🌀 دین ابهام و پیچیدگی دارد؛ خیلی از تمسخرها علیه دین، بهخاطر عدم درک این پیچیدگیهاست
🌀چون این پیچیدگیها تبیین نشده، خیلیها دین را مسخره میکنند
💎 جهاد تبیین و ضرورت اصلاح برداشتهای ناروا از دین - ج۱
💠 چرا بعد از چهل سال تبلیغ دین، هنوز در جامعۀ ما برداشتهای ناروا از دین وجود دارد؟
💠 برخی برداشتهای ناصواب از دین، عمدی است و برخی غیرعمدی و طبیعی است
💠 فهمیدن دین و عملکردن به آن، نیاز به تعقّل دارد؛ چون دین عمیق است
💠 اینکه بگوییم «دین خیلی موضوع واضحی است» ظلم به دین است؛ هم در پذیرش دین و هم در اجرای آن پیچیدگی هست
_
🔹 در این بحث میخواهیم به تحریفهای کلانی که در دین ایجاد شده بپردازیم، یعنی آن تلقّی و برداشت کلی از دین که در ذهن انسان میآید، نه تحریفها و اشتباهات موردی و جزئی که در فهم دین پیش میآید.
🔹 دین ما صرفاً با آگاهی پیدا کردن، کارش راه نمیافتد. علم و آگاهی قدم اول برای درک عمیق دین است. خدا در کنار تعلیم کتاب، لزوم تعلیم حکمت را بیان فرموده «وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ» چه کسی به حکمت نیاز دارد؟ کسی که باید مسائل پیچیدهای را حل کند.
🔹 خداوند عمداً پیچیدگیهایی را در دین قرار داده است، مثلاً آیات قرآن، محکم و متشابه دارند، متشابه یعنی شما میتوانی برداشتهای دیگری از آن پیدا کنی. البته خیلیها از این پیچیدگی و ابهام، سوءاستفاده میکنند.
🔹 دین یک مفهوم عمیق است که فهمیدن آن نیاز به تعقل و تأمل دارد؛ تازه بعد از فهمیدن دین، فهمیدن دینداری و عمل به دین هم نیاز به تعقّل دارد.
🔹 بعد از چهل سال تبلیغ دین، هنوز در جامعۀ ما برداشتهای ناروا و ناصوابی از دین وجود دارد؛ آنهم با اینهمه شبکههای رادیویی و تلویزیونی و درسهای معارف در دانشگاه و مدرسه که در اختیار ما هست.
🔹 اگر بگوییم که دین خیلی موضوع واضحی است، ظلم به دین کردهایم. قبل از پذیرفتن دین پیچیدگی وجود دارد، بعد از پذیرفتن دین و اجرای آن هم پیچیدگی وجود دارد.
🔹 چون این پیچیدگیها تبیین نشده، خیلیها دین را مسخره میکنند. مثلاً میگوییم «تقوا موجب برکت میشود» میگویند: مگر غربیها تقوا دارند که در زندگیشان برکت ایجاد شده! خیلی ساده شبهه ایجاد میکنند و بعد شروع میکنند به تمسخر کردن. این مسخرهکردن علت اصلیاش پیچیدگی و عمیقبودن دین است، کسی که این عمق را نمیفهمد، آن را مسخره میکند.
🔹 دین ابهام دارد؛ باید این را به همۀ بچههایی که دین را به آنها آموزش میدهیم بگوییم تا دقت کند و اگر شبههای برایش پیش آمد، منحرف نشود، تا بداند که نفس او برای فرار از دین، برایش بهانهها خواهد آورد.
🔹 اینکه بگوییم «اسلام همهچیز را کاملاً واضح، مشخص کرده» یک برداشت غلط از دین است؛ اسلام ما را وادار به تفکر میکند. اسلام اولاً یک دین علمی است و ثانیاً یک دین تعقّلی، تفکّری، تفقّهی است.
🔹 دین اساساً محلّ تفکر و تعقّل است و طبیعتاً فرصتی است برای برداشتهای ناصواب. این برداشتهای ناصواب هم بعضاً عمدی است و بعضاً غیرعمدی است.
🔹 برخی روشهای عمدی برای تحریف دین وجود دارد و خداوند در قرآن حدود پنج مرتبه این را فرموده است. مثلاً اینکه بعضیها کلمات را تحریف میکنند و معنای دیگری برایش میگذارند «يُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ» و برخی هم کتمان میکنند «يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ» البته ظلم تحریف معانی کلمات دین، پیچیدهتر از ظلم کتمان آن است.
🔹 گاهی تحریف و برداشت غلط از دین، بهطور طبیعی رخ میدهد؛ مثلاً وقتی شما بر یک مفهوم دینی تأکید میکنید، مخاطب شما فکر میکند این مفهوم، تعیینکنندهترین مفهوم است درحالیکه اینطور نیست. اینجاست که تحریف بهصورت طبیعی رخ میدهد؛ یعنی به خاطر بیدقتی در تعیین اولویتها.
🔹 بسیاری از مفاهیم دینی را اگر خواستند برای مردم بگویند مثل دارو یا مثل غذا، باید دوزِ آن را هم اعلام کنند، ترتیب آن را هم باید اعلام کنند، ترکیب آن را هم باید اعلام کنند.
🔹 عسل و خربزه هر دو خوب هستند، ولی اگر کسی اینها را با هم بخورد، دچار مشکل میشود؛ معارف هم همینطورند. و این دقتها روز به روز هم سختتر میشود.
🔹 وجود برداشتهای ناصواب از دین، یک مسئلۀ قطعی است، خصوصاً در آخرالزمان این برداشتها وسط میآید. طبق روایت، در آخرالزمان اینقدر اختلاف بین شیعیان زیاد میشود که همدیگر را لعن میکنند! اما چرا؟ چون در آخرالزمان معارف شیعی زیاد میشود و وقتی دانایی زیاد شد، سرِ اختلاف نظرهایی که پیش میآید، دعوا میشود. لذا در نهایت، تعقل و تفکر باید مشکل را حل کند.
👤علیرضا پناهیان
🚩 دانشگاه امیرکبیر- ۱۴۰۱/۰۱/۱۴
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7237
@Panahian_text
🔴 غرورِ مؤمنانۀ اهل مکه، مسئلۀ اصلی پیامبر(ص) در آغاز بعثت بود
🔴 مسجدیها و هیئتها، کمی این حرف را به خودشان بگیرند، زیرا تمام مسائل زمان پیامبر مسائل زمان ما هم هست
🔴 شیعیانی که دچار غرور مؤمنانه باشند در فتنههای قبل از ظهور، یا پاک میشوند یا غربال
📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) - ج۲
🔻 همسایگی خانه خدا و معجزۀ نابودی سپاه ابرهه، زمینههای اصلی غرور اهل مکه بودند
🔻 غرور، تکبر و طغیان مؤمنان، مسئلۀ و درگیریِ اصلی قرآن است
🔻 غرور مؤمنانه اینقدر مهم است که فلسفۀ بیشترین عبادت ما یعنی نماز، به تصریح روایت برای از بین بردن همین غرور است
🔻 هر کسی سراغ عبادت و اعتقادات رفت، دچار غرور میشود، مگر اینکه برای مقابله با غرورش، طرح داشته باشد
🔻 مرحوم شاهآبادی: امروز مشکل اول شیعیان، غرورشان است که بهخاطر عقایدشان برای خود مصونیتی قائلند، لذا خیلی از وظایف اجتماعیشان را رها کردند
__
🔘 بدی و مشکلی که پیامبر(ص) در آغاز بعثت با آن مواجه بود، غرور مؤمنینی بود که دور خانۀ کعبه بودند. یک پایۀ این غرور، این بود که همجوار خانۀ کعبه بودند که دورش طواف میکردند؛ این همجواری کعبه، یک قدرت، عزّت و جایگاه اجتماعی به آنها داده بود.
🔘 دومین پایۀ غرور اهل مکه معجزۀ نابودی سپاه ابرهه بود. بعد از این معجزه، همه ده برابر قبل از قریش حساب بردند و غرور قریش هم ده برابر افزایش پیدا کرد.
🔘 شهید مطهری میفرماید: بعد از ماجرای اصحاب فیل، مردم جزیرة العرب اعتقاد عظیمی به کعبه پیدا کرده بودند و غرور قریش هم از همانجا بود. در سیرۀ ابنهشام آمده است: پس از نابودی سپاه ابرهه، قریش به خودشان گرفته بودند که «ما اهلالله هستیم!»
🔘 هر کسی مسجد یا هیئت میرود یک کمی این حرف را به خودش بگیر. جوری تاریخ اسلام را نگوییم که مؤمنین بگویند ما که بتپرست نیستیم، پس بیخیال. اینجوری، تقریباً یکسوم آیات قرآن را باید بگوییم به درد ما نمیخورد. در حالی که تمام مسائل زمان پیامبر مسائل زمان ما هم هست.
🔘 قبل از ظهور، باید این غرور در ما از بین رفته باشد. تمام کسانی که از همین عقاید شیعی، دچار غرور شده باشند در فتنههای قبل از ظهور، یا پاک میشوند، یا بیرون ریخته میشوند.
🔘 بعد از معجزۀ اصحاب فیل، دو تا اتفاق در قریش افتاد؛ یکی اینکه در عبادتها سختگیرتر شدند. مثلاً حج را سختگیرانهتر اجرا میکردند. دوم اینکه هرزگیهایشان افزایش پیدا کرد، چون از طرفی خودشان را مست این غرور میدیدند و از طرف دیگر، در اثر اقبال مردم به آنها، یکمقدار ثروتشان هم بیشتر شد.
🔘 پس فضای مکه قبل از بعثت، یک فضای دینی و معنوی بوده اما همان فضا اسمش جاهلیت است. لذا پیامبر(ص) در واقع برای اصلاح کجرویهایی که در دینداری واقع شده بود آمدند و به عبارتی برای مقابله با غرور مؤمنان آمدند.
🔘 غرور مؤمنین، ماجرایی است که از صدر خلقت انسان بوده است. نمونهاش ابلیس است که 6هزار سال عبادت کرد، ولی با یک لحظه استکبار همه را از بین برد. خیلیها تصور میکنند که پیامبران در مقابل بیدینان قرار داشتند درحالیکه پیامبران و بهویژه رسولخدا(ص) در مقابل ادیان انحرافی آمدند.
🔘 هر کسی سراغ عبادت یا اعتقادات رفت دچار غرور میشود، مگر اینکه برای جلوگیری از این غرور، طرح داشته باشد. آیتالله شاه آبادی میفرماید: مشکل اول شیعیان امروز، غرورشان است که بهخاطر عقایدشان برای خود یک مصونیتی قائلند لذا خیلی از وظایف اجتماعیشان را رها کردند و در واقع غیرسیاسی شدهاند چون میگویند «من عقاید حقّه دارم» لذا بقیه را آدم حساب نمیکنند و برای نجاتشان تلاش نمیکنند.
🔘 امام زمان(ع) بعد از ظهور، جلوی این غرور مؤمنین را میگیرند، قبل از ظهور هم بحثهایی هست دربارۀ اینکه چه کسانی در میان شیعیان دچار این غرور میشوند، شما همین الآن میتوانید نمونههایش را پیدا کنید.
🔘 غرور، تکبر و طغیان مؤمنان مسئلۀ و درگیریِ اصلی قرآن است. همانطور که ابلیس به عبادتش مغرور شد و قریش به معجزۀ نجات از سپاه ابرهه مغرور شد، مؤمنین بعد از بعثت پیامبر(ص) هم ممکن است به ایمانِ خودشان مغرور بشوند.
🔘 آیهای که رسولخدا(ص) بعد از نزولش، دیگر لبخند نزد و فرمود این آیه مرا پیر کرد، به ماجرای غرور و طغیان مؤمنین اشاره دارد. «فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَكَ وَ لا تَطْغَوْا»
🔘 مسئله غرور مؤمنان اینقدر مهم است که فلسفۀ بیشترین عبادت ما، یعنی نماز، از بین بردن همین غرور است: فَرَضَ اللَّهُ الصَّلَاةَ تَنْزِيهاً عَنِ الْكِبْر.
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۰۱/۱۵
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7240
@Panahian_text
🔴 فقط زورگویی ممنوع نیست، مرعوبشدن در مقابل زورگویان هم ممنوع است
🔴 پیامبر(ص) در کنار مبارزه با مغرورین، به تقویت مرعوبین و مستضعفین پرداخت
🔴 قدرتدادن به مردم و مستضعفین، اتفاقی است که منتظریم در ظهور هم بیفتد
📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم)-ج3
🔻 بروکراسی در مقام کنترل مردم، ضعفهایی را به مردم تحمیل کرده است
🔻 بهترین مسئول، کسی است که هم به مردم خدمت کند هم مردم را تقویت کند
🔻 برخی نمایندگان مجلس با طرح شفافیت مخالفاند چون شفافیت، مردم را تقویت میکند
🔻 مردم باید قوی بشوند و کارها را بهدست بگیرند؛ مردم هر محله و هر منطقهای، باید در اوضاع منطقۀ خود تأثیرگذار باشند
🔻 امام زمان(ع) حضور و تأثیر مردم را تقویت میکند و به آنها قدرت میدهد
__
🔘 پیامبر(ص) بعد از بعثت، شروع کرد به مبارزه با کسانی که به دین خود و آنچه از معنویات داشتند، مغرور شده بودند. اما غیر از مبارزه با مغرورین و مستکبرین، اقدام دیگر پیامبر(ص) این بود که مستضعفین و کسانی که مرعوب مستکبرین بودند را از استضعاف بیرون بیاورد.
🔘 قدرت دادن به مردم و مستضعفین، اتفاقی است که منتظریم در ظهور هم بیفتد که مستضعفین غلبه پیدا کنند و وارثین زمین بشوند «وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ»
🔘 الان شیوۀ ادارۀ دولتها حتی در دموکراتیکترین صورتهایی که میبینید و ادّعا میکنند، واقعاً این نیست که مردم را تقویت کنند. امروزه دموکراسی در جهان به نفع کارتلها و تراستهاست.
🔘 بروکراسی تضعیفکنندۀ مردم است. ظاهراً بروکراسی چیز بدی نیست و میخواهد بینظمیها را از بین ببرد و به کارها نظم بدهد اما واقعش این است که بروکراسی در مقام کنترل، ضعفهایی را به مردم تحمیل کرده است.
🔘 ما باید در شیوۀ حکمرانی و ادارۀ کشور تغییر ایجاد کنیم و از شیوههایی که غربیها دارند خیلی فاصله بدهیم تا مردمسالاری حقیقی پدید بیاید.
🔘 رهبر انقلاب، غیر از درست عمل کردن مسئولین، دنبال این هستند که مردم قدرتمند بشوند، ایشان در این هشت ماه اخیر، بارها فرمودند که مردم در ادارۀ امور خودشان دخالت کنند و در نظارت بر تصمیمگیریها مشارکت کنند.
🔘 رسولخدا(ص) فقط با مستکبران مبارزه نکرد، بلکه مستضعفان را هم تقویت کرد. یکی از آیات عجیب قرآن این است که بعضیها در جهنم میگویند: خدایا، ما ضعیف بودیم و مستکبران و بزرگانمان، ما را گمراه کردند، پس اینها را دوبرابر عذاب کن. خدا میفرماید هردو گروه را دوبرابر عذاب میکنم. «رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ قالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ»
🔘 فقط زورگویی ممنوع نیست، بلکه مرعوبشدن در مقابل افراد زورگو و هر برتریای که کسی دارد هم ممنوع است. از مرعوبین میپرسند: چرا شما حرف آنها را پذیرفتید؟ چرا شما ضعیف ماندید؟ چرا شما زور را پذیرفتید.
🔘 دین ما خیلی با این مسئله که افراد مرعوب قدرتها بشوند در تعارض است. رسولخدا(ص) ترفندهایی اجرا میکرد تا ضعفا احساس ضعف نکنند مثلاً با آنها نشست و برخاست میکرد، رفتار خودش مثل مردم مستضعف بود و به آنها میدان میداد تا قدرت پیدا کنند.
🔘 الآن کدام استانداران ما بهترند؟ کسی که نه فقط به مردم خدمت کند، بلکه مردم را هم تقویت کند. اگر مسئولین ما مردم را تقویت نکنند چه اتفاقی میافتد؟ چون قدرت و ثروت متمرکز شده و به مردم سپرده نشده، بالاخره رانتخواری و دزدی هم اتفاق میافتد.
🔘 برخی از نمایندگان مجلس رسماً با طرح شفافیت مخالفاند به خاطر اینکه با شفافیت، مردم تقویت میشوند. البته بهانۀ آنها این ست که با شفافیت، بخشهایی از مردم بر ما فشار میآورند! بله ممکن است، بعضیها از شفافیت سوءاستفاده کنند اما شفافیت مردم را تقویت میکند.
🔘 مسئولین بد که میخواهند مردم را تضعیف کنند و خودشان رانتخواری و چپاول کنند که تکلیفشان معلوم است. ما میگوییم مسئولین خوب هم باید کاری کنند که قدرت، دست مردم قرار بگیرد آنوقت کشور ما نمونۀ مردمسالاری خواهد بود.
🔘 مردم باید قوی بشوند و کارها را بهدست بگیرند. مردم هر محله و هر منطقهای، باید بتوانند در اوضاع محله و منطقۀ خودشان تأثیرگذار باشند.
🔘 امام زمان(ع) حضور و تأثیر مردم را تقویت میکند. آنوقت دیگر در بین مردم گردنکشها و طاغوتها در نمیآیند. این وضعیتی است که رسولخدا(ص) در صدر اسلام ایجاد کرد.
🔘 رسولخدا(ص) دوتا سختی بزرگ داشت: یکی اینکه با طواغیت و گردنکشان برخورد بکند، دیگر اینکه با ضعفا برخورد بکند و به آنها بگوید «بیایید قوی بشوید»
🔘 وقتی شما گردنکشان را زدید، این قدرت به دست مردم میافتد. اینجاست که مفهوم «امر به معروف و نهی از منکر» زنده میشود. امر به معروف و نهی از منکر یعنی قدرت دست مردم باشد و مردم خودشان را اداره کنند.
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۰۱/۱۶
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7241
@Panahian_text
🔴 مقابله با مرعوبشدن مردم در برابر مستکبران، یکی از دو مبارزۀ اصلی پیامبر(ص) بود
🔴 مرعوبین هم مانند مستکبرین خیلی به دین ضربه میزنند
📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۴
🔻 دو گروه هستند که با دین و اولیاء خدا مخالفت میکنند: افراد مغرور و مستکبر و افراد مرعوب
🔻 پیامبر(ص) به مرعوبین، قدرت و جرأت میبخشید بهحدی که قریش میگفت: پیامبر، غلامان ما را بر ما جسور کرده
🔻 پیامبر(ص) آمد سیستمی طراحی کند که دیگر در جامعه نه مستکبر شکل بگیرد و نه مرعوبشده وجود داشته باشد
🔻 در سیاسیون ما کم نیستند کسانی که بدشان نمیآید ما کتکخور ظالمان باشیم!
🔻 امروزه کسانی که روحیۀ مرعوبی دارند، معمولاً غربزده و غربگرا میشوند
_
🔘 دو گروه هستند که با دین و اولیاء خدا مخالفت میکنند، یکی افراد مغرور و مستکبر، و دیگری افراد مرعوب. مرعوبین هم کسانی هستند که دین خیلی آنها را به چالش میکشد. با اینکه تحت ستم مستکبرین هستند ولی انگار در همان لانۀ مرعوب بودن خودشان احساس امنیت میکنند و نمیخواهند از آن لانه بیرون بیایند.
🔘 الان خیلیها با اینکه میدانند آمریکا، اسرائیل و انگلیس، خیلی جنایت کردهاند، اما به قدری مرعوب آنها هستند که هیچوقت بدی آنها را نمیگویند؛ همیشه دوست دارند با آنها در حال صلح باشند؛ هیچوقت مبارزه با آنها را به فکر خودشان راه نمیدهند و کسانی را که با آنها مقابله میکنند تشویق نمیکنند.
🔘 در جامعۀ امروز ما مرعوبین کسانی هستند که جرأت نمیکنند از مردم مظلوم یمن دفاع کنند و علیه مستکبرینی که این جنایت را میکنند حرفی نمیزنند ولی اگر در فرانسه کسی کشته بشود برایش شمع روشن میکنند. اینها به تعبیر قرآن، مستضعفند.
🔘 مستضعف در قرآن دو نوع است: مستضعف خوب و مستضعف بد (قَالُواْ كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فىِ الْأَرْض...) مستضعفین بد کسانی هستند که این ضعف را میپذیرند و در مقابل ظالمین و مستکبرین، مرعوبند و هیچ اقدامی نمیکنند. البته منظور، مستضعفین اقتصادی نیست، منظور مستضعفین سیاسی است که تحت سیطرۀ مستکبرین زندگی میکنند.
🔘 ظالم نبودن کافی نیست، ما نباید کتکخور ظالم هم باشیم. در سیاسیون ما کم نیستند کسانی که بدشان نمیآید کتکخور مستکبرین باشند و البته این را تئوریزه میکنند؛ نمیگویند ما میخواهیم کتک بخوریم، میگویند ما میخواهیم نان بخوریم ولی منظورشان این است که «بگذار دوتا هم به ما بزنند اشکالی ندارد!» البته این نظریات در این ده سال اخیر، شکست خورده ولی هنوز هم استشمام میشود.
🔘 الان کسانی که روحیۀ مرعوبی دارند، معمولاً غربزده و غربگرا میشوند، چشمشان را بر خوبیهای اسلام که استقلالطلب است میبندند. اینها شاید پسفردا که فتح دین را دیدند بیایند و همراهی کنند که آنموقع دیگر فایدۀ چندانی ندارد.
🔘 خدا نمیپسندد شما به هر قیمتی مطیع دین بشوی. در تاریخ خیلیها آمدند مطیع دین شدند که روحیۀ مرعوبی داشتند ولی خدا با یک امتحان و غربال آنها را دور میریزد. دین با مرعوبین مقابله میکند و مرعوبین هم خیلی به دین ضربه زدند.
🔘 یکی از دو مبارزه اصلی رسول خدا(ص) مبارزه با مرعوبشدن در مقابل قدرتها بود. پیامبر اکرم(ص) به مردم قدرت و جرأت میبخشید. به حدی که قریش مکه میگفتند که پیامبر غلامان ما را بر ما جسور کرده است. این تکیهکلامشان شده بود.
🔘 رسول خدا نیامدند که صرفاً با مستکبران مبارزه کنند و صرفاً مرعوبین را نجات بدهند و با روحیۀ مرعوببودن مبارزه کنند؛ بلکه آمدند یک سیستمی طراحی کنند که با این سیستم، دیگر در جامعه مستکبر شکل نگیرد، و دیگر در جامعه مرعوب وجود نداشته باشد. رسول خدا(ص) آمدند این سیستم را اجرا کنند. تا حدی اجرا کردند، اما از یک حدی به بعد مردم آن سیستم را نپذیرفتند.
🔘 ما باید هم علائم مرعوببودن را در خودمان پیدا کنیم، هم علائم مستکبر بودن را و آنها را از بین ببریم. در جامعه هم رویّۀ استکباری را باید کنار گذاشت و ما طبیعتاً نسبت به مسئولین، در اینباره سختگیرتر هستیم. اگر بخواهیم به ظهور برسیم باید مسئولینی داشته باشیم که متواضع باشند.
اگر یک مسئول روحیۀ مستکبرانه داشته باشد، چندتا ضرر بزرگ دارد:
1️⃣مرعوبپرور و مستضعفپرور است (مستضعف به معنای بد کلمه)
2️⃣به مردم ظلم خواهد کرد
3️⃣آدم متکبر، نفهم میشود و نمیتواند درست فکر کند. بعضیها به مقامات بالایی در عرصۀ سیاسی میرسند، اما به اندازۀ پایینترین افراد جامعه هم نمیفهمند. امروز دیگر هر کسی میفهمد که به آمریکا نمیشود اطمینان کرد ولی آن مقام سیاسی نمیفهمد.
4️⃣مسئول متکبر نمیتواند استعدادهای ملت را بفهمد و آنها را تقویت بکند. مستکبران نمیتوانند مدیریت خوبی داشته باشند.
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۱/۱۷
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7249
@Panahian_text
🔴 غرور و استکباری که پیامبر(ص) با آن مبارزه میکرد از نوع غرور معنوی و دینی بود
🔴 اسم مشترک مغرورین و مرعوبین در قرآن «منافق» است
🔴 اگر میخواهیم نه مرعوب باشیم و نه مغرور، باید «مسئولیتپذیر» باشیم
📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۵
🔻 مرعوبین با «صلحجوییِ بیجا» جامعه را ضعیف و استکبار را قوی میکنند
🔻 گاهی مرعوبین با توجیه دینی، مرعوببودن خود را در مقابل مستکبرین توجیه میکنند
🔻 خطر مرعوبین و ظلمپذیرها در این است که سیاهیلشکر مستکبرین میشوند
🔻 مرعوبین میتوانند خیلی جنایتکار بشوند؛ قاتلان امامحسین(ع) از همین مرعوبها بودند
_
🔘 همانطور که بیان شد، پیامبر(ص) با دو جریان مواجه بود: یکی جریانی که ظلم میکند-که این را همۀ انقلابیها و عدالتخواهها درک میکنند- و یکی هم جریان ظلمپذیر.
🔘 جریان استضعافپذیرها و مرعوبها، جریان سنگین و مهمی در تاریخ است، همین آدمهایی که بهظاهر آرام و کتکخورده هستند میتوانند خیلی خطرناک باشند. قاتلان امامحسین(ع) از همین مرعوبها بودند. یزید که مستکبر زمان بود خودش جلو نیامد، بلکه این مرعوبین را تحریک کرد که این جنایت را انجام بدهند.
🔘 مرعوبین چرا امامحسین(ع) را کشتند؟ چون از لشکر یزید میترسیدند. گفتند «برویم امامحسین(ع) را وادار به تسلیم کنیم و اگر تسلیم نشد او را به شهادت میرسانیم در عوض لشکر یزید سراغ ما نمیآید!» مرعوبین میتوانند جنایتهای بزرگی بکنند.
🔘 جریان کندنِ جامعه از پذیرش استضعاف، نبرد خیلی سختی است. مثلاً مرعوبین در فضای دین اسلام، کسانی بودند که به امیرالمؤمنین(ع) در دورۀ خلافت ایشان، کمک نمیکردند و به ایشان میگفتند «ما حاضر نیستیم بر روی مؤمنین شمشیر بکشیم! جنگهای داخلی فتنه است و باید از فتنه کنارهگیری کرد»
🔘 آنها با توجیه دینی، مرعوببودن خود را در مقابل مستکبرین و مسئولیتناپذیر بودن خود را در مقابل مغرورین توجیه میکردند و خیلی به جامعه ضربه زدند.
🔘 خطر مرعوبین در این است که برای استکبار و طاغوت، سیاهیلشکر میشوند. اینها هم خودشان را نابود میکنند و هم بقیه به دست اینها کشته میشوند و امنیتشان از بین میرود. مرعوبین با صلحجوییِ بیجا جامعه را ضعیف و استکبار را قوی میکنند.
🔘 جریان استکبار، گاهی در اثر پول و ثروت و قدرتطلبیِ صرف و بدون مایههای دینی و معنوی است، اما استکباری که رسولخدا(ص) با آن مبارزه میکرد از نوع استکبار معنوی و دینی بود، مثل استکبار یهود که میگفتند «ما قوم برگزیدۀ خدا هستیم»
🔘 اگر قریش هم مقابل پیامبر(ص) استکبار میورزیدند استکبارشان از نوع معنوی بود. آنها خودشان را ساقیان حجاج و کلیدداران خانۀ کعبه میدانستند. اصلاً طبع دین این است که اگر کسی درست دینداری نکند، دین باعث غرورش میشود یا دین را دکّان قرار میدهد.
🔘 یک نمونه از مغرورین زمان پیامبر(ص) حرقوص بن زهیر بود که بعد از غزوۀ حنین وقتی رسولخدا(ص) غنائم را تقسیم میکرد، اعتراض کرد و به پیامبر(ص) گفت: عدالت را رعایت کن! از سرِ غرورش حتی در برابر پیامبر هم عدالتخواه شد. بعدها همین فرد رئیس خوارج شد و در مقابل امیرالمؤمنین(ع) ایستاد.
🔘 امروز هم جریان تکفیریها نمونهای از مغرورین و مستکبرین دینی هستند. از طرف دیگر، الآن شما مرعوبینی را در کلّ جهان اسلام و در کشورمان میبینید که در مقابل قدرتهای استکباری جهان خاضع هستند.
🔘 اسم مشترک مرعوبین و مغرورین در قرآن «منافق» است. گاهی نفاق به شکل مرعوب بودن در برابر کفار بروز میکند و میخواهند زیردست آنها بشوند تا امنیت پیدا کنند
🔘 قرآن دربارۀ منافقین میفرماید: «يُريدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوت» منافقین دوست دارند طاغوت، آنها را سرپرستی کند. وقتی پیامبر حرفی میزند آنها نمیپذیرند اما وقتی طغیانگران و صاحبان قدرت حرف بزنند میپذیرند.
🔘 نوع دیگر نفاق از جنس استکبار است، منافقین خودشان را برتر از دیگران میدانند مؤمنین حقیقی و مخلص را سفیه و نادان میدانند. «قالُوا أَ نُؤْمِنُ كَما آمَنَ السُّفَهاءُ»
🔘 اگر میخواهیم نه مرعوب باشیم و نه مغرور، باید «مسئولیتپذیر» باشیم. اگر این ویژگی یا این رفتار در جامعه باشد، نه مغرور و مستکبر درست میشود و نه مرعوب و استضعافپذیر.
🔘 اگر مسئولیتپذیر نباشیم، اگر در ادارۀ سرنوشت خودمان حساس نباشیم، قیام به قسط نکنیم، اگر کار خودمان را به دست خودمان نگیریم، قدرتمند نباشیم، مثلاً در حکومت و سیاست و لایههای بعدی مشارکت نکنیم، مستکبرین بر ما غلبه پیدا میکنند و ما مجبور میشویم همیشه زیردست آنها باشیم، آنوقت بیجهت مرعوب و مستضعف میشویم و با مستکبران یکجا در جهنم عذاب میشویم
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۱/۱۹
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7250
@Panahian_text
🔴 «مسئولیتپذیری»؛ طرح پیامبر(ص) برای مقابله با خط استکبار و استضعاف
🔴 وقتی قدرت را یکجا متمرکز نکردی و به مردم سپردی، نه مستکبر بهوجود میآید و نه مستضعف
📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۶
🔻 بروکراسی و قوانین اضافی و نابجا، انواع مستکبر و مستضعف درست میکند
🔻 بعضیها بروکراسی را مثل بت میپرستند؛ اینها مشرکان مدرن هستند
🔻 امر به معروف و نهی از منکر با واگذاری امور مردم به خودِ مردم، میتواند جای بروکراسی را بگیرد
🔻 امر به معروف و نهی از منکر یعنی از بین بردن تمرکز قدرت و ثروت و پخش کردن آن بین مردم
🔻 اگر امر به معروف و نهی از منکر در جامعه درست اجرا بشود، مشارکت مردم در ادارۀ امور خود، افزایش مییابد
🔻 امروز برخی غربیها دارند گوشههایی از بروکراسی را ترک میکنند اما اینجا بروکراسیپرستهایی که بعضاً شعار انقلابی هم میدهند، نمیگذارند!
_
🔘 خطّ اصلی حرکت پیامبر اسلام(ص) و عموم انبیاء مقابلۀ همزمان با استکبار و روحیۀ استکباری در انسانها و از سوی دیگر روحیۀ استضعاف و استضعافپذیری است.
🔘 پیامبر(ص) با چه طرحی برای امّت اسلامی تضمین کردهاند که خطّ استضعاف و استکبار از بین برود؟ در زبان فارسی میتوانیم نام این طرح را «مسئولیتپذیری» بگذاریم اما تعبیر قرآنی آن «امر به معروف و نهی از منکر» است.
🔘 متأسفانه امر به معروف و نهی از منکر در جامعۀ ما خیلی بد و حدّاقلی معنا شده و معمولاً به «نهی از منکر» معنا میشود و زیاد به «امر به معروف» کاری ندارند. نهی از منکر هم معمولاً به «تذکر به بدحجابی» تقلیل پیدا کرده است.
🔘 امر به معروف و نهی از منکر صرفاً یک تکلیف سادۀ یک مؤمن نیست بلکه محور تمدن و نظام اسلامی است و میشود بر مبنای آن، حکومت دینی را شکل داد. امر به معروف و نهی از منکر یعنی واگذاری ادارۀ امور مردم به خودِ مردم چون هیچ قدرتی به اندازۀ قدرت خودِ مردم در اصلاح امور و ایجاد نظم در جامعه مؤثر نیست.
🔘 الآن ما داریم با یک ظاهر شیک تحت عنوان «بروکراسی، قانون و آییننامه» داریم ضدّ آن ساختاری که امر به معروف و نهی از منکر میخواهد ایجاد بکند عمل میکنیم.
🔘 ما به خیال خام خودمان تصور میکنیم که با بروکراسی میتوانیم نظم ایجاد کنیم. بروکراسی یعنی هر چیزی یک مسئولی دارد، آن مسئول هم قدرت دارد و یک نهاد قانونی بالاتر هم بر او نظارت دارد و مردم دیگر دخالتی نمیکنند. درحالیکه مردم باید دخالت داشته باشند.
🔘 ما با بروکراسی و قوانین اضافی و نابجا، انواع مستکبر و انواع مستضعف درست میکنیم. بروکراسی توهین به انسان است چون فرضش این است که انسانها اولاً همه دروغگو و خائن هستند و با قانون باید کنترل بشوند.
🔘 البته قانون گاهی لازم است اما بسیاری از قوانین، زیادی و نابجا هستند. اگر یک گروهی بهطور خودجوش جمع شدند تا از سرِ علاقهمندی و احساس مسئولیت با هم یک حرکت و یک خدمتی انجام بدهند، آیا برای کنترل اینها نیاز به قانون و نظارت داریم؟! نمونهاش اربعین است که مردم عاشقانه به هم خدمت میکنند.
🔘 اسلام برای ادارۀ جامعه سیستم دارد؛ فقط نصیحت نمیکند. امر به معروف و نهی از منکر مبنای حکمرانی اسلامی و مردمسالاری دینی است. امر به معروف و نهی از منکر یعنی از بین بردن تمرکز قدرت و ثروت و پخش کردن آن در بین مردم.
🔘 اگر کسی عدالتخواه است و دلش برای محرومین میسوزد، بهجای هر شعاری، امر به معروف و نهی از منکر را در جامعه احیا کند و آن را بهتدریج بهجای بروکراسی بنشاند. چون وقتی مردم واقعاً در کارها حضور داشته باشند دیگر رانتبازی و رانتخواری اتفاق نمیافتد.
🔘 اگر امر به معروف و نهی از منکر در یک جامعه درست اجرا بشود، سطح مشارکت مردم در ادارۀ امورشان به قدری افزایش پیدا خواهد کرد که بسیاری از ظلمها، بسیاری از غرورها و استکبارها در آن جامعه پدید نمیآید.
🔘 آیا پیامبر(ص) در صدر اسلام، کارها را با بروکراسی اداره میکرد؟ چرا در قرآن، مفهومی مثل بروکراسی نیامده؟ بعضیها بروکراسی را مثل بت میپرستند، اینها مشرکان مدرن هستند که غرورشان نمیگذارد بفهمند بروکراسی در اغلب موارد-مخصوصاً بروکراسی ماکسوبری- چقدر ضدّانسانی است.
🔘 امروزه دانش مدیریت دارد از بروکراسیِ ماکسوبری فاصله میگیرد و بهسمت مفاهیم قرآن میآید، ولی ما هنوز اندر خم یک کوچهایم! برخی جوامع غربی از این جهت دارند در عمل به قرآن از ما سبقت میگیرند که یک گوشههایی از بروکراسی را ترک میکنند. ولی اینجا بروکراسیپرستهایی که بعضاً شعار انقلابی هم میدهند، اجازه نمیدهند! این الآن پاشنۀ آشیل نظام ما شده و باید در اینزمینه تحوّل ایجاد کنیم تا به فرمودۀ رهبر انقلاب، دخالت مردم در «تصمیمگیری، نظارت و اقدام» افزایش پیدا کند.
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۱/۲۰
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7251
@Panahian_text
🔴 اسلام چگونه زمینۀ استثمار انسانها را از بین میبرد؟ با عنصر «امر بهمعروف، نهی از منکر» و مشارکتدادن مردم در ادارۀ امورِ خود
📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۷
🔻 مشکل رانتخواری و لابیگری چگونه حل کرد؟ با مشارکت مردم در ادارۀ امور خودشان و افتادن کارها بهدست مردم
🔻 امر به معروف و نهی از منکر، صرفاً یک عمل خاص نیست، بلکه یک سیستم و یک سبک زندگی و مدل حکمرانی است
🔻 اگر «تشکیلات مردمی» نداشته باشیم، نه معروفها را تشخیص میدهیم نه میتوانیم امر به معروف را اجرا کنیم
🔻 طبق روایت، اگر مردم امر به معروف و نهی از منکر و تعاون در کار خیر نکنند، برکت از جامعه میرود و خدا آنها را یاری نمیکند
_
🔘 شهید صدر میفرماید: انقلابی که در بعثت نبوی رخ داد این نبود که سیستمهای قبلی استثمار مردم را کنار بزند و یک سیستم استثمار اسلامی بیاورد (مثل اتفاقی که در غرب افتاد که دیکتاتورها را کنار زدند و سرمایهداران بزرگ را جای آنها گذاشتند و شیوه دیکتاتوری مستقیم را به غیرمستقیم تبدیل کردند)
🔘 شهید صدر میفرماید: اسلام با عنصر امر به معروف و نهی از منکر و مشارکتدادن مردم در ادارۀ امور خودشان اساساً زمینه استثمار و بهرهکشی انسانها را از بین میبرد.
🔘 ایشان بر اساس آیات قرآن بیان میکند که امر به معروف و نهی از منکر یک وظیفۀ شخصی و حتی محدود به جامعۀ اسلامی نیست. اسلام به مسلمانها میگوید: وظیفه شما فقط این نیست که خودتان را نجات بدهید و خودتان را اداره کنید، شما باید با امر به معروف و نهی از منکر، جهان را نجات بدهید و یک تمدن جهانی پیریزی کنید.
🔘 شهید صدر طبق آیه «کُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّه» میفرماید: قرآن امر به معروف و نهی از منکر را مقدم بر ایمان به خدا آورده. یعنی شما باید در جامعه، سیستم امر به معروف و نهی از منکر را برقرار کنید تا ایمان به خدا فراگیر بشود.
🔘 وقتی کارها به مردم سپرده بشود به دلیل «تکثیر قدرت و ثروت بین مردم» زمینۀ بسیاری از ظلمها و رانتخواریها از بین میرود، آنوقت ایمان به خدا و مسلمانی هم در جامعه افزایش پیدا خواهد کرد.
🔘 امر به معروف و نهی از منکر صرفاً یک کار خاص نیست بلکه یک سیستم و یک سبک زندگی است. در بین تمام دستورهای دینی امر به معروف و نهی از منکر بیش از هر دستوری سبک زندگی ما را تعیین میکند و بیش از هر دستور دینی دیگری، در دغدغههای ما، در نگاه و در زندگی ما تغییر ایجاد میکند.
🔘 یک فرد مجرد با یک متأهل خیلی فرق دارد. وقتی شما متأهل هستی دایرۀ زندگیات بزرگتر میشود و نسبت به خانوادۀ خودت مسئولیت داری. یک «عنصر مسئولیتپذیر» هم نسبت به کلّ جامعه، احساس مسئولیت دارد و سه دغدغه پیدا میکند: 1. دغدغۀ فردی 2. دغدغۀ خانوادگی 3. دغدغۀ اجتماعی.
🔘 هر کدام از ما باید از خودمان بپرسیم که مسئولیتهای اجتماعیمان را چگونه انجام دادهایم؟ انگار تکتک ما عضو یک حزب یا تشکیلات هستیم که باید وظایف خودمان را نسبت به آن انجام بدهیم.
🔘 ما باید با هم تشریکمساعی کنیم. ما تا وقتی دور هم جمع نشویم، یک انجمن یا تشکیلات مردمی را شکل ندهیم اصلاً نمیتوانیم امر به معروف را اجرا کنیم. بدون کار تشکیلاتی اصلاً نود درصد از معروفها را نمیشود شناسایی کرد تا به آن امر بشود؟ باید در گفتگوی جمعی معلوم بشود که اصلاً الان چه چیزی معروف است؟
🔘 حالا اگر شما یک معروفی را تشخیص دادی، چطور میخواهی بگویی که «این معروف است؛ بیایید این کار را انجام بدهیم»؟ شما تنهایی صدایت به کجا میرسد؟ معقول نیست که تنهایی حرکت بکنی؛ باید یک جمعی را درست کنی مثل یک حزب، تشکیلات، هیئت یا بسیج.
🔘 به تعبیر رهبر انقلاب باید «حلقههای میانی، بین مردم و دولت» شکل بگیرد. وقتی این گروههای مردمی، احساس مسئولیت اجتماعی را در قالب امر به معروف و نهی از منکر عملیاتی کنند، بار دولت و حکومت سبک میشود. آنوقت وزرا و مسئولین، نوکر این مردم و حلقههای میانیای میشوند که مؤثرند و کارها را انجام میدهند. بر این اساس اصلاً یک مدل دیگری از زندگی و حکومت پدید میآید.
🔘 پیامبر(ص) میفرماید: اگر مردم امر به معروف و نهی از منکر و تعاون در کار خیر و تقوا نکنند برکت از جامعه برداشته میشود (برکت در کار تعاونی و جمعی است) و برخی بر برخی دیگر مسلّط میشوند (یعنی مستضعف و مستکبر درست میشود) آنوقت نه در زمین یاوری خواهند داشت و نه خدا آن مردم را کمک میکند.
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۱/۲۱
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7252
@Panahian_text
🔴 مهمترین گناهی که ما را از خدا و ظهور دور میکند، ترک مسئولیت اجتماعی است
🔴 از چه چیزی باید بیشتر استغفار کنیم؟ از اینکه من زیاد آدم اجتماعیای نیستم؛ یعنی اهل امربهمعروف و نهیازمنکر نیستم
📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۸
🔻 معنویت و استغفار در خلوت و تنهایی، با ابعاد اجتماعی زندگی ما چه ارتباطی دارد؟
🔻 کسی که تمنّای تقرّب به خدا و ظهور دارد، باید بداند چه چیزی او را از خدا و ظهور دور کرده است
🔻 طبق روایت، همۀ خوبیها در مقابل اقیانوس امر بهمعروف و نهی از منکر، مثل قطره است؛ پس گناه ترک امر بهمعروف، به اندازۀ یک اقیانوس است و گناهان دیگر در مقابلش مثل قطرهاند
🔻 چرا آدمها معمولاً به امر به معروف و نهی از منکر، تن نمیدهند؟ چون برایشان سخت است و میگویند: من خودم و خانوادهام را اداره کنم بس است، چرا میخواهید مسئولیت کلّ شهر را گردن من بیندازید؟!
🔻 باید توبه کنیم و ضجه بزنیم تا این بیماری «علاقه به فردی زندگی کردن» در ما برطرف بشود
_
🔘 بحث تاریخ بعثت و عصر ظهور، بیشتر یک بحث اجتماعی محسوب میشود، پس با ماه رمضان که ماه و استغفار و معنویت است چه ربطی پیدا میکند؟ آنهم معنویتی که جنبۀ فردیاش بیشتر است.
🔘 ما نباید تصور کنیم که استغفار و ارتباط با خدا در خلوت و تنهایی خودمان، با ابعاد اجتماعی زندگی ما بیارتباط است. ما وقتی میخواهیم استغفار کنیم از چه چیزی استغفار میکنیم؟ از نقصها، گناهان و اشتباهات خودمان. خُب مهمترین گناه ما ترک امر به معروف و نهی از منکر است که یک موضوع اجتماعی است.
🔘 طبق روایت، همۀ خوبیها در مقابل اقیانوسی به نام امر به معروف و نهی از منکر، به منزلۀ یک قطره است (نهج البلاغه/حکمت 374) لذا وقتی امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنیم، انگار به اندازۀ یک اقیانوس گناه کردهایم و گناهان دیگر در مقابلش مثل قطرهاند.
🔘 جهاد با همۀ سختیهایش به اضافۀ همۀ کارهای خوب دیگر، یک قطره است در مقابل اقیانوس امر به معروف و نهی از منکر (أَعْمَالُ الْبِرِّ کُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنْ الْمُنْکَرِ إِلَّا کَنَفْثَةٍ فِی بَحْرٍ لُجِّی) امر به معروف و نهی از منکر، سخت است و آدمها به آن تن نمیدهند. میگویند: من خودم و خانوادهام را اداره کنم بس است، چرا میخواهید مسئولیت کلّ شهر را گردن من بیندازید؟!
🔘 تمنّا میکنم وقتی میگوییم «امر به معروف و نهی از منکر» به یاد تذکر نسبت به بیحجابی در خیابان نیفتیم، بلکه به یاد یک سبک زندگی بیفتیم که یک سبک حکمرانی هم دنبالش دارد، به یاد قیام به قسط بیفتیم، یاد تعاونی بیفتیم.
🔘 اگر تعاونی را مثال میزنم، بهخاطر این است که ایجاد تعاونی، یک نمونۀ برجسته برای زیست اجتماعی و احساس مسئولیت اجتماعی است و در روایات، تعاون مکرراً در کنار امر به معروف و نهی از منکر قرار گرفته است.
🔘 آدمها به سادگی تن به زندگی جمعی نمیدهند چون درواقع با زندگی جمعی، نهتنها خلوت خودت را بههم زدهای، بلکه خلوت خانوادگی خودت را هم بههم زدهای و بخشی از زندگیات را برای جامعه گذاشتهای.
🔘 وقتی میخواهیم استغفار کنیم از چه چیزی باید بیشتر استغفار کنیم؟ از اینکه «من زیاد آدم اجتماعیای نیستم» باید توبه کنیم تا این بیماری در ما برطرف بشود. باید ضجّه بزنیم تا فردی زندگیکردن و علاقۀ به فردی زندگیکردن در ما از بین برود.
🔘 اگر آموزشهای دینی درست بود الان همه میدانستند بزرگترین گناه، ترک زیست اجتماعی و ترک مسئولیت اجتماعی است که البته اسمش همان «امر به معروف و نهی از منکر» است.
🔘 اگر دنبال معنویت و ارتباط با خدا هستیم، و اگر تمنای ظهور داریم، باید بدانیم از چه راهی میتوانیم به خدا و ظهور نزدیک بشویم و چرا از خدا دور شدهایم؟ عدم احساس مسئولیت اجتماعی (یا همان امر به معروف و نهی از منکر) یکی از دلایل مهم دور شدن ما از خداست.
🔘 معرفی مفاهیم و مباحث دینی بدون توجه به زندگی اجتماعی و مسئولیت اجتماعی، خراب معرفی کردن دین است مثلاً اگر کسی دربارۀ توکل به خدا صحبت کرد ولی به رابطۀ توکل با زندگی اجتماعی و مسئولیت اجتماعی هیچ اشاره نکرد، این خراب معرفی کردن دین است.
🔘 اگر از بعثت و تاریخ پیغمبر(ص) حرف بزنیم ولی مسئلۀ هجرت را برجسته نکنیم، این خیانت است. پیامبر(ص) دستور داد هر کسی مسلمان شد، به مدینه هجرت کند و این یک مسئلۀ مهم اجتماعی بود که زندگی فردیِ مسلمانها را بههم ریخت. هرچند بعد از پیامبر(ص) مسلمانها کمکم در لاک فردیّت خود فرو رفتند؛ بهحدی که وقتی حضرت زهرا(س) هم ضجّه زد، اینها بیرون نیامدند.
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۱/۲۲
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7254
@Panahian_text
🔴 مهمترین جلوۀ غرورِ بعد از خوببودن، «فردیّت در امور معنوی» و «اجتماعینبودن» است
🔴 با اخلاق فردیِ عالی هم ظهور واقع نمیشود؛ اخلاق اجتماعی و ازخودگذشتن در عمل اجتماعی لازم است
📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۹
🔻 کسی که معنویاتی دارد اما طمع خدمت به مردم ندارد، حتماً دچار غرور معنوی است
🔻 هر کار خوبی انجام دادی بعدش ببین دچار غرور معنوی شدهای یا نه؟ چون نفس انسان مکّار است و خوبیها را مال خود میکند
🔻 دینداری، اخلاق، معنویت و نمازی که آدم را اجتماعی بار نیاورند، بیتردید انحرافی هستند
🔻 تزکیۀ نفس با ازخودگذشتن در عمل اجتماعی حاصل میشود
_
🔘 نفس انسان، مکّار است؛ شما به سمت هر خوبیای بروی، آن خوبی را مال خود میکند. مثلاً اگر نفس شما نتواند، شما را بینماز کند و شما اهل نماز و مسجد بشوی، شما را مغرور میکند و میگوید «من همانم که به مسجد میروم!» یعنی همان غرور معنوی.
🔘 هر کار خوبی انجام دادی، بعدش باید ببینی آیا غرور معنوی پیش آمده یا نه؟ اگر کسی از کارِ خوب شما خبر نداشته باشد، شما نمیتوانید ریا کنید، اما عُجب، اینطور نیست، حتی اگر کسی هم نباشد، باز عُجب و غرور اتفاق میافتد.
🔘 امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «يَعْمَلُ الْأَعْمَالَ الصَّالِحَةَ وَ هُوَ عَلَى وَجَل» مؤمن وقتی کار خوبی انجام داد بعدش دچار ترس میشود از اینکه نفسش شروع به بهرهبرداری کند.
🔘 ما باید بعد از خوببودن، مواظب باشیم که دچار انانیّت، عجب و غرور معنوی نشویم. مهمترین جلوۀ انانیّت بعد از خوببودن، فردیّت در امور معنوی و اخلاقی و اجتماعینبودن است.
هرکسی دید که زیاد طمع خدمت به مردم و دغدغۀ جامعه را ندارد ولی معنویاتی دارد، حتماً دچار غرور معنوی است. این یکی از علامتهای غرور است.
🔘 انانیّت در کجا بیشتر از بین میرود؟ آیا با نماز شب، یا غلبه بر خواب و خوراک، این انانیّت از بین میرود؟ یا آنجایی که وارد جامعه میشوی تا به مردم خدمت کنی اما صدمه میخوری و حرف میشنوی!
🔘 اگر کسی بخواهد با امربهمعروف و نهی از منکر، آنهم با رفق و مدارا، به جامعه خدمت کند، باید از آبروی خودش بگذرد. همانطور که اهلبیت(ع) و اولیاء خدا از آبرو گذشتند.
🔘 مجاهدتکردن در راه علیبنابیطالب(ع) برای حضرت زهرا(س) گذشتن از آبرو بود. برای یاریِ امامحسین(ع) هم باید از آبرویت میگذشتی. چون در آنزمان به خودِ امیرالمؤمنین(ع) و خودِ اباعبدالله الحسین(ع) هم توهین میکردند.
🔘 حضرت خدیجه(س) در ابتدای بعثت که دورۀ غربت پیامبر(ص) بود به ایشان کمک کرد و هستی خود را در اختیار او گذاشت و از آبرو و اعتبارش گذشت با اینکه ایشان و خودِ پیامبر(ص) را هم تمسخر میکردند.
🔘 اگر آدم یکذره بخواهد احترام و آبروی خودش را حفظ کند، اصلاً نباید وارد جامعه بشود و دخالت بکند، نباید حرفی بزند که به او حرف بزنند. شما برای امربهمعروف و نهیازمنکر، باید روی نفس خودت پا بگذاری.
🔘 الان شما آدم مؤمن و محترمی هستی. یکدفعهای شیطان یک جایی که باید امر و نهی بکنی، میگوید «نگو! حرمتَت شکسته میشود» درحالیکه حضرت زهرا(س) همۀ آبرو و حرمت خودش را در راه امیرالمؤمنین(ع) خرج کرد.
🔘 تزکیۀ نفس با ازخودگذشتن در عمل اجتماعی است. چرا همۀ خوبیها یک قطره است در مقابل اقیانوس امر بهمعروف و نهیازمنکر؟ چون شما در امر و نهی، آنقدری که از خودت میگذری حتی در جهاد فی سبیلالله هم آنقدر از خودت نمیگذری.
🔘 ما معمولاً در مسائل اقتصادی، اجتماعی نیستیم. همینجاها ایمانمان به خدا مشخص میشود؛ مثلاً اینکه دربارۀ مسئولیت اجتماعی و امر به معروف و نهی از منکر، در عرصۀ اقتصادی چگونه عمل میکنیم؟
🔘 مسئولیت اجتماعی داشتن در امر اقتصاد و معیشت در این است که بهجای اینکه خودت تنهایی با پولت کار کنی، تعاونی راه بیندازی و با یک عدهای مشارکت کنی. بله ممکن است عُرضۀ تو بیشتر از شرکایت باشد، بگذار یک چیزی از شما به بقیه برسد و دست چهار نفر دیگر را هم بگیر.
🔘 درس اخلاق و دینداری واقعی آن چیزی است که آدم را اجتماعی بار بیاورد. اگر دینداری، اخلاق، معنویت و حتی نماز جماعت، آدم را اجتماعی بار نیاورد، بیتردید انحرافی هستند. این دین و اخلاق و معنویت، مال مغروران است و این افراد را عُجب فرا گرفته است.
🔘 با اخلاق فردی، ظهور واقع نمیشود. البته اخلاقی فردی را نفی نمیکنیم، بلکه میگوییم: معیار اصلی «اخلاق اجتماعی» است. اخلاق فردی، مقدمه و دستگرمی است. با اخلاق فردی خودت را آماده میکنی، اما آنجایی که باید با نفس و ابلیس، حسابی کُشتی بگیری، اخلاق اجتماعی و مسئولیت اجتماعی است.
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۱/۲۳
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7256
@Panahian_text
🔴 در مقابل باندهای مافیایی قدرت و ثروت، ساختار امر بهمعروف و نهیازمنکر و احساس مسئولیت اجتماعیِ مردم قرار دارد
🔴 جای مسئولیت مردم را نمیشود پُر کرد؛ حتی با مسئولین خوب و قانون و نظارت قوی
📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۱۰
🔻 طبق آیه قرآن، اگر «ساختار امر بهمعروف و نهیازمنکر» در جامعه پیاده نشود، باندهای مافیایی قدرت و ثروت، ما را اداره میکنند
🔻 امر بهمعروف و نهی از منکر، شامل احساس مسئولیت اجتماعیِ مردم و پیوند قوی بین کسانی است که این مسئولیت را پذیرفتهاند
🔻 بالاترین مقاومت ابلیس در آخرالزمان برای این است که مؤمنین باهم پیوند اجتماعی قوی برقرار نکنند
🔻 بدون حضور مردم در عرصۀ مسئولیت اجتماعی، نصف دین را باید کنار گذاشت!
_
🔘 امروز الگوی بعثت در مقابل ما قرار دارد و باید ببینیم بر اساس این الگو، پیامبر(ص) درگیر چه مسائلی بود و بعد، این مسائل را در زمان غیبت و در آستانۀ ظهور حل کنیم.
🔘 وقتی برای ادارۀ جامعه و زندگی در یک امّت اسلامی دنبال الگو باشیم، به «ساختار امر به معروف و نهی از منکر» میرسیم. امر به معروف و نهی از منکر، شامل احساس مسئولیت اجتماعی آحاد مردم و پیوند اجتماعی بین کسانی است که این مسئولیت اجتماعی را دارند. این ضمانتی برای اجرای حق در جامعه است.
🔘 اگر بهجای ساختار امر به معروف و نهی از منکر، و بهجای سیستم احساس مسئولیت مردمی با پیوندهای اجتماعی «بروکراسی» را قرار بدهیم درواقع طرح و نقشۀ خدا را بههم زدهایم چون خدا ما را برای رشد آفریده و قطعاً بخشی از رشد ما با حضور در این ساختار است.
🔘 حتی پیامبران و اوصیا هم حق نداشتند جای مردم بنشینند و کاری که باید خودِ مردم به عهده میگرفتند، انجام بدهند. لذا آنجاهایی که مردم مسئولیت اجتماعی خود را انجام ندادند، اولیاء خدا مظلوم واقع شدند و اسلام ضربه خورد و الا برای اولیاء خدا کاری نداشت که عدهای را دور خود جمع کنند و یک باند سیاسی تشکیل بدهند با همان، جامعه را اداره کنند.
🔘 جای مردم را نمیشود پُر کرد. اینکه بخواهیم مسئول خوب یا قانون خوب و نظارت قوی را بهجای احساس مسئولیت مردم بگذاریم، واقعاً شدنی نیست چون بر خلاف فلسفۀ خلقت بشر است؛ یک مرحله از رشد بشر در جریان مسئولیت اجتماعی است.
🔘 ما انقلاب کردیم تا حاکمیت اسلامی در جامعه فراهم بشود و حاکمیت اسلامی یعنی حاکمیت مردمی؛ اینهم با احساس مسئولیت اجتماعی و حضور و مشارکت مردم ممکن میشود.
🔘 شما اگر نخواهی در عرصۀ مسئولیت اجتماعی و پیوند بین کسانی که احساس مسئولیت اجتماعی دارند حاضر بشوی، نصف این دین به دردت نمیخورد و همان دینها و معنویتهای تحریفشده برایت کافی است!
🔘 اگر نخواهید ساختار امر به معروف و نهی از منکر و احساس مسئولیت اجتماعی را در جامعه پیاده کنید، میدانید جایگزینش چه خواهد شد و چه کسانی شما را اداره میکنند؟ باندهای مافیایی قدرت و ثروت.
🔘 قرآن میفرماید: «الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ...» ارتباط منافقان با هم خیلی محکم است. اینها چون خدا را ندارند و از قدرت دین هم ترس دارند، لذا در مقابل دین، پیوند محکمی باهم دارند(البته به ظاهر)
🔘 منافقین، اول یک پیوند مافیایی و باند سیاسی قدرت تشکیل میدهند و بعد، ثروت را جمع میکنند و از پخشکردن آن بین مردم، امساک میکنند. لذا برخی از باندهای سیاسی وقتی حاکم میشوند مردم کلاً فقیرتر میشوند.
🔘 طبق آیه قرآن، در مقابلِ این باندهای مافیایی نفاق، ساختار امر به معروف و نهی از منکر قرار دارد. میفرماید: مؤمنین و مؤمنات هم یار و یاور و پشتیبان هم هستند و پیوند خوب باهم دارند «بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ» بالاترین مقاومت از سوی ابلیس در آخرالزمان برای این صورت میگیرد که مؤمنین اینگونه نباشند.
🔘 شیطان کاری میکند که مؤمنین با هم اختلافات زیادی پیدا کنند. طبق روایت، مؤمنین در آخرالزمان، همدیگر را لعنت میکنند. ابلیس این کار را میکند، چون میخواهد اینها باهم متحد و یکپارچه نشوند. الآن شما این را در جامعه میبینید. در جبهۀ باطل، همه پشت هم هستند اما در جبهۀ حق، کسی حاضر نیست پشتسر کسی برود و از او حمایت کند یا او را تأیید و تقویت کند.
🔘 الان مشارکت حقیقی مردم در وضعیت سیاسی کشورمان خیلی ضعیف است، به دلیل اینکه باندهای قدرت تصمیم میگیرند که لیست به مردم بدهند. نامزدها زیاد از بدنۀ جامعه، بالا نمیآیند. حتی اگر اینها آدمهای خوبی باشند و نماز شب بخوانند باز هم روشی که مافیایی باشد غلط است و مردم باید خیلی جدیتر از این حرفها وارد بازی بشوند.
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۱/۲۴
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7257
@Panahian_text
🔴 برای اینکه قدرت و ثروت جامعه، چپاول نشود باید قدرت بین مردم پخش بشود
🔴 چگونه میشود قدرت را بین مردم تقسیم کرد؟ با ساختار امربهمعروف و نهیازمنکر
📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۱۱
🔻 الان خیلیها اهل نماز و روزهاند و خیلی از احکام دین هم اجرا میشود؛ پس پیامبر(ص) دنبال چه امری بود که محقق نشد؟
🔻 آنچه با بعثت محقق نشد، سیستمی بود که با تقسیم قدرت بین مردم، جلوی ظلم را بگیرد و آن «ساختار امر بهمعروف و نهی از منکر» است
🔻 تقسیم قدرت بین مردم بهوسیلۀ «نظام امر بهمعروف و نهی از منکر» نشانۀ آمادگی ما برای ظهور است
🔘 زندگی خوب یعنی شکوفایی استعدادها و رسیدن به خواستههایمان بدون اینکه مزاحمت برای دیگران ایجاد کنیم. دینی که پیامبر(ص) بر آن مبعوث شد، برنامهای است برای شکوفایی همۀ استعدادهای انسان و تحقق همۀ خواستههای انسان، بدون مزاحمت برای دیگران.
🔘 پیامبران دنبال این هستند که ما بتوانیم خود را بشناسیم و استعدادهای خود را بروز بدهیم و به خواستههایمان برسیم. اما سرِ راه این هدف، مانع هست؛ آنهم اذیت و ظلم انسانها به همدیگر است، این مانع باید برداشته بشود.
🔘 طرح پیامبر(ص) برای تحقق خواستۀ فوق این است «قدرت بیجا به کسی ندهید، نگذارید باندهای قدرت و ثروت بر شما سیطره پیدا کنند، به شما ظلم کنند، شما را محدود کنند و اجازۀ شکوفایی استعداد به شما ندهند»
🔘 پیامبر(ص) چگونه این طرح را اجرا میکند؟ با ساختار امر بهمعروف و نهی ازمنکر؛ این ساختار، قدرت را بین مردم پخش میکند و همۀ مردم را در کنترل قدرت، فعال میکند.
🔘 همین دولت فعلی که شعارهایش خوب است، عدالتخواه است، دنبال اشرافیگری نیست، دنبال مدیریت جهادی است و... اگر قدرت در این دولت خوب، محدود بشود و در همین ایام بهدست مردم نرود، مثل یک گوشت لخمی خواهد بود که گربههای عرصۀ قدرت برایش نقشه میکشند که آن را بدزدند و این کار را هم خواهند کرد.
🔘 برای اینکه قدرت سالم بماند، باید آن را بین مردم پخش کنید و در مثال فوق، باید آن را مثل گوشت نذری، ریز ریزش کنید و به همۀ مردم بدهید.
🔘 اگر مردم یک محله، همۀ طلاهای خود را در یک خانهای جمع کنند، و برایش نگهبان هم بگذارند بالاخره یک دزدی میآید و آن طلاها را میبرد ولی اگر هر کسی یکذره طلا در خانۀ خودش نگه دارد، آن دزد که نمیتواند همۀ خانهها را بزند.
🔘 وقتی طلاها در همۀ خانهها پخش بشود، همه نگهبان هستند «كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِه» اگر هم دزد خانۀ یک نفر را بزند، او به دیگران خبر میدهد و همه هوشیار میشوند.
🔘 ما از سراسر کشور پولهای بیمهمان را اینجا در تهران در یک حساب میریزیم، خُب بالاخره یکی پیدا میشود که برای تصاحب آن، یک نقشهای میریزد.
🔘 باید ساختار درستی طراحی کرد که زمینۀ دزدی و رانتخواری فراهم نشود؛ این یعنی هرچه مردمی کردن قدرت. امر به معروف و نهی از منکر، قدرت را پخش میکند و اگر وارد عرصۀ اقتصاد بشود، ثروت را هم پخش میکند، «لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» را محقق و «تعاون بر تقوا» را ایجاد خواهد کرد.
🔘 پیامبر(ص) دنبال این نبودند که فقط زمان خودشان همهچیز درست بشود بلکه میخواستند حیات بشر تغییر پیدا بکند. اما هنوز این هدف محقق نشده است. ائمۀ هدی(ع) را به شهادت رساندند، خانهنشین کردند، اینهمه جنایت در حق مردم انجام شد.
🔘 الان خیلیها در دنیا نماز میخوانند و روزه میگیرند، خیلی از احکام اسلام اجرا میشود، خیلیها محجبه هستند، حتی خیلیها نمازشبخوان هستند. پس پیامبر(ص) دنبال چه چیزی بود که محقق نشد؟
🔘 آن چیزی که بعد از بعثت، محقق نشد و اساس اسلام را تشکیل میدهد، سیستمی بود که مردم بتوانند جلوی ظلم را بگیرند تا شکوفایی استعداد و رسیدن به خواستهها فراهم بشود و آن، «ساختار امر بهمعروف و نهی از منکر» است.
🔘 منتظر یک قهرمان نباشیم که بیاید و مشکل را حل کند، در جوامع مختلف قهرمانهایی(مثل گاندی، ماندلا و...) بودند اما مشکل حل نشد. راهش این است که قدرت تقسیم بشود و طرحش را اسلام دارد؛ طرحش امر به معروف و نهی از منکر است البته با همۀ جزئیاتش.
🔘 قبل از ظهور، ما هرچه عقل و تجربۀ بشری و فهم از دین داریم باید بهکار ببندیم تا این ساختار اجرا بشود. ساختار امر بهمعروف و نهی از منکر، یعنی یک ساختار و نظامی که در آن، قدرت بین مردم تقسیم شده و تکاثر قدرت و ثروت وجود ندارد، ما باید به سمت این نظام برویم تا آمادگیمان را برای ظهور اعلام کنیم.
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۱/۲۵
📢صوت: @panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7260
@Panahian_text
🔴 آیا مردمیکردن حکمرانی به نفع مردم است؟
🔴 اگر مردم، دین را نخواستند و نگذاشتند کارها به آنها سپرده بشود، چه؟
📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۱۲
🔻 نبرد فرهنگی ما در آخرالزمان این است که زندگی جمعی مسئولانه را برای اصلاح امور انتخاب کنیم و آن را بخش مهمی از معنویت بدانیم
🔻 آیا مردم مصلحت خود را درست تشخیص میدهند؟ اگر اطلاعات درست به مردم داده شود و اغواگری نشود، مردم نوعاً و غالباً راه درست را انتخاب میکنند
🔻 اگر برجامیان اطلاعات درست به مردم میدادند، مردم از اول همراهی نمیکردند
_
🔘 طبق برخی روایات، جاانداختن امر بهمعروف و نهی ازمنکر، قبل از ظهور خیلی سخت است. چرا؟ تحلیل بنده این است که چون در زندگی فردی-که محصول تمدن غرب است- دخالت ندادن مردم در امور، خیلی تقویت شده و اصلاً بعضیها به دخالت نکردن در سیاست و نپرداختن به امور اجتماعی پُز میهند و افتخار میکنند.
🔘 در آخرالزمان و قبل از ظهور، نبرد فرهنگی و فکری ما این است که این زندگی جمعی مسئولانۀ فعالانه را برای اصلاح امور، انتخاب کنیم و این را بخش جدّی از معنویت و سیر و سلوک خودمان بدانیم.
🔘 امر به معروف و نهی از منکر، ساختاری است که مشارکت مردم را در ادارۀ امور خودشان، حداکثری میکند و به مردم اعتبار و قدرت میدهد و قدرتمند شدن نابجا و زیادیِ بسیاری از افراد و باندها را از بین میبرد. ولی اگر مردم، دین را نخواستند، چه؟
🔘 خداوند با توصیۀ محکمی که برای امر به معروف و نهی از منکر دارد، در واقع به جامعۀ بشری این اعتماد بزرگ را میدهد که «وقتی مردم حضور و مشارکت داشته باشند، راهی غیر از راه خدا را انتخاب نخواهند کرد.
🔘 الآن ممکن است در دنیا و کشور خودمان، مردم راههای غلط را انتخاب کنند، یا در رأیگیریها اشخاص غیرشایسته را انتخاب کنند، بهدلیل اینکه قدرتمندان، از طریق رسانههای رذل، با وارونه جلوهدادن حقایق و دروغپراکنی، مردم را مأیوس میکنند تا مردم استضعاف را بپذیرند.
🔘 ولی اگر مردم تحت تأثیر اغواگری نباشند، نوعاً و غالباً بهدرستی انتخاب و عمل خواهند کرد، مخصوصاً در آخرالزمان که مردم با تجربۀ بشری، نتیجۀ راههای غلط را دیدهاند.
🔘 پس اینکه بگوییم «اگر مردم نخواستند کار به آنها سپرده بشود، چه میشود؟» فرض محالی است. همین الان در جامعۀ خودمان، اگر کار به مردم سپرده بشود و اطلاعات درست به مردم داده بشود، مردم بهترین انتخاب را میکنند تا منافعشان تأمین بشود.
🔘 در دولت قبلی، در ماجرای برجام و ارتباط با آمریکا، برجامیان اطلاعات غلط به مردم دادند. مردم ما هم صلحجو هستند و از سرِ عافیتطلبی و تنبلی رأی ندادند، بلکه گفتند اگر یک راه معقولی وجود دارد، چرا به خودمان سخت بگیریم؟
🔘 اگر اطلاعات درست به مردم داده میشد، همین احساسی که مردم در سالهای آخر دورۀ برجامیان داشتند، همان اول هم پیدا میکردند و با آنها همراهی نمیکردند.
🔘 آیا مردمیکردن حکمرانی به نفع مردم است؟ بله. آیا مردم مصلحت خویش را درست تشخیص میدهند؟ غالباً بله؛ البته ممکن است موارد نادر هم پدید بیاید ولی اگر مردم اطلاعات دقیق داشته باشند معمولاً درست اقدام میکنند.
🔘 رسولخدا(ص) میفرماید: اگر امر به معروف و نهی نکردید، سلطه اشرار واقع خواهد شد «لَيُسَلِّطَنَّ اللَّهُ شِرَارَكُم» رهبر انقلاب دربارۀ این روایت فرمود: امر بهمعروف و نهی از منکر، جهتش، ضدّ سلطه اشرار است، یعنی این امر و نهی، باید در مقابل سلطه اشرار باشد.
🔘 ایشان میفرماید: اولویت امر و نهی را آنجاهایی قرار بدهید که باعث تسلّط اشرار است؛ مثلاً اگر یک جوانی، یک زنی، حجابش خوب نبود ولی گناهش موجب تسلّط اشرار نمیشد، او در اولویت نیست...
🔘 برای اینکه تشخیص بدهیم اولویت در امر به معروف و نهی از منکر چیست، بینش سیاسی لازم است. مثلاً آیا مرگ بر آمریکا و مرگ بر بیحجاب، هر دو یک وزن دارد؟! ما نمیگوییم مسئلۀ بیحجابی مهم نیست؛ بلکه میگوییم باید دید کدامیک مهمتر است؟
🔘 رهبر انقلاب میفرماید: بعضی تصوّر میکنند امر به معروف و نهی از منکر، منحصر میشود به اینکه انسان به فلان زن یا فلان مردی که یک فرع دینی را رعایت نمیکند تذکّر بدهد... مهمترین قلم امر به معروف و نهی از منکر عبارت است از امر به بزرگترین معروفها که در درجه اوّل عبارت است از ایجاد نظام اسلامی و حفظ نظام اسلامی؛ حفظ عزّت و آبروی ملّت ایران... اعتلای فرهنگ...رونق دادن به اقتصاد و تولید...
🔘 کسی که وضعیت معیشت و نان و آب مردم را درست کرده است اگر به آنها بگوید «حجاب داشته باشید» مردم از او قبول میکنند.
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۱/۲۶
📢صوت: @panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7262
@Panahian_text
🔴 شهید صدر: مردم زمان پیامبر(ص) با دیدن فواید دین، آن را پذیرفتند؛ نه صرفاً با اصول عقاید
🔴 رهبر انقلاب: باید مفاهیم دینی را عملیاتی کنیم تا طعم آن در جامعه چشیده بشود
📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۱۳
🔻 ضعفهای ما در تبیین دین دقیقاً چه چیزهایی است؟
🔻 در اساسیترین مسائل، رهنمودهای امامین انقلاب را در امر تبیین، اجرا نکردهایم
🔻 طبق کلام امام(ره)، فاصله ادبیات حوزه و دانشگاه باید کم بشود و حوزویان، ملموستر با واقعیتها، مسائل را بیان کنند
🔻 امروز باید دین را بهگونهای جهانی عرضه کنیم که همه آن را بهعنوان یک روش معقول برای زندگی بپذیرند
_
🔘 ما باید امروز دین را به گونهای جهانی عرضه کنیم که آن مسیحی یا آتئیست که در گوشهای از دنیا زندگی میکند هم دین را بهعنوان یک روش معقول برای زندگی بپذیرد. در این صورت میتوانیم دین را به جوان خودمان هم انتقال بدهیم.
🔘 در جلسات قبل گفتیم «جهاد تبیین لازم شده است چون ما در تبلیغات ضعیفیم و آنطور که باید و شاید درست عمل نکردهایم» حالا سؤال این است که ضعفهای ما در تبیین دین دقیقاً چه چیزهایی است؟
🔘 امام(ره) در سال آخر عمر شریفشان فرمود: «فرهنگ دانشگاهها و مراکز غیرحوزهای به صورتی است که با تجربه و لمس واقعیتها بیشتر عادت کرده است، تا فرهنگ نظری و فلسفی. باید با تلفیق این دو فرهنگ و کم کردن فاصلهها، حوزه و دانشگاه درهم ذوب شوند، تا میدان برای گسترش و بسط معارف اسلام وسیعتر گردد.» (صحیفه امام/ج21/ص99)
🔘 این کلام امام یعنی فاصله ادبیات حوزه با ادبیات دانشگاه باید کم بشود و حوزویان، یکمقدار ملموستر و درگیرتر با واقعیتها مسائل را بیان کنند. صرفاً استدلال عقلی و برهان نظری نیاوریم؛ کمی هم با ادبیات واقعگرایانه سخن بگوییم.
🔘 امام میفرمود: اگر حوزه اقدام شایسته در تبلیغ برای جوانها نکند جوانها جذب لیبرالها میشوند... ما به این کلام امام، گوش نکردهایم و کم نیستند جوانهایی که جذب لیبرالها شدند. لیبرالها وانمود میکنند که «ما واقعبین هستیم» و بعد ذهن جوانها را خراب میکنند. درحالیکه اساساً دین، ما را به واقعبینی دعوت کرده است.
🔘 ما در حوزه، بیشتر یاد میگیریم که برای اثبات حقایق، استدلال بیاوریم و کمتر یاد میگیریم چگونه حقایق را توصیف کنیم درحالیکه ادبیات قرآن و روایات، بیشتر توصیفی است، مثلاً مؤمنان را توصیف میکند یا آثار و فوائد مفاهیم دینی (مثل امامت) را توضیح میدهد.
🔘 شهید صدر، فقیه و فیلسوف بزرگ میفرماید: «اینکه مسلمانان صدر اسلام در راه اسلام ازخودگذشتگی میکردند به خاطر بهشت و جهنم نبود، بلکه بهخاطر این بود که به اسلام عشق میورزیدند و میدیدند که جاهل بودند و اسلام آمد و آنها را عالم کرد، پراکنده بودند اسلام آمد آنها را یکپارچه کرد، فقیر بودند سیرشان کرد...» (حوزه و بایستهها؛ محمدباقر صدر)
🔘 یعنی گرایش مردم به دین در زمان پیامبر(ص) صرفاً به خاطر اعتقادات نبود، بلکه آثار اجتماعی حرکت پیامبر(ص) را دیدند یعنی بهخاطر اصول عقاید، رفتارشان دینی نشد، بلکه بهخاطر اینکه فوائد دین را دیدند، رفتارشان دینی شد.
🔘 الآن هم ما باید فوائد دین را برای مردم بگوییم. ولی این ادبیات، در تبلیغات دینی ما و خصوصاً در آموزش و پرورش نیست. الان ما وقتی میخواهیم دین را یاد بدهیم اصول عقاید یاد میدهیم.
🔘 رهبر انقلاب بیش از بیست سال پیش فرمودند: همانطور که شما وقتی میخواهید مردم را به انجام حج، ترغیب کنید، فلسفۀ حج و آثار و فوایدش را میگویید، برای ولایت فقیه هم همینطور تبیین کنید. (15/11/1376) آیا ما یک کتاب دربارۀ ولایت فقیه داریم که بهجای پرداختن به مبانی ولایت فقیه، آثار و نتایج ولایت فقیه را در یک جامعه بیان کند؟ اینها ضعف ما در تبلیغات است.
🔘 ما در اساسیترین مسائل، رهنمودهای امامین انقلاب را در امر تبیین، اجرا نکردهایم. لذا یک تهیهکننده، دستش خالی است چون موادّ خام اولیه مثل کتاب و... در اختیارش نیست که آن را به یک محصولِ رسانهای تبدیل بکند، چون منِ طلبه، کتابی متناسب با زمانۀ خودمان ننوشتهام که از آن، یک قصۀ قشنگ دربیاورد.
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۱/۲۷
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7264
@Panahian_text
🔴 امامحسن(ع) و امامحسین(ع) متفاوت عمل نکردند؛ اتفاقاً مشابه عمل کردند!
➖هر دو امام، تا وقتی مردم پای کار بودند، پای کار ایستادند
➖وقتی مردم پای کار نیامدند، هر دو امام برای «حفظ عزت» اقدام کردند
📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۱۴
🔻 چگونه با صلح امامحسن(ع) عزّت ایشان و مؤمنین حفظ شد؟
🔻 وقتی مردم پای کار نیایند، امام آخرین سنگر را حفظ میکند؛ آخرین سنگر «جان» و «آبرو» نیست؛ عزّت است
🔻 امامحسن(ع) بعد از صلح، پنهانی شروع به شبکهسازی و سازماندهی افراد کرد
🔻 چرا برخی بهجای اینکه بگویند «پیامبر الگوی ماست» میگویند «مدینةالنبی الگوی ماست»؟
🔻 بعضیها دنبال جامعۀ مهدوی نیستند؛ دنبال شکلدادن جامعهای مثل کوفه هستند!
_
🔘 در این جلسه، بخش جدیدی از بحث تاریخ بعثت و عصر ظهور را با نکات مهمی دربارۀ دوران امام حسن(ع) شروع میکنیم و به سؤال مشهور «چرا امام حسن(ع) صلح کرد و امام حسین(ع) جنگ کرد؟» از زاویۀ دیگری پاسخ میدهیم.
🔘 نه امام حسن(ع) و امام حسین(ع) متفاوت عمل کردند، نه مردم در زمان این دو امام متفاوت عمل کردند! اما تشابه عملکرد این دو امام در چه بود؟
🔘 تشابه اول اینکه هر دو امام، به مردم بها دادند و تا وقتی مردم پای کار بودند، ایشان هم پای کار ایستادند. هر دو «لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» را عمل کردند؛ یعنی خودشان جای مردم کار نکردند بلکه منتظر نصرت از جانب مردم شدند؛ یعنی منتظر شدند مردم وظیفهشان را در قیام به قسط-که امر به معروف و نهی از منکر هم بخشی از آن بود- انجام بدهند.
🔘 تا وقتی مردم، پای رکاب امامحسن(ع) بودند، ایشان لشکرگاه تشکیل داد و حرکت کرد، اما وقتی مردم عقب نشستند، امام هم عقب نشستند. امامحسین(ع) هم وقتی مردم ایشان را دعوت کردند، به سمت کوفه حرکت کرد و وقتی مردم دعوتشان را شکستند و ایشان را محاصره کردند، فرمود «من را رها کنید که برگردم»
🔘 اگر به امامحسین(ع) هم مثل امامحسن(ع) اجازه داده بودند که برگردد، ایشان هم برگشته بود، اما نگذاشتند و ایشان را محاصره کردند. پس امامحسین(ع) هم عین امامحسن(ع) عمل کردند.
🔘 دومین تشابه عمکرد امامحسن(ع) و امامحسین(ع) این است که وقتی مردم پای کار نبودند، هر دو امام، یک کار کردند و آن «حفظ عزت» بود. امام حسین(ع) فرمود «هیهات مِنّا الذّلّه»؛ ذلّت را نمیپذیرم. ایشان نه فقط برای عزّت خودش، بلکه برای عزّت اسلام و مؤمنین اقدام کرد.
🔘 امام حسن(ع) هم با پذیرفتن صلح، عزت خودش و عزت مردم را حفظ کرد، چون اگر وارد جنگ میشد، یارانشان به ایشان خیانت میکردند و شکست میخوردند و ایشان را هم تحویل معاویه میدادند.
🔘 چرا مردمی که از ظلم معاویه و مهر امام حسن(ع) خبر دارند، باز به سمت معاویه میروند؟ این بدبختی در طول تاریخ، دامن بشریت را گرفته؛ یعنی ولایتگریزی و طاغوتپذیری(مرعوب شدن در مقابل ستمگران)
🔘 در مدیریت ولایی اولاً تا وقتی مردم پای کار باشند امام هم هست. پیامبر(ص) هم تا وقتی مردم مدینه پای کار نیامدند، در شعب ابیطالب اسیر بودند. امیرالمؤمنین(ع) هم تا وقتی مردم پای کار نیامدند، خلافت را بهدست نگرفتند.
🔘 ثانیاً وقتی مردم پای کار نیامدند، امام آخرین سنگر را حفظ میکند؛ آخرین سنگر «جان» و «آبرو» نیست؛ بلکه عزّت است. البته خیلی به امام حسن(ع) توهین شد؛ حضرت از آبروریزیهای خُرد صرفنظر کرد تا یک عزّت کلان برای جبهۀ حق پدید آورد.
🔘 برخی اصحاب امامحسن(ع) مخفیانه به معاویه نامه نوشتند که «شما بیایید؛ ما در میانۀ جنگ، امامحسن را دستبسته به شما تحویل میدهیم!» طبق برخی از اسناد، بعضیها در کشورمان و در اوج جنگ، مشابه همین حرف را به دشمن گفتند که «شما به امام(ره) سخت بگیرید تا قبول کند!» خیلی از تحریمهای اخیر هم بهخاطر این بود که بعضیها از اینطرف به آمریکا گفتند «ایران را تحریم کن، تا کوتاه بیایند!»
🔘 بعضیها از مدینۀ پیامبر(ص) خیلی خوشحالند؛ اینها نمیگویند پیغمبر(ص) الگوی ماست، بلکه میگویند «مدینة النبی الگوی ماست!» چرا؟ چون در مدینه، منافقینی بودند که هر غلطی میکردند، وقتی اینها میگویند «آزادی» منظورشان آزادکردن منافقین است. اینها دنبال جامعۀ مهدوی نیستند بلکه دنبال شکلدادن جامعهای مثل کوفه هستند.
🔘 امام حسن(ع) بعد از ماجرای صلح، یک حرکتی را شروع کرد که برای ما خیلی مهم است؛ ایشان بهطور پنهانی شروع به تربیت و سازماندهی افراد کرد، شیعیان را باهم مرتبط کرد؛ در واقع شبکهسازی از زمان امام حسن(ع) شروع شد و این شبکهسازی موجب عزت میشود. اعضای همین شبکه، بعداً همدیگر را در کربلا پیدا کردند و پای عزت ایستادند.
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۱/۲۸
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
panahian.ir/post/7267
@Panahian_text
🔴مرعوب شدن و کوتاهآمدن دربرابر طاغوت، یک بیماری است که تهِ دل همه هست
🔴توبه و استغفار یعنی از این حسّ پنهان در درون خودت پاک بشوی
📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۱۵
🔻 بعضیها تمایل دارند که طاغوت، آنها را اداره کند؛ این یک بیماری روانی بزرگ است!
🔻 چرا خیلیها ولایت اولیاءخدا را نمیپذیرند؟ چون نمیخواهند دردسرِ درگیری با طاغوت را بپذیرند
🔻عدمِ اجتناب از طاغوت، یک مانع بزرگ برای بندگی خداست؛ عقل و فکر را از بین میبرد و انواع ترسها و اضطرابها را ایجاد میکند
_
🔘 یک رازی هست که موجب میشود مرعوبین در مقابل مغرورین و مستکبرین کوتاه بیایند و ظلم را بپذیرند. تقریباً همه میدانند که ولایت به آنها کرامت و آزادی میدهد اما از آن صرفنظر میکنند چون نمیخواهند دردسرِ درگیری با طاغوت را بپذیرند.
🔘 توبه و استغفار یعنی از این حسّ پنهان در درون خودت پاک بشوی؛ تقرّب به خدا هم یعنی از ناخداها دور بشوی و آنها را ناخدا ندانی. کسانی در حدّ سیاستمداران برجسته در کشور ما هستند که طواغیت را در حدّ ناخدا قبول دارند. امام فرمود: آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند. اما هنوز برخی این را باور دارند.
🔘 حقیقت دین ما این است «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت» خدا را بندگی کنید و از طاغوت اجتناب کنید. هیچکدام از ما مشکلی با قسمت اول یعنی «بندگی خدا» نداریم؛ مشکل در «اجتناب از طاغوت» است. عدم اجتناب از طاغوت، یک بیماری است که تهِ دل همه هست و باید این را از دل بکَنیم.
🔘 انسان موجودی است که مرعوب میشود و اگر کسی با وحشیگری با او برخورد کند، معمولاً در مقابلش کوتاه میآید و برای اینکه دفعۀ بعد، به او حمله نکند دوست دارد به او مقرّب بشود.
🔘 چرا تمسخر در اسلام ممنوع است؟ چون اگر کسی شما را تمسخر کرد، شما دفعۀ بعد دوست داری پیش او طوری رفتار کنی که مسخرهات نکند و بگوید «بَهبَه!» یعنی تعریف او را میخواهی. همین اسارت، یک نوع بندگی است.
🔘 طاغوت یعنی هر کسی که بخواهد زندگیات را جهت بدهد و مستقیم یا غیرمستقیم به تو فرمان بدهد «اجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ» یعنی نگذارید کسی روی شما اثر بگذارد؛ این راز خلقت و راز دین است. مثأثر شدن از دیگران هم یک نوع بتپرستی است. همینکه از طاغوت ترسیدی یعنی عبد او شدهای.
🔘 اگر در مقابل طاغوت، مرعوب بشویم، خودمان عاملِ قدرت طاغوت خواهیم شد و طاغوت، با کمک ما، اولیاء خدا را میکشد؛ مثل یزید که اصلاً خودش جلو نیامد و بهوسیلۀ مرعوبین، امامحسین(ع) را به شهادت رساند.
🔘 قاتلان امامحسین(ع) با بندگی خدا «اعْبُدُوا اللَّهَ» مشکلی نداشتند و اهل نماز و عبادت هم بودند. مشکل آنها سرِ «و اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت» و مرعوبشدن در مقابل طاغوت بود.
🔘 در قرآن، بندگیِ طاغوت و عبودیتِ غیرخدا، خیلی ارزان است، لازم نیست به دستور طاغوت، حتماً کسی را ترور کنیم یا بین ما و طاغوت، ارتباط تشکیلاتی برقرار بشود، همینکه به طاغوت، میل پیدا کنیم کافی است!
🔘 طبق آیه قرآن، برخی گمان میکنند ایمان دارند اما تمایلشان به این است که طاغوت، آنها را اداره کند «يُريدُونَ أَنْ يَتَحاکَمُوا إِلَي الطَّاغُوتِ» این یک بیماری روانی بزرگ است.
🔘 خدا دستور داده به طاغوت کفر بورزیم «وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَکْفُرُوا بِهِ» کفر به طاغوت یعنی قبول نداشته باشیم که طاغوت، تأثیری در زندگیِ ما دارد، قبول نداشته باشیم که او میتواند غلطی بکند، مرعوبش نشویم و تشویق او را نخواهیم.
🔘 خدا یک قدرت ظاهری به طاغوت میدهد، مثلاً از نظر تکنولوژی یک برتریای به او میدهد و بعد، حال ما را میپرسد. اگر کسی یکذره در مقابل طاغوت، احساس ضعف کرد، باید گفت «چرا مرعوب شدی؟ چرا جا خوردی؟»
🔘 اگر در اثر ترس از تمسخر، قدرت، ثروت یا هر چیزی که طاغوت را بزرگ نشان میدهد، کم بیاوری یا اگر خوشَت بیاید که او تو را تأیید کند، خدا از تو بدش میآید؛ گناه اصلی این است.
🔘 درگیری اصلی قرآن این است که در مقابل تکبّر، تهدید و تمسخرِ طاغوت و هرکسی که با این سه ابزار، به تو حمله کند، بایستی و کم نیاوری و الا بندۀ خدا نیستی.
🔘 چرا برخی میل دارند بهسمت طاغوت بروند با اینکه عاشق طاغوت نیستند؟ یک عملیات روانی صورت میگیرد؛ در روانشناسی میگویند «کسی که مرعوب یک قدرتی بشود، دوست دارد به مرکز قدرت نزدیک بشود تا پناه بگیرد» البته خدا میفرماید «او به تو پناه نمیدهد و حالا تو با من در افتادهای»
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۱/۲۹
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
panahian.ir/post/7270
@Panahian_text
🔴 ایمان یعنی تو از چه کسی امنیت میگیری؟ از خدا یا طاغوت
🔴 کسی که به قدرت غیبی و حقیقی خدا اعتماد نمیکند بهسمت قدرت ظاهری و پوشالی طاغوت میرود
📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۱۶
🔻 اگر از قدرت خدا امنیت بگیری «عبد خدا» هستی و اگر از طاغوت امنیت بگیری «عبد طاغوت»
🔻 چرا بعضیها علاقه دارند عبد طاغوت بشوند؟
🔻 بر اساس تجربیات روانشناسی؛ آدمها پناهبردن به یک قدرت زورگو را بیشتر از آزادی دوست دارند
🔻 رهبر انقلاب: مستضعفانِ مرعوب، مؤثرترین ابزار قدرتمندیِ مستکبران و نردبان خودکامگی و سلطهجویی آنها هستند
🔻 اصحاب بدر، ضعفهایی داشتند که یاران امامعصر(عج) این ضعفها را ندارند
_
🔘 313 نفر اصحاب بدر، همیشه محترم بوده و هستند، ولی ای مردم، بیایید مانند اصحاب بدر نباشیم! یاران امامعصر(عج) مانند بدریون نیستند چون اصحاب بدر ضعفهایی داشتند.
🔘 یکی از ضعفهای اصحاب بدر، این بود که گروهی از آنها دور پیغمبر(ص) جمع شدند و به بهانۀ اینکه ما میخواهیم از خودِ پیامبر محافظت کنیم در جنگ شرکت نکردند.
🔘 ضعف بعدی آنها این بود که در پایان جنگ، تعدادی اسیر گرفته شد و دستور اولیه این بود که آنها را بکشند ولی مردم به رسولخدا(ص) تحمیل کردند که از کشتن آنها صرف نظر کند و در ازای دریافت پول، آنها را آزاد کنند.
🔘 پیامبر(ص) خواستۀ آنها را قبول کرد اما فرمود: به تعداد اسرایی که آزاد میکنید، سال بعد کشته خواهید داد» و همینطور هم شد؛ در جنگ احد بیش از 70 نفر شهید دادند که یکی از آنها حمزه سیدالشهدا بود. از دستدادن این تعداد برای جمعیت آن روز مسلمانان، هزینۀ سنگینی بود.
🔘 اصحاب بدر شخصیتهای برجستهای بودند، اما کمی روحیۀ انفعال و رعب در آنها دیده میشد. در ماجرای سقیفه هم باز مردم مدینه همین احساس رعب و انفعال را نشان دادند و از یاری امیرالمؤمنین(ع) عقبنشینی کردند.
🔘 رهبر انقلاب در کتاب «شرح نهجالبلاغه» میفرماید: مستضعفینِ مرعوب، مؤثرترین ابزار قدرتمندیِ مستکبرین جنایتکار و نردبان خودکامگی و سلطهجویی آنها هستند.
🔘 حالا سراغ ریشههای روانی میل به طاغوت برویم؛ چه میشود که بعضیها علاقه دارند عبد طاغوت بشوند؟ روانشناسان برجسته بهواسطۀ برخی تجربیات این بحث را مطرح کردند که آدمها پناه بردن به یک قدرت زورگو را بیشتر از آزادی دوست دارند.
🔘 برخی آدمهای ظاهراً باکلاس، عبد طاغوت شدن را تئوریزه میکنند و میگویند «برای نجات از طاغوت، راهی نیست!» این کورباطنها به خاطر ذلّت درونیشان و خفّتی که در دل دارند، راه نجات پیدا نمیکند.
🔘 بعضیها فکر میکنند «ایمان به غیب» یعنی «ایمان به وجود خدا»؛ درحالیکه این ایمان خیلی حداقلی است. بر اساس تعالیم قرآن، مسئله بشر این نیست؛ حتی این هم نیست که خدا یکی است یا دوتا یا سهتا.
🔘 ایمان به غیب یعنی ایمان به قدرت خدا که غیب است؛ چون قدرت خدا زیاد ظاهر نیست. در مقابلش چیست؟ تو ایمان میآوری به قدرتی که ظاهر است و دیده میشود.
🔘 بشر در معرض انتخاب یکی از این دو قدرت است که به آن پناه ببرد. اگر انسان به قدرت خدا که غیب است پناه ببرد، ایمان داشتن یعنی امنیت یافتن از قدرت غیبی خدا. کلمات «امن، امان و ایمان» همریشهاند.
🔘 ایمان یعنی «تو از چه کسی امنیت میگیری؟» تو که خودت ضعیف هستی. وقتی که میترسی و ضعف خودت را میبینی، اگر امنیت خود را از قدرت خدا بگیری میشود «یؤمنونَ بالغَیب» و «یؤمنونَ بالله» و اگر امنیت خود را از طاغوت بگیری، میشود ایمان به طاغوت و عبد طاغوت.
🔘 اگر قدرت ظاهری و پوشالی طواغیت را ببینیم و به آنها پناه ببریم و از آنها امنیت بجوییم، در این صورت خدا خیلی غضب میکند؛ میگوید «من با اینهمه قدرت اینجا هستم. آنوقت تو رفتی به قدرت چه کسی پناه بردی؟»
🔘 کسی که نمیتواند به قدرت غیبی و حقیقی خدا اعتماد کند به سمت قدرت ظاهری و پوشالی طاغوت میرود. درحالیکه قدرت خدا همیشگی و توأم با حکمت و مهربانی است ولی طاغوت، انسان را ذلیل میکند.
🔘 کسی که مرعوب قدرت خدا شد، بهجای خوف از دیگران، خوف خدا در دلش قرار میگیرد، البته خوف از خدا مثل این خوفهای رایج، افسردهکننده و ضعیفکننده نیست، بلکه قویکننده است.
🔘 انسان نمیتواند عبد نباشد؛ ما مستقل نیستیم و اصلاً استقلال مطلق در عالم وجود ندارد. خدا میفرماید: اگر عبد من بشوی تو را به اوج استقلال میرسانم، تا جایی که مثل من، خدایی کنی؛ من ابدی هستم تو هم ابدی بشوی... عبد خدا بودن، واقعاً باشکوه است.
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۱/۳۰
📢صوت: @panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
panahian.ir/post/7271
@Panahian_text
🔴 پیامبر(ص) مبعوث شد تا ضعفا را قوی کند؛ وقتی همه قوی باشند، زیر بار ظلم نمیروند
🔴 شاخص معنویت و سلامت، قدرتمندی است
🔴 ایمانی که به تو قدرت روحی ندهد معنویت نیست؛ بازی است!
📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۱۷
🔻 چرا نباید گناه کنیم؟ بدیِ گناه به این است که آدم را ضعیف میکند
🔻 خیانت است که بگوییم خدا از ما میخواهد خوب باشیم اما نگوییم «شاخص خوببودن، قدرتمندی روحی است»
🔻 یکی از شاخصههای ضعف انسان، امر بهمعروف و نهی از منکر نکردن است
🔻 اگر بخواهیم برای ظهور آماده بشویم باید آدمهای قویای بشویم
_
🔘 در جلسات قبل گفتیم که پیامبر(ص) مبعوث شد تا ضعفا را از ضعف بیرون بیاورد، یعنی زورگویان و قدرتمندان پوشالی را ضعیف کند و انسانهای ضعیف را تقویت کند. وقتی همه قوی باشند، دیگر کسی به کسی ظلم نمیکند.
🔘 طرح عملیاتی رسولخدا(ص) برای اینکه امکان زورگویی در جامعه پدید نیاید «امر به معروف و نهی از منکر» است. هیچ نهاد قانونی و هیچ ساختار حکومتی جای این را نمیگیرد. ولایت هم همراه با حرکت عمومی امر به معروف و نهی از منکر است که قدرت میگیرد. در واقع قدرت ولایت از مردمی است که قدرتمند هستند.
🔘 در روایت هست: خدا از مؤمن ضعیف بدش میآید و مؤمن ضعیف، مؤمنی است که هیچ وقت امر به معروف و نهی از منکر نمیکند. کسی که نهی از منکر نمیکند، هیچ هیبتی ندارد. یکی از شاخصههای ضعف انسان، نهی از منکر نکردن است. (معانیالاخبار/ص344)
🔘 بدیِ گناه به این است که آدم را ضعیف میکند. خاصیت کارهای خوب و عبادات هم این است که آدم را قوی میکند. اگر کسی خواست بفهمد که نماز و عبادتش بهدرد خورده یا نه، ببیند آیا بعد از نماز از نظر روحی قویتر میشود یا نه؟ ترسش از غیرخدا میریزد یا نه؟ نگرانیها و استرسهایش از بین میرود یا نه؟
🔘 هدف شاخص برای اندازهگیری معنویت یک انسان یا سلامت روح انسان، قدرتمندی است. اسلام میخواهد ما را به قدرتِ روحی، فکری، عقلانی و عاطفی برساند.
🔘 آموزش و پرورش ما وقتی خوب است که شاخص تعلیم و تربیت درست را «قدرتمندی روحی» قرار بدهد. درس دینی، قرآن، عقاید، اخلاق و... اگر افراد را به قدرتمندی برساند درست است. ایمانی که قدرت روحی به تو ندهد تا از کسی غیرخدا نترسی، معنویت نیست، بازی است، چون فایده ندارد.
🔘 اگر بخواهیم برای ظهور آماده بشویم باید آدمهای قویای بشویم. هر کدام از آدمهای حضرت قدرت چهل مرد را دارند. (وَ أُعْطِیَ قُوَّةَ أَرْبَعِینَ رَجُلًا) قلب آدمهای حضرت، قوی است و نمیلرزد.
🔘 جوانها میپرسند: چرا باید برخی از خوشیها و راحتیهای خودم را کنار بگذارم؟ چرا حجاب داشته باشم؟ چرا موسیقی حرام گوش ندهم؟ چرا این کارها را ترک کنم؟ اینکه بگوییم «چون خدا گفته» کافی نیست باید دلیلش را ذکر بگوییم.
🔘 چرا نباید گناه کنیم؟ چون گناه، انسان را ضعیف میکند. حتی طبق روایت، اگر شما ضعف نفس داشته باشی و از سرِ ضعف، گناه نکنی، این گناه نکردن از سر ضعف، ارزش ندارد و بهدرد نمیخورد. (احتجاج/ج2/ص320)
🔘 چرا میگوییم ما در تبلیغات ضعیفیم؟ چون جا نینداختهایم که اشاعۀ شهوات یعنی ضعیفکردن انسانها. و اینکه با بدحجابی دختر و پسر هر دو به ضعفهای روحی دچار میشوند.
🔘 خیانت است اگر بگوییم خدا میخواهد تو آدم خوبی بشوی، اما نگوییم «شاخص خوببودن قدرتمندی روحی است» چرا خیانت است؟ چون مردم از خوببودن برداشت خوبی پیدا نمیکنند لذا به خوببودن علاقه نشان نمیدهند و اصلاً از خوببودن بدشان میآید.
🔘 حدود چهل آیۀ قرآن داریم که خدا به تعابیر مختلف میفرماید: از کسی غیر از من نترس، از من بترس، چرا از دیگران میترسی؟ چرا از فقر میترسی؟ چرا از دشمنانت میترسی؟... همه اینها دعوت به ایمان و قوّت روحی است.
🔘 ایمان یعنی امنیت پیداکردن. اگر تو فقط بدانی که «خدا هست» و تسلیم بشوی، این اسلام است نه ایمان! ولی اگر وقتی که فهمیدی خدا هست، قلبت قوی شد، یعنی ایمان آوردهای.
🔘 بعضیها باور دارند که خدا هست اما «کافر» هستند؛ اینها از نظر ذهنی، یقین دارند که خدا هست، اما قلبشان با خدا امنیت پیدا نمیکند. اینها از کوچکترین تهدید دیگران هم میترسند.
🔘 عبادت و استغفار، باید ما را قوی کند و ضعفهای ما را از بین ببرد. در شبهای قدر از کجا بفهمیم خدا ما را بخشیده است؟ از اینکه ترسها و اضطرابهایت از بین برود و احساس قدرت روحی بکنیم.
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۱/۳۱
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7272
@Panahian_text
🔴عدم احساس مسئولیت مردم در موضوع قدرت؛ دردی بود که علی(ع) بخاطرش آرزوی مرگ کرد
🔴 مردم میخواستند علی(ع) مثل دیکتاتورها جامعه را اداره کند، اما حضرت میخواست مردم خودشان احساس مسئولیت کنند و در برقراری عدالت مشارکت کنند
📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۱۸
🔻 آنچه باعث میشود افراد خبیث، در جامعه قدرت پیدا کنند، عدم حضور و مسئولیتپذیری مردم است
🔻 اصل امر و نهی برای قدرتطلبهاست؛ گناهان فردی با دعوت و موعظه هم قابل حل است
🔻 علی(ع): «امر و نهی را ترک نکنید و الا قدرت دست اشرار میافتد» یعنی موضوع امر و نهی، اوّلاً قدرت و سیاست است
🔻 ستاد امر بهمعروف، موضعش را نسبت به سیاست معلوم کند و از ترس اتّهام طرفداری از یک جناح، امر و نهی سیاسیون را ترک نکند
_
🔘 در مظلومیت اولیاء خدا، خیلی وقتها آن دشمن نابکاری که در خطّ مقدم است (مثل ابنملجم و شمر) دیده میشود. درحالیکه مشکل اولیاء خدا وجود چند منافق یا انسان خبیث نبوده و نیست. این افراد خبیث، تا زمان امامزمان(ع) هم هستند. مسئله این است که چرا اینها جرأت و قدرت پیدا کردند؟ بهخاطر عدمحضور مردم.
🔘 انحطاط مردم بعد از پیامبر(ص) لااقل در سه مرحله اتفاق افتاد؛ مرحلۀ اول، بیتفاوتی مردم نسبت به فریادهای حضرت زهرا(س) بود. مرحلۀ دوم، عدم مسئولیتپذیری مردم در زمان حکومت امیرالمؤمنین(ع) بود. و مرحلۀ سوم هم قتل امامحسین(ع) توسط همین مردم بود.
🔘 «احساس مسئولیت سیاسیاجتماعی داشتن موضوع اول و مهمترین موضوع دینی ما است؛ یعنی حساسبودن به اینکه قدرت به کدام سمت میرود و چه کسانی قدرت پیدا میکنند؟
🔘 مهمترین مسئلۀ اجتماعی، حساسیت دربارۀ قدرت یا همان «سیاسیبودن» است. مهمترین بخش امر به معروف هم مربوط به همین است نه مربوط به کسانی که گناه فردی انجام میدهند؛ اینها باید «دعوت» بشوند «نصیحت و موعظه» بشوند. اینها با ناز و نوازش و با دیدن یک الگوی دلربا هم میتوانند متحول بشود.
🔘 اصل امر و نهی برای قدرتطلبهاست؛ کسانی که قدرت، آنها را کور کرده و به شلّاق امر و نهی نیاز دارند. موضوع امر و نهی اولاً سیاسی است. ستاد امر به معروف و نهی از منکر باید موضعش را نسبت به سیاست معلوم کند. آیا بهخاطر اینکه از اتّهام طرفداری از این جناح یا آن جناح میترسد، سیاسیون را نهی از منکر نمیکند؟
🔘 اینقدر دین، بد آموزش داده شده که مردم اکثراً احساس نمیکنند «عدم احساس مسئولیت سیاسیاجتماعی» چیز بدی است، وقتی امر بهمعروف و نهی از منکر را در موضوع قدرت و سیاست، ترک میکنند، اصلاً احساس نمیکنند گناه خاص یا جنایت بزرگی مرتکب شدهاند!
🔘دردهای امیرالمؤمنین(ع) فقط در مواجهۀ با ابنملجم و معاویه نیست؛ بلکه در مواجهه با عموم مردمی است که مسئولیتپذیر نیستند. میفرمود: خدایا، من از این مردم خسته شدهام «وَ مَلِلْتُهُمْ وَ مَلُّونِي» اینها میخواهند من را وادار کنند مثل دیکتاتورها با آنها رفتار کنم...
🔘 مردم میگفتند «یک کسی ما را اداره کند» امیرالمؤمنین(ع) انتظار دارد مردم خودشان احساس مسئولیت کنند و در برقراری عدالت مشارکت کنند؛ این اوج تربیت دینی است و همان چیزی است که علی(ع) بهخاطرش آرزوی مرگ کرد چون مردم حاضر نشدند این مسئولیتپذیری را جزء برنامۀ جدی زندگیشان قرار بدهند.
🔘 غصۀ امیرالمؤمنین(ع) از عدم احساس مسئولیت جمعی در ارتباط با موضوع «قدرت» است. تکتک ما اگر دین داریم باید مراقب باشیم قدرت دارد به کدام سمت میرود؟ مبادا این قدرت، آزادی مردم را سلب کند و بیدینی و به جهنم رفتن را به مردم تحمیل کند. قدرتطلبها فریبکارند و با دروغ و فریب سراغ جوامع بشری میروند. در طول تاریخ همیشه اینطور بوده است.
🔘 وصیت امیرالمؤمنین(ع) این است: امر بهمعروف و نهی از منکر را ترک نکنید که قدرت به دست اشرار میافتد «فَيُوَلَّى عَلَيْكُمْ شِرَارُكُم» یعنی موضوع امر به معروف و نهی از منکر اوّلاً «قدرت» است! حضرت نفرمود که امر بهمعروف و نهی از منکر را ترک نکنید و الّا بیحجابی در جامعه زیاد میشود! موضوع این است که اشرار مسلّط نشوند و قدرت نگیرند.
🔘 رهبر انقلاب به دشمنان کشور فرمود «دوران بزن در رو تمام شده است» همچنین دوران دزدی قدرت و دزدی آزادی مردم توسط باندهای مافیایی هم تمام شده و دوران نصحیتکردن اینها به پایان رسیده؛ ما دیگر نباید به اینها اجازۀ تنفس در جامعه بدهیم؛ هرکسی علیه اینها نهی از منکر نکند، بیدینی کرده است.
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۲/۱
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7274
@Panahian_text
🔴 شیوۀ مدیریت امیرالمؤمنین(ع) چگونه بود که مردم با آن همراهی نمیکردند؟
🔴 در مدیریت ولایی اگر مردم ولیّخدا را نصرت نکنند و اتحاد و حرکتِ جمعی نداشته باشند، ولایت غریب میماند
📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۱۹
🔻 علت غربت علی(ع) نوع مدیریت ایشان بود
🔻 مکمل مدیریت ولایی، مردم هستند که باید احساس مسئولیت کنند و باهم به میدان بیایند
🔻 انسان چند تا دورۀ بلوغ دارد:
1️⃣بلوغ اولیۀ اجتماعی که او را از خانه به «جمع رفقا» میکشاند
2️⃣بلوغ دوم، او را به وضعیت اجتماعی مسئولانۀ کوچک یعنی «خانواده» میکشاند
3️⃣بلوغ سوم؛ بلوغ اجتماعی است که امروز در بسیج، تبلور پیدا کرده
4️⃣بلوغ چهارم، آنجایی است که من برای جامعه تدبیر میکنم که همان «بلوغ سیاسی» است
____
🔘 ما نیازمندیم به اینکه بدانیم شیوۀ مدیریت امیرالمؤمنین(ع) چگونه بود که بسیاری از اوقات، مردم کم میآوردند و گاهی ابنعباس و حتی مالک اشتر هم کم میآورد.
🔘 چرا مردم بااینکه فضائل و عدالت علی(ع) را دیده بودند، باز ایشان را تنها و غریب گذاشتند؟ همه میدانستند که ایشان اهل زهد است و چیزی برای خودش برنمیدارد. مردم عدالت علی(ع) را با تمام وجود چشیدند و میدیدند که حضرت بیتالمال را مساوی تقسیم میکند.
🔘 مگر امیرالمؤمنین(ع) چیزی کم داشت برای اینکه مردم عاشق ایشان بشوند؟! مردم، عبادت علی(ع) و علم و معرفت و حکمت ایشان را میدیدند و در کنار همۀ اینها، شجاعت ایشان و مهربانی ایشان را به خانوادههای یتیم، میدیدند. حضرت اینقدر خاکی بود که به او ابوتراب میگفتند.
🔘 نگویید «آنها عقیده به امامت امیرالمؤمنین(ع) نداشتند» مگر مردم شام، عقیده به امامت معاویه داشتند که اینقدر حرفش را گوش میکردند؟! نگویید: آنها محبت امیرالمؤمنین(ع) در دلشان نبود. خُب مگر اهل شام، عاشق معاویه بودند؟ نگویید: علی(ع) چون عدالت را رعایت میکرد، لذا مردم ایشان را کمک نمیکردند! عدالت که به نفع اکثر مردم است نه یک عدۀ خاص.
🔘 سؤالِ تاریخی علی(ع) از مردم این بود: چرا یاران معاویه، امام باطلِ خود را اطاعت میکنند ولی شما امام حق را اطاعت نمیکنید؟ (نهجالبلاغه/خطبۀ 97)
🔘 امیرالمؤمنین(ع) به این دلیل غریب ماندند که نوع مدیریت ایشان بهگونهای بود که تا وقتی مردم، خودشان قیام به قسط نکنند، تا وقتی مردم، قیام به نصرت ولیّ خدا نکنند، تا وقتی مردم، بصیرت برای این قیام نداشته باشند، تا وقتی مردم، جمعیّت و اتحاد و حرکت خودجوش و جمعی نداشته باشند، ولایت غریب میماند.
🔘 بحث بر سر نوع مدیریت علی(ع) است؛ مدیریت ولایی آنقدر کرامت و آزادی و حقوق انسانها را رعایت میکند که هیچ جای دنیا الآن این حقوق در این سطح بالا تعریف نشده است. مکمّل مدیریت ولایی هم مردم هستند که باید احساس مسئولیت بکنند و باید به میدان بیایند و دست به دست هم بدهند چون بهطور انفرادی و تنهایی فایده ندارد.
🔘 چرا امیرالمؤمنین(ع) سر به چاه میگذاشت و فریاد میزد؟ ایشان یک انتظاراتی از مردم داشت که مردم آن انتظارات را برآورده نمیکردند. مثلاً یک نمونهاش در زمان ما این است که هیئتیها و مذهبیها، الان باید رکن رکین اقتصاد مقاومتی باشند، بهجای اینکه هر کسی تنهایی یک جایی کارمند یا مغازهدار باشد، با هم جمع بشوند و تعاونی راه بیندازند.
🔘 انسان چند تا دورۀ بلوغ دارد: یک، بلوغ اولیۀ اجتماعی است که سنّ بلوغش او را از خانه به «جمع رفقا» میکشاند. دورۀ بلوغ دوم، او را از سطح رفقا به وضعیت اجتماعی مسئولانۀ کوچک یعنی «خانواده» میکشاند. این دوتا بلوغ را معمولاً همه سعی میکنند داشته باشند. هرچند فرهنگ غرب دارد همین بلوغ دوم را هم از بین میبرد!
🔘 دورۀ بلوغ سوم، بلوغ اجتماعی است که با افتخار عرض میکنم در بسیج، تبلور پیدا کرده است. بسیج شجرۀ طیبۀ این انقلاب است. این بلوغ، یعنی اینکه من بهدرد مؤمنین بخورم. بلوغ چهارم، آنجایی است که من برای جامعه تدبیر میکنم که به آن میگویند «بلوغ سیاسی»
🔘 انگیزۀ مشارکت در سیاست، همان چیزی است که رهبر انقلاب قبل از انتخابات اخیر فرمودند: «كُلُّكُم راعٍ و كُلُّكُم مَسؤولٌ عَن رَعِيَّتِه»؛ این احساس مسئولیتی است که امیرالمؤمنین(ع) بخاطر آن، دلش خون شد.
🔘 علی(ع) میفرماید: اگر از کمککردن به حق، کوتاه نیامده بودید و وهن باطل را اثبات کرده بودید، آنوقت دشمن شما به شما طمع نمیکرد و بر شما قدرت پیدا نمیکرد.
🔘 بنده الآن تحریمهای غربیها را ناشی از طمعِ غربیها میدانم برای اینکه ما را زمین بزنند؛ این طمع را سیاستورزان نابکار ما ایجاد کردند و الّا دشمنان ما جرأت نداشتند ما را محاصره کنند.
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۲/۲
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7276
@Panahian_text
🔴آیا میشود امام جامعه بهشیوۀ علی(ع) مدیریت کند اما غریب و مظلوم نماند؟
🔴 تنها راهحل؛ وجود یک «حلقۀ میانی بین امام و امّت» است که بصیرتبخش و سازماندهیکنندۀ مردم هستند
📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۲۰
🔻 در مدیریت ولایی، اگر مردم احساس مسئولیت نکنند ولیّ جامعه دچار غربت و مظلومیت میشود
🔻 اگر امامزمان(ع) هم مثل علی(ع) کریمانه برخورد کند و مردم سستی کنند، غربت و مظلومیت تکرار میشود
🔻 آیا امامزمان(ع) به همان شیوۀ علی(ع) مدیریت میکند یا شیوۀ جدیدی میآورد؟
🔻 امامزمان(ع) نیاز به یک حلقۀ میانی دارد که درواقع دولتِ حضرتند؛ اینها با فداکاریِ خود، راه را برای مولا باز میکنند
____
🔘 گفتیم علّت غربت اولیاءخدا احساس مسئولیت نکردن مردم است. اگر مردم نخواستند احساس مسئولیت کنند و خواستند تنبلی و سستی کنند، ولایت هم به آنها زور نمیگوید و نمیخواهد با سیاستبازانه و فریبکارانه و بیتقوا عمل بکند و آنها را به مسیر درست وادار کند، در اینصورت ولایت دچار غربت میشود.
🔘 ولیّ خدا کریمانه و بزرگوارانه برخورد میکند. دزدان قدرت و باندهای مافیایی هم که همیشه هستند، و همهچیز هم به مسئولیتپذیری مردم و امر به معروف و نهی از منکر توسط مردم واگذار شده است حالا اگر مردم، آن بصیرت لازم و آن سازماندهی و عزم و انگیزه برای تحرک را نداشتند، طبیعتاً ولیّ جامعه مثل علی(ع) غریب میماند.
🔘 آیا امامزمان(ع) هم میخواهد مانند علی(ع) رفتار کند یا میخواهد روش را تغییر بدهد؟ اگر روش را تغییر بدهد که این خلاف قرآن است که فرمود «لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» چون مردم خودشان باید به قسط قیام کنند. اگر امامزمان(ع) به همان شیوۀ بزرگوارانه و کریمانه رفتار بکند، ولی مردم سستی کنند و از آنطرف، دزدان قدرت هم به میدان بیایند، دوباره امامزمان(ع) هم مثل علی(ع) غریب میماند.
🔘 پس راهحل چیست؟ راهش وجود یک «حلقۀ میانی بین امام و امّت» است؛ گروه برگزیدهای که قویتر از مردم هستند، بهتر از مردم، امام را درک میکنند و بیشتر از مردم برای مردم فداکاری میکنند، اینها سازماندهیکننده و انگیزهبخش به مردم هستند، اینها در مردم علاقه به دین ایجاد میکنند و در میان مردم، بصیرت را پخش و منتشر میکنند.
🔘 امیرالمؤمنین(ع) چنین یارانی داشت که البته آنها را دانه دانه از دست داد. نمونهاش مالک اشتر و عماریاسر است که نقشهای هر کدام با همدیگر متفاوت بود و معاویه گفت امیرالمؤمنین(ع) دو دست داشت، دست راست و چپ او را قطع کردیم.
🔘 وقتی این دستها قطع میشوند، هرچند علی(ع) بین مردم زندگی میکند، ولی انگار بین و ایشان مردم فاصله ایجاد میشود. حضرت کریمانه برخورد میکند؛ ولی ابهّتاش میریزد و خیلیها جرأت جسارت پیدا میکنند. ابهّت و اقتدار این امام مهربان را چه کسی باید حفظ کند؟ اگر اقتدار نباشد، از طرف دزدها و قدرتطلبهای زورگو که حرمتشکنی میکنند، ولیّ خدا و جامعه آسیب میخورد.
🔘 اگر کسی نباشد که حرمت ولیّ خدا را حفظ کند، ولیّ خدا تنها میماند؛ چون بناست خودِ او کریمانه برخورد کند و ممکن است مردم بصیرت و عزم کافی نداشته باشند.
🔘 این حلقۀ میانی بین امام و امت، در واقع دولتِ حضرت هستند. اینها گاهی بهخاطر دفاع از مولا، مظلوم واقع میشوند، حرف میشنوند، غریب میمانند و فدا میشوند اما راه را برای مولا باز میکنند. تیرها را این گروه به جان خود میخرند تا به مولا نخورد.
🔘 یک عدهای باید باشند که تیرها و ضربات را به جان بخرند تا به امام جامعه برخورد نکند. البته هر کسی توان این فداکاری را ندارد. کسی که سعۀ صدر ندارد، میبُرّد و نمیتواند امامش را از غربت بیرون بیاورد.
🔘 امام زمان(ع) باید یارانی داشته باشد که تحمل مظلومیت داشته باشند. یاران امامزمان(ع) هم مانند خودِ ایشان، با مردم کریمانه و باتقوا برخورد میکنند و این مدارا و تحمل را در اوج دارند.
🔘 در زمان امامزمان(ع) چنین یارانی هستند که دولت ایشان را تشکیل میدهند. بهواسطۀ وجود این افراد، بصیرت برای همه فراهم میشود. اینها با رفتارشان، با منششان و با گفتارشان، مسائل را تبیین میکنند. تبیین حق خیلی سخت است. امروز هم حرف حق زدن و نترسیدن از شماتت دیگران، خیلی دشوار است.
🔘 الآن خیلی از روشنفکران و علماء حوزه و دانشگاه در جامعۀ ما بهخاطر ترس از دوقطبیهای کاذبی که در جامعه درست شده، نمیتوانند حرف بزنند، میگویند «اگر حرفی بزنم متهم میشوم به اینکه طرفدار این جناح یا آن جناح هستم»
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۲/۳
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7277
@Panahian_text
🔴دعا برای فرج یعنی «من حاضرم مسئولیت اجتماعیام را انجام بدهم»
🔴مسئولیت اجتماعی، بزرگترین امر واجب الهی است که باید آنرا در زندگیمان وارد کنیم
📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۲۱
🔻 اینکه ما به دیگران توجه کرده و حال آنها را درک کنیم، مرحلهای از رشد و بلوغ اجتماعی است
🔻 رسیدن به بلوغ سیاسی، یک مرتبه از مراتب ایمان و بلکه آدمیت است
🔻 وقتی میشود گفت «تربیت دینی، درست انجام شده» که آدمها سیاسی بشوند
____
🔘 در این ماه مبارک رمضان، از چه گناههایی بیشتر باید توبه کنیم؟ از گناههای اجتماعی، از عدم احساس مسئولیت نسبت به جامعه، و ترک امر به معروف و نهی از منکر. به تعبیر مقام معظم رهبری، باید توبۀ اجتماعی کنیم.
🔘 بر اساس آیات قرآن و روایات، مسئولیت اجتماعی بزرگترین امر واجب الهی برای ما است و باید آن را در زندگیِ خودمان وارد کنیم.
🔘 در جلسات قبل، مراحل بلوغ اجتماعی را عرض کردیم؛ مرحلۀ اول، ورود در جمع رفقا، مرحلۀ دوم، تشکیل خانواده، مرحلۀ سوم بلوغ اجتماعی است؛ اینکه دیگران را ببینیم و درک کنیم.
🔘 بعضیها اصلاً به بلوغ سوم نمیرسند یعنی نمیتوانند تکتک افرادی را که در اطرافشان هستند ببینند و نمیتوانند حالِ دیگران را درک کنند. همینکه ما دیگران را ببینیم و بتوانیم حال آنها را درک کنیم، خیلی رشد پیدا کردیم. در اینصورت وقتی خطا کنند ناتوانایی آنها را میبینیم و به آنها حق میدهیم و زود آنها را میبخشیم و هیچوقت کسی را مسخره نمیکنیم.
🔘 بعد از این مرحله، نوبت به دیدن کلّیت جامعه میرسد، یعنی ببینیم کلّیت حرکت جامعه به کدام سمت میرود. در اینجا مقولۀ قدرت و سیاست مطرح میشود. رسولخدا(ص) با این قدرت، میخواست مردم را به رهایی برساند تا در این رهایی، فطرتها جوشیده بشود.
🔘 بیشتر تلاش پیامبر(ص) در این جهت است که موانع را با کمک خودِ ما، از سرِ راه ما بردارد. این موانع در واقع همان قدرتطلبیهایی است که باید جلویش گرفته بشود. اما مردم زمان پیامبر(ص) در این زمینه خوب عمل نکردند.
🔘 انسانها اکثراً سیاسی نیستند. تربیت دینی آنوقتی درست انجام شده است که آدمها سیاسی بشوند. سیاسیشدن یک مرتبه از مراتب ایمان و بلکه آدمیت است. «تو کز محنت دیگران بیغمی نشاید که نامت نهند آدمی» یک برنامۀ دینی اگر منجر به سیاسی شدن افراد نشد، احتمالاً آن برنامه زیاد دینی نیست.
🔘 کسانی که وظیفۀ اجتماعیِ خود را انجام نمیدهند، خیلی در روایات، مذمّت شدهاند. یک نمونه از این وظیفۀ اجتماعی «جهاد» است، البته جهاد، مراتبی دارد و فقط با جنگیدن نیست.
🔘 مرتبهای از جهاد، جهاد با زبان است، مانند همین جهاد تبیین که رهبر انقلاب فرمودند. مرتبهای از جهاد هم با قلب است. جهاد با قلب یعنی اینکه انسان لااقل در قلب خودش، معروف را معروف بداند و منکر را منکر بداند، یعنی از منکر، قلباً بدش بیاید.
🔘 این جنایت و خیانت در حقّ بشر است که ما مسائل اجتماعی را در «اخلاق اجتماعی» محدود کنیم. این یعنی کمک به امام جامعه و کنترل قدرت در جامعه را رها کنیم و فقط بگوییم «بیایید به یک نفر فقیر کمک کنیم!» درحالیکه با کنترل قدرت، میشود ریشۀ فقر را از بین برد.
🔘 انقلابی بودن یعنی دنبال این باشیم که ریشۀ فقر را بکَنیم. دعا برای فرج یعنی «من حاضرم مسئولیت اجتماعیام را انجام بدهم» خدا کسانی را که میخواهند در دوران غیبت، مسئولیت اجتماعی خود را انجام بدهند امتحان میکند تا ببیند آیا میتوانند این مسئولیت را انجام بدهند یا نه؟
🔘 امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «أَعْظَمُ مَا افْتَرَضَ سُبْحَانَهُ مِنْ تِلْكَ الْحُقُوقِ حَقُّ الْوَالِي عَلَى الرَّعِيَّةِ وَ حَقُّ الرَّعِيَّةِ عَلَى الْوَالِي» بزرگترین حقی که خدا واجب کرده حقّ والی بر مردم است و بعد، حقّ رعیّت بر والی است، وقتی هر دو حق ادا بشود، اوضاع جامعه درست میشود.
🔘 چرا در اعتقادات شیعی، حقّ والی بر رعیّت یا حقّ امام به گردن ما مهمتر است؟ چون امام بنا نیست با زور و مکر و فریب عمل کند. پس با چه قدرتی باید عمل بکند؟ با قدرت مریدان و یارانش که به او قدرت میدهند. همین قدرت امام، برای جامعه امنیت میآورد نه اینکه حتماً اِعمال قدرت بکند. امام زمان(ع) خیلی وقتها اِعمال قدرت نخواهد کرد.
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۲/۴
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
panahian.ir/post/7282
@Panahian_text
🔴 فلسطین برای ما ایرانیها یک مسئلۀ ملی هم هست؛ چون صهیونیستها دنبال نابودی ما هم هستند
🔴 کسانی که به امر فلسطین، اهتمام نمیورزند، زیاد آدمهای وطنپرستی نیستند؛ پایش بیفتد مملکت خود را هم میدهند!
💎 تجمع ضدصهیونیستی در دانشگاه امیرکبیر
💠 رهبر انقلاب: اگر مردم اروپا بفهمند که مشکلاتشان از شبکۀ صهیونیستی و آمریکاست، آنوقت دنیای جدیدی پدید میآید
💠 مردم فرانسه در زمینۀ بیداری و مقابله با شبکۀ صهیونیستی پیشتازتر از سایر اروپاییها هستند
💠 اگر دشمن از ما بترسد، امنیت و قدرت ما افزایش پیدا میکند
_
🔹 نکتۀ مهمی در قرآن هست که اگر به آن توجه کنیم، امنیت و قدرت ما افزایش پیدا خواهد کرد. میفرماید: «تُرهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ ٱللَّهِ وَعَدُوَّكُم» شما باید دشمن خدا و دشمن خودتان را از هیبت و قدرت خودتان بترسانید.
🔹 مسئلۀ فلسطین برای ما ایرانیها یک مسئلۀ ملی هم هست؛ حالا چه آنها اعلام کرده باشند که برای نابودی ایران، نقشه دارند و چه اعلام نکرده باشند که البته بارها این را اعلام کردهاند.
🔹 اینکه ما در مقابل جریان صهیونیستی، شعار اسلامی میدهیم، به این دلیل است که این شعار به ما قدرت میدهد، یعنی قدرت مقابله با دشمنان را به ما میدهد.
🔹 کسانی که به امر قدس و به امر فلسطین، اهتمام نمیورزند، فکر نکنید که آنها فقط آدمهای ایدئولوژیکی نیستند، نه؛ آنها زیاد آدمهای وطنپرستی هم نیستند، پایش بیفتد بدون این بحث دین و ایمان، مملکتشان را هم میدهند، ناموسشان را هم میدهند، یعنی زیاد برایشان مهم نیست، خودشان هم حاضرند به بردگی کشیده بشوند. چون این مسائل از هم جدایی ندارند
🔹 شاید برای بعضیها این مسئله درست تبیین نشده باشد و فکر کنند که روز قدس صرفاً یک روز انقلابی و اسلامی است و یک روزی است که مربوط به مسلمانان جهان است. درحالیکه قطعاً روزی است که مربوط به بشریت است؛ فراتر از مسلمانان.
🔹 رهبر انقلاب ده سال پیش فرمودند: آن روزی که ملتهای اروپا بدانند که این وضعیت ضعفی که دچارش شدهاند، بهخاطر دخالت آمریکا و دخالت شبکۀ صهیونیستی جهانی است، این اعتراضهای بهخاطر اهداف اقتصادی، تبدیل خواهد شد به یک نهضت عظیم اجتماعی؛ آنوقت است که دیگر باید منتظر دنیای جدیدی بود و دنیای جدیدی بهوجود خواهد آمد(14/11/1390)
🔹 مردم فرانسه در این زمینه ظاهراً یکمقدار پیشتازترند و مدام دارند علیه حلقۀ «لندن، واشنگتن، تلآویو» شعار میدهند و یکمقدار متوجه این ماجراها شدهاند. رهبران تظاهرات هفتگی شنبهها هم گفتهاند که ما داریم از انقلاب 57 ایران تبعیّت میکنیم. البته دولت فرانسه با کرونا، این تظاهرات را کنترل کرد و الّا ادامه پیدا میکرد و قطعشدنی نبود.
🔹 در آستانۀ یک «بیداری جهانی» هستیم؛ البته باید این را برای خودمان تبیین کنیم. انشاءالله این طاغوت اصلی امروز جهان، شیشۀ عمرش در فلسطین اشغالی بشکند و البته روند این شکست را هم داریم میبینیم.
🔹 قرآن میفرماید: «الَّذينَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ» کسانی که کافرند و برای راه خدا مانع میشوند، خدا اثر عملشان را از بین میبرد... هرچه پول و هرچه امکانات سیاسی جهان در اختیارشان باشد، باز هم کارشان اثر ندارد.
🔹 شما میبینید در این مدتِ بیش از چهل سال، آنها واقعاً کارشان اثر نداشته و روز به روز ضعیفتر شدهاند. دیگر خودشان هم دارند زمزمۀ نابودی خودشان را بهکار میبرند.
🔹 آنها اصلاً نمیتوانند بگویند «فلان کشور با ما همکاری نکرد، فلان امکانات را نداشتیم، محدودیتهای اینچنینی داشتیم...» تنها قومی که در جهان الآن از هر حیث، هیچ محدودیت مادی ندارند، همین جریان صهیونیستی هستند که میخواهند قدس را اشغال بکنند.
🔹 آنها همۀ این کارها را روی معادلات قدرت انجام میدهند؛ مسجد قدس را روی معادلات قدرت دارند میزنند و ما هم باید روی معادلات قدرت آنها را از آنجا بیرون کنیم، آنوقت خواهید دید که چگونه در جهان قدرتمند میشویم و آنها را بیش از پیش دچار اضمحلال خواهند شد.
👤علیرضا پناهیان
🚩 دانشگاه امیرکبیر- ۱۴۰۱/۲/۶
👈🏻 متن کامل:
panahian.ir/post/7283
@Panahian_text
🔴مهمترین راه تأمین قدرت ولیّ خدا برای اینکه بتواند قدرت زورگویان را بگیرد و بین مردم توزیع کند، چیست؟
🔴 طبق آیۀ قرآن، وقتی با عدم رعایت حرمت، نصرت و تبعیت، امام جامعه تضعیف بشود، دیگر امرش نافذ نخواهد بود
📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۲۲
🔻پروژۀ پیامبر این بود که قدرت را از زورگویان بگیرد و بین مردم پخش کند؛ هرکه میخواهد به خدا مقرب بشود، در این پروژۀ پیغمبر مشارکت کند
🔻 ولیّ خدا حرکت مردم را برای قدرتگرفتن سامان میدهد؛ وقتی ولیّ خدا قدرت داشته باشد به مردم قدرت میدهد
🔻 قدرت ولیّ خدا با استفاده از حرکتهای سیاسی و زور و ثروت نیست، بلکه با تکیه بر عشق و بصیرت مردم است
🔻 ما در برابر ولیِّ خدا سه وظیفۀ اصلی داریم؛ اول رعایت حرمت، دوم نصرت، سوم تبعیت
____
🔘 پیامبر(ص) میخواست قدرت را از زورگویان بگیرد و در میان مردم پخش کند و ضعف را در میان مردم از بین ببرد. مسیر تکاملیِ دین ما این است که در این پروژۀ پیغمبر، شرکت کنیم.
🔘 هر کسی میخواهد به خدا مقرّب بشود باید در این پروژۀ پیغمبر مشارکت داشته باشد؛ یعنی خودش را از استضعاف بیرون بکشد، دغدغه داشته باشد که قدرت در جامعه کجا میرود، در مقابل مستکبران بایستد و مشارکت کند که قدرت از آنها گرفته بشود و بین مردم توزیع بشود. امر به معروف و نهی از منکر یکی از اسامی همین حرکت است.
🔘 اما این طرح، کامل نمیشود تا زمانی که جایگاه ولیّ خدا در این میانه مشخص بشود. ولیّ خدا حرکت مردم را برای قدرتگرفتن سامان میدهد؛ وقتی ولیّ خدا قدرت داشته باشد به مردم قدرت میدهد.
🔘 قدرت باید از زورگویان گرفته بشود و به مردم داده بشود، لذا باید یککسی توزیع قدرت را بین مردم مدیریت کند. البته کسی باید این کار را مدیریت کند که قدرتش را از دیکتاتوری و زور و ثروت نگرفته باشد؛ کمااینکه امیرالمؤمنین(ع) با بهرهگیری از زور و ثروت، به قدرت نرسید.
🔘 ولیّ خدا نه با زور پول، نه با زور اسلحه و نه با زور قانون حکومت نخواهد کرد؛ او با قدرت سرمایۀ اجتماعی که بین مردم دارد یعنی اعتماد و احترامی که مردم نسبت به ولیّ خدا دارند حکومت میکند.
🔘 ولیّ خدا باید قدرت داشته باشد و این قدرت را از بصیرت، محبت و عشق مردم بهدست میآورد. مردم با احترام و محبتشان نسبت به ولیّ خدا، و با بصیرتشان نسبت به رهنمودهای ولیّ خدا، و با نصرت خودشان، به ولیّ خدا قدرت میدهند.
🔘 در مدیریت ولایی، قدرت ولیّ خدا با استفاده از حرکتهای سیاسی و دیگر ابزار نیست، بلکه با استفاده از عشق و بصیرت مردم است. یعنی این قدرت با فهم و عشق مردم فراهم میشود.
🔘 بالاتر از فرمانبری و اطاعت از ولیّ خدا، لزوم نصرتِ ولیّ خداست. گاهی ممکن است ولیّ خدا امر نکند، ولی شما میگویی «من میخواهم کمکَت کنم» حتی گاهی ولیّ خدا میفرماید «بروید» اما یاران او میگویند اجازه بده ما در راه تو جان بدهیم. در شب عاشورا همین اتفاق افتاد. شب عاشورا شب اطاعت نبود؛ شب نصرت بود. امامزمان(ع) هم این را میخواهد.
🔘 قرآن میفرماید: «فَالَّذينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا...» مردم، باید برای پیامبر(ص) چند عمل اصلی انجام بدهند: اول رعایت حرمت است، دوم نصرت و سوم تبعیت است.
🔘 «عَزَّرُوهُ» یعنی حرمت پیامبر را بالا ببرند. وقتی حرمت و ابهّت او بالا برود، او با محبوبیت و ابهتش کار میکند و مشکلات را حل میکند.
🔘 «نَصَرُوهُ» یعنی مردم باید او را کمک کنند و گاهی کمککردن، بدون امرِ امام است. نصرت یعنی منتظر نمانی که امام به تو امر کند، فقط اجازه بگیری که برای امامت یک کاری انجام بدهی.
🔘 بعضیها حرف را گوش میکنند، اما امرِ ولی را نفله میکنند، بهقدری کِش میدهند و شُل عمل میکنند که مایۀ قدرتِ امام نمیشوند. وقتی امام جامعه را به بهانههای مختلف تضعیف کنید، دیگر رأی او نافذ نخواهد بود.
🔘 شاخص موفقیت جریان رسالت پیامبر(ص) چیست؟ اینکه قرآن میفرماید: «لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ»، تا معلوم بشود چه کسی خدا و رسولش را «بِالْغَيْبِ» کمک میکند.
🔘 حتی اگر ولیّ خدا بالای سرِ ما نبود که نصرتش کنیم تا ابهّت و محبوبیت او کار بکند و مشکل را حل بکند، تو باید در غیبت او هم همانطور ولیّ خدا را نصرت بکنی. لذا الآن نباید بگوییم: چون امامزمان(ع) نیست، پس معلوم نیست من چهکار باید بکنم؟!
🔘 الان وظیفۀ اصلی و کلیدی ما نسبت به امامزمان(ع) این است که باید امام خود را «بِالغَیب» نصرت کنیم یعنی وقتی ایشان بالای سرمان هم نبود کمکش کنیم و برایش محبوبیت و قدرت فراهم کنیم. هیچ کاری مثل انجام این وظیفه نمیتواند ما را به خدا مقرّب بکند.
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۲/۵
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
panahian.ir/post/7286
@Panahian_text
🔴 برای مقدمهسازی ظهور، چه چیزی کم داریم؟ تعاون و کار جمعی
🔴 سبک زندگی ما در معیشت، اقتصاد و سیاست باید «جمعی» باشد و الا نمیتوانیم امام را نصرت کنیم
📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۲۳
🔻 طبق روایت، مهمترین نیاز جامعه «دلسوزی، تعاون و مشارکت مردم برای اقامۀ حق» است
🔻 علی(ع): هیچ امامی بینیاز از کمکِ مردم نیست؛ امام جامعه برای اقامۀ حق، نیاز به یاری مردم دارد
____
🔘 سؤالی که جلسه قبل مطرح شد، این بود که «ما چگونه میتوانیم برای ولیّ جامعه و امامزمان(ع) مایۀ قدرت باشیم و دقیقاً باید چهکار کنیم؟» در طول تاریخ اسلام همیشه در این زمینه نقص وجود داشته و درست عمل نشده است.
🔘 الآن در جامعۀ خودمان، وضعیت چگونه است؟ ما اگر بخواهیم مقدمهساز ظهور باشیم، باید چهکار کنیم؟ مقدمهسازی ظهور یعنی آنچه از اسلام و عبرتهای تاریخ میفهمیم، اجرا کنیم تا مظلومیت اولیاء خدا تکرار نشود؛ آنوقت به یک جامعۀ نمونه میرسیم که بسیار بهتر از جامعۀ صدر اسلام خواهد بود. کمااینکه امام(ره) فرمود: جامعۀ ما بهتر از جامعۀ صدر اسلام است.
🔘 مردم که یکشبه متوجه نمیشوند بعد از ظهور امامزمان(ع) چگونه باید زندگی کنند. لذا طبق روایات، یک قومی مقدمهساز میشوند «فَیوَطِّئونَ لِلمَهدی سُلطانَه» همین تجربۀ مقدمهسازی برای ظهور، به ملتهای پای رکاب امامزمان(ع) یک آموزش ابتدایی میدهد تا بتوانند درست عمل کنند.
🔘 الآن ما برای مقدمهسازی ظهور، چه چیزی کم داریم و به چه موضوعی باید بیشتر توجه کنیم؟ امیرالمؤمنین(ع) در میان یکی از نبردها در گلایههایی که از مردم داشت، فرمود: «فَهَلُمَّ أَيُّهَا النَّاسُ إِلَى التَّعَاوُنِ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ» ای مردم! بشتابید بهسوی تعاون بر طاعت خدا.
🔘 طاعت خدا و اقامۀ حق، بهصورت تنهایی و تکی نمیشود؛ نیاز به تعاون و کار جمعی دارد. آن چیزی که ما الآن کم داریم، کار جمعی است. گروههای مردمیِ سازماندهیشده و تشکیلاتی نیاز داریم؛ البته تشکیلاتی که خودِ مردم راه بیندازند.
🔘 سبک زندگی اسلامی در جامعۀ ما درست تبیین نشده. مثلاً کسانی که به مسجد میروند و نماز جماعت میخوانند، باز هم فردیّتشان از بین نمیرود چون کار جمعی انجام نمیدهند.
🔘 دین اگر ما را در مسجد، جمعمان کرده، لابد مقصودش این بوده که باهم ارتباط بگیریم. الآن در مساجد ما آیا افراد باهم ارتباط دارند؟! آیا کسی که به مسجد میرود، مثل این است که عضو یک گروه شده باشد و نسبت به بقیه، احساس مسئولیت کند؟
🔘 نماز جمعهها و هیئتهای ما هم معمولاً همینطورند. انگار مردم بههیئت میآیند که صرفاً یک برنامهای را تماشا کنند و بروند؛ مثل تئاتر و سینما. ارتباط خاصی باهم ندارند. باید این سبک زندگی را عوض کرد؛ این جمعشدنها، باید در معیشت، در اقتصاد و سیاست، خودش را نشان بدهد و الا ما نمیتوانیم امام خودمان را کمک کنیم.
🔘 الآن نقصِ ما، اعتقاد به امامت علی(ع) نیست؛ الحمدلله این اعتقاد را معمولاً داریم. اما بعد از اعتقاد، باید چهکار کنیم؟ اگر بخواهیم با این اعتقاد، زندگی کنیم در مقام نصرت امام، باید کار جمعی کنیم تا بتوانیم به امام نصرت بدهیم.
🔘 نه فقط در مقام نصرت امام، بلکه در زندگیِ خودمان هم تا جمع نباشیم، زورگوها بر ما مسلط خواهند شد؛ چه در عرصۀ اقتصادی، چه در عرصۀ سیاسی و انتخابات.
🔘 امیرالمؤمنین(ع) فرمود: مهمترین نیاز مردم این است که تناصح کنند؛ تناصح در طاعت خداوند و اینکه خوب با هم تعاون داشته و بههم کمک کنند. تناصح یعنی دلسوزی برای همدیگر. این مهمترین نیاز جامعه است.
🔘 در همین دهۀ آخر ماه رمضان که درواقع آغاز سال حقیقیِ ما هست، تصمیم بگیریم یک کار جمعی انجام بدهیم و یک گوشهای از زندگیمان را به کار جمعی اختصاص بدهیم. «بسیج» پایگاه خوبی برای این کار است. اصلاً بسیج وضع شده برای تعاون و تناصح در راه اقامۀ حق.
🔘 امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: هیچ امامی ولو رتبه و فضیلتش خیلی بالا باشد، مستغنی نیست از اینکه مردم کمکش کنند... حتی گر پیغمبر خدا هم با آن عظمتش، اگر امام جامعه باشد، باز هم باید این مشارکت را داشته باشید.
🔘 بعد میفرماید: (نهتنها امام جامعه بینیاز از کمک مردم نیست) بلکه هیچ کسی هم در جامعه، نمیتواند بگوید که «من کارهای نیستم» ولو اینکه بهظاهر، قدر و منزلتی در جامعه نداشته باشد اما اینطور نیست که او مسئولیت نداشته باشد؛ همه مسئولند.
🔘 هیچکسی نمیتواند بگوید: من کارهای نیستیم، مثلاً من یک کارگر یا مغازهدار ساده هستم... در آخرالزمان، دانه دانۀ آدمها امتحان میشوند، فهمشان و بصیرتشان و تعاونشان امتحان میشود.
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۲/۶
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7287
@Panahian_text
🔴 نداشتنِ «زندگی جمعی» منکری است که الان معروف شده است
🔴 بعضیها وارد جمع نمیشوند تا رابطۀشان با خدا لطمه نخورد، درحالیکه مسیر الیالله از متن جامعه میگذرد
📌 #تاریخ_بعثت و #عصر_ظهور (فصل دوم) – ج۲۴
🔻 کسانی که به مسجد میروند اما با دیگران ارتباط نمیگیرند تا اخلاقشان و رابطهشان با خدا بههم نخورد، درواقع سرِ خودشان را کلاه میگذارند!
🔻 در شرایطی که ما اکثراً بهجای زندگی جمعی، زندگی فردی داریم، چطور میتوانیم انتظار ظهور داشته باشیم؟!
____
🔘 اسلام میخواهد رابطۀ بین انسان و خدا را تنظیم کند اما انسان الّا و لابد در مسیر سلوک الیالله باید از جامعه عبور کند یعنی شما برای خودسازیتان باید از مسیر جامعهپذیری، اجتماعیشدن و احساس مسئولیت دربارۀ جامعه عبور کنید و الّا نفستان را از بدیها پاک نخواهید کرد.
🔘 هیچ کسی نمیتواند رابطۀ خودش با خدا را بدون در نظر گرفتن خلق درست بکند. یعنی جامعه در ذات سلوک و تقرب فرد الیالله، حضور دارد. فرد باید از جامعه عبور کند و امتحاناتش را در متن جامعه پس بدهد.
🔘 آنهایی که در مسجد جمع میشوند ولی برای اینکه رابطۀشان با خدا بههم نخورد، اخلاقشان خراب نشود، دچار غیبت نشوند یا دچار دوستی و دشمنیها نشوند، ارتباطشان را با بقیه قطع میکنند، درواقع سرِ خودشان را کلاه میگذارند. بدون حضور در جامعه، هنوز رابطه با خدا شکل نگرفته که تو میخواهی این رابطهات بههم نخورد!
🔘 آنها میخواهد با وارد نشدن در متن جامعه، رابطۀشان با خدا لطمه نخورد، درحالیکه این رابطۀ با خدا، خیالی است! رابطۀ واقعی با خداوند وقتی برقرار میشود که شما وارد جمع بشوی، تعاونی راه بیندازی، در جریان کارها، برادران دینیات را تحمل بکنی، مشکلاتشان را برطرف بکنی، عیبهای آنها را به خودت بگیری، خوبیهای خودت را به برادران دینیات نسبت بدهی و...
🔘 حداقلّ زندگی جمعی این است که مثلاً مردمان یک مسجد، مانند اعضای یک گروه یا تشکیلات باشند. اعضای این گروهها باید باهم ارتباط داشته باشند و باهم زندگی کنند.
🔘 سادهترین ارتباط اعضای این گروهها باهم، این است که از حالِ همدیگر باخبر بشوند، به هم محبت کنند، تولد همدیگر را تبریک بگویند، در شبکۀ اجتماعی یک گروه تشکیل بدهند، اظهارنظر کنند، یک فعالیت فرهنگی انجام بدهند و... ارتباط قویتر در این است که باهم کار اقتصادی کنند، مثلاً تعاونی مصرف راه بیندازند
🔘 وقتی ما در متن سلیقههای مختلف و در بستر اختلافات، توانستیم با هم برادری کنیم، آنوقت آدمیّت ما معلوم میشود و الا اینکه از جمع فاصله بگیریم تا یکوقت اختلافی پیش نیاید که هنر نیست!
🔘 امام صادق(ع) میفرماید: مانند حیواناتی نباشید که در چراگاه کنار هم هستند اما از حالِ هم بیخبرند و ارتباطی باهم ندارند. (امالی طوسی/411) خیلی بد است انسانهایی که در کنار هم زندگی میکنند، ارتباطشان باهم، اینگونه باشد و اینقدر نسبت به هم، بیتفاوت باشند.
🔘 امیرالمؤمنین(ع) علّت تفرقه و جدایی مؤمنین از هم را خباثت باطن ذکر میفرماید «مَا فَرَّقَ بَيْنَكُمْ إِلَّا خُبْثُ السَّرَائِرِ وَ سُوءُ الضَّمَائِرِ» چیزی بین شما تفرقه نمیاندازد مگر خباثت باطنی و بدی پنهان درونی. وقتی اینطور بشوید، همدیگر را یاری نمیکنید، برای هم دلسوزی نمیکنید، به هم بذل و بخشش نمیکنید و...
🔘 مؤمنین بر اساس دین خدا با هم برادر هستند. الان شما مسجدی را نشان بدهید که آدمهایش، باهم پیوند اخوّت و برادری دارند و اقتضائاتش را هم رعایت میکنند. آنوقت ما چطور میخواهیم در شرایطی که «زندگی فردی» داریم و باهم ارتباط گروهی نداریم، انتظار رشد و ظهور داشته باشیم؟! ما واقعاً باید سبک زندگیمان را تغییر بدهیم.
🔘 ما باید سالها زندگی جمعی داشته باشیم تا بتوانیم ظهور حضرت را درک بکنیم و در آن زمان زندگی کنیم. البته ممکن است ما یک شبِه، راه صدساله را برویم و انشاءالله ظهور هرچه سریعتر رخ بدهد ولی بالاخره این راهی است که ما باید برویم؛ سبک زندگی مؤمنان باید تغییر کند. اینطوری که الآن ما داریم زندگی میکنیم، صحیح نیست.
🔘 الآن فرهنگ ما طوری شده است که ارتباط نگرفتن و قاطی نشدن با جمع و خود را جمع جدا کردن، نهتنها بد نیست بلکه انگار یک کلاسی هم دارد، یعنی افراد پُز میدهند که «ما به کسی کاری نداریم!» الآن زندگی جمعی نداشتن منکری است که معروف شده است.
🔘 امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: شما مردم تا وقتی با هم متعاونانه زندگی میکنید بهخیر هستید و بدبخت نمیشوید. و در جای دیگری میفرماید: ملتها با یکدلی و «عزم واحد» به آقایی و بزرگی میرسند و با تفرقه و اختلاف، دچار ذلت و حقارت میشوند.
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۲/۷
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7291
@Panahian_text