eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.8هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
3.3هزار ویدیو
38 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @Khomool2 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @Hasibaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
اسمش را گذاشته اند: "شهیدِ عطری" مادرش می گوید: از سن تکلیف تا شهادتش،نماز شبش ترک نشده بود " " ⎨🌹⎬↝اللَّھُمَ‌عَـجِّلْ‌لِوَلیِڪَ‌ألْفَرَج @parastohae_ashegh313
‍ ‍ 🕊🌹🌿🕊🌹🌿🕊🌹🌿 ✨ از اون بچه هیئتی های عاشق بود عاشق مادرش حضرت زهرا (س) ... گردانمون یه هیئت داشت به اسم گردان متوسلین به حضرت زهرا (س) توی هیئت همه بچه ها بی قرار بودن اما حال سید با همه فرق داشت، 🎋تا اسم حضرت زهرا (سلام الله علیها) میومد مثل بارون بهار گریه میکرد حالش عوض میشد؛ خیلی به مادرش ارادت داشت، 🌟یه دست نوشته ازش مونده که سند عاشقی سید به حضرت زهرا (س) ست ؛ خطاب به امام زمان(عج): "آقا جان وقتی که ما به جبهه میرویم به این نیت میرویم که انتقام سیلی حضرت زهرا که آن نامرد ها به روی مادر شیعیان زده اند رو بگیریم... برای انتقام آن بازوی ورم کرده میرویم . برای انتقام آن سینه سوراخ شده میرویم .سخت است شنیدن این مصیبت ها. 🥀 ـــــــ 🕊🥀 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰ 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹 ╔══ ❅ೋ❅🌸❅ೋ❅ ══╗ @parastohae_ashegh313 ╚══❅ ೋ❅🌸❅ೋ❅ ══╝
شلوار یخ زده و پاهای خونی آخرین مسئولیتش فرمانده دسته بود. در والفجر 8 از ناحیه دست و شکم مجروح شد، اما کمتر کسی می‌دانست که او مجروح شده است. اگر کسی در باره حضورش در جبهه سوال می‌کرد، طفره می‌رفت و چیزی نمی‌گفت. یکدفعه در منطقه خواستیم از یک رودخانه رد شویم. زمستان بود و هوا به شدت سرد بود. شهید پلارک رو به بقیه کرد و گفت:" اگر یک نفر مریض بشود. بهتر از این است که همه مریض شوند." یکی یکی بچه‌ها را به دوش کشید و به طرف دیگر رودخانه برد. آخر کار متوجه شلوار او شدیم که یخ زده بود و پاهایش خونی شده بود.. 🌱🦋🌱🦋🌱🦋 @parastohae_ashegh313
خاطرات غسّال شهدا صفر آزادی نژاد، غسالی است که در طول ۳۰ سال خدمت، پیکر افراد زیادی را غسل داده است شهدای زیادی از اول انقلاب و دوران جنگ از جمله شهید شهید و شهید شیرازی در این مدت چیزهای عجیب و غریب از شهیدان زیاد دیده بودم مثل جوانی که چند ماه از شهادتش می‌گذشت اما بدنش هیچ آسیبی ندیده و تازه بود👌 شهیدانی که وقتی آن ها را می‌شستم محو لبخند روی صورت‌های شان می‌شدم🌹 اما شهید پلارک چیز دیگری بود... یک هفته بعد از تشییع پیکرش یک شب به خوابم آمد و گفت: "شما برای من زحمت زیادی کشیدی می‌خواهم برایت جبران کنم اما نمی‌دانم چه می‌خواهی!" من در عالم خواب گفتم: آرزوی دیرینه‌ام رفتن به کربلاست باورکنید چند روز بعد از بلندگو اسمم را صدا زدند و گفتند: صفرآزادی نژاد مدارکت را برای رفتن به کربلا به مسئول سالن تطهیر تحویل بده! هاج و واج مانده بودم و اشکم بند نمی‌آمد😳 این شهید مرا حاجت روا کرد همان روز سرقبرش رفتم و یک دل سیر با او درد دل کردم "من مفتخرم به تطهیر شهدا" @parastohae_ashegh313