eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.9هزار دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
3.2هزار ویدیو
38 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @Khomool2 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @Hasibaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸السلام علیک یافٰاطِمِهْ الْزَهْرٰاء🌸 چِشم هایَت مادر به هر که باز شود ، تضمینِ عاقبت بخیریِ اوست ! و چه زیبا نگاه میکُنی به هر که صدایَت میزند ❤️ 🌿 ┅═ೋ❅✿🌹✿❅ೋ═┅ @parastohae_ashegh313 ┅═ೋ❅✿🌹✿❅ೋ═┅
📸 به این قشنگی ڪه تو شهید شده‌ای، ما حتّی نمی‌توانیم بخوابیم. پیڪر مطهر صبح عملیات سیدالشهداء علیه‌السلام 🤲 🍀 ┏━○❥••••◦•●◉✿◉●•◦••••❥○━┓ @Parastohae_ashegh313 ┗━○❥••••◦•●◉✿◉●•◦••••❥○━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃دل من تنگ‌ همین یک لبخند... و تو در خنده مستانه خود میگذری! 🍃نوش جانت اما... گاه گاهی به دل خسته ما هم نظری ❤️ ─┅═☁️☀️☁️═┅─ @parastohae_ashegh313 ─┅═☁️☀️☁️═┅─
😄😉😂 تی تی تی تیر خورده وقتی "سید حمید قریشی " از بچه‌های گروهان را که کمی زبانش لکنت داشت دیدم،😛 پرسیدم از سعید دلخوانی خبری دارد یا نه؟ او که هیجانی شده بود گفت: سعید دستش تی تی تی تی تی تیر خورده 🤭 که خنده ام گرفت 😄 و گفتم: -وووه ....سعید این همه تیر خورده؟!!😱 خودش هم خنده‌اش گرفت"😂 ─┅═ঊঈ🍃ঊঈ═┅─ @parastohae_ashegh313 ─┅═ঊঈ🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️🌱 ؛ دور مادرش می‌چرخید و می‌گفت: حلالم کن... توی آشپزخونه غرقِ حال و هوایِ خودم، مشغول کار بودم که محمد رضا با صدای بلند گفت: مادر! ... نگاه‌کردم و دیدم دم درِ ورودی ایستاده، اومد توی آشپزخونه و شروع‌کرد به چرخیدن دورِ من و‌ گفت: مادر حلالم کن ... مادر حلالم کن... گفتم: آخه چکار کردی که حلالت کنم؟گفت: وقتی اومدم، صداتون کردم اما متوجه نشدین. بعد با صدای بلند صداتون کردم، حلالم‌ کنید اگه صدایم رو براتون بلندکردم. 🌹خاطره‌ای از زندگی سردار شهید محمدرضا عقیقی 📚منبع: کتاب همسفر تا بهشت۱ ، صفحه ۹۴ ┈┈••✾❀🌸❀✾••┈┈ @parastohae_ashegh313 ┈┈••✾❀🌸❀✾••┈┈
فاطمهـۜ‌تعبیردورۍازعذاب؛ بهترین‌‌تفسیر‌ازام‌الڪتاب˘˘ مادریڪتاۍهستـےازقدم(: مادرلوح‌وقلم؛روح‌قسم🌸!' 🌿' ┅═ೋ❅✿🌹✿❅ೋ═┅ @parastohae_ashegh313 ┅═ೋ❅✿🌹✿❅ೋ═┅
💕 🌸 غاده ؛ همسر شهيد چمران می‌گويد روزی دوستم به من گفت : "غاده ! در ازدواج تو یك چیز بالاخره برای من روشن نشد . تو از خواستگارهایت خیلی ایراد می‌گرفتی ، این بلند است ، این ڪوتاه است ... 😕 🌺 مثل این ڪه مـی‌خواستی یك نفر باشد ڪه سر و شڪلش نقص نداشته باشد. حالا من تعجبم چه طور دڪتر را ڪه سرش مو ندارد قبول ڪردی ؟🤔 🌸 من گفتم : «مصطفـی ڪچل نیست . تو اشتباه می‌ڪنی.» 🌺 آن روز همین ڪه رسیدم به خانه ، در را بازڪردم و چشمم افتاد به مصطفـی ، شروع ڪردم به خندیدن .😁 🌸 مصطفـی پرسید «چرا مےخندی؟» و من ڪه چشم هایم از خنده به اشك نشسته بود گفتم «مصطفے، تو ڪچلـی ؟! 😂 من نمی‌دونستم!» و آن وقت مصطفـی هم شروع ڪرد به خندیدن ... ┅═ೋ❅✿🌹✿❅ೋ═┅ @parastohae_ashegh313 ┅═ೋ❅✿🌹✿❅ೋ═┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تو همــانی ڪہ دلـ❣ــم لک زده لبخندش را او ڪہ هرگـــز نتوان یافت همانندش را💞 ─┅═☁️☀️☁️═┅─ @parastohae_ashegh313 ─┅═☁️☀️☁️═┅─
💐💐💐 پنـج شنبــه ها دلم بهشتی را میخواهد که ساکنانش هستند گوشه ای کنـارشان بنشینـم و فاتحه ای برای دل خود بخوانم . ┈┈••✾❀🌸❀✾••┈┈ @parastohae_ashegh313 ┈┈••✾❀🌸❀✾••┈┈
🌿♥️ چشمے ڪه دریا مےشود شبهاےجمعہ محبوب مےشود شبهاےجمعہ توبہ همان اشڪ اسٺ، با اشڪے ڪه دارم این دیده زیبا مےشود شبهاے جمعہ 💫 🤲 ╔════ ೋღೋ ════╗ @parastohae_ashegh313 ╚════ ೋღೋ ════╝
🥀 عملیات بیت المقدس بدجوری مجروح شد ، ترکش خورده بود به سرش ، با اصرار بردیمش اورژانس می‌گفت : « کسی نفهمه زخمی ‌شدم ، همینجا مداوام کنید » دکتر اومد گفت : « زخمش عمیقه، باید بخیه بشه » ، بستریش کردند ، از بس خونریزی داشت بی‌هوش شد . یه مدت گذشت، یکدفعه از جا پرید . گفت : « پاشو بریم خط » ، قسمش دادم . گفتم : « آخه توکه بی هوش بودی ، چی شد یهو از جا پریدی ؟» گفت : بهت میگم ، به شرطی که تا وقتی زنده‌ام به کسی چیزی نگی . وقتی توی اتاق خوابیده بودم، دیدم خانم فاطمه زهرا س اومدند داخل . فرمودند : « چیه؟ چرا خوابیدی ؟» عرض کردم : «سرم مجروح شده، نمی‌تونم ادامه بدم ». حضرت دستی به سرم کشیدند و فرمودند : بلند شو ، بلند شو، چیزی نیست ، بلند شو برو به کارهایت برس🌿 ┏━○❥••••◦•●◉✿◉●•◦••••❥○━┓ @Parastohae_ashegh313 ┗━○❥••••◦•●◉✿◉●•◦••••❥○━┛
💔 ‌‌نه گذاشتند لمست كنم نه گذاشتند دست قطع شده ات را ببوسم... تمام حسرت‌هايم را بايد با نگاه كردن به تابوتی كه تو در آن آرميده بودی و هر شب نگاه به سنگ مشكی‌ای كه از تمام تو برايم باقی ماند، خالی كنم. ‌‌ اين همه حسرت برای قلب يک دختر خيلی سخت است. بابا اما همه اين‌ها به فدای امام حسين(ع)، به فدای خواهر حسين(ع)... ‌‌ دلم به آن وعده‌ای که همیشه به من میگفتی دخترم منو تو با هم شهید میشیم خوش است... ‌‌ میدانم روز وصل منو تو دیر نیست و مرا به زودی در آغوش خواهی گرفت... 🍀 ┅═ೋ❅✿🌹✿❅ೋ═┅ @parastohae_ashegh313 ┅═ೋ❅✿🌹✿❅ೋ═┅
🍃🍃🍃 💞 ❄️تا یخ نزده ریشه‌ی ایمان برگــــرد ای فصل بهـار در زمستان برگــــرد... ❄️ مردیم از این بی کسی و در به‌ دری ای صاحـب ذوالفقار و قرآن بـرگـــرد... ─┅═☁️☀️☁️═┅─ @parastohae_ashegh313 ─┅═☁️☀️☁️═┅─
🌷 💢خودت بخور تا در آن دنیا جوابگو باشی ! یک روز گرم تابستان، شهید مهندس مهدی باکری– فرمانده دلاور لشکر ۳۱ عاشورا – از محور به قرارگاه بازگشت. یکی از بچه‌ها که تشنگی مفرط او را دید، یک کمپوت گیلاس🍒 خنک برای ایشان باز کرد، مهدی قدری آن را در دست گرفت و به نزدیک دهان برد، که ناگهان چهره‌اش تغییر کرد و پرسید:🤔 امروز به بچه‌های بسیجی هم کمپوت داده‌اید؟ جواب دادند: نه، جزء جیره امروز نبوده. 🔹مهدی با ناراحتی پرسید: پس چرا این کمپوت را برای من باز کردید؟ 🔸گفتند: دیدیم شما خیلی خسته و تشنه‌اید و گفتیم کی بخورد بهتر از شما. 🔹مهدی این حرف‌ها را شنید، با خشم پاسخ داد: از من بهتر، بچه‌های بسیجی‌اند که بی هیچ چشم‌داشتی می‌جنگند و جان می‌دهند‌. 🔸به او گفتند: حالا باز کرده‌ایم، بخورید و به خودتان این قدر سخت نگیرید. 🔷 مهدی با صدای گرفته‌ای به آن برادر پاسخ داد: خودت بخور تا در آن دنیا جوابگو باشی❗️ ┅═ೋ❅✿🌹✿❅ೋ═┅ @parastohae_ashegh313 ┅═ೋ❅✿🌹✿❅ೋ═┅
دل ک امید وصل یار می بیند قرار بی قراریم قرار می گیرد به شوق جمعه عِجِّل لِوَلیکَ الفَرَج گفتم چشم تَرَم کل هفته را جمعه می بیند❤ ای دلیل امن یجیب من... محبوب دل بی قرار من... آقای من... گاهی آنقدر نزدیک احساست میکنم که گویی با یک نسیم بوی تورا نفس خواهم کشید. فقط جمعه که نه ، من سنگینی تمام لحظه هایم را در انتظارت به دوش خواهم کشید... اگر وعده ی دیدارت را زمانی برای فهمیدن داشتم تمام کوچه ها را آب و جارو میکردم و سبد سبد گل یاس و نرگس و زنبق می چیدم،کاش،ای کاش که میشد چشمان ناقابلم را زیر قدمهایت فرش کنم... کاش میشد به خوابم بیایی تا به اندازه تمام نبودن هایم برایت حرف بزنم... گاهی میترسم اما، بیایی و من درخوابِ غفلت باشم... جمعه که می شود تمام نفس هایم در سینه حبس می شود،قلبم بی تاب میتپد دلم پر از اضطراب که، نکند،نکند چشمانم را غبار بگیرد و روی ماهت را نبینم... ای وای برمن اگر سبب سکوت مبهمت باشم😔 آقا جانم... بیا که بی روی تو نه آسمان را تاب سنگینی افلاک است و نه زمین را طاقت این خاک،بیا که زمین به شوق وصالت،به دورِ تو طواف خواهد کرد... شب از نیمه گذشته است وخواب ندارد چشمم،دلم میخواهد تمام زمان را تا ساعت ظهور تو پرواز کنم،برسم به همان جایی که ندای "یا اَهلَ العالَم اَنَاالمَهدی" به گوش می رسد... ❣ الّلهُــــــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــــــرَجْ ❣ (سحرعباسی) @parastohae_ashegh313
"تا عشق نیاید جمعه حالش نگران است..." سلام آقاجانم چه دلتنگی زیبایی ست، هوای باران زده ی شهر و تن خیسِ خیابان... و من و عشق حضورت که تورا می خوانیم. 🌼 "تو آشنای دیرین منی، وقتی با مدادم در دفتر مشقم می نوشتم... 💚آن مرد آمد... 💚آن مرددرباران آمد... 💚آن مرد با اسب آمد... 💚آن مرد با اسب در باران آمد..." ☘☘☘ 🌺از عمق ناپیدای دلدادگیم بگویمت که چگونه آمدنت را بر روح و جانم وعده می دهد... امروز به وسعت تاریخ دل و جانم همه چشم و نفس هایم همه شوق است و تورا می خواهد. وسعتی از زمان هابیل تا وحی جبرئیل بر پیامبر خاتم الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم عمریست زمین و زمان انتظار تورا می کشد،ازدلتنگ ترین لحظه ی تاریخ [قریب به] ۱۴۰۰ سال گذشته است اما هنوزصدای سم اسب یزیدیان به گوش میرسد... ♦️آن روز که تیر عداوت و قساوت از کمانِ دژخیمِ تاریخ بر مظلومیت عاشورا نشست، و هلهله ی زنان حنا بسته ی کفار، سینه ی آتش گرفته ی رباب را نشانه رفت... زینب(س)به امید آمدنِ تو فریاد استقامت سرداد و ندای صبر و بردباریش هم آغوش تاریخ از گذرِ حادثه هاگذشت و زمزمه ی آن با رمز عملیات یا صاحب الزمان در شلمچه(کربلای پنج)طنین اندازِ عشق شد... عشقی که قطره قطره اش انتظار تورا میکشد... ❣ الّلهُــــــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــــــرَجْ ❣ (سحرعباسی) @parastohae_ashegh313
📜 🥀 ✨نمی دانم بعضی با جمع آوری مال نامشروع به کجا می خواهند برسند، ما چقدر از تاریخ عبرت گرفتیم و در حال حاضر اجرا کردیم، متأسفانه در حال حاضر صداقت و راستگویی در بعضی افراد کم رنگ شده است که آفت بسیار بدی در جامعه شده است، ✨به خود بیاییم و با گفتار و عمل درست هر چه سریعتر این آفت پلید را از بین ببریم. به خدا به هر پست و مقامی هم که برسیم اگر صداقت نداشته باشیم نمی توانیم از این فرصت خدادادی برای خدمت به مردم به خوبی استفاده ببریم. ✨مردم خوب و سالم کم نیستند و مسائل جامعه را هم به خوبی می‌دانند و می‌فهمند و بهترین تصمیم را در موقع خود می‌گیرند. می‌بینیم که هر وقت آقا اذن می‌دهد چه عکس العملی از خود به زیبایی نمایش می‌دهند. من که به این ایمان دارم و رسیده ام که تنها راه نجات جامعه و عاقبت بخیر شدن فقط و فقط گوش به فرمان آقا بودن است و لا غیر...🌷 ┏━○❥••••◦•●◉✿◉●•◦••••❥○━┓ @Parastohae_ashegh313 ┗━○❥••••◦•●◉✿◉●•◦••••❥○━┛
💍 🌸← زمان ما هم مثل همیشه، رسم و رسوم ازدواج زیاد بود. ریخت و پاش هم بیداد میکرد...!! ❤️ ولی ما از همون اول ساده شروع کردیم؛ خریدمون یک بلوز و دامن برای من بود و یک کت و شلوار برای مرتضی!! چیز دیگه‌ای رو لازم نمیدونستیم. به حرف و حدیث ها و رسم و رسوم هم کاری نداشتیم؛ 🍒 خودمون برای زندگیمون تصمیم می گرفتیم. همین ها بود که زندگی مون رو زیباتر میکرد👌 «راوی: همسر شهید مرتضی آوینی» ╔══════••••••••••○○✿❤️╗ @parastohae_ashegh313 ╚❤️✿○○••••••••••══════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•ازآن‌خوشـم •ڪہ‌شـدم‌نوڪرسـراے<حسـین> •منـم‌غـلام‌ڪسےڪہ •بودگـداے<حسـین>... 「 اربـاب‌خـوبم 」 ↯ |♥️| ─┅═☁️☀️☁️═┅─ @parastohae_ashegh313 ─┅═☁️☀️☁️═┅─
آیت الله بهجت (ره) از در مسجد وارد صحن جمکران شدیم . از بلندگو کسی با امام عصر( عج ) درد و دل می کرد : " مولا جان ! کاش میدانستیم کجا تشریف دارید ...؟! " آقا زیر لب زمزمه می کرد : کجا تشریف ندارند ؟ به شیوه باران ص ۴۰ ┅═ೋ❅✿🌹✿❅ೋ═┅ @parastohae_ashegh313 ┅═ೋ❅✿🌹✿❅ೋ═┅
📸 دلنوشته شهید حاج قاسم سلیمانی برای شهید حسین بادپا 🔺من هر شب دعایت میکنم و تو دعایم کن اگر رفتی مرا یادت نرود قول دادی ، سلام مرا به یونس،حسین،حاج احمد،میرحسینی،همه و همه را سلام برسان بگو :معرفت هم حدی دارد 🔺 به آنها بگو : غریبم با روح و جان خسته/غروبه وقت پرواز با بال شکسته کبوترها رفته اند من در دام صیاد / خدایا کی شود از دام خود گردم آزاد ✍دوستت دارم برادرت قاسم سلیمانی ۱۳۹۲/۱۲/۱۲ ┈┈••✾❀🌸❀✾••┈┈ @parastohae_ashegh313 ┈┈••✾❀🌸❀✾••┈┈