eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.9هزار دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
3.2هزار ویدیو
38 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @Khomool2 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @Hasibaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫️ ⑦② 🖤شهید مدافع‌حرم ▪️شهید هریری جزو بنیانگذاران سه هیئت از جمله هیئت عشّاق‌الزهرا در مشهد بود که با مدیریت وی اداره می‌شد و از شروع روز اوّل ماه محرم تا پایان ماه صفر، استراحت برای او معنایی نداشت. ▪️بیشتر وقت‌ها در حرم امام رضا‌ علیه‌السلام با هم بودیم و همیشه حرف شهید این بود که «اگر می‌خواهیم مصیبت اهل‌بیت علیهم‌السلام را درک کنیم، نباید راحت‌طلبی را در زندگی برای خود اختیار کنیم.» ▪️حسین‌آقا بیشتر وقت‌ها نذرهای هیئت را به محله‌های فقیرنشین مشهد می‌بُرد و در بین نیازمندان پخش می‌کرد. همچنین به صورت مخفی به افراد نیازمند کمک می‌کرد. 🎙راوے: همسر شهید 🏴 🖤 @parastohae_ashegh313
~🕊 بهش گفتند: چی شد آقا روح‌الله، تو که صدر جدول شهادت بودی، اما حالا داری برمی‌گردی؟ برگشت با لبخند نگاهی کرد و گفت: اگر خدا بخواد همین جلوی مقر شهادت رو روزیم میکنه :)) چند دقیقه بعد، درست جلوی مقر به اذن خدا، پلی باز شد به سمت آسمان🕊' ♥️🕊 . 🥀 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 @parastohae_ashegh313 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ❁═══┅┄
هر روز وقتی برمی‌گشتیم، بطری آب من خالی بود، اما بطری مجید پر بود، توی این حرارت آفتاب لب به آب نمی‌زد، همش دنبال یک جای خاصی می‌گشت، نزدیک ظهر، روی یک تپه خاک با ارتفاع هفت هشت متر نشسته بودیم و دیدیم که مجید بلند شد، خیلی حالش عجیب بود تا حالا این طور ندیده بودمش، هی می‌گفت پیدا کردم این همون بلدوزره و ... یک خاکریز بود که جلوش سیم خاردار کشیده بودند، روی سیم خاردار دو شهید افتاده بودند که به سیم جوش خورده بودند و پشت سر آنها چهارده شهید دیگر، مجید بعضی از آن ها را به اسم می‌شناخت مخصوصا آنها که روی زمین افتاده بودند مجید بطری آب را برداشت، روی دندان‌های جمجمه می‌ریخت و گریه می‌کرد و می‌گفت: بچه ها! ببخشید اون شب بهتون آب ندادم به خدا نداشتم، تازه، آب براتون ضرر داشت… 🌷سردار تفحص‌ شهید مجید پازوکی🌷 ●تاريخ شهادٺ: ۱۳۸۰/۰۷/۱۷ ●محل شهادٺ: فکه •🕊🍃..🥀..🍃🕊• @parastohae_ashegh313 🕊🍃🥀🍃🕊
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
🔴شهیدی که بی‌سر و دست برگشت! ❇️شهید مدافع‌حرم 📀راوے: مادر شهید 🌹امیررضا به‌عنوان رزمنده‌ی مدافع‌حرم و نیروی مستشاری، چندین مرحله به سوریه اعزام شد که البته ما از اعزام او اطلاعی نداشتیم؛ چون خودش چیزی نمی‌گفت. هربار که تماس می‌گرفت، می‌گفتم پسرم تو کجایی من دلم برایت تنگ شده و او با مهربانی فقط می‌گفت مأموریت هستم و زود برمی‌گردم. ☘آخرین مرحله مورّخ ۱۵فروردین سال۱۳۹۲ به سوریه اعزام شد و در این مرحله، به‌مدت یک ماه از او خبری نداشتیم و آخرین‌بار، سه روز قبل از شهادت تماس گرفت و گفت سه‌روز بعد می‌آیم و دقیقاً سه‌روز بعد، در دهم اردیبهشت سال۱۳۹۲ در شهر حلب به شهادت رسید. 🌹تنها چیزی که تا به امروز آرزویش بر دلم مانده، این است که می‌خواستم قبل از خاکسپاری، سینه‌ی امیررضا را ببوسم ولی همکارانش نگذاشتند در داخل قبر، فرزندم را ببینم. پسرم سالم رفت ولی بی‌سر و دست برگشت. ☘شهید علیزاده به همراه شهید براثر برخورد موشک کنترلی مزدوران صهیونیستی به ماشین‌شان در مقابل سفارت ایران در حلب سوریه ترور شده و به شهادت رسیدند. 🥀🕊 @parastohae_ashegh313 🥀🕊
┄═🌿🌹🌿═┄ 💌 «شهید مدافع‌حرم عباس کردانی» 🌷شهیدی که امـام رضــــا علیه‌السلام تاریخ و مکان شهادتش را در خواب به او اطلاع داد! ▪️شهید عباس کردانی از قبل می‌دانست که در چه روزی و در کجا شهید می‌شود! شبی آقا امام رضا علیه‌السلام را در خواب می‌بیند و... ! تصویر باز شود ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ............................. @parastohae_ashegh313
🌱 ابراهيم مصداق حديث نورانــي امام رضا(؏)بود كه ميفرمايند: هر كس براي مصائب ما گريه كند و ديگران را بگرياند، هر چند يك نفر باشد اجر او با خدا خواهد بود. "هر كه در مصيبت ما چشمانش اشكآلود شود و بگريد، خداوند او را با ما محشور خواهد كرد." در عزاداريها حال خوشــي داشت. خيلي ها با وجود ابراهيم و عزاداري او شور و حال خاصي پيدا ميكردند. ابراهيم هر جايي که بــود آنجا را كربال ميكرد! گريه ها و ناله هاي ابراهيم شــور عجيبي ايجاد ميكرد. ★★ @parastohae_ashegh313 ★★
‌ೋღ 💖 ღೋ ⏰ «ز جـــــان خوشتــــر اگـــر باشد تو آنــی»🥀 هـــــزار روز از نبودنـــت گــــذشت 💔 ┏━🇮🇷━━🇮🇷━━🇮🇷━━━🇮🇷┓ @parastohae_ashegh313 ┗🕊━━━🕊━━🕊━━🕊━┛
1_1626421220.mp3
8.41M
🌷قـــــــرار عاشقــــــی شبهای جمعـــــہ🌷 ★زیارت عاشورای امشب رو به نیابت از تمام شهــــــدای خوشنام هدیه میکنیم به خانم فاطمه زهــــــــرا س★ 🍂🌷🍂🌷🍂🌷🍂🌷🍂🍂🍂🌷🍂 اید ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ رفقا حال دلتون شهدایی🌹🍀🌹🍀 شب جمعه شهدا رو یاد کنید ولو با یک صلوات امید به اینکه امشب ما رو نزد ارباب بی کفن یاد کنن🌷 نماز شب رو به نیت ظهور بخون وضو یادت نره روزیتون زیارت قبرشش گوشه ی ابا عبدالله الحسین ع ان شاءالله🍃 التماس دعا یا علی🌱 ــــــــــــــــ 🕊📎شهدا را یاد ڪنیم با ذکر صلوات ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ★ ╔══ ❅ೋ❅🌸❅ೋ❅ ══╗ @parastohae_ashegh313 ╚══❅ ೋ❅🌸❅ೋ❅ ══╝
چهار، پنج نفری راه افتادند🚶🚶 . شبانه رفتند برای شناسایی ⚡،صبح عملیات درگیر شدند به روشنایی خورده بودیم یک مقدار کار گره خورد😥،،، شش ، هفت صبح بود که حاج عمار شهید شد🕊 نیروهای غیر ایرانی پشت بی‌سیم می‌گفتندحاج عمار استشهد .سریع از اتاق عملیات گفتیم حاج عمار شهید نشده ، حالش خوبه ، فقط کمی جراحت داره گفتیم مجروح شده که شیرازه کار از هم نپاشد😔. این نیروها دو ، سه سال بود که با حاج عمار کار می‌کردند نمی‌خواستیم نگرانی در دلشان ایجاد شود💔پشت بی سیم گفتیم فلانی نگو حاج عمار شهید شده،نگذار همه نیروها متوجه شوند و روحیه‌شان را از دست بدهند.از این طرف در اتاق عملیات غوغایی بود😭.یکی از دوستان از پشت میزش افتاد کف اتاق از حال رفت پاهایش را دراز کردیم به هوشش آوردیم و آب قند دادیم بهش ، به فکر این بودیم چه کسی را جایگزین حاج عمار کنیم کسی که جنگنده، خستگی ناپذیر، شجاع و مدیر باشد و با نیروها بجوشد واقعا کسی را نداشتیم حاج قاسم بعد از شهادت حاج عمار گفت کمرم شکست🥀 دوستانی که جنازه عمار را دیده بودند می‌گفتند مثل کسی بوده که روزها و شب‌های متمادی عملیات کرده و حالا از فرط خستگی خیلی راحت خوابش برده🥀🕊 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🍃 ✒️ ★᭄ꦿ↬ @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊 🥀 هر طرف که می‌نگری شهیدی را می‌بینی که با چشمان نافذ و عمیقش نگران توست که تو چه می‌کنی؟ سنگین است و طاقت فرسا زیر بار نگاهشان, حس می‌کنی که در وجودت چیزی در هم می‌ریزد! ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌱🦋 @parastohae_ashegh313 🦋🌱
بدانیـــــــد!☝ اسلام تَنها راهِ نجات و سعادتِ ماست🛣 همیشه به یادِ خُد باشید و فرامین خدا را عمل کنید! پشتیبان و از تَهِ قلب مقلد باشید! اهمیت زیاد به دعاها و مجالس یاد اباعبدالله و شهدا بدهید که راهِ سعادت و توشه آخرت است. همواره تربیتِ حسینی و زینبی بیابید و رسالتِ آنها را رسالتِ خود بدانید و فرزندانِ خودرا نیز همانگونه تربیت کنید تا سربازانی با ایمان و عاشق شهادت و علمدارانی صالح وارث حضرت ابوالفضل برای اسلام ببار آیند! بخشی از وصیت نامه 📝 ♡﴾ @parastohae_ashegh313 ﴿♡   ┈┈••✾•🌻🍁🌻•✾••┈┈
📸 ۵ شهید مدافع حرمی که در روز ۲۰ مهر ماه آسمانی شدند... 🌷 شهید مدافع حرم 🌷 شهید مدافع حرم 🌷 شهید مدافع حرم 🌷 شهید مدافع حرم 🌷 شهید مدافع حرم 💐 شادی ارواح طیبه شهدا صلوات ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🕊 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🥀 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🕊 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 @parastohae_ashegh313
🔸وقتی می‌خواست به مسجد🕌 برود، لباس‌هایش را می‌پوشید. اگر در آن لحظات، کسی محمدرضا را می‌دید که داشت به موهایش اتو می‌کشید و لباس نو می‌پوشید یا کفشش👞 را واکس می‌زد، فکر می‌کرد محمدرضا به مراسم عروسی می‌رود یا جایی دعوت است؛ درحالیکه می‌خواست به مسجد برود، بخواند و برگردد. 🔹حرفش هم این بود که باید شیک و مجلسی باشد. با دو کلمه شیک و مجلسی، همه آن فعالیت‌هایی را که می‌کرد، به طرف مقابلش نشان می‌داد. همیشه می‌گفتم تو می‌خواهی بروی نماز بخوانی و بیایی؛ اتوکشیدن مویت برای چیست😢 برای چی لباست را عوض می‌کنی؟ آخر کفشت نیاز به ندارد! اصلا با دمپایی برو! 🔸می‌گفت من دلم می‌خواهد وقتی به عنوان یک وارد مسجد می‌شوم و وقتی از در مسجد بیرون می‌آیم، اگر کسی من را دید،‌ نگوید که حزب‌اللهی‌ها را نگاه کن! همه شلخته‌اند! ببین همه‌شان پیراهن این مدلی دارند و کفششان لخ‌لخ می‌کند ✍راوی:مادر شهید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• @parastohae_ashegh313🦋
🦋 برادرِ شهيدِ بزرگوار حمزه اباذري نقل مي كند: «در زمين كشاورزي نزديك روستا مشغول كار بوديم. مي خواستيم هر چه زودتر كار تمام شود تا برگرديم به خانه كه ناگهان حمزه دست از كار كشيد و به طرف شير آب رفت. با تعجب به او گفتم: كجا مي روي؟ گفت: مگر صداي را نمي شنوي؟ وقت است. گفتم: بيا كار را تمام كنيم، بعد مي رويم نماز مي خوانيم. با حالت عجيبي به من گفت: چطور اين قدر به خودت اهميت مي دهي، اما به خودت نه؟ و بعد رفت تا نماز را در به جا آورد». ـــــــــــــــــــــ 🕊 @parastohae_ashegh313🌱
🍃 🦋 🕊 در اين سال ها، روزي نبود که از ياد او جدا باشيم. 🌱 همه ي زندگي ما با وجود او گره خورد. ابراهيم مســيري را هموار کرد که با عنايات خدا بيش از سي کتاب ديگر جمع آوري و چاپ شد. با راهي كه او به ما نشــان داد، ده ها شــهيد بي نشان ديگر از اقصي نقاط اين سرزمين به جامعه اسامي معرفي گرديدند. 🍂🍂🍂 كتاب هائي📚 كه بيشتر آن ها ده ها بار تجديد چاپ و توزيع گرديده. شــايد روز اول فکر نمي کرديم اينگونه شود، اما عزيز ما، اين ، به عنوان الگوي اخلاق عملي حتي براي ديگر كشورها و مليت ها مطرح شد! از کشــمير آمدند و اجازه خواســتند تا را ترجمه و در هند و پاکستان منتشر کنند! مي گفتند براي مسلمانان آن منطقه الگوي عملي است. و اين کار در دهه فجر 1292 عملي شد. 🍂🍂🍂 بعد از آن، برخي ديگر از دوستان خارج نشين، اجازه ترجمه انگليسي کتاب را خواستند. آن ها معتقد بودند که ابراهيم، براي همه انســان ها الگوي اخلاق است. خدا را شکر که در سال 1393 اين کار هم به نتيجه رسيد. آري، مــا روز اول بــه دنبال خاطرات او رفتيم تا ببينيم کام مرحوم شــيخ حسين زاهد چه معنائي داشت، که با ياري خدا، صدق کام ايشان اثبات شد. ابراهيم الگوي اخلاق عملي براي همه انســان هائي اســت که مي خواهند درس درست زيستن را بياموزند. ـــــــــــــ 🕊 ـــــــــــــــــــــ @parastohae_ashegh313🕊🦋
•┈••✾☘🔔☘✾••┈• «تـلنـگر شـــــهدایـی» 🌷 ❗️ولایتی بودن فقط به سینه زنی و گریه کردن نیست... مراحلی پیش می‌آید که برای اثبات آن باید از دار و ندارت بگذری... حتی ازجانت! 🦋 ................................ @parastohae_ashegh313
🕊 حسين الله كرم، فرج الله مراديان با تاريك شدن هوا و پس از خواندن نماز حركت كرديم. من و رضا گوديني به سمت جاده آسفالته و بقيه بچه ها به سمت جاده خاكي رفتند. در اطراف جاده پناه گرفتيم. وقتي جاده خلوت شــد به ســرعت روي جاده رفتيم. دو عدد مين ضد خودرو را در داخل چاله هاي موجود كار گذاشتيم. روي آن را با كمي خاك پوشانديم و سريع به سمت جاده خاكي حركت كرديم. از نقــل و انتقالات نيروهای دشــمن معلوم بود كــه عراقي ها هنوز بر روي بازي دراز درگير هســتند. . .ـــــــــــ★★★ـــــــــ بيشــتر نيروهــا و خودروهاي عراقي به آن ســمت مي رفتند. هنوز به جاده خاكي نرسيده بوديم كه صداي انفجار مهيبي از پشت سرمان شنيديم. ناگهان هر دوي ما نشستيم و به سمت عقب برگشتيم! يك تانك عراقي روي مين رفته بود و در حال سوختن بود. بعد از لحظاتي گلوله هاي داخل تانك نيز يكي پس از ديگري منفجر شــد. . تمام دشــت از ســوختن تانك روشن شــده بود. ترس و دلهره عجيبي در دل عراقي ها افتاده بود. به طوري كه اكثر نگهبان هاي عراقي بدون هدف شليك مي كردند. . وقتي به ابراهيم و بچه ها رسيديم، آن ها هم كار خودشان را انجام داده بودند. 🦋 🥀 🕊 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @parastohae_ashegh313🥀
خاطره دیدار با رهبر از زبان زهرا فرزند سالاری فرزند شهید مدافع حرم عبدالحمید سالاری : آقا صدا زد: فرزند شهید مدافع حرم ، زهرا سالاری، بعد من رفتم پیشش. آقا بهم گفت شما تکواندو کاری؟ منم گفتم بله، همین لحظه آقا یه سه چهار ثانیه خنده ای از ته دلش زد و منو تشویق کرد وگفت: آفرین! آفرین به خانم ها و دختر خانم هایی که از کوچکی ورزش های رزمی میرن ... .بعد پرسید: کلاس چندمی؟ گفتم ششم.گفت : چند سالته؟ گفتم دوازده سال. بهم گفت درست رو بخون و حجابت رو هم بکوش همین جور همیشه رعایت کنی. بعد یه هدیه به من داد .. احساس میکردم رهبرم رو هزار بار دیدم . یه دو بیتی روی کاغذ برایش نوشته بودم و یک نقاشی و یک نامه ، بهش دادم ، اون خوشحال شد و گفت بعدا این رو میخونم... دو بیتی من این بود: آهن آبدیده را زنگ عوض نمیکند/چهره انقلاب را جنگ عوض نمیکند به خیل دشمنان بگوبه کوری دو چشمتان /مطیع امر رهبریم رنگ عوض نمیکنیم 🌹 @parastohae_ashegh313🦋
🥀 یڪبار فاطمہ را گذاشت روے اپن آشپزخانہ و بہ او گفت ؛ بپر بغل بابا و فاطمہ بـہ آغوش او پرید . .🌿 بعد بـــــہ من نگاه ڪرد و گفت ؛ ببین فاطمہ چطور بہ من اعتماد داشت! او پرید و می‌دانست ڪہ من او را می‌گیرم . اگـر ما اینطور بھ خدا اعتماد داشتیم همہ مشڪلاتمان حل بود♥'' 🌿 🕊 @parastohae_ashegh313🥀
🕊 میگفت: دلتون رو گــرفتار این پیچ و خم دنیا نڪنید این پیچ و خم دنیا انــــسان رو به باتـــلاق می برد و گـــرفتار می ڪند ازش نـــــجات هـــم نمیــشه پیدا ڪرد. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @parastohae_ashegh313
شیمیایی بود برای درمان به انگلیس اعزام شد خون لازم داشت گفت:خون غیرمسلمان نزنید، توجه نکردند!! ⚠️ هرچه زدند بدنش نپذیرفت خون یک مسلمان جواب داد پزشکش مسلمان شد؛گفت: معجزه ست!✨ 🌹 🇮🇷 🕊 ➥ @parastohae_ashegh313🕊🦋                  
نگاههایتان ...🦋 تسبیح ذکرخداوند بود...✨ که اینگونه دلنشین مانده است😍 صبح دلنشینی میشود با نگاه شما📿 👇 @parastohae_ashegh313🕊
بسمہ ربّ الحسین علیه السلام ✨ ⚘متولد۲۴/۱۲/۱۳۶۸در شهر باغملک استان خوزستان دیده به جهان گشود ⚘شهید حجت الله رحیمی در حالی که تنها 7 روز تا تولد 22 سالگی اش باقی مانده بوددرساعت10صبح مورخه 139/12/18 درشهرستان خرمشهر منطقه شلمچه براثر سانحه رانندگی دعوت حق را لبیک گفت وبه فوز عظیم شهادت نائل آمد. 🌹 شهید حجت الله رحیمی بارها آرزوی شهادت را طلب می نمود و بر این اساس در سال 1387 اتاق خود را تبدیل به حجره شهدا نمود، دست نوشته ها و مطالب نوشتاری وی حاکی از آن است که وی بارها آرزوی شهادت را طلب نموده بود وی بر همین اساس وصیت نامه عاشقانه و سراسر معنوی خود که حاکی از روح بلندش بود را به رشته تحریر در آورد. 💌 فرازی از ❤️ بارالها !...خدایا ! دوری خانه ، پدر ، مادر ،برادر و خواهر راخدایا ! بی خوابی های فراوارن را 🤲🏻خدایا ! دنیا و خواری هایش و  همه چیز خوب و بدش  را تحمل میکنم ولی دوری تو را یک لحظه تحمل نخواهم کرد. 🤲🏻خدایا ! تو را سپاس میگذارم که این بار سعادت را نصیبم کردی تا در راه خودت و اهل بیتت و شهدای خالصت حضور داشته باشم و آرزو دارم خالصانه از من بپذیری . @parastohae_ashegh313
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ‏ يا اَوْلِيآءَ اللَّهِ وَاَحِبَّائَهُ🥀 ✍ این عکس یکی از دردناکترین و در عین حال حماسی‌ترین لحظات فکه، ماجرای گردان حنظله است که ٣٠٠ نفر از نیروهایش درون یک کانال به محاصرۀ عراقي ها در می‌آیند آنها چند روز با تکیه بر ايمان خود به مقاومت ادامه می‌دهند و به مرور همگی توسط آتش دشمن و یا عطش مفرط به شهادت می‌ﺭﺳﻨﺪ، ساعات آخر گردان ‏همت را خواست، حاجی پای بیسیم آمد صدای ضعیفی را از آن سوی خط شنید که می‌گوید: ❣احمد رفت، حسین هم رفت، باطری بی‌سیم دارد تمام می‌شود ‎عراقي ها عنقریب می‌آیند تا ما را خلاص کنند،# من هم خداحافظی می‌کنم از قول ما به ‎امام بگویید همانطور که فرمودید #‎حسين وار‎ مقاومت کردیم، ﻣﺎﻧﺪﻳﻢ و ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ایستادیم.... پ.ن: این وعدہ خداست ڪہ را نمے بخشد! حق الناس است ⁉️ نمے دانم با این حق النـــــاس بزرگے ڪہ بہ گردن ماســــــت، چہ خواهیم ڪرد؟ @parastohae_ashegh313