شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
🌷بالاخره پس از تلاش های فراوان موفق به کسب اجازه فرماندهان سپاه برای اعزام شد اما از آن جایی که تولد فرزند شهید نزدیک بود، فرمانده سپاه گیلان نام #سجاد_طاهری_نیا را از کاروان اعزامی حذف کرد.
وقتی سجاد از حذف نامش خبردار شد به شدت ناراحت شد و حتی با التماس و گریه و زاری همسر و سپس فرمانده اش را راضی کرد تا اعزامش به تاخیر نیفتد و در تهایت هم با همان کاروان راهی سرزمین شام شد. 🥀
🗓 مناسبت مرتبط: #سالروز_شهادت
✨ #شهادت_مبارک
#شهید_سجاد_طاهری_نیا
#شهید_مدافع_حرم
#خاطرات✨
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽کلیپ
🎥 #مستند_از_آسمان
✨سخنان #همسرشهید مدافع حرم 🌹سجاد طاهر نیا🌹
📚موضوع مرتبط:
#شهید_سجاد_طاهرنیا
#شهید_مدافع_حرم
#فیلم
🗓مناسبت مرتبط: #سالروز_شهادت
@parastohae_ashegh313
🌷🕊🌷
🕊🌷
🌷
#وصیت_نامه📝
شهید مدافع حرم حسن غفاری🌹
بسم رب الشهدا و الصدیقین
یا ایتها النفس المطمئنه، ارجعی الی ربک راضیه مرضیه، فادخلی فی عبادی، وادخلی جنتی
بوی شهادت می کند مستم، از ازل مرا، بر مویت بستم
بی قرارم من ای حسین (ع) جانم
آری! این است وعده الهی، بازگشت همه به سوی اوست. خدای من در این لحظه که من تمام حرف هایم را به روی کاغد می آورم. تنها فقط خودت می دانی که چه شور و غوغایی برای رسیدن به تو در دلم موج می زند.
دیگر هیچ چیز در این دنیا مرا آرام نمی کند جز رسیدن به سوی تو و خشنودی تو
تازه معنی فزت و رب الکعبه را که از زبان مولا و امام اول خود جاری شده را درک می کنم. در این دنیای ناچیز که دشمن زبون، شمسشیر را بر علیه شیعیان از رو بسته، دیگر آرام و قرار ندارم.
خدای من، تو از دل بنده هایت آگاه و باخبری، چگونه می توانم ساک نشسته و زندگیم را ادامه دهم. در حالی که جگر مولایم امام زمان (عج) خون است.
آیا می توانم چشمانم را به روی این همه جنایت ها که بر محبین اهل بیت(ع) می آورند ببندم.
خدای من دوستانم یک به یک می روند من راست، راست برای خود می گردم آرامش و قرار ندارم.
بسیار تیغ دیدم که یکی را دوتا کند
نازم به تیغ عشق، دوتا را یکی کند
🌹شهید🌹حسن🌹 عفاری🌹
🌹تاریخ تولد: ۱۳۶۱
🌷تاریخ شهادت: ۱۳۹۴
🌷محل شهادت: سوریه
🌺شادی روح شهید صلوات
@parastohae_ashegh313
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
#شهید_در_روایات_و_آیات_قرآن #حدیث_سوم ✨ #مرگ_برتر✨ 📚قالِ اَمْيرُ الْمُؤمِنين عليه السلام: اِنَّ
#شهید_در_روایات_و_آیات_قرآن
#حدیث_چهارم #هزارضربه_شمشير_به_ازمرگ_دربستر
✨قالَ اَمْيرُ الْمُؤمِنين عليه السلام: وَالَّذى نَفْسُ ابْنِ اَبى طالبٍ بِيَدِهِ لَأَلْفُ ضَرْبَةٍ بِالسَّيْفِ اَهْوَنُ عَلَىَّ مِنْ مَيْتَةٍ عَلَى الْفِراش
حضرت على عليه السلام فرمود: قسم به كسيكه جان فرزند ابيطالب در دست اوست، هزار ضربه شمشير بر من آسانتر از مرگ در بستر است.✨
╭─┅─═☆❣ 🌼 ❣☆═─┅─╮
@parastohae_ashegh313
╰─┅─═☆❣ 🌼 ❣☆═─┅─╯
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
نمازتو با نماز اولیای الهی مقایسه نکن! #چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم17 استاد پناهیان: خداوند بی دلی
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم18
نماز یعنی قرآن خوندن مودبانه
🌹🌺🌹
استاد پناهیان:
از معصوم پرسیدن مؤدب بودن پیش خدا یعنی چی؟
"فرمودن: قرائت درست قرآن."
"اصلا نماز یعنی قرآن خوندن."
امیر المومنین علی علیه السلام می فرماید : اما مومنین نیمه شب می ایستند و تلاوت می کنند....
قطعاتی از قرآن را چه تلاوت کردنی.!
♦♦♦
دوای دردهایشان را از آیات قرآن می جویند
قلب هایشان را از آیات قرآن محزون می کنند ...
🌹✴💓
از آیاتی که در آنها تخویف هست می ترسند و در تشویق های خدا طمع می کنند
☺
و در اثر قرائت قرآن از میانه تا میشوند (یعنی رکوع می کنند.)
"تحف العقول 159"
🔸🔹💠💟🔸🔹
بار سنگین نگاه آیه ها/
خم نموده قامت دلداده را...
و بعد دو سجده میکنند...
💠🔸🔹🌺
نماز یعنی رعایت ادب مقابل خداوند متعال
توی نماز تا میتونی مودب باش.
بزن هوای نفستو با نماز.
بزن توی گوشش
💢💥💢
🔸🔸🔸🔸🔸🔸
💟🌺💟
نماز در مرحله ی اول رعایت ادب است.
درمان بسیاری از درد های روحی و جسمی با خوندن نماز مودبانه هست.
مخصوصا صحیح خوندن نماز خیلی مهمه.
تمرین کن.
توی نمازت کم نذار و اول وقت بخون.
نورش رو تو زندگیت می بینی...
👌🔹🔹🔹🔹
🕊ادامه دارد..
@parastohae_ashegh313
یک شــب
میان آرزوهایت گُمم کردی...
هر شــب
میان خاطراتم ،
ردپای تـوست...!
#شهید_پویا_ایزدی🌷
#سالروز_شهادت
#شبــــتون_آرام_بایاد_شھـــــدا 🌹
@parastohae_ashegh313
با نورِ «حسین»
رسیدیم به سر منزل عشـق ...
«إنَّ الحُسَینَ مِصباحُ الهُدی و سَفینَةُ النَّجاةِ»
#حسینیان
#صبحتون_شهدایی
┄┅═✧❁🎼❁✧═┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═✧❁🎼❁✧═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رزمنده دفاع مقدس:این دوربینهای شما نشون خواهد داد که ما روزی توی کربلای واقعی کنار بقیه مسلمونها جمع خواهیم شد!
و این دوربینها امروز به ایمان شما به راهتون اعتراف کردند!
┄┅═✧❁🎼❁✧═┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═✧❁🎼❁✧═┅┄
#زیارت_عاشورا
#دانشمند_شهید_مصطفی_احمدی_روشن
💥تابستان سال سوم دبیرستان، صبح های سهشنبه می رفتیم مسجد مهدیه همدان، زیارت عاشورا. خیلی گریه می کردیم. اگر یک روزکم گریه می کردیم، تا فردا غصه دار بودیم.
مصطفی بعضی وقت ها می گفت: تو نمیگذاری من گریه ام بگبرد. بیا از هم جدا بنشینیم.
می رفت گوشه ای برای خودش نمکی گریه می کرد.💥
@parastohae_ashegh313
📎 #سیره_شهدا
📚من اسماعیل را نمیشناختم؛ ولی هر روز میدیدم که کسی میآید و چادرها و آبگیرها را تر و تمیز میکند با خودم فکر میکردم که این شخص فقط چنین وظیفهای دارد یک روز هر چه چشم به راهش بودم تا بیاید و باز به نظافت و انجام وظایفش بپردازد، پیدایش نشد و احساس کردم که او از زیر کار شانه خالی میکند از این رو، خود به سراغش رفتم و گفتم: «چرا امروز نیامدی؟»
او در پاسخ گفت: «چشم الان میام» کسانی که نظارهگر چنین صحنهای بودند سخت ناراحت شدند و گفتند: «تو چه میگویی؟ او فرمانده لشکر است»
من که احساس شرمندگی میکردم؛ در صدد عذر خواهی برآمدم اما او بود که کریمانه و با متانت گفت: «اشکال ندارد» و با خنده از کنار ماجرا گذشت.↪️
🌷 #سردارشهیداسماعیل_دقایقی🌷
@parastohae_ashegh313
1_16361916.mp3
6.3M
#پنجشنبه است یادی کنیم
از زندگانِ عشق، #شهدا
🎤 #سید_رضا_نریمانی
❣تا دلم یاد #شهیدا میکنه
⚜اشک چشمامـ😢 منو رسوا میکنه
@parastohae_ashegh313
#خانواده_شهدا
🔰 مبادا خاطرات خانواده شهـدا از دست برود..!!
رهبر معظم انقلاب:
خاطرات والدین و همسران شهدای دفاع مقدّس، مثل جواهر قیمتی در دسترس ما است که اگر غفلت کنیم، از دست ما خواهد رفت؛
کما اینکه بسیاری از والدین شهدا از دنیا رفتهاند؛ بسیاری از آنها دچار فراموشی شدهاند.
📎بیانات در دیدار دستاندرکاران کنگره شهدای استان مرکزی ۱۳۹۸/۰۷/۰۸
@parastohae_ashegh313
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
#روز_شماره_دفاع_مقدس 🗓رویدادهای مهم این روز در تقویم شمسی(٣آبان) ┄┅═══🍃🌸🍃═══┅┄ @parastohae_ashegh
💥 #شرح_عملیات_جاده_ماهشهر 💥
📚شرایط حاکم بر جنگ به نحوی بود که فرماندهان نظامی را ملزم می کرد هرچه سریعتر اقدامی بکنند و واکنش مناسب در مقابل دشمن نشان بدهند تا شاید بتوانند او را از شرق کارون عقب برانند. طرح کلی حمله به اینصورت بود که گردان 144 پیاده با یک گروهان تانک از تیپ 37 زرهی بعنوان تلاش اصلی در محور ماهشهر آبادان به خط دشمن حمله می کرد و سایر واحدهای عملیاتی در محورهای دارخوین و سه راهی آبادان بعنوان پشتیبان عملیات وارد می شدند.
عملیات در تاریخ 3/8/59 از سه محور انجام شد:
1- غرب جاده ماهشهر
در این محور 600 تن از نیروهای سپاهی و مردمی با سلاح سبک و دو قبضه خمپاره انداز به دشمن حمله کردند و او را که در فاصله دو کیلومتری شهر مستقر بود، حدود 10 کیلومتر عقب راندند.
2- جاده اهواز
در این محور نیروهای کمیته انقلاب اسلامی و سپاه پاسداران مجهز به سلاحهای نیمه سنگین موفق شدند دشمن را عقب برانند.
3- شرق جاده ماهشهر
عملیات در این محور که به زرهی متکی بود با آتش ضدزره دشمن متوقف گردید و از 17 تانک که وارد عمل شده بودند 15 دستگاه منهدم گردید. طبق طرح قرار بود در جریان عملیات، هواپیماهای خودی مواضع دشمن را بمباران کنند، ولی فقط یک هواپیما آن هم برای مانور بر فراز منطقه عملیات به پرواز درآمد. در حالی که هواپیماهای دشمن طی یک ساعت 10 بار مواضع خودی را بمباران کردند.
با وجود موفقیت در دو محور، از آنجا که به دلیل توقف عملیات در محور سوم عمل الحاق نیروها صورت نگرفت، نیروهای دو محور نخست با به جای گذاشتن حدود 200 شهید و تعدادی مجروح در منطقه، که عمدتاً ناشی از بمبارانهای دشمن بودند، سریعاً عقب نشینی کردند. دشمن نیز مجددا به مواضع قبلی بازگشته، اجرای آتش خود را افزایش داد.
@parastohae_ashegh313
♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️
....#دلشڪسته💔💔
.
⚠️. "حق الناس "
💌✨همیشه پول نیست!
گاهی "دل" است... دلی ڪه باید به دست می آوردیم و نیاوردیم!
💔دلی ڪه باید می دادیم و ندادیم!
💌✨دلی را ڪه شڪستیم و رها ڪردیم! دلهای غمگینی ڪه بی تفاوت از ڪنارشان گذشتیم!
💌✨خدا از هرچه بگذرد از حق الناس نمی گذرد یادمان باشد ما در مقابل آدم هایی ڪه به خودمان وابسته اشان میکنیم مسئولیم....
💌✨در مقابل اشڪ هایش ودر مقابل غرورش لحظه های شڪستنش در تنهایی ....و اگر روزی یادمان برود .... خدا بیادمان خواهد آورد....
@parastohae_ashegh313
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
#پای_درس_شهدا 📚ما باید ویژگی یک منتظر را داشته باشیم و منتظر امام زمان(عج) باشیم. در زمان #غ
#پای_درس_شهدا
📚انقلاب اسلامی ما ، زمینه ساز انقلاب حضرت ولی عصر(عج) می باشد . پس مواظب اعمال و کردار خود باشیم . در این زمان بی تفاوت بودن به انقلاب اسلامی ، خیانت با اسلام و قرآن است.
#شهیدحسین_حسن_نژادسالک
#شهدا_و_مهدویت
┄┅═══✨📚✨═══┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═══✨📚✨═══┅┄
سرباز اسرائیلی : حزب الله با شمشیر می جنگید!!!
این داستان درتلوزیون اسرائیل و درروزنامه هاآرتص صهیونیستها منعکس شد وخواننده ی گرامی می تواند وارد سایت انگلیسی روزنامه مزبورشود و مطالب بیشتری ازاین دست را درآنجا پیداکند.
کانالهای تلویزیونی اسرائیل ازیکدیگر پیشی می گرفتند جهت دعوت از سربازان و افسران نخبه تا در استودیو بیایند و میهمان برنامه ی آنان شوند و ازفاجعه ای که برایشان رخ داد آشنا و ازماجرا مطلع شوند.
یکی ازافسران لشکر «غولانی» که نامش «ایثان آیخنر» و یکی ازدستانش قطع شده بود، دربرنامه حضور داشت. مجری برنامه از او پرسید چه شد که دستت درجنگ قطع شد؟ او هم پاسخی داد که همگان را به تعجب و شگفتی واداشت.
ایثان گفت : جنگ بسیار سختی را تجربه کردیم، درحالی که وارد حومه ی شهر بنت جبل می شدیم و تعدادمان هم بسیار زیاد بود. من پشت یک درخت موضع گرفتم تا سربازان لشکر را پوشش دهم و درعین حال با دوربین تفنگم، برخی خانه ها را زیرنظر داشتم تا هرگونه تحرک و جابجایی نیروهای حزب الله را رصد کنم. این بود که سه تن ازرزمنده های مقاومت اسلامی را دیدم که آرام و آهسته داشتند به سوی ما نفوذ می کردند تا سربازانمان را غافلگیر کنند.
در وهله اول به نظرم آمد که آنان هدفهای بسیار آسانی هستند، لذا همین که خواستم هدفگیری کنم و بطرف آنان تیراندازی نمایم، ناگهان با مردی سوار بر اسب و شمشیر به دست مواجه شدم که ضربتی به من وارد کرد و از نظر دورشد، من خیلی آشفته و وحشت زده شده بودم!
خانم مجری با شگفتی ازاو سؤال کرد: واقعاً آنها با شمشیر و اسب می جنگیدند؟! افسر اسرائیلی (ایثان) جواب داد: بله، حتی بعضی ازسربازان به من گزارش دادند تک سواری با اسبی تندرو آنها را دنبال می کرد و آنچنان سریع می گذشت که نمی توانستیم اورا هدف قرار دهیم.
********
عجایبی اززبان دشمن
یکی ازنظامیان اسرائیلی که درجنگ علیه حزب الله شرکت کرده بود گفت:
وقتی حکومت ما جنگ را ضد لبنان تحمیل کرد، من درمنطقه (ایتاء الشعب) بودم که تک سواری با جامه سفید دربرابرم ظاهر شد، درحالی که براسب سفیدی سوار شده بود و شمشیری بدست داشت،
ضربتی به من وارد کرد که دستم قطع شد و ازنظر پنهان شد. گفته می شود که ایشان یک افسر اسرائیلی است که روزنامه های اسرائیلی هم داستانش را ذکر کرده اند.
********
تک سواری سپید پوش
یکی ازنظامیان اسرائیل که درجنگ 33 روزه علیه حزب الله و درنبرد وعد الصادق مشارکت داشت، گفت :
وقتی من درجنگ بودم، تک سواری سپید پوش در برابرم ظاهر شد و با دستش به صورتم زد، آنگاه مرا رها
کرد و ازچشمم پنهان شد. ازآن پس ازچشمم به مدت دو روز اشک می آمد!
********
تونل
یکی دیگر از نظامیان اسرائیل که درجنگ شرکت کرده بود گفت : رزمندگان حزب الله تونل هایی دارند لذا وقتی به آنها حمله می کردیم، آنها مثل اشباح از
زیرزمین با جامه های سپید خارج می شدند، ماراهدف قرار می دادند و بلافاصله پنهان می شدند.
********
چه کسی موشک ها را جابجا کرد ؟
یکی ازرزمندگان مقاومت اسلامی لبنان نقل می کند : ما گروهی ازرزمنداگان درجای خاصی قرار گرفته بودیم و درعین حال مسؤولیت شلیک موشک های کاتیوشا علیه دشمن صهیونیستی برعهده ما بود. دستور آمد که تعدادی ازاین موشکها را به جای دیگری منتقل کنیم، اما ما فوق العاده خسته بودیم. ضمناً لازم به ذکر است که این دستور شبانه بدست ما رسید. لذا مطابق دستور توانستیم 5 یا 6 موشک را جابجا کنیم. بقیه را برای فردا صبح واگذار کردیم و خوابیدیم .
وقتی برای نماز صبح بیدار شدیم متوجه شدیم تمامی آنها که تعدادشان 40 موشک بود منتقل شده است. هنوز هم نمی دانیم چه کسی این کار را انجام داده است.
********
ومارمیت اذرمیت...
یکی ازنیروهای مقاومت گفت :
ما درحال درگیری زمینی با دشمن صهیونیستی بودیم و هریک ازما 4- 5 خشاب گلوله بیشتر نداشتیم. درگیری خیلی شدید بود.
گلوله های یکی ازبرادران ما تمام شده بود، او ناگهان متوجه شد سلاحش با نبود هیچ گلوله ای همچنان شلیک می کند. مثل این بود که هنوز گلوله دارد.
********
5 موشک
یکی ازدلاوران مقاومت تعریف می کرد :
من همراه گروهی ازبرادران بودم که وارد یکی ازخانه های خالی ازسکنه شدیم.
ناگهان هواپیمای دشمن همین خانه را هدف قرار داد و تعداد 5 موشک بسوی ما شلیک کرد. اما هیچیک عمل نکرد.
********
@parastohae_ashegh313
مردان بی سر
با پایان یافتن جنگ 33 روزه، حدود 300 سرباز اسرائیلی برای درمان و نقاهت به بیمارستانهای اروپایی فرستاده شدند. چند نفر ازاین سربازان دریک برنامه تلویزیونی شرکت کردند :
دانی : ما اشباحی را می دیدیم که با ما می جنگیدند.
مجری : چگونه ممکن است؟ بیشتر توضیح دهید.
دانی : بارها به فرماندهی گفته ام که صحبتهایم عین حقیقت است. آنها ما را متهم کردند که ما مواد مخدر یا قرصهای روانگردان استفاده کرده ایم. به همین منظور، معاینات پزشکی متعددی روی ما انجام دادند.
مجری : دانی، تو می دانی اشباح وجود ندارند. تو می توانی ازمهارت نیروهای حزب الله دراختفا و سرعت عمل صحبت کنی. اما ازاشباح نه.
دانی : من مطمئنم آنها اشباح بودند. شما می توانی برای من بگویی آنها چگونه درآسمان پرواز می کردند؟
( مجری و حاضران می خندند)
(مجری ازیک سرباز دیگر سؤال می کند.) : رافی تو درگزارش خودت آورده بودی که جنگ آورانی را دیده ای که بدون سر بودند. که با شما می جنگیدند. این موضوع را چطور تفسیر می کنی؟
رافی : من تنها کسی نبودم که آن موجودات را دیده ام. بلکه همه افراد یگان ما شاهد آن بودند.
مجری : خوب درآن موقع شما چه کردید؟!
رافی : هیچ! ازمواضعمان پابه فرار گذاشتیم.
مجری : آیا قبول داری که صحنه هایی که دیدی، درنتیجه استرس و ترس و وحشت جنگ بوده؟!
رافی: من به شما اطمینان می دهم که تمام افراد گروه این رزمندگان بی سر را دیده اند و خیلی واضح بود که آنها بدون سر هستند.
( دانی و رافی و بقیه افراد گروه را به بیمارستان های سوئیس و فرانسه اعزام کردندتا تصویر آن موجودات را ازذهن خارج کنند)
****
چه کسی مرا به اینجا آورد؟
یکی ازرزمندگان مقاومت اسلامی لبنان به من گفت :
درجنگ ، زد و خردهای زمینی زیادی پیش آمد. ازجمله آنها این بود که یک نفر ازما با گروهی ازاسرائیلی ها درحال جدال بود. این زد وخرد مدت زیادی طول کشید، تاجایی که همه خشاب هایش خالی شد، او فکر می کرد که بزودی به شهادت خواهد رسید.
تانکها و مسلسل ها مدام بسوی او شلیک می کردند تا اینکه برزمین افتاد. لحظه ای بعد بیدار شد و خود را بین دوستانش یافت درحالی که جز چند زخم سطحی، آسیب دیگری ندیده بود. ازآنان پرسید : چه کسی مرا به اینجا آورد؟ گفتند : هیچ کس، تو خود به اینجا آمدی؟
****
به هدف زدی
یکی ازرزمندگان حزب الله که مسؤول پرتاب موشک های ضد تانک و بولدوزر بود، به من گفت : تعداد زیادی ازادوات دشمن وارد خاک لبنان شدند. لذا من پس ازصدور تصمیمات لازم ازمراکز فرماندهی بطرف موضع خود حرکت کردم و چند لحظه بعد شروع کردم به مجهز کردن خمپاره ها تا بعد مجبور نباشم با تأخیر مواجه شوم.
درهمین حال تماس گرفتند و گفتند تانکها را بزن. به آنان گفتم: چند لحظه مهلت بدهید. دوباره تماس گرفتند و گفتند آفرین درست به هدف زدی. درحالی که خمپاره ها اصلاً دردست من نبود. به آنان گفتم : من که هنوز چیزی شلیک نکرده ام. بعد به تانک های دشمن نگاه کردم و متوجه شدم تانکها درحال سوختن است.
برگرفته از کتاب « معجزات و کرانات نبرد الوعد الصاد
@parastohae_ashegh313