eitaa logo
متن | علیرضا پناهیان
13هزار دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📌حسادت، موضوعی تعیین‌کننده در روابط و امتحانات اجتماعی/ قسمت اول 🔘 دلسوزی برای دیگران، عامل عاقبت به خیر شدن 🔘 حسادت، عامل غضب الهی 🔘 علامت حسادت چیست؟ استاد در فاطمیۀ بزرگ تهران دلسوزی برای دیگران، عامل عاقبت به خیر شدن یکی از جاهایی که تقریباً عاقبت به‌خیری برای آدم تضمین شده، آنجایی است که آدم دلش با دیگران صاف باشد و خیر دیگران را بخواهد. اگر خیر دیگران را بخواهی و دلسوزشان باشی، خدا عاقبت به‌خیرت می‌کند. پس خدا نسبت به بندگان خودش حساس است. خداوند این حساسیت را در ته دل آدم هم بررسی می‌کند. حسادت، عامل غضب الهی شما ممکن است دربارۀ کسی خطا بکنید؛ مثل غیبت کردن، بد و بیراه گفتن و انواع و اقسام ظلم به دیگران ولی بعد عذرخواهی کنید و جبران کنید و خداوند زمینۀ عذرخواهی شما را پیش بیاورد و کمک‌تان کند تا جبران کنید. ولی وقتی که فردی نسبت به بندگان خدا حسادتی پیدا می‌کند، خدا خیلی غضب می‌کند. علامت حسادت چیست؟ حسادت کینۀ عجیب و غریبی را در انسان ایجاد می‌کند، طوری که فقط با نابودی او، فرد حسود خوشحال می‌شود. ویژگی حسادت این است که آدم حسود با اینکه او یا نابود بشود یا آن نعمت از دستش گرفته شود، خوشحال می‌شود. این علامت حسادت است. کسی که اهل مراقبت است و می‌خواهد پیش خدا عزیز شود، نسبت به بندگان خدا دلسوز است و نقطۀ مقابل حسادت را دارد. اگر بگوییم معنای صفای باطن نداشتن حسادت است، سخن به گزافه نگفته‌ایم. معنویت و صفای باطن یعنی حسادت نداشته باشی. حسادت، موضوعی تعیین‌کننده در روابط و امتحانات اجتماعی فلسفۀ زندگی جمعی هم همین است که آیا ما در امتحان‌های حسادت روسفید می‌شویم یا نه؟ در زندگی جمعی، رقابت هست و رقابت می‌تواند موجب حسادت بشود، و بعد موجب عداوت شود. خدا امتحان‌های اجتماعی پیچیده‌ای دارد. به این سادگی‌ها نیست. مثلاً یک کسی را جور می‌کند که به شما ظلم کند. خب این دیگر آدم بدی شد. بعد به او یک فضیلت و برتری می‌دهد. اینجا دیگر تو به خودت حق می‌دهی که به او توهین کنی و منتظر زمین خوردن او باشی! ببین! اینجا دیگر به حسادت خودت به بهانۀ آن بدی‌ای که به تو کرده، پا داده‌ای. امتحان حسادت، ساده نیست. امتحانی پیچیده‌ است. گاهی هم کسی هست که به تو ظلم نکرده و اصلاً بدی‌هایی هم دارد، ولی خدا فضائلی به او می‌دهد؛ علمی، موفقیتی، شهرتی، یا فضیلتی معنوی یا مادی. ممکن است شما نتوانی فضایلش را تحمل کنی و اینجا دوباره امتحانی در موضوع حسادت است. 📢 صوت: @panahian_mp3 🚩 فاطمیۀ بزرگ تهران - ۱۴۰۳.۰۳.۱۸ @Panahian_text
📌حسادت، موضوعی تعیین‌کننده در روابط و امتحانات اجتماعی/ قسمت دوم 🔘 حسادت، عامل اصلی درگیری‌ها در دنیا 🔘 حسادت معنوی قوم یهود به مسلمانان 🔘 خطر حسادت به اولیاء خدا 🔘 راه دوری از حسادت به ولیّ خدا استاد در فاطمیۀ بزرگ تهران حسادت، عامل اصلی درگیری‌ها در دنیا علت درگیری‌ها در دنیا منفعت‌طلبی نیست؛ حسادت است. این حرف خیلی مهم است و چارچوب ذهنی انسان را تغییر می‌دهد. اگر علت درگیری‌های عالم را حسادت بدانیم، یک‌جور دیگر به جهان نگاه خواهیم کرد. مثلاً ما می‌گوییم استکبار جهانی، زورگویان و ظالمان به خاطر منافعشان می‌خواهند منافع ملت‌ها را چپاول کنند. این یک روی سکه است ولی ته قصه را که ‌ببینی، حسادت است. در جریان استکبار جهانی که آخر آن صهیونیست‌ها هستند نیز یهود، حسودترین قوم در جهان است. آنها هزینه می‌کنند تا از آن حسادتی که پنهان است شفای سینه پیدا کنند. حسادت معنوی قوم یهود به مسلمانان با یک آدم منفعت‌طلب می‌توان مذاکره کرد، ولی با فرد حسود نمی‌توان مذاکره کرد. آیه قرآن می‌فرماید « وَلَن تَرضَى عَنكَ ٱليَهُودُ وَ لَا ٱلنَّصَرَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم(آیه 120، سوره بقره). حتی اگر منافع مسیحیت و یهود را هم تأمین کنید، باز هم از شما راضی نخواهند شد. حالا چرا یهود و نصاری اینطوری هستند؟ چون شما اختلاف دینی و معنوی با آنها دارید. او می‌خواهد آئین تو را را بگیرد تا آئین برتر از خودش وجود نداشته باشد. پس حسادت معنوی موضوع اصلی آنها است. به آنها بگو آقا! اصلاً من نوکر تو هستم و منافعت را تأمین می‌کنم ولی او به این راضی نمی‌شود، مگر اینکه دین او را تبعیت کنی؛ «حتی تتّبع ملّتهم». می‌گوید تو آن برتری را نداشته باش، من پول و منافع تو را می‌خواهم چه‌کار؟ خطر حسادت به اولیاء خدا حسادت، یکی از موارد حساس است و توبه‌ از آن هم سخت است. این سختی توبه کردن در مورد حسادت نسبت به عموم مردم است. حالا اگر کسی نسبت به اولیاء خدا و آدم خوب‌ها حسادت بورزد، مگر خدا به این سادگی آشتی می‌کند؟ اگر خدا کسی را دوست داشته باشد، نمی‌گذارد پایش به مهلکه حسادت به ولیّ خدا برسد. این وادی، وادی بسیار خطرناکی است. راه دوری از حسادت به ولیّ خدا به شما می‌گویند که اگر کسی یک قطره اشک برای امام حسین(ع) بریزد، بهشت بر او واجب می‌شود. شما می‌پرسید که چگونه این همه گناه و جنایت با یک قطره اشک بخشیده می‌شود؟ اما این یک قطره اشک، ریشۀ حسادت به اولیاء خدا را می‌سوزاند و این اصل ماجرای حیات بشر است. اگر شما نسبت به ولیّ الله الأعظم حسادت نداشتی، باب شکستن غدۀ سرطانی حسادت برایت باز شده است. برتری ولیّ خدا نسبت به ما خیلی زیاد است، فقط هم برتری ندارد. پادشاهی و سلطه هم دارد. آنهایی که به ولیّ خدا حسادت می‌کنند، به این برتری حسادت می‌کنند و برتری او را نپذیرفته‌اند. 📢 صوت: @panahian_mp3 🚩 فاطمیۀ بزرگ تهران - ۱۴۰۳.۰۳.۱۸ @Panahian_text
📌همراهی اسلام و جمهوریت؛ نگاهی نو به ضرورت مشارکت مردم در ادارۀ امور/ قسمت اول 🔘 اسلام، از جمهوریت و مردم‌سالاری جدا نیست 🔘 مشارکت مردم در سیره نبوی(ص) و علوی(ع) 🔘 از حق مشارکت در تعیین سرنوشت نمی‌توان صرفنظر کرد استاد در برنامۀ سمت خدا اسلام، از جمهوریت و مردم‌سالاری جدا نیست معمولاً وقتی که از دو بُعد جمهوریت و اسلامیّت نظام صحبت می‌شود، این موضوع طوری مطرح می‌شود که انگار این دو بُعد جمهوریت و اسلامیت از هم جدا هستند و جمهوریت به اسلام اضافه شده است! انگار وقتی اسلام باشد، جمهوریت در آن نیست. یا بعضی‌ها موضوع ولایت را اینگونه مطرح می‌کنند که امر ولایت یا ولایتمداری را باید با مردمسالاری در هم آمیخت، انگار اینها دو جزء هستند که در جامعه ما به هم اضافه شده‌اند. این ظلم بزرگی به اسلام است. اینگونه نگاه کردن به دین، یک غربزدگی مفرط و جاهلانه است. یعنی در اثر یک غربزدگی افراطی و جاهلانه بعضی‌ها تصور کرده‌اند جمهوریت، کشفی است که جوامع غربی انجام داده‌اند و در اسلام چنین چیزی نبوده است. مشارکت مردم در سیره نبوی(ص) و علوی(ع) این نگاه واقعاً ظلم به رسول خدا(ص) و ظلم به امیرالمؤمنین(ع) است که ما تصور کنیم در اسلامیت و در ولایت؛ امر جمهوریت و مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خودشان، وجود ندارد. حضرت رسول(ص) با اینکه خودشان دانای کل و عقل کل بودند، مدام به مردم می‌گفتند «أشیروا عَلَیَّ»؛ به من مشورت بدهید. ایشان مردم را در تصمیم‌گیری مشارکت می‌دادند. حتی گاهی در اموری که انتظار می‌رفته از طریق وحی و عقل نبوی و علم الهی، موضوع مشخص شود، به مردم مراجعه می‌شده است. در شیوۀ اداره جامعه هم همین‌طور بوده است. پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) برای اجرای یک امر دینی، مردم را مشارکت می‌دادند. البته نحوه مشارکت دادن مردم می‌تواند صورت‌های مختلفی داشته باشد. از حق مشارکت در تعیین سرنوشت نمی‌توان صرفنظر کرد اسلام؛ جمهوریت، مردمسالاری و مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خود را تضمین کرده است. عبارت «جمهوری اسلامی» توضیح می‌دهد که اسلام، برنامۀ جمهوریت، مردمسالاری و مشارکت مردم را اعلام کرده است. اسلام، جمهوریت و مردم‌سالاری را واجب کرده است. جمهوریت برای ما یک امر شرعی است، اما جمهوریت و مشارکت مردم در جایی که دین ندارند، صرفاً یک حق است. فرق «مشارکت مردم» در اسلام با غرب این است که این موارد در غرب یک حق است که می‌توانی از حقّ خودت صرفنظر کنی؛ اما در اسلام یک امر واجب است که حق نداری از آن صرفنظر کنی. اسلام نه تنها جمهوریت را در ضمن خودش دارد، بلکه به صورت بسیار غلیظی به جمهوریت توجه دارد. جمهوریت و مردمسالاری یعنی مردم در ادارۀ امور خودشان دخالت کنند. 📢 صوت: @panahian_mp3 🚩 برنامۀ سمت خدا، شبکۀ سه - ۱۴۰۳.۰۳.۲۱ @Panahian_text
📌اسلام، از جمهوریت و مردم‌سالاری جدا نیست/ قسمت دوم 🔘 وظیفۀ مردم در برقراری عدالت 🔘 پیامبران آمده‌اند تا مردم عدالت را بر پا کنند 🔘اگر مردم برای برپاکردن عدالت اقدام نکنند، جامعه نابود می‌شود استاد در برنامۀ سمت خدا وظیفۀ مردم در برقراری عدالت ما خیلی از اوقات فکر می‌کنیم برپاکردن قسط و عدالت کار حاکمان است. البته حاکمان، انبیاء الهی و اولیاء خدا باید به عدالت رفتار کنند و قسط را برقرار کنند ولی این امر، سهم مردم را در برقراری قسط و عدل از بین نمی‌برد. مردم فقط وظیفه مطالبه‌گری برای عدالت را بر عهده ندارند. در تعبیر قرآن کریم در کنار ذکر رسالت انبیاء، نقش مردم هم برای برقراری قسط و عدالت در جامعه، پررنگ است. از نگاه قرآن کریم اینطور نیست که مردم فقط از حاکمان مطالبه‌گری کنند تا آنها قسط را برقرار کنند، بلکه خود مردم هم برای برقراری قسط و عدل مسئولیت دارند. پیامبران آمده‌اند تا مردم عدالت را بر پا کنند قرآن کریم می‌فرماید: « لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَ الْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»(سوره حدید، آیه 25). خیلی‌ها فکر می‌کنند پیامبران فرستاده شدند که صرفاً ما را به خدا دعوت کنند. می‌فرماید ما با بیّنات و دلایل آشکار پیامبران خودمان را فرستادیم تا مردم قیام به قسط بکنند و سرنوشت خودشان را تعیین کنند و قسط را در ادارۀ امور به عهده بگیرند. آیه شریفه می‌توانست اینجا بفرماید پیامبران را با کتاب و میزان فرستادیم تا پیامبران به قسط قیام کنند و مردم هم بهره‌مند بشوند ولی اینطور نگفته است. اگر مردم برای برپاکردن عدالت اقدام نکنند، جامعه نابود می‌شود اسلامیّت نظام، برنامه و نرم‌افزاری برای جمهوریت است. اینجا هم کتاب و میزان، نرم‌افزاری برای برقراری عدالت است و مردم باید برای برقراری قسط قیام کنند. سهم بیشتر برقراری قسط به عهدۀ مردم است. این وظیفه آن قدر به عهدۀ مردم است که اگر مردم برپایی عدالت را ترک کردند، نبیّ خدا و ولیّ خدا هم این وظیفه را به عهده نمی‌گیرند و اگر مردم قیام به قسط نکردند و در این باره احساس مسئولیت نکردند، اولیاء خدا اجازه می‌دهند جامعه نابود بشود. یعنی اولیاء خدا نمی‌آیند به جای مردم، مسئولیت آنها را انجام دهند. این حقیقت ناموسی دین است که مردم باید به قسط قیام کنند. مسئولیتی که مردم در این باره دارند، همان بخش جمهوریت است که آن قدر در نزد اولیاء خدا حساس است و اهمیت دارد که اگر جامعه مسئولیت خود را نشناسد، نابود شده و اولیاء خدا هم کاری نمی‌کنند. 📢 صوت: @panahian_mp3 🚩 برنامۀ سمت خدا، شبکۀ سه - ۱۴۰۳.۰۳.۲۱ @Panahian_text
📌اسلام، از جمهوریت و مردم‌سالاری جدا نیست/ قسمت سوم 🔘 ولیّ خدا، وظیفه مردم را انجام نمی‌دهد 🔘 ولایت، نگهبان جمهوریت است 🔘 جامعۀ ایده‌آل ولایی چگونه است؟ 🔘 تعبیر قرآن در مورد قدرت تشخیص مؤمن استاد در برنامۀ سمت خدا ولیّ خدا، وظیفه مردم را انجام نمی‌دهد جمهوریت و مسئولیت مردم در ادارۀ جامعه و اصلاح امور خودشان بسیار جدی است. گاهی از اوقات خودِ مردم هم دوست دارند که یک دیکتاتور مصلح بیاید و کارها را بدون رأی و نظر مردم سامان بدهد ولی اولیاء خدا این کار را نمی‌کنند. اتفاقاً ایرادی که خوارج به امیرالمؤمنین علی(ع) می‌گرفتند همین بود که تو چرا حرف ما را گوش می‌دهی؟ تو چرا اینقدر ما را آدم حساب می‌کنی؟ تو چرا اینقدر ما را مسئول می‌دانی؟ اواخر نزاع اینچنین شد که گفتند که ما یک خلیفه‌ای می‌خواهیم که مثل دیگر خلفا فرد قاطعی باشد، تو فرد قاطعی نیستی یا علی(ع)! ولایت، نگهبان جمهوریت است آن‌وقت این اسلام و این ولایت را بعضی‌ها در مقابل جمهوریت قرار می‌دهند. جمهوریتی که در اسلام هست، جمهوریتی که در ذات ولایت نهفته است، آن قدر عمیق است که بوی آن جمهوریت هم به مشام جهان غرب نخورده است. جمهوریت در نزد اولیاء خدا آن قدر مهم است که موجب مظلومیت ائمۀ هدی(ع) شده است. اینکه مردم در ادارۀ امور خودشان مسئولیت دارند، این ذات اسلامیّت است. با این نگاه ولایت را می‌توان اینطور توضیح داد که ولایت، نگهبان جمهوریت است. ولایت شاخصی برای تحقق جمهوریت است. جامعۀ ایده‌آل ولایی چگونه است؟ خیلی‌ها فکر می‌کنند جامعۀ ایده‌آل ولایی جامعه‌ای است که در آن ولایت ولیّ خدا حاکم شود و همه از ایشان اطاعت کنند. اگر فقط همین دو معیار را در تعریف ولایت در نظر بگیریم، قطعاً غلط است. جامعۀ ایده‌آل ولایی صرفاً دارای این دو معیار نیست. جامعۀ ایده‌آل از نگاه قرآن یک عنصر دیگر هم می‌خواهد. جامعۀ ولایی خوب جامعه‌ای است که آنقدر بصیرت و قدرت تشخیص داده باشد که بدون امر ولیّ خدا هم بداند که چه کار باید بکند. بدون امر ولیّ خدا، ولیّ خدا را نصرت کند، دین خدا را نصرت کند و مسئولیت خود را بشناسد. تعبیر قرآن در مورد قدرت تشخیص مؤمن خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: « لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ(سوره حدید، آیه 25)». شاخص نهایی‌ ارسال رسل و فرستادن کتاب و میزان، برپایی عدل توسط مردم است تا خدا ببیند و معلوم بشود که چه کسی خدا و پیامبران او را هنگامی کمک می‌کند که پیامبر و ولیّ خدا بالای سرش نیست تا او را کنترل کند و به او بگوید این کار را بکن یا آن کار را بکن. تعبیر کمک کردن «بالغیب» می‌تواند نشان از قدرت تشخیص بالا در زمان عدم حضور پیامبر(ص) و ولیّ خدا باشد. جامعۀ ولایی، جامعه‌ای با قدرت تشخیص بالا در سیرۀ اولیاء خدا این را می‌بینیم که بعضی از اوقات ولیّ خدا هست ولی دستور نمی‌دهد و ما باید تکلیف خود را تشخیص بدهیم. مثلاً در شب عاشورا امام حسین(ع) به اصحاب خود دستور ندادند که بمانید ولی آنها ماندند! حتی به آنها فرمودند که اگر می‌خواهید بروید، بروید ولی آنها ماندند. آنها از قدرت تشخیص خودشان استفاده کردند و امام حسین(ع) دستوری برای ماندن نداده بودند. بعضی‌ها الآن منتظرند که امام زمان(عج) بیاید و به آنها دستور بدهد که چه‌کار باید بکنند! تعبیر کمک کردن «بالغیب» برای زمانی است که پیامبر خدا(ص) بالای سر تو نیست و اگر دین خدا را نصرت کردی، هنر کرده‌ای. پس جامعۀ ولایی، یک جامعۀ صرفاً مطیع نیست. جامعۀ ولایی، یک جامعۀ صرفاً با معرفت و با اعتقاد نیست. جامعۀ ولایی جامعه‌ای است که دارای قدرت تشخیص برای اجرای مسئولیت است هرچند ولی خدا بالای سرش نباشد، یا باشد ولی دستور مستقیم ندهد. 📢 صوت: @panahian_mp3 🚩 برنامۀ سمت خدا، شبکۀ سه - ۱۴۰۳.۰۳.۲۱ @Panahian_text