eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.9هزار دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
3.2هزار ویدیو
38 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @Khomool2 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @Hasibaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
شهدای گمنام(زندگی به سبک شهدا) 🌷 🍃 🍃 🌷 🍃 🍃 🌷 🌹ویژگی های برجسته 🌷عشق به ودفاع مقدس درزندگی اش جاری بود.هرکجای زندگی اش سرک میکشیدی،میدیدی شان. ✨خوش دیدترین وخوش قواره ترین جای خانه راکه روبه هم نباشد،انتخاب می کردبرای عکس، شهدا مقید بود در حضور گناه نشود📛. ✨همیشه می گفت: شهدااینجاهستند👌 وخجالت بکشید. ✨به عکس هابی اعتنانبود✨سعی می کرد راروبه عکسشان دراز نکند 💥حتی شب هاکه می خوابید. ✨ باوجود حزب اللهی بودنش عمل می کرد.هم توی حرف زدن وهم توی رفتار. ✨سرسیگار🚬روی بچه هاخیلی حساس بود.خط قرمزش بود⭕️.خیلی بدش می آمد. ✨ارتباطش با قطع نمی شد.فوق العاده👌 ازاین جامعه استفاده می کرد ✨برای عطر می زد،لباس می پوشید، عبامی انداخت؛می گشت حتماتربت توی نمازش باشد.📿 می گرفت.قرارهای مختلفی می گذاشت وزیارت عاشورا میخواند. ✨اهل کلاس نبود،ریاکاری نمی کرد❌.تهران که بود، شاه عبدالعظیمش ترک نمی شد. صنف پارچه فروش هاهم همین طور. ✨باتمام قلدری ولات بازی هایش واینکه درکارهاحرف،حرف خودش بود، اش ردخورنداشت🚫. ✨دعای همیشگی اش درآخر جلسه هابه مانندحسرتی نمایان می شد: 🌹خدایا!مارابه قافله وبسیجیانش برسان! ❉به همه می گفت: ...! 🌹🌷روی کاربرای شهدا🌷تاکیدداشت.می گفت: کاربرای شهدا بالاست. ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ @parastohae_ashegh313 ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
اول بِه تمامیِ شهیدان صلوات دوم به #خمینیِ جماران صلوات سوم بفرست گر تو عمار رهی بر #خامنه‌ای رهبر خوبان صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و َعَجِّلْ فَرَجَهُم #همیشه_دوست_دارم_ای_شهید ╔══════••••••••••○○✿❤️╗ @parastohae_ashegh313 ╚❤️✿○○••••••••••══════╝
🌷به مناسبت سالروز شهادت🌷 زندگینامه در پنجم مردادماه ۱۳۳۹ در خانواده ای متدین در تهران دیده به جهان گشود . او با احساسات پاک و بی آلایش مذهبی رشد یافت . شش ساله بود که قدم در راه تحصیل علم گذاشت ، دوره ابتدایی را با نمره های عالی به پایان رسانید و دوره دبیرستان را در مدرسه « دکتر هشترودی » به تحصیل ادامه داد . محسن پیش از رسیدن به سن بلوغ به فرایض دینی عمل می کند . محسن پس از دریافت مدرک دیپلم با معدل بالا در سال ۱۳۵۵ در کنکور شرکت کرده و می شود و در رشته شیمی دانشگاه صنعتی شریف به تحصیل می پردازد . پدرش از همرزمان آیت الله کاشانی بود ، از این رو پسر را با الفبای مبارزات سیاسی آشنا می کند . شرکت در جلسات آموزش معارف اسلامی و هیاتهای مذهبی تهران از جمله فعالیتهای عمده محسن در پیش از ورود به دانشگاه به شمار می رود . محسن در دانشگاه با شناخت صحیحی که از مکتب داشت ، از طیف گوناگون و منحرف سیاسی پرهیز می کند و به انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه می پیوندد . وی همزمان با شرکت در فعالیتهای سیاسی و عقیدتی ، از سال ۱۳۵۶ مسوولیت هدایت مبارزات دانشجوی را در دانشگاه شریف علیه رژیم به عهده می گیرد . محسن در تابستان ۱۳۵۹ به عضویت در می آید ومدتی به عنوان « فرمانده گردان مخابرات سپاه پاسداران » انجام وظیفه می کند . سپس « سرپرستی » به او محول می گردد . وی در عملیات سرنوشت ساز « پارتیزانی » به عنوان فرمانده گردان نهم مسوولیت محور « » تا حد فاصل « » را به عهده می گیرد . در اردیبهشت ماه ۱۳۶۰ طرح آزادسازی ارتفاعات در دستور کار قرار می گیرد . محسن در تمامی مراحل شناسایی این حمله حضور می یابد و در طراحی این عملیات نقش فعالی ایفا می کند .در همین مقطع رابطه صمیمانه میان محسن و خلبان شهید « » به وجود می آید . در این عملیات فرماندهی محور چپ به وزوایی واگذار می شود و فرماندهی محور سمت راست نیز توسط « محسن حاجی بابا » صورت می پذیرد . محسن در این عملیات ایثاری جاودانه خلق می کند و موفق می شود با تعداد اندک نیرو ۳۵۰نفر از نیروهای گردان کماندویی دشمن را به اسارت در آورد . محسن در پایان عملیات از ناحیه فک و دست مجروح می شود و به بیمارستان منتقل می گردد . موقع عمل جراحی اجازه نمی دهد که او را بی هوش کنند و به دکتر می گوید : « من هرچه بیشتر درد می کشم ، بیشتر لذت می برم حس می کنم از این طریق به خدا نزدیک می شوم . » او تاب نمی آورد که درمانش کامل شود . دلتنگی دوری از جبهه به سراغش می آید و او هنوز بهبودی کامل نیافته به جبهه « گیلانغرب » باز می گردد و فرماندهی عملیات سپاه «سرپل ذهاب » را بر عهده می گیرد . در ۲۰ آذرماه ۱۳۶۰ در عملیات « » به عنوان عملیات شرکت می کند و در آن جا نیز همچون حماسه می آفریند . بار دیگر در این عملیات زخمی شده به تهران منتقل می گردد . وقتی از جبهه به مرخصی می آمد به خانواده های شهدا و بچه های گردان سرکشی می کرد و مشکلات آنان را مرتفع می نمود .او با همه به احترام و ادب برخورد می کرد ، بویژه به پدر و مادرش احترام قائل بود . به قرائت مداومت داشت . به حضرت (ره) عشق می ورزید و اطاعت از معظم له را واجب می دانست . این عاشق وارسته و مجاهد آگاه پس از ماهها مجاهدت و مبارزه با دشمنان اسلام و حماسه آفرینهای فراوان سرانجام در روز ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۰ در عملیات « » هنگام هدایت نیروهای تحت امر : بر اثر اصابت گلوله و ترکش به فیض عظمای نایل آمد ، سر و جان در گرو محبوب و معشوق نهاد و به خیل عشاق ره یافت . اگر توانستید جنازه ام را به دست بیاورید ، آن را به روی مینهای دشمن بیندازید تا جنازه من کمکی به حاکمیت اسلام کرده باشد . ان شاءالله . خدایا : الان تمام مردم ایران چشم انتظارند . مادران و پدران شهداء در التهابند . قلب امام نگران این حمله است . در این حمله آبروی اسلام در میان است . خدایا اگر می دانی که نیتهای ما خالص و فقط برای تو است ، یاریمان کن . راه را نشانمان بده . خدایا تو برای موسی(ع) دریا را شکافتی و راهش دادی . تو برای محمد(ص) غاری را قرار دادی و به امر تو عنکبوت بر در آن تار تنید . خدایا ما کوچکتر از آنیم که درخواست کنیم برای ما کاری انجام بدهی . خداوندا تو را به حق امام زمان(عج) ، تو را به حق نایبش ، ترا به حق (ع) که ما به خونخواهی او قیام کرده ایم ، قسم ات می دهم ما بندگان حقیر و ضعیف را از این درماندگی نجات ببخش . " شادی روح شهید وزوایی صلوات " 🌹 ╔══════••••••••••○○✿❤️╗ @parastohae_ashegh313 ╚❤️✿○○••••••••••══════╝
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
#سبک_زندگی_شهید_کاوه7⃣ #به_امام_ارادت_داشت اظهار ارادت به مولا و برزگ هر قومی ، در همه ادیان و آئی
اگر نتوانستیم واجب را آن گونه که باید انجام دهیم ، و به ما کمک می‌کنند. حضرت امام (رحمه الله علیه) می‌فرماید : پس از آن‌ که ظاهر و صورت آن ها مطابق قواعد اجتهادیه یا رأی فقها گردید ، به اصلاح سیرت و باطن آن ها کوشد و هر قدر می‌تواند جدیّت کند که لااقل واجبات را با حضور قلب بیاورد و اصلاح نقایص آن ها را نیز با نوافل کند. چنان چه در احادیث شریفه است که نوافل جبران فرایض را می‌کند و سبب قبول آن ها می‌شود . عمل به مستحبات در زندگی این شهید هم مثل عمل به واجبات دیده می شود . شمسعلی شعبانیان می گوید : شهید کاوه شروع حرفش با بسم الله بود و با لا حول و لا قوه الا بالله خستگی در می کرد ... ╔══ ❅ೋ❅🌸❅ೋ❅ ══╗ @parastohae_ashegh313 ╚══❅ ೋ❅🌸❅ೋ❅ ══╝
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
یک حقیقت همیشــه زنده است💞 دیشب ورق زدم صفحات کتاب را خواندم هــزار مرتبه این حرف ناب را " باشم و یا نباشم اگر در ڪنارتان دست غریبه ها ندهید انقلاب را " 🖤 ┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄ @parastohae_ashegh313 ┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄
♦️ از صلیب سرخ آمده بودند اردوگاه اسرا پرسیدند: در اردوگاه شما را شکنجه‌تان میکنند یا نه؟ ❗️همه به آقا سید نگاه کردند. ولی آقا سید چیزی نگفت. ♦️مأمور صلیب سرخ گفت: آقا شما را شکنجه میکنند یا نه؟ ظاهراً شما ارشد اردوگاه هستید. آقاسید باز هم حرفی نزد. پس شما را شکنجه نمیکنند؟ آقا سید باوجود ابهت خاص خودش، سرش پایین بود و چیزی نمیگفت. نوشتند اینجا خبری از شکنجه نیست. 📍افسر عراقی که فرمانده اردوگاه بود، آقای ابوترابی را برد تواتاق خودش گفت: تو بیشتر از همه کتک خوردی، چرا به اینها چیزی نگفتی؟ آقای ابوترابی برگشت فرمود: 🍃 "ما دو تا مسلمان هستیم. با هم درگیر شدیم. آنها کافر هستند. دو تا مسلمان، هیچ وقت شکایت پیش کفار نمیبرند." 📍 فرمانده اردوگاه کلاه نظامی که سرش بود را محکم به زمین کوبید و صورت آقا سید را بوسید. بعدش هم نشست روی دو زانو، جلو آقا سید و به فکر عمیقی فرورفت. او میگفت: شما الحق سربازان (ره) هستید. مرحوم مغفور خلدآشیان یاد ، ، ، و سرافراز را گرامی می داریم با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد "صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین" ╔════ ೋღ🌹🕊ೋ ════╗ @parastohae_ashegh313 ╚════ ೋღ🌹🕊ೋ ════╝
🇮🇷 هستیم بر آن که بستیم ❣قسم به فیض ❣قسم به سرخی خون ❣به خیبر و نی و هور و ❣ 💚 قسم به روح ❤️ قسم به سیـدعلـی 🧡 به امر و فرموده های شخص ولی ✅ تا رمق به تنم هست هستم ❤️↫ حسینی ام 💚↫ حسنی ام 💜↫و هستم 💙⇜ و سر سپرده ام و از تبار 💛⇜به انقلاب و 🌷 و حق وفادارم ╔═•♡🌸♡•════•♡❣♡•═╗ @parastohae_ashegh313 ╚═•♡❣♡•════•♡🌸♡•═╝
🌹 "بسم الله الرحمن الرحیم" 📜 شکر خدا را به جا، که راه انبیاء را با حجتى چون به ما نشان داد. حمد سپاس خدا را که ما را در انتخاب چنین راهى یارى و توان داد. خدایا تو را به حجتت، به خلیفه روى زمینت، خمینى کبیر قسمت می دهم از سر گناهان من حقیر، من عاجز بگذر و راضى مشو مرا که به یگانگیت اعتراف دارم و صادقانه و از روى عشق به تو سر سجده می گذارم از خود برانى"🌙 @parastohae_ashegh313