🔸تحریف دین عامل ایجاد داعشیها و غربگراهای دینستیز [مانند برخی شخصیتها و احزاب سیاسی] است
🔸 مأموریت اصلی امیرالمؤمنین(ع) مقابله با تحریف دین بود
📌اصلاح برداشتهای ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-1
🔘 تحریف دین در زمان ما بهصورت «تلقیهای ناروا از دین» است
🔘 تحریف دین یک جریان روانشناختی است که عموم متدینین با آن درگیر میشوند
🔘 بسیاری از مشکلاتی که به بهانۀ حجاب پیش آمد، بهخاطر تلقی نادرست از دین در جامعه است
🔘 اختلاف شدید مؤمنان در آخرالزمان که در روایات آمده، ناشی از تلقیهای نادرست از دین است
____
#علیرضا_پناهیان در برنامه سحرگاهی شبکه سه سیما:
رسالت و مأموریت کلیدی امیرالمؤمنین(ع) بعد از رسولخدا(ص) امری فراتر از سیاست یا عقیده به امامت ایشان بود. بر اساس روایتی از پیامبر(ص) میشود این مأموریت را فهمید. میفرماید: هرچیزی که بعد از پیامبران قبلی در امتهای پیشین اتفاق افتاد، بعد از من هم مو به مو اتفاق خواهد افتاد. «كُلَّمَا كَانَ فِي اَلْأُمَمِ اَلسَّالِفَةِ يَكُونُ فِي هَذِهِ اَلْأُمَّةِ مِثْلُهُ حَذْوَ اَلنَّعْلِ بِالنَّعْلِ» (کمالالدين، ج۲، ص۵۷۶)
آن اتفاقهایی که بعد از پیامبران گذشته رخ داده، مربوط به تحریف دین بوده است. امتهای گذشته بعد از انبیاء خود، چگونه ادیان خود را تحریف کردند؟ قرآن میفرماید: «يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَ نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ» آنها معنای کلمات خدا را تغییر دادند. علامه طباطبایی میفرماید: معنایی که خداوند برای یک حکم یا کلام خود در نظر داشته، آنها تغییر میدهند و به صورت دیگری جلوه میدهند.
قصۀ تحریف دین صرفاً قصۀ امتهای گذشته نیست، در زمانۀ خودمان هم با موضوع تحریف دین، درگیر هستیم؛ لااقل با تلقیهای ناصواب از دین درگیر هستیم. در زمان ما این تحریف دین چند تا اثر سوء دارد: یا دیندارِ نادان درست میکند مثل داعشیها، یا دینگریز درست میکند مثل غربگراهای دینستیز، یا دینداران ضعیفی درست میکند که زیاد رشد نمیکنند.
چرا بعضیها از دین بدشان و چرا بعضیها بد دینداری میکنند؟ چون دینِ بد و تحریفشده به آنها عرضه شده است. اینکه بعضیها با دین، لجبازی دارند یا همین مشکلات اخیری که به بهانۀ حجاب پیش آمد، خیلی از اینها به خاطر بد تعریف شدن دین و تلقی نادرست از دین در جامعه است. اگر آن صورت ناب دین را عرضه کنیم، آنوقت میبینید چه تعداد از افراد دینگریز، باز هم دینگریز باقی خواهند ماند.
در زمانۀ خودمان هم با موضوع تحریف دین، درگیر هستیم؛ لااقل با تلقیهای ناصواب از دین درگیر هستیم. اما سؤال این است: آیا این دینی که ما داریم، کلاً تحریف شده است؟ هرچند بعد از پیامبر اسلام(ص) هم عملیات تحریف دین انجام شد، اما تفاوتش با انبیاء گذشته این بود که ائمۀ هدی(ع) بهواسطۀ نقشی که ایفا کردند، توانستند جلوی تحریف کامل دین را بگیرند.
در اینجا باید این نکته را توضیح بدهم که اگر ما دربارۀ تحریف دین صحبت میکنیم، کلانِ موضوع را بحث میکنیم، بحث اختلاف مذاهب نیست، یعنی ممکن است من شیعۀ اثنیعشری هم باشم ولی دچار آسیبهای تحریف دین شده باشم، غیر از موضوع اعتقاد! چون بعضیها فکر میکنند که دعوا صرفاً سر این اعتقاد است.
طبق روایات، در آخرالزمان بسیاری از امتحانات و فتنههای سخت برای غربال کردن مؤمنینی است که به دوازده امام معتقد هستند. اگر تحریف دین را به عنوان یک جریان روانشناختی در نظر بگیریم که عموم متدینین درگیر آن میشوند، ممکن است شامل حال ما هم باشد؛ حتی با اعتقاد به امامتِ ائمۀ هدی(ع)
در زمان امیرالمؤمنین(ع) و دیگر امامان معصوم(ع) میبینیم که در مقابل تحریف دین ایستادند. بنده نمیخواهم از کلمۀ تحریف دین دربارۀ زمانۀ خومان استفاده کنم، بلکه از عبارت «تلقیهای ناروا از دین» استفاده میکنم.
در آخرالزمان بین مؤمنین به اهلبیت(ع) اینقدر اختلاف میافتد که همدیگر را لعن میکنند. (وَ یَشْهَدَ بَعْضُکُمْ عَلَى بَعْضٍ بِالْکُفْرِ وَ یَلْعَنَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً؛ غیبت نعمانی، ص206)
پیامبر(ص) دربارۀ مأموریت امیرالمؤمنین(ع) نسبت به تحریف دین، فرمود: دشمنان دین با من سرِ تنزیل قرآن جنگ میکنند اما بعد از من برخی از یارانم سر تأویل و تفسیر قرآن با دشمنان دین میجنگند؛ پرسیدند کدام یک از یاران شما؟ حضرت به علی(ع) اشاره کرد که مشغول تعمیر کفش پیامبر(ص) بود. «إِنَّ مِنْکُمْ مَنْ یُقَاتِلُ عَلَى التَّأْوِیلِ کَمَا قَاتَلَ مَعِی عَلَى التَّنْزِیل...» (ارشاد مفید، ج1، ص124)
🚩برنامه ماه من؛ شبکه سه سیما– سحر اول ماه رمضان1402
📢صوت(24دقیقه): @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/7600
@Panahian_text
🔸چرا جوانان نباید موضوع مهمترین قسم خداوند در قرآن را بدانند؟
📌اصلاح برداشتهای ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-۲
🔘 بعد از پیامبر(ص)، فرهنگی ایجاد کردند که مردم در دین، عمیق نشوند و عقلانی برخورد نکنند
🔘 برای آشنایی عمیق با دین، کتاب نقش ائمه در احیاء دین علامه عسکری را بخوانید
🔘 اقدامات اهلبیت(ع) در دوران غربت، برای جلوگیری از تحریف دین و حفظ اصل دین بود
____
#علیرضا_پناهیان در برنامه سحرگاهی شبکه سه سیما:
هر کسی بگوید «میخواهم دین را بشناسم» پیشنهاد بنده این است که قرآن و تاریخ را بیشتر بخواند و برای تاریخ هم اولین کتابی که معرفی میکنم کتاب «نقش ائمه در احیای دین» نوشتۀ علامه عسکری(ره) است. این کتاب را بخوانید تا شیوۀ عمیق خواندن تاریخ و شیوۀ با قرآن سراغ تحلیل تاریخ رفتن را ببینید.
در جلسه قبل عرض کردیم که مأموریت اصلی امیرالمؤمنین(ع) حفظ دین از تحریف بود. اولین اقدامی که امیرالمؤمنین(ع) در مقابله با تحریف دین انجام دادند، جمعآوری قرآن بود تا از پخش قرآن تحریفشده و غلط جلوگیری کند.
امیرالمؤمنین(ع) هم باید قرآن را حفظ میکرد و هم احیاکنندۀ سنتهای پیامبر(ص) بود. ایشان خودش را اینگونه خطاب میکند و میفرماید: من احیاکنندۀ سنت پیامبر-که حقیقت دین است- و از بینبرندۀ بدعت هستم. «أَنَا مُحْيِي اَلسُّنَّةِ وَ مُمِيتُ اَلْبِدْعَةِ» (عیونالحکم، ج۱، ص۱۶۷)
عملیات گستردهای برای تحریف دین صورت گرفت و اهلبیت(ع) مظلومانه در مقابل این عملیات مقاومت کردند. اهلبیت(ع) وقتی از عرصۀ سیاست به ظاهر کنار مینشستند، نمیخواستند جان خودشان را حفظ کنند بلکه میخواستند دین را از تحریف حفظ کنند.
حالا ببینیم عملیات تحریف دین در قرآن چگونه توضیح داده شده است؟ یکی از موارد تحریف دین-که در جلسه قبل بیان شد- این بود که معنای کلمات خدا را عوض میکنند. مورد دیگر این است که بخشی از حرفهای خدا را پنهان میکنند.
قرآن در اینباره میفرماید: «إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ» (بقره، 159) کسانی که حرفهای خدا را کتمان میکنند بعد از اینکه ما برای هدایت مردم بیان کردیم، آنها را خدا و تمام لعنکنندگان لعن میکنند.
انواع کتمان در تاریخ وجود داشته؛ از سوزاندن احادیث پیامبر(ص) تا منع بیان احادیث و... بعد از رسولخدا(ص) تا سالیان طولانی(دهها سال) بیان احادیث پیامبر(ص) ممنوع بود. «عبدالله بن مسعود» را به دلیل نقل حدیث، بهشدت زدند و پهلوی او را شکستند. ابوذر را تبعید کردند، او را کتک زدند برای اینکه «قال رسولالله» میگفت و برای اینکه آیات قرآن را تفسیر میکرد و معاویه نمیپسندید.
ابوموسی اشعری و مردم کوفه چرا اینگونه در مقابل امیرالمؤمنین(ع) ایستادند، درحالیکه بیشتر آنها رزمنده بودند و طبیعتاً باید خوب میایستادند و مبارزه میکردند؟ چون اینها سالهای طولانی فقط با قرائت قرآن و بدون شنیدن احادیث پیامبر(ص) تربیت شده بودند.
یک نفر از باب کنجکاوی، ترجمه یا تفسیر یک آیهای را پرسید، اتفاقاً آن آیه سیاسی هم نبود، ولی اینقدر زندانش کردند، اینقدر او را کتک زدند و شکنجهاش کردند که او میگفت: من اصلاً منصرف شدم، دیگر نمیخواهم ترجمۀ آن آیه قرآن را بدانم... آنها میخواستند فرهنگی را ایجاد کنند که «عمیق نشوید، عقلانی با دین برخورد نکنید»
در یک آیهای خداوند به خودش قسم میخورد و میفرماید: «فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ» (نساء، 65) یعنی ای پیامبر، به خدای تو سوگند که ایمان ندارند کسانی که تو امری بکنی و آنها تهِ دلشان یکذره احساس سختی بکنند.
شاید این مهمترین قسم قرآن باشد که خدا به عصر و حتی به جان پیامبر(ص) هم قسم نمیخورد بلکه به خودش قسم میخورد. وقتی بنده این مطلب را در یک جایی عرض کردم، یک دانشجو بلند شد و با ناراحتی گفت که «چرا من با وجود اینکه مذهبی هستم، ولی تا این سن و سال هنوز نباید فهمیده باشم که مهمترین قسم قرآن دربارۀ چیست؟» او حرف درستی میزد، البته ما قصد نداشتیم این را کتمان کنیم، ولی نکته این است که آیات برجسته و ضروریتر باید بیشتر روی دست گرفته بشود.
🚩برنامه ماه من؛ شبکه سه سیما– سحر دوم ماه رمضان1402
📢صوت(21دقیقه): @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/7619
@Panahian_text
🔸برخی سخنان اخلاقی و سیاسی در جامعۀ ما شبیه سخنان خوارج و معاویه است
📌اصلاح برداشتهای ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-۳
🔘 فریب حرفهای درست را نخوریم؛ داخل هر سخن غلطی حرفهای درستی هست!
🔘 تحریف دین موجب میشود ابنملجمی که قبلاً احکامگوی مدینه بود، قاتل علی(ع) بشود!
🔘 انحرافهای در دین کاری خواهد کرد که برخی در مقابل امام زمان(ع) بایستند
🔘 جاهلیتی که امامزمان(ع) با آن مواجه میشود شدیدتر از جاهلیت زمان پیامبر(ص) است!
🔘 در جاهلیت با حرفهای اخلاقی، مقابل پیامبر(ص) ایستادند؛ مثلاً گفتند «او بین خانوادهها اختلاف میاندازد!»
____
#علیرضا_پناهیان در برنامه سحرگاهی شبکه سه سیما:
وقتی با یک حرف غلط یا با یک انحراف در دین مواجه میشویم، باید مطمئن باشیم که داخلش حرفهای درست زیادی هست؛ لذا فریب حرفهای درست را نخوریم.
البته گاهی اوقات، فقط حرف درست است ولی میخواهند از آن نتیجۀ غلط بگیرند، به قول امیرالمؤمنین(ع) «كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ» (نهجالبلاغه، خطبه40) گاهی از اوقات هم حرف درست، آمیخته با حرف غلط است «يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ» (نهجالبلاغه، خطبه50)
جریان تحریف دین موجب میشود ابنملجمی که یک زمانی مسئلۀ احکامگوی مدینه بوده، یک ارزیابیِ اخلاقی غلط از امیرالمؤمنین(ع) پیدا کند و حاضر به قتل حضرت بشود.
بنده برای دوستان اهل تحقیق، یک پیشنهاد دارم؛ بروند مطالعه کنند که معاویه به امیرالمؤمنین(ع) چه نامههایی مینوشت و در این نامهها چه نصایح اخلاقیای مطرح میکرد!
وقتی این نامههای معاویه را میخوانید میبینید که از منظر یک اسلامخواه دارد نامه مینویسد! مثلاً میگوید: «یا علی، تو سابقۀ بلندی در اسلام داری، کاری نکن دچار حبط عمل بشوی، حسادت میتواند این اثرات را داشته باشد...»
شعار معاویه این بود: «من از علی، فقط عدالت میخواهم، باید قاتلان عثمان را تحویل بدهد...» بالاخره با این حرفها خیلیها را مجاب کرده بود و علیه امیرالمؤمنین(ع) لشکر جمع کرده بود.
ما باید تحریفها و انحرافهای از دین را بشناسیم. اگر نامهها و نصایح اخلاقیِ معاویه خطاب به امیرالمؤمنین(ع) و حرفهای خوارج علیه ایشان را بخوانیم، آنوقت میتوانیم در جامعۀ خودمان شبیه آن را پیدا کنیم، چون میبینیم که بعضیها شبیه همان حرفها را میگویند.
برخی از حرفها و سخنان دینی ما شبیه حرفهای خوارج است؛ مثلاً ما میخواهیم دین را تبلیغ کنیم ولی شبیه خوارج حرف میزنیم؛ گاهی شبیه خوارج، اخلاقی حرف میزنیم، شبیه خوارج، سیاسی حرف میزنیم، یا شبیه معاویه، اخلاقی حرف میزنیم!
در جاهلیت هم مشرکین با حرفهای اخلاقی در مقابل پیامبر(ص) میایستادند. آنها دور هم جمع شدند که تصمیم بگیرند با پیامبر(ص) را به چه جرمی به قتل برسانند؟ در نهایت گفتند: «باید بگوییم که او بین خانوادهها اختلاف میاندازد، و کسی که بین جامعه و افراد خانواده اختلاف میافکند باید از بین برود.»
امیرالمؤمنین(ع) بعد از اینکه مدیریت جامعه را به عهده گرفتند، یک کلامی دارند که به ما برای روشنایی بیشتر، یک آدرس میدهد. میفرماید: «أَلَا وَ إِنَّ بَلِيَّتَكُمْ قَدْ عَادَتْ كَهَيْئَتِهَا يَوْمَ بَعَثَ اللَّهُ نَبِيَّهُ» (نهجالبلاغه، خطبه16) الان شما در وضعیتی قرار گرفتهاید که خدا از شما امتحانهایی میگیرد و خواهد گرفت که موجب غربال شما خواهد شد، مانند روزی که پیامبر(ص) مبعوث شد.
پیامبر(ص) با یک جاهلیتی برخورد کرد، امیرالمؤمنین(ع) هم در زمان خودش با یک جاهلیتی برخورد کرد و امام زمان(ع) هم با یک جاهلیتی برخورد خواهد کرد.
امام صادق(ع) دربارۀ جاهلیت مربوط به دورۀ امام زمان(ع) میفرماید: جاهلان در مقابل امام زمان(ع) شدیدتر میایستند از آن مقاومتی که جاهلان در مقابل پیامبر(ع) داشتند. پیامبر(ص) وقتی آمد میخواست یک عده بتپرست را از جهالت در بیاورد، ولی یک کسانی در مقابل امام زمان(ع) با قرآن و تفسیر قرآن میایستند. «إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ اِسْتَقْبَلَ مِنْ جَهْلِ اَلنَّاسِ أَشَدَّ مِمَّا اِسْتَقْبَلَهُ رَسُولُ اَللَّهِ...» (غیبت نعمانی، ج1، ص296)
ما به سمت زمانی میرویم که انحرافهای در دین کاری خواهد کرد که بعضیها در مقابل امام زمان(ع) بایستند. قبل از ظهور، فتنههای زیادی صورت میگیرد، روشنگریهایی هم صورت میگیرد که حق و باطلها روشن خواهد شد، اما وقتی ظهور رخ میدهد، تازه آن موقع آغاز درگیریها در مقابل حضرت است! بعضیها با تفسیر قرآن در مقابل حضرت قرار میگیرند.
🚩برنامه ماه من؛ شبکه سه سیما–سحر سوم ماه رمضان۱۴۰۲
📢صوت(21دقیقه): @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
📎 panahian.ir/post/7622
@Panahian_text
🔸 هر نوع دینداری سطحی و ظاهربینانه، نوعی بتپرستی است
📌اصلاح برداشتهای ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-۴
🔘 گاهی چسبیدن به ظاهرِ یک حکم اخلاقی هم نوعی بتپرستی است
🔘 سامریهای امت پیامبر(ص) معمولاً آدمهای اخلاقی هستند؛ مثل حسن بصری
🔘 جریان بتپرستی که در قرآن آمده، در واقع نحوۀ غلط پرستش خداوند است
🔘 بعضیها مثل بنیاسرائیل میخواهند در نحوۀ دینداری و پرستش خدا دخالت کنند
🔘 چه گرایشهایی در انسانها موجب تحریف دین میشود؟
____
#علیرضا_پناهیان در برنامه سحرگاهی شبکه سه سیما:
بتپرستی را نباید به چند امر ظاهری محدود کنیم؛ بتپرستی امروز هم در جریان است. جریان بتپرستی که در قرآن آمده، در واقع نحوۀ غلط پرستش خداوند است.
بنیاسرائیل بعد از عبور از نیل، سر راهشان یک قوم بتپرست دیدند، گفتند یا موسی، یک بت هم برای ما قرار بده! «قَالُوا يَا مُوسَى اجْعَلْ لَنَا إِلهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ» (اعراف، 138) آنها نمیخواستند بیخدا بشوند، بلکه میخواستند در نحوۀ پرستش خدا، دخالت کنند.
خداوند حدود 12بار در قرآن، پیامبر را نهی کرده است که «از هواهای نفسانی مردم تبعیت نکن» یا از دخالت مردم در دین، تبعیت نکن. «وَلا تَتَّبِع أَهواءَهُم» (شوری، 15) (مائده، 49)
مسئلۀ دخالت در نحوۀ دینداری یک مسئلۀ قدیمی و تاریخی است. اولین کسی که این کار را انجام داد، ابلیس بود. او به خدا گفت: من بهجای سجدۀ بر آدم، حاضرم آنقدر عبادت کنم و نماز بخوانم که تا حالا کسی نخوانده باشد! خداوند فرمود: آنطور که من میخواهم باید من را عبادت کنی نه آنطور که خودت میخواهی! «إِنَّمَا أُرِیدُ أَنْ أُعْبَدَ مِنْ حَیْثُ أُرِیدُ لَا مِنْ حَیْثُ تُرِیدُ» (تفسیرقمی، ج1، ص42)
دینهایی که ما در اثر هوای نفس خودمان درست میکنیم، یک ساختارهایی پیدا میکند که «ایستا» هست، یعنی آن پویایی لازمی را که دینداری باید در آزمایشهای الهی داشته باشد، ندارد.
نباید تحریف دین را بعد از رسول خدا(ص) به چند آدم و چند حکم شرعی محدود کنیم. اگر جریان تغییر و تحریف دین را عمیق نگاه کنیم و روانکاوی کنیم، میبینیم بعضاً در میان خود ما شیعیان هم این گرایش وجود دارد! باید دید چه گرایشهایی موجب این تغییر و تحریف دین میشد؟
امام برای مقابله با جریان تحریف دین، به تعریف اسلام ناب و اسلام آمریکایی پرداخت. ایشان وقتی ویژگیهای اسلام آمریکایی را توضیح میدهد در واقع روانشناسی تحریف دین است که بعد از رسول خدا(ص) صورت گرفت.
بنیاسرائیل بُت را برای چه میخواستند؟ بت، نمادی است از دینداری سطحی و ظاهری. آنها نمیخواستند خدا را کنار بگذارند، اما نمادهای ظاهری، خیلی برای آنها اهمیت داشت. این یکی از دلایل بتپرستی است؛ میگویند «یک چیزی باشد که من ببینم!» یعنی میخواستند آن را حسّ کنند.
کسی که «حسگرا» شد، دیگر اهل تفکر عمیق نخواهد بود. وقتی حسگرایی در یک کسی غلبه پیدا کرد، اهل تحلیل و اهل ورود به عمق مسائل نخواهد شد. آنوقت اگر این نمادها به دست قدرتها بیفتد، مردم را به سمت خود میکشانند و مردم هم سطحی میشوند.
حالا اگر کسی بت نگذاشت، بلکه یک حکم خاص الهی را گذاشت و به سطحِ آن چسبید، یا یک حکم اخلاقی را گذاشت و ظاهر آن را گرفت، این هم میشود «بتپرستی»
جریان بتپرستی در واقع همان دینداری خراب و تحریفشده است. بتپرستیهای زمان ما زیاد هست، حتی اگر ظاهر قرآن را بگیرند و به باطنش راه پیدا نکنند، نتیجهاش میشود اینکه قرآن را در مقابل امیرالمؤمنین(ع) قرار بدهند یعنی نماد ظاهری دین را گرفتند بدون باطنِ آن.
سامری کسی بود که بنیاسرائیل را بعد از دیدن آنهمه معجزه، گوسالهپرست کرد. پیامبر(ص) میفرماید: یک گروهی از امت من هم بر دین سامری هستند، امام آنها ابوموسی اشعری است و شعارشان «لا قتال» است؛ یعنی جنگ و درگیری نباشد! (وفِرقَةٌ مُدَهْدَهَةٌ على مِلَّةِ السامِريِّ لا يَقولونَ: لا مَساسَ، لكنّهُم يقولونَ: لا قِتالَ؛ امالی مفید، ج1، ص29)
سامریهای امت پیامبر(ص) معمولاً آدمهای اخلاقی هستند. یکی از کسانی که طبق روایات، سامری این امت هست، «حسن بصری» است.
یکبار امیرالمؤمنین(ع) دید که حسن بصری موقع وضو گرفتن، زیادی آب میریزد. فرمود: خیلی داری آب اسراف میکنی. حسن بصری گفت: شما در آنهمه خون که از مسلمانان ریختی، بیشتر اسراف کردی! (مَا أَرَاقَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ مِنْ دِمَاءِ الْمُسْلِمِینَ أَکْثَرُ ؛ شرح نهجالبلاغه،ج4، ص95) ببینید چقدر آدم بااخلاقی بود!
🚩 برنامه ماه من؛ شبکه سه سیما–سحر چهارم ماه رمضان ۱۴۰۲
📢 صوت(۲۲دقیقه): @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
📎 panahian.ir/post/7632
@Panahian_text
🔸 علت بسیاری از انحرافها «قرار دادنِ اخلاق در برابر دین» است
📌اصلاح برداشتهای ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-۵
🔘 در طول تاریخ، خیلیها با «اخلاق» جلوی ولایت و اسلام ناب ایستادند
🔘 چرا اخلاق، این ظرفیت را دارد که در مقابل دین بایستد؟
🔘 دین دنبال این نیست که ما را صرفاً اخلاقی بار بیاورد
🔘 کسی که اخلاق خوب دارد، آیا دیگر نیازی به دین ندارد؟
🔘 راهحل قرآن برای اینکه دچار آسیبهای اخلاق نشویم «تقوا» است
____
#علیرضا_پناهیان در برنامه سحرگاهی شبکه سه سیما:
در طول تاریخ، بهویژه در صدر اسلام، بسیاری از اوقات که میخواستند جلوی انبیاء و خصوصاً جلوی پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) بایستند، با اخلاق، جلوی دین و ولایت و اسلام ناب ایستادند.
اخلاق بهمعنای ملکات و صفات خوب، این ظرفیت را دارد که در مقابل دین بایستد. مثلاً مهربانی یا دلرحمی که چیز بدی نیست. اما بسیاری از اوقات، از همین مهربانی علیه امیرالمؤمنین(ع) استفاده شده و علیه امامزمان(ع) هم استفاده خواهد شد.
بعد از ظهور، وقتی امامزمان(ه) با ظالمان میجنگد، برخی خواهند گفت که او پسر پیغمبر نیست چون رحم ندارد! (لَوْ کَانَ هَذَا مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ لَرَحِمَنَا؛ الغارات، ج1، ص3) این قرار دادن اخلاق در مقابل دین است.
چرا ابوموسی اشعری، کارش در مقابل امیرالمؤمنین(ع) گرفت؟ یکی از ویژگیهایی که او از خودش نشان میداد، دلرحمی و مهربانی بود. او از قبیلهای بود که رسولخدا(ص) دربارۀ این قبیله فرموده بود که اینها قبیلۀ مهربانی هستند
دین دنبال این نیست که ما را صرفاً اخلاقی بار بیاورد، اگر میخواست ما را صرفاً اخلاقی بار بیاورد، بسیاری از اوقات، حیوانات هم این صفات اخلاقی را دارند، مثلاً وفاداری در سگ هست.
اگر بگوییم «هدف دین این است که تو به اخلاق به معنای برخورداری از ملکات نفسانی برسی» آن کسی که این را دارد، خودش را مستغنی از دین میداند و میتواند مغرور هم بشود!
دین در واقع اخلاق را ابزاری قرار میدهد برای امری بالاتر! آن امر بالاتر پویایی انسان، قدرتمندی و سعۀ وجودی پیدا کردن او برای ملاقات با خداست و این طیِ مبارزه شکل میگیرد؛ مبارزه با وضعیتی که در آن قرار گرفته است.
اینکه یک انسان، سعۀ وجودی پیدا میکند یعنی چه؟ اولاً در قرآن کریم، فرمود: «لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى» (نجم، 39) یعنی سعی تو است که تو را به خدا میرساند. ما برای سعی آفریده شدهایم نه برای برخورداری از چند صفت خوب!
چرا اخلاق، این ظرفیت را دارد که در مقابل دین بایستد؟ چون شما میتوانید در پناه برخی از صفات اخلاقی، از سعی باز بمانید، و از سعی برای رشد و تعالی وجودیِ خودتان فاصله بگیرید و فرار بکنید و بهانه بیاورید
امیرالمؤمنین(ع) میفرمودند: بیایید برویم جهاد کنیم و بجنگیم... اما بعضی از افراد سرشناس میگفتند: «آیا شمشیر به روی مؤمنان بکشیم؟!» اینها به ظاهر چقدر انسانهای مهربان و خوبی هستند! با این توصیف، آیا امیرالمؤمنین(ع) مهربان نبود؟
راه حلی که قرآن دارد تا ما دچار آسیبهای اخلاق نشویم، کلمۀ تقوا است. تقوا یعنی اینکه چه موقعی از چه خوبیای به عنوان وظیفۀ خودت استفاده کنی. تقوا یعنی فریب خوبیهای ظاهری را نخور!
امام سجاد میفرماید: اگر کسی خطا و گناه نمیکند، فریبش را نخور، شاید به خاطر ضعف نفس اوست، یعنی عرضهاش را ندارد! (إِذَا رَأَیْتُمُ الرَّجُلَ قَدْ حَسُنَ سَمْتُهُ وَ هَدْیُهُ وَ تَمَاوَتَ فِی مَنْطِقِهِ وَ تَخَاضَعَ فِی حَرَکَاتِهِ فَرُوَیْداً لَا یَغُرَّنَّکُمْ ؛ احتجاج، ج2، ص320)
در اسلام و در روایات ما وقتی از اخلاق سخن گفته میشود معنای این اخلاق، عموماً غیر از اخلاق به معنای ملکات است. در آنجا منظور «حسن معاشرت» است که یکی از زیرمجموعههای آداب اسلامی بهحساب میآید.
شما اگر غرق در اخلاق بشوی، یا از دین تلقّیِ اخلاقی داشته باشی، ممکن است تقوا را کنار بگذاری و اخلاق را بگیری. تقوا از شما در موقعیتهای مختلف، رفتار درست و خوب را انتظار دارد.
یکی از تلقیهای ناروا از دین، این است که ما دین را بهطور افراطی، اخلاقی برداشت کنیم. و علت دینگریزی بعضیها هم این است که ما دین را اخلاقی تفسیر میکنیم.
اخیراً برخی از دختران یک دبیرستان گفته بودند ما از دین بدمان میآید و یکی از مهمترین دلایلش این است که «دین موجب میشود دربارۀ ما قضاوت بشود» اخلاق به شما اجازه میدهد دربارۀ دیگران قضاوت کنید، اما تقوا این اجازه را نمیدهد.
🚩 برنامه ماه من؛ شبکه سه سیما–سحر پنجم ماه رمضان1402
📢 صوت(21دقیقه): @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
📎 panahian.ir/post/7633
@Panahian_text
🔸 خیلی از دینگریزها چون «اخلاق و عبادتِ بدون تقوا» را دیدهاند از دین زده شدهاند
📌اصلاح برداشتهای ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-۶
🔘 اخلاقِ بدون تقوا هم مثل عبادت بدون خلوص و تقوا موجب دینگریزی میشود
🔘 برای اصلاح دینداریِ مردم، باید بیش از اخلاق و عبادت، از تقوا سخن بگوییم
🔘 بعضیها پشت اخلاق و نماز و قرآن پنهان میشدند و به امیرالمؤمنین(ع) ضربه میزدند
🔘 معاویه با تحریک عاطفی و اخلاقیِ مردم، آنها را علیه علی(ع) میشوراند
🔘 در فتنههای آخرالزمان از خوبیهایی مثل اخلاق و احکام شرع سوءاستفاده میکنند و مقابل حقیقت ناب دین میایستند
____
#علیرضا_پناهیان در برنامه سحرگاهی شبکه سه سیما:
نهتنها اخلاق این ظرفیت را دارد که در مقابل دین بایستد، بلکه عبادت هم این ظرفیت را دارد. همانطور که از اخلاق، ممکن است سوءاستفاده شود، از نماز و قرآن هم ممکن است سوءاستفاده بشود؛ چهبسا نمازخوانهایی که پشت نمازشان پنهان میشدند و در مقابل حقیقت ناب دین میایستادند و بیتقوایی میکردند.
امیرالمؤمنین(ع) که با بُتپرستها و با مشرکین و کفار مواجه نبودند، بلکه با مؤمنین و مسلمین اطراف خودشان مواجه بودند که اهل عبادت بودند. پس اگر ما میخواهیم رنجهای امیرالمؤمنین(ع) را ببینیم، باید بدانیم که این مؤمنین و مسلمین، چطور پشت اخلاق و نماز و قرآن، پنهان میشدند و به امیرالمؤمنین(ع) ضربه میزدند.
مشکل آنها این بود که «تقوا» نداشتند، تقوا آن مفهومی است که بر اساس قرآن، مطلقاً عامل عاقبت به خیری است. وقتی قرآن میفرماید «اِنَّما یَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ المُتَّقین» (مائده، 27) یعنی اگر اخلاق با تقوا همراه باشد، از ما قبول میکنند، نماز هم اگر با تقوا همراه باشد از ما قبول میکنند و اگر بدون تقوا باشد قبول نیست.
شمر ملعون وقتی سر مطهر امامحسین(ع) را از قتلگاه آورد، آن را به یک کسی تحویل داد و گفت: «این را بگیر که نماز عصر من دارد قضا میشود!» آیا ما نباید این را بگوییم؟ اگر این را بگوییم به نماز بیاحترامی شده است؟
اینها واقعیتهایی است که باید با آن برخورد کنیم. تا وقتی که ما اینها را حل نکنیم، مردم گروه گروه به دین گرایش پیدا نخواهند کرد. خیلیها که دینگریز هستند، این سوءاستفادههای از مفاهیم اخلاقی و دینی و معنوی را علیه حقیقت ناب دین میبینند و از دین بیزار میشوند و از دین فاصله میگیرند.
اگر جلوی این سوءاستفادهها را بگیریم، دو تا اتفاق خوب میافتد: یکی اینکه مؤمنین و کسانی که اهل عبادت و اخلاق هستند، راه رشد برای آنها باز میشود و رشد میکنند، چون به اخلاق و نماز و قرائت قرآن، غرّه نشده و دچار عُجب و غرور نخواهند شد چون این کارهای خوب را برای خودشان، هنر نمیدانند و خودشان را در اوج و قله نمیدانند.
دومین اتفاق خوب این است که دیگران هم از دین زده نمیشوند؛ چون میبینند کسی که همۀ این خوبیها را دارد، در کنارش «خلوص» هم دارد و زیبایی خلوص را همه درک میکنند. اگر طیف گستردهای از مردم، سردار سلیمانی را دوست دارند، این به خاطر خلوص ایشان است که یکی از معانی تقوا هم، خلوص است.
سخن گفتن از غربت امیرالمؤمنین(ع) درواقع سخن گفتن از سوءاستفادههایی است که از اخلاق و عبادت شد. آنها با اخلاق به جنگ امیرالمؤمنین (ع) میآمدند. مثلاً معاویه، پیراهن عثمان را به همراه قطعهای از انگشت همسر عثمان، یک جایی آویزان کرده بود و با نمایش دادن اینها، مردم را علیه امیرالمؤمنین(ع) میشوراند.
درحالیکه اصلاً امیرالمؤمنین(ع) از قاتلان عثمان حمایت نمیکرد! ولی معاویه با همین تحریکهای عاطفی و اخلاقی، لشکری علیه امیرالمؤمنین(ع) درست کرد که از آنها حدود هفتادهزار نفر در جنگ صفین کشته شدند.
خوارج هم پشت احکام شرعی و عبادی پنهان میشدند و به دین ضربه میزدند. مثلاً یکی از خوارج یک خوک را کشته بود، آنها گفتند: چرا حیوان زبانبسته را کشتی؟ باید از صاحبش رضایت بگیریم!
صاحب خوک که یک مسیحی بود به خوارج گفت: شما عبدالله بن خبّاط و زنش را بیگناه کشتید و ککتان نگزید، حالا برای این خوک میخواهید از من رضایت بگیرید! امیرالمؤمنین(ع) آمده است اینها را به ما نشان بدهد که ما از عاقبت خودمان بترسیم.
فتنههای آخرالزمان هم شامل مواردی است که در آنها، از خوبیهایی مثل اخلاق و احکام شرعی و عبادی سوءاستفاده میکنند و در مقابل حقیقت ناب دین میایستند.
🚩برنامه ماه من؛ شبکه سه سیما–سحر ششم ماه رمضان۱۴۰۲
📢صوت(21دقیقه): @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
📎 panahian.ir/post/7634
@Panahian_text
🔸 چرا بعضیها بعد از انجام جنایتهای بزرگ، رفتارهای اخلاقی از خود نشان میدهند؟
📌اصلاح برداشتهای ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-۷
🔘 طبق آیه قرآن، عامل عاقبت بهخیری تقوا است؛ نه اخلاق و نه حتی ایمان
🔘 روش قرآن فهرستکردن فضایل و رذایل بهشیوۀ علم اخلاق نیست
🔘 از اخلاق میشود اشکالاتی گرفت که این اشکالات را از تقوا نمیشود گرفت
🔘 یکی از اشکالات اخلاق این است که در تعریف اخلاق و مشربهای فلسفۀ اخلاق، اختلاف نظر وجود دارد
____
#علیرضا_پناهیان در برنامه سحرگاهی شبکه سه سیما:
اگر اخلاق را بدون تقوا مطرح کنیم اشکالات، سوءبرداشتها و سوءاستفادههایی پیش میآید. البته ما اخلاق را بهطور کامل نفی نمیکنیم بلکه اخلاق را در دلِ تقوا میبینیم چون تقوا جامع اخلاق و همۀ خوبیها است و با تحقّق تقوا، اخلاق هم محقَّق خواهد شد، لذا میگوییم باید بیشتر به تقوا بپردازیم؛ همانطور که قرآن به تقوا پرداخته است.
اگر تقوا مطابق با ادبیات قرآن و کلام امیرالمؤمنین(ع)-که اینهمه از تقوا سخن گفتهاند- در جامعه ما شناخته شده باشد، مشکلات ما بسیار کمتر خواهد شد.
خدا در قرآن، تقوا را عامل قبولیِ اعمال و عامل ارزشیافتن انسان معرفی کرده و میفرماید: اهل تقوا عاقبت به خیر هستند (وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ؛ قصص، 83) درحالیکه برای اخلاق و حتی ایمان هم چنین چیزی بیان نشده است.
قرآن نه مانند روانشناسی به تیپهای شخصیتی میپردازد و نه مانند کتابهای اخلاق فضایل و رذایل را فهرست میکند. قرآن میگوید که شما هر تیپ شخصیتی و هر خُلقی که دارید، تقوا را رعایت کنید، مشکلات شما حل میشود. راهحلی که قرآن ارائه میدهد، در عین حال که مشترک است، دستورالعمل خاص و متناسب با هر فرد را به او نشان میدهد.
وقتی میگویند: «دروغ نگویید، غیبت نکنید، تهمت نزنید» بهجای اینکه بگوییم اینها کارهای غیراخلاقی است، باید بگوییم که اینها خلاف تقوا است چون این کارها مانع تقرب انسان به خداست. تقوا یعنی «رعایت دستورهای خدا، با نیت قرب الی الله».
یکی از اشکالات اخلاق این است که در تعریف خود اخلاق و مشربهای فلسفۀ اخلاق اختلاف نظر وجود دارد؛ اخلاق وظیفهگرا، اخلاق غایتگرا یا اخلاق فضیلتگرا!؟ اینها با همدیگر فرق میکند. ملاک ارزش اخلاقی در هر کدام از این مشربها با دیگری متفاوت است و این اختلاف باعث منازعه و سوءاستفاده خواهد شد.
مثلاً شما میگویید: «فلان رفتار هرزگی است» امّا دیگری میگوید: «نظر من دربارۀ هرزگی با شما متفاوت است». برخلاف اخلاق، تقوا محل مناقشه نیست چون دین معنای تقوا، معیارهای تقوا و رفتارهایی را که بر اساس تقوا باید صورت بگیرد روشن کرده است.
اشکال دیگر اخلاق مربوط میشود به صفات خوب و بدی که انسان بهصورت ژنتیکی دارد؛ مثلاً اگر یک کسی بهطور ژنتیک یک صفت بد اخلاقی داشته باشد آیا میتوانیم بگوییم او انسان بدی است؟ درحالیکه ممکن است بهخاطر خدا در حال مبارزه با آن صفت بد باشد.
از طرف دیگر، برخی افراد بهصورت ژنتیک و ارثی دارای یک فضیلت اخلاقی هستند که هیچ تلاشی برای بهدست آوردن آن نکردهاند. بسیار محتمل است که چنین کسانی بهخاطر صفت خوبشان گول بخورند و دچار غرور شوند. این افراد باید این فضیلت را سرمایۀ مجاهده با هوای نفس و تقرب به خدا قرار دهند نه اینکه بهواسطۀ داشتن آن تصور کنند آدمِ اخلاقی و خوبی هستند.
عصر عاشورا وقتی به خیمهها حمله کرده بودند و داشتند گوشوارهها را غارت میکردند، عمر سعد وسط خیمههای نیمسوخته ایستاده بود، هم توصیههای اخلاقی میکرد که خیمه را غارت نکنید، کودکان را نزنید، هم گریه میکرد! این کار اخلاقی را چگونه تحلیل کنیم؟ او هم بالاخره عاطفه دارد و میبیند یک کودکی کتک خورده و متأثر میشود، توصیه هم میکند که این کار را نکنید.
بعضیها وقتی جنایتهای بزرگی انجام میدهند، برای آرام کردن وجدان خودشان، رفتارهای اخلاقی خیلی خوبی از خودشان نشان میدهند، حالا خداوند با اینها چهکار بکند؟ آیا اینها را به جهنم ببرد یا بهشت؟ اینها مشکلاتی است که در اخلاق به وجود میآید. ولی در تقوا، مرزها و ملاکها کاملاً مشخص میشود و شیوۀ ارزیابی هم کاملاً معلوم است.
🚩 برنامه ماه من؛ شبکه سه سیما–سحر هفتم ماه رمضان۱۴۰۲
📢صوت(۲۰دقیقه): @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
📎 panahian.ir/post/7642
@Panahian_text
🔸 اگر اخلاق کافی است، پس دین برای چیست؟!
🔸 دین به وسیلۀ «تقوا» اخلاق را رشد میدهد
📌اصلاح برداشتهای ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-۸
🔘 اخلاق را مقابل دین نمیدانیم بلکه اخلاق را پایۀ دین میدانیم
🔘 اخلاقی که انسان را به دینداری نرساند، فایده ندارد
🔘 کسی که با دینداری، اخلاقش کامل نشود در دینداری صادق نیست
🔘 برخی افراد اخلاقی، با کشتهشدن امامحسین(ع) کنار آمدند اما شرابخواری یزید را برنتافتند!
____
#علیرضا_پناهیان در برنامه سحرگاهی شبکه سه سیما:
وقتی میگوییم «اکتفا کردن به اخلاق میتواند زمینه تحریف دین باشد و به همین خاطر باید بهجای اخلاق بر تقوا تأکید شود» برخی افراد گمان میکنند که ما میخواهیم ریشۀ اخلاق را بزنیم! درحالیکه ما اخلاق را در مقابل تقوا و دین نمیدانیم.
اگر اخلاق نباشد، اصلاً جا برای دین باز نمیشود. صفات نیکو و فضائلی مانند حیا و شکر جایگاه رفیعی دارند. مثلاً بدون حیا، دین نمیتواند مؤثر باشد و انسان دینپذیر نخواهد بود. شکرگزاری از منعم هم یکی از دلایل وجوب خداشناسی است. اگر کسی این فضائل را نداشته باشد اصلاً سراغ دین نمیرود لذا اخلاق پایۀ دین است.
اگر یک نفر اخلاقی بود، مهربان بود، خدای مهربان و رسول مهربان را شناخت، اما ایمان نیاورد، آن اخلاق فایده ندارد. اگر اخلاق، ما را به دینداری برساند، اخلاق درستی است. آن اخلاق همان اخلاقی است که پایۀ دینداری است.
برخی از کسانی که قبل از بعثت پیامبر(ص) دارای فضائل اخلاقی بودند، بعد از بعثت پیامبر(ص) در شمار بهترین شهیدان قرار گرفتند؛ یکی از آنها جناب جعفر طیار بود. ایشان بیان میکند که من -حتی قبل از بعثت- هیچگاه شراب نخوردم، دروغ نگفتم، عمل منافی عفت انجام ندادم و بت نپرستیدم (من لایحضر، ج4، ص397)
قبل از بعثت پیامبر(ص) اگر اخلاق در میان قریش نبود، آنها پیامبر(ص) را به عنوان امین نمیشناختند و امانتداری و صداقت ایشان برای آنها ارزشمند نمیبود. اگر مردم تصور کنند که دشمنان پیامبر(ص) همه سیاه بودند و هیچ حسنی نداشتند، موجب اشتباه در برداشت خواهد شد، آنوقت زشتیِ استغناء از دین و بسنده کردن به اخلاق را تصور نمیکنند.
تردیدی نیست که اخلاق پایۀ دین است لذا اخلاق درست باید انسان را دیندار کند. در این هم تردیدی نیست که دین، اخلاق را کامل میکند، لذا اگر دینْ اخلاق کسی را کامل نکند، او در دینداری صادق نیست.
وقتی دین میخواهد اخلاق کسی را کامل کند، او را به تقوا توصیه میکند. تقواست که اخلاق ما را رشد میدهد. اگر پای ایمان و عشق به خدا و اولیاء خدا وسط نیاید، سطوح عالی اخلاق فتح نخواهد شد.
ابوموسی اشعری به قدری حیا داشت که میگویند در محیط شخصی خودش هم لباس مضاعف میپوشید که مبادا در هنگام خواب برهنه شود. اما حیاء او مانع نشد که او سامری امّت اسلام نشود و سرانجام به جایی رسید که امیرالمؤمنین(ع) او را لعنت میکرد (الکامل فی التاریخ، ج3، ص210)
اگر فقط به اخلاق توصیه کنیم با بگوییم که دین صرفاً همین را میخواهد، اینجا دارد تحریف صورت میگیرد. اولاً دین میخواهد اخلاق به دینداری منجر شود چون دین اوج اخلاق است. ثانیاً خودِ دین به مکارم اخلاق توصیه میکند، ثالثاً دین به وسیلۀ تقوا به مکارم توصیه میکند.
اگر اخلاق کافی بود پیامبران برای مکارم اخلاق نمیآمدند و در فضای دینداری، اینهمه به تقوا توصیه نمیشد. کسانی که در مقابل پیغمبر(ص) قرار داشتند بهطور کامل شوم و سیاه نبودند. در میان سران مشرکین قریش کسانی بودند که از برخی رذایل اخلاقی پیراسته و به برخی فضائل اخلاقی آراسته بودند مانند ابوالبَختریّ بن هشام و عتبة بن ربیعه و... رسولخدا(ص) هم به صفات اخلاقی خوب آنها احترام میگذاشت امّا نهایتاً به سعادت نرسیدند و برخی از آنها در نبرد با مسلمانان کشته شدند.
پیامبر(ص) برای ارتقاء وضعیت اخلاقی آن جامعه به سطوح بسیار بالاتر آمده بودند. اگر مؤمنین به این نکات توجه نکنند و بدون فکر از آن عبور کنند ممکن است بهخاطر اموری مثل اخلاق خوب دچار غرور و تکبر شوند.
یکی دو سال بعد از واقعۀ کربلا پیرمردهای مدینه به شام رفتند. وقتی آنها فساد یزید را دیدند علیه او شورش کردند. این انسانهای اخلاقی شرابخواری یزید را بر نمیتابند امّا با ریخته شدن خون امامحسین(ع) کنار میآیند. سخن ما علیه چنین اخلاقی است که نجاتبخش نیست.
🚩برنامه ماه من؛ شبکه سه سیما–سحر هشتم ماه رمضان ۱۴۰۲
📢صوت(۲۱دقیقه): @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
📎 panahian.ir/post/7650
@Panahian_text
🔸 خیلیها احکام شرعی را رعایت کردند اما سعادتمند نشدند؛ چون اهل تشخیص نبودند
🔸 اسلام بیش از اینکه دین تکلیف باشد، دین تشخیص است
📌اصلاح برداشتهای ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-۹
🔘 تحریف دین از آنجا ایجاد میشود که در کنار تکلیف از تشخیص حرف نمیزنیم
🔘 تشخیص تکلیف مهمتر از انجام تکلیف است؛ اول باید تشخیص بدهی که الان کدام تکلیف را باید انجام بدهی
🔘 کسانی که احمقانه پشتسر احکام ایستادند و اولویتها را تشخیص ندادند، کمر امیرالمؤمنین(ع) را شکستند
🔘 امامزمان(ع) دنبال کسانی است که قدرت تشخیص داشته باشند، نه اینکه صرفاً تکلیف انجام دهند
🔘 طبق آیه قرآن، وقتی پیامبر نیست که به تو دستور بدهد، باید خودت تشخیص بدهی چهکار کنی
____
#علیرضا_پناهیان در برنامه سحرگاهی شبکه سه سیما:
یکی دیگر از انحرافاتی که در دین بوده و هست و امیرالمؤمنین(ع) با آن مواجه و درگیر شدند، مربوط به احکام است. خیلیها احکام شرعی و عبادی را رعایت میکردند، خیلیها از خودشان برای دین مایه گذاشتهاند اما در نهایت سعادتمند نشدند. دلیلش چه بوده است؟
معمولاً خیلی بر «تکلیف» تأکید میکنند؛ یعنی روی اینکه مردم دستور خدا را اجرا کنند خیلی اصرار میشود. البته احکام اسلامی باید پیاده شود. انحراف از آنجا ایجاد میشود که در کنار تکلیف از تشخیص حرف نمیزنیم.
مسلّم است که تشخیص تکلیف مهمتر از انجام تکلیف است؛ چون شما اگر تشخیص ندهی که کدام تکلیف را باید انجام بدهی، چهجور میخواهی به تکلیف خودت عمل کنی؟ خیلی مهم است که شما به موقع، تکلیف خودت را بشناسی. معرفی اسلام به دین «تشخیص» بسیار باشکوهتر و زیباتر از معرفی اسلام به «تکلیف و اطاعت» است.
اطاعت از امامزمان(عج) لازم است امّا کافی نیست. امامزمان(عج) دنبال کسانی است که قدرت تشخیص داشته باشند نه اینکه صرفاً تکلیف انجام بدهند؛ مگر شب عاشورا اباعبدالله الحسین(ع) دستور داد که اصحابش بمانند؟ نه. اتفاقاً حضرت فرمود که بروید! آنها خودشان تشخیص دادند که باید بمانند.
بعضیها حجاب را یک امر غیرضروری میدانند که اگر هم نبود، اشکالی ندارد. درحالیکه حجاب مثل همۀ احکام دینی یک امر واقعی است. اگر حجاب نباشد به شما صدمات جدی اصابت میکند. این یک واقعیت است ولی ما دین را اینگونه توضیح ندادهایم. احکام دینی برای مصالح و مفاسدی قرار داده شده اما وقتی انسان قدرت تشخیص مصالح و مفاسد را نداشته باشد نمیداند کدام حکم را کجا اجرا کند. لذا گاهی هوای نفس و گاهی هم حماقت، پشتسر اجرای برخی از احکام در میآید و این احکام را بازیچه قرار میدهد.
آنهایی که احمقانه پشتسر احکام میایستند و اولویتها را تشخیص نمیدهند، جاهل متنسّک هستند که امیرالمؤمنین(ع) فرمود: اینها کمر من را شکستند. وقتی امیرالمؤمنین(ع) میخواست برای جنگ جمل بروند از اسامة بن زید خواست با ایشان همراهی کند. اسامه همان جوانی است که بهخاطر شایستگیاش پیامبر(ص) در آخر عمر شریفشان او را به عنوان فرماندۀ لشکر منصوب کردند.
جواب اسامه به امیرالمؤمنین(ع) این بود که من با خدا عهد کردم بر روی مسلمان تیغ نکشم! (عَاهَدْتُ اللَّهَ أَنْ لَا أُقَاتِلَ أَهْلَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ؛ الجمل و النصره، ص95) اسامه در واقع بهانۀ دینی آورد. یعنی امیرالمؤمنین(ع) تشخیص نمیدهد و تو تشخیص میدهی؟!
قرآن میفرماید: باید در نهایت به اینجا برسید که اگر پیامبر هم بالای سر تو نباشد که به تو دستور دهد تو بفهمی چگونه باید او را کمک کنی «لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ» (حدید، 25).
«عبدالله پسر عمرو عاص» خیلی ملازم پیامبر(ص) بود. رسول خدا(ص) میفرمود روزه سه روز در ماه کافی است. او میگفت نه؛ من باید بیشتر روزه بگیرم. وقتی در اواخر عمرش نابینا شده بود، میگفت: کاش سفارش پیامبر(ص) را اجرا کرده بودم و کمتر روزه میگرفتم. او با همۀ عبادتهایش، آخرسر فرماندۀ یکی از جبهههای سپاه معاویه در مقابل امیرالمؤمنین(ع) شد. سؤال این است که چرا عبادتهای پسر عمرو عاص او را نجات نداد؟
حضرت امام(ره) دربارۀ متحجّرین و عبادتکنندگان نافهم، میفرماید: «امروز عدهای با ژست مقدسمآبی چنان تیشه به ریشۀ دین و انقلاب و نظام میزنند که گویی وظیفهای غیر از این ندارند. خطر تحجرگرایان و مقدسنمایان احمق در حوزههای علمیه کم نیست. طلاب عزیز لحظهای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند. اینها مروّج اسلام آمریکایی هستند و دشمن رسولالله(ص)» (صحیفه امام، ج21، ص 278) بعضی از جوانها از ترس یا از نفرت این متحجرین، آنقدر از دین فاصله گرفتند که اصلاً غربگرا شدند.
🚩برنامه ماه من؛ شبکه سه سیما–سحر نهم ماه رمضان1402
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
📎 panahian.ir/post/7651
@Panahian_text
🔸 برای حوزه و دانشگاه زشت است که مردم حجاب را صرفاً امری ارزشی میدانند نه دارای آثار واقعی
📌اصلاح برداشتهای ناروا از دین، در رسالت وکلمات امیرالمؤمنین- ۱۰
🔘 چهل سال است نتوانستیم جا بیندازیم که دین یک امر واقعی است و احکامش تابع مصالح و مفاسد است
🔘 حجاب یک امر عقلانی مربوط به سلامت روانی جامعه است، نه امری صرفاً ارزشی و اعتقادی!
🔘چرا برخی سیاسیون توانستند با تمسخر حجاب، رأی جمع کنند؟ چون مردم حجاب را یک امر صرفاً ارزشی میدانند نه عقلانی
____
#علیرضا_پناهیان در برنامه سحرگاهی شبکه سه سیما:
تشخیص تکلیف مقدم بر تکلیف است. گاهی تشخیص تکلیف، با مراجعۀ به علماست؛ اما همانجا هم باید تشخیص بدهید کدام عالم، مرجع شما باشد؟ غالباً بعد از فتوای مرجع تقلید هم تشخیص تکلیف به عهدۀ خود ماست؛ مثلاً فتوای مرجع این است که ماهیهای پولکدار حلال هستند؛ بعد از این حکم، خودمان باید بررسی کنیم که فلان ماهی پولک دارد یا ندارد؟ پس موضوعشناسی به عهدۀ خودِ مکلّف است.
وقتی از اطاعت میگوییم امّا از بصیرت و تشخیص نمیگوییم، بعضیها از دین بیزار میشوند و میگویند «چرا باید همهاش به ما دستور بدهند و ما اجرا کنیم!؟» درحالیکه خیلی جاها باید خودمان تشخیص بدهیم.
یکی از راههای اصلاح و تضمین تشخیص صحیح، این است که تکالیفی را که میدانیم قطعی است، انجام دهیم، تا قدرت تشخیصمان در سایر موارد بالا برود؛ این همان تقواست که در نتیجهاش خدا به ما قدرت تشخیص میدهد «يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً» ( انفال، 29)
گاهی پیغمبر و امام، اجازه میدهند مردم اشتباه کنند و نتیجۀ تشخیص اشتباهشان را ببینند تا قدرت تشخیص مردم افزایش یابد. دربارۀ ولیّفقیه هم همینطور است.
در جنگ بدر مردم خواستند در ازای گرفتن پول، اسیران را که 70 نفر بودند، آزاد کنند. رسولخدا(ص) مخالف بود و فرمود اگر این کار را بکنید سال بعد به همین تعداد کشته خواهیم داد. مردم گفتند: نه، آنها را آزاد کنیم. سال بعد در جنگ احد، 70 نفر کشته شدند. (تفسیر قمی،ج1،ص270( همۀ روضههایی که میخوانیم به خاطر عدمتشخیص مردم است.
عظمت حضرت خدیجۀ کبری(س) به این است که به سهولت تشخیص داد رسولخدا(ص) به نبوّت رسیده است، تا پای مرگ ایشان را همراهی کرد و اموال خود را فدای رسولخدا(ص) کرد تا جایی که ثروتمندترین زن مکّه، در اوج فقر و نداری از دنیا رفت. هیچوقت به او امر نشد که «همۀ اموالت را انفاق کن!» او خودش تشخیص داد و عظمتش واقعاً به همین است.
چرا مردم استفاده از ماسک (در ایام کرونا) را عقلانی و علمی میدانند ولی حجاب را یک امر صرفاً ارزشی میدانند نه عقلانی و علمی؟ با اینکه مردم ویروس را حس نمیکردند بلکه به گفتۀ پزشکها اعتماد کردند و ماسک زدند. مردم میدانستند که پزشکها از یک امر واقعی حرف میزنند.
حتی وقتی نمیتوانیم نسخۀ پزشک را درست بخوانیم با این حال به عنوان یک عالم به او اعتماد میکنیم؛ اما هنوز این اعتماد را نسبت به پیغمبر و ائمۀ هدی، به عنوان یک عالم، در مردم ایجاد نکردهایم.
چهل سال است که صداوسیما، آموزشوپرورش، حوزه و دانشگاه نتوانستند جا بیندازند احکام دین مثل حجاب، امور واقعی و تابع مصالح و مفاسد است. حجاب یک مقولۀ ارزشی و دینی معرفی میشود، امّا بستن کمربند ایمنی یک امر واقعی معرفی میشود. از علما تقاضا میکنم بررسی کنند چرا تلقی مردم از دین اینگونه است و چرا باید دعوای مضحک حجاب در جامعۀ ما وجود داشته باشد؟!
نظام مهندسی میگوید: من بهخاطر سلامتی و ایمنی خودت اجازه نمیدهم ساختمانی بسازی که روی سر خودت خراب شود. این یک گزاره اخلاقی است یا واقعی؟ موضوع حجاب در دستهبندی علوم، جزء علم «سلامت روان» قرار میگیرد. با علوم تجربی هم میشود ضرورت حجاب را فهمید.
بعضی از واقعیتها مثل حجاب با اینکه برای جامعه حیاتی هستند اما بهخاطر پیچیده بودن، طول میکشد تا آن را بفهمیم، لذا اسلام در مورد آنها ما را راهنمایی میکند.
اکثر مردم این آیۀ قرآن را باور ندارند که میفرماید: چه کسی جز آدم نادان از دین فاصله میگیرد؟ (بقره، 130) مردم افراد بیدین را نادان نمیدانند چون دین بهدرستی معرفی نشده است. لذا برخی از سیاسیون کشور در حدّ ریاستجمهور حجاب را مسخره میکنند و رأی میآورند، چون مردم حجاب را یک امر صرفاً ارزشی و عقیدتی میدانند نه دارای آثار واقعی.
🚩 برنامۀ ماه من؛ شبکه سه سیما–سحر دهم ماه رمضان۱۴۰۲
📢صوت(۲۰دقیقه): @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
📎 panahian.ir/post/7654
@Panahian_text
🔸سوءبرداشت از دین، بیشتر از سوءاستفاده از دین به امیرالمؤمنین(ع) ضربه زد
🔸خوارج که دچار سوءبرداشت از دین بودند، بیش از امثال معاویه ضربه زدند
📌اصلاح برداشتهای ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-ج۱۱
🔘خیلی از مردم، در اثر نگاه روشنفکران غربگرا، دین را امری غیرواقعی و صرفاً ارزشی میدانند
🔘غیرواقعی دانستنِ حجاب، یک سوءبرداشت است؛ بعضیها از این برداشت غلط، سوءاستفاده میکنند
🔘اگر متدینین بدانند که دینداری آثار واقعی داشته و برایشان سود دارد، نسبت به غیرمتدینین، مهربان و دلسوز میشوند
___
#علیرضا_پناهیان
یکی از مشکلاتی که دربارۀ اخلاق و دین وجود دارد این است که خیلی از مردم، در اثر نگاه روشنفکران غربگرا، این دو را یک امر واقعی نمیدانند. انگار اینها آثار واقعی ندارند و فقط بهخاطر اینکه خدا فرموده است باید بگوییم «چَشم»!
کسانی که با کلام اهلبیت(ع) ارتباط دارند، به هیچوجه چنین دیدگاهی ندارند چون معصومین(ع) اکثراً احکام دینی را بر اساس آثارشان توضیح دادهاند و اینگونه مردم را به دینداری ترغیب کردهاند، لذا ما جانانه از دین دفاع میکنیم چون «دین یک امر واقعی است».
بعضیها از اخلاق برای مقابله با دین سوءاستفاده میکنند، بعضیها هم سوءبرداشتهایی از اخلاق دارند. دربارۀ احکام دین هم سوءاستفاده و سوءبرداشت وجود دارد. سوءبرداشت از دین مهمتر از سوءاستفاده است.
وقتی به تاریخ امیرالمؤمنین(ع) نگاه میکنیم، میبینیم کسانی که از دین سوءبرداشت کردند، بیشتر ضربه زدند تا کسانی که سوءاستفاده کردند. کسانی مثل طلحه، زبیر و معاویه میخواستند از دین سوءاستفاده کنند، امّا خوارج غالباً از دین سوءبرداشت کرده بودند.
امیرالمؤمنین(ع) مشکل طلحه و زبیر را حل کرد، ماجرای معاویه را هم داشتند حل میکرد که خوارج کار را خراب کردند. خوارج موجب شدند در صفین کارِ معاویه یکسره نشود، اگر خوارج نبودند، کار به حکمیت نمیکشید. و اگر روحیۀ آنها نبود، کار به انتخاب ابوموسی اشعری نمیکشید. اینها چند جور ضربه زدند. سوء برداشت خیلی خطرناک است و گاهی از اوقات ضربههای سختی میزند. شخصیت امیرالمؤمنین(ع) در این عالم، یگانه است، آنوقت میبینیم که سوء برداشت از دین، حرکت این شخصیت بزرگ را متوقف میکند.
چرا میگوییم خوارج دچار «سوءبرداشت» بودند؟ چون وقتی از امیرالمؤمنین(ع) پرسیدند آیا خوارج منافق یا کافر بودند؟ حضرت فرمود: اینها برادران مؤمن ما بودند که اشتباه کردند و به ما ظلم کردند. (هُمْ إِخْوَانُنَا بَغَوْا عَلَیْنَا؛ قربالإسناد، ص94)
مسئلۀ حجاب در جامعۀ ما دچار سوءبرداشت شده است چون برخی آن را یک امر عقیدتی و ارزشی میدانند، نه یک امر واقعی. برخی از این برداشت غلط سوءاستفاده میکنند و میگویند: «مسئلۀ حجاب، یک مسئلۀ عقیدتی است، شما که نباید عقیده را تحمیل کنید!».
تحمیل عقیده نه ممکن است و نه مطلوب! نماز که از حجاب واجبتر است امّا در جمهوری اسلامی کسی نمیگوید «نماز را اجباری کنید» چون اصلاً تحمیل عقیده مطرح نیست. آنهایی که میگویند «حجاب، تحمیل عقیده است» غالباً عناصر رذل سیاسی هستند که میخواهند با این دروغ، مخالفان خودشان را تخریب کنند.
وقتی احکام دین را تابع مصالح و مفاسد و آثار واقعی بدانیم، مؤمنین با غیرمتدینین برخورد بدی نخواهند کرد چون نسبت به آنها احساس دلسوزی میکنند نه نفرت. انسانِ سیر کسی را که گرسنه است تمسخر و توهین نمیکند بلکه دلش برای او میسوزد. دلسوزی باید از یک مؤمن ببارد. به همین دلیل در جامعۀ دینی، بین متدینین و غیرمتدینین دو قطبی ایجاد نمیشود. البته ممکن است برخی از غیرمتدینین بهخاطر عناد یا سوءتفاهم به متدینین حمله کنند و آنها را بزنند امّا متدینین این کار را نمیکنند.
اگر یک فرد متدین، دینداری خودش را صرفاً ارزشی و غیرواقعی بداند و آن را برای زندگی خودش مفید نداند، مغرور میشود؛ فکر میکند کار بزرگی انجام داده است و حتی به خدا هم منت میگذارد! «يَمُنُّونَ عَلَيكَ أَن أَسلَمُوا» (حجرات، 11). اتفاقاً متدینان باید به خدا بدهکار باشند نه طلبکار؛ مثلاً سحرخیزان و روزهداران بیشتر از دیگران به خدا بدهکار هستند چون خدا به آنها لطف کرده است تا راحتتر و سالمتر زندگی کنند و حال بهتری داشته باشند. ما بعد از نماز، سجدۀ شکر بهجا میآوریم، نه اینکه سرمان را بالا بگیریم و از خدا طلبکار باشیم.
برداشت صحیح از دین باعث میشود که دینداران خوشحالتر، بانشاطتر، پرانرژیتر، مهربانتر و سخاوتمندتر از دیگران باشند. به این ترتیب غیرمتدیّنین هم با دیدن رفتار و زندگی یک فرد متدین به دینداری جذب میشوند.
🚩برنامه ماه من؛ شبکه سه سیما–سحر یازدهم ماه رمضان1402
📢صوت(20دقیقه): @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
📎panahian.ir/post/7670
@Panahian_text
🔸برآیند آموزش دین در جامعه، ایجاد یک «تلقیِ غیرواقعی از دین» است
🔸این تلقی، خودش را در موضوع حجاب نشان داد
📌اصلاح برداشتهای ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-ج۱۲
🔘کتاب هدیههای آسمانی، غیر واقعی بودن دین را به دانشآموز القا میکند
🔘اگر مردم، احکام دین را عامل فاصلهگرفتن از عیش و لذت میدانند یعنی دین درست معرفی نشده
🔘آیتالله بهجت: دستورهای خدا برای آسایش و لذت ما در دنیا است نه فقط در بهشت!
🔘برای مردم توضیح ندادهایم که حجاب چگونه لذت زندگی را افزایش میدهد
___
#علیرضا_پناهیان:
یکی از تحریفهای دین، این است که ما احکام دین را اموری غیرواقعی تلقی کنیم، مصالح و مفاسد واقعی برای آنها تلقی نکنیم. امروز تلقی عمومی از دین اینگونه است که «دین یک امر آسمانی است و خدا فرموده است و برایش عقاب و ثواب هم قرار داده است و تو اگر اعتقاد داری باید این رفتارها را انجام بدهی؛ همین!» نیامدهایم دین را زمینی کنیم. حتماً در ادبیات تعلیم و تربیت دینی و تبلیغات دینی ما اشکالی هست که مردم اکثراً این برداشت را از دین دارند.
اسم کتابهای دینی آموزش و پرورش، «هدیههای آسمانی» است. هدیه طبیعتاً یک امر غیرضروری است، چون انسان بدون هدیه هم میتواند زندگی کند. آسمانی هم یعنی اینکه زمینی نیست! اصلاً خودِ نام این کتاب القا میکند که ما داریم دربارۀ امور غیرواقعی و غیرِ درگیر با زندگی مادی و زمینی صحبت میکنیم. این تلقی نادرست که مردم از دین دارند که سر موضوع حجاب، خودش را نشان داده است، سر خیلی از موضوعات دیگر هم دارد خودش را نشان میدهد.
آیتالله بهجت میفرماید: «برای تسهیل طاعت و اجتناب از معصیت راهی جز این نداریم که متوجه شویم و یقین کنیم که طاعت، نزدیکیِ به تمام نعمتها و خوشیها و داراییها و عزتهاست و معصیت عبارت است از محرومیت و ناخوشی و نداری و ذلت!... آیا لذت شبنشینیها و اختلاط زنان و مردان و تناول مشروبات و عیشهای نامشروع، با لذت انس با خدا و مناجات با او برابر است؟ این لذت (یعنی لذت انس با خدا) همۀ آن لذتها و تمام کمالات آن عیشها را دارد و اصلاً نقصهای آن را ندارد» (در محضر بهجت، ج۳، ص۱۱۷)
این سخن یعنی انجام گناه و ترک عبادت کم کردن لذت انسان در زندگی است. ایشان در جای دیگری میفرماید که عبادت خدا برای راحتی و لذت بردن و آسایش ما در دنیا است نه فقط در بهشت! (درس خارج فقه، کتاب حج، ١٩ آذر ١٣٨۵)
وقتی عموم مردم دستورات و احکام الهی را عامل لذت بردن بیشتر از زندگی نمیدانند، بلکه آن را فاصله گرفتن از عیش و لذت میدانند یعنی ما دین را بد تعلیم دادهایم و درست معرفی نکردهایم.
شهید صدر میفرماید: «هرگاه بخواهیم رفتار یک انسان را تغییر بدهیم باید نگاه او را نسبت به لذت و منفعت تغییر دهیم و رفتار پیشنهادی خود را در چهارچوب عمومی غریزۀ حب ذات وارد کنیم» (اسلام راهبر زندگی، ص٧٩) ما برای مردم توضیح ندادهایم که حجاب چگونه لذت زندگی را افزایش میدهد؛ هنوز میگوییم که «اینها ارزشهای دین ما است!»
برآیند کلی آموزش دین در آموزش و پرورش ما، همین تلقیای است که مردم از دین دارند که سر موضوع حجاب، خودش را نشان داده است. چاره چیست؟ چاره و راه حل، همان کلام امام(ره) است که فرمودند: «فرهنگ دانشگاهها و مراکز غیرحوزهای به صورتی است که با تجربه و لمس واقعیتها بیشتر عادت کرده است، تا فرهنگ نظری و فلسفی. باید با تلفیق این دو فرهنگ و کم کردن فاصلهها، حوزه و دانشگاه در هم ذوب شوند، تا میدان برای گسترش و بسط معارف اسلام وسیعتر گردد.» (صحیفۀ امام، ج21، ص99) ما این را رعایت نکردهایم.
دین راهنمای تجربه است؛ مهمترین کار پژوهشگاههای ما در حوزه و دانشگاه، این است که آثار واقعی احکام دین را جا بیندازند. این کار سختی نیست؛ با یک سری مطالعۀ میدانی، روانکاوانه، مطالعۀ بالینی و...، به نتایجی میرسند که بدون اثبات مبدأ و معاد میتوانند سبک زندگی مردم را درست کنند.
مقام معظم رهبری حدود 25سال پیش به مجلس خبرگان رهبری فرمودند که برای ترغیب مردم به دینداری، آثار دنیاییاش ذکر میشود. مثل زکات و حج و... برکات و فواید اینها را میگویند. بعد فرمودند ولایت فقیه را هم آثار و برکاتش را بگویید. (15/11/1376) این یک نوع بررسی علمی است. تقریباً تا الآن از این بیست سال که گذشته ما یک کتاب در اینباره نداریم. چون ما فقط حکم خدا را ثابت میکنیم ولی نمیگوییم که آثارش چیست؟ این نقص ما طلبههاست.
🚩برنامه ماه من؛ شبکه سه سیما–سحر دوازدهم ماه رمضان1402
📢صوت(20دقیقه): @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
📎panahian.ir/post/7672
@Panahian_text