🔸رهبر انقلاب از دولت میخواهد که «مشارکت مردم» را افزایش بدهند
🔸افزایش مشارکت مردم همان چیزی که خون اولیاء خدا پایش ریخته شده است
📌اصلاح برداشتهای ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-ج26
🔘فاسدشدن برخی دولتمردان، یکی از آثار شوم «تمرکز قدرت در دولت» و عدم مشارکت مردم است
🔘تقسیم مساوی بیتالمال توسط علی(ع) موجب کاهش قدرت رؤسای قبایل و افزایش قدرت مردم میشد
🔘متدیّنی که نقشآفرینی مردم در امور جامعه را جدّی نداند، دین در ذهنش تحریفشده است
__________
#علیرضا_پناهیان
چرا مردم آنچنان که باید، سخنان امیرالمؤمنین(ع) را گوش نمیکردند به حدی که حضرت میفرمود: من دیروز آمر شما بودم، ولی الآن مأمور شما شدهام (نهجالبلاغه، خطبه208)؟
امیرالمؤمنین(ع) هم مانند رسولخدا(ص) با مردم کریمانه برخورد میکرد لذا آنها جرأت و جسارت پیدا میکردند. این مسئله فقط در بُعد اخلاقی محدود نیست. موضوع این است که پیامبر(ص) و علی(ع) یک الگوی حکمرانی ارائه میدهند که اگر تمام عالم فدای آن شود، باز میارزد. طبق آن الگوی حکمرانی باید مردم، هم خودشان بفهمند و هم خودشان اقدام کنند.
اگر کسی اهمیت مشارکت مردم را در دین نداند و نفهمد که مهمترین اقدام یک فرد متدین «مشارکت سیاسی» است، دین در ذهن او تحریفشده است. مشارکت مردم آنقدر اهمیت دارد که بهخاطرش امیرالمؤمنین(ع) متهم به عدمسیاستورزی شد و خون امام حسین(ع) به زمین ریخت. با وجود همۀ این غربتها و مظلومیتها اهلبیت(ع) محکم ایستادند و فرمودند که مردم باید نقشآفرینی کنند.
رهبر انقلاب به دولت فعلی صریحاً فرمودند که مردم را در تصمیمسازیهای دستگاههای مسئول کشور شریک کنند. ساز و کاری درست کنند که مردم را در اقدام هم شریک کنند. (19/۱۰/1400) تذکر عمومی رهبر انقلاب برای این است که هم دولت و هم مردم چنین مطالبهای داشته باشند.
مشارکت اجتماعی یعنی اینکه در همۀ امور سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کارها باید در دست مردم باشد. مردم زمان امیرالمؤمنین(ع) نمیتوانستند بپذیرند که دین اینقدر مشارکت میخواهد لذا امیرالمؤمنین(ع) را تنها گذاشتند.
رهبر انقلاب میفرماید که انتخابات یکی از جلوههای مردمسالاری دینی است، مردمسالاری یعنی بر اساس دین، سالارِ زندگی اجتماعی مردم، خود مردماند. (3/9/1395) ولایت اینگونه تحقق پیدا میکند. اگر تصور کنیم ولایت صرفاً به اعتقاد داشتن است؛ این هم یک نوع تحریف دین است. در آموزشهای دینی ما میگویند: «شما فقط معتقد باش که این آقا ولیّ تو است و باید از حکم او اطاعت کنی» خُب وقتی این آقا ولیّ ما است، قطعاً کسان دیگری نباید ولیّ ما باشند.
گاهی احزاب، کار همان طاغوتچهها را میکنند. امروزه در غرب، احزاب در واقع دارند نقش ابوجهل، ابوسفیان و ابولهبها را بازی میکنند. رسالت ولایت برعکس قاعدۀ «کدخدا را ببین و دِه را بچاپ!» است. تحقق ولایت ولیّ الله الأعظم، با نابودی طاغوتچهها رقم میخورَد. ولی مردم زمان امیرالمؤمنین(ع) نتوانستند از طاغوتچهها و رؤسای قبایل دست بردارند.
تقسیم مساوی بیتالمال توسط امیرالمؤمنین(ع) فقط بهخاطر عدالت نبود. این ماجرا بُعد سیاسی هم داشت. حضرت با این کار، قدرت رؤسای قبیلهها را کم و قدرت تکتک مردم را زیاد میکرد.
امیرالمؤمنین(ع) همۀ بیتالمال را تقسیم میکرد و چیزی نگه نمیداشت. شاید خالی کردن بیتالمال مهمتر از تقسیم عادلانه باشد، چون قدرت مرکزی باقی نمیگذاشت و قدرت را بین مردم توزیع میکرد. این همان سفارشی است که حضرت آقا با تعابیر دیگری به دولت میفرماید. چرا بحثهای سیاسی در جامعۀ ما بالاست؟ چرا سیاسیون برای تصاحب قدرت به جان همدیگر میافتند؟! به خاطر تمرکز قدرت و ثروت؛ چون خزانه، مثل بیتالمال علی(ع) خالی نیست.
با تمرکز قدرت در دولت، بخشی از دولتمردان فاسد میشوند. تمرکز قدرت در دولت، مثل جمع کردن طلاهای یک محله در یک خانه است. بالاخره یک دزد برایش نقشه میکشد. به همین خاطر امیرالمؤمنین(ع) اجازۀ تکاثر قدرت و ثروت را در دولتش نمیداد.
اگر میخواهید بدون مشارکت مردم و با یک حکومت خوب، کارها را درست کنید، در واقع میخواهید نقشۀ خدا را بههم بریزید؛ شما میخواهید چند نفر همۀ کارها را انجام بدهند و بقیه مردم راحت باشند، درحالیکه خدا میخواهد همه را امتحان کند؛ همه باید مشارکت کنند تا امتحان بدهند و رشد کنند.
خداوند متعال اجازه نمیدهد هیچ قانونی و هیچ مدلی برای حکمرانی موفق بشود، مگر اینکه زمینۀ مشارکتِ همه مردم فراهم بشود.
🚩برنامه ماه من؛ شبکه سه سیما–26رمضان1402
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
📎 panahian.ir/post/7681
@Panahian_text
🔸 حجاب مظهر قدرت و مهربانی زن است
🔸 اگر زنان ضعیف شوند، همۀ جامعه برده خواهند شد
📌علیرضا پناهیان در اجتماع بزرگ دختران دانشجو به مناسبت روز دختر:
🔘گذشته، حال و آیندۀ ایران، از آن زنان بوده و خواهد بود و همین شخصیت قوی زنان ما است که پدر آمریکا را درآورده
🔘همۀ رزمندگان سلحشور، مدیون مادرانشان هستند و انقلاب مدیون زنان است
__
#علیرضا_پناهیان:
فرهنگ غرب میخواهد امتیازات زنان ما را از آنها بگیرد و وقتی زنان جامعه را ضعیف کنند، کل جامعه ضعیف و برده خواهند شد.
وقتی بتوانند زنان جامعه را ترسو بار بیاورند، وقتی بتوانند زنان جامعه را درگیر با رقابتهای اضافی و زیادی بار بیاورند. وقتی بتوانند زنان جامعه را التماسکنندۀ نظر مردان بار بیاورند، مردان این جامعه هم ضعیف میشوند.
دختران باید انتظارشان را از خودشان بالا ببرند، زیرا الگویی مانند حضرت معصومه(س) را دارند که در نوجوانی در اوج دانش و فضیلت بود. کسی که این بانوی با فضیلت را الگوی خود قرار دهد، الگوی او زنان ضعیف و مستضعف غربی نخواهد شد.
رئیس جمهور اسبق آمریکا که دچار بیماری خودمحبوبپنداری است، در این قائلههای اخیر که بحث زن مطرح بود، پیام داده بود که «آینده ایران از آن زنان ایران خواهد بود!» او نمیداند که گذشتۀ ایران هم از آن زنان بوده است، اکنون ایران هم از آن زنان هست و طبیعتاً آینده ایران هم از آن زنان خواهد بود که پدر آمریکا را در آوردهاند.
همۀ رزمندههای سلحشور ما مدیون مادران خود هستند که آنها را اینگونه تربیت کردهاند. کل انقلاب اسلامی مدیون زنان ایران زمین است.
رابطه بین زن و مرد، حساس است و حجاب جلوۀ مدیریت رابطه میان زن و مرد است. حجاب مظهر قدرت زن است، زیرا در این رابطه مردان به طور طبیعی و بدون عزم و ارادۀ اکتسابی، نمیتوانند خودشان، چشمشان و احساسشان را مدیریت کنند. و این زنان هستند که به خاطر ساختاری که از نظر روحی و روانی دارند، برای این مدیریت، مسلطتر هستند.
از طرف دیگر، حجاب مظهر مهربانی زن است، زیرا وقتی زن حجاب دارد با همجنسهای خود مهربانانه رفتار میکند و آرامش و نشاط آنها را با وارد کردن آنها به رقابتهای زائد و مخرب، از بین نمیبرد. همچنین با حجابش، به مردان جامعه هم مهربانی میکند، چون مرد در این رابطه ضعیفتر است و زن با حجابش میتواند این رابطه را مدیریت کند.
🚩حرم حضرت معصومه(س)-1402/02/28
👈لینک سایت:
📎 panahian.ir/post/7736
@Panahian_text
🔸مدیر خوبی که قدرت سازماندهی مردم را ندارد وجودش در بسیاری از مدیریتها سمّ است
📌اصلاح برداشتهای ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-ج27
🔘 اولین مانع مشارکت مردم، مدیران دلسوز اما سادهاندیشی هستند که میخواهند بدون مشارکت مردم کارها را سامان بدهند
🔘 قدرت سازماندهی مردم، مهمترین ویژگی یک مدیر خوب است
🔘مشارکت مردم با کمک «حلقههای میانی» محقَّق میشود
🔘 ائمه جمعه و جماعت باید توان سازماندهی مردم را داشته باشند
________
#علیرضا_پناهیان
حکومت معاویه به ظاهر، موفّق بود و مردم از معاویه حساب میبردند ولی از امیرالمؤمنین(ع) حساب نمیبردند و به حرف ایشان گوش نمیکردند چون معاویه به تبعیت مردم نیاز داشت، نه به مشارکت مردم. لذا معاویه با تهدید، تحقیر و تطمیع، مردم را به تبعیت از خودش وامیداشت. امیرالمؤمنین(ع) در آیین حکومت ولایی به مشارکت همۀ مردم نیاز داشت که مردم با درک خودشان و بهطور فعالانه مسئولیتها را به عهده بگیرند.
خطر اینجاست که بعضیها فکر میکنند حضرت ولیعصر(ع) بدون مشارکت مردم و صرفاً با کمک 313 نفر جهان را آباد میکنند! این تصورِ نابخردانه موجب میشود مردم، تمرینی برای حکومت حضرت نداشته باشند.
علاوه بر این تفکر نادرست، «سه مانع بزرگ» بر سرِ راه مشارکت مردم وجود دارد: یک؛ مدیران دلسوز، جهادی، خوب امّا سادهاندیش که فکر میکنند بدون مشارکت مردم، صرفاً با چند حرکت قوی از طرف خودشان و همکارانشان میتوانند امور را به سامان برسانند. مثل برخی از مسئولین که برای اربعین، با موکبهای مردمی موافق نبودند و میگفتند خود دولت، کارها را راه میاندازد!
دو؛ مدیران خائنی که با زرنگی جلوی تمرکززدایی را میگیرند. مثلاً اگر شرکتهای بزرگ به استانها واگذار شوند و زیر نظر مردم استان کنترل شوند بهتر از مرکز است، امّا مدیران زرنگ میدانند که در آن صورت نمیتوانند از این شرکتها سوءاستفاده کنند.
سه؛ احزابی که به جای نمایندگی از مردم میخواهند رأی مردم را چپاول کنند. امروزه احزاب برای انتخابات لیست میدهند ولی این کار مانع مشارکت حقیقی مردم است. حضرت امام(ره) با اینگونه کارها مخالف بودند. ایشان حتی به جامعۀ مدرسین هم اجازۀ این کار را ندادند و فرمودند بگذارید مردم خودشان تشخیص بدهند چه کسی صلاح است. ایشان میفرماید: «در امور سیاسی در ایران پانصد نفر دخالت کنند باقیشان بروند سراغ کارشان؟ یعنی مردم بروند سراغ کارشان؟» (صحیفه امام، ج18، ص368) وقتی فقط یک عدّۀ محدود نظر بدهند ملّت حذف میشود.
گاهی به صورت دلسوزانه، مردم از مشارکت کنار گذاشته میشوند؛ گاهی هم به بهانۀ اینکه مردم نمیتوانند. همین نگاه باعث شده است بسیاری از کارخانهها و شرکتها «خصولتی» بشوند.
مدیران خوبی که قدرت ارتباط با مردم را ندارند، برای پستهایی که نیاز به مشارکت مردم دارد سمّ هستند. ملاک مسئولیت در جمهوری اسلامی، قدرت برقراری ارتباط با مردم و سازماندهی مردم است. امام جمعهها و طلبهها هم همینطور هستند. طلبهای که امام جمعه و جماعت مسجد میشود، باید بتواند مردم را سازماندهی کند.
رهبر انقلاب در شرح بیانیۀ گام دوم میفرماید: ایجاد برنامۀ کار، ارائۀ راهکار، برنامهریزی در کارهای مردمی، به عهدۀ حلقههای میانی است، نه به عهدۀ رهبری، دولت یا حتی نهادهای انقلابی، بلکه به عهدۀ مجموعههایی از خودِ ملّت است. (بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان؛1/3/1398) حلقههای میانی عناصر فعّال اجتماعی هستند که قدرت تشخیص مسائل استانیِ خودشان و قدرت حلّ آن را با امکانات و سازماندهی استعدادهای مردمی دارند. اینها قدرت شبکهشدن بهصورت ملّی را دارند. جای اینها هم مسجد است.
مساجد ما تا وقتی شبکه نشوند، فایده ندارد. شبکه شدن قدرت ایجاد میکند. باید دولت بخشهایی از وظایف فرمانداران، استانداران و ائمۀ جمعه را به شبکهسازی اختصاص دهد.
حضرت امام میفرماید: «مساجد باید مجتمع بشود از جوانها... اگر بفهمیم اجتماعاتی که اسلام برای ما دستور داده... چه مسائل سیاسیای را حل میکند، چه گرفتاریای را حل میکند، اینطور بیحال نبودیم که مساجدمان بشود برای چند پیرزن و پیرمرد.» (صحیفه امام، ج13، ص325) رهبر انقلاب هم فرمودند که صفوف بههمفشردۀ مساجد محلّ حلّ مشکلات اجتماعی است.
یک امام جماعت میتواند چند برابر یک مدیر کلّ، برای حل مشکلات مردم کار انجام بدهد. ما باید مساجد را احیا کنیم؛ باید ائمۀ جماعات، توانمندی سازماندهی، ایجاد تجمّع و حل مشکلات مختلف مردم را داشته باشد.
🚩برنامه ماه من؛ شبکه سه سیما–27رمضان1402
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
📎 panahian.ir/post/7680
@Panahian_text
🔸راه افزایش مشارکت اجتماعی، تقویت «زندگیِ جمعی و متعاونانه» است
📌اصلاح برداشتهای ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-ج28
🔘 «تلقیِ اجتماعی نداشتن از دین» محور تحریفهایی بود که علی(ع) در مقابلش ایستاد
🔘 زندگی جمعی و متعاونانه، همان اثر عظیمی است که پیامبر(ص) در جامعه ایجاد کرد
🔘 اعتقادات، اخلاق و انقلابیگریِ ما باید در «زندگیِ جمعی» بروز پیدا کند وگرنه بیشتر در حد تئوری باقی میماند
🔘 لازمۀ مشارکت مردم، تحقق زندگی جمعی است و این کار اولاً متوجه حوزههای علمیه، مساجد و هیئتها است
__________
#علیرضا_پناهیان:
در اثر تحمیل تحریفهای هزارساله بر دین، تصور عمومی مردم این است که دین، یک امر فردی است و صرفاً رابطۀ افراد را با خدا تنظیم میکند درحالیکه هدف دین یعنی تقرب انسان به خداوند، از مسیر اجتماع میگذرد.
امیرالمؤمنین(ع) با تحریفهای زیادی مواجه بودند امّا محور تحریفهایی که ایشان در مقابلش ایستادند و به شهادت رسیدند، عدم تلقی اجتماعی از دین و عدم زندگی جمعی بود.
ما باید با «زندگی جمعی» مشارکت اجتماعی را افزایش دهیم، البته این کار سختی است. با تحقق این مدل، فرهنگ و سبک زندگی ما متحول میشود. تمدن غرب، میخواهد همه انفرادی زندگی کنند و در نتیجه، سرمایهداران بزرگ درست میشوند و همه را چپاول میکنند. راه مقابله با تمدن غرب، تقویت زندگی جمعی است.
رسولخدا(ص) بعد از هجرت، اعلام کردند مسلمانان به مدینه مهاجرت کنند. آیا پیامبر(ص) مسکن، شغل یا زمین کشاورزی برای آنها فراهم کرده بودند؟ نه؛ مهاجرین و انصار «باهم» زندگی میکردند، یعنی مردم مدینه، مهاجرین را در دارایی خود شریک کردند. این زندگی جمعی و متعاونانه، اثر عظیمی است که رسولخدا(ص) ایجاد کرد.
بعد از رحلت رسولخدا(ص) تقریباً همۀ مردم از آن زندگی جمعی خسته شدند و فرار کردند. مسئله را زیاد شخصی یا اعتقادی نکنیم؛ مردم میدانستند اگر سراغ علیّ(ع) بروند، باید به آن زندگی جمعی ادامه بدهند. امروز هم اکثریت ما، تحمل آن زندگی جمعی را نداریم.
زندگی جمعی، زندگی متعاونانه است. ما در مساجد معمولاً هیچ فعالیت تعاونی و کار اقتصادیِ جمعی انجام نمیدهیم، بلکه کارها را به دیوانسالاری ارجاع میدهیم، لذا قدرت و ثروت در یکجا متمرکز میشود و رانت و فساد ایجاد میشود.
باید زندگی جمعی و باهم بودن، تبدیل به فرهنگ شود، به حدی که ساختارهای اداری را به نفعِ خودش بشکند. مثلاً اگر ما زندگی جمعی داشته باشیم و بهجای اینکه پولهایمان را در بانک بگذاریم و سودِ مضاربهای بگیریم، خودمان یک فعالیت اقتصادیِ جمعی انجام بدهیم، آنوقت بانک صرفاً یک امانتدار خواهد بود؛ نه غارتگر ثروت مردم با خلق پول، ایجاد تورم و... . مؤمنینی که در مسجد کنار هم نماز میخوانند، چرا پولهایشان را در بانک میگذارند؟ آیا این برای جامعۀ دینی زشت نیست؟!
با وضعیت فعلی اعتقادات، اخلاق، انقلابیگری و محبت اهلبیت(ع) در حد تئوری باقی میماند، درحالیکه باید اینها را در عمل پیاده کنیم و باهم به صورت جمعی زندگی کنیم.
به امام باقر(ع) گفتند چرا قیام نمیکنید با اینکه یاران زیادی دارید؟ حضرت فرمود: آیا وقتی نیاز دارید راحت دست در جیب همدیگر میکنید تا نیاز خود را بردارید؟ گفتند: نه؛ حضرت فرمود یاران حضرت مهدی(عج) اینگونهاند. (إِذَا قَامَ الْقَائِمُ جَاءَتِ الْمُزَایَلَةُ وَ أَتَى الرَّجُلُ إِلَى کِیسِ أَخِیهِ فَیَأْخُذُ حَاجَتَهُ فَلَا یَمْنَعُهُ. اختصاص شیخ مفید، ص24)
ما در دفاع مقدس، زندگی جمعیِ جهادی داشتیم. اربعین هم جلوۀ زندگی جمعی است. در موقعیتهای بحرانی هم مؤمنین جمع میشوند و به همدیگر کمک میکنند. باید این اتحاد مستحکم را در زندگی عادی و جهاد اقتصادی خودمان پیاده کنیم. الان مرز جهاد، اقتصاد است. مساجد و هیئات باید کار اقتصادی کنند.
مواسات در زندگی جمعی، به معنای صدقه دادن نیست؛ باید در شغل و سرمایهگذاری هم مواسات داشته باشیم، این کار، فقر را از بین میبرد. امام باقر(ع) میفرمود که اگر دست در جیب همدیگر میکردید محتاج نمیشدید و فقر ریشهکن میشد. (أما لَو فَعَلتُم مَا احتَجتُم؛ كشف الغمة، ج2، ص121)
جوانهایی که ما آنها را دینگریز میدانیم، شاید از ظاهرِ دینیِ ما بدشان بیاید چون از حقیقت دین بیخبرند و الّا از ایثار و مواسات بدشان نمیآید. همۀ مردم دنیا، از فیلمی که زندگی جمعی متعاونانه و ایثارگرانه را نمایش بدهد، لذت میبرند.
🚩برنامه ماه من؛ شبکه سه سیما–28رمضان1402
📢صوت: @panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
📎 panahian.ir/post/7679
@Panahian_text
🔸دین تحریفنشده و ناب، چه ویژگیهایی دارد؟
📌اصلاح برداشتهای ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-ج29
🔘 راههای اصلی مقابله با تحریف دین:
1. تفکر نقّاد و افزایش قدرت تشخیص 2. تغییر ادبیات تبیین دین بر محور قرآن
🔘 برخی ویژگیهای دینِ تحریفنشده: عقلانی، مفید برای زندگی دنیا، انعطافپذیر، مسابقهای و هیجانانگیز
🔘 ما تمدن مبتنی بر هوای نفس را به چالش کشیدهایم و میخواهیم تمدن مبتنی بر عقل را بنا کنیم
___
#علیرضا_پناهیان
دعوت به دین توسط پیامبر اکرم(ص) و آشنایی مردم با دین و تمرین برای دینداری 23 سال طول کشید. اما بعد از رحلت رسولخدا(ص) تا همین الان، در حال اصلاح برداشتهای ناصواب از دین هستیم.
اهلبیت(ع) در این راه دچار مصائب فراوان شدند؛ خصوصاً امیرالمؤمنین(ع) که بر سر این ماجرا نبردها کردند. مسلمانها با تحلیلها و برداشتهای ناصواب از دین، یا اولیاء خدا را تنها گذاشتند یا تکذیب کردند، یا به قتل رساندند.
رویّۀ تحریف دین از بیحوصلگی مردم برای تفکّر پا میگیرد. میل به تفکر نقّاد و خلّاق، یکی از فضائلی است که باید بهدست آورد. انسان طبیعتاً تمایل به تفکّر عمیق و اساسی ندارد بلکه سطحینگر و سادهانگار است و الّا بافضیلتترین عبادت، تفکّر محسوب نمیشد. از همین بستر در جهت تحریف دین سوءاستفاده میشود.
راهحل جلوگیری از تحریف دین این است که اولاً قدرت تشخیص خودمان را بالا ببریم، ثانیاً ادبیات تبیین دین را هم تغییر بدهیم. الان مسئلۀ شما فقط حفظ عقاید خودتان نیست، شما جهان را تکان دادهاید؛ تمدن پوشالی مبتنی بر هوای نفس را به مبارزه طلبیدهاید و تمدن عقلانی دین را به میدان آوردهاید؛ حالا باید پاسخ سؤالات آنها را بدهید.
در چنین شرایطی قطعاً این ادبیاتِ رایج در تبلیغ دین، باید تغییر کند و قطعاً منشأ این تغییر هم حوزه است و قطعاً آموزش و پرورش باید این ادبیاتی که الان دارد را تغییر بدهد تا این برداشتهای ناصواب در ذهنها ایجاد نشود.
اگر خواستیم ادبیات تبیین دین را تغییر بدهیم، باید این ادبیات جدید، مبتنی بر ادبیات قرآن باشد؛ نرویم یک بخشی را از غرب بگیریم، یک بخشی را هم از شرق بگیریم، و اینها را مخلوط کنیم! همین ادبیات قرآن را باید زنده کرد.
تا اینجای بحث دربارۀ تحریفهای دین صحبت کردیم، حالا ببینیم دین تحریفنشده و ناب چه ویژگیهایی دارد؟ در اینجا حدود ده خصلت از خصلتهای دین ناب و تحریفنشده را بیان میکنم. اگر احساس کردیم که دین ما و برداشتی که از دین داریم، این ویژگیها را دارد، میشود گفت که دین ما سالم است و الا ما هم دچار آسیبهای تحریف دین شدهایم.
اولین ویژگی دین ناب این است که بهشدت عقلانی و تفکری است. اگر احساس کردیم که دین زیاد تفکر نمیخواهد یا اگر احساس کردیم جایی از دین عقلانی نیست، باید بدانیم که تلقی ما اشتباه است.
دوم اینکه دینِ ناب بسیار واقعی و مفید است. حتی اگر خدا و قیامت هم نباشد تمام احکام دین، برای زندگی دنیا مفید است. اگر کسی بخواهد لذتمندانهتر زندگی کند، باید برنامههای دین را اجرا کند.
سوم اینکه دین بسیار عاطفی و احساسبرانگیز است. اصلاً کسی خارج از دین مزۀ عشق واقعی و عمیق را نمیفهمد. چهارم اینکه دین نسبت به موقعیتها و افراد مختلف بهشدّت انعطافپذیر است.
دین از یک جهت، بهشدّت فردی است و فردیّت ما را تقویت میکند، «منِ» شما در مناجات با خدا خیلی شدید میشود و اگر دین نباشد انسان خودش را فراموش میکند. دین از جهت دیگر بهشدّت، انسان را اجتماعی میکند، در اوج نماز شب هم نمیتوانی به فکر مردم نباشی، باید حداقل اسم چهل نفر را ببری و برایشان دعا کنی.
دین ناب، همیشه ما را به مسابقه دعوت میکند. مثلاً وقتی یکی از زن و شوهر خطا میکند، نوبتِ دیگری است که او را ببخشد (کوتاه بیاید) و امتیاز بگیرد. (فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ؛ مائده،48)
دین ناب، معمّایی و هوشمندانه است و انسان را دائماً وادار به حل معمّا میکند. مدام باید از خودمان بپرسیم: غرض خداوند از این امتحان چه بود؟ الآن خدا ما را در چه وضعیتی قرار داده است؟ دین مهارتهای مختلف از ما میخواهد، از مهارت سحرخیزی تا بسیاری از مهارتهای دیگر. ویژگی دیگر برنامۀ دین، قابلجبران بودن است که در هیچ برنامهای در عالم پیدا نمیشود.
🚩برنامه ماه من؛ شبکه سه سیما–29رمضان1402
📢صوت: @panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
📎 panahian.ir/post/7678
@Panahian_text
🔸 تحریفها و برداشتهای غلط از دین، مانع دیدن جذابیت دین است
📌اصلاح برداشتهای ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-ج30
🔘 دینداری یک سرگرمی جذاب است
🔘 اکثر دینگریزیها به دلیل سوءتفاهم نسبت به دین است
🔘 هدف از مقابله با تحریف دین: 1- رفع سوءتفاهمها 2- از بین بردن نفاق
🔘 کتاب «حضرت حجت» رابطۀ عاطفی ما با امامزمان(ع) را تأمین میکند؛ این کتاب را کنار سجادۀ خود بگذارید و روزی چند صفحه بخوانید
____________
#علیرضا_پناهیان:
برای تبیین دین آنطوری که به قرآن باید بپردازیم نمیتوانیم به کلام اهلبیت(ع) بپردازیم؛ چون ممکن است مخاطب ظرفیتِ فهم و پذیرش بخشی از کلام معصوم را نداشته باشد، امّا قرآن کتابی است که همهاش برای همه لازم است و باید فهمیده شود.
لازم نیست مطلبی را که ائمۀ معصومین(ع) به یک فرد زندیق فرمودند در کتاب درسی بچههایی قرار بدهید که اصلاً چنان شبههای برای آنها پیش نیامده است. ما باید حرفهای ائمۀ معصومین(ع) را در جایگاه مورد نیازش مصرف کنیم. در غیر این صورت، تعادل ذهنی مخاطب بههم میریزد.
برای تبلیغ و تعلیم دین، اول باید مفاهیمی را که در قرآن، محوریتر و پرتکرارتر هستند-البته با استفاده از کلام معصومین- در ادبیات دینی و در ذهن مردم جا بیندازیم، در این صورت، هر مفهومی مرتبۀ خودش را پیدا میکند.
دین اینقدر جذاب، هیجانانگیز و شوقبرانگیز است که خیلیها بهراحتی جذب آن میشوند. دین مثل مقررات رانندگی یا حقوقی سرد و یخ نیست. دین با امتحانهایی که خدا از ما میگیرد هر لحظه ما را در موقعیت حلّ یک معمّا قرار میدهد که سرگرمی جذّاب و لذتبخش است. هر کدام از ما قهرمان سریال زندگی خودمان هستیم. سریالی که همۀ ملائکه و امامزمان(عج) آن را پیگیری میکند. کسی که واقعاً دینداری کند از بس سرگرم دینداریِ خودش میشود فرصت سرگرمی دیگر پیدا نمیکند.
اکثر کسانی که در جامعۀ ما دینداری نمیکنند دچار سوءتفاهم هستند؛ اگر دین را درست بفهمند با آن مشکلی ندارند. اگر دین درست معرفی شود بسیاری از سوءتفاهمها برطرف میشود.
ما هنوز داریم افراد را به دینداری متقاعد میکنیم درحالیکه باید به افرادِ متقاعدشده راه را نشان دهیم تا در دینداری موفق شوند. پایۀ معرفت دینی باید طوری درست باشد که وقتی مردم به یک آدم دیندارِ خوب-مثل سردار سلیمانی- رسیدند نگویند «او استثناء است!» همه باید در مسابقه طیّ کردن مراتب عالی دینداری شرکت کنند.
یکی از اهداف بحث ما رفع سوءتفاهم است چون غالب افراد دینگریز بهخاطر تحریفها و تلقیهای غلطی که رایج است از دین خوششان نمیآید. چهبسا باطن خیلی از دینگریزها بهتر از مدّعیان دینداری باشند. با رفع سوءتفاهمها، دشمنان هم نمیتوانند از دینگریزی برخی افراد سوءاستفاده کنند و آنها را به سوی خودشان جذب کنند.
مقابله با نفاق هدف دوم بحث ماست. در دعای افتتاح میخوانیم: «اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَیْکَ فِی دَوْلَهٍ کَرِیمَهٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلامَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ». یعنی خدایا، آن دولتی را تمنّا میکنیم که اسلام و اهلش را عزیز کند، نفاق و اهلش را ذلیل کند. اگر اسلام و اهلش عزیز شوند، همه میبینند که نان در مسلمانی است و طبیعتاً نفاق هم میدان پیدا میکند. هزار و چهارصد سال است در همین معنا گیر کردهایم که اسلام زیاد گسترش پیدا نمیکند.
چرا بعد از ظهور در حکومت امامزمان(عج) که اسلام عزیز میشود نفاق ذلیل شود؟ چون مؤمنین دربارۀ تحریفهای دین، اینقدر هوشیار میشوند که حتی اگر کسی از حرف حق، مقصود غلطی را دنبال کند متوجه میشوند. سطح هوشیاری اینقدر باید بالا برود که نفاق جرأت بروز پیدا نکند. الآن مردم ما تا حدی این هوشیاری را دارند؛ مثلاً اگر کسی بگوید «رفراندوم!» مردم میگویند «این حرفها به تو نمیآید».
باید دربارۀ زمان حضرت ولیّعصر بسیار گفتگو و تفکر کنیم. دفتر آیت الله بهجت(ره) کتابی از سخنان ایشان تهیه کرده است به نام «حضرت حجّت» که برای توجه به امامزمان(عج) بسیار عالی است. این کتاب را تهیه کنید، کنار سجادهتان بگذارید و هر روز چند صفحه مطالعه کنید. این کتاب طوری نیست که یکبار بخوانید و کنار بگذارید.
این کتاب چند ویژگی دارد: 1- مشکل معرفتی نسبت به حضرت ولیّعصر(ع) را حل میکند، 2- دوران غیبت را به ما میشناساند، 3- مقدمهسازی برای ظهور در فرد و جامعه را به ما معرفی میکند، 4- ابعاد انقلابیگری را تقویت میکند، 5- رابطۀ عاطفی ما را با حضرت ولیّعصر(عج) تأمین میکند، 6- احساس حضور حضرت ولیّعصر(عج) را در ذهن ما تقویت میکند.
🚩برنامه ماه من–30رمضان1402
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
📎 panahian.ir/post/7677
@Panahian_text
🔸فتنههای آخرالزمان ایمان انسان را سست میکند؛ با سورۀ محمد(ص) ایمانمان را مستحکم کنیم
🔸نبود محافلی که در آن با قرآن گریه کنیم یک نقص بزرگ است؛شاید این محافل قرآنی باید از دانشگاهها شروع شود
📌 واقعبینی و احساسات معنوی در قرآن؛ با نگاهی به تفسیر سوره محمد(ص) – ج1
🔘یکی از راههای آشنایی و انس با قرآن، این است که بهجای کل قرآن، روی یک سوره عمیقاً کار کنیم
🔘اینکه با یک سوره، ارتباط کامل برقرار کنیم ترجیح دارد بر اینکه همۀ قرآن را بخوانیم ولی ارتباط برقرار نکنیم
🔘کسی که روی یک سوره، خوب کار کند، ابواب سورههای دیگر قرآن هم برای قلب و فکرش باز خواهد شد
🔘اهلبیت(ع) توصیه کردهاند که قرآن را با حزن و گریه بخوانید؛ در مساجد و محافل معنوی، باید با قرآن ارتباط عاطفی برقرار کنیم
__
#علیرضا_پناهیان:
یکی از راههای انس و آشنایی با قرآن که کمتر بیان میشود، این است که بهجای پرداختن به کل قرآن به یک سوره بپردازیم. در این روش، مدتی به مطالعه و تفکر در مفاهیم و تفسیر یک سوره مشغول میشویم. همانطور که درسهای مدرسه و دانشگاه را به فصلها و بخشهای مختلف تقسیمبندی میکنند، خداوند هم بر اساس حکمت، آیات قرآن را در ساختار سورهها تقسیمبندی کرده است.
افراد زیادی به آشنایی و انس با کلّ قرآن علاقه دارند امّا بهخاطر عظمت و پیچیدگیهای قرآن هیچوقت موفق نمیشوند. شما با یک سوره از ابتدا تا انتها انس بگیرید، با آن زندگی کنید، از آن حاجت بگیرید، بهعنوان ذکر استفاده کنید، آن را قرائت کنید، دربارهاش فکر کنید، مفاهیمش را در ذهنتان بهطور عمیق کار کنید و...
نگران نباشید که از قسمتهای دیگر قرآن، محروم میشوید. کسی که روی یک سوره خوب کار کند، إن شاء الله ابواب سورههای دیگر قرآن هم برای قلب و فکرش باز میشود. اگر با یک سوره ارتباط کامل برقرار کنیم ترجیح دارد بر اینکه همۀ قرآن را بخوانیم امّا چیزی دستگیرمان نشود و ارتباط عاطفی و فکری برقرار نکنیم.
اجرای طرح آشنایی سورهای با قرآن در جامعه، انسان را ترغیب میکند که از جمع مؤمنین عقب نماند. علاوه بر جمع مؤمنین، نخبگان و متفکّرین هم ابعاد آن سوره را باز کنند، آنوقت یک فهم و ادبیات مشترک در جامعه ایجاد میشود که جامعه را پیش خواهد برد.
قرآن باید بر عاطفۀ ما تأثیر بگذارد و احساسات ما را تکان دهد. امام صادق(ع) میفرماید: قرآن با حزن نازل شد، پس شما هم با حزن آن را بخوانید (کافی، ج2، ص614). روزی رسولخدا(ص) به گروهی از جوانان انصار فرمودند من برای شما قرآن میخوانم، هر کس گریه کرد به بهشت خواهد رفت (امالی صدوق، ص545). این مژده بسیار بزرگ است. ما هنوز به اینجا نرسیدیم و چنین رسمی نداریم. برای ما ضروری است این سفارش رسولخدا(ص) و ائمۀ هدی(ع) را اجرا کنیم.
اگر میخواهید با قرائت قرآن، احساس عاطفی و روحی پیدا کنید تا شما را به گریه بیاندازد در مساجد و جمعهایتان روی یک سوره، قرائتِ آن، معانی آیاتش و اشارههایش خیلی زیاد کار کنید. نبود محافلی که در آن با قرآن گریه کنیم یک نقص بزرگ برای محافل معنوی ماست. شاید اینطور محافل قرآنی باید از دانشگاهها شروع شود چون یکی از لوازم ارتباط عاطفی با قرآن فهم عمیق قرآن است. وقتی به فهم عمیق نیاز است مجبوریم، سورهای کار کنیم.
حالا چرا سورۀ محمّد(ص) را انتخاب کردهایم؟ این سورۀ شریف آغاز یک بخشی از قرآن است که به قرائت بیشترِ آن سفارش شده است. در ضمن آثار فوقالعادهای برای قرائت این سوره بیان شده است.
امام صادق(ع) در روایتی (ثواب الأعمال، ص115) چند اثر مهم برای قرائت این سوره بیان میفرماید. یک؛ هر کسی این سوره را بخواند هیچوقت دچار شک و تردید نمیشود. در فتنههای آخرالزمان که ایمان انسان را سست میکند، میتوانیم با این سورۀ شریف ایمانمان مستحکم کنیم. دو؛ خدا قرائتکنندۀ این سوره را هیچ وقت به فقر مبتلا نمیکند. سه؛ قرائتکنندۀ این سوره هیچوقت دچار ترس از هیچ سلطانی نمیشود. کسی که این سوره را میخواند شجاعت انقلابی بینظیری پیدا میکند.
خداوند در این سوره از ضعفها و عیوبی که مؤمنین اطراف پیامبر(ص) داشتند گله دارد و در پایان سوره میفرماید: اگر این وضع را ادامه دهید، خدا گروه دیگری را میآورد که مثل شما نیستند «وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ ثُمَّ لا يَكُونُوا أَمْثالَكُم». از پیغمبر(ص) پرسیدند آن قوم چه کسانی هستند؟ پیامبر(ص) فرمود آنها از قوم سلمان هستند (تفسیر مجمع البیان، ج9، ص164). اگر ما قوم سلمان فارسی هستیم، باید بدانیم اطرافیان پیامبر(ص) چه عیوبی داشتند که ما هرگز نباید مثل آنها باشیم.
🚩 فاطمیه تهران-ماه رمضان1402
👈🏻 متن کامل:
📎 panahian.ir/post/7767
@Panahian_text
🔸 انسان بسیاری اوقات، لذّت را در فرار از واقعیت میبیند درحالیکه خودِ واقعیت مستکننده است
🔸 بزرگترین اثر تربیتی قرآن این است که انسان متوهّم و خیالپرداز را به عنصری «واقعبین» تبدیل کند
📌 واقعبینی و احساسات معنوی در قرآن؛ با نگاهی به تفسیر سوره محمد(ص) – ج2
🔘 قرآن به سراغ خلأهای روحی و نیازهای ما میرود و آنها را برطرف میکند
🔘 درد بشر این است که واقعبین نیست و اسیر نگاههای غلط است
🔘 مؤمن از اموری پیروی میکند که واقعیت دارد؛ کافر از اموری پیروی میکند که واقعیت ندارد
🔘 عشق به خدا، قرآن و اهلبیت(ع) نتیجۀ واقعبینی است
__
#علیرضا_پناهیان:
قرآن برخی روحیات را به انسان میدهد، بعضی گرایشها را در انسان تنظیم میکند و بعضی از گرایشهای پنهان فطری انسان را هم بیدار میکند. قرآن روی فکر و روح و گرایشهای انسان اثر میگذارد، به همین علت، قرآن یک تربیتکننده و یک مربّی واقعی است.
قرآن شخصیت فکری ما را میسازد، طرز نگاه کردن ما را درست میکند. قرآن حتی با حافظۀ ما هم کار دارد. قرآن کریم، ترسها و آرزوها، اشتیاقها را در ما تغییر میدهد. قرآن خیال ما را هم رهبری میکند.
همین که شما قرآن میخوانید بهطور دقیق سراغ خلأهای روحی و نیازهای شما میرود و آنها را برطرف میکند. صدنفر کنار رحل قرآن نشستیم و همۀمان یک آیه را میخوانیم، همان آیه با هر کدام از ما کاری متفاوت میکند و هر کدام از ما بهرۀ خودمان را میبریم. وقتی کلمات قرآن را میخوانید، صاحب این کلمات همین الآن زنده و مؤثر است. او بین شما و برداشتی که از آیات قرآن میکنید حضور دارد و آن را مدیریت میکند.
قرآن در وجود انسان دنبال اهداف تربیتی است، ولی ما به قرآن کریم راه نمیدهیم که ما را تربیت کند. باید به جایی برسیم که بیشتر از وابستگی طفل شیرخوار به مادرش، از هر جهت به قرآن وابسته شویم.
یکی از برجستهترین و بزرگترین آثاری که قرآن در انسان میگذارد این است که او را «واقعبین» کند. قرآن در مرتبۀ بعد میخواهد انسان را ترسان از خدا و عاشق خدا کند. رابطۀ عاشقانه و عاطفی با خدا، قرآن و اهلبیت(ع) هم نتیجۀ واقعبینی است.
رسالت همۀ دانشها این است که انسان را واقعبین کند. رسالت قرآن و دین هم همین است. دین از مقولۀ دانش است، قرآن چشم انسان را باز میکند. هدف قرآن این است که مردم واقعیت را ببینند.
آیات فراوانی در قرآن نشان میدهد درد بشر واقعبین نبودن است. ما اسیر نگاههای غلط هستیم؛ مثلاً نمیتوانیم تصور کنیم به زودی از این دنیا میرویم، در لحظۀ جان دادن میگوییم: انگار بیشتر از یک روز در این دنیا نبودیم.
آیات اول سوره محمّد(ص) انسان را به سمت واقعبینی میبرد. میفرماید: «الَّذينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ» کسانی که کفر ورزیدند و مانع راه خدا شدند، خدا اثر اعمال آنها را از بین میبرد. واقعیت این است.
اینطور نیست که دشمنان دین بتوانند هر غلطی بکنند؛ خیلی وقتها خدا اجازه نمیدهد به ذهنشان خطور کند که باید چهکار کنند، خیلی وقتها خدا به ذهنشان میاندازد که یک کارِ خراب انجام بدهند. امام خمینی(ره) بر اساس آیات قرآن فرمود که «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند کند.»
حق یعنی واقعیت و معرفت به حق یعنی واقعبینی؛ باطل یعنی دروغ، خیالپردازی و امر غیرواقعی. کافر هرقدر هم ماهرانه کار کند خدا اثرش را از بین میبرد چون کافران از باطل تبعیت میکنند «ذلِکَ بِأَنَّ الَّذينَ کَفَرُوا اتَّبَعُوا الْباطِلَ». مؤمنین حتی اگر خراب و ناشیانه کار کنند خدا کارشان را اصلاح میکند و به آن اثر میدهد، چون آنها به اندازۀ توان خودشان واقعیت را فهمیده و به سمت واقعیت حرکت کردهاند «وَ أَنَّ الَّذينَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ»، هرقدر هم که نتوانند خدا برایشان جبران میکند.
آیا مؤمن بهخاطر عقیدهاش آدمِ خوبی است؟ نه؛ بهخاطر اینکه حقطلب، واقعبین و واقعگراست. کسی که کافر است، از اموری که واقعیت ندارد تبعیت میکند؛ معلوم است که زمین میخورد.
واقعبینی خیلی لذتبخش است، امّا مردم لذّت را در فرار از واقعیت میبینند. بسیاری از افراد بهخاطر فاصله گرفتن از واقعیت به دنبال مستی میروند. باید به آنها گفت: واقعیت که لذتبخشترین چیز است! چیزی که تو را اذیت کرده است باطل است. چرا خدا از عرقخوری بدش میآید؟ چون این کار بین انسان و واقعیت فاصله میاندازد درحالیکه خودِ واقعیت مستکننده است
🚩 فاطمیۀ تهران-ماه رمضان1402
👈🏻 متن کامل:
📎 panahian.ir/post/7775
@Panahian_text
🔸 چرا قرآن تلاش میکند انسان را واقعبین کند؟
🔸 ضربههایی که انسان میخورد از خیالپردازی و عدم واقعبینی است
📌 واقعبینی و احساسات معنوی در قرآن؛ با نگاهی به تفسیر سوره محمد(ص)– ج3
🔘 معمولاً واقعیتها را آنگونه میبینیم که دلمان میخواهد نه آنگونه که واقعاً هست!
🔘 هوای نفس و علایق انسان بر اندیشۀ او اثر میگذارد؛ برای واقعبین شدن باید از علایق خود رها بشویم
🔘 خیلیها وقتی میبینند واقعیتها با تمایلات آنها همسو نیست، از واقعیت فرار میکنند
🔘 ابلیس دوست ندارد ما واقعبین باشیم لذا زشتیها را برای ما زیبا جلو میدهد
__
#علیرضا_پناهیان:
اسلام چند ویژگی برجسته دارد که ادیان دیگر ندارد. یکی از آن ویژگیها-که علامه طباطبایی(ره) هم بیان فرموده- این است که اسلام انسان را واقعبین بار میآورد. قرآن بهعنوان یک هدف اصلی میخواهد ما از خیالپردازی دست برداریم و واقعبین بشویم، بسیاری از اهداف دیگر مثل صفای باطن، اخلاق، معنویت و... همه ناشی از واقعبینی است. واقعبینی بیرق دین است.
اگرچه قرآن دربارۀ واقعبینی بهصورت آشکار بحث نمیکنند امّا سعی آن بر واقعبین کردن انسانها است. قرآن میخواهد ما را از وهم بیرون بیاورد چون همۀ ضربههایی که انسان میخورد از خیالپردازی متوهمانه است. قرآن همۀ قوای ذهنی ما را در خدمت واقعبینی قرار میدهد. قرآن تخیل ما را هم در جهت واقعبینی قرار میدهد، بیان تاریخ زندگی انبیاء(ع) و توصیف معاد به همین منظور است.
واقعبین شدن سخت است؛ علاقههای ما –یا هوای نفسِ ما- روی اندیشۀ ما اثر میگذارند. انسانها بر اساس علایقشان به واقعیتها نگاه میکنند و آنها را تفسیر میکنند نه آنگونه که واقعاً هستند، حتی بر اساس علایقشان واقعیتها را در ذهنشان حفظ و تداعی میکنند. مهمترین گرفتاری انسان همین است. وقتی انسان خراب ببیند خراب عمل میکند. انسان باید از علایق خودش رها شود تا واقعبینانه به همهچیز نگاه کند و خدا پدیدههای عالم را همانطور که هستند، به او نشان دهد.
قرآن میخواهد ما واقعبین بشویم و از واقعیت فراری نباشیم. اگر ما دین را به واقعبینی معرفی میکردیم در جامعۀمان مشکل حجاب نداشتیم چون همه میفهمیدند بیحجابی واقعاً برای جامعه ضرر دارد. ما دین را ارزش، اعتقاد و اخلاق معرفی کردیم، وقتی اینطور شد، با شخصی کردن اعتقاد و نسبی کردن اخلاق، بهراحتی دین به حاشیه میرود.
واقعیتها در یک سطح نیستند و فهم همۀ انواع واقعیت سهل نیست. برخی واقعیتها پیچیده و عمیق هستند که جز با تفکر و علم درک نمیشوند. واقعیتها به هم پیوسته هستند، همانطور که وجود و حرکت خورشید و زمین و ماه و دیگر سیارات در کنار هم یک مجموعۀ متعادل را ایجاد کردهاند. همۀ اینها به همدیگر ربط دارند. گاهی انسانها نمیتوانند همۀ واقعیتها را در کنار همدیگر ببیند لذا واقعبینی سخت میشود.
برای اینکه واقعبین بشویم، مهارت عمیق دیدن لازم داریم، درحالیکه آدمها عادت ندارند عمیق ببینند. خدا میخواهد که انسان عمیق شود و واقعیتهای پنهان را ببیند: «يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْب» (بقره،3) غیب هم واقعیت است منتها واقعیتهای پنهان و ناپیدا. قرآن میخواهد کاری کند که ما عمیق دیدن را یاد بگیریم.
خدا دوست دارد ما واقعبین باشیم امّا ابلیس دوست ندارند ما واقعبین باشیم لذا واقعیتهای زشت را برای ما زیبا جلو میدهد «لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْض»(حجر،39) واقعیت این است که ما مرغ باغ ملکوتیم و این بدن، قفسی است برای اینکه مدتی ما را در عالم خاک نگه دارد، امّا ابلیس این قفس را برایمان باغ بهشت نشان میدهد. شیطانهای انسی هم میخواهند ارتباط ما را با واقعیتهای عالم خراب کنند و بری این کار، از ابزار رسانه و فیلم و سینما سوءاستفاده میکنند.
یکی از نتایج واقعبین بودن این است که انسان هیچوقت نسبت به خدا مغرور و طلبکار نمیشود بلکه همیشه خود را بدهکار میداند، چون میبیند واقعاً مهربانی و لطف زیاد خدا را میبیند، به همین خاطر امیرالمؤمنین(ع) در مناجات آنقدر گریه میکرد تا روی زمین میافتاد.
احساساتی که در ادعیه هست برآمده از واقعبینی است، واقعیتها ما را به گریه میاندازد. اموری مانند مرگ، تاریکی و تنگی قبر، سؤال منکر و نکیر و عریان محشور شدن در قیامت واقعیت است. وقتی امیرالمؤمنین(ع) در دعای کمیل میفرماید: «إِلَهِي وَ رَبِّي مَنْ لِي غَيْرُك» من غیر از خدا کسی را ندارم، یک واقعبینی است.
🚩 فاطمیه تهران-ماه رمضان1402
👈🏻 متن کامل:
📎 panahian.ir/post/7834
@Panahian_text
🔸 علت بد بودنِ کافر این نیست که خلاف ارزشها رفتار میکند؛ علت این است که خلاف واقعیت عمل میکند
📌 واقعبینی و احساسات معنوی در قرآن؛ با نگاهی به تفسیر سوره محمد(ص)– ج4
🔘 در اثر همنشینی با هرکسی صفاتش به شما منتقل میشود
🔘 مهمترین صفت خدا که در اثر انس با قرآن به شما منتقل میشود واقعبینی است
🔘 بزرگترین تهدید خدا در قرآن این است که کافران مولا و پشتیبان ندارند
____
#علیرضا_پناهیان:
با هر کسی مصاحبت و همنشینی کنیم اولاً صفات او برای ما آشکار میشود و بروز پیدا میکند و ثانیاً کمکم صفات او در وجود ما اثر میگذارد. سخنان هرکس شخصیت، ویژگیها و منطق او را نمایش میدهد. قرآن هم که سخن خدا است، ویژگیها و صفات خدا را نشان میدهد.
خدا دیدنی نیست امّا خدا بهخاطر قرآن بهتر از هر دیدنیای قابل فهمیدن است. قرآن خواندن یعنی ملاقات با خدا؛ چون قرآن کلمات، جملات و تجلّی خداست (نهج البلاغه، خطبۀ 147). با قرآن خواندن صفات و اسماء حسنای خدا به انسان منتقل میشود.
خدا یک واقعیت بزرگ است که مهمترین ویژگیاش واقعبینی، واقعگرایی و واقعطلبی است؛ خدا بهشدّت واقعگراست و با هیچ چیزی غیر از واقعیت در عالم کار ندارد. در روز قیامت خدا پردههای توهّم را کنار میزند و واقعیت هرکس را به او نشان میدهد. شاید اولین صفت خدا که با قرائت قرآن به انسان منتقل میشود واقعبینی باشد، قرآن انسان را واقعبین بار میآورد. اگر باید با واقعیت رابطه برقرار کنیم و عاشق واقعیت بشویم از هر چیزی غیر از واقعیت و حقایق عالم احساس تنفر میکنیم.
خداوند در آیۀ اول سورۀ محمد(ص) میفرماید کسانی که کافر شدند و جلوی راه خدا را گرفتند کارشان اثر ندارد. «أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ» مهم نیست که آنها پول، تکنولوژی و اسلحه دارند؛ واقعیتِ مهم این است که کافران نتیجه نمیگیرند. مهم است کدام قسمت واقعیت را ببینم. اگر انسانها را رها کنید به واقعیتهای ناچیز دنیا نگاه میکنند. خدا در قرآن برای بعضی از واقعیتها، کف روی آب و حباب را مثال میزند و میفرماید آنها فایدهای ندارند چون به سرعت از بین میروند (رعد،17).
واقعیت دیگری که خدا در این سوره دربارهاش حرف میزند این است که خدا ناتوانیهای مؤمنان را جبران و کارشان را تکمیل میکند. «كَفَّرَ عَنهُم سَيِّئَاتِهِم وَ أَصلَحَ بالَهُم» واقعیت همیشه به نفع مؤمنان است.
بعد میفرماید: «ذلِكَ بِأَنَّ الَّذينَ كَفَرُوا اتَّبَعُوا الْباطِلَ وَ أَنَّ الَّذينَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ لِلنَّاسِ أَمْثالَهُمْ» کسانی که کافر شدند از امر غیرواقعی تبعیت میکنند و کسانی که ایمان آوردند از حق تبعیت میکنند. بعد میفرماید «کَذلکَ یَضرِبُ اللهَ لِنَّاسِ اَمثالَهُم» یعنی خدا، اینطور توضیح میدهد تا برای شما جا بیفتد که حُسن دین و دستور خدا این است که واقعیت دارد و بدیِ کار غلط این است که واقعیت ندارد.
بد بودن کافران و خوب بودن مؤمنان یک بحث اخلاقی یا ارزشی نیست، موضوع این است که کافران خلاف واقع عمل میکنند و کارشان با واقعیت تناسب ندارد امّا کار مؤمنین واقعیت دارد.
زشتی و خرابیِ کفر یک بحث اخلاقی و ارزشی نیست. کار کافر مثل کار کسی است که مقصد او در سمت شرق است امّا به غرب حرکت میکند. معلوم است که چنین کسی به مقصد نمیرسد.
آیۀ هشت میفرماید: «وَ الَّذينَ كَفَرُوا فَتَعْساً لَهُمْ وَ أَضَلَّ أَعْمالَهُم»؛ کسانی که کافر شدند مرگ بر آنان باد. «مرگ بر آمریکا» از اینجا آمده است. خداوند برای چندمین بار در این سوره تکرار میکند که اعمال کافران تباه میشود تا مؤمنین آرامش خود را حفظ کنند و نترسند.
آیه بعدی آیهای است که انسان میتواند یک عمر با آن گریه کند و لذت ببرد؛ «ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَي الَّذينَ آمَنُوا وَ أَنَّ الْکافِرينَ لا مَوْلي لَهُمْ»؛ خداوند مولا و سرپرست كسانى است كه ايمان آوردند؛ امّا كافران مولا ندارند! خدا که مولای شما است، از جانب خودش برای شما مولایی قرار داده است که از مادر و پدر هم مهربانتر است. این هم یک واقعیت است که امام حسین(ع) مولای ماست و ما را دوست دارد.
بزرگترین تهدید خدا در قرآن این است که کافر مولا، یار و یاور ندارد. وقتی کسی مولا و یاور داشته باشد، مولایش او را از افتادن به عمق درّه نجات میدهد. ما مولا و پشتیبان داریم. این یک سیستم واقعی در عالم است.
🚩 فاطمیه تهران-ماه رمضان1402
👈🏻 متن کامل:
📎 panahian.ir/post/7837
@Panahian_text
🔸 هیچ عاملی مثل ولایتفقیه، ملّیت ما و سعادت مادی ما را تضمین نمیکند
🔸 کارکرد مهمّ ولایتفقیه، تأمین استقلال، آزادی و منافع کشور است
📌 علیرضا پناهیان در مراسم سالگرد قیام ۱۵خرداد:
🔘 حقیقت قیام پانزده خرداد، قیام مخلصانه برای ولایتفقیه بود
🔘 ولیفقیهی که ملت در 15خرداد برایش جان دادند، کارکردش تأمین استقلال و قدرت جامعه بود
🔘 تجربۀ پنجاه سالۀ اخیر نشان میدهد ولیفقیه به چیزی جز استقلال و قدرتمندی ملت دعوت نمیکند
🔘 امام(ره) میفرمود: ما ایرانیها باید خودمان باشیم، چرا ما باید خودمان را گم کنیم؟!
🔘 لازم نیست کسی دین داشته باشد تا فلسفۀ ولایتفقیه را بفهمد؛ اگر فواید مادی ولایتفقیه را بیان کنیم، افراد بیدین هم میپذیرند
🔘 قدرت معنوی ولایت به شرط نصرت و همراهی مردم و مسئولان، کاری میکند که با کمترین اقدام به بالاترین ثمرات میرسید
🔘 مسئولین بدانند که هرچه دقیقتر امر ولایتفقیه را تعقیب کنند، از نصرت الهی بیشتر بهرهمند خواهند شد
____
#علیرضا_پناهیان:
حقیقت قیام پانزده خرداد چه بود؟ شعار محوری پانزده خرداد «یا مرگ یا خمینی» بود. مردم برای آب و نان قیام نکردند بلکه برای امام قیام کردند؛ یعنی برای ولایتفقیه. مردم برای اولین بار در طول تاریخ، اینچنین به میدان آمدند.
ولایتفقیه که معنای حقیقی انقلاب اسلامی است، دو بُعد دارد؛ یک بعد مادی و یک بعد معنوی. بُعد مادی ولایتفقیه در یک جمله یعنی استقلال و آزادی؛ یعنی جمهوری، یعنی تضمین مردمسالاری.
چرا ولایت در اسلام اینقدر اهمیت پیدا کرده؟ چون کارکرد ولایت «تضمین استقلال و تضمین آزادی» یک ملّت است. در جهان شعار آزادی و شعار حقوق بشر زیاد دادند. اما در یک نقطه از جهان، یعنی در ایران اسلامی به وسیلۀ ولایتفقیه این شعار محقق شد.
ما در این چهل سال، ولایتفقیه را خوب توضیح ندادهایم و الا جوان این مملکت الآن باید برایش جا افتاده باشد چرا ولایتفقیه میتواند استقلال کشور را تضمین بکند نه هیچ عامل دیگری؟ جوان امروز ما باید متوجه شده باشد که کارکرد مهمّ ولایتفقیه تأمین استقلال و آزادی یک ملّت است. اگر این برایش جانیفتاده، کمکاری از ما و حوزۀ علمیه است.
امام(ره) در سال 58 فرمود: «همۀ گرفتاریهای ما، و بدبختیهای ما هم همین است که خودمان را گم کردهایم، یک کس دیگر به جای ما نشسته است. و لهذا میبینید هر چیزی که در ایران هست تا یک اسم غربی نداشته باشد رواج ندارد. داروخانه هم باید اسم غربی داشته باشد. کارخانههای ما همان پارچه که میبافند باید آن حاشیهاش خطّ غربی باشد. اسم غربی رویش بگذارند» (صحیفه امام، ج9، ص460)
ببینید؛ کارکرد ولیّ فقیه این است که میگوید «ما چرا باید خودمان را گم کنیم؟ ما ایرانیها باید خودمان باشیم...» ولیّ فقیه کارکردش این است که قدرت را به ملّت برمیگرداند و بردگی را از ملّت برمیدارد. کارش استقلال دادن به یک ملّت است.
امام(ره) از نظر فرهنگی هم استقلال و آزادی را تفسیر میکند و میفرماید که در یک جامعه اگر بیبندوباری باشد دیگر استقلال آن مملکت از بین میرود. وقتی جوانان مشغول هرزگی باشند، ضعیف میشوند و دیگر نمیتوانند جامعه را اداره کنند.
ما طلبهها و حوزه علمیه هنوز برای ما مردم جا نینداختیم که هرزگی، بیبندوباری و بیحجابی یعنی نفی استقلال کشور. چرا رهبر انقلاب فرمود که بیحجابی یک حرام سیاسی است؟ هنوز جا نیفتاده است که بیحجابی از نظر سیاسی چه لطمهای به کشور خواهد زد.
اصلاً لازم نیست کسی دین داشته باشد تا فلسفۀ ولایتفقیه را بفهمد. تجربۀ پنجاه سالۀ ولایتفقیه در این مملکت نشان میدهد که ولیّ فقیه به چیزی جز استقلال و قدرتمندی یک ملّت و آزادی حقیقی آراء ملّت دعوت نکرده است.
دیروز رهبر انقلاب فرمودند که اگر ملّیت خود را میخواهید دست از امید برندارید. ملّیگرای حقیقی حضرت امام و دویست و پنجاه هزار شهیدی هستند که به حکم ولیّ فقیه رفتند از خاک این ملّت دفاع کردند. هیچ عاملی مثل ولایت فقیه ملّیت ما را و سعادت دنیایی و مادی ما را حفظ نمیکند. از ولایت فقیه بالاتر، اصل نبوت و امامت هم راه سعادت دنیایی مردم است و راه دیگری مثل اصل امامت و اصل نبوّت نمیتواند سعادت بشر را تضمین کند.
پس بُعد مادیِ ولایتفقیه، تضمین کردن منافع جامعه و سعادت دنیا است. بُعد معنوی ولایتفقیه هم بسیار باعظمت است. قدرت معنوی ولایت، به شرط نصرت و همراهی مردم و مسئولان، کاری میکند که با کمترین اقدام به بالاترین ثمرات میرسید. مسئولین بدانند هر چقدر دقیقتر امر ولایتفقیه را تعقیب کنند، از برکات الهی، از نصرت الهی بیشتر بهرهمند خواهند شد
🚩 سالگرد قیام ۱۵خرداد-حرم حضرت معصومه(س)
👈🏻 صوت:
📎 panahian.ir/post/7847
@Panahian_text
🔸 چرا خدایی که خطای بندگان را میبخشد، اینقدر بر کافران غضب میکند؟!
🔸 اگر معنای کفر را درک کنیم، ما هم مثل خدا از کفر متنفّر میشویم
📌 واقعبینی و احساسات معنوی در قرآن؛ با نگاهی به تفسیر سوره محمد(ص)– ج۵
🔘 کفر یعنی «نادیده گرفتنِ واقعیت» نه صرفاً «نداشتنِ عقیده»
🔘 کافر کسی است که عمداً واقعیت را نمیببیند و دیگران را هم به ندیدن واقعیت آلوده میکنند
🔘 برای رسیدن به ایمان ناب، شناختن ایمان کافی نیست، باید انواع و جلوههای کفر را هم بشناسیم
🔘 «انکار مهربانی خدا» و «انکار قدرت خدا» هم از انواع کفر است
🔘 کسی که دعا نمیکند در واقع مهربانی و قدرت خدا را انکار کرده است
____
#علیرضا_پناهیان:
موضوع غالب آیات سورۀ محمّد(ص) درگیری با انواع کافران است؛ هم کسانی که کفرشان را اظهار میکنند، هم منافقانی که کفرشان را پنهان میکنند و هم مؤمنانی که در عمل کفر میورزند. گاهی حقیقت زیباییها و خوبیهایی مثل ایمان، با ضدّ آنها بهتر توصیف میشود. لذا قرآن کریم با توصیف کفر، ایمان را برای ما معرفی میکند.
اولاً تا کفر را نشناسیم ایمان را بهطور دقیق نمیشناسیم؛ ثانیاً کفر مراتبی از ایمان را در خودش دارد، ممکن است کسی بداند که خدا هست ولی کافر باشد. ما باید ببینیم آیا ایمانمان کامل و سالم است یا نه؟ به همین علت باید جلوههای مختلف کفر را بشناسیم. اگر دنبال خلوص، صفای ناب و ایمان دقیق هستیم باید بدانیم اصلاح خرابیهای ایمان راهی جز شناخت انواع کفر ندارد. معنای دقیق کفر نداشتن عقیده نیست؛ کفر نادیده گرفتن واقعیت است پس کافر انسانی است که عمداً از واقعبینی فرار کند.
خدا انسان را برای انتخاب آفریده است و لازمۀ انتخاب دیدن است. خدا از انسان میخواهد واقعیت را ببیند؛ یکوقت کسی زاویۀ غلطی برای دیدنِ واقعیت انتخاب میکند، یکوقت بهاء لازم را به دیدن واقعیت نمیدهد، در این مواقع خدا ضعف انسانها را تحمّل میکند و خطای آنها را میبخشد.
اگر رویّه و بنای انسان بر ندیده گرفتن باشد، این دیگر یک عیب در کنار عیبهای دیگر نیست. کافر اصلاً نمیخواهد واقعیت را ببیند و ارتباط خود را با واقعیت قطع کرده است. چون دیدن و واقعبینی ناموس خلقت است خداوند بر کافر غضب میکند و او را نمیبخشد. کافر یعنی کسی که در دانشگاه بمب بگذارد و استاد و دانشجو را به رگبار ببندد تا رابطه جامعه با علم قطع شود و کسی علم نداشته باشد.
کفر ورزیدن نسبت خدا انواع و اقسامی دارد؛ یک، انکار اصل وجود خدا؛ دو، انکار اثر وجود خدا در عالم؛ سه، انکار نعمات خدا. در کل جهان تعداد کسانی که میگویند خدایی نیست، کم است. متأسفانه چون ما آموزش دین را از اصول عقاید و اثبات وجود خدا شروع میکنیم، جوانهای ما فکر میکنند دعوا سر اصل وجود خداست. اکثر انسانها با وجود خدا دعوا ندارند. آدمها با سادهترین استدلالها وجود خدا میپذیرند. به همین خاطر مسئلۀ اصلی قرآن این نوع کفر نیست.
نوع دیگر کفر نسبت به خدا که قران در آیات زیادی به آن پرداخته است، انکار اثرگذاری خدا در عالم است، یعنی نادیده گرفتن ربوبیّت خدا. این کفر دو وجه مهم دارد؛ یکی انکار قدرت خدا، دیگری انکار مهربانی خدا.
خدا در قرآن میفرماید: «ادْعُوني أَسْتَجِبْ لَكُمْ»(غافر،60) بخوانید مرا تا من شما را اجابت کنم. این آیۀ زیبا مهربانی خدا را نشان میدهد. خدا به دعای انسانها خیلی اهمیت میدهد به حدی که دعای آنها میتواند قضاء حتمی را تغییر دهد. با این وضع اگر کسی دعا نکند یعنی مهربانی خدا را انکار کرده است، آنوقت خدا غضبناک میشود؛ لذا در ادامۀ آیه میفرماید: «إِنَّ الَّذينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرينَ» کسانی که از دعا کردن تکبّر بورزند آنها را با خواری به جهنم میبرم. چون فهمیدن مهربانی خدا سخت نیست.
مرحلۀ دیگر کفر انکار قدرت خدا است. بعضی افراد در توانایی خدا تردید دارند. خداوند متعال کسانی را که انفاق نمیکنند کافر میداند، درحالیکه به قیامت هم مؤمن هستند. چون خیال میکنند خدا قدرت ندارد جای اموالی را که انفاق میکنند پر کند یا خدا نمیتواند خودش افراد فقیر و مستمند را غنی کند.
اگر قدرت خدا را ندیده بگیریم موجودات بیپناهی میشویم، آنوقت میترسیم. قرآن مکرراً میفرماید ویژگی مؤمنین این است که: «لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ». مؤمن خدا را دارد پس از کسی نمیترسد. مؤمن میداند چون خدا قدرت دارد هیچکسی هیچ غلطی نمیتواند بکند، لذا در امنیت است.
🚩 فاطمیه تهران-ماه رمضان۱۴۰۲
👈🏻 متن کامل:
📎 panahian.ir/post/7866
@Panahian_text