eitaa logo
گسترده 5 ستاره 🌟🌟🌟🌟🌟
3.3هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
315 ویدیو
3 فایل
🌟کانال اطلاع رسانی پنج ستاره👇👇 @panjsetare 🌟کانال واریزی ها👇👇👇 @varizpanjsetare 🌟لینک گروه اول گسترده👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3287023647Cf6d6ab52e0 ✅ثبت سفارش؛ @Hadi774
مشاهده در ایتا
دانلود
. ❗️ من به همراه خواهر وبرادرام و پدر و مادرم در خانه ای که دو اتاق و یک راهرو و یک زیرپله داشت زندگی میکردیم در یکی از شبهاکه خوابم نمیبرد. صداهایی شنیدم یکی از برادرانم را که کنار من خوابیده بود صدا زدم و هر دو به آرامی پشت درب که شیشه بود و کاملا راهرو و پله هایی ...که از روی زیرپله به پشت بام می رفت دیده می شد رفتیم و به راهرو که صدا از آنجا می آمد نگاه کردیم و با کمال تعجب دیدیم چهار نفر که حدود قدشان بود و یکی از آنها یک چادر گلگلی به سر داشت از زیرپله بیرون آمده و به سمت پله ها برای رفتن به پشت بام در حرکت بودند که ناگهان برادرم با که انگار داشت دیوانه می شد کشید دزد و با صدای او همه بیدار شدند و آن چهار نفر هم رفتند وقتی را برای پدرم گفتم لحظاتی به مادرم خیره شد و بعد گفت به نظرتان آمده و چیزی نبوده و فردای آن روز پدرم پیرمردی را به خانه آورد و کلیه لوازم زیرپله را خالی کردند و آن پیرمرد شروع کرد به خواندن دعا که لحظه ای نگذشته بود که پیرمرد حرسان یود ترسیده بود ما داشتیم میکردیم که پیرمرد چه دیده که ناگهان از هوش رفت حالا ما ماندیم و جن ها پدرم مانده بود چکار کنه همه چشمانمان را بسته بودیم و آرزوی مرگ میکردیم که ....👇 eitaa.com/joinchat/2004418583C4d8cbc75cd