
@Panahian_text
🔻 مظلومیت اولیاء خدا تصادفی نیست؛ هرکسی درست دینداری کند مظلوم واقع میشود
🔻 وقتی بهخاطر اجرای دین و عقلانیت در ادارۀ جامعه، مظلومیت قطعی است؛ پس تبیین هم لازم است
📌 #جهاد_تبیین - حرم حضرت معصومه(س) - ج۸
🔘 برنامۀ دین طوری است که آدم برای دینداری باید از برخی حقوق خودش صرفنظر کند
🔘 هیچیک از اولیاء خدا به همۀ حقشان نرسیدند و در این میان امیرالمؤمنین(ع) مظلومترین است
🔘 رهبر جامعه نمیتواند همهچیز را شفاف توضیح بدهد و همین باعث مظلومیتش میشود
🔘 مظلومیت شهید بهشتی بهخاطر این بود که امام نمیتوانست همهچیز را علیه بنیصدر به مردم بگوید
🔘 چرا برخی افراد حقطلب یا عدالتطلب، منحرف میشوند؟ چون حاضر نیستند از حقشان چشمپوشی کنند؛ مثل زبیر
__
تا اینجای بحث چند دلیل برای ضرورت جهاد تبیین مطرح شد، یکی دیگر از ضرورتهای تبیین، بهخاطر مظلومیتی است که در اثر اجرای احکام دین و عقلانیت در ادارۀ جامعه، برای دینداران پدید میآید.
برنامۀ دین بهگونهای است که اگر کسی بخواهد دینداری کند مظلوم واقع میشود. انسان دیندار به همۀ حق خود نمیرسد. در مسیر دینداری و امتحانات الهی، شما مجبور میشوید داوطلبانه یا عاقلانه و گاهی عاشقانه، از بخشی از حقّ خودتان بگذرید برای اینکه به منفعت بالاتری برسید.
هیچیک از اولیاء خدا به همۀ حقشان نرسیدند. حقخوری دربارۀ اولیاء خدا بیش از همه بوده و در این میان امیرالمؤمنین(ع) مظلومترین است «أَنْتَ أَوَّلُ مَظْلُومٍ وَ أَوَّلُ مَنْ غُصِبَ حَقَّه» این مظلومیت برای اولیاء خدا تصادفی نیست.
چهار دلیل برای مظلوم واقع شدن دینداران واقعی میتوان بیان کرد، که برخی جنبۀ فردی و برخی جنبۀ اجتماعی دارد:
دلیل اول به ارتباط ما با خدا برمیگردد و یک موضوع فردی است. اخلاص و دوری از ریا و پنهان کردن برخی از حسنات یک امر لازم است. وقتی شما کار خیری مثل کمک به فقرا انجام دادی و پنهانش کردی، طبیعتاً قدردانی نمیشوی و چهبسا مذمت بشوی که چرا کار خیر انجام نمیدهی؟ شما هم نمیتوانی از خودت دفاع کنی لذا مظلوم میمانی.
دلیل دوم این است که آدمهای بدی در جامعه هستند که حقت را میخورند و شما باید آنها را تحمل کنی، با آنها مدارا کنی و آنها را ببخشی. یک کسی حق تو را خورده ولی شما حتی نباید غیبتش را بکنی و آبرویش را ببری، لذا شما مظلوم واقع میشوی. البته شاید گاهی لازم باشد که آدم یک کسی را رسوا کند مثلاً برای اینکه او آبروی جامعۀ اسلامی را برده است. ولی غالباً اینطور نیست.
بسیاری از اوقات، شما با رعایت دستورهای اخلاقی اسلام، مظلوم واقع میشوید؛ شما باید آدمهای بد را در جامعه تحمل کنی، باید گنهکار را ببخشی، گناهش را ندیده بگیری و حتی غیبتش را هم نکنی. بسیاری از دستورهای اخلاقی به نفع گنهکارهاست؛ به نفع مؤمنها نیست.
ساخت دین یا نرمافزار دین اینطور است که آدم در مسیر دینداری باید از برخی حقوق خودش صرفنظر کند. بعضی از آدمها خیلی حقطلب و عدالتطلب هستند، اما بعداً منحرف میشوند. اینها کسانیاند که حاضر نیستند از حق و عدالت به نفع خودشان چشمپوشی کنند. زبیر یک نمونه از این افراد است.
دلیل سوم، نوع ارتباط تو با برادران دینی است که از تو ضعیفترند و تو باید پله بشوی تا آنها بالا بروند. در روایت هست که اشتباه یا تقصیر برادر دینیات را برعهده بگیر و کار خوبت را به او نسبت بده... به عهده گرفتن تقصیر دیگران، موجب میشود انسان مظلوم بماند اما خیلی زیباست.
دلیل چهارم برای مظلومیت، گذشتن از حق فردی بهخاطر مصلحت جامعه است اولیاء خدا خیلی وقتها به همین دلیل مظلوم واقع میشوند.
رهبر یک جامعه، فرماندار یک شهر، امام جماعت یک مسجد، مدیر یک مدرسه، یا حتی پدر و مادر، گاهی بهخاطر مصالحی نمیتوانند همهچیز را توضیح بدهند و از حق خودشان دفاع کنند و این موجب مظلومیت آنها میشود. باید طوری تربیت بشویم که برای مظلومیت و اجرا نشدن عدالت درباره خودمان باید آماده باشیم.
علت مظلومیت شهید بهشتی این بود که امام(ره) نمیتوانست از ایشان در مقابل بنیصدر طرفداری کند تا همهچیز روشن بشود. امام(ره) بعدها فرمود: «والله قسم، من رأی به ریاستجمهوری بنیصدر ندادم» چرا از اول نگفت؟ چون بهخاطر مصالح جامعه نمیشد گفت. الآن هم نمیشود بعضی از موارد را شفاف توضیح داد.
ربط این موضوع به جهاد تبیین چیست؟ وقتی بهخاطر احکام دینی و عقلانیت در ادارۀ جامعه، مظلومیت یک امر قطعی است حتماً باید تبیین صورت بگیرد، مثلاً باید گفت: رهبر جامعه بهخاطر مصالح کشور نمیتواند همهچیز را شفاف بگوید... مدام باید تبیین کنیم؛ چون چالشها و ابهامهایی پیش میآید که محلّ امتحان مردم است و چارهای جز تبیینکردن نیست.
👤علیرضا پناهیان- ۱۴۰۱/۴/۷
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7386
@Panahian_text
🔻 یک وجه جهاد تبیین، برای خودِ دیندارن و مذهبیها است
🔻خیلی از بچه حزباللهیها فکر میکنند دیگر ملّا شدهاند! حتی ما طلبهها اگر فکر کنیم نیاز به آموزش نداریم، اولِ فاجعه است
📌 #جهاد_تبیین - حرم حضرت معصومه(س) - ج۹
🔘 مذهبیها و انقلابیها نیاز فراوان به استمرار آموختن دارند اما بین آنها نوعی استغنا دیده میشود
🔘 رسولخدا(ص): اُف بر هر مسلمانی که هر هفته یک روز را به یادگیری دین اختصاص ندهد
🔘 جهاد تبیین اولاً برای همین بچههای مذهبی لازم است که میخواهند برای دیگران جهاد تبیین انجام بدهند
🔘 بعد از نماز جماعت، با هم گفتگو کنید، هیچ نیروی مذهبی و متدیّنی، مستغنی از مباحثه نیست
__
در جلسات قبل، برخی از دلایل ضرورت جهاد تبیین را بیان کردیم؛ یکی دیگر از ضرورتهای جهاد تبیین، این است که ما در بین نیروهای مذهبی و انقلابی نیاز فراوان به استمرار آموختن داریم درحالیکه یک استغنایی بین آدمهای مذهبی دیده میشود نسبت به آموختن معارف دینی.
خیلی از بچه حزباللهیها فکر میکنند دیگر ملّا شدهاند! حتی ما طلبهها اگر فکر کنیم که دیگر نیاز به آموزش نداریم، اولِ فاجعه است. هیچ مبلّغی نیست که نیازمند دریافت مطالب جدید از قرآن، روایات و تاریخ اسلام نباشد. برخی فکر میکنند که اگر متخصص یک رشته شدند، دیگر نیاز به تحصیل علم و فراوانتر کردن دانش خود ندارند.
اگر به بعضی از مذهبیها بگویید «در مورد تقوا، زهد یا صبر، مطالب جدیدی هست، میخواهی برای تو بیان کنم؟» میگوید نه! شاید خودش چند آیه و روایت هم برایت بخواند تا بگوید که همهچیز را میداند. این احساس استغناء خیلی بد است. امام صادق(ع) میفرماید: اگر من جوانی از جوانان شیعه را ببینم که در فهم دین تلاش نمیکند، او را ادب خواهم کرد.
جهاد تبیین یک وجهش برای خودِ ما مذهبیها است نه برای کسانی که اصلاً اهل معارف دینی و دینداری نیستند. فرمودهاند «اطلُبوا العِلمَ مِنَ المَهدِ إلَى اللَّحْدِ؛ ز گهواره تا گور دانش بجوی»، انسان بخشی از ریاضت و تهذیب نفسش با آموختن است و اگر آموختن در کار نباشد او دچار نوعی غرور و تکبر میشود. بعد همان آموختههای قبلیاش هم بهدرد نمیخورد بلکه خطرناک میشود.
خداوند برای حضرت موسی پیش حضرت خضر دورۀ آموزشی گذاشت. حضرت خضر به ایشان فرمود: اتفاقهایی را در تجربۀ عملی به تو نشان خواهم داد که تو نمیتوانی تحمل کنی و موسی نتوانست تحمل کند و در هر سه مورد، اعتراض کرد.
ما که موسی نیستیم و امامزمان(ع) هم بالاتر از خضر است. پس ببینید اگر حضرت تشریففرما بشود با ایشان چه خواهیم کرد! اگر بخواهیم مدام جلوی حضرت «إنقلت» بگذاریم و اعتراض کنیم، اصلاً نمیشود جامعه را پیش ببرند. الآن هم تحمل سختیهای وضعیت این جامعه جز با گفتگوی بین مؤمنان امکان ندارد.
گفتگو و مباحثۀ بین مؤمنین برای تبیین مسائل مختلف لازم است. بعد از نماز جماعت، با هم گفتگو کنید، هیچ نیروی مذهبی و متدیّنی، مستغنی از مباحثه نیست. متن مباحثات ما چه مطالبی باشد؟ غیر از آیات قرآن و روایات، بیانات رهبر انقلاب، یک متن عالی برای مباحثه است.
چرا امروز ضرورت جهاد تبیین پیش آمده؟ چون اکثر ما بلد نیستیم تبیین کنیم. پیشنهاد عاجزانۀ بنده به علمای محترم مساجد این است که در مساجد بحثها تخصصی بشود؛ یعنی اختصاص به مخاطب خاص پیدا کند. مثلاً یک روز برای نوجوانها، یک روز برای آقایان، یک روز برای خانمها.... مسجد محل گفتگوهای اختصاصی برای مخاطبان مختلف است.
هر حرفی برای هر سنی مناسب نیست. ما دانش دین را دستکم گرفتهایم. دین برای روح انسان است. در علم پزشکی، برای هر قطعهای از جسم انسان، تخصص و فوق تخصص وجود دارد اما وقتی نوبت به روح انسان میرسد، همینجوری یِلخی و بدون حساب برخورد میکنیم!
چرا جهاد تبیین لازم است؟ بهخاطر سطحی برخورد کردن با مفاهیم دینی. جهاد تبیین برای چه و برای چه اشخاصی ضرورت دارد؟ اولاً برای همین بچههای مذهبی که میخواهند برای دیگران جهاد تبیین انجام بدهند؛ یعنی خودشان اول باید در معرض جهاد تبیین قرار بگیرند.
سخنان رهبری را جدی بگیرید و دربارهاش باهم گفتگو و مباحثه کنید. ایشان دارای حکمت است و شما این حکمت عملی در عرصۀ اجتماعی را در هیچ کتابخانهای پیدا نمیکنید. همچنین بیانات امام(ره) را بخوانید که هنوز بعد از سی چهل سال، این سخنان بهروز است.
👤علیرضا پناهیان- ۱۴۰۱/۴/۱۴
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7396
@Panahian_text
🔻 اگر سخنوری بلد نباشید چطور میخواهید از دینتان دفاع کنید؟
🔻 اکثر دیپلمههای ما بلد نیستند سخنرانی کنند و این یک نقص است
📌 #جهاد_تبیین - حرم حضرت معصومه(س) - ج۱۰
🔘 مؤمن غریزتاً دلسوز دیگران است لذا وقتی حق را فهمید، باید آن را به دیگران بگوید
🔘 یکی از علائم و مراتب تشیع، شیعهگری با زبان است
🔘 یکی از نقائص مهمّ آموزش و پرورش ما این است که بهقدر کافی سخنوری به دانشآموزان تعلیم نمیدهد
__
امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: غریزۀ مؤمن نصیحت است «الْمُؤْمِنُ غَرِيزَتُهُ النُّصْحُ » نصیحت یعنی دلسوزی و خیرخواهی؛ یک وجه دلسوزی، در تبلیغ و تبیین حق است.
مؤمن غریزتاً نمیتواند جلوی خودش را بگیرد و ساکت بنشیند؛ وقتی حق را بفهمد میخواهد آن را انتقال بدهد و حقایق را به دیگران بگوید. حتی باید به مؤمنین گفت «صبر کنید؛ هر چیزی را نگویید، زبانتان را در جایی بهکار بگیرید که مطمئن هستید بهترین تأثیر را دارد...»
یکی از علائم و مراتب تشیع، شیعهگری با زبان است. در روایات فرمودهاند که شیعیان به قلب و زبان و عمل، اهلبیت(ع) را دوست دارند. یکی از اعمال ما همین گفتگوکردن با دیگران و سخنگفتن از حق است.
یکی از نقائص بسیار مهمّ آموزش و پرورش ما این است که به اندازۀ کافی سخنوری، دکلمهکردن و گفتگو را به دانشآموزان تعلیم نمیدهد. اکثر دیپلمههای ما بلد نیستند سخنرانی کنند و این یک نقص است.
وقت بلد نباشی حرفی که داری بزنی، آن حرف نه تنها در جامعه منتشر نمیشود، بلکه در وجود خودت هم تکثیر نمیشود و تعمیق پیدا نمیکند. این حرف برای تو مثل چشمه نمیشود اما در یک آدمی که اهل سخن و بیان است و کمی هم منطق سخنگفتن را میداند، تکثیر میشود، خود این کار موجب تولید علم میشود.
بعضیها برای رشد دانشی بچۀشان به او ریاضی یاد میدهند. چه کسی گفته ریاضیات بیشتر از ادبیات، هوش آدم را بالا میبرد؟! ادبیات که عقل آدم را بیشتر بالا میبرد. ادبیات فقط یاد گرفتن و بهکاربردن چندتا جمله و لفظ نیست؛ با یاد گرفتن ادبیات به دریای عمیقی از معانی راه پیدا میکنید.
آیتالله بروجردی(ره) که افتخار حوزۀ علمیه قم است به کلّ گلستان سعدی حاشیه زدهاند. الآن چند نفر از طلبههای ما فقط یکبار گلستان سعدی را خواندهاند؟ همچنین دیوان حافظ، شاهنامه فردوسی، اشعار مولوی و... باید سخنوری در خون همۀ ما فارسزبانها باشد.
ما فکر میکنیم سخنرانی شغل عدّۀ خاصی از حوزه یا دانشگاه است، ولی این تصور اشتباه است. سخنرانی مخصوص به یک طیف نیست. کسی که مؤمن شد، باید سخنوری را یاد بگیرد.
سخنوری یکی از پایههای مدیریت است. یک وزیر یا مدیر، اگر خوب سخنرانی کند، میتواند به مردم، حقایق را خوب توضیح بدهد که آثار منفی هم نداشته باشد. اگر شما بلد نباشید خوب حرف بزنید یکوقت حرفی میزنید که اثر منفی خواهد داشت.
سخنوری و گفتگو، انواع و اقسام دارد؛ گاهی مذاکره است، گاهی مناظره است و گاهی مجادله. خدا به پیغمبرش دستور داد که شما باید بتوانی هم سخن حکمتآمیز بگویی و هم توانایی مجادله داشته باشید و جدال احسن کنی «وَ جادِلْهُمْ بِالَّتي هِيَ أَحْسَنُ»
شما وقتی بخواهی سخنرانیکردن را یاد بگیری، به مخاطبشناسی و انسانشناسی هم مجبور میشوی. مجبور هستی از حکمت هم برخوردار بشوی. اینکه چگونه این مطالب را پشتسرهم بگویم، کدام را اول بگویم؟ کدام را دوم بگویم؟ کاملاً اثرش در مخاطب متفاوت خواهد بود.
همه باید اهل تبیین باشند. بعضی از آدمها نمیتوانند نیازهای روزمرۀ خودشان را برای خانواده و رفیقشان تبیین کنند. خانم یا آقا بلد نیست با همسرش حرف بزند؛ لذا دعوایشان میشود. اینکه آدم همینطوری دهانش را باز کند و یک چیزی بگوید، مقصود حاصل نمیشود بلکه سوءتفاهم و حتی دعوا میشود.
جدای از ارتباطگرفتن با دیگران و جدای از مسائل شغلی، اگر سخنوری بلد نباشید، دین خود را چهکار میکنید؟! اگر یکجایی لازم بود از دینَت در یک جمله دفاع کنی و دفاع نکردی چه؟ آیا آدم میتواند راحت بگوید «چون اسلحه نداشتم نتوانستم جهاد بکنم؟» آنوقت اگرچه جزو قاتلین اهلبیت(ع) نیستی ولی ممکن است جزو خاذلین بشوی؛ خاذلین یعنی کسانی که از حق دفاع نکردند.
چرا یک نفر مذهبی و مسجدی، نباید بلد باشد که از دین دفاع کند و دین را تبیین کند؟ در مسجد، به بچهها و جوانها نوبت بدهید تا مثلاً پنج دقیقه صحبت کنند. همیشه که نباید منِ آخوند صحبت کنم. طبیعتاً موقع صحبت کردن، این جوان به زحمت میافتد، ممکن است خیلیها رویشان نشود و بگویند «ما بلد نیستیم» به آنها بگویید: ما هم روز اول بلد نبودیم. بگذارید نطق آدمها در دفاع از حق باز بشود.
👤علیرضا پناهیان- ۱۴۰۱/۴/۲۱
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7408
@Panahian_text
🔻 بیایید برای جهانی کردن یاد امام زمان(ع)، مبدأ پیادهروی اربعین را مسجد سهله، یعنی خانۀ حضرت، قرار بدهیم
🔻 بزرگترین کارکرد امامحسین(ع) و فسلفۀ زیارت اربعین، احیای یاد امامزمان و زمینهسازی برای ظهور است
📌 #پویش آغاز پیادهروی اربعین از مسجد سهله
🔘 خیلی از هیئتیها و انقلابیها هنوز اهمیت اربعین را درک نکردهاند
🔘 خیلی از کسانی که اهمیت اربعین را درک کردند، هنوز اهمیت «یاد امامزمان در اربعین» را درک نکردهاند
🔘 اگر اربعینیها یاد امامزمان را بیش از پیش بر سر زبانها بیاورند؛ آنوقت اربعین جهان را تکان خواهد داد
🔘 بیشترین نوحههای امامزمانی باید در مسیر اربعین باشد؛ سلام فرمانده، نشان داد که یاد حضرت چه قدرتی دارد
__
در نشست جمعی از مدیران مواکب اربعینی:
خیلی از کسانی که اهل هیئت و عزاداری و زیارت امامحسین(ع) هستند هنوز اهمیت اربعین را درک نکردهاند و خیلی از کسانی که اهمیت اربعین را درک کردهاند، هنوز به اهمیت یاد امامزمان در اربعین توجه ندارند.
چرا در زیارت عاشورا چندبار از خدا میخواهیم که برای انتقام خون حسین(ع) و رفع ظلم، ما را به ظهور متصل کند؟
بزرگترین کارکرد امامحسین(ع) زمینهسازی برای ظهور است. اگر کسی در اربعین به امام زمان توجه نکند انگار فلسفۀ زیارت اربعین را متوجه نشده است. فلسفۀ زیارت اربعین مقدمهسازی برای ظهور است؛ در زیارت اربعین میخوانیم «وَ نُصرَتی لَکُم مُعَدَّة» آمدهام شما را کمک کنم.
در اربعین وقتی میگویید «نُصرَتی لَکُم مُعَدَّة» آیا میخواهید امامحسینِ 1400سال پیش را کمک کنید، یا میخواهید فرزندش مهدی(عج) را کمک کنید؟ امروز نصرت امامزمان، یعنی مقدمهسازی برای ظهور.
اگر میخواهید اربعین و زیارت امامحسین(ع) دچار سکولاریزم نشود و برخی عظمت اربعین را خنثی نکنند، اینقدر باید در اربعین یاد امام زمان را تقویت کنید تا همه متوجه بشوند که این اربعین باعظمت با همۀ موکبها و جمعیتی که دارد درواقع لشکرگاه حضرت است و دارد ما را به ظهور نزدیکتر میکند.
در مسیر اربعین، به دو عشق باید قدم بزنیم: یکی عشق زیارت امامحسین(ع) و دوم عشق همنفسی و همگامی با امام زمان در طول این راه. اربعینیها باید یاد امام زمان را در صدر نگه دارند. باید یاد امامزمان را در اربعین برجسته کنیم و الا قصد کسانی که دوست دارند اربعین را غیرانقلابی کنند محقَّق میشود.
بیشترین نوحههای امام زمانی باید در مسیر اربعین باشد، در اینباره بر دست ذاکرین اهلبیت(ع) و قدمهای سینهزنها و زائرین پیاده، بوسه میزنم و تمنا میکنم که یاد امام زمان را بیش از پیش بر سر زبانها و بر در و دیوار موکبها قرار بدهید؛ آنوقت اربعین جهان را تکان خواهد داد.
اگر به مردم جهان بگویید یک آقایی 1400سال پیش بود و اینها دارند برایش سوگواری میکنند جهان تکان نمیخورد، ولی اگر بگویید یک آقایی بود که اینها در مسیر زیارت او برای آینده هم نقشه دارند، جهان را تکان خواهد داد!
تمنا میکنم آثاری بیافرینید که خیلی از مردم بگویند «من در راه اربعین با امام زمان آشنا شدم، آنجا با حضرت ارتباط برقرار کردم» ببینید یاد امامزمان(ع) در سرود سلام فرمانده چه تجمعهایی را ایجاد کرد که نه مناسبت خاصی داشتند و نه مکان مقدسی. حالا شما ببینید اگر یاد حضرت در اربعین اتفاق بیفتد، در جهان چه کار میکند؟!
بیایید برای تقویت یاد امامزمان در اربعین، مسجد سهله را مبدأ پیادهروی اربعین قرار بدهیم. البته این حرکت، از سال قبل از کرونا، آغاز شد. ما باید این کار را برای خودمان یک فرصت، یک فضیلت و یک فرض بدانیم که برای تقویت یاد امامزمان، مسجد سهله، یعنی خانۀ امام زمان را مبدأ قرار بدهیم.
آنهایی که میخواهند پیادهروی از حرم أمیرالمؤمنین(ع) شروع کنند اگر بعدش بیایند و از مسجد سهله شروع کنند مسیرشان فقط پنج کیلومتر اضافه میشود و این پنج کیلومتر را همه به جان میخرند.
یک زمانی دعای ندبۀ هیئت رزمندگان در احیاء یاد امامزمان در این کشور کار بزرگی انجام داد. شما با همین توجه به مسجد سهله به عنوان مبدأ حرکت برای اربعین، غوغایی بسیار بزرگتر و اثری بسیار عمیقتر در جانها خواهید گذاشت. آنهایی که میتوانند موکبداری کنند در اطراف مسجد سهله کم نگذارند، این کار یکی از اولویتها است.
پیشنهاد میکنم کسانی که امسال قصد زیارت اربعین را دارند، از همین زمان که هنوز ثبتنام نکردهاند نیت امامزمان را در ذهن داشته باشند. خدا فرصت عجیبی برای عشقبازی دوستان و مریدان و شیعیان و انصار امام زمان فراهم کرده است.
👤علیرضا پناهیان - ۱۴۰۱/۵/۲
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7409
@Panahian_text
🔻 اولین عامل مهمِ اختلاف شدید شیعیان در آخرالزمان «زماننشناسی» است
🔻 بدون زمانشناسی اگر همۀ معارف دینی را هم داشته باشی، به احتمال 99% باز هم اشتباه خواهی کرد
📌 #مختصات_زمان_ما و آیندهای که تا ظهور در پیش داریم– ج۱
🔘 یکی از بیتوجهیهای بسیار رایج آموزش و پرورش و کتابهای درسی، بیتوجهی به زمانِ یادگیری یک معرفت است
🔘 ای کاش در مساجد برای افراد در سنین مختلف، کار تربیتی و آموزشیِ مجزا انجام میشد
________
در بین همۀ معارف دینی (اعم از خداشناسی، خودشناسی، احکام و...) یک معرفتی هست که اگر آن را حذف کنیم، تقریباً تمام معارف دیگر خنثی میشوند و گاهی به ضد خودشان تبدیل میشوند و آن معرفت به زمان است.
زمانشناسی یعنی اینکه آدم بداند در چه موقعیت و زمانهای به سر میبرد، خصلتها و ویژگیهای زمان او چیست و... در طول تاریخ، انسانها و بهویژه جوامع بشری بهخاطر عدم زمانشناسی، ضربهها خوردهاند.
زمانشناسی یعنی اینکه بفهمیم در این زمان و موقعیتی که هستیم، کدام تکلیف دارای اولویت است که حتی اگر لازم شد برخی از تکالیف دیگر به نفع این تکلیف باید کنار بروند.
زمانشناسی، هم دربارۀ انسان و هم دربارۀ جامعه اهمیت دارد. زمانشناسی دربارۀ فرد یک بخشِ ثابت دارد و یک بخش سیال یا متغیر. منظور از زمانهای ثابتِ عمر، تفاوت دوران کودکی، نوجوانی، بلوغ، جوانی، میانسالی و پیری است.
گاهی میبینیم برای نوجوانها کتاب درسی نوشتهاند اما سن این مطلب، مربوط به دوران چهل سالگی است! خُب این نوجوان بیدین میشود یا از دین، زده میشود. یکی از بیتوجهیهای بسیار رایج که امیدوارم روزی آموزش و پرورش از شرّ این بیتوجهی نجات پیدا بکند، بیتوجهی به زمانِ یک معرفت است.
در مسجد میشود برای افراد در سنین مختلف، کار تربیتی و آموزشیِ مجزا انجام داد؛ مثلاً بحث حسادت برای نوجوانها فرق دارد با بحث حسادت برای میانسالها و... یا اینکه طبق روایت، انسان در کهنسالی بیشتر خوب است نماز بخواند اما در جوانی بیشتر خوب است دعا بخواند...
همه باید بدانند در دورانهای مختلف زندگی بیشتر کدام وسوسهها و گناهها به سراغ انسان میآید؟ مثلاً اینکه ترک کردن خیلی از گناهها در دوران پیری اصلاً هنر نیست...
اینها مربوط به زمانشناسی ثابت بود. زمانشناسیِ سیال یا متغیر چیست؟ زمان متغیر در زندگی هرکسی، بستگی به امتحانهای فردی و اجتماعیاش دارد. مثلاً اینکه من الان در امتحانی قرار گرفتهام که پارسال این امتحان را نداشتم.
غیر از اینها، هرکدام از ما نیاز به زمانشناسی اجتماعی هم داریم؛ یعنی بدانیم در چه جامعهای و در چه زمانی زندگی میکنیم؟ با ولیّفقیه یا بدون ولیّفقیه؟ با 250هزار شهید یا بدون آن؟ با دشمن خبیثی مثل آمریکا یا بدون آن؟
ما در زمانی و در جامعهای زندگی میکنیم که خارج از مرزهایمان دهها میلیون نفر حاضرند برای این خطّ امامزمانی که در اینجا راه افتاده است جان بدهند و فداکاری کنند. این زمان خیلی فرق میکند با آن زمانی که همه علیه ما بودند؛ محاسبات خدا برای رفتار و گفتار و افکار آدمها در اینجا خیلی فرق میکند.
اگر شما این زمانشناسی فردی و اجتماعی را رها کنی و بعد، همۀ آن معارف دینی را هم بیاوری و اجرا کنی، به احتمال نود و نُه درصد، همهاش را اشتباه خواهی کرد! چون اصلاً دین یک چنین پیچیدگیای را در خودش دارد.
حضرت امام(ره) میفرمود: بسيارى از انحرافات كه براى انسان پيدا مىشود برای اين است كه موقعشناس نیست... موقعشناسى يكى از امورى است كه در رشد هر جامعهاى دخالت زياد دارد.
طبق روایات، شیعیان در آخرالزمان به شدت باهم در میافتند و اختلافهای وحشتناک بین آنها ایجاد میشود، به حدی که همدیگر را تکفیر میکنند، آب دهان به صورت هم میاندازند.
آیا اختلاف شیعۀ آخرالزمان از سر نادانی است؟ نه؛ اتفاقاً آگاهی دینی مردم در آخرالزمان افزایش پیدا خواهد کرد، پس دعوا سر چیست؟ یکی از عوامل بسیار مهم یا اولین عامل مهم برای اختلاف بین شیعیان، زماننشناسی است.
به هرکسی حرفی میزنی کلی حدیث و آیه برایت میآورد. حالا شما باید برایش ثابت کنی که «این روایت، الان زمانش نیست!» و این کار سخت است؛ چون آیه و روایتی نیست که بگوید «این زمانش نیست» بلکه این بستگی به فهم زمان دارد، لذا دعوا باقی میماند.
مثلاً شما آیه میآوری که الان «زندگیِ برادرانه مؤثرتر است» او هم یک آیه میآورد و میگوید «نه؛ الان مبارزه با ظلم مؤثرتر است!» بله؛ معلوم است که مبارزه با ظلم خیلی مهم است، ولی الان یک مسئلۀ مهمتر هست... دیگر بحث فایده ندارد، تکفیرت میکند.
🔻دانشگاه امام صادق(ع)
👤علیرضا پناهیان - ۱۴۰۱/۵/۷
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7412
@Panahian_text
🔻 مهمترین عاملی که وضعیت زمانه را تعیین میکند، قدرت است نه تکنولوژی
📌 #مختصات_زمان_ما و آیندهای که تا ظهور در پیش داریم – ج۲
🔘 قدرت، مسئلۀ اول حیات بشر است؛ اگر نگاه نکنیم به اینکه قدرت دست چه کسانی است، لطمه میخوریم
🔘 وقتی شنیدی دانشمندان چیزی گفتند، ببین آیا دانشمندان در زمان سلطۀ صهیونیستها این را گفتهاند یا نه؟
🔘 کسی که دربست تسلیمِ WHO شده تصور میکند هیچ قدرت فاسد فریبکاری بر عالم مسلط نیست!
________
یکی از مکائد نفس و فریبهای ابلیس و یکی از عواملی که موجب تحریف دین در جامعه میشود این است که زمان را از دین و احکام دینی جدا کنی و کنار بگذاری؛ آنوقت راه بدعت باز میشود.
کسی پیش امامصادق(ع) آمد و دید ایشان پیراهنی سفید از پارچهای لطیف به تن کرده. گفت: این لباس، لباس شما نیست رسولخدا(ص) چنین لباسی نمیپوشید! حضرت فرمود: این حرف من را گوش بده تا یکوقت بدعتگذار نمیری! پیامبر در زمانهای سرشار از فقر زندگی میکرد اما وقتی دنیا اقبال کرده و مردم در رفاه هستند، بهترین کسانی که خوب است خوب بپوشند، آدمخوبها هستند نه آدمهای فاجر. (کافی/5/65)
بله؛ وقتی مردم فقیر هستند، رئیس جامعه فقیرانهتر میپوشد، اما وقتی همه دستشان به دهنشان میرسد، اتفاقاً خوبها باید بهتر بپوشند. ببینید زمان چقدر قصه را تغییر داد!
بعضیها به «سنت پیامبر(ص)» گیر میدهند اما «زمان پیامبر(ص)» را در نظر نمیگیرد، این آغاز بدعت است! شما اگر زمان را حذف کنی، با کلمهای به نام «سنت رسولخدا» میتوانی بدعت بگذاری و سر ببُری!
رسول خدا(ص) به مردم زمان خود فرمود: شما در زمانی هستید که اگر یک دهم دستورات خدا را هم ترک کنید نابود میشوید. اما زمانی خواهد رسید که مردم اگر یکدهم دستورات خدا را هم گوش بدهند، نجات پیدا میکنند. (کنزالفواید/ج1/ص217)
بعضیها در زمان ما میخواهند سختگیریشان مثل زمان پیغمبر(ص) باشد! این اشتباه است. آقای بهجت حدود 25سال پیش به یکی از بزرگان میفرمود: بروید در دینداری به مردم سهل بگیرید... بعد از چند سال، بهخاطر عدم توجه به این توصیهها، یک عدهای به اسم تساهل، روی کار آمدند و سوءاستفادۀ سیاسی کردند.
چه چیزهایی ویژگیهای زمانه را تعیین میکنند؟ عوامل مختلفی میتوانند وضع زمان را تغییر بدهند، مثل افکار عمومی، فرهنگ، سبک زندگی، سطح اطلاعات و آگاهی مردم، وضع زندگی مادی مردم، وضع امنیت مردم و... اما اصلیترین عامل چیست؟
امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «إِذَا تَغَيَّرَ السُّلْطَانُ تَغَيَّرَ الزَّمَانُ» مهمترین عامل تغییردهنده و تعیینکنندۀ وضع زمان، قدرت است. وقتی شنیدید که دانشمندان یک چیزی را گفتند، صبر کنید؛ ببینید که آیا دانشمندان در زمان سلطۀ صهیونیستها این را گفتهاند یا نه؟ ممکن است تحت تأثیر قدرتمندان، سخن بعضی از دانشمندها را برجسته کرده باشند.
برخی میگویند: «در جهان پزشکی اینطور گفته میشود...» ببین جهان پزشکی در زمان چه قدرتی اینطور گفته؟ کسی که دربست تسلیمِ WHO شده لابد تصور کرده است که هیچ قدرت فاسد فریبکاری بر عالم مسلط نیست!
قدرتها در جهان تعیینکننده هستند؛ تکنولوژی تعیینکننده نیست. الان بعضی از تکنولوژیها هستند که قدرتها اجازۀ عرضه و تولیدش را نمیدهند. مثلاً نمیگذارند برخی از ماشینها تولید بشود، چون همان ماشینهای قبلی، به نفع این قدرتها هستند.
قدرت، مسئلۀ اول حیات بشر است. بعضیها فکر میکنند هیچ قدرتی در جهان وجود ندارد و همهچیز را در یک فضای کاملاً آزاد میبینند. اگر ما نگاه نکنیم به اینکه قدرت دست چه کسانی قرار دارد، لطمه میخوریم.
امام هادی(ع) میفرماید: در زمانی که ظلم و جور در جهان غلبه دارد، حق نداری به کسی حسنظن داشته باشی «فَلَيْسَ لِأَحَدٍ أَنْ يَظُنَّ بِأَحَدٍ خَيْراً» لذا الان که جور در عالم غلبه دارد، به تمام اتفاقات بینالمللی باید سوءظن داشت. هرچند بعضیها مسخرهات کنند و بگویند توهم توطئه! کسی که توطئههای بینالمللی را نمیبیند، خودش مشکل دارد. الان که قدرت قاهره در جهان صهیونیستها طبیعتاً اینها تعیینکنندۀ در وضع زمانه هستند.
یکی از ویژگیهای قدرت این است که خیلی منطقی جلوه میکند. روانشناسها میگویند: قدرت موجب میشود آدمها حرفی که از طرف صاحبقدرت میآید، منطقیتر ببینند. لذا وقتی اسم آمریکا میآید، خیلیها زود تسلیم میشوند. مثلاً اگر بگویید «در آمریکا دانشمندان به این نتیجه رسیدهاند...» اینها خیلی راحت میپذیرند و بررسی نمیکنند که آیا واقعاً درست است یا غلط؟
🔻دانشگاه امام صادق(ع)
👤علیرضا پناهیان - ۱۴۰۱/۵/۸
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7416
@Panahian_text
🔻 چرا قدرت، تعیینکنندهترین عاملِ زمانه است؟
🔻 قدرتها وقتی مسلط شدند، همۀ عناصر تأثیرگذار در وضعیت زمانه را در اختیار میگیرند
📌 #مختصات_زمان_ما و آیندهای که تا ظهور در پیش داریم–ج۳
🔘 نمیشود که قدرت «متمرکز» نباشد؛ خاصیت قدرت این است که در جهان، متمرکز میشود
🔘 امروز، عامل تعیینکنندۀ وضعیت زمانۀ ما، قدرت فاسد صهیونیست جهانی است
🔘 طبق سنتهای الهی، بدون توجه به مشکلات جهان نمیتوانیم مشکلات خودمان را حل کنیم
🔘 اگر مسائل جامعۀ خود را جدای از مسائل جهان بررسی کنیم، دچار سادهلوحی یا فریب شدهایم
🔘 آنهایی که بدون توجه به معادلۀ قدرت، کار فرهنگی میکنند درواقع سرِ کار هستند!
________
سنتهای الهی و قوانین حیات بشر به ما اجازه نمیدهند مشکلات جامعۀ خود را حل کنیم؛ مگر اینکه این مشکلات را برای جهان هم حل کنیم. یعنی نمیتوانیم حساب خود را جدا کنیم و بگوییم «ما به بقیه کاری نداریم و فقط خودمان را نجات میدهیم!»
اگر مسائل جامعۀ خود را جدای از مسائل جهان بررسی کنیم، دچار سادهلوحی یا فریب شدهایم، امام(ره) میفرمود: در جهان امروز هیچ حادثهای در هر نقطهای که اتفاق میافتد، بدون تأثیر در نقاط دیگر نیست.
همانطور که در جلسه قبل بیان شد، قدرت مهمترین عاملی است که وضعیت زمانه را تعیین میکند و خاصیت قدرت این است که متمرکز میشود و نمیگذارند قدرت منتشر بشود.
هرکسی هرکجا قدرت پیدا بکند، یک تعارضی با قدرتهای دیگر پیدا میکند؛ حالا این قدرتها یا باید باهم بسازند، یا اینکه باهم دعوا کنند تا بالاخره یک قدرتی بر همه غلبه پیدا کند.
الان یک قدرت متمرکز و برتر در جهان وجود دارد که همان «صهیونیسم بینالملل» است یا به تعبیر فرانسویها «حلقۀ لندن، واشنگتن، تلاویو» است. لذا امروز، عامل تعیینکنندۀ وضعیت زمانه، قدرت فاسد صهیونیست جهانی است.
در قرآن آیهای هست که به موضوع تمرکز قدرت، اشاره دارد. خداوند به پیامبر میفرماید: «فَلا تُطِعِ الكافِرينَ وَجاهِدهُم بِهِ جِهادًا كَبيرًا» از کافران اطاعت نکن و جهاد کبیر انجام بده.
مگر کافران چه گفته بودند که پیامبر نباید از آنها اطاعت میکرد؟ آیا کافران به پیامبر گفتند که بتهای ما را بپرست؟ نه، آنها گفتند: شما پیغمبرِ مکه باش و به خدا بگو یک پیغمبر هم برای طائف و یک پیغمبر هم برای مدینه بفرستد! یعنی دعوا سرِ این بود که قدرت، تقسیم بشود.
جهاد کبیر، ایستادگی در مقابل همین حرف است، چون قدرت باید یکجایی متمرکز باشد و نمیشود که قدرت، متمرکز نباشد و الا قدرتها دعوایشان میشود. این خاصیت و طبیعت قدرت است، دین هم مطابق طبیعتِ حیات بشر است.
چرا قدرتها تعیینکنندهترین عامل در وضعیت زمان هستند؟ چون قدرتها وقتی در یک جایی مسلط شدند، همۀ عوامل زمان را بهکار میگیرند، تمام عناصر فعال و تأثیرگذار بر یک جامعه را تحت تأثیر قرار میدهند، لذا دین را هم قدرتها تحت تأثیر قرار میدهند.
أمیرالمؤمنین میفرماید: مردم به قدرتهای سیاسی شبیهترند تا به پدران خودشان «النَّاسُ بِأُمَرَائِهِمْ أَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبَائِهِمْ» چرا به امراء شبیهترند؟ چون انسانها وقتی قدرت را دست کسی ببینند او را منطقی تلقی میکنند یا مرعوبش میشوند یا فریبش را میخورند، یا او بهزور یک چیزی را تحمیل میکند و افراد جامعه به شکل او در میآیند.
آنهایی که بدون توجه به معادلۀ قدرت، کار فرهنگی میکنند درواقع سرِ کار هستند! باید اول حساب قدرت را برسیم. امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «اَلنّاسُ بِزَمانِهِمْ اَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبائِهِمْ» مردم به زمان خودشان شبیهترند تا به پدران خودشان. آنقدری که زمانه، ما را تربیت میکند، پدر و مادر نمیتوانند ما را تربیت کنند. بر این اساس، آیا کار تربیتی مقدم است یا کار سیاسی؟ معلوم است «کار سیاسی»
پس اول باید قدرت درست بشود؛ و الا قدرتها نمیگذارند بقیه عوامل مؤثر در زمانه، درست بشود. چرا ولایت، اصل دین است؟ چون ولایت سیستمی است برای تنظیم قدرت.
اصلاً فلسفۀ بعثت انبیاء جلوگیری از قدرتِ طغیانگر است؛ یعنی قدرتی که دارد زور میگوید، قدرتی که دارد از حد خودش فراتر میرود. باید تکلیف این قدرت را مشخص کنیم؛ تا تکلیف قدرت معلوم نشود، بقیه عوامل مؤثر در زمانه هم درست نمیشود.
امامصادق(ع) طواف مردم در حج را نگاه کردند و فرمودند: در جاهلیت هم همینطور طواف میکردند! پرسیدند: چطور؟ حضرت فرمود: حج برای این است مردم دور هم جمع بشوند و بعد از انجام مناسک حج، بیایند خدمت امام زمانشان و بگویند: ما برای کمک به شما آماده هستیم. بعد هم امام دستور بدهد و آنها انجام بدهند (کافی/ج1/ص392)
🔻دانشگاه امام صادق(ع)
👤علیرضا پناهیان - ۱۴۰۱/۵/۹
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7418
@Panahian_text
🔻 بعضیها وقتی قدرت پیدا کردند طغیان میکنند؛ مثل آن نمایندهای که اسم مردم را گذاشته «گروه فشار»
🔻 میگوید اگر شفافیت را در مجلس اجرا کنیم گروه فشار به ما فشار میآورند! این توهین به مردم است
📌 #مختصات_زمان_ما و آیندهای که تا ظهور در پیش داریم–ج۳
🔘 فلسفۀ بعثت انبیاء جلوگیری از قدرتِ طغیانگر است
🔘 برای اصلاح زمانه، کل هِرم قدرت باید صالح باشد نه فقط رأس هرم
________
قدرت، تعیینکنندهترین عامل برای صلاح و فساد یک ملت است. امام(ره) میفرمود که عامل اصلی بدبختی یک ملت، هیئت حاکمۀ آن است و همان است که فساد را به همهجا میزند!
البته در هیچ کشوری، قدرت در یک نقطه نیست، بلکه یک هِرمی دارد و کل این هِرم قدرت باید صالح باشد نه فقط رأس هرم. لذا کل هرم قدرت باید صالح باشد تا زمانه را به سوی صلاح و سداد پیش ببرد.
یک آیهای هست که پیامبر(ص) را پیر کرد و فرمود «شَیَّبَتی سورةُ هود» این آیه در مورد پاکیِ هرم قدرت است. میفرماید «فَاستَقِم كَما أُمِرتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ» این راه را ادامه بده، اما همانطوری که به تو دستور دادهام؛ نه هرجوری. آنهایی هم که همراه تو هستند باید استقامت بورزند
بعد میفرماید «وَ لا تَطْغَوْا» و طغیان نکنید. «قدرتِ فاسد» یک اصطلاحی در قرآن دارد به نام طاغوت، در این آیه هم به طغیان اشاره میفرماید. یعنی ای پیامبر، خودت و کسانی که همراه تو هستند، نباید طغیان کنید. به تعبیر ما، یعنی کلّ هرم قدرت نباید طغیان کند نه فقط رأس آن.
اصلاً فلسفۀ بعثت انبیاء جلوگیری از قدرت طغیانگر است؛ یعنی قدرتی که دارد زور میگوید، قدرتی که دارد از حد خودش فراتر میرود. ما باید تکلیف این قدرت را مشخص کنیم.
خدا به پیغمبر میفرماید: اطرافیان تو هم طغیان نکنند؛ یعنی حالا که قدرت پیدا کردهاند و کار دستشان افتاده، طغیان نکنند. مثل آن نمایندۀ مجلسی که مردم به او رأی دادهاند، اما حالا که به مجلس رفته، به مردم توهین میکند و اسم مردم را میگذارد گروه فشار!
میگوید: ما اگر شفافیت در مجلس اجرا کنیم گروه فشار، به ما فشار میآورند و دیگر به ما رأی نمیدهند. خُب همین گروه فشار به تو رأی دادهاند! حالا که بالا رفتی، طغیان میکنی و توهین میکنی!
شما نوکر این مردم هستی، حالا اربابت یک دادی هم سرت بزند! اصلاً میخواهد نوکر خودش را عوض کند. مگر مردم ارباب شما نیستند؟ مگر نمایندگان مجلس نوکر مردم نیستند؟ خُب مردم میخواهند نوکرشان را عوض کنند و یک نوکر دیگر بیاورند.
همۀ مسئولین نوکر مردم هستند. هرکسی نمیتواند نوکری بکند برود یک شغل دیگر، انتخاب کند؛ اینهمه شغل هست. اصراری هم نیست که شما حتماً باشید! مردم ولیّنعمت شما هستند، صدقۀ سر اینها شما داری حقوق میگیری. طغیان نکن!
🔻دانشگاه امام صادق(ع)
👤علیرضا پناهیان - ۱۴۰۱/۵/۹
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7418
@Panahian_text