شهــدِ شهـادت🌹
🕊شهـدا عاشق اند ؛
معشوقشان خداست
شاگردند ؛
معلمشان #حسین علیهالسّلام است .
معلم اند...
درسشان #شهادت است
مسلح اند ؛ سلاحشان ایمان است
مسافرند ؛ مقصدشان لقاءالله است
مستحکم اند ؛ تکیه گاهشان خدا است
یادشهداباصلوات
اَللّٰٰھُــمَ صَّــلْ علٰـےمُحَمَّــدِﷺ وَآل مُحَمَّــدﷺ وَ؏َجْــل فَرَجَهُــم🌹
#باشهـــداوسیّـدالشُّهــداتــاظهــــور🇮🇷🤍
@parastohae_ashegh313
7.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #روایت شهید نوجوان ۱۵ سالهای که میخواست به وقت شهادتش خوشبو و معطر به محضر #سیدالشهدا برسد...
#شهید_علی_شکر_ریز
راوی#جوادتاجیک🎤
#أللهم_عجل_لولیک_الفرج
@parastohae_ashegh313
قسمت ۱
روز شــمارِ تقویم، روی یازدهم دی ســال ۱۳۹۰ بود و عقربه، ســاعت 9 را نشــان مــی داد کــه بــه فــرودگاه امــام خمینــی رســیدیم. دخترانــم بــا شــوق و شــتاب، چمدان هــای بــزرگ را روی چــرخ می کشــیدند. تــا بــه ســالن ترانزیت رســیدیم، نگاه هر ســه مان روی تابلوی نشــانگرِ پروازهای خروجی متوقف شــد و با ولع پروازهــا را یکی یکــی مــرور کردیــم. کمتــر از دو ســاعت بــه پرواز تهران _ دمشــق باقی مانده بود و ظاهراً همه چیز برای رفتن آماده. امّا نمی دانم چرا، دلم شــور می زد. می ترســیدم، پاهایم به پلۀ هواپیما نرســد یا برســد و پرواز انجام نشــود. یا پرواز انجام شود، اما به مقصد نرسد. یا اصلاً هواپیما برود و در فرودگاه دمشق بنشــیند، امّــا خبــری از حســین نباشــد. غــرق در افــکار جورواجور شــدم. زبانم مثــل یک تکــه چــوب، خشــکیده بــود و چســبیده بود ســقف دهانــم، امّا نباید این اضطراب درونی در چهره ام نمایان می شــد، چرا که ممکن بود دلهره ام را بــه دخترهــا هــم منتقــل کند. نگاهشــان کردم، هــر دو کمی عقب تر از من، توی صف کنترل گذرنامه ایستاده بودند و گل لبخند توی چهره شان آن قدر قرص و محکم نشسته بود که یقین کردم از لحظۀ راه افتادنمان به سمت فرودگاه تا همین حالا، لحظه ای از چهره شان دور نشده است. با صدای مأمور کنترل گذرنامه ها به خودم آمدم که از داخل اتاقک شیشه ای، پرسید: «خانمِ پروانه چراغ نوروزی؟» گفتم: «بله خودم هستم.» گذرنامۀ زهرا و سارا را هم گرفت و مشغول بررسی گذرنامه ها شد، چندباری زیر و رویشــان کرد و بعد از یک مکث طولانی که هر لحظه اش برایم کلی دلهره و اضطراب داشــت، ســری به علامت تأســف تکان داد و طوری که فقط من شنیدم، گفت: «متأسفانه گذرنامۀ شما، سیاسیه. مهلتش شش ماهه بوده و تاریخ انقضاش گذشته، نمی تونید از کشور خارج شین.»
🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بخش_سوم_زندگی_نامه_شهید
🔖 به روایت مادر شهید .
🎥 داداش مجید همیشه دوست داشت پلیس شود. یک تابستان کلاس کاراته فرستادمش. وقتی رفتم مدرسه، معلمش گفت خانم تو را به خدا نگذارید برود تمام بچهها را تکهتکه کرده است. میگوید من کاراته میروم باید همهتان را بزنم. عشق پلیس بودن و قوی بودن باعث شده بود هر جا میرود پز داییهای بسیجیاش را می داد. چون تفنگ و بیسیم داشتند و مجید عاشق این چیزها بود. بعدها هم که پایش به بسیج باز شد یکی از دوستانش میگوید آنقدر عشق بیسیم بود که آخر یک بیسیم به مجید دادیم و گفتیم. این را بگیر دست از سر ما بردار. در بسیج هم از شوخی و شیطنت دستبردار نبود . .
#شهیدمجیدقربانخانی
#أللهم_عجل_لولیک_الفرج
@parastohae_ashegh313
─━━━⊱❅✿•🌹•✿❅⊰━━━─
#بخشدوم👇🏻
https://eitaa.com/parastohae_ashegh313/25092
در نبرد سخت با داعش بودند اومد پیش
شهید جواد الله کرم گفت : فرمانده ؛
تانکر آب بسمت داعش میره اگہ منفجرش
نڪنیم داعش نفس تازه میڪنه و نبرد
سخت تر میشہ...
در جواب میگہ: امام حسین در کربلا
اسبان سپاه عمرسعد هم سیراب ڪرد. ما
مرید اباعبداللہایم و مردانہ میجنگیم...
#شهیدجواداللهکرم
🌱|@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #نماهنگ «خدا کنه بارِ منم بخری»
👤 حاج محمود #کریمی
🔸 دم افطار اسمتو بردم
خدا کنه اسم منم ببری...
@parastohae_ashegh313
#کتاب_گویای «#نیمه_پنهان_ماه» بیانگر گوشهای از سرگذشت یکی دیگر از سرداران رشید اسلام است؛ #شهیدبزرگوارعلیمعمار، که شنیدنش را به شما پیشنهاد می کنیم.
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
🟤 امروز روز پنجم است
که در محاصرهایم،
آب را جیره بندی کردهایم
عطش همه را هلاک کرده ، 🥀
همه را جز شهدا که حالا کنار هم
در انتهای کانال خوابیدهاند
دیگر شهدا تشنه نیستند!
فدای لب تشنهات ای پسر فاطمه...♥️
#روز_پنجم_ماه_رمضان
#به_یاد_شهدای_کانال_کمیل
#لایوم_کیومک_یااباعبدالله
#أللهم_عجل_لولیک_الفرج
@parastohae_ashegh313
پروردگارا..!
رفتن در دست توست.من نمی دانم چه موقع خواهم رفت،ولی می دانم که از تو بایــد بخواهم مرا در رکاب امام زمـــانم قرار دهی و آن قدر با دشمنان قسم خورده دینت بجنگم تا به فیض #شهادت برسم.
خداوندا..!
این تو هستی که قلبم را مالامال از عشق به راهت،اسلامت،نظامت و ولایتت قرار دادی...
خدایا..!
تــــو خود می دانی که همواره آماده بوده ام آن چه را تو خود به من دادی، در راه عشقی که به راهت دارم، نثار کنـــم.
فرازے از وصیتنامہ
#شهیدصیادشیرازے
🌱|@parastohae_ashegh313